جنگ برای خدمت سربازان طولانی نیست

جنگ ها به خاطر سربازان طولانی نمی شوند: فصل 7 "جنگ یک دروغ است" نوشته دیوید سوانسون

جنگ برای پادشاهان خوب انجام نشده است

ما در مورد انگیزه های واقعی برای جنگ، زمانی که خبرنگاران دقیقه های جلسات مخفی را نابود می کنند یا در زمانی که کمیته های کنگره دهه های بعد از شنوندگان را منتشر می کنند، بسیار یاد می گیرند. طراحان جنگ کتاب ها را می نویسند آنها فیلم ها را می سازند آنها با تحقیقات مواجه هستند. در نهایت لوبیا تمایل به ریختن دارند. اما من هرگز، حتی یک بار، از یک جلسه خصوصی شنیدم که در آن جنگجویان برجسته درباره نیاز به ادامه جنگ به منظور استفاده از سربازانی که در آن جنگ می کردند، بحث و گفتگو کردند.

علت این قابل توجه است که شما تقریبا هرگز برنامه ریز جنگی را نمی شنوید در مورد دلایل جنگ در جنگ بدون اعتراض به این که باید برای نیروهای نظامی انجام شود، برای حمایت از نیروهای نظامی، به منظور ناتوانی نیروها، یا به این ترتیب که آن دسته از سربازانی که مرده اند، بیهوده نابود نخواهند شد. مطمئنا اگر آنها در یک اقدام غیرقانونی، غیر اخلاقی، مخرب، و یا به سادگی یک جنگ ناامید کننده که باید زودتر یا بعدا از بین رفته باشند، درگذشت، مشخص نیست که چطور می توان با احتیاط بیشتری از جسد خود گذشت. اما این منطقی نیست.

ایده این است که مردان و زنان که جان خود را به خطر می اندازند، از طرف ما، همواره باید حمایت ما را داشته باشند - حتی اگر ما به آنچه که آنها به عنوان قتل عام انجام می دهند را مشاهده کنیم. فعالان صلح، در مقایسه با برنامه ریزان جنگ، همان چیزی را که در مورد این خصوصی در نظر می گیرند، می گویند که به طور عمومی می گویند: ما می خواهیم از این نیروها حمایت کنیم، نه به آنها دستورات غیرقانونی داده، و نه آنها را مجبور به اعمال خشونت ها، و نه فرستادن آنها از آنها خانواده ها را به خطر انداختن زندگی و بدن و رفاه ذهنی خود می اندازند.

بحث های خصوصی سازندگان جنگ در مورد اینکه چرا و چرا جنگ را ادامه می دهیم با تمام انگیزه های مورد بحث در فصل ششم روبرو هستیم. آنها تنها در مورد موضوع سربازان با در نظر گرفتن اینکه چند نفر از آنها وجود دارد یا چه مدت قرارداد خود را می توان قبل از اینکه قاتلان خود را به قتل برسانند، گسترش یابد. در عموم، این یک داستان بسیار متفاوت است، که اغلب با سربازان هوشمندانه ی نظامی که به عنوان یک پس زمینه قرار دارند، گفته می شود. جنگ ها در مورد نیروها هستند و در واقع باید به نفع نیروها گسترش یابد. هرچیز دیگری باعث آسیب رساندن و سرنگونی نیروهایی است که خود را به جنگ اختصاص داده اند.

در حال حاضر جنگ ما پیمانکاران و مزدوران بیشتری را از نیروهای نظامی استخدام می کند. هنگامی که مزدوران کشته شده و بدن آنها به طور عمومی نمایش داده می شود، ارتش آمریکا با خوشحالی می تواند یک شهر را در تلافی، همانند فلوجه، عراق، از بین ببرد. اما طرفداران جنگ هرگز از پیمانکاران یا مزدوران یاد نمی کنند. این همیشه سربازانی است که کشتن آنها را انجام می دهند و کسانی که از مردم معمولی فقط از مردم عادی استفاده می کنند، حتی اگر سربازان پرداخت می شوند، درست همانند مزدوران کمتر.

بخش: WHY ALL TROOP TALK؟

هدف از ساختن جنگ در مورد مردم (یا برخی از مردم) مبارزه با آن این است که مردم را به این باور برسانند که تنها راه مخالفت با جنگ، ورود به عنوان دشمن مردان و زنان جوان در حال جنگ است آن را در طرف ملت ما. مطمئنا، این موضوع هیچ معنایی ندارد. جنگ به هدف یا اهدافی غیر از خشونت (یا، دقیق تر، سوء استفاده) نیروهای نظامی است. هنگامی که مردم با جنگ مخالفت می کنند، با این که موقعیت طرف مقابل را نمی گیرند، این کار را انجام نمی دهند. آنها با جنگ کامل مخالفت می کنند. اما بی منطق هرگز یک ساز جنگی را آهسته ساخت. لیندون جانسون در ماه مه 17، 1966 گفت: "برخی از ناراحتی های عصبی وجود خواهد داشت" و برخی از آن ها ناراحت و ناراحت می شوند و در زیر فشار قرار می گیرند. و بعضی از رهبرانشان و کشورشان و مردان جنگیده ما را تبدیل خواهند کرد. "

سعی کنید منطق را دنبال کنید: سربازان شجاع هستند. سربازان جنگ هستند بنابراین جنگ شجاع است. بنابراین، هر کسی که مخالف جنگ است، بزدلانه و ضعیف است، عصبی نلی. هر کسی که مخالف جنگ است، یک نیروی بد است که علیه فرمانده کل ارتش، کشور و سایر نیروها - نیروهای خوب برخوردار است. هرگز فکر نکنید اگر جنگ کشور را نابود کند، اقتصاد را به خطر انداختن، همه ما را به خطر اندازد و روح ملت بخورد. جنگ کشور است، کل کشور دارای رهبر زمان جنگ است و کل کشور باید به جای فکر کردن، اطاعت کند. پس از همه، این یک جنگ برای گسترش دموکراسی است.

در اوت 31، 2010، پرزیدنت اوباما در سخنرانی دفتر بیگانه گفت:

"بعد از ظهر، من با رئیس جمهور سابق جورج دبلیو بوش صحبت کردم. به خوبی شناخته شده است که او و من از ابتدا درباره جنگ [در عراق] مخالفت کردند. با این حال هیچکس نمی تواند حمایت پرزیدنت بوش را از نیروهای ما، یا عشق او به کشور و تعهد به امنیت ما، تضعیف کند. "

این چه معنایی دارد؟ هرگز نفهمید که اوباما بارها و بارها به عنوان یک سناتور به عنوان سرپرست جنگ پرداخت و اصرار داشت تا آن را به عنوان رئیس جمهور ادامه دهد. هرگز نفهمیدم که در همان سخنرانی او مجموعه ای از دروغهایی را که جنگ را آغاز کرده و طولانی کرده بود، در آغوش گرفته بود و سپس به استفاده از همان دروغ ها برای حمایت از جنگ شدید در افغانستان متوسل شد. فرض کنیم که اوباما واقعا با "بوش" مخالف جنگ بود. او باید فکر کند که جنگ برای کشور ما و امنیت ما و نیروهای نظامی بد است. اگر او فکر می کرد جنگ برای این چیزها خوب بود، او مجبور بود با بوش موافقت کند. بنابراین، در بهترین حالت، اوباما می گوید که با وجود عشقش (هرگز احترام و نگرانی نیست؛ با نیروهای نظامی که همیشه دوست دارد) برای نیروهای نظامی و غیره، بوش این کار را انجام داد و بقیه ما را به اشتباه اشتباه انجام دادند. جنگ بزرگترین اشتباه تصادفی قرن بود. اما هیچ معامله ای بزرگ نیست. این اتفاقات اتفاق می افتد

از آنجایی که سخنرانی اوباما در مورد جنگ بود، او بخشی بزرگ از آن را صرف، به عنوان مورد نیاز، ستایش از نیروهای:

سربازان این کشور با بلوک بلوک مبارزه کردند تا به عراق کمک کنند تا فرصتی را برای آینده بهتر به دست بیاورند. آنها تاکتیک های خود را برای محافظت از مردم عراق تغییر دادند "و غیره

انسان شناسان واقعی. و بی تردید به نفع آنها خواهد بود که جنگ در افغانستان و جنگ های دیگر در آینده، اگر ما به جنون نظامی نپردازیم، پایان نمی یابد.

بخش: شما برای جنگ یا علیه دزدان دریایی هستید

به گزارش رسانه ها، در ماه مارس، همانطور که جنگ در عراق آغاز شد، رسانه های گروهی عقیده و دقت در گزارش (FAIR) را در ماه مارس متوجه شدند که رسانه ها چیز خاصی را به زبان انگلیسی انجام می دهند. اسوشیتد پرس و سایر رسانه ها از "طرفدار" و "طرفداران" استفاده می کردند. انتخابات ما برای انتخاب سربازان یا ضد جنگ به ما پیشنهاد می شد، و این ظاهرا الزام آور بود که ما نیز ضد نیرویی باشیم:

"به عنوان مثال، روز بعد از بمباران بغداد، AP یک داستان (3 / 20 / 03) تحت عنوان ضد جنگ، تظاهرات طرفدار ارتش را به خیابان ها به عنوان جنگ های راج می اندازد. یک داستان دیگر (3 / 22 / 03)، در مورد فعالیت های ضد جنگ و ضد جنگ، عنوان آخر هفته نشان می دهد تظاهرات بیشتر - مخالفت با جنگ، پشتیبانی از نیروهای. واضح است که کسانی که خواستار پایان دادن به حمله به عراق هستند، با نیروهای آمریکایی مخالف هستند، همانطور که در داستان "تظاهرکنندگان علیه جنگ"؛ دیگران نیروهای پشتیبانی (3 / 24 / 03). "

این عملیات رسانه ای به طور کامل یک طرف بحث "ضد نیرو" نیست، اما از آنجایی که هدف مشخصی از ارتقاء جنگ نیست، آن را یک طرف "طرفدار جنگ" نامید. درست همانطور که کسانی که از حق سقط جنین دفاع می کنند نمی خواهند به عنوان سقط جنین نام برده شوند، حامیان جنگ نمی خواهند به عنوان طرفدار جنگ نامیده شوند. جنگ ضرورت اجتناب ناپذیر است، آنها فکر می کنند، و ابزار برای رسیدن به صلح؛ نقش ما در این امر، تشویق نیروهای نظامی است. اما طرفداران جنگ، در صورت لزوم، حق دفاع از حق ملت خود برای جنگ ندارند، که این امر می تواند یک مقایسه بهتر با حقوق سقط جنین باشد. آنها برای یک جنگ خاص تشویق می شوند و این جنگ خاص همیشه یک شرکت جعلی و جنایتکارانه است. این دو واقعیت باید طرفداران جنگ را از پنهان شدن در پشت برچسب "سربازان" و استفاده از آن برای مخالفت با مخالفان جنگ منع کند، اگرچه اگر آنها می خواهند برچسب "ضد صلح" را شروع کنند، من اعتراض نخواهم کرد.

یکی از بخش ترین اطلاعات ناخوشایند برای مبارزات طولانی مدت جنگ برای حمایت از نیروها، چیزی است که به ما می گوید که نیروهای نظامی که در حال جنگ هستند در واقع به آن فکر می کنند. چه می شود اگر ما "انجام عملیات نیروهای نظامی" را "حمایت از نیروها" کنیم؟ این یک ایده بسیار خطرناک برای شروع شناور است. نیروهای نظامی نباید فکر کنند آنها قصد دارند از دستورات اطاعت کنند. بنابراین حمایت از آنچه که انجام می دهند، به معنای حمایت از آنچه رییس جمهور یا ژنرال آنها را دستور داده است انجام دهد. توجه بسیار زیادی به آنچه که در واقع سربازان فکر می کنند می تواند برای ثبات آینده این خانه لفاظی کارت ها بسیار خطرناک باشد.

یک نظرسنج آمریکایی ، همانطور که در فصل پنجم اشاره کردیم ، در سال 2006 توانست از سربازان آمریکایی در عراق نظرسنجی کند و دریافت که 72 درصد از کسانی که در نظرسنجی شرکت می کردند ، می خواستند جنگ در سال 2006 پایان یابد. تاریخ پایان یافت ، اما در تفنگداران دریایی فقط 70 درصد این کار را انجام دادند. در ذخایر و گارد ملی ، به ترتیب 2006 و 58 درصد بود. آیا جنگها برای "حمایت از نیروها" انجام می شود ، آیا جنگ نباید پایان می یافت؟ و آیا نباید به سربازانی که در این نظرسنجی سوly اطلاعات بدی ارائه شده اند ، حقایق موجود در مورد اینکه جنگ برای چه بوده است و چه بوده نیست ، گفته شود؟

البته که نه. نقش آنها این است که از دستورات اطاعت کنند و اگر دروغ گفتن به آنها کمک کرد که به دستورات اطاعت کنند، این امر برای همه ما بهتر بود. ما هرگز نمی گفتیم که آنها را مورد اعتماد و احترام قرار می دادیم، فقط این که ما آنها را دوست داشتیم. شاید برای مردم دقیق تر باشد که بگوییم آنها عاشق این واقعیت هستند که نیروهای نظامی حاضر به کوبیدن و ربودن حرص و طمع شخص دیگری هستند و نه بقیه ما. شما بهتر از من عشق یا! سیائو!

چیز جالبی در مورد عشق ما به نیروهای نظامی این است که نیروهای نظامی چگونه از آن بیرون بیایند. آنها خواسته های خود را در رابطه با سیاست نظامی نمی گیرند. آنها حتی زره ​​ای ندارند که بتوانند از آنها در جنگ محافظت نمایند تا زمانی که مدیران اجرایی جنگی که پول بیشتری دارند، به شدت نیاز به پول داشته باشند. و حتی حتی قراردادهای معنی دار با دولت که قراردادهایی را که نیروها می توانند اعمال می کنند، امضا نکنند. زمانی که نیروی نظامی در جنگ انجام می شود، اگر ارتش می خواهد او را بیشتر بماند، آن را "متوقف کردن تلفات" آنها و ارسال آنها را به عقب به جنگ، بدون در نظر شرایط قرارداد. و - این به عنوان یک تعجب برای هر کسی که در بحث های کنگره در مورد بودجه جنگ به چشم می آید - هر زمان نمایندگان ما صد میلیارد دلار دیگر برای "تأمین نیروهای نظامی" رای می دهند، نیروها پول دریافت نمی کنند. معمولا پول حدود یک میلیون دلار در هر نیروی نظامی است. اگر دولت در واقع نیروهای خود را از این کمک های مالی حمایت کرده و به آنها اجازه داد تا سهم خود را به تلاش های جنگی و در جنگ ادامه دهند، اگر آنها انتخاب کنند، آیا شما فکر می کنید نیروهای مسلح ممکن است کاهش کمی در شماره؟

بخش: فقط آنها را ارسال کنید

واقعیت این است که آخرین نکته که طرفداران جنگ در مورد - اگرچه اولین چیزی که آنها در مورد آن صحبت می کنند - سربازان است. در ایالات متحده یک سیاستمدار زنده وجود ندارد که عبارت "حمایت از نیروها" را نپردازد. برخی از این ایده را به دلیل نیاز به کشتار نیروهای بیشتر و استفاده از نیروهای نظامی در کشتار بیشتر غیر آمریکایی ها . هنگامی که والدین و عزیزان این نیروها در حال حاضر مرده اند جنگی را که به آنها آسیب رسانده اند و خواستار پایان دادن به آن شده اند، محکوم می کنند، طرفداران جنگ آنها را متهم می کنند که نتوانستند به یاد خاطراتشان برسند. اگر کسانی که قبلا کشته شده اند برای یک علت خوب جان خود را از دست داده اند، پس باید بیشتر متقاعد کننده به سادگی اشاره کرد که دلیل خوبی است. با این حال، زمانی که سیندی شینه از جورج دبلیو بوش خواسته بود که چه چیزی باعث نابودی فرزندش شود، نه بوش و نه کسی دیگر قادر به پاسخگویی نبودند. در عوض، همه ما شنیده ایم که نیاز به مرگ بیشتر است؛ زیرا برخی از آن ها قبلا داشته اند.

حتی بیشتر به ما گفته می شود که یک جنگ باید ادامه پیدا کند، زیرا نیروهای نظامی در حال حاضر با آن مبارزه می کنند. این برای اولین بار صدور سادیستی است. ما می دانیم که جنگ بسیاری از شرکت کنندگان آن را وحشت زده می کند. آیا واقعا برای جنگ ادامه دارد، زیرا سربازان در جنگ وجود دارند؟ آیا دلیل دیگری وجود ندارد؟ و این چیزی است که اتفاق می افتد. جنگ ها زمانی ادامه می یابد که کنگره آنها را تأمین می کند. و حتی بسیاری از مخالفان "جنگ" در کنگره اظهار داشتند که آنها "حمایت از نیروهای نظامی" را تأمین می کنند و بنابراین آنچه که آنها ادعا می کنند مخالفت دارند را طول می کشد. جورج مونون (D.، تگزاس) در 1968، رئیس کمیته مصارف مجلس شورای اسلامی، گفت که رای دادن به تامین مالی جنگ در ویتنام، هیچ اندازه گیری از اینکه آیا جنگ ویتنام را پشتیبانی کرد یا خیر. او گفت، چنین رای

" . . آزمون را به عنوان دیدگاه های اولیه در رابطه با جنگ در ویتنام تلقی نمی کند. سؤال اینجاست که آنها بدون در نظر گرفتن دیدگاه های ما وجود دارند. "

در حال حاضر، "آنها وجود دارد، بدون در نظر گرفتن" استدلال، که به نظر می رسد هرگز رشد نمی کند یک عجیب و غریب است، حداقل می گویند، از آنجایی که اگر جنگ بودجه تامین نمی شد، نیروهای لازم را به خانه آورده، و سپس آنها نمی شود آنجا. برای خارج شدن از این کلاسیک منطقی، حامیان جنگ، سناریوهایی را که در آن کنگره متوقف می شود جنگ های مالی را متوقف می کند، اما جنگ ها تنها در این زمان بدون مهمات و سایر منابع ادامه می یابد. یا، در تنوع دیگری، با متهم کردن یک جنگ، کنگره، پنتاگون را وادار به عقب نشینی نیروها می کند و آنها به راحتی در هر کشور کوچکی که ترور می کنند، عقب مانده اند.

هیچ چیز شبیه این سناریوها در دنیای واقعی اتفاق نیفتاده است. هزینه حمل و نقل نیروهای نظامی و تجهیزات خانه و یا به نزدیکترین مراکز امپریالیستی به پنتاگون نادیده گرفته می شود، که معمولا "مبالغ بیشتر پول نقد را جبران می کند. اما، صرفا برای دور شدن از این مزخرفات، اعضای کنگره ضد جنگ، از جمله باربارا لی (دی. کالیفرنیا)، در طول جنگ در عراق و افغانستان، شروع به معرفی اسناد برای دفاع از جنگ و تأمین بودجۀ جدید صرفا برای عقبنشینی کردند. با این وجود طرفداران جنگ، چنین پیشنهادی هایی را مطرح کردند. . . حدس بزن چی شده؟ . . . شکست برای حمایت از نیروها.

رئیس کمیته جذب مجلس نمایندگان از 2007 از طریق 2010 دیوید اوبی (D.، Wisc.) بود. هنگامی که مادر یک سرباز برای سومین بار به عراق فرستاده می شود و از مراقبت های پزشکی مورد نیاز او رد می شود از او خواست که از جنگ با 2007 با پرداخت هزینه "اضافی" جلوگیری کند، کنگره ایبابکی در این مورد فریاد زد:

"ما در حال تلاش برای استفاده از مکمل برای پایان دادن به جنگ است، اما شما نمی توانید با متوقف کردن جنگ به پایان برسید. این زمان آن است که این لیبرال های فریبنده بدانند. بین بودجه نیروهای نظامی و پایان جنگ تفاوت زیادی وجود دارد. من نمی توانم زره بدن را انکار کنم. من نمیخواهم کمک مالی برای بیمارستان های جانباز، بیمارستان های دفاعی را رد کنم، بنابراین شما می توانید به افرادی که با مشکلات پزشکی مشغول به کار هستند، این کار را انجام دهید، اگر قصد دارید در برابر این لایحه شرکت کنید. "

کنگره سالهاست که جنگ با عراق را تامین می کند بدون اینکه نیروهای نظامی را با زره پوش های مناسب تهیه کند. اما بودجه برای زره ​​بدن در حال حاضر در یک لایحه برای طولانی شدن جنگ است. و بودجه برای مراقبت از جانبازان، که می توانستند در یک لایحه جداگانه ارائه شوند، در این بسته بندی قرار گرفت. چرا؟ دقیقا به طوری که افرادی مانند اوبی می توانند به راحتی ادعا کنند که بودجه جنگ برای نفع نیروهای نظامی است. مطمئنا این هنوز یک معکوس شفاف از واقعیت است و می گوید که شما نمی توانید به پایان دادن به جنگ با متوقف کردن آن بپردازید. و اگر نیروها به خانه برسند، به زره بدن نیاز ندارند. اما Obey به طور کامل تبلیغات دیوانه ارتقاء جنگ داخلی را در بر داشت. به نظر می رسید که حقیقتا معتقد بود که تنها راه پایان دادن به جنگ، تصویب یک لایحه برای تأمین مالی آن است، اما لایحه حربه های ضد جنگی لفظی و جزئی را شامل می شود.

در ماه ژوئیه 27، 2010، برای پایان دادن به جنگ های بعدی با سه دهه و نیم با کمک مالی آنها، اوبی به لایحه ای برای تأمین تسریع جنگ در افغانستان، به ویژه ارسال نیروهای 30,000 به علاوه پیمانکاران مربوطه به آن جهنم اوبام اعلام کرد که وجدانش او را به رأی دادن نه در لایحه اعلام کرده بود، زیرا این لایحه بود که فقط به افرادی که میخواهند به آمریکایی ها حمله کنند کمک کند. از سوی دیگر، اوبی گفت، این وظیفه او به عنوان کمیته صندلی (ظاهرا وظیفه بالاتر از وجدان خود) به آوردن این لایحه به طبقه. حتی اگر حمله به آمریکایی ها را تشویق کند؟ آیا خیانت نیست؟

اوباما در برابر لایحه ای که او را به طبقه یاری رساند صحبت کرد. دانستن آن با خیال راحت منتقل می شود، او علیه آن رای داد. می توان تصور کرد، با چند سال بیداری، دیوید اوبی به رسیدن به نقطه در واقع تلاش برای متوقف کردن بودجه جنگ که او مخالف است، به جز اینکه اوبی قبلا طرح خود را برای بازنشستگی در پایان 2010 اعلام کرد. او کار خود را در کنگره در مورد توجه بالا به ریاکاری پایان داد، زیرا تبلیغات جنگی، بیشتر آن در مورد نیروهای نظامی، قانونگذاران را متقاعد کرده است که آنها می توانند منتقدان و مخالفان جنگ باشند و در حال تأمین مالی آن باشند.

بخش: شما می توانید هر زمان که شما دوست دارید، اما شما می توانید هرگز ترک

شما ممکن است از تلاش ها تصور کنید که کنگره می خواهد به اجتناب و بی احتیاط عجله از طریق بحث در مورد اینکه در ابتدا جنگ را آغاز کند که چنین تصمیمی ها از اهمیت کمتری برخوردار است، زمانی که جنگ آغاز می شود، می تواند به راحتی به پایان برسد. اما منطق جنگ های ادامه پیدا می کند تا زمانی که سربازان درگیر آنها باشند، بدین معنی است که جنگ هرگز نمی تواند پایان یابد، حداقل تا زمانیکه فرمانده کل قوه مجریه نباشد. این با نام تجاری جدید نیست و به همان اندازه که بسیاری از جنگ های فیلیپین به نفع ایالات متحده است، به همان اندازه که جنگ علیه نیروهای فیلیپین رخ می دهد. سردبیران Harpers Weekly با این تهاجم مخالفت کردند.

با این حال، با تأکید بر رییس جمهور، آنها به این نتیجه رسیدند که هنگامی که این کشور در جنگ بود، همه باید با هم برای حمایت از نیروهای خود بکشند. "

این ایده واقعا عجیب و غریب، به طرز عمیقی، به حقیقت نفوذ کرده است، که حتی مفسران لیبرال فریب خورده اند که آنها آن را در قانون اساسی ایالات متحده ترسیم کرده اند. در اینجا رالف استوینز، صحبت از جنگ در ویتنام:

"هنگامی که خون یک سرباز تنها یک آمریکایی ریخته شد، رئیس جمهور نقش رهبر فرمانده را بر عهده خواهد گرفت و موظف به رهایی از وظیفه قانون اساسی خود برای محافظت از نیروهای نظامی در این زمینه خواهد بود. این وظیفه بعید است که سربازان برداشته شوند و احتمالا سربازان بیشتری به آنجا خواهند رفت. "

مشکل این است که فقط این نیست که روشن ترین راه محافظت از نیروها این است که آنها را به خانه بیاورند، بلکه این که تعهد قانون اساسی رئیس جمهور برای محافظت از نیروها در این زمینه در قانون اساسی وجود ندارد.

"حمایت از نیروهای نظامی" اغلب از این معنا گسترش می یابد که ما باید نیروهای نظامی را در یک جنگ طولانی تر حفظ کنیم، به همین معنی است که ما همچنین باید از ارتش ما برای جنگ، حتی اگر با آن مخالفیم، ارتباط برقرار کنیم. این امر می تواند به معنای چیزی باشد که از جرایم جنایی محروم نشود، وانمود می کند که جنایات استثناء شدید، وانمود می کنند که جنگ موفق بوده یا برخی از اهدافش را برآورده کرده است یا اهداف مختلفی را به راحتی ملاقات کرده یا نامه ها و هدایایی را به نیروهای نظامی ارسال کرده و از آنها برای " سرویس."

جان کری (D. ، ماساچوست) درست قبل از حمله 2003 به عراق گفت: "هنگامی که جنگ آغاز می شود ،" من از نیروها حمایت می کنم و از پیروزی ایالات متحده آمریکا در اسرع وقت پشتیبانی می کنم. وقتی نیروها در میدان هستند و می جنگند - اگر در میدان باشند و بجنگند - با یادآوری اینکه این نیروها چگونه است - فکر می کنم آنها به یک آمریکای متحد آماده برای پیروزی نیاز دارند. " هوارد دین ، ​​نامزد همكاری كری ، ریاست جمهوری سیاست خارجی بوش را "وحشتناك" و "وحشتناك" خواند و با صدای بلند ، اگر ناسازگار باشد ، با حمله به عراق مخالفت می كند ، اما وی تأكید كرد كه اگر بوش جنگ را آغاز كند ، "البته من از نیروها حمایت خواهم كرد. من مطمئن هستم كه سربازان دوست دارند كه هر كس در خانه از آنچه انجام مي دهد حمايت مي كند ، اما آيا آنها نگران نباشند در طول جنگ و آیا برخی از آنها دوست ندارند بدانند که برخی از ما در حال بررسی این موضوع هستیم که آیا آنها فرستاده شده اند تا به دلیل خوبی جان خود را به خطر بیندازند یا خیر؟ آیا آنها نمی دانند که در انجام مأموریت خود امنیت بیشتری دارند ، زیرا می دانند که بررسی بی پروا تبدیل آنها به علوفه توپ زنده و فعال است؟

در ماه اوت 2010، من لیستی از چالش های کنگره 100، از هر حزب سیاسی که به من قول دادند که آنها برای جنگ در عراق یا افغانستان رای نمی دهند، تهیه کردم. یک نامزد مستقل حزب سبز در ویرجینیا حاضر به امضای قرارداد نشد، و به من اشاره کرد که اگر او، حامی جمهوری خواه او متهم به حمایت از نیروهایش نخواهد بود. من به او اشاره کردم که اکثریت رای دهندگان در ولسوالی وی خواستار پایان جنگ بوده و او می تواند حامیان جنگ را متهم به اعزام نیروهای نظامی به دستورات غیرقانونی و به خطر انداختن جان آنها برای هیچ دلیلی نداشته باشد، در واقع به دلیل بدی. در حالی که این نامزد هنوز ثبت نام نکرده است، ترجیح می دهد به نمایندگی از حریف خود به جای مردم منطقه خود، ابراز تعجب و تایید آنچه که من به او گفت، که به ظاهر جدید به او بود.

این معمولی است آتیپیک ها اعضای کنگره مانند آلن گریسون (D.، Fla) هستند. در 2010 او شاید شاعرانه ترین جنگ در افغانستان بود و از مردم خواسته بود که همکاران خود را لابی کند تا در برابر صورتحساب های مالی رای دهند. این به حملات پیش بینی شده از مخالفان خود در انتخابات آینده منجر شد - و همچنین هزینه های شرکت های بزرگتر نسبت به هر نامزد دیگری که علیه او بود. در اوت 17، 2010، گریسون این ایمیل را ارسال کرد:

"من شما را به مخالفانم معرفی کردم. روز جمعه، دن فانلی، نژادپرست بود. دیروز، بروس او دونوخو، تقلب در مالیات بود. و امروز، کورت کلی، جنگجو است.

"در کنگره، من یکی از مخالفان برجسته جنگ در عراق و افغانستان هستم. قبل از اینکه من انتخاب شدم، سالها را به عنوان متهم در زمینه جنگ متهم کردم. بنابراین من می دانم که من در مورد صحبت می کنم.

"بر خلاف جوجه کورت کالی. کلی در مورد من فاکس نیوز گفت: "او سربازان ما و مردان و زنان ما را در ارتش در معرض آسیب قرار داد و شاید او می خواست آنها را بمیرد."

"بله، کورت. من می خواهم آنها را بکشند: پس از لذت بردن از بسیاری از بوقلمون های شکرگزاری، از زمان های قدیم، در خانه در رختخواب، احاطه شده توسط عزیزان خود. و شما می خواهید آنها را بکشند: در یک کویر سوزان، 8000 مایل از خانه، به تنهایی، برای کمک به جیغ کشیدن، با پا پا و صدای خود را آویزان از معده خود، خونریزی به مرگ است. "

گریسون نقطه ای دارد کسانی که از "حمایت از نیروهای نظامی" ناتوان هستند، نمی توانند به راحتی متهم شوند که نیروهای نظامی را در معرض خطر قرار دهند؛ چرا که "حمایت از نیروها" دقیقا شامل خروج نیروهای نظامی در معرض خطر است. اما خشونت گرایان معتقدند که مخالفت با جنگ، معادل نشستن با یک دشمن است.

بخش: تنها دشمن یک جنگ را مخالف می کند

تصور کنید که موضع خدایان در بحث درباره اینکه آیا خدا یک تثلیث مقدس است و یا تنها یک موجود واحد است تصور کنید. اگر ملحد با مخالفت با موقعیت سه گانه مقدس مخالف باشد، او به سرعت متهم به حمایت از موجودیت واحد و بالعکس، توسط کسانی است که نمی توانند ذهن خود را در اطراف امکان صادقانه قرار دهند که مایل نیستند از یک طرف یا دیگری را کنار بگذارند. برای کسانی که مخالفت با وجود وجود یک جنگ غیر قابل درک است، ناکامی برای قرمز، سفید و آبی باید تشویق شود برای برخی پرچم دیگر. و به کسانی که بازاریابی جنگ را برای این افراد انجام می دهند، تکان دادن پرچم آمریکا به اندازه کافی برای برانگیختن آنها به این نتیجه است.

در 1990، کریس والاس از ABC News از فرمانده پیشین جنگ ویتنام وست مورلند ویتنام ورد پرس پرسید:

"در حال حاضر تقریبا یک قافیه تبدیل شده است که شما جنگ ویتنام را خیلی در جنگل ها از دست داده اید همانطور که در خیابان های ایالات متحده انجام دادید. چگونه نگرانی رئيس جمهور و پنتاگون در مورد این جنبش صلح نوین می شود؟ "

با این نوع سوال، چه کسی نیاز به پاسخ دارد؟ جنگ قبل از اینکه دهان خود را باز کنید فروخته می شود.

هنگامی که جیم مک درموت (D. ، Wa.) و نمایندگان کنگره در سال 2002 دروغ های جنگ عراق را زیر سوال بردند ، جورج ویل ، ستون نویس واشنگتن پست نوشت: "صدام حسین همکاران آمریکایی را در میان دموکرات های ارشد کنگره پیدا می کند." این پارچهای جنگی ، انتقاد از جنگ را با جنگیدن برابر می دانستند - در کنار دشمن! بنابراین پایان دادن به جنگ ، زیرا ما مردم مخالف آن هستیم ، همان شکست در جنگ در مقابل دشمن است. جنگ ها نه قابل از دست دادن هستند و نه پایان یافتن. آنها به سادگی باید برای مصلحت نیروها ادامه یابد.

همانطور که در فصل نهم مشاهده می کنیم، زمانی که سازندگان جنگ می خواهند جنگ را تشدید کنند، این ایده را به عنوان وسیله ای برای پایان دادن به جنگ می بینند. اما زمانی که زمان برای درخواست بودجه و مجبور شدن کنگره را برای رد وجدانش می آید، پس از آن تشدید شدن به عنوان یک ادامه ادامه می یابد. اگر هیچ کس نمی داند که چه چیزی شما را تامین می کند، نیروی نظامی 30,000 دیگری برای پیوستن به آنهایی که قبلا مستقر شده اند، پول بیشتری از جانب نیروهای نظامی خارج از کشور هزینه می شود و در غیر این صورت رد این بودجه نمی تواند تصور شود رشته هر نیروی بدون گلوله؛ این فقط به معنای ارسال نیروهای بیشتر برای پیوستن به آنها نیست.

در پایان 2009 و آغاز 2010، ما بحثی دموکراتیک داشتیم که در مورد اینکه آیا جنگ را در افغانستان تقویت می کرد، بحثی در رسانه های شرکتی بین فرمانده کل قشون و ژنرال هایش بود. کنگره و عموم مردم تا حد زیادی کنار گذاشته شدند. رئیس جمهور اوباما در 2009 پیش از این یک تحرک مشابهی با هیچ بحثی نداشته است. برای این دور دوم، زمانی که رییس جمهور به ژنرال ها سرازیر شد، یکی از آنها بعدها برای اقدام غیرممکن به نظر می رسید، رسانه ها را به پایان رساند، نظرسنجی های بیشتری را انجام ندادند و این افزایش را در نظر گرفتند. در واقع، رئیس جمهور پیش رفت و شروع به ارسال نیروها کرد. و اعضای کنگره که قسم خوردند با آنها مخالفت کردند و شروع به صحبت در مورد نیاز به سرمایه گذاری "نیروهای نظامی در این زمینه" کردند. با گذشت زمان شش ماه گذشته، می توانستند بدون اینکه ذکر کنند، آن را برای تشدید در همه بود.

همانطور که تشدیدات می تواند به عنوان تداوم حمایت از نیروهای نظامی توصیف شود، تداوم جنگ می تواند به عنوان خروج از مخفی سازی شود. در ماه مه 1، 2003، و اوت 31، 2010، رؤسای جمهور بوش و اوباما اعلام جنگ علیه عراق یا "مأموریت رزمی" کردند. در هر مورد، جنگ ادامه یافت. اما جنگ بیشتر به نفع نیروهای نظامی بود، زیرا هر گونه تمایل به انجام بعضی از اهداف به غیر از افزایش زمان خود وجود دارد.

بخش: حمایت از ویتنام؟

همانطور که در فصل پنج مشاهده کردیم، مهم نیست که مقامات دولتی چگونه به عنوان انگیزه برای اقدام در مورد نیروها صحبت می کنند، آنها اقدام به مراقبت از جانبازانی می کنند که قبلا مستقر شده اند. جانبازان جنگی به جای حمایت از آنها رها شده اند. آنها باید از احترام برخوردار شوند و احترام گذاشته شود که ما با آنچه که انجام دادیم مخالفیم و آنها باید مراقبت های بهداشتی و آموزشی را ارائه دهند. تا زمانی که ما بتوانیم این کار را برای هر یک از جانبازان انجام دهیم، چه کاری انجام می دهیم که بیشتر آنها را ایجاد کنیم؟ هدف ما، در حقیقت، باید دولت را با استفاده از سرنگون ساختن جانبازان، از کار بیفتد.

تا آن زمان مردان و زنان جوان باید گفته شود که جنگ جنبشی هوشمندانه نیست. روبان های زرد و سخنرانی صورت حساب شما را پرداخت نمی کند و زندگی شما را تحقق نمی بخشد. همانطور که در فصل پنج دیدیم، جنگ روش خوبی برای قهرمان بودن نیست. چرا به عنوان یک عضو خلبان اضطراری نجات، یک آتش نشان، یک سازمان کارگری، یک فعال غیر خشونت خدمت نمی کنند؟ راه های زیادی برای قهرمان شدن وجود دارد و بدون داشتن خانواده های قاتل خطرناک است. فکر می کنم از کارگران نفت عراق که خصوصی سازی را مسدود کرده اند و اتحادیه کارگری را در برابر حملات ایالات متحده در 2003 تشکیل دادند. عکس آنها پیراهن خود را از هم پاشیدند و گفتند: "برو برو و شلیک کن". آنها برای استقلال کشورشان خطر می زدند. آیا قهرمان نیست؟

من می خواهم به حمایت از کسانی که فداکاری ها را به ظاهر برای ما و کسانی که قبلا "قربانی نهایی" را ساخته اند، درک کنیم، اما جایگزین های ما برای جنگ بیشتر یا پیوستن به دشمن، ایجاد جانبازان بیشتری یا سوء استفاده کردن از آن ها نیست. گزینه های دیگر وجود دارد. ما فکر نمیکنیم صرفا نتیجۀ تلویزیونهای ما، بی معنی بودن با فرکانس عظیمی را برای مدت طولانی شروع می کنیم تا بوی معقول را بسنجیم. کمدین بیل مائر سرگیجه خود را چنین بیان می کند:

"برای طولانی ترین زمان، هر انتخابات جمهوریخواه بر اساس برخی از دلخوری های احساسی مطرح شده است: پرچم، پرچم، یا تعهد، و یا،" این صبح در آمریکا است. " بیل کلینتون در دفتر بیضی ضربه می زند. و Dixie Chicks توهین به رئیس جمهور بوش در خاک خارجی. و هنگامی که این اتفاق می افتد، احساسات نیروهای ما لطمه می زند. سپس نور نور Tinkerbel از بین می رود و او می میرد. بله، بله، عشق نیروهای ما، نهایی در وطن پرستی جعلی است. شوخی می کنی؟ سربازان ما آنها را مانند گوزن می اندازیم، آنها را فریب می دهیم و آنها را در راه اندازی فریب می دهیم، وقتی آنها به خانه می رسند، آنها نیکل را به مراقبت های پزشکی می برند و به جنگ های احمقانه ای که ما آنها را می فرستیم، می زنیم. بله، ما نیروها را دوست داریم، همانطور که مایکل ویک سگ ها را دوست دارد. شما می دانید که چگونه احساس خستگی می کنم، اگر نیروی نظامی در خارج از کشور هستم؟ اگر مردم به خانه برگشتند، از من خواستند که از این کارهای بی معنی بیرون بیایند. اینطوریه که من احساس پشتیبانی میکنم اما، می دانید، نفس خود را بر آن یک نفر نگذارید؛ زیرا می دانید زمانی که امریکا به یک کشور حمله می کند، ما مدت ها دوست داریم. به طور جدی، ما هرگز ترک نمی کنیم، ما مانند خویشاوندان ایرلندی می مانیم: نه در همه. "

اگر ما همه خود را، همانطور که ماher، از تبلیغ "حمایت از سربازان" تمیز کنیم، ما نباید بگوییم "حمایت از سربازان، خانه آنها را برانیم". ما می توانیم نیمی از آن را پر کنیم و به جلو برویم آنها را به خانه بیاورید و مجرمانی را که آنها را فرستاده اید محاکمه کنید. "باید بدون گفتن این باشد که ما آرزو می کنیم نیروهای نظامی خوب باشند. این یکی از دلایل اصلی است که ما نمی خواهیم آنها بی قاعدگی را کشتار و مرگ کنند!

اما ما واقعا آنچه را که انجام می دهند را تایید نمی کنیم. ستایش ما برای آن دسته از سربازانی است که از دستورات غیرقانونی رد می شوند و مقاومت می کنند. و ما از کارهایی که شجاعانه و با وظیفه بسیار زیادی توسط آمریکایی ها در صدها حرفه ای غیر از جنگ انجام می شود، تایید می کنیم. ما باید بگوییم ما یک بار در یک زمان از آنها پشتیبانی می کنیم. همه ما ناتوان از انجام این کار هستیم و خوشبختانه ما یکدیگر را متهم نمی کنیم که همه این افراد کشته شوند؛ اگر ما نتوانیم بگوییم "من از نیروهای نظامی حمایت می کنم".

بخش: حمایت از عذاب وجدان؟

جانگ کاروزو، وبلاگ نویس، فهرستی از موارد خبری را منتشر کرد که مواردی را که او به طور خاص از آن حمایت نکرده بود، جمع آوری نکرده است. چیزهایی که از دست دادن سربازان با آنها مبارزه می کنند، بسیار ناراحت کننده است. در اینجا بخشی از لیست است:

از نیویورک تایمز:

سرگرد شوهرف گفت: "ما روز خوبی داشتیم." "ما بسیاری از مردم را کشتیم."

اما بیشتر از یک بار سرباز شوگرفف گفت، او با یک انتخاب متفاوت مواجه شد: یک سرباز عراقی در میان دو یا سه غیرنظامی ایستاده است. او یک چنین حادثه ای را به یاد می آورد که در آن او و دیگر مردان در واحد خود آتش گشودند. او به تماشای یکی از زنان ایستاده در نزدیکی سرباز عراقی به یاد می آورد.

سرهنگ گفت: "متاسفم." "اما جوجه در راه بود."

از Newsday:

"Raghead، Raghead، آیا نمی توانید ببینید؟ این جنگ قدیم نیست - به من، "خوان Lance Cpl. کریستوفر ایکینز، 21، از لوئیزویل، کی.، عرق کردن چهره خود را در جریان در حالی که او یک حادثه مبارزه با جنگیدن یک بعد از ظهر اخیر در زیر یک خورشید در حال فرو ریختن.

اكینس از او پرسید كه كدام رگبار را در نظر می گیرد، گفت: "هركسی كه به طور فعال با ایالات متحده آمریكا مخالفت می كند. . . اگر یک کودک بچه به طور جدی با شیوه زندگی من مخالفت کند، من نیز او را یک سر و صدا می نامم. "

از مجله لاس وگاس مجله:

جانباز 20 ساله سپاه دریایی گفت که سرباز پس از تاریکی در داخل یک خانه نزدیک، با پرتاب نارنجک کنار او، پیدا کرد. Covarrubias گفت که او دستور داد مرد را متوقف و چرخش.

کواراربویاس گفت: "من پشت سرش رفتم و او را در پشت سرش گذاشتم." "دو برابر."

آیا او احساس تنهایی برای اجرای یک مردی که به او تسليم شد، احساس کرد؟ نه؛ در حقیقت، او کارت شناسایی مرد را از بدن مرده خود گرفته تا به عنوان یک سوغات نگهداری شود.

از لس آنجلس تایمز:

Staff Sgt می گوید: "از کشتار مردم عراق لذت می برم." ویلیام دیتون، 30، که در شب شب گذشته یک جنگنده خصمانه را کشت. دیتون یک دوست خوب در عراق را از دست داده است. "من فقط احساس خشم، نفرت زمانی که من خارج وجود دارد. من احساس می کنم که من همیشه آن را حمل می کنم. ما در مورد آن صحبت می کنیم. همه ما هم همینطوریم. "

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی