عدم موفقیت جنگ توسط وندل بری

منتشر شده در زمستان 2001 / 2002 شماره YES! مجله

اگر شما حتی به عنوان تاریخ کمی که می شناسید می دانید، کارآیی جنگ مدرن به عنوان یک راه حل برای هر مشکلی به جز مجازات - "عدالت" مبادله یک آسیب برای دیگران - سخت نیست.

متفقین برای جنگ اصرار دارند که جنگ به مشکل دفاع ملی پاسخ می دهد. اما سوال شگفت انگیز، در پاسخ، خواهد پرسید که تا چه حد هزینه حتی یک جنگ موفق دفاع ملی - در زندگی، پول، مواد، غذا، بهداشت و (به ناچار) آزادی - ممکن است به شکست ملی باشد. دفاع ملی از طریق جنگ همیشه به نوعی از شکست ملی برخوردار است. این پارادوکس از همان ابتدای جمهوری ما با ما بوده است. تسخیر در دفاع از آزادی، آزادی مدافعان را کاهش می دهد. یک اختلاف اساسی بین جنگ و آزادی وجود دارد.

در یک جنگ مدرن، با سلاح های مدرن مبارزه کرده و در مقیاس مدرن، هیچ یک از طرفین نمی توانند به "دشمن" آسیب برساند. این جنگ ها به جهان آسیب می رساند. ما اکنون می دانیم که به اندازه کافی می دانیم که می توانید بخشی از جهان را بدون آسیب رساندن به آن، آسیب نبینید. جنگ مدرن نه تنها باعث نابودی کشتن "رزمندگان" بدون کشتن "غیر کمانداران" شده است، بلکه غیر ممکن است به آسیب رساندن به دشمن خود بدون ایجاد صدمه زدن به خود تبدیل شود.

بسیاری از آنها تصور می کنند که عدم پذیرش افزایش جنگ مدرن با زبان تبلیغاتی که در اطراف آن قرار دارد نشان داده می شود. جنگ های مدرن به طور خاص برای جنگ به پایان رسیده است. آنها به نام صلح مبارزه کرده اند. ظاهرا، سلاح های وحشتناک ترین ما برای حفظ و تضمین صلح در جهان ساخته شده است. ما می گوییم همه ما می خواهیم صلح باشیم، همان طور که ظرفیت خود را برای جنگ به طور ناگهانی افزایش می دهیم.

با این حال، در پایان یک قرن که در آن دو جنگ برای پایان دادن به جنگ و چندین مورد دیگر برای جلوگیری از جنگ و حفظ صلح، و در آن پیشرفت علمی و تکنولوژیکی جنگ وحشتناک و کمتر کنترل شده است، ما هنوز با سیاست، به هیچ وجه به ابزار خشونت آمیز دفاع ملی توجه نکنید. در واقع ما دیپلماسی و روابط دیپلماتیک زیادی را به وجود می آوریم اما با دیپلماسی ما به معنای پیروزی برای صلح با تهدید جنگ است. همیشه درک می کنیم که ما آماده هستیم کسانی را که با آنها "مذاکره صلح آمیز" می کنیم را بکشیم.

قرن ما از جنگ، نظامی و تروریسم، طرفداران عالی و موفقیت آمیز صلح واقعی بوده است؛ از جمله، محمد گاندی و مارتین لوتر کینگ جونیور، نمونه های برجسته ای هستند. موفقیت های قابل توجهی که به دست می آورند، نشان می دهد که در میان خشونت، میل مستحکم و قدرتمند برای صلح و مهمتر از اراده اثبات شده برای ایجاد فداکاری لازم است. اما تا آنجایی که دولت ما نگران است، این مردان و موفقیت های بزرگ و تأییدشان هم ممکن است هرگز وجود نداشته باشد. برای دستیابی به صلح با معضلات صلح آمیز هنوز هدف ما نیست. ما با نزاع ساختن صلح با جنگ می جنگیم.

کدام است که بگوییم ما در زندگی عمومی ما به یک ریاکاری بی رحمانه چسبیده ایم. قرن ما از خشونت تقریبا همه جانبه انسان علیه همسایگان و در برابر جامعه ی طبیعی و فرهنگی ما، ریاکاری شده است غیر قابل اجتناب است، زیرا مخالفت ما با خشونت انتخابی یا فقط مدرن است. برخی از ما که از بودجه نظامی غولآورانه ما و جنگهای حفظ صلح ما حمایت می کنند، با این وجود از خشونت خانگی خشمگین می شوند و فکر می کنند جامعه ما می تواند با کنترل "اسلحه" آرام شود. برخی از ما علیه مجازات اعدام، اما سقط جنین است. برخی از ما علیه سقط جنین هستند، اما برای مجازات اعدام.

یکی نمی داند که خیلی چیزها را می فهمد یا فکر می کند خیلی دور است تا بدبینی اخلاقی را ببینیم که بر اساس آن شرکت های مجاز خشونت ما را احاطه کرده اند. سقط جنین به عنوان "حق" توجیه می شود که می تواند خود را تنها با انکار تمام حقوق فرد دیگری، که قصد ابتدایی جنگ را داشته باشد، تثبیت کند. مجازات اعدام همه ما را به همان سطح خصومت اولیه می اندازد، که در آن یک عمل خشونت آمیز دیگری توسط خشونت دیگری مورد انتقاد قرار می گیرد.

آنچه که توجیه کننده این اقدامات نادیده گرفته می شود این واقعیت است که تاریخچه فئودال ها درست شده است، به غیر از تاریخ جنگ - که خشونت باعث خشونت است. اعمال خشونت علیه "عدالت" یا تأیید "حقوق" یا دفاع از "صلح" خشونت را پایان نمی دهند. آنها آماده و توجیه کننده ادامه آن هستند.

خطرناکترین خرافات احزاب خشونت این ایده است که خشونت اعمال شده میتواند از خشونت غیرقانونی جلوگیری یا کنترل کند. اما اگر خشونت به گونه ای است که توسط دولت تعیین می شود، چرا ممکن است آن را نیز به درستی در مورد دیگری مشخص نکنیم؟ چطور می توان جامعه ای را که مجازات اعدام و جنگ را توجیه می کند، جلوگیری می کند تا توجیه های آن به ترور و تروریزم افزایش یابد؟ اگر دولت درک کند که برخی از علل بسیار مهم است که توجیه کشتار کودکان را داشته باشند، چگونه می تواند مانع از گسترش این منطق به شهروندان خود یا کودکان شهروندانش شود؟

اگر ما به این شبهه های کوچکی که بزرگی روابط بین الملل را می زنیم، بی نظیر، تولیدات بی نظیری تولید می کنیم. چه چیزی می تواند آغاز شود، از نظر ما خشم اخلاقی بالا در مقابل سایر ملل برای تولید سلاح های خود که ما تولید می کنیم، بیشتر پوچ است؟ تفاوت، همانطور که رهبران ما می گویند، این است که ما از این سلاح ها به طور صحیح استفاده خواهیم کرد، در حالی که دشمنان ما از آنها به صورت مخرب استفاده می کنند. این گزاره ای است که به راحتی با یک قضیه بسیار کمتری مطابقت دارد: ما از آنها به نفع ما استفاده می کنیم، در حالی که دشمنان ما از آنها استفاده خواهد کرد.

یا حداقل باید بگوییم مسئله فضیلت در جنگ، مبهم، مبهم و ناراحت کننده است زیرا ابراهیم لینکلن مسئله دعا در جنگ است: "هر دو [شمال و جنوب] همان کتاب مقدس را بخوانند و دعا به همان خدا، و هر یک از کمک های خود را در برابر دیگر از ... دعا از هر دو نمی تواند پاسخ داده شود - که نه می تواند به طور کامل پاسخ داده شده است. "

جنگ های اخیر آمریكا، كه هر دو "خارجی" و "محدود" بوده اند، تحت این فرض بوده اند كه فداكاری های كوچك یا فاقد هرگونه یك ضرورت است. در "جنگ های خارجی" ما مستقیما آسیب هایی را که به دشمن وارد می کنیم تجربه نمی کنیم. ما می شنویم و می بینیم این آسیب گزارش شده در اخبار، اما ما تحت تاثیر قرار نیست. این محدودیت های "جنگ های خارجی" نیازمند آن است که برخی از جوانان ما کشته شوند یا فلج شوند و برخی از خانواده ها باید بدرفتاری کنند، اما این "تلفات" در میان جمعیت ما چنان گسترده است که به سختی قابل توجه است.

در غیر این صورت، ما احساس نمی کنیم خودمان را درگیر کنیم ما مالیات را برای حمایت از جنگ پرداخت می کنیم، اما این چیزی نیست که جدید است، زیرا ما نیز در زمان صلح مالیات می پردازیم. ما هیچ کمبودی را تجربه نمی کنیم، ما هیچگونه محدودیتی را تحمل نمی کنیم، هیچ محدودیتی در دست نیست. ما در زمان صلح قرض می گیریم، خرج می کنیم و مصرف می کنیم.

و البته هیچ فداکاری در مورد منافع اقتصادی بزرگ که در حال حاضر اقتصاد ما را تشکیل می دهد، مورد نیاز نیست. هیچ شرکتی نیازی به ارائه هرگونه محدودیت یا قربانی کردن یک دلار نخواهد داشت. برعکس، جنگ بزرگترین درمان و فرصت های اقتصادی شرکت ما است که بر جنگ تأثیر می گذارد و رشد می کند. جنگ به رکود بزرگ 1930 ها پایان داد و ما اقتصاد جنگی را حفظ کردیم، که می توان آن را درست گفت، از خشونت عام، از آنجاییکه از آن به عنوان ثروت اقتصادی و زیست محیطی عظیم، از جمله قربانیان تعیین شده، کشاورزان و طبقه کارگر صنعتی.

و هزینه های هنگفتی در جنگ ما وجود دارد اما هزینه های آن به صورت "خارجی" به عنوان "ضرر قابل قبول" است. در اینجا ما شاهد پیشرفت در جنگ، پیشرفت تکنولوژی و پیشرفت در اقتصاد صنعتی با یکدیگر هستند. یا، اغلب، صرفا یکسان هستند.

ناسیونالیست های رمانتیک که بیشتر متاهلان جنگ را می گویند، همیشه در سخنرانی های عمومی خود، ریاضی یا حسابداری جنگی را بیان می کنند. به این ترتیب، با رنج خود در جنگ داخلی، گفته می شود که شمال "رهایی" از بردگان و حفظ اتحادیه را پرداخت کرده است. بنابراین ما می توانیم از آزادی خود صحبت کنیم که "توسط" خونریزی وطن پرستان "خریداری" شده است. من کاملا از حقیقت در چنین اظهارات آگاه هستم. من می دانم که من یکی از کسانی هستم که از قربانی های دردناکی که توسط افراد دیگر ساخته شده اند بهره مند شده ام و نمی خواهم نادان باشم. علاوه بر این، من خودم وطن پرست هستم و می دانم که ممکن است زمان برای هر یک از ما زمانی باشد که ما برای آزادی باید قربانی های شدیدی بکنیم، واقعیتی که توسط سرنوشت گاندی و شاه تایید شده است.

اما هنوز هم از این نوع حسابداری مشکوک هستم. برای یک دلیل، آن را لزوما توسط زندگی از طرف مرده انجام می شود. و من فکر می کنم باید مراقب باشیم که به راحتی پذیرفتن یا خوشبختی برای قربانی هایی که دیگران انجام داده اند، به ویژه اگر ما خودمان را ساخته ایم. به هر دلیلی، هرچند رهبران ما در جنگ همیشه فرض می کنند که قیمت قابل قبول وجود دارد، هیچگاه قبلا اعلام نشده است. قیمت قابل قبول، در نهایت، چیزی است که پرداخت می شود.

به نظر می رسد که شباهت بین این حسابداری قیمت جنگ و حسابداری معمول ما "قیمت پیشرفت" آسان است. به نظر می رسد که توافق شده است که آنچه که (یا خواهد بود) برای پیشرفت به اصطلاح پرداخت شده باشد قابل قبول است قیمت اگر این قیمت شامل کاهش حریم خصوصی و افزایش غرامت دولتی باشد، پس این کار را بکنید. اگر این بدان معناست که کاهش تعداد کارهای کوچک و تخریب مجازی جمعیت مزرعه، به همین ترتیب باشد. اگر به معنی تخریب کل مناطق توسط صنایع استخراجی باشد، باید این کار را بکنید. اگر این بدان معناست که فقط تعداد کمی از مردم باید میلیاردها ثروتمند داشته باشند تا همه فقیران جهان متعلق به آن باشند.

اما بگذارید ما راضی باشد تا اذعان کنیم که آنچه که ما "اقتصاد" یا "بازار آزاد" نامیده می شود، کمتر و کمتر از جنگ متفاوت است. در حدود نیمی از قرن گذشته، ما از کمونیسم بین المللی در مورد تسخیر جهان نگران بودیم. در حال حاضر با نگرانی کمتر (تا کنون) شاهد فیکس شدن جهانی توسط سرمایه داری بین المللی هستیم.

اگر چه ابعاد سیاسی آن ملموس تر (تا کنون) از کمونیسم است، این سرمایه داری که اخیرا بین المللی شده است، حتی ممکن است به کشتار و جوامع انسانی، آزادی و طبیعت منجر شود. گرایش آن فقط نسبت به کل سلطه و کنترل است. در مقابل این فتح، تصویب و مجوز توسط موافقت نامه های تجاری بین المللی جدید، هیچ جایی و هیچ جامعه در جهان ممکن است خود را در معرض غارت بیشتر و بیشتر مردم در سراسر جهان به رسمیت شناختن این است که چنین است، و آنها می گویند که فتح جهان هر نوع اشتباه است، دوره.

آنها بیشتر از این کار می کنند. آنها می گویند که فتح محلی نیز اشتباه است و هر جا که باشد، مردم محلی با یکدیگر مخالفت می کنند. در سراسر ایالت کنتاکی، این مخالفت در حال رشد است - از غرب، جایی که مردم تبعیدی از سرزمین بین دریاچه ها در حال تلاش برای نجات میهن خود از تخریب بوروکراتیک، به شرق، که در آن مردم بومی از کوه ها هنوز هم در حال مبارزه برای حفظ زمین خود را از تخریب توسط شرکت های غیبت.

برای داشتن اقتصاد جنگجویانه که هدف آن فتح است و تقریبا همه چیز را از آن متضرر می کند، بدون ارزش گذاری بر سلامت طبیعت یا جوامع انسانی، به اندازه کافی پوچ است. حتی شایسته تر است که این اقتصاد، که در برخی موارد بسیار با صنایع نظامی و برنامه های نظامی ما باشد، در مقاصد دیگر به طور مستقیم با هدف ما دفاع ملی مواجه است.

به نظر می رسد تنها منطقی است، تنها معتدل است، فرض کنیم یک برنامه غول پیکر برای آمادگی برای دفاع ملی باید ابتدا بر اساس یک اصل استقلال ملی و حتی منطقه ای اقتصادی بنا شود. یک ملت مصمم بود که از خود دفاع کند و آزادی های آن باید آماده شود و همیشه آماده باشد تا از منابع خود و از کار و مهارت های مردم خود زندگی کند. اما این چیزی نیست که ما امروز در ایالات متحده انجام می دهیم. آنچه که ما انجام می دهیم این است که به شیوه ای بی نظیر از منابع طبیعی و انسانی ملت رها شویم.

در حال حاضر، در مواجهه با کاهش منابع محدود انرژی های فسیلی، ما تقریبا هیچ سیاست انرژی برای حفاظت یا توسعه منابع جایگزین ایمن و پاکیزه نداریم. در حال حاضر، سیاست انرژی ما به سادگی استفاده از همه آنچه که ما داریم. علاوه بر این، در برابر جمعیت رو به رشد نیاز به تغذیه، ما تقریبا هیچ سیاستی برای حفاظت از زمین و سیاست جبران خسارت به تولید کنندگان اصلی مواد غذایی نداریم. سیاست کشاورزی ما استفاده از همه چیز است که ما در حال حاضر، در حالی که بسته به طور فزاینده ای در مورد مواد غذایی، انرژی، فن آوری و کار واردات.

اینها فقط دو نمونه از بی تفاوتی ما به نیازهای خودمان است. به این ترتیب ما یک تضاد کاملا خطرناک بین ملی گرایی ستیزه جویانه و حمایت از ایدئولوژی "بازار آزاد" بین المللی می کنیم. چگونه از این پوچ فرار کنیم؟

فکر نمی کنم یک پاسخ آسان وجود داشته باشد. بدیهی است اگر ما مراقبت بیشتری از چیزها انجام دهیم، کمتر پوچ خواهد بود. اگر سیاست های عمومی ما بر اساس توصیف صادقانه از نیازهای ما و خط مشی ما، به جای توصیف فوق العاده ای از خواسته های ما، ما کمتر پوچ باشیم، کمتر پوچ خواهد بود. اگر رهبران ما به جای اعتماد به نفس در معرض خشونت قرار بگیرند، ما کمتر پوچ می شویم.

چنین چیزهایی آسان است می گویند، اما ما تقریبا با فرهنگ و تا حدودی طبقاتی، برای حل مشکلات ما با خشونت، و حتی برای لذت بردن از این عمل، عمل می کنیم. و در عین حال، اکنون همۀ ما باید دست کم مظنون باشند که حق ما برای زندگی، آزادی و صلح با هر نوع خشونت تضمین شده نیست. این می تواند تنها با تمایل ما به این که همه افراد دیگر باید زندگی کنند، آزاد باشند و در صلح و با تمایل ما برای استفاده و یا زندگی خودمان برای ایجاد این امکان، تضمین شود. برای ناتوانی در چنین تمایل، صرفا به استعفا خود در برابر بی حسی بودن ما می اندیشیم؛ و با این حال، اگر شما مثل من هستید، شما مطمئن نیستید که تا چه حد توانایی آن را دارید.

در اینجا سؤال دیگری است که من به سمت آن حرکت کرده ام؛ این مسئله که ما درمورد جنگ های مدرن بر ما تاثیر می گذارد: ما چندین مرگ و میر کودکان دیگر را با بمباران یا گرسنگی می پذیریم تا بتوانیم آزاد، ثروتمند و (ظاهرا) در صلح؟ به آن سوال من پاسخ: هیچ. لطفا، هیچ بچه ای نیست برای كسی من كودكی را كشتن نكن.

اگر این پاسخ شما نیز باشد، پس باید بدانید که ما به استراحت نرسیده ایم، دور از آن. مطمئنا ما باید خودمان را در مورد سوالات بیشتری که فوریتی، شخصی و ارعاب دارند، احساس کنیم. اما شاید هم احساس کنیم که خودمان شروع به آزاد شدن کرده ایم و در نهایت در برابر خودمان بزرگترین چالش پیش روی ماست، جامع ترین دیدگاه پیشرفت انسان، بهترین توصیه ها و کمترین اطاعت:
"دشمنان خود را دوست داشته باشید، آنها را لعنت کنید، آنها را لعنت کنید، به کسانی که از شما نفرت دارند، خشنود کنید، و برای آنها که از نظر شما از شما استفاده می کنند و برای شما پیروی می کنند، دعا کنید؛ شما ممکن است فرزندان پدرتان باشید که در آسمان است؛ زیرا او خورشید خود را بر روی بد و بدی می کشد و باران را بر روی عادلانه و غیر عادلانه می فرستد.

وندل بری، شاعر، فیلسوف، و محافظه کار، مزارع در کنتاکی.

پاسخ 2

  1. سوء ظن بری به این نوع حسابداری، «زندگی از جانب مردگان» موضوعی کاملاً حیاتی است. این فرض کور وطن پرستان و جنگ افروزان مبنی بر وجود ترکیبی از درستی و اراده از جانب همه کسانی که در جنگ جان باختند و برای طرف "برنده" جنگ قهرمان هستند، دوباره این کار را انجام می دهند و باید هر نسل جدید را به انجام همان کار برانگیزد. دروغ و فاسد است بیایید از آن مردگان بازجویی کنیم و اگر به این نتیجه رسیدیم که نمی‌توانیم آنها را از مرده سخن بگوییم، لااقل این نجابت را داشته باشیم که در مورد افکار آنها سکوت کنیم و افکار بد خود را در ذهن و قلب آنها که خیلی زود درگذشته‌اند وارد نکنیم. اگر آنها می توانستند صحبت کنند، ممکن است فقط به ما توصیه کنند که برای راه دیگری برای حل مشکلاتمان فداکاری کنیم.

  2. مقاله عالی متأسفانه به نظر می رسد که ما تمام دیدگاه خود را در مورد اینکه جنگ چگونه سازنده جنگ (ما) را نابود می کند، از دست داده ایم. ما جامعه ای غرق در خشونت، فقرزده از منابع صرف شده برای جنگ هستیم و شهروندانی که آینده ما را چنان خسته کرده اند، تنها می تواند نابودی ما باشد.
    ما در سیستمی زندگی می کنیم که بدون توجه به پیامدهای آن، از رشد و رشد بیشتر حمایت می کند. خب، این سیستم فقط می تواند به یک لکه متورم منجر شود که در نهایت از زیاده روی خود می میرد.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی