توسط دیوید سوانسون
گمان میکنم این فهرست طولانی است و شامل رقص، کمدی، آواز کارائوکه، نوشیدن ودکا، بنای یادبود، دیپلماسی، رماننویسی و هزاران رشته دیگر از تلاشهای انسانی است که آمریکاییها میتوانند در برخی از آنها به روسها نیز آموزش دهند. اما چیزی که در حال حاضر در روسیه از آن شگفت زده شده ام، مهارت خوداندیشی صادقانه سیاسی است که در آلمان، ژاپن و بسیاری از کشورهای دیگر نیز تا حد زیادی یافت می شود. من فکر می کنم زندگی سیاسی بررسی نشده ارزش حفظ کردن را ندارد، اما این تنها چیزی است که ما در ایالات نه چندان متحد در خانه داریم.
در اینجا، به عنوان یک گردشگر در مسکو، نه تنها دوستان و افراد تصادفی به خوبی ها و بدی ها اشاره می کنند، بلکه راهنمایان تور استخدام شده نیز همین کار را می کنند.
«اینجا در سمت چپ مجلسی است که همه آن قوانین را در آنجا وضع می کنند. ما با بسیاری از آنها مخالفیم، می دانید.»
اینجا در سمت راست شما جایی است که دارند یک دیوار برنزی 30 متری برای قربانیان پاکسازی های استالین می سازند.
مسکو دارای موزه ای است که منحصراً به تاریخ گولاگ ها اختصاص دارد.
یک راهنمای تور در سایه کرملین به ما اشاره می کند که در آن یکی از مخالفان سیاسی ولادیمیر پوتین به قتل رسیده است و در ادامه از تأخیر و شکست سیستم قضایی در پیگیری پرونده ابراز تاسف می کند.
وقتی در مورد مقبره لنین به شما می گویند به اندازه ای احتمال دارد که او را به عنوان یک اراذل به شما معرفی نکنند. احتمالاً یلتسین بهعنوان مردی توصیف میشود که آنقدر کمهوش بود که نمیتوانست رویکردی بهتر از شلیک به پارلمان برای مجلس داشته باشد.
بسیاری از سایت ها "با شکوه" هستند. دیگران صفت های متفاوتی را استخراج می کنند. "ساختمان های وحشتناک سمت چپ شما در زمان ... ساخته شده اند."
ممکن است طولانی بودن و تنوع تاریخ در اینجا کمک کند. عیسی در یک میدان به قبر لنین خیره شده است. ساخت و سازهای شوروی مانند تاریخ شوروی محبوب و منفور هستند. در آن سوی خیابان هتل ما، یک پارک بزرگ از نمایشگاه دستاوردهای اقتصادی که در دهه 1930 برپا شده بود، باقی مانده است. همچنان باعث غرور و خوش بینی می شود.
در واشنگتن دی سی، یک موزه بومیان آمریکا و یک موزه آمریکایی آفریقایی تبار به رژه بی پایان یادبودهای جنگ و موزه درباره نسل کشی در آلمان پیوسته اند - که توسط نازی ها در اردوگاه ها مرتکب شده اند، نه توسط بمب های ایالات متحده که هنوز هم خطری برای این موضوع هستند. روز اما نه موزه برده داری، نه موزه نسل کشی در آمریکای شمالی، نه موزه مک کارتیسم، نه جنایات موزه سیا، نه موزه ای که وحشت های وارد شده بر ویتنام، عراق یا فیلیپین را بازگو کند. یک موزه خبری وجود دارد که اخبار را از هر جایی به جز شرکت های خبری ایالات متحده نقد می کند. حتی پیشنهاد گنجاندن یک تفسیر مبتنی بر واقعیت در کنار نمایش هواپیمایی که بمبهای هستهای را بر روی شهرها میاندازد، سروصدایی ایجاد کرد.
آیا می توانید یک تور اتوبوس در واشنگتن دی سی را تصور کنید که یک راهنما روی سیستم صوتی می گوید: «در سمت چپ شما بناهایی وجود دارد که نابودی کره و ویتنام را تجلیل می کنند، با معابد غول پیکر و نمادهای فالیک برای صاحبان برده در پشت آن، و بالاتر از آن. خیابان یک بنای یادبود کوچک وجود دارد که وعده میدهد دیگر آمریکاییهای ژاپنی را حبس نمیکند، اما عمدتاً یک جنگ را میستاید. ایستگاه بعدی ما واترگیت است. چه کسی می تواند گروه کلاهبردارانی را نام برد که در آنجا در حال خرابکاری در این به اصطلاح دموکراسی دستگیر شدند؟
تقریبا غیر قابل تصور است.
وقتی ما آمریکایی ها می شنویم روس ها به ما می گویند که ترامپ حق دارد هر کسی را به دلیل بی وفایی اخراج کند، چنین تصوراتی را عقب مانده و غیر متمدن می دانیم (حتی وقتی ترامپ با افتخار آنها را به جهان اعلام می کند). نه، نه، ما فکر می کنیم، نباید از دستورات غیرقانونی یا دستورات مخالف مردم پیروی کرد. سوگند به قانون اساسی سوگند یاد شده است، نه به مجریان که مسئول اجرای قوانین کنگره هستند. البته ما در دنیایی رویایی زندگی می کنیم که فقط در کتاب های درسی دوره ابتدایی و راهنمایان تور وجود دارد. اما ما همچنین به رسمیت شناختن تقاضای سخت تحمیلی برای وفاداری به ایالات متحده، پرچم، جنگها و اسطورههای بنیادین آن را انکار میکنیم.
استالین چند نفر را کشت؟ یک روسی می تواند به شما پاسخ دهد، حتی اگر یک محدوده باشد.
ارتش آمریکا در جنگ های اخیر چند نفر را کشته است؟ اکثر آمریکایی ها با دستورات بزرگی خارج شده اند. نه تنها این، بلکه اکثر آمریکاییها احساس میکنند که با اجازه دادن به این سؤال در مغزشان غیراخلاقی عمل میکنند.
در پایان، هم روس ها و هم آمریکایی ها اجازه می دهند که عشق به کشورشان غالب شود. اما یک گروه این کار را به روشی پیچیده تر و آگاهانه انجام می دهد. البته هر دو کاملاً و به طرز فاجعهباری گمراه هستند.
این دو کشور در فروش تسلیحات به جهان پیشرو هستند که نتایج خونین وحشتناکی به همراه دارد. آنها در توسعه و نگهداری تسلیحات هسته ای و در گسترش فناوری های هسته ای پیشرو هستند. آنها تولید کنندگان عمده سوخت های فسیلی هستند. مسکو از ویرانی اقتصادی که ایالات متحده در دهه 1990 به آن کمک کرد، بهبود یافته است، اما تا حدی این کار را با فروش نفت، گاز و سلاح انجام داد.
البته، ایالات متحده در هزینه های نظامی خود و مصرف سوخت های فسیلی پیشتاز است. اما آنچه ما از ایالات متحده و روسیه نیاز داریم رهبری در زمینه خلع سلاح و انتقال به اقتصادهای پایدار است. به نظر نمی رسد که دولت هیچ یک از این دو کشور علاقه خاصی به دومی داشته باشد. و تنها دولت روسیه به نظر می رسد که اصلاً آماده خلع سلاح است. این وضعیت ناپایدار است. اگر بمب ها ما را نکشند، تخریب محیط زیست این کار را خواهد کرد.
مسکووی ها این ماه جاری را «مه نوامبر» می نامند و مایوهای خزدار را پیشنهاد می کنند. آنها به گرمای ماه می عادت دارند، نه سرما و برف. فرد امیدوار است که آنها بتوانند حس شوخ طبعی خود را تا انتها حفظ کنند.
پاسخ 2
تجزیه و تحلیل چشم باز کننده عالی ممنون بابت این. امیدوارم خیلی ها این را با چشم و ذهن باز بخوانند و بر اساس آن فکر کنند، عمل کنند و صحبت کنند.
چه معنایی برای شهروندان ایالات متحده دارد که به همان اندازه که مثلاً از جنگ جهانی دوم، از استثمارهای نظامی اخیر کشورشان درک می کنند؟ آیا فاجعه ای مانند ترامپ می تواند دوباره توسط رای دهندگانی با این آگاهی انتخاب شود؟