نسخه قابل چاپ Doc Debunks Narrative Al-Qaeda-Iran "Alliance"

منحصر به فرد: رسانه ها دوباره به تله ناخوشایند سقوط کردند.

خیابان امام خمینی در مرکز تهران، ایران، 2012. اعتبار: Shutterstock / Mansoreh

سالها است که موسسات بزرگ ایالات متحده از پنتاگون تا کمیته 9 / 11 تحت فشار قرار گرفته اند که ایران مخفیانه با القاعده همکاری کرده است قبل و بعد از حملات تروریستی 9 / 11. اما شواهدی برای این ادعاهایی همچنان مخفیانه یا پنهانی باقی مانده است، و همیشه بسیار سوال برانگیز است.

در اوایل ماه نوامبر، رسانه های اصلی ادعا کردند که "اسلحه سیگار کشیدن" را دارند - سند سیا که توسط یکی از مقامات ناشناس القاعده نوشته شده است و به همراه 47,000 منتشر شده است که اسناد بدون اسناد دیده شده از خانه اسامه بن لادن در ابوت آباد پاکستان .

La اسوشیتد پرس گزارش سند القاعده "به نظر می رسد که ادعاهای ایالات متحده را تقویت کند که ایران از شبکه افراطی منجر به حملات تروریستی 11 سپتامبر شد." وال استریت ژورنال گفت: این سند "بینش جدیدی را درباره روابط القاعده با ایران ارائه می دهد و نشان می دهد که یک اتحاد عملی وجود دارد که ناشی از نفرت مشترک ایالات متحده و عربستان سعودی" است.

خبرگزاری NBC نوشت که این سند نشان می دهد که "در نقاط مختلف این رابطه ... ایران در حمایت از القاعده به عنوان" پول، اسلحه و آموزش در اردوگاه های حزب الله در لبنان در ازای برانگیختن منافع آمریکا در خلیج فارس "کمک می کند. به این معنی که القاعده پیشنهاد را رد کرد. سخنگوی شورای امنیت ملی سابق اوباما، Ned Price، برای نوشتن اقیانوس اطلس، رفت حتی بیشتر ادعا می کند این سند حاوی یک گزارش از "توافق با مقامات ایرانی برای میزبانی و آموزش اعضای القاعده سعودی-القاعده تا زمانی که توافق کرده اند علیه دشمن مشترک خود، منافع آمریکا در منطقه خلیج" توافق کنند.

اما هیچ کدام از این گزارش های رسانه ای بر اساس خواندن دقیقی از محتوای سند نبود. سند 19-عربی زبان عربی که برای کامل ترجمه شده است TAC، از روایت رسانه ها از شواهد جدید در مورد همکاری ایران و القاعده یا قبل یا بعد از 9 / 11 پشتیبانی نمی کند. این هیچ مدرکی از کمک های ملموس ایران به القاعده را فراهم نمی کند. برعکس، شواهد قبلی تایید می کند که مقامات ایرانی به سرعت از کارکنان القاعده در این کشور زندگی می کنند زمانی که توانستند آنها را ردیابی کنند و آنها را به صورت انفرادی نگه داشته و از هر گونه تماس با واحد های القاعده خارج از ایران جلوگیری کنند.

آنچه نشان می دهد این است که عوامل القاعده اعتقاد داشتند ایران با هدف آنها دوست است و هنگامی که افراد آنها در دو موج در اواخر سال 2002 دستگیر شدند ، کاملاً متعجب شدند. این نشان می دهد که ایران با جلب اعتماد مبارزان ، آنها را بازی داده است در حالی که اطلاعات مربوط به حضور القاعده در ایران را به حداکثر می رساند.

با این وجود، این حساب، که ظاهرا توسط کادر کادر متوسط ​​القاعده در 2007 نوشته شده است، به نظر می رسد یک روایت داخلی القاعده را تقویت کند که گروه تروریستی از تبرئه های ایران رد شده و از آن چه که آنها بعنوان عدم اطمینان در نظر گرفته اند، ایرانیان نویسنده معتقد است که ایرانیان اعضای سعودی القاعده را که به خاطر دست یافتن به منافع آمریکا در عربستان سعودی و خلیج فارس به کشور وارد شده اند، "پول و اسلحه، هر چیزی که نیاز دارند، و آموزش با حزب الله وارد کشور می شوند."

اما هیچ کلمه ای در مورد اینکه آیا هر گونه سلاح یا پول ایران واقعا به جنگجویان القاعده داده شد وجود ندارد. و نویسنده اذعان دارد که سعودی ها در معرض آن بودند که در طی دستگیری های گسترده اخراج شدند و شک و تردید داشتند که آیا هرگونه معامله ای در این پرونده وجود دارد.

نویسنده پیشنهاد می کند القاعده اصولاً کمک ایران را رد کرده است. وی تأكید كرد: "ما به آنها احتیاج نداریم." "خدا را شکر ، ما می توانیم بدون آنها کار کنیم و از شر آنها چیزی جز شر نمی تواند باشد."

این موضوع برای حفظ هویت و روحیه سازمانی بسیار مهم است. اما بعدا در این سند، نویسنده تردید عمیقی درباره آنچه که آنها به وضوح احساس کردند، فروش دوطرفه در 2002 به 2003 بود. او از ایرانیان میگوید: "آنها آماده بازی کردن هستند." "دین آنها دروغ و آرام است. و معمولا آنها نشان می دهند که آنچه بر خلاف آنچه که در ذهنشان است برعکس است. این ارثی با آنها است، عمیق در شخصیت خود. "

نویسنده یادآور می دارد که اعضای القاعده در ماه مارس 2002، سه ماه پس از اینکه افغانستان را برای وزیرستان و یا جاهای دیگر پاکستان ترک کرده اند، دستور داد که به ایران سفر کنند (این سند، به هیچ وجه هیچ فعالیتی در ایران را قبل از 9 / 11 نمی گوید) . او اذعان می کند که بیشتر کادر های او به طور غیرقانونی به ایران وارد شده اند، هرچند برخی از آنها از کنسولگری ایران در کراچی دریافت کرده اند.

در میان این دوم، ابو حفس الموریاتی، یکی از محققان اسلامی بود که توسط شارع رهبری در پاکستان دستور داده شد تا اجازه ایران برای جنگجویان و خانواده های القاعده را از ایران عبور دهد یا برای مدت طولانی در آنجا بماند. او با کادر های متوسط ​​و پایین تر همراه بود، از جمله کسانی که برای ابومصعب زرقاوی کار می کردند. این گزارش به وضوح نشان می دهد که زرقاوی خود پس از وارد شدن به ایران غیرقانونی پنهان شده است.

با توجه به حساب القاعده، ابو حفس الموراتانی با ایران درک کرد، اما هیچ ارتباطی با عرضه سلاح و پول ندارد. این معامله ای بود که به آنها اجازه می داد تا برای مدت مشخصی باقی بمانند و یا از طریق کشور منتقل شوند، اما تنها با شرایطی که شرایط امنیتی بسیار سختی را می دیدند: جلسات، استفاده از تلفن های همراه، جنبشی نیست که توجه شود. حساب این محدودیت ها را به ترس ایران از مجازات آمریکا محدود می کند، که بدون شک بخشی از انگیزه است. اما روشن است که ایران، القاعده را به عنوان یک تهدید امنیتی افراطی سلفی نیز به خود اختصاص داده است.

حساب ناشناس ناشی از عملیات القاعده بخش مهمی از اطلاعات است، با توجه به اصرار نومحافظه کاران که ایران با القاعده کاملا همکاری کرده است. سند نشان می دهد که پیچیده تر از آن است. اگر مقامات ایران از پذیرفتن گروه ابوحافس در سفر با گذرنامه در شرایط دوستانه رد شده بودند، جمع آوری اطلاعات در مورد چهره های القاعده که آنها می دانستند که به طور غیرقانونی وارد شده اند و مخفی شده اند بسیار سخت تر شده است. با آن دسته از بازدیدکنندگان قانونی القاعده تحت نظارت، آنها می توانند شناسایی، قرار دادن و در نهایت القاعده پنهان و همچنین افرادی را که با گذرنامه آمده بودند، گرد کنند.

اکثر بازدیدکنندگان القاعده، بر اساس سند القاعده، در زاهدان، پایتخت استان سیستان و بلوچستان مستقر شدند که اکثریت مردم آن، اهل سنت هستند و به بلوچها می گویند. آنها به طور کلی محدودیت های امنیتی اعمال شده توسط ایران را نقض کردند. آنها ارتباط با بلوچستان برقرار کردند - که او اشاره می کرد نیز سلفی ها بود - و شروع به برگزاری جلسات کرد. بعضی از آنها حتی با تماس تلفنی با ستیزه جویان سلفی در چچن تماس گرفتند، جایی که منازعات به سرعت از کنترل خارج می شد. سیف العدل، یکی از چهره های برجسته القاعده در ایران در آن زمان، بعدا اظهار داشت که فرماندهی نیروهای القاعده تحت فرماندهی ابومصعب الزرقاوی بلافاصله پس از بازگشت به افغانستان برگزار شد.

اولین کمپین ایرانی برای جمع کردن پرسنل القاعده، که نویسنده این اسناد می گوید در مورد زاهدان متمرکز بود، در ماه مه یا ژوئن 2002 - نه بیشتر از سه ماه پس از ورود به ایران وارد شد. کسانی که دستگیر شده بودند یا زندانی شدند و یا به کشورهای خود تبعید شدند. وزیر امور خارجه عربستان سعودی در ماه آگوست به خاطر انتقال مظنونان القاعده 16 به دولت عربستان سعودی در ماه ژوئن از ایران قدردانی کرد.

در ماه فوریه، 2003 امنیت ایران راه اندازی موج جدید دستگیری ها را آغاز کرد. بر اساس این سند، در این زمان سه گروه عمده از کارکنان القاعده در تهران و مشهد، از جمله زرقاوی و دیگر رهبران ارشد کشور را دستگیر کردند. سیف عادل بعدا معلوم شد در یک پست در وب سایت طرفدار القاعده در 2005 (گزارش شده در روزنامه عربستان سعودی) اصغر العاشات)، ایرانیان موفق به گرفتن 80 درصد از گروه مرتبط با زرقاوی شده اند و این امر باعث شکست 75 درصد برنامه ما شده است.

نویسنده ناشناس می نویسد که سیاست اولیه ایران این است که دستگیرشدگان را اخراج کنند و زرقاوی مجاز به رفتن به عراق باشد (جایی که او تا زمانی که مرگ وی در 2006 حمله به نیروهای شیعه و نیروهای ائتلاف را انجام داده است). اما پس از آن، او می گوید، سیاست ناگهان تغییر کرد و ایرانی ها تبعید را متوقف کردند، بلکه تصمیم گرفتند رهبری ارشد القاعده را در بازداشت نگه دارند، احتمالا به عنوان تراشه های چانه زنی. بله، ایران 225 القاعده مظنون به سایر کشورها، از جمله عربستان سعودی، در 2003 صادر کرد. اما رهبران القاعده در ایران نه به عنوان چیپهای چانهزنی، بلکه تحت امنیت شدید برای جلوگیری از ارتباط آنها با شبکههای القاعده در سایر نقاط منطقه، که مقامات دولت بوش در نهایت تصدیق کردند.

پس از دستگیری و زندانی شدن شخصیت های ارشد القاعده ، رهبری القاعده به طور فزاینده ای از ایران عصبانی شد. در نوامبر 2008 ، افراد مسلح ناشناس ربوده شد یکی از مقامات کنسولی ایران در پیشاور پاکستان و در ماه ژوئیه 2013، اعضای القاعده در یمن یک دیپلمات ایرانی را ربوده اند. در ماه مارس 2015، ایران گزارشدر ازای آزادی دیپلمات در یمن ، پنج نفر از القاعده ارشد را در زندان آزاد كرد ، از جمله سعید العادل. در سندی که از محوطه ابوت آباد گرفته شده و توسط مرکز مبارزه با تروریسم وست پوینت در سال 2012 منتشر شده است ، یک مقام ارشد القاعده نوشت، "ما معتقدیم که تلاش های ما که شامل تقویت کمپین های سیاسی و رسانه ای، تهدیداتی است که ما انجام دادیم، آدم ربایی دوستانشان مشاور تجاری در کنسولگری ایران در پیشاور و سایر دلایلی بود که آنها را بر اساس آنچه دیدیم قادر به)، به عنوان یکی از دلایل است که آنها را به سرعت (آزادی این زندانیان) را افزایش داد. "

زمانی ایران به القاعده به عنوان یک متحد نگاه می کرد. این در جریان و بلافاصله پس از جنگ مجاهدین علیه نیروهای شوروی در افغانستان بود. البته آن دوره ای بود که CIA از تلاش های بن لادن نیز پشتیبانی می کرد. اما پس از به دست گرفتن قدرت طالبان در کابل در سال 1996 - و به ویژه پس از کشته شدن نیروهای طالبان 11 دیپلمات ایرانی در مزارشریف در سال 1998 - دیدگاه ایرانی نسبت به القاعده تغییر اساسی کرد. از آن زمان به بعد ، ایران به وضوح آن را به عنوان یک سازمان تروریستی شدید فرقه ای و دشمن قسم خورده خود قلمداد کرده است. آنچه تغییر نکرده است عزم دولت امنیت ملی ایالات متحده و طرفداران اسرائیل برای حفظ اسطوره حمایت پایدار ایران از القاعده است.

گرت پورتر یک روزنامه نگار مستقل و برنده جایزه 2012 Gellhorn برای روزنامه نگاری است. او نویسنده کتاب های متعددی از جمله بحران تولید: داستان ناگفته ترسناک هسته ای ایران (کتابهای Just World، 2014).

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی