جنگ تمام است اگر بخواهی

اگر بخواهید جنگ به پایان رسیده است: فصل 14 از "جنگ دروغ است" نوشته دیوید سوانسون

جنگ تمام است اگر بخواهی

زمانی که رئیس جمهور باراک اوباما به صفوف هنری کیسینجر و دیگر افراد ملایم که جایزه صلح نوبل را دریافت کرده بودند، وارد عمل شد، من فکر نمیکنم که دیگر کسی قبلا در سخنرانی پذیرش جایزه صلح چنین کاری کرده باشد. او برای جنگ استدلال کرد:

"زمان هایی وجود خواهد داشت که کشورها - به صورت جداگانه یا با همکاری - نیروی مورد نیاز را نه تنها لازم بلکه از نظر اخلاقی توجیه می کنند. من این بیانیه را درک می کنم که مارتین لوتر کینگ جونیور در همان مراسم سالها گفته است: "خشونت هرگز صلح دائمی را به ارمغان نمی آورد. این هیچ مشکلی اجتماعی را حل نمی کند: آن صرفا تازه و پیچیده تر می شود. . . . اما به عنوان یک رئیس دولتی که متهم به محافظت و دفاع از ملت من است، نمی توانم به تنهایی از نمونه های [شاه و گاندی] هدایت شود. من با جهان روبه رو هستم و نمی توانم در برابر تهدیدهای مردم آمریکا ایستادگی کنم. برای اینکه اشتباه نکنید: در جهان وجود دارد. یک جنبش غیر خشونت آمیز نمی توانست ارتش های هیتلر را متوقف کند. مذاکرات نمی تواند رهبران القاعده را متقاعد سازد که سلاح های خود را برسانند. گاهی اوقات لازم است که نیروی مورد نیاز باشد، تماس با بدبینی نیست - این به رسمیت شناختن تاریخ است. . . . بنابراین بله، ابزار جنگی نقش مهمی در حفظ صلح دارد. "

اما، شما می دانید، من هرگز حریف جنگی را یافتم که اعتقاد نداشتن شرارت در جهان وجود دارد. پس از همه، ما با جنگ مخالف هستیم، زیرا شرارت است. آیا مارتین لوتر کینگ، جونیور، در مواجهه با تهدیدها ایستاده است؟ آیا شما جدی هستید؟ آیا پادشاه مخالف حفاظت و دفاع از مردم است؟ او برای این هدف بسیار کار کرد! اوباما ادعا می کند که تنها گزینه های او جنگ یا هیچ چیز نیست. اما دلیل این که مردم می دانند نامهای گاندی (که هرگز جایزه صلح نوبل را دریافت نکردند) و پادشاه است که آنها گزینه های دیگری را پیشنهاد کرده اند و ثابت کردند که این روش های دیگر می توانند کار کنند. این اختلاف اساسی را نمی توان برطرف کرد. در هر صورت جنگ تنها گزینه است یا نه - در این صورت ما باید جایگزین را در نظر بگیریم.

آیا نمی توانیم ارتش های هیتلر را بدون جنگ جهانی متوقف کنیم؟ به ادعای دیگران مسخره است ما می توانستیم بدون اینکه جنگ جهانی اول را به پایان برساند، ارتش های هیتلر را متوقف کنیم، به طرق گوناگون با هدف ایجاد خشم و عصبانیت در آلمان (مجازات یک ملت به جای افراد، که نیازمند به عهده گرفتن مسئولیت پذیری آلمان، از بین بردن قلمرو خود و درخواست عظیم پرداخت های بازپرداختی که آلمان برای چندین دهه آن را پرداخت کرده بود) و یا انرژی های خود را به طور جدی به لیگ ملت ها نسبت به عدالت پیروزی تقسیم خرابه ها یا ایجاد روابط خوب با آلمان در 1920 ها و 1930 ها، یا با تامین مالی صلح در آلمان به جای جنگجویان اروپایی یا با ترس از دولت های نظامی بیشتر از چپ گرا و یا با هیتلر و ارتش های آن، یا با کمک به فرار یهودیان یا با ممنوعیت بمباران غیرنظامیان و یا حادثه عظیم مقاومت خشونت آمیز که نیاز به شجاعت و ارزش بیشتری نسبت به آنچه ما در جنگ دیده ایم.

ما این شجاعت را در رد بسیاری از رهبران بریتانیا از هند، در سرنگونی بی خشونت حاکم السالوادور در 1944، در کمپین هایی که جیم کرو در ایالات متحده و آپارتاید در آفریقای جنوبی به پایان رسیده، دیده ایم. ما آن را در حذف محبوب حاکم فیلیپین در 1986، در انقلاب غیرموجبانه انقلاب 1979، در تخریب اتحاد جماهیر شوروی در لهستان، لیتوانی، لتونی، استونی، چکسلواکی و شرق آلمان، به عنوان به خوبی در اوکراین در 2004 و 2005، و در ده ها نمونه دیگر از سراسر جهان. چرا آلمان باید جایی باشد که نیرویی قدرتمندتر از خشونت نباشه؟

اگر شما نمی توانید قبول کنید که جنگ جهانی دوم می تواند اجتناب ناپذیر باشد، هنوز این نکته مهم وجود دارد: ارتش های هیتلر برای سال های 65 رفته اند، اما هنوز برای به رسمیت شناختن آزار و اذیت بشریت که ما در 1928 اعتراض کردیم: جنگ . اکثر ملت ها به عنوان آلمان نازی رفتار نمی کنند و یک دلیل این است که بسیاری از آنها به ارزیابی و درک صلح دست یافته اند. کسانی که جنگ را دنبال می کنند، همچنان به یک قسمت وحشتناک در تاریخ جهان که به 65 سال قبل پایان دادند، به منظور توجیه آنچه که انجام می دهند، تجدید نظر می کنند - دقیقا همانطور که هیچ چیز تغییر نکرده است دقیقا همانطور که پادشاه و گاندی و میلیاردها نفر دیگر نمی آیند و می روند به دانش ما درباره آنچه می توان و باید انجام شود، کمک می کند.

مذاکرات نمی تواند القاعده را متقاعد کند که سلاح های خود را بپوشاند؟ پرزیدنت اوباما چگونه این را می داند؟ ایالات متحده هرگز آن را امتحان نکرده است. این راه حل نمیتواند برآوردهایی از تروریستها را تشخیص دهد و تروریسم را تشویق کند، اما شکایات علیه ایالات متحده که مردم را به تروریسم ضد آمریكایی جذب می كنند، بسیار منطقی هستند:

از کشور ما بیرون بیایید توقف ما را بمباران کن توقف ما را تهدید کن توقف ما را محاصره کند متوقف ساختن خانه های ما. جلوگیری از سرقت سرزمین ما.

ما باید این خواسته ها را حتی در غیاب مذاکرات با هر کس برآورده کنیم. ما باید تولید و فروش بسیاری از سلاح هایی را که ما می خواهیم دیگران را به "خلع سلاح" متوقف کنیم، متوقف سازیم. اگر این کار را کردیم، شما نیز همانند تروریسم ضد آمریكایی خواهید دید، همانطور كه ​​نروژی هایی كه اهدا می كنند، تروریست های ضد نروژی را می بینند. نروژ با القاعده مذاکره نکرده است و همه اعضای آن را کشتند. نروژ فقط از انجام آنچه که ارتش ایالات متحده انجام می دهد، خودداری کرد.

مارتین لوتر کینگ، جونیور و باراک اوباما مخالف هستند و تنها یکی از آنها می تواند درست باشد. من امیدوارم که استدلال های این کتاب شما را نسبت به این مخالفت MLK متمرکز سازد. پادشاه در سخنرانی پذیرفته شده خود در جایزه صلح نوبل، گفت:

"تمدن و خشونت مفاهیمی متعارض هستند. سیاهان ایالات متحده، به دنبال مردم هند، نشان داده اند که عدم خشونت، انسداد استریل نیست، بلکه یک نیروی قدرتمند قدرتمند است که باعث تحول اجتماعی می شود. دیر یا زود همه مردم جهان باید راهی برای زندگی با یکدیگر در صلح کشف کنند و به این ترتیب این ابهام کیهانی در حال ظهور را به یک سنت خلاق برادری تبدیل می کنند. اگر این دستاورد به دست آید، انسان باید برای تمام درگیری های انسانی تحقق بخشد؛ روش ای که انتقام، تجاوز و تلافی را رد می کند. پایه و اساس این روش عشق است. "

عشق؟ من فکر کردم این یک چوب بزرگ، یک نیروی دریایی بزرگ، یک سپر دفاع موشکی و سلاح در فضای بیرون است. پادشاه ممکن است در واقع از ما جلوتر باشد. این بخش از سخنان پادشاه 1964 پیش بینی سخنرانی اوباما 45 سال بعد:

"من از پذیرش مفهوم بدبینانه ای که ملت پس از ملت می خواهد به یک راه پله نظامی تبدیل شود به جهنم تخریب ترم هسته ای رها شود. من معتقد هستم که حقیقت غیرمعمول و عشق بی قید و شرط در واقعیت نهایی خواهد شد. . . . من به شدت اعتقاد دارم که مردم در همه جا می توانند برای بدن، آموزش و پرورش و فرهنگ خود برای ذهن، شأن، برابری و آزادی برای ارواح خود سه روز غذا بخورند. من اعتقاد دارم که آنچه مردان خودمحور منحرف می کنند، مردان دیگر می توانند رشد کنند. "

دیگر محور به نظر عجیب این است که تصور کنید ایالات متحده و مردم آن تبدیل به محور دیگری شده اند. به نظر می رسد به عنوان دشمنان عاشق دشمن. و در عین حال ممکن است چیزی برای آن وجود داشته باشد.

بخش: HYPE را باور ندارید

تا زمانی که جنگ وجود داشته باشد، دروغ جنگ خواهد بود. اگر جنگ بدون فرآیند عمومی و بحث و یا حتی دانش عمومی راه اندازی شود، ما باید مجبور شویم آگاهانه و بحث و جدل کنیم. و هنگامی که ما این کار را می کنیم، ما با دروغ های جنگ مواجه خواهیم شد. اگر ما آمادگی جنگ را در زمان خود متوقف نکنیم، جنگ های کوچک تشدید می شود و ما با استدلال عمومی برای جنگ بیشتر از همیشه مواجه خواهیم شد. من فکر می کنم ما می توانیم آمادگی داشته باشیم تا همه جنگ ها را سرلوحه کار خود قرار دهیم و آنها را رد کنیم. ما می توانیم انتظار داشته باشیم که همان گونه دروغهایی را که در این کتاب با آن روبرو هستیم، روبرو کنیم.

ما گفته می شود که حریف در جنگ ما بد است و انتخاب های ما جنگ یا پذیرش بد است. ما باید آماده ارائه دوره های دیگر اقدامات و ارائه انگیزه های واقعی از سازندگان جنگ باشد. آنها به ما می گویند که آنها هیچ گزینهای ندارند؛ این جنگ دفاعی است؛ این جنگ یک اقدام بشردوستانه بین المللی است و برای شروع جنگ، مخالفت با نیروهای شجاع که هنوز کشته شده و نرفته است. جنگ دیگری برای صلح خواهد بود.

ما باید این دروغ ها را دقیقا همانطور که آنها ظاهر می شوند، رد کنیم. اما ما نیازی نداریم و نباید منتظر جنگ دروغین باشیم. هم اکنون آموزش یکدیگر راجع به انگیزه های جنگ و راه هایی که در آن جنگ ها به صورت غیرقانونی ترویج می شوند، در حال حاضر است. ما باید مردم را درمورد طبیعت جنگ آموزش دهیم، به طوری که تصاویری که به سر ما می آیند، وقتی که ما در مورد جنگ می شنویم، شبیه به واقعیت است. ما باید آگاهی از خطرات باور نکردنی جنگ های فزاینده، تولید سلاح، تاثیرات زیست محیطی، نابودی هسته ای و فروپاشی اقتصادی را افزایش دهیم. ما باید اطمینان حاصل کنیم که آمریکایی ها می دانند که جنگ غیر قانونی است و ما همه ارزش های حاکمیت قانون را داریم. ما باید سیستم های آموزشی و ارتباطی مورد نیاز برای همه این به اشتراک گذاری اطلاعات ایجاد کنیم. برخی از ایده هایی که در مورد چگونگی انجام این کارها وجود دارد می توان در روز سیزدهم کتاب من یافت.

اگر ما برای کشف جنگ های مخفی و مبارزه با جنگ های فعلی تلاش کنیم، در عین حال با تلاش برای کاهش ماشین نظامی و ایجاد صلح و دوستی، می توانیم به عنوان فعالیت شرم آور به عنوان بردگی ادامه دهیم. اما ما باید بیش از آموزش کار کنیم. ما نمی توانیم تدریس کنیم که جنگ ها بدون پیگیری جنایات غیر قانونی هستند. ما نمی توانیم مردم را در تصمیم گیری های درست در مورد جنگ مورد توجه قرار دهیم مگر اینکه دموکراتیزه کردن قدرت های جنگی و اجازه دادن به مردم بر روی تصمیم گیری ها تاثیر بگذاریم. ما نمی توان انتظار داشت که مقامات منتخب در یک سیستم به طور کامل با پول، رسانه ها و احزاب سیاسی خراب شوند تا جنگ را به پایان برسانند؛ زیرا ما می خواهیم آن را به پایان برسانیم و دلیل این که ما استدلال های قوی کرده ایم. ما باید فراتر از آن برای دستیابی به قدرت برای مجبور کردن نمایندگان ما به نمایندگی از ما فراتر برویم. ابزارهای زیادی وجود دارد که ممکن است در آن پروژه کمک کند، اما هیچ سلاح وجود ندارد.

بخش: چه می خواهیم؟ مسئوليت!

بخش: هنگامی که ما آن را می خواهیم اکنون!

اگر مشارکت ما محدود به مخالفت با هر جنگ پیشنهادی باشد و خواستار اینکه هر جنگ کنونی پایان می یابد، ما ممکن است برخی از جنگ ها را جلوگیری یا کوتاه کنیم، اما جنگ های بیشتری به درستی پیش می آیند. جرایم باید بازدارند، اما جنگ در حال حاضر پاداش است.

مجازات جنگ نباید به معنای مجازات یک کل مردم باشد، همانطور که پس از جنگ جهانی اول و بعد از جنگ خلیج فارس به آلمان انجام شد. همچنین ما نباید چند مرتبه مرتکب جنایات رنگارنگ را انتخاب کنیم، آنها "سیب های بد" را برچسب گذاری می کنند و در حالی که تظاهر می کنند که جنگ خودمان قابل قبول است، جنایات آنها را محاکمه می کنیم. حسابدهی باید از بالا شروع شود.

این به معنی تحت فشار قرار دادن اولین شاخه ای از دولت ما برای تضمین وجود آن است. اگر مطمئن نیستید که شاخه اول دولت ما چیست، کپی از قانون اساسی ایالات متحده را بخوانید و آنچه را که من در مورد آن می خوانم بخوانم. کل قانون اساسی متناسب با یک قطعه کاغذ است، بنابراین این نباید یک انتساب طولانی باشد.

این همچنین بدین معنی است که اقدامات دادگاه مدنی و کیفری در سطوح محلی، ایالتی، فدرال، خارجی و بین المللی امکان پذیر است. این به معنای به اشتراک گذاشتن منابع با دوستان ما در کشورهای دیگر است که به طور جدی در مورد همدستی دولت ها در جنایات دولت ما و یا اتهام جنایتکاران ما تحت صالحیت جهانی مورد بررسی قرار می گیرند.

این به معنای پیوستن به دادگاه جنایی بین المللی است که روشن می سازد که ما به احکام آن احترام می گذاریم و از پیگرد قانونی دیگران محروم هستیم، چرا که احتمال دارد جنایات جنگی را مرتکب شوند.

کسانی هستند که در میان ما هستند که دروغ های جنگی را تبلیغ می کنند و ترویج می دهند، کسانی که به اقتدار احترام می گذارند و به آنچه گفته می شود ایمان آورده اند، اعتقاد دارند، کسانی که فریب خورده اند، و کسانی که به دنبال آن هستند آسان تر است. دروغگوان دولتی و دروغ های داوطلب در صنعت روابط عمومی یا صنایع خبررسانی خبر کمک می کنند. و بسیاری از ما بزرگ هستند که بهترین های ما را امتحان می کنند تا درک کنند که چه اتفاقی می افتد و وقتی ما نیاز داریم صحبت کنیم.

ما باید جهنم را بیشتر بشنویم، کسانی را که فریب خورده اند، آموزش دهیم، کسانی که آرام نگه داشته اند، و کسانی را که دروغ جنگی را ایجاد می کنند، پاسخگو باشند.

بخش: دموکراتیزاسیون قدرت های جنگی

اصلاحیه لودلو یک اصلاحیه پیشنهادی برای قانون اساسی ایالات متحده بود که نیاز به رای مردم آمریکا قبل از اینکه ایالات متحده بتواند به جنگ برود. در 1938 این اصلاحیه احتمالا در کنگره به تصویب رسیده است. سپس رئیس جمهور فرانکلین روزولت نامه ای را به رئیس پارلمان فرستاد که ادعا می کند رئیس جمهور نمی تواند در صورت تصویب یک سیاست خارجی موثر، پس از آن اصلاحیه 209-188 را شکست دهد.

قانون اساسی از زمان آغاز و تا امروز نیازمند رای گیری در کنگره است تا ایالات متحده بتواند به جنگ برود. آنچه روزولت به کنگره گفته بود یا این بود که رؤسای جمهور باید آزاد باشند که قانون اساسی را نقض کنند یا اینکه یک رفراندوم عمومی ممکن است یک جنگ را رد کند، در حالی که کنگره می تواند بر اساس آن عمل شود. مطمئنا عموم مردم احتمال بیشتری داشتند تا جنگ را از کنگره رد کنند و یک رفراندوم عمومی در یک لحظه ممکن نبود. کنگره ژاپن روز اول پس از پرل هاربر اعلام جنگ کرد. حداقل یک هفته برای برگزاری رفراندوم در نظر گرفته شده است. در این زمان، هر گونه دانش دقیق ممکن است توسط افرادی که رابرت گیبس، وزیر مطبوعات کاخ سفید در 2010، منتشر کرده بودند، به طرز محکمی به عنوان «سمت چپ حرفه ای» سوگند خوردند.

با این حال، عموم مردم میتوانند برای جنگ غیرقانونی رای دهند. سپس جنگی را که توسط حاکمان حقیقی ملت تأیید شده بود، خواهیم داشت، هرچند که جنگ توسط قوانینی که قبلا توسط فرایندی که به نظر می رسد نمایندگی آرزوهای عمومی را ممنوع کرده، ممنوع شده باشد. اما این امر ما را در موقعیتی بدتر از ما قرار نمی دهد که مردم از حلقه خارج شوند و اعضای کنگره به صندوق ها، احزاب و رسانه های شرکت کننده پاسخ دهند. اگر قانون اساسی را اصلاح کنیم، از طریق کنگره یا از طریق یک کنوانسیون به نام دولت، می توانیم پول را از سیستم انتخاباتی بیرون بیاوریم و امکان گوش دادن به واشنگتن را به دست آوریم.

اگر به واشنگتن گوش کنیم، تغییرات بزرگی صورت خواهد گرفت. داشتن کنگره به ما گوش فرا می دهد ما خیلی دور از دسترس ما نیست، مگر اینکه کنگره برخی از قدرت هایی را که در طول قرن ها به کاخ سفید داده است، برداشت. ما باید CIA و تمام سازمان های مخفی و بودجه های جنگ را از بین ببریم و نظارت واقعی کنگره را برای کل ارتش ایجاد کنیم. ما باید در کنگره به این نکته پی ببریم که می تواند انتخاب کند که آیا جنگ را تامین کند یا خیر، و باید بر اساس اراده عمومی عمل کند.

برای جلوگیری از استثنا ها و اضافه کردن محدودیت های زمانی و مجازات، صدمه ای به تقویت قانون جنگ قدرت ندهید. این امر همچنین می تواند به ارتکاب جنایات جنگی و تهاجمی جنگی در قانون اساسی ایالات متحده کمک کند، استفاده از مزدوران و پیمانکاران خصوصی را در ارتش ممنوع می کند، کارکنان را خارج از مدارس ممنوع می کند، قراردادهای نظامی غیرمجاز و سایر اصلاحات دیگر ممنوع است.

و پس از آن ما باید به اصلاح، دموکراتیزه کردن و تأمین مالی سازمان ملل متحد حرکت کنیم، که البته - بیشتر آمریکاییها در نهایت در مورد عراق توافق کردند. وقتی سازمان ملل متحد مهم بود، صحیح بود؛ بسیاری از آمریکایی ها به این باور رسیدند که جنگ سالها بعد یک ایده بد بود.

بخش: NO MILITARIZATION بدون نمایندگی

اصلاحات اصلاحی دولتی نیازمند سازماندهی و ریسک فراوانی است که فراتر از آموزش و ترغیب آنها است. جنبش صلح می تواند تقاضای قربانی های زیادی کند. تجربه فعال شدن یک صلح کمی شبیه هیجان رفتن به جنگ است، تفاوت اصلی این است که افراد ثروتمند از شما حمایت نمی کنند.

همانطور که من نوشتم، اصلاحات نظامی با کمپینهایی که به شدت تأمین مالی شده ارتقا یافته است، تلاش برای اجازه دادن به حقوق همجنسگرا همجنسگرایان و همجنسگرایان در برخورد با جنایات جنگی است. همجنسگرایان باید تقاضای حقوق مساوی داشته باشند تا از مطالعه حذف شوند. دومین بزرگترین اصلاحات در حال حاضر این است که اجازه دهد مهاجران با پیوستن به ارتش به شهروندان تبدیل شوند بدون آنکه جایگزین غیر خشونت آمیز به غیر از کالج ارائه کنند که اکثر مهاجران نمی توانند آن را بپردازند. ما باید شرمنده باشیم

ما باید همانطور که بسیاری تلاش می کنیم برای ایجاد مقاومت در داخل ارتش و حمایت از کسانی که از سفارشات غیرقانونی رد می شوند. ما باید تلاش هایمان را برای مقابله با استخدام و کمک به جوانان در یافتن مسیرهای بهتر حرفه ای تقویت کنیم.

اگر قول بدهید که جدول دیگری را در خارج از اداره استخدام تنظیم کنید، من به شما نسخه های این کتاب را بسیار ارزان می دهم. آیا شما به کتابخانه خود می دهید؟ عضو کنگره شما؟ روزنامه محلی شما؟ برادر شما با "اگر می توانید این را بخوانید، شما در محدوده" sticker sticker هستید؟ من این کتاب را خودم انتشار می دهم، به من اجازه می دهد آن را بسیار ارزان برای گروه هایی که می خواهند آن را به فروش و جمع آوری پول برای فعالیت های خود را. به WarIsALie.org مراجعه کنید.

ما نیاز داریم مردم در مورد تلاش برای از بین بردن اقتصاد جنگ و تبدیل آن به صلح، انرژی می گیرند. این ممکن است به سختی به نظر برسد وقتی مردم متوجه شوند که این کار چگونه میتواند کار و درآمد ایجاد کند. یک ائتلاف گسترده می تواند و باید ساخته شود تا شامل افرادی باشد که خواهان کاهش بودجه نظامی و از بین بردن بودجه جنگ هستند، همراه با افرادی که می خواهند بودجه برای مشاغل، مدارس، انرژی، زیرساخت ها، حمل و نقل، پارک ها و مسکن افزایش یابد. در زمان این نوشتار، یک ائتلاف شروع به جمع شدن کرد که از یک طرف جنبش صلح را شامل می شد (افرادی که می دانستند کجا تمام پول خراب شده) و از سوی دیگر کارگران و جامعه و گروه های حقوق مدنی، مسکن طرفداران و طرفداران انرژی سبز (افرادی که می دانستند که همه پول مورد نیاز است).

با اینکه آمریکایی ها در معرض بیکاری و سلب حق اقامه دعوی هستند، اولویت اول آنها جنگ نیست. اما حرکت برای انتقال پول از ارتش به ارائه حق انسانی به خانه، توجه همه را به خود جلب می کند. فعال کردن فعالان متمرکز بر مسائل بین الملل همراه با کسانی که از طرف داخلی کار می کنند، توانایی ترکیب منابع اصلی با استراتژی رادیکال و تهاجمی دارد - هرگز راحت نیست، بلکه همیشه یک ضرورت است.

اگر چنین ائتلافی ایجاد کنیم، جنبش صلح قادر خواهد بود قدرت خود را به شکل سازمان یافته به مبارزه برای نیازهای داخلی اضافه کند. در همین حال، گروه های کارگری و گروه های اجتماعی و دیگر ائتلاف های فعال می توانند بر این نکته تأکید کنند که فقط صندوق های مالی فدرال (برای مشاغل، مسکن، انرژی و غیره) صرف تمیز کردن هزینه های جنگ می کنند. این امر از وضعیتی که در 2010 شاهد بودیم، زمانی بود که بودجه برای معلمان در یک لایحه برای تأمین بودجه تشدید جنگ در افغانستان گنجانده شد. اتحادیه های معلمان ظاهرا مجبور به بازگشت به هر گونه قانون که اعضای خود را برای مدت زمان طولانی نگه می دارد، به طوری که آنها لایحه را بدون اشاره به اینکه بزرگترین جزء آن بودجه جنگ بود، دانستن کامل که جنگ می خواهد به غذا خوردن در اقتصاد ما در حالی که خطر ابتلا به تروریسم را افزایش می دهد مانند سرطان.

چقدر بزرگتر، پرشورتر، قاطع و پر انرژی بود، یک جبهه متحد بود که خواستار پول برای مدارس به جای جنگ شد! ظرفیت موجود در پول چقدر بزرگتر ظاهر می شود! یک جنبش متحد متحد کنگره را خلع سلاح کرد. دیگر نمی توانست از طریق بودجه جنگ از طریق تأمین مالی کمی کمک فاجعه به سمت بالا حرکت کند. صدای جمعی ما از طریق ساختمان های دفتر کاپیتول هیل رنج می برد:

استفاده از پول برای جنگ به منظور تامین مالی 10,000 بار تسلیم فاجعه پیشنهادی، اما جنگ را تامین نمی کند!

برای اینکه این اتفاق بیافتد، گروه هایی که از سیاست خارجی خسته شده اند، باید بدانند که این جایی است که همه پول می رود، این جنگ ها سیاست را از تحریم داخلی برای زندگی بهتر رانندگی می دهند، جنگ ها آزاد سازی های مدنی ما را از بین می برند و جنگها همه ما را به خطر می اندازند، آیا ما وطن پرستان خوبی بوده ایم یا پرچم های جنگ ما را تکان دادیم یا نه.

جنبش صلح باید بداند که پول جایی است که این عمل است. جنگ ها پول دارند، و هر کس دیگری نیاز به آن دارد. این به این معنی است که تمرکز مشترک را بر پیشنهاد های ضعیف و عجیب و غریب برای «معیارهای» یا برآوردهای اطلاعات ملی یا درخواست های غیرقابل اجرا برای «زمانبندی های نامشخص» برای خروج از بین ببرد. این به معنای تمرکز بر روی لیزر روی پول است.

ساختن چنین ائتلافی نیازمند سازماندهی خارج از سلطه احزاب سیاسی واشنگتن است. اکثر گروه های فعال و اتحادیه های کارگری به یکی از دو حزب وفادار هستند، که هر دو از سیاست های آمریکا علیه مردم، از جمله جنگ، حمایت می کنند. معیار و زمانبندی نوعی قانون لفظی در کنگره، و سپس جنبش صلح آن را ترویج می دهد. تقاضا برای قطع مالیات از میان مردم آغاز می شود و باید در کنگره تحمیل شود. این یک تمایزی کلیدی است که باید سازماندهی ما را هدایت کند.

و سازماندهی باید انجام شود. در اکتبر 2، 2010، یک ائتلاف وسیع، در مراسم یادبود لینکلن در واشنگتن دی سی برگزار شد. سازمان دهندگان به دنبال استفاده از این تجمع برای درخواست مشاغل، محافظت از امنیت اجتماعی و جلوگیری از ایده های پیشرونده و همچنین تشویق برای حزب دموکراتیک که رهبری آن با آن برنامه نبود. یک جنبش مستقل به سیاستمداران خاصی از جمله دموکرات ها بازگردانده می شود، اما آنها بایستی با حمایت از موقعیت هایشان درآمد کسب کنند.

جنبش صلح در این تجمع گنجانده شد، اگر نه بابت صدور صورتحساب بالا، و بسیاری از سازمانهای صلح درگیر آن بودند. ما دریافتیم که در میان تمام آن دهها هزار عضو اتحادیه و فعالان حقوق مدنی که نشان دادند، تقریبا همه آنها مشتاق حمل پوستر و برچسب ضد جنگ بودند. در واقع پیام "پول برای جابجایی، نه جنگ"، بسیار محبوب بود. اگر کسی با همه مخالفت کرد، من درباره آن شنیده ام. موضوع این تظاهرات "یک ملت همکاری با هم" بود، پیام گرم، اما یکی از آن مبهم بود که ما حتی کسی را به اندازه کافی برای اعتراض به تظاهرات مخالفت نکردیم. من مشکوک بودم که مردم بیشتر نشان دادند و پیام قویتری به دست آوردند که این عنوان بود: "ما دلار جنگ جهانی ما را به ارمغان بیاوریم"!

یک سخنرانی در آن روز همه چیز را فراموش کرده بود. سخنران، خواننده و فعال 83 ساله هری Belafonte، صدای خود را تنگ، خراشنده و گیر. این ها برخی از کلمات او بودند:

"مارتین لوتر کینگ، جونیور، در سخنرانی" من یک رویای "47 سال پیش گفت که آمریکا به زودی متوجه خواهد شد که جنگی که در آن زمان در آن زمان بودیم این بود که این کشور در ویتنام بود، نه تنها غیرقابل انکار بود، اما غیر قابل تحمل پنجاه و هشت هزار آمریکایی در این ماجراجویی بی رحمانه جان سپردند و بیش از دو میلیون ویتنام و کامبوجان از بین رفتند. امروز، تقریبا نیم قرن بعد، همانطور که ما در این مکان جمع شده ایم، جایی که دکتر کینگ برای روح این ملت بزرگ دعا کرد، ده ها هزار نفر از شهروندان از همه ی حوزه های زندگی امروز به اینجا آمده اند تا رویای خود را دوباره زنده نگه دارند. یک بار دیگر امیدوارم که همهی آمریکا به زودی به این واقعیت پی ببرد که جنگهایی که امروز در مناطق دورافتاده به سر میبریم، غیر اخلاقی، غیرقابل انکار و غیرقابل انکار است.

آژانس اطلاعات مرکزی در گزارش رسمی خود به ما می گوید که دشمن ما در افغانستان و پاکستان و القاعده پیگیری می کند، آنها کمتر از 50 هستند - من 50 را مردم می گویم. آیا واقعا فکر می کنیم که فرستادن زنان و مردان جوان آمریکایی 100,000 برای نابودی غیرنظامیان، زنان و کودکان بیگناه، و اعتراض به ده ها میلیون نفر در کل منطقه به نحوی ما را امن می کند؟ آیا این معنی دارد؟

"تصمیم رییس جمهور برای تشدید جنگ در این منطقه به تنهایی هزینه کشور را به $ 33 میلیارد دلار می دهد. این مبلغ پول نه تنها می تواند کارهای 600,000 را در آمریکا ایجاد کند، بلکه ما حتی چند میلیارد دلار برای شروع مجدد مدارس، جاده ها، بیمارستان ها و مسکن ارزان قیمت مان را به ما می دهد. این همچنین می تواند به بهبود زندگی هزاران جانباز مجروح بازگشته ما کمک کند. "

بخش: تهیه لیست

تغییر دادن اولویت های هزینه های ما و گرفتن آراء خالص در کنگره در مورد تأمین بودجه همه چیزهایی که ما می خواهیم، ​​ما را به طور مستقیم و بدون تعهد (من نمی توانم بگویم پاکیزه) رای در بودجه جنگ است. و این رأی ها دو لیست را به ما ارائه می دهد: فهرست کسانی که آنچه را که به آنها گفته اید و فهرست کسانی که نکردند انجام دادیم. اما این لیست ها نمی توانند، همانطور که امروز هستند، لیست هایی از اعضای کنگره را برای تشکر از شما و لیست اعضای کنگره برای رفتن به آرامی باهم بپوشند. آنها باید لیستی از افرادی که می خواهند مجددا انتخاب کنند، و ما قصد داریم بسته بندی کنند. اگر شما یک بسته سیاسی را در انتخابات عمومی به دلیل حزب به آنها تعلق ندارید، آنگاه آنها را در اصل جایگزین کنید. اما ما باید آنها را بسته بندی کنیم یا هرگز از خواسته هایمان اطاعت نکنیم، حتی اگر بیش از 100 درصد از کشور را برنده شویم و هر دروغی را که روزی اعلام می شود، رد کنیم.

همچنان مورد نیاز در میان انتخابات میان مقامات منتخب قرار خواهد گرفت. خلع سلاح کمونیستی مجتمع کنگره صنعتی را خاموش می کند. اما ما نمی توانیم در دفاتر منتخب منتخب که خواهان صلح هستند در حالی که وعده دادن به آنها را رأی می دهیم، صرفنظر از آنچه که انجام می دهند، نمی توانیم بپردازیم.

اگر در دفاتر اعضای کنگره نشسته و رأی خود را از دفتر بیرون ببرید، شما را به عنوان یک اعتقاد ساده به سیستم نشان می دهد و اگر بخواهید ما را به راهپیمایی در خیابان بکشیم و به رییس جمهور تجدید نظر کنیم، دیدگاه های ما ممکن است خیلی دور از هم باشند تو تصور میکنی ما باید در خیابان ها راهپیمایی کنیم. ما همچنین باید رسانه های دموکراتیک ایجاد کنیم و هر بخش از فرهنگ و جمعیت ما را تحت تاثیر قرار دهیم. ما همچنین باید در سوئیت ها راهپیمایی کنیم تا آنچه را که اتفاق می افتد را مختل کنیم و توجه مسئولین را جلب کنیم تا آنها بتوانند بدانند که ما می توانیم شغل خود را به پایان برسانیم. اگر این کار "با سیستم کار می کند"، قطعا امیدوارم هیچکس این کار را با من انجام نمی دهد. ما نمی توانیم دولت ما را نادیده بگیریم و از آن اطاعت نکنیم. ما باید اراده ما را بر آن تحمیل کنیم. این امر مستلزم آن است که در غیاب میلیون ها دلار برای «اهدا» میلیون ها نفر که به فشار اعمال می کنند اختصاص داده شده است. این افراد باید بدانند کجا فشار می آورند. یک پاسخ مهم در کتابچه راهنمای عمومی است.

تجدید نظر به رئیس جمهور صدمه نمی زند. واقعا، این فقط راه دیگری برای گفتن است که ما باید همه جا را به همه جا برسانیم. و ما انجام می دهیم اما ما نسبت به روسای جمهور نسبت به اعضای مجلس نمایندگان، قدرت کمتری دارند - و این چیزی را می گوید! اگر ما این ایده را پذیرفتیم که روسای جمهور و تنها روسای جمهور، قدرت را برای شروع و پایان دادن به جنگ دارند، ما از بسیاری از روسای جمهور بیشتر خود را از جنگ های بیشتری تضمین خواهیم کرد، اگر این جهان طولانی باقی بماند.

قدرت جنگ باید به ما تعلق داشته باشد. اگر ما می توانیم راه مستقیم برای کنترل جنگ ریاست جمهوری را پیدا کنیم قطعا این کار را خواهیم کرد. اگر ما می توانیم با کنترل و مجدد قدرت کنگره، که به نظر می رسد حداقل کمی بیشتر احتمال دارد، این نیز کار خواهد کرد. تا زمانی که شما سعی در نفوذ کسی از جنگ یا صلح داشته باشید، آیا این عضو کنگره، یک رئیس جمهور، یک سازنده سلاح، یک سرباز، یک همسایه یا یک کودک هستید، شما کاری را انجام می دهید که بالاترین افتخار را داشته باشد زمین.

بخش: صلح یک حقیقت است

در ماه نوامبر 1943، شش ساکن کوانتوری انگلستان، که توسط آلمان بمباران شده بود، به دولت جدید نوشت تا بمباران شهرهای آلمان را محکوم کند و اظهار داشت که "احساس عمومی" در کاونتری، "میل به رنج دیگران نیست" همانطور که آنها انجام داده اند. "

در 1997، در 60 سالگرد بمباران گورنیکا، رئيس جمهور آلمان نامه ای به مردم باسک که عذر خواهی برای بمب گذاری در دوران ناسیونالیست است، نوشت. شهردار گورنیکا عطا فرمود و پذیرفت.

خانواده های قربانیان قتل عام حقوق بشر یک سازمان بین المللی است که در ایالات متحده مستقر است، اعضای خانواده قربانیان قتل های جنایی، اعدام های دولت، قتل های غیر قضایی، و "ناپدید شدن" که در همه موارد به مخالفت با مجازات اعدام می پردازند.

صلح آمیز Tomorrows یک سازمان است که توسط اعضای خانواده کشته شده در ماه سپتامبر 11، 2001، که می گویند آنها

"متحد شد تا غم و اندوه ما را به اقدام برای صلح تبدیل کند. با توسعه و حمایت از گزینه های خشونت آمیز و اقدامات در پی یافتن عدالت، ما امیدواریم که دوران خشونت های ناشی از جنگ و تروریسم را از بین ببریم. با شناخت تجربه مشترک ما با همه افراد تحت تاثیر خشونت در سراسر جهان، ما برای ایجاد یک جهان امن و صلح آمیز برای همه تلاش می کنیم. "

بنابراین همه ما باید باشد.

لطفا درگیر شوید http://warisalie.org

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی