جنگ جهانی دوم جنگ واقعی نبود

توسط دیوید سوانسون

از کتاب منتشر شده خارج شده است جنگ هرگز تنها نیست.

جنگ جهانی دوم اغلب "جنگ خوب" نامیده می شود و از زمان جنگ ایالات متحده علیه ویتنام بوده است ، جنگی که در آن مورد تضاد قرار گرفت. جنگ جهانی دوم چنان بر سرگرمی و آموزش ایالات متحده و در نتیجه غرب غالب است ، که "خوب" اغلب معنایی فراتر از "عادلانه" دارد. برنده مسابقه زیبایی "خانم ایتالیا" در اوایل سال جاری با اعلام اینكه دوست دارد در جنگ جهانی دوم زندگی كند ، خودش را دچار یك رسوایی كرد. در حالی که او مورد تمسخر قرار گرفت ، او به وضوح تنها نبود. بسیاری دوست دارند بخشی از چیزی باشند که به طور شریف ، قهرمانانه و مهیج به تصویر کشیده شده است. اگر آنها واقعاً ماشین زمان پیدا کنند ، من به آنها توصیه می کنم که اظهارات برخی از کهنه سربازان و بازماندگان جنگ جهانی دوم را قبل از بازگشت به عقب برای پیوستن به این سرگرمی بخوانند.[I] با این حال، برای اهداف این کتاب، من فقط به این ادعا میپردازم که جنگ جهانی دوم فقط از نظر اخلاقی است.

مهم نیست که چند سال کتاب بنویسید ، مصاحبه کنید ، ستون منتشر کنید و در رویدادها سخنرانی کنید ، عملاً غیرممکن است که آن را از درب یک رویداد در ایالات متحده که در آن شما طرفدار لغو جنگ هستید بدون اینکه کسی شما را مورد حمله قرار دهد ، غیرممکن است. سوال درباره جنگ خوب. این اعتقاد به اینکه 75 سال پیش جنگ خوبی وجود داشته است ، بخش عمده ای از آن چیزی است که مردم ایالات متحده را وادار می کند سالانه تریلیون دلار را برای آماده سازی در صورت جنگ خوب سال آینده ، تحمل کنند ،[II] حتی در مقابل ده ها جنگ طی 70 سال گذشته که اتفاق نظر کلی درباره عدم خوب بودن آنها وجود دارد. بدون اسطوره های غنی و ثابت در مورد جنگ جهانی دوم ، تبلیغات فعلی در مورد روسیه یا سوریه یا عراق یا چین برای اکثر مردم همانقدر دیوانه است که برای من به نظر می رسد. و البته بودجه حاصل از افسانه جنگ خوب به جای جلوگیری از جنگ ، منجر به جنگهای بدتری می شود. من به خصوص در بسیاری از مقالات و کتابها در مورد این موضوع بسیار طولانی نوشتم جنگ دروغ است.[III] اما در اینجا چند نکته اساسی را ارائه می دهم که حداقل باید چند تردید در ذهن اکثر طرفداران ایالات متحده جنگ جهانی دوم به عنوان یک جنگ عادلانه ایجاد کند.

مارک آلمن و توبیاس وینایت ، نویسندگان "جنگ فقط" که در فصل های گذشته بحث شد ، با لیست جنگ های عادلانه چندان در دسترس نیستند ، اما آنها در عبور از عناصر بی عدالتی بسیاری از نقش ایالات متحده در جنگ جهانی دوم ، از جمله تلاش های ایالات متحده و انگلیس برای اشاره به جمعیت شهرهای آلمان را از بین ببرید[IV] و اصرار بر تسلیم بدون قید و شرط.[V] با این حال، آنها همچنین معتقدند که ممکن است باور کنند که این جنگ به درستی مشغول به کار بوده است، ناعادلانه انجام شده و به درستی از طریق برنامه مارشال و غیره دنبال شده است.[ششم] من مطمئن نیستم که نقش آلمان به عنوان میزبان نیروهای آمریکایی ، سلاح ها و ایستگاه های ارتباطی و به عنوان همکار در جنگ های ناعادلانه آمریکا طی سال های گذشته در محاسبه گنجانده شده است.

در اینجا 12 موردی است که من فکر می کنم XNUMX دلیل اصلی جنگ خوب / فقط خوب نبود.

  1. جنگ جهانی دوم بدون جنگ جهانی اول نمی توانست اتفاق بیفتد، بدون شیوه ای احمقانه از شروع جنگ جهانی اول و شیوه ی بسیار دقیق پایان دادن به جنگ جهانی اول که باعث شد بسیاری از مردم عاقل به پیش بینی جنگ جهانی دوم در محل و یا بدون بودجه وال استریت از آلمان نازی ها برای چندین دهه (به عنوان ترجیح به کمونیست ها)، و یا بدون مسابقه تسلیحاتی و تصمیمات متعدد بد که نیازی به تکرار در آینده نیست.
  1. دولت آمریكا با یك حمله غافلگیرانه مورد اصابت قرار نگرفت. رئیس جمهور فرانکلین روزولت بی سر و صدا به چرچیل قول داده بود که ایالات متحده سخت تلاش خواهد کرد تا ژاپن را به راه اندازی یک حمله تحریک کند. FDR می دانست که حمله در حال وقوع است و در ابتدا اعلامیه جنگ علیه آلمان و ژاپن را در عصر پرل هاربر تهیه کرد. قبل از پرل هاربر ، FDR پایگاه هایی را در ایالات متحده و اقیانوس های مختلف ایجاد کرده بود ، برای انگلیسی ها اسلحه برای پایگاه ها تجارت می کرد ، پیش نویس را شروع می کرد ، لیستی از هر آمریکایی ژاپنی در کشور ایجاد می کرد ، هواپیما ، مربی و خلبان به چین ارائه می داد ، تحریم های شدیدی را علیه ژاپن اعمال کرد و به ارتش آمریکا توصیه کرد که جنگ با ژاپن در حال آغاز است. وی به مشاوران ارشد خود گفت كه انتظار حمله در اول دسامبر را دارد كه شش روز تعطیل بود. این یادداشتی است در خاطرات وزیر جنگ هنری استیمسون پس از نشست کاخ سفید در 1 نوامبر 25: "رئیس جمهور گفت ژاپنی ها به خاطر حمله بدون هشدار به شهرت رسیده اند و اظهار داشت که مثلاً دوشنبه هفته آینده ممکن است به ما حمله شود. "
  1. جنگ از لحاظ بشردوستانه نبود و حتی پس از گذراندن آن حتی به بازار عرضه نشد. هیچ تبلیغی وجود نداشت که از شما کمک کند تا عمو صلاح را صرف یهودی کند. یک کشتی از پناهندگان یهودی از آلمان توسط گارد ساحلی از میامی فرار کرد. ایالات متحده و سایر ملل از پذیرش پناهندگان یهودی خودداری کردند و اکثریت مردم آمریکا از این موضع حمایت کردند. گروه های صلح که نخست وزیر وینستون چرچیل و وزیر خارجه خود را در مورد انتقال یهودیان از آلمان به آنها برای نجات آنها مورد سوال قرار دادند، گفتند، اگرچه هیتلر می تواند به شدت با این طرح موافقت کند، این مسئله خیلی مشکل خواهد بود و به کشتی های زیادی نیاز دارد. ایالات متحده هیچ تلاش دیپلماتیک و نظامی برای نجات قربانیان در اردوگاه های کار اجباری نازی نداشت. آن فرانک یک ویزای آمریکا را رد کرد. اگر چه این نکته هیچ ارتباطی با یک پرونده تاریخی جدی برای جنگ جهانی دوم به عنوان جنگ عادلانه ندارد، اما این اسطوره ای است که تاکنون در مرکز اسطوره شناسی ایالات متحده قرار گرفته است و من اینجا یک عبارتی کلیدی از نیکلسون بیکر را در اینجا آورده ام:

"آنتونی ادن، وزیر امور خارجه بریتانیا، که توسط چرچیل مسئولیت رسیدگی به پرونده های مربوط به پناهندگان را به عهده داشت، سردمردانه با یکی از نمایندگان مهم گفت وگو کرد و گفت که هر گونه تلاش دیپلماتیک برای به دست آوردن آزادی یهودیان از هیتلر" فوق العاده غیرممکن "بود. عدن به سفر به ایاالت متحده صادقانه به سردل هال، وزیر امور خارجه، گفت که مشکل واقعی با درخواست هیتلر برای یهودیان این بود که "هیتلر شاید ما را در هر چنین پیشنهادی قرار دهد و کشتی های کافی برای آن وجود ندارد و وسایل حمل و نقل در جهان برای رسیدگی به آنها. چرچیل توافق کرد وی در پاسخ به یک نامه محرمانه حتی به ما اجازه داد تا تمامی یهودیان را از بین ببرد، "حمل و نقل به تنهایی مشکل را فراهم می کند که راه حل مشکل خواهد بود." حمل و نقل کافی نیست؟ دو سال قبل، بریتانیا فقط 9 روز از ساکنین دونکرک، نزدیکان 340,000 را تخلیه کرد. نیروی هوایی ایالات متحده هزاران هواپیمای جدید داشت. در حین یک فرماندهی کوتاه مدت، متفقین می توانستند هواپیما و پناهندگان را در تعداد زیادی از سرزمین آلمان حمل کنند. "[هفتم]

شاید به س ofال "قصد درست" برسد که طرف "خوب" جنگ به سادگی چیزی را که می تواند به عنوان نمونه اصلی بدی جنبه "بد" جنگ بدل شود ، نادیده نگرفت.

  1. جنگ دفاعی نبود. فدرالیزم دروغ گفت که او نقشه ای از برنامه های نازی برای برچیدن آمریكای جنوبی دارد، كه برنامه ای نازی برای از بین بردن مذهب داشته است، كه کشتی های آمریكایی (به صورت مخفیانه به هواپیماهای جنگی بریتانیا) حمله می كردند و نازی ها به صورت بی گناه حمله می كردند، ایالت ها.[VIII] یک مورد را می توان پیش بینی کرد که ایالات متحده نیاز به ورود به جنگ در اروپا برای دفاع از کشورهای دیگر دارد که برای دفاع از دیگر ملت ها وارد شده اند، اما می توان گفت که ایالات متحده هدف حمله غیرنظامیان را افزایش داده است، جنگ را گسترش داده و آسیب بیشتری نسبت به آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد، ایالات متحده هیچ کاری انجام نداد، تلاش برای دیپلماسی انجام نداد و یا بدون خشونت سرمایه گذاری کرد. ادعا می کند که یک امپراطوری نازی می تواند روزی افزایش یابد، اشغال ایالات متحده به شدت بی رحمانه و ناشی از هر گونه مثال زودتر یا بعد از جنگ های دیگر است.
  1. اکنون ما بیشتر به طور گسترده و با اطلاعات بسیار بیشتر می دانیم که مقاومت بی قید و شرط نسبت به اشغال و بی عدالتی بیشتر به موفقیت می رسد و این موفقیت بیشتر از مقاومت خشونت آمیز است. با استفاده از این دانش، ما می توانیم به موفقیت های خیره کننده اقدامات خشونت آمیز علیه نازی ها نگاه کنیم، که در خارج از موفقیت های اولیه خود به خوبی سازمان یافته یا ساخته نشده اند.[نهم]
  1. جنگ خوب برای نیروها خوب نبود. فاقد آموزش شدید مدرن و شرط بندی روانی برای آماده سازی سربازان برای اقدام غیر طبیعی قتل ، حدود 80 درصد از نیروهای آمریکایی و سایر نظامیان در جنگ جهانی دوم سلاح های خود را به سمت "دشمن" شلیک نکردند.[X] واقعیت این است که جانبازان جنگ جهانی دوم پس از جنگ بهتر از سایر سربازان قبل یا بعد از آن درمان شدند، نتیجۀ فشار ناشی از ارتش پاداش پس از جنگ قبلی بود. این جانبازان کالج آزاد، مراقبت های بهداشتی و حقوق بازنشستگی به علت شایستگی جنگ و یا بعلت نتیجه جنگ بودند. بدون جنگ، هر ساله می توانست کالج آزاد را بگذراند. اگر امروز کالج رایگان برای همه امروز فراهم کنیم، پس از آن، داستان های بسیاری از داستان های جنگ جهانی دوم به دست خواهد آمد تا بسیاری از مردم را به ایستگاه های استخدام نظامی تبدیل کنند.
  1. چندین بار تعداد کشته شدگان در اردوگاه های آلمان در خارج از کشور در جنگ کشته شدند. اکثریت آن افراد غیر نظامی بودند. مقیاس کشتار، زخمی شدن و نابود کردن جنگ جهانی دوم، تنها بدترین چیزی بود که بشریت در طول زمان کوتاهی به خود انجام داده است. ما تصور می کنیم که متحدان به نحوی "مخالف" به کشتار کمتری در اردوگاه ها هستند. اما این نمی تواند درمان را که بدتر از بیماری است، توجیه کند.
  1. افزایش جنگ برای شامل نابودی کامل غیرنظامیان و شهرها، به دست آوردن مناطق کاملا غیرقابل انکار از شهرها، جنگ جهانی دوم را از قلمرو پروژه های قابل دفاع برای بسیاری از کسانی که از آغاز آن دفاع کرده بودند، به عهده گرفت. تقاضای تسلیم بدون قید و شرط و تلاش برای به حداکثر رساندن مرگ و رنج، آسیب زیادی را به بار آورد و میراث مبهم و پیشداوری را ترک کرد.
  1. ظاهراً کشتن تعداد زیادی از مردم برای طرف "خوب" در جنگ قابل دفاع است ، اما برای طرف "بد" قابل دفاع نیست. تمایز بین این دو هرگز به همان اندازه تصورات خشن نیست. ایالات متحده سابقه طولانی به عنوان یک کشور آپارتاید داشت. سنت های آمریكا در مورد سرکوب آفریقایی آمریکایی ها ، انجام نسل کشی علیه بومیان آمریكا ، و اكنون كارآمدی ژاپنی های آمریكایی همچنین باعث ایجاد برنامه های خاصی می شود كه از نازی های آلمان الهام می گرفت - این شامل اردوگاه هایی برای بومیان آمریكا و برنامه هایی از نژاد پرستی و آزمایش های انسانی است كه قبل ، در طی و بعد از جنگ. یکی از این برنامه ها شامل دادن سفلیس به مردم گواتمالا در همان زمان محاکمه نورنبرگ بود.[خی] ارتش ایالات متحده در نهایت صدها نفر از نازی ها را استخدام کرد؛ آنها مناسب هستند[XII] ایالات متحده قصد دارد یک امپراتوری جهانی گسترده تر، قبل از جنگ، در طول آن و از آن زمان تاکنون. امروزه نئونازی های آلمان، ممنوعیت پرچم نازی ها را ممنوع کرده اند، و گاهی اوقات موجب پرچم ایالات متحد آمریکا می شوند.
  1. طرف "خوب" "جنگ خوب" ، حزبی که بیشترین کشتار و جانفشانی را برای طرف پیروز انجام داد ، اتحاد جماهیر شوروی کمونیست بود. این امر باعث پیروزی کمونیسم نمی شود ، اما داستان های پیروزی "دموکراسی" واشنگتن و هالیوود را لکه دار می کند.[XIII]
  1. جنگ جهانی دوم هنوز پایان نیافته است. مردم عادی در ایالات متحده تا زمان جنگ جهانی دوم درآمد خود را مالیات نمی دادند و این هرگز متوقف نمی شد. قرار بود موقتی باشد.[چهاردهم] پایگاه های دوران جنگ جهانی دوم در سراسر جهان ساخته شده است هرگز بسته شده است. نیروهای ایالات متحده هرگز آلمان یا ژاپن را ترک نکرده اند.[پانزدهم] بیش از 100,000 ایالات متحده و بریتانیا بمب هنوز در زمین در آلمان وجود دارد، هنوز هم کشتن.[شانزدهم]
  1. بازگشت 75 سال به یک جهان بدون استعمار و استعماری از ساختارها، قوانین و عادت های کاملا متفاوت، برای توجیه آنچه که بیشترین هزینه ایالات متحده را در هر سال از آن ها به دست آورده است، یک تجربه عجیب و غریب از خودباوری است که " تلاش برای توجیه هر سازمانی کمتر. فرض کنید که اعداد 1 از طریق 11 کاملا اشتباه است و شما هنوز هم باید توضیح دهید که یک رویداد از 1940 های اولیه توجیه کردن یک تریلیون دلار 2017 را به بودجه جنگی که می توانست برای تغذیه، لباس، درمان، و پناهگاه صرف شود میلیون ها نفر، و از نظر محیط زیست از زمین حفاظت می کند.

NOTES

[I] ستارهای ترکل جنگ خوب: تاریخ شفاهی جنگ جهانی دوم (مطبوعات جدید: 1997).

[II] کریس هلمن TomDispatch "1.2 تریلیون دلار برای امنیت ملی" ، 1 مارس 2011 ، http://www.tomdispatch.com/blog/175361

[III] دیوید سوانسون جنگ دروغ است نسخه دوم (Charlottesville: Just World Books، 2016).

[IV] مارک جی آلمن و توبیاس ال وین رایت ، پس از تمیز کردن دود: سنت جنگ عادلانه و عدالت پس از جنگ (Maryknoll، NY: Books Orbis، 2010) p. 46

[V] مارک جی آلمن و توبیاس ال وین رایت ، پس از تمیز کردن دود: سنت جنگ عادلانه و عدالت پس از جنگ (Maryknoll، NY: Books Orbis، 2010) p. 14

[ششم] مارک جی آلمن و توبیاس ال وین رایت ، پس از تمیز کردن دود: سنت جنگ عادلانه و عدالت پس از جنگ (Maryknoll، NY: Books Orbis، 2010) p. 97

[هفتم] جنگ بیشتر نیست: سه قرن دفاع مقدس و جنگ صلح آمریكا، ویرایش شده توسط لارنس Rosendwald.

[VIII] دیوید سوانسون جنگ دروغ است نسخه دوم (Charlottesville: Just World Books، 2016).

[نهم] کتاب و فیلم: یک نیروی قدرتمند، http://aforcemorepowerful.org

[X] دیو گروسمن در قتل: هزینه های روحی یادگیری برای کشتن در جنگ و جامعه (Back Bay Books: 1996).

[خی] دونالد گ. مک نیل جونیور نیویورک تایمز، "ایالات متحده برای آزمایش سیفیلیس در گواتمالا عذرخواهی می کند،" اکتبر 1، 2010، http://www.nytimes.com/2010/10/02/health/research/02infect.html

[XII] آنی یعقوبسن عملیات Paperclip: برنامه اطلاعاتی مخفی که دانشمندان نازی را به آمریکا آورده است (کوچک، براون و شرکت، 2014).

[XIII] الیور استون و پیتر کوزنیک تاریخچه بی نظیر ایالات متحده (گالری کتابها، 2013).

[چهاردهم] استیون آ. بانک، کرک جی. استارک و جوزف جی تورندیک، جنگ و مالیات (مطبوعاتی موسسه شهری، 2008).

[پانزدهم] RootsAction.org، "حرکت دور از جنگ غیر مجاز. بستن پایگاه هوایی رامشتاین، "http://act.rootsaction.org/p/dia/action3/common/public/؟action_KEY=12254"

[شانزدهم] دیوید سوانسون ، "ایالات متحده فقط آلمان را بمباران کرد" ، http://davidswanson.org/node/5134

یک دیدگاه

  1. سلام دیوید سوانسون
    شما ممکن است یا شاید به یاد داشته باشید، من در ماه دسامبر 17 ایمیل فرستادم که در مورد طرح های میلیونرهای برای سرنگونی دولت ایالات متحده (شامل Smedley Butler) و شایعاتی از جلسه FDR با کارفرمایان حاکم آمریکا پس از آن برای اطمینان از ایمنی موقعیتشان، ایمیل فرستادند.
    من یک مورخ جنگ جهانی دوم هستم (وضعیت آماتور، اما حرفه ای با آموزش) و می خواهم به تقویت بسیاری از آنچه شما در مورد جنگ جهانی دوم می گویند نه یک جنگ خوب است. این به هیچ وجه نفی چیزی است که شما می گویند، فقط دو سنت من. با عرض معذرت از قبل برای طول، من فکر کردم شما ممکن است برخی از تقویت دلایل خود را دوست داشتنی جنگ جهانی دوم یک جنگ درست نیست.
    من اضافه میکنم نقطه به نقطه.

    #1 من خواندن کرده ام که بعضی از کارخانه های جنگی در آلمان هرگز بمباران نشدند، زیرا شرکت های آلمانی به شدت با آن ها درگیر بودند. شهروندان آمریکایی آمریكا آموختند كه به این كارخانه ها راه یابند؛ زیرا آنها به عنوان ایمنی در نظر گرفته شدند. با این وجود، این امر ضروری است که بمباران متحدان دقیقتر از آن باشد که باور دارم.
    شرکت های آمریکایی دارایی های آلمانی هایی را که تجارت آنها را داشتند، در بانک های منتظر پایان جنگ به پایان رساندند، بنابراین می توان این دارایی ها را به مالکان آلمانی داد.

    #2 (نقطه عطفی) حکم بازپرداخت نفت از ژاپن امروز به عنوان یک جنگ نظامی محسوب می شود.
    انتظار می رفت که حملات هواپیماهای ایالات متحده (بزرگترین جایزه برای ژاپنی ها) صبح روز بعد از حمله به بندرعباس نپیوندند. آنها به دنبال ناوگان حمله ژاپنی بودند.

    #3 در واقع، آزادی اردوگاه های کار اجباری توسط فرماندهی نظامی ایالات متحده دستور نمی داد، اما اغلب آن یک اقدام خود به خودی است که توسط برخی از سربازان عادی شناخته شده به سر می برد. برنج نظامی هیچ برنامه ای یا تمایل به آزادسازی اردوگاه ها نداشت.

    #4Indeed، هر دو ژاپن و آلمان در بودجه بسیار شدید مبارزه کردند. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نبودند. هر دو کشور محور، ضروریات سریع را برای دلایل اقتصادی و نظامی به دست آوردند. تهاجم ایالات متحده به همان اندازه پوچ بود که اشغال شوروی ثابت می شد.

    #7 بمب گذاری استراتژیک اسطوره بود. تولید هواپیما آلمانی در بالاترین میزان خود در 1944 بود، زمانی که بیشترین بمب توسط متحدان کاهش یافت. چرچیل خیلی واضح بود که نیاز به «طبقه کارگر» آلمان بود تا آنها را از بین ببرد. کار گرانترین کالای این سقوط جنگ بود. این یک جنگ از ماشین آلات، موتورهای احتراق داخلی بود. فکر کنید که چند قسمت در یک بمب افکن چهار موتوره و چند ساعت انسانی برای ساختن آن چه باید کرد. جنگ هوایی یک در کارگران آلمانی بود (نه نخبگان آلمانی). تجزیه و تحلیل بمب گذاری استراتژیک پس از جنگ نشان داد تنها٪ 20٪ از بمب های کاهش یافته توسط ایالات متحده در اروپا در یک مایل از اهداف خود را. (اگر بتوانم به درستی به یاد داشته باشم). آلمانی ها تا سال گذشته از جنگ به دلیل کار اجباری برده شده بودند زیرا کار بومی از بین رفته بود. به طرز وحشیانه ای، این بلیط از شرق اروپا برای بسیاری از پناهندگان به ایالات متحده بود (من فرزندان خود را ملاقات کردم).

    #8 به عنوان یک کارشناسی کارشناسی، یکی از مهمترین مقالات من در مورد ضرورت استفاده از بمب اتمی را انجام دادم. ژاپنی ها در طی زمستان 20-1945 به علت فشار خون ناشی از کمبود تغذیه به علت انسداد ایالات متحده، میزان مرگ و میر 6٪ غیرنظامی را پیش بینی کردند. بخش استمسون پس از بمب گذاری "آن چیزی که روس ها را متوجه می شود" نقل می شود، گفت که او کمک کرده بود که مبلغ $ 1 میلیارد دلار در پروژه منهتن که توسط کنگره اختصاص نیافت، کمک کرد. به همین دلیل او نگران بود که او و هر کس دیگری درگیر بود، اگر بمب مورد استفاده و موفقیت آمیز نبود، به زندان رفته بود. این اولین "سیاهپوش" بود - یک پروژه با $$ بزرگ انجام شد، اما هیچ تایید کنگره نبود. خیلی بیشتر است (این همه را می توان در ریچارد رودز "ساخت بمب اتمی" یافت.

    #10 جنگ باید به درستی به جنگ در اروپا و جنگ در اقیانوس آرام تقسیم شود. همانطور که شما نیستید، جنگ در اروپا تحت تعقیب و پیروزی شوروی قرار گرفت. شوروی ها تخریب بسیار بیشتری نسبت به هر یک از بازنده ها داشتند. و هیچ $$ برای آنها برای بازسازی وجود دارد. در واقع طرح مارشال عواقبی ناشی از یک شیر باز شدن را برای مقدار زیادی سرمایه ای که توسط صنعت ایالات متحده تولید می شد، می توانست که کاملا بر روی یک سکه متوقف شود. لازم به ذکر است که تنها موسسه در اروپای غربی با هر گونه مشروعیت در پایان جنگ، احزاب کمونیستی بودند که به نحوی فعالانه مقاومت میکردند. برنامه مارشال نیز به مبارزه با آنها کمک کرد، همراه با سازمان های کارگری که توسط OSS / CIA تامین می شد و تحت مدیریت AFL-CIO اداره می شد.

    تصمیم به حمله به 1944 محاسبه شد که به جرم حمله 1 به 1943 میلیون سرباز شوروی مصرف می شود. حمله 1943 می تواند شوراها را در ویستولا به جای Oder دیدار کند.

    پیش از این در جنگ، FDR برای آخرین بار به هر چیزی که چرچیل با "حمله به زیرکانه نرم اروپا" پیشنهاد کرده بود، احتیاج داشت. اروپا در پشت آن قرار دارد و سریع ترین مسیر به آلمان، معکوس مسیر آلمان بود که از طریق دشت های بلژیک و شمال آلمان (طرح فون شلیفن) دوبار برای حمله به فرانسه استفاده می کرد. حمله به ایتالیا یک زلزله بود که سربازان متحد خود را در شرق اروپا قبل از اینکه شوروی ها به آنجا برسد (اگر چه من مطمئن نیستم که چگونه این امر به دست می آید - Alps در راه آلمان و اروپای شرقی قرار دارد). چرچیل و FDR می دانستند که متحدان برنده خواهند شد و اتحاد بین مضامین مادی و معنوی ایالات متحده و یک انسان از اتحاد جماهیر شوروی سابق، نمی تواند جنگ جنگی را از دست بدهد، مهم نیست که ارتش چگونه می تواند از بین برود. من جنگ در اروپا (و اقیانوس آرام) را تقریبا مشابه آنچه اتفاق می افتد، زمانی که چهار مرد کارگر با یک میلیونر بازی می کنند. میلیونر در پایان هر شب برنده می شود. شما نمی توانید میلیونر را کنترل کنید، او می تواند تمام تلاش ها را ببیند و از نظر نظامی، هر دشمنی که می تواند تلاش کند، می تواند با هم متحد شود. ضد بلشویسم غارتگر چرچیل برای او مهمتر از شکست دادن نازی ها بود (زمانی که تهدید محاصره یا حمله به انگلیس مانع شد). چرچیل دو برنامه فوق العاده دیوانه داشته است (من عذرخواهی می کنم که در کتابی که کتابخانه عمومی شیکاگو ممکن است از آن غفلت نکرده است، این مطلب را بخوانم: "ما می توانیم در 1943 برنده شویم"، اما در حال حاضر نه گوگل و نه کتابخانه شیکاگو کاتالوگ به نظر می رسد عنوان دقیق کتاب را تأیید کند.)
    یک برنامه برای بازگرداندن ترکیه به جنگ بود. این امر بوسیله کشتی تمام ناوگان برای حمله به اروپا از طریق بوسورس و Dardanelles به دست می آید. سپس متحدین سرزمین های سرزمینی را در اوکراین و با ارتش سرخ با راه خود به سوی غرب مبارزه می کنند. این بدان معنی است که سربازان متحد در اروپای شرقی را زودتر به سر می برند. هرگز فکر نکنید که ترکیه ممکن است بخواهد یا چه کار کند یا اینکه این دو راهبرد استراتژیک در محدوده بمب افکن های نازی بود.
    دومین طرح درخشان آن بود که در یوگسلاوی فرود بیاید و نیروی تهاجم را از طریق گذر Lubyana به اتریش تحریک کند. تمام نیروهای تهاجمی نیز از طریق گذرگاه های کوهستانی در محدوده بمب افکن های نازی قرار می گیرند. FDR در مورد برنامه ای برای ارسال نیروی تهاجم از طریق چیزی که حتی نمیتواند آن را بیان کند شکایت کرد.
    جنگ جهانی دوم نه تنها ادامه جنگ جهانی اول بود، بلکه جنگ سرد با نیروی ائتلاف متحد در 1918 آغاز شد و ظاهرا هرگز متوقف نشد. حتی تا این روز.

    #11 دانیل بریجان به من گفت که پیش از این قرار بود پنتاگون در پایان جنگ به یک بیمارستان تبدیل شود.

    با تشکر از شما برای خواندن این همه.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی