کار سخت ایجاد آخرین جنگ در ایران

توسط دیوید سوانسون بیایید دموکراسی کنیم، جولای 17، 2022

همه مدیران لاکهید مارتین در کجا تعطیلات می گذرانند؟

در آخرین راه حل!

جو بایدن و اسرائیل قصد دارند به عنوان آخرین راه حل به ایران حمله کنند.

دلالان اسلحه هیچ چیز را بهتر از آخرین راه حل دوست ندارند. به گفته روسیه، حمله به اوکراین آخرین راه حل بود. طبق گفته ایالات متحده، حمل سلاح های بی پایان به اوکراین آخرین راه حل است

برد - برد! فقط به تشدید بی امان و عمدی دهه های گذشته توجه نکنید. 30 سال بعد چگونه بالتیک ها شوروی را بیرون کردند، پاک کنید. رفیق، آنها در Last Resort نوشیدنی و صندلی های ساحلی رایگان می دهند!

حامیان جنگ گفتند که ایالات متحده نیاز فوری به حمله به ایران در سال 2007 داشت. این آخرین راه حل ممکن بود. آمریکا حمله نکرد. معلوم شد که ادعاها دروغ بوده است. حتی یک برآورد اطلاعات ملی در سال 2007 به عقب رانده و اعتراف کرد که ایران برنامه تسلیحات هسته ای ندارد. هیچ چیز بدی از استفاده نکردن از Last Resort حاصل نشد. باز هم در سال 2015 آخرین راه حل حمله به ایران بود. آمریکا به ایران حمله نکرد اتفاق بدی نیفتاد.

شما فکر می کنید که ادعاهای نادرست بی پایان "آخرین راه حل" مهم باشد. حتی ممکن است فکر کنید که احتمالات بی‌پایانی که هر کسی می‌تواند به جای جنگ به آن فکر کند، ایده کشتار جمعی سازمان‌یافته را همیشه آخرین راه حل نامنسجم می‌کند. با این حال، رای گیری نشان می دهد تا زمانی که شما صریحاً یک جنگ را به عنوان آخرین راه‌حل تبلیغ نمی‌کنید، همه به سادگی فرض می‌کنند که هر جنگی اولین جنگ صادقانه به خوبی Last Resort خواهد بود.

البته، برای چندین دهه، یک مورد قوی وجود دارد که به سادگی نیازی به حمله به ایران، به عنوان اولین راه حل، آخرین راه حل، یا یک اردوگاه زندان سیاه در تعطیلات با تخفیف وجود ندارد.

داشتن یک برنامه سلاح های هسته ای توجیهی برای جنگ، قانونی، اخلاقی یا عملی نیست. ایالات متحده دارای سلاح های هسته ای است و هیچکس در حمله به ایالات متحده توجیه نمی شود.

کتاب دیک و لیز چنی، استثناییبه ما بگویید که باید «تفاوت اخلاقی بین سلاح هسته‌ای ایران و آمریکایی» ببینیم. ما باید، واقعا؟ هر یک از این دو خطر تکثیر بیشتر، استفاده تصادفی، استفاده توسط یک رهبر دیوانه، مرگ و نابودی دسته جمعی، فاجعه زیست محیطی، تشدید تلافی جویانه، و آخرالزمان را به دنبال دارد. یکی از این دو کشور دارای سلاح هسته‌ای است، از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کرده است، دیگری برنامه‌هایی برای سلاح‌های هسته‌ای ارائه کرده است، سیاست اولین استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را دارد، رهبری دارد که داشتن سلاح‌های هسته‌ای را تحریم می‌کند، سلاح‌های هسته‌ای را در شش دوره نگه می‌دارد. کشورهای دیگر و دریاها و آسمان های زمین و مکررا تهدید به استفاده از سلاح های هسته ای کرده است. من فکر نمی‌کنم این واقعیت‌ها یک سلاح هسته‌ای در دست کشور دیگر را کمتر اخلاقی کند، اما نه ذره‌ای غیراخلاقی‌تر. بیایید روی دیدن یک تمرکز کنیم تجربی تفاوت بین یک سلاح هسته ای ایران و یک آمریکایی. یک وجود دارد دیگر نمی کند

اگر شما تعجب کنید، رؤسای جمهور آمریکا که تهدیدات هسته ای خاص یا مخفی هسته ای را به کشورهای دیگر ایجاد کرده اند، ما می دانیم، همانطور که در دانیل اولسبرگ ماشین روز قیامت هری ترومن، دوایت آیزنهاور، ریچارد نیکسون، جورج بوش، بیل کلینتون و دونالد تامپف را شامل می شوند، در حالی که دیگران، از جمله باراک اوباما، به طور مرتب گفتند: «همه گزینه ها روی میز هستند» در رابطه با ایران یا کشور دیگری.

در سال 2015، همانطور که گفته شد، حامیان جنگ گفتند که ایالات متحده نیاز فوری به حمله به ایران دارد. حمله نکرد. معلوم شد که ادعاها دروغ بوده است. حتی ادعای حامیان توافق هسته ای این دروغ را تقویت کرد که ایران برنامه تسلیحات هسته ای دارد و نیاز به مهار دارد. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه ایران برنامه تسلیحات هسته ای داشته است وجود ندارد.

سابقه طولانی ایالات متحده که در مورد سلاح های هسته ای ایران سخن می گوید، کتاب گارت پورتر است بحران تولید.

طرفداران جنگ یا گام‌هایی به سوی جنگ (تحریم‌ها گامی به سوی جنگ با عراق بود) ممکن است بگویند ما اکنون نیاز فوری به جنگ داریم، اما هیچ دلیلی برای فوریت نخواهند داشت و ادعاهای آنها تاکنون دروغ‌های آشکاری است.

اگر ایران مرتکب هر جنایتی باشد و شواهدی برای تأیید این ادعا وجود داشته باشد، ایالات متحده و جهان باید پیگرد قانونی آن را بخواهند. در عوض، ایالات متحده با از بین بردن حاکمیت قانون، خود را منزوی می کند. این کشور با پاره کردن معاهدات و تهدید آخرین چاره، اعتبار خود را از بین می برد. در نظرسنجی گالوپ در سال 2013 و نظرسنجی پیو در سال 2017، اکثر کشورهای مورد نظر آمریکا بیشترین آرا را به عنوان بزرگترین تهدید برای صلح روی زمین دریافت کردند. در نظرسنجی گالوپ، مردم در داخل ایالات متحده ایران را به عنوان تهدید اصلی برای صلح روی زمین انتخاب کردند - ایران که قرن ها به کشور دیگری حمله نکرده بود و کمتر از 1٪ از هزینه ای که ایالات متحده برای نظامی گری خرج کرده بود. این دیدگاه ها به وضوح تابعی از آن چیزی است که از طریق رسانه های خبری به مردم گفته می شود.

تاریخ روابط ایالات متحده و ایران در اینجا مهم است. ایالات متحده، دموکراسی ایران را در 1953 سرنگون کرد و یک مشتری دیکتاتور خشونت آمیز / سلاح را نصب کرد.

ایالات متحده به تکنولوژی انرژی هسته ای ایران در 1970s داده است.

در سال 2000 ، سیا برای تلاش در زمینه طرح بمب هسته ای به ایران نقشه داد. این را جیمز رایزن گزارش داد و جفری استرلینگ به اتهام منبع رایزن به زندان رفت.

فشار به حمله به ایران تا مدتها ادامه پیدا کرده است و تمام دسته های استدلال برای آن (مانند اینکه ایرانیان مقاومت عراق را تحریک می کنند) رفته اند.

در حالی که ایران در قرن ها هیچ کشوری دیگری را مورد حمله قرار نداده است، ایالات متحده به خوبی با ایران کار نکرده است.

ایالات متحده از عراق در 1980 ها در حمله به ایران حمایت کرد و عراق را به برخی از سلاح های (از جمله سلاح های شیمیایی) که در ایرانی ها استفاده می شود و از آنها در 2002-2003 (زمانی که دیگر آنها وجود نداشت) به عنوان یک فرصت برای حمله استفاده می کردند عراق

ایالات متحده سالهاست که ایران را یک ملت شیطانی نامید و به آن حمله کرد نابود شده ملت غير هسته اي ديگر در فهرست ملل شر، بخشي از ارتش ايران را تشکيل مي دهد سازمان تروریستی، به دروغ به ایران متهم به جنایات از جمله حملات 9-11، قتل ایرانی دانشمندان، بودجه مخالفت گروه ها در ایران (از جمله بعضی از ایالات متحده نیز به عنوان تروریست ها نامیده می شوند) پرواز می کنند هواپیماهای بدون سرنشین بیش از ایران، آشکارا و غیرقانونی تهدید برای حمله به ایران و ایجاد نیروهای نظامی اطراف مرزهای ایران، در حالی که تحمیل بی رحمانه می کنند تحریم ها در کشور

ریشه های واشنگتن برای دستیابی به یک جنگ جدید علیه ایران، در 1992 یافت می شود هدایت برنامه ریزی دفاع، مقاله 1996 نامیده می شود شکستن پاک: یک استراتژی جدید برای تضمین قلمرواز 2000 بازسازی دفاع آمریکا، و در یک یادداشت 2001 پنتاگون شرح داده شده است وسلی کلارک به عنوان فهرست این کشورها برای حمله: عراق، لیبی، سومالی، سودان، لبنان، سوریه و ایران.

شایان ذکر است که جورج بوش، عراق و اوباما لیبی را سرنگون کرده است، در حالی که دیگران همچنان در حال پیشرفت هستند.

در 2010، تونی بلر مشمول ایران در لیست مشابه کشورهایی است که او گفت دیک چنی قصد دارد سرنگون شود. خط میان قدرتمند در واشنگتن در 2003 این بود که عراق یک پیاده روی کیک است، اما این مردان واقعی به تهران میروند. استدلال در این یادداشت های فراموش شده قدیمی، چیزی نیست که جنگجویان به عموم می گویند، بلکه بسیار نزدیک به آنچه که به یکدیگر می گویند، نزدیک تر است. نگرانی ها در اینجا این است که غالب منابع غنی منابع، ارعاب دیگران و ایجاد پایگاه هایی برای حفظ کنترل حکومت های عروسکی است.

البته دلیل این که "مردان واقعی به تهران میروند" این است که ایران ملت ناتمام خلع سلاح نیست که ممکن است در افغانستان یا عراق یا حتی کشور خلع سلاح در لیبی در 2011 یافت شود. ایران بسیار بزرگتر و بسیار مسلح است. ایران که ایران حمله اسرائیل یا ایران را اعمال می کند، این است که ایالات متحده چه اتفاقی می افتد تلافی خواهد کرد علیه نیروهای ایالات متحده و احتمالا اسرائیل و احتمالا خود ایالات متحده همچنین. و ایالات متحده بدون هیچ تلاشی برای آن اقدام خواهد کرد. ایران نمیتواند ناآگاه باشد که فشار دولت ایالات متحده بر دولت اسرائیل به حمله به ایران متکی است اطمینان بخش است اسرائیلی ها که ایالات متحده در صورت لزوم به آنها حمله خواهد کرد و حتی تهدید به توقف کمک مالی ارتش اسرائیل یا توقف وتوی اقدامات پاسخگویی جنایات اسرائیل در سازمان ملل را شامل نمی شود.

به عبارت دیگر، هرگونه اعتراض آمریكا مبنی بر اینكه به طور جدی می خواست از حمله اسرائیل جلوگیری كند، قابل اعتماد نیست. البته بسیاری از دولت و نظامی ایالات متحده مخالف حمله به ایران هستند، اگرچه شخصیت های کلیدی مانند دریاسالار ویلیام فالون از راه دور شده است. بخش عمده ای از ارتش اسرائیل است مخالف همچنین، نه به ذکر اسراییلی ها و مردم آمریکا. اما جنگ تمیز و دقیق نیست. اگر مردم ما اجازه می دهیم که کشور های ما را به حمله دیگر ببریم، همه ما به خطر می افتیم.

البته، بیشتر افراد در معرض خطر، مردم ایران هستند، مردم مانند هر مسالمت آمیز و یا شاید بیشتر. همانطور که در هر کشوری، مهم نیست که حکومت آن، مردم ایران اساسا خوب، منصفانه، صلح آمیز، درست و اساسا مانند شما و من هستند. من مردم را از ایران دیدم شما ممکن است مردم ایران را ملاقات کنید. آنها شبیه هستند این. آنها یک گونه متفاوت نیستند. آنها شریر نیستند یک "جراحی اعتصاب" در برابر "امکانات" در کشور خود باعث بسیاری از آنها به مرگ بسیار مرگبار و دردناک رنج می برند. حتی اگر تصور کنید که ایران برای چنین حملاتی تلافی نخواهد کرد، این همان چیزی است که حملات به خودی خود عبارتند از: قتل عام.

و این چه کاری انجام می شود؟ این امر مردم ایران و بسیاری از کشورهای جهان را علیه ایالات متحده متحد خواهد کرد. به نظر بسیاری از کشورهای جهان، یک برنامه زیرزمینی ایرانی برای توسعه سلاح های هسته ای، برنامه ای است که احتمالا در حال حاضر وجود ندارد، به جز تا آنجا که برنامه های انرژی هسته ای قانونی کشور را به توسعه سلاح نزدیکتر می کند، توجیه می شود. خسارت زیست محیطی بسیار زیاد خواهد بود، سابقه ای که به طور باورنکردنی خطرناک است، تمام صحبت هایی که در مورد کاهش بودجه نظامی ایالات متحده در یک موج ناگهانی جنگ به خاک سپرده شده است، آزادی های مدنی و دولت نماینده خواهد بود که پوتوماک را مسدود می کند، مسابقه تسلیحات هسته ای کشور های اضافی و هر گونه شگفتی سادیستی لحظه ای با تسریع اعطای سلب حق اقامت در خانه، افزایش بدهی دانش آموزان و جمع آوری لایه های حماقت فرهنگی، جبران خواهد شد.

داشتن اسلحه های استراتژیک، قانونی و اخلاقی برای جنگ به هیچ وجه زمینه ای برای جنگ ندارد و نه جستجوی دستیابی به سلاح ها. و شاید من، شاید با توجه به عراق، اضافه کنم، نظریه ای برای دستیابی به سلاح هایی است که هرگز به آن عمل نکرده است. اسراییل دارای سلاح هسته ای است. ایالات متحده سلاح هسته ای بیشتری نسبت به هر کشور دیگری دارد. هیچ توجیهی برای حمله به ایالات متحده، اسرائیل یا هر کشور دیگری وجود ندارد. تظاهراتی که ایران به زودی سلاح های هسته ای را به زودی یا به زودی به دست خواهد آورد، در هر صورت فقط یک تظاهر است، افشا و خنثیو سالها و سالها دوباره مانند یک انسان زنده شد. اما این بخش واقعا حیرت انگیز این ادعای دروغین برای چیزی است که هیچ توجیهی برای جنگ ندارد. بخش واقعا حیرت انگیز این است که در 1976 ایالات متحده آمریکا بود که انرژی هسته ای را به ایران تحمیل کرد. در 2000 سیا داد دولت ایران (کمی ناقص) قصد دارد بمب اتمی بسازد. در 2003، ایران با همه چیز بر روی میز، از جمله فناوری هسته ای خود، با ایالات متحده مذاکره کرد و ایالات متحده از این امر خودداری کرد. بلافاصله پس از آن، ایالات متحده شروع به استفاده از یک جنگ کرد. در همین حال، رهبری ایالات متحده تحریم ها جلوگیری می کنند ایران از ایجاد انرژی باد، در حالی که برادران کوچ به آنها اجازه داده می شود تجارت با ایران بدون مجازات

منطقه دیگر در حال انجام است دروغ گفتن، یکی که تقریبا دقیقا مشابه سازنده با حمله 2003 به عراق است، ادعای دروغین بی رحمانه است، از جمله: کاندیداهای 2012 برای رئیس جمهور آمریکا، ایران اجازه نداده به بازرسان به کشور خود دسترسی پیدا کند و به سایت های خود دسترسی پیدا کند. در واقع ایران قبل از این توافقنامه بود داوطلبانه پذیرفته شد استانداردهای سختگیرانه تر از آژانس بین المللی انرژی هسته ای نیاز دارد. و البته خط جداگانه ای از تبلیغات، هرچند متناقض، حاکی از آن است که آژانس بین المللی انرژی اتمی یک برنامه تسلیحات هسته ای را در ایران کشف کرده است. ایران تحت قرارداد منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) بود لازم نیست اعلام کرد تمام تاسیسات آن، و در اوایل دهه گذشته تصمیم گرفت که این امر را انجام ندهد؛ زیرا ایالات متحده با همان مسدود کردن آلمان، چین و دیگران از ارائه تجهیزات انرژی هسته ای به ایران نقض این پیمان را نقض کرد. در حالی که ایران با انعقاد قرارداد NPT موافق است، هند و پاکستان و اسرائیل آن را امضا نکرده اند و کره شمالی از آن خارج شده است، در حالی که ایالات متحده و دیگر نیروهای هسته ای به طور مداوم با ناتوانی در کاهش سلاح ها با ارائه سلاح به کشورهای دیگر به عنوان هند و با توسعه سلاح های هسته ای جدید.

این همان چیزی است که امپراتوری پایگاه های نظامی آمریکا به نظر می آید به ایران. سعی کنید تصور کنید اگر شما در آن زندگی می کردید، چه چیزی را در مورد این فکر می کنید؟ چه کسی تهدید می کند؟ چه کسی خطر بیشتری برای آن دارد؟ نکته این است که ایران نباید آزادانه برای حمله به ایالات متحده یا هر کس دیگری، زیرا ارتش آن کوچکتر است. نکته این است که انجام این کار، خودکشی ملی خواهد بود. این نیز چیزی است که ایران طی قرن ها انجام داده است. اما این خواهد بود رفتار معمول ایالات متحده.

آیا شما برای یک پیچ و تاب و حتی پوچ آماده هستید؟ این در مقیاس مشابه با نظر بوش است که واقعا به اسامه بن لادن توجه زیادی نمی کند. اماده ای؟ طرفداران حمله به ایران خودشان اعتراف می کنند اگر ایران دیموکراسی داشته باشد، از آنها استفاده نخواهد کرد. این از موسسه سازمانی آمریکایی است:

"بزرگترین مشکل ایالات متحده این است که ایران سلاح هسته ای را تحریم نمیکند و آن را آزمایش می کند؛ ایران سلاح هسته ای است و از آن استفاده نمی کند. از آنجا که دوم این است که آنها یک نفر دارند و هیچ چیز بدی نمی کنند، همه ناظران می روند و می گویند: "ببینید، ما به شما گفتیم ایران یک قدرت مسئول است. ما به شما گفتیم که ایران سلاح هسته ای را به دست نیاورد تا بلافاصله از آنها استفاده کند. ... و آنها در نهایت ایران را با سلاح های هسته ای به عنوان یک مشکل تعریف نمی کنند. "

روشنه؟ ایران با استفاده از یک سلاح هسته ای بد است: آسیب زیست محیطی، از دست دادن زندگی انسان، درد و رنج ناخوشایند، یادا، یادا، یادا. اما آنچه که واقعا بد است، ایران می تواند سلاح هسته ای را به دست آورد و آنچه را که هر کشور دیگری با آنها از ناکازاکی انجام داده است، انجام دهد. هیچ چیز. این واقعا بد خواهد بود زیرا به بحث در مورد جنگ می پردازد و جنگ را دشوار می کند، به همین سبب ایران را قادر می سازد که کشور خود را به عنوان کشور خود در نظر بگیرد، نه ایالات متحده. البته ممکن است آن را به شدت اجرا کند (اگر چه ما تقریبا برای این مدل یک مدل برای جهان ایجاد نمیکنیم)، اما بدون تأیید ایالات متحده آن را اجرا خواهیم کرد و بدتر از تخریب هسته ای خواهد بود.

بازرسی ها در عراق مجاز بود و آنها کار می کردند. آنها اسلحه یافتند و هیچ سلاح وجود نداشتند. بازرسی ها در ایران مجاز می باشند و در حال کار هستند. با این حال، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زیر آمده است فساد نفوذ از دولت ایالات متحده. و در عین حال، تهدیدی که طرفداران جنگ در مورد آژانس بین المللی انرژی اتمی می گویند در طول سال ها است پشتیبان نیست توسط هر گونه ادعای واقعی از آژانس. و آنچه که کمی مواد آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای علت جنگ فراهم کرده است بوده است به طور گسترده ای مطرود وقتی نبودی خندیدن به.

سال دیگر دروغ دیگری است. ما دیگر نمی شنویم که کره شمالی به ایران کمک می کند تا مواد مخدر را بسازد. دروغ میگه پشتیبانی ایران of مخالفان عراقی محو شده اند (آیا ایالات متحده در یک نقطه از مقاومت فرانسه به آلمانیها حمایت نکرده است؟) آخرین گزینش دروغ «ایران 911» است. انتقام، مانند بقیه این زمینه های تلاش برای جنگ، در واقع یک توجیه قانونی یا اخلاقی برای جنگ نیست. اما این آخرین داستان به طور غیرممکن باقی مانده است گرت پورتر، درمیان دیگران. در عین حال، عربستان سعودی که در 911 و همچنین در مقاومت عراق نقش داشته است، مقدار قابل توجهی از صادرات پیشرو ایالات متحده از پیشرو ایالات متحده را به فروش می رساند که همه ما آنقدر افتخار می کنیم: سلاح های کشتار جمعی.

آه، من تقریبا فراموش کرده ام دروغ دیگری است که هنوز کاملا محو نشده است. ایران نمی سعی کنید به منفجر کردن عربستان سعودی سفیر در واشنگتن دی سی، اقدامی که پرزیدنت اوباما در صورتی که نقش ها عوض شود، کاملا دروغ است، اما دروغ است که حتی فاکس نیوز معده سخت معده. و این چیزی است که می گویند

احمدی نژاد گفت: "اسرائیل باید از نقشه پاک شود." در حالی که این احتمالا به سطح جان مک کین نمیرسد که بمباران ایران یا بوش و اوباما را به قتل برسانند که همه گزینهها شامل حمله هسته ای است جدول، به نظر می رسد بسیار نگران کننده: "پاک کردن نقشه"! با این حال، ترجمه یکی از بد است. ترجمه دقیق تر این بود که "رژیم اشغالگر اورشلیم باید از زمان زمان ناپدید شود." دولت اسرائیل، نه ملت اسرائیل. حتی دولت اسرائیل، اما رژیم کنونی. جهنم، آمریکایی ها می گویند که در تمام زمان ها رژیم های خود را، بسته به حزب سیاسی هر چهار تا هشت سال متناوب (بعضی از ما حتی همه وقت آن را بدون هیچگونه مصونیت برای هر یک از طرفین می گویند). اگر فلسطینیان آن را تایید کنند، ایران روشن کرده است که در صورت تصویب یک راه حل دو جانبه موافقت خواهد کرد. اگر ایالات متحده هر بار که کسی حرفی برای گفتن داشت، حتی اگر به درستی ترجمه شده باشد، چگونه اعتصابات را در نزدیکی خانه نیوت گینگریچ یا جو بایدن برقرار می کرد؟

خطر واقعی ممکن است در واقع دروغ باشد. تجربه عراق مقاومت بسیار خوبی در برابر این نوع دروغ در بسیاری از ساکنان ایالات متحده ایجاد کرده است. خطر واقعی ممکن است شروع کند جنگی است که بدون اطلاع رسمی آغاز آن، خود را تحریک می کند. اسرائیل و ایالات متحده فقط به سختی یا دیوانه صحبت نکرده اند. آنها شده اند قتل ایرانیان. و به نظر می رسد که در مورد آن شرمنده نیست. روز بعد از یک بحث اولیه ریاست جمهوری جمهوریخواه که در آن کاندیداها خواستار کشتن ایرانی ها بودند، سیا ظاهرا مطمئن بود اخبار عمومی بود که در واقع در حال حاضر بود قتل ایرانیان، نه به ذکر است انفجار ساختمان ها. برخی می گویند و گفتند که جنگ آغاز شده است. کسانی که این را نمی بینند، زیرا نمی خواهند این را ببینند، همچنین طوماری مرگبار در ایالات متحده را از ایران می خواهند هواپیمای بدون سرنشین.

شايد آنچه مورد نياز است که طرفداران جنگ را از طرز تفکر خود بردارند، کمی تند است. این را برای اندازه اندازه بگیرید. از جانب سیمور هرش توصیف یک نشست که در دفتر معاون رئیس جمهور چنی برگزار شد:

"دوازده ایده درباره چگونگی راه اندازی یک جنگ بیان شده بود. بیشترین علاقه به من این بود که چرا ما نمی ساختیم - ما در کشتی سازی ما - چهار یا پنج قایق ساخته ایم که شبیه به قایق های ایرانی است. مهر و موم نیروی دریایی را در آنها با بسیاری از اسلحه. و بعدا یکی از قایقهای ما به تنگه هرمز می رود، شروع به پرتاب می کند. ممکن است برخی از زندگی هزینه و این رد شد زیرا شما نمی توانید آمریکایی های آمریکایی را بکشید. این نوع است - این همان چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم. استقرار اما این رد شد. "

اکنون دیک چنی آمریکایی معمولی شما نیست. هیچ کس در دولت ایالات متحده آمریکایی معمولی شما نیست. آمریکایی معمولی شما در حال مبارزه است، از دولت آمریکا امتناع می کند، آرزو می کند که میلیاردر ها مالیات داده شوند، از انرژی سبز و آموزش و پرورش و مشاغل بیشتر در برابر کلاهک های نظامی استفاده کنند، فکر می کنند شرکت ها باید از انتخابات مجبور شوند، و مایل نیستند که برای گرفتن عکس در عذرخواهی عذرخواهی کنند توسط معاون رئیس جمهور در 1930s، اصلاحیه Ludlow تقریبا آن را یک قانون اساسی اعلام کرد که رای مردم در همه پرسی قبل از اینکه ایالات متحده بتواند به جنگ برود. رئیس جمهور فرانکلین روزولت این پیشنهاد را مسدود کرد. با این حال، قانون اساسی قبلا مورد نیاز و هنوز هم نیازمند آن است که کنگره پس از جنگ، جنگ را اعلام کند. این در بیش از 70 سال انجام نشده است، در حالی که جنگ تقریبا بی وقفه خشمگین شده است. در دهه گذشته و درست از طریق تأیید پرزیدنت اوباما از قانون مجازات ناعادلانه دفاع ملی در شب سال نو، 2011-2012، قدرت برای ایجاد جنگ به رؤسای جمهور منتقل شده است. در اینجا یکی دیگر از دلایل مخالفت با یک جنگ ریاست جمهوری با ایران است: هنگامی که شما اجازه می دهید رئیس جمهور به جنگ برسد، هرگز آنها را متوقف نخواهید کرد. یکی دیگر از دلایل اصلی این است که هر کسی دیگر لعنت کند، این است که جنگ جرم است. ایران و ایالات متحده بخشی از پیمان Kellogg-Briand هستند جنگ را ممنوع می کند. یکی از این دو ملت برآورده نشده است.

اما ما رفراندومی نخواهیم داشت. مجلس نمایندگان آمریكا در این زمینه گام نخواهد گذاشت. تنها با فشار عمومی و اقدام بی خشونت آمیز، ما در این فاجعه آهسته مداخله خواهیم كرد. قبلا la ایالات متحده و انگلستان در حال آماده شدن برای جنگ با ایران هستند. این جنگ، اگر این اتفاق بیفتد، با یک موسسه به نام وزارت دفاع ایالات متحده مبارزه خواهد کرد، بلکه به جای دفاع از ما، به خطر می افتد. همانطور که جنگ پیشرفت می شود، به ما گفته می شود که مردم ایران برای خیر خود، برای آزادی، برای دموکراسی بمباران می کنند. اما هیچ کس نمی خواهد که برای آن بمباران شود. ایران دموکراسی سبک آمریکایی را نمی خواهد. حتی ایالات متحده از دموکراسی به سبک آمریکایی نمیخواهد. به ما می گویند که این اهداف نجیب، هدایت عملیات نیروهای شجاع ما و هواپیماهای بدون سرنشین ما در میدان جنگ است. با این وجود هیچ میدان جنگی وجود نخواهد داشت هیچ خط مقدم وجود نخواهد داشت. هیچ ترانشه ای وجود نخواهد داشت به سادگی شهرها و شهرهایی هستند که مردم زندگی می کنند و مردم می میرند. پیروزی نخواهد بود. در ماه ژانویه 5، 2012، وزیر دفاع «لئون پانتا» در کنفرانس مطبوعاتی در مورد شکستهای عراق و افغانستان خواسته شد و او به سادگی پاسخ داد که اینها موفقیت بوده است. این نوع موفقیت هایی است که در ایران انتظار می رود ایران یک دولت ناتوان و خلع سلاح است.

در حال حاضر ما شروع به درک اهمیت همه سرکوب رسانه ها، قطع برق و دروغ در مورد آسیب های انجام شده به عراق و افغانستان می کنیم. در حال حاضر ما درک می کنیم که چرا اوباما و پانتا دروغهایی را که جنگ عراق را آغاز کردند، درک می کنند. همان دروغ باید همانند هر جنگی که برای جنگ علیه ایران انجام می شود احیا شود. اینجا یک است تصویری توضیح اینکه چگونه این کار خواهد کرد، حتی با برخی از جدید پیچ و تاب ها و مقدار زیادی of تغییرات. رسانه های شرکتی ایالات متحده هستند بخشی از ماشین جنگی.

برنامه ریزی جنگ و منابع مالی جنگ ایجاد خود را مقدار حرکت. تحریم ها، مانند عراق، تبدیل به یک مرحله ای برای جنگ می شوند. قطع کردن دیپلماسی تعداد کمی دارد گزینه های باز کن. مسابقات انتخابی pissing همه ما را بگیر جایی که اکثر ما نمی خواستیم.

این بمب ها به احتمال زیاد راه انداختن این زشت و کاملا احتمالا بخش پایانی تاریخ بشر است. این انیمیشن نشان می دهد که چه کاری انجام می دهند. برای ارائه حتی بهتر، جفت آن را با این صوتی از تماس گیرنده اطلاعات غلط تلاش ناامیدکننده جورج گالووی را متقاعد کرد که ما باید به ایران حمله کنیم.

در ژانویه 2، 2012، نیویورک تایمز گزارش نگرانی که کاهش بودجه نظامی ایالات متحده موجب شک و تردید در مورد اینکه آیا ایالات متحده "برای جنگ آسیب زده در جنگ آسیا آماده خواهد بود" مطرح شد. در کنفرانس مطبوعاتی پنتاگون در ژانویه 5، 2012، رئیس ستاد مشترک ارتش نیروهای مطبوعاتی را اطمینان دادند که جنگ های اصلی زمین بسیار گزینه بود و جنگ هایی از یک نوع یا دیگری مطمئن بودند. بیانیه رئیس جمهور اوباما در مورد سیاست نظامی که در آن کنفرانس مطبوعات منتشر شد، ماموریت های ارتش آمریکا را ذکر کرد. ابتدا با تروریسم مبارزه کرد، بعد از آن "تجاوز" را کنار گذاشت و سپس "قدرت را با وجود چالش های غیرقانونی / منطقه ای" طراحی کرد، سپس موشک های قدیمی قدیمی، سپس فضا و فضای سایبری را فتح کرد، سپس سلاح های هسته ای، و در نهایت - اشاره به دفاع از Homeland که قبلا به عنوان ایالات متحده شناخته شده است.

البته موارد عراق و ایران در هر جزئیات دقیق نیستند. اما در هر دو مورد، ما با تلاش های هماهنگ برای دریافت ما به جنگ ها، جنگ ها، همانطور که تمام جنگ ها بر اساس آن هستند، بر روی دروغ ها. ما ممکن است نیاز به احیا باشیم این تجدید نظر به نیروهای ایالات متحده و اسرائیل!

دلایل اضافی برای عراق ایران شامل دلایل متعددی است که نهاد های جنگی را حفظ نمی کنند، همانطور که در بیانیه آمده است WorldBeyondWar.org.

با کتاب جنگ هرگز تنها نیست شامل کمی در مورد "آخرین راه حل" است که من در اینجا اضافه می کنم:

البته وقتی گامی در جهت درست حرکت می کند که فرهنگی از تمایل آشکار تئودور روزولت به جنگی جدید به خاطر جنگ حرکت می کند ، به این تظاهر جهانی می رسد که هر جنگی آخرین چاره است و باید باشد. این تظاهر اکنون کاملاً جهانی است ، به طوری که عموم مردم آمریکا آن را تصور می کنند بدون اینکه حتی به آنها گفته شود. اخیراً یک تحقیق علمی نشان داده است که عموم مردم ایالات متحده معتقدند هر زمان که دولت ایالات متحده جنگ را پیشنهاد می دهد ، دیگر تمام امکانات دیگر را به اتمام رسانده است. وقتی از گروه نمونه ای پرسیده شد که آیا از جنگ خاصی حمایت می کنید یا خیر ، و از گروه دوم پرسیده شد که آیا پس از آن جنگ خاص را پشتیبانی می کنید پس از اینکه گفته شد همه گزینه ها خوب نیستند و از گروه سوم پرسیده شد که آیا از آن جنگ حمایت می کنید حتی اگر وجود داشته باشد گزینه های خوب ، دو گروه اول سطح پشتیبانی یکسانی را ثبت کردند ، در حالی که پشتیبانی از جنگ به طور قابل توجهی در گروه سوم کاهش یافت. این امر محققان را به این نتیجه رساند که اگر گزینه های دیگری ذکر نشود ، مردم وجود آنها را تصور نمی کنند - بلکه مردم تصور می کنند قبلاً آزمایش شده اند.[I]

سالهاست که در واشنگتن دی سی تلاش های عمده ای برای آغاز جنگ علیه ایران انجام شده است. بیشترین فشارها در سالهای 2007 و 2015 وارد شده است. اگر آن جنگ در هر نقطه ای آغاز می شد ، بدون شک به عنوان آخرین چاره توصیف می شد ، حتی اگر انتخاب شروع نکردن آن جنگ در موارد مختلف انتخاب شده باشد. . در سال 2013 ، رئیس جمهور ایالات متحده از "آخرین چاره" ضروری برای شروع یک بمب گذاری بزرگ در سوریه به ما گفت. سپس وی به دلیل مقاومت عمومی در برابر آن ، تصمیم خود را لغو کرد. این گزینه از نه بمباران سوریه نیز در دسترس بود.

الكلی را تصور كنید كه هر شب موفق به مصرف مقدار زیادی ویسكی می شود و هر روز صبح قسم می خورد كه نوشیدن ویسكی آخرین چاره وی بوده است ، او اصلاً چاره ای نداشت. تصور آسان ، بدون شک. یک معتاد همیشه خودش را توجیه می کند ، اما باید این کار را انجام داد. اما جهانی را تصور کنید که در آن همه او را باور کرده و با احترام به یکدیگر گفتند: "او واقعاً چاره دیگری نداشت. او واقعاً هر چیز دیگری را امتحان کرده بود. " خیلی قابل قبول نیست ، درسته؟ در واقع تقریباً غیر قابل تصور است. و هنوز:

به طور گسترده ای معتقد است که ایالات متحده در آخرین جنگ با سوریه در حال جنگ است،

  • ایالات متحده سال ها صرف خرابکاری تلاش های سازمان ملل برای صلح در سوریه کرد.[II]
  • ایالات متحده از 2012 یک پیشنهاد صلح روسیه برای سوریه را رد کرد.[III]
  • و هنگامی که ایالات متحده ادعا کرد که کمپین بمبگذاری بلافاصله به عنوان "آخرین راه حل" در 2013 مورد نیاز بود، اما عموم مردم ایالات متحده مخالفت شدید بود، گزینه های دیگری نیز دنبال شد.

در سال 2015 ، تعداد زیادی از اعضای کنگره ایالات متحده استدلال کردند که توافق هسته ای با ایران باید رد شود و ایران به عنوان آخرین چاره مورد حمله قرار گیرد. هیچ اشاره ای به پیشنهاد 2003 ایران برای مذاکره در مورد برنامه هسته ای خود نشده بود ، پیشنهادی که به سرعت توسط ایالات متحده مورد تمسخر قرار گرفت.

به طور گسترده ای معتقد است که ایالات متحده مردم را با هواپیماهای بدون سرنشین به عنوان آخرین راه حل می کشد، هر چند که در آن اقلیت هایی که ایالات متحده آنها را اسامی افرادی می داند، بسیاری از آنها (و احتمالا همه آنها) می توانست باشد به راحتی دستگیر شد.[IV]

اعتقاد عمومی بر این بود که ایالات متحده اسامه بن لادن را به عنوان آخرین چاره کشته است ، تا زمانی که افراد درگیر اعتراف کردند که سیاست "کشتن یا اسارت" در واقع شامل هیچ گزینه دستگیری (دستگیری) نبوده و بن لادن در زمان حضور وی غیر مسلح بوده است. کشته شده.[V]

اعتقاد عمومی بر این بود که ایالات متحده در سال 2011 به لیبی حمله کرد ، دولت خود را سرنگون کرد و به عنوان آخرین چاره به خشونت منطقه ای دامن زد ، حتی اگر در مارس 2011 اتحادیه آفریقا طرحی برای صلح در لیبی داشت اما توسط ناتو از طریق ایجاد آن جلوگیری شد. "منطقه ممنوع پرواز" و آغاز بمب گذاری ، برای سفر به لیبی برای بحث در مورد آن. در ماه آوریل اتحادیه آفریقا توانست برنامه خود را با معمر قذافی رهبر لیبی در میان بگذارد و وی موافقت خود را ابراز کرد.[ششم] ناتو مجوز سازمان ملل متحد را برای محافظت از لیبیاییان که در معرض تهدید قرار دارند به دست آورده است، اما مجوز ادامه بمب گذاری در این کشور یا سرنگونی حکومت را نداشت.

تقریبا هر کسی که برای یک منبع عمده رسانه ای آمریکا کار می کند و مایل است برای کار خود ادامه دهد، می گوید: ایالات متحده به عنوان آخرین اقدام یا حمله به عراق در عراق به عنوان یک حمله یا به معنای چیزی یا چیزی حمله کرد،

  • رئيس جمهور آمريكا طرح هاي كوكامامي را براي شروع جنگ آغاز كرده است.[هفتم]
  • دولت عراق با پیشنهادی مبنی بر اجازه دادن به نیروهای آمریکایی برای جستجو در کل کشور ، به وینسنت کنیستارووی سیا مراجعه کرده است.[VIII]
  • دولت عراق پیشنهاد کرد که در عرض دو سال برگزار شود.[نهم]
  • دولت عراق پیشنهاد رسمی ریچارد پرل رییس جمهور بوش را برای باز کردن کل کشور برای بازرسی ها، تبدیل شدن به یک مظنون در بمب گذاری مرکز تجارت جهانی 1993، کمک به مبارزه با تروریسم و ​​حمایت از شرکت های نفتی ایالات متحده ارائه کرد.[X]
  • رئيس جمهور عراق، در حسابي که رئيس جمهور اسپانيا توسط رئيس جمهور آمريکا داده شده بود، به راحتي عراق را ترک کرد اگر بتواند $ 1 ميليارد دلار را نگهداري کند.[خی]
  • ایالات متحده همیشه گزینه ای برای شروع جنگ دیگری نداشت.

اکثر افراد تصور می کنند که ایالات متحده در سال 2001 به افغانستان حمله کرده است و از آن زمان به بعد به عنوان "آخرین استراحتگاه ها" در آنجا مانده است ، حتی اگر طالبان بارها پیشنهاد دادند بن لادن را به کشور ثالث تحویل دهند تا محاکمه شود ، القاعده هیچ کشوری نداشته است حضور چشمگیر در افغانستان در بیشتر مدت جنگ و عقب نشینی در هر زمان یک گزینه بوده است.[XII]

بسیاری معتقدند که ایالات متحده در سالهای 1990-1991 به عنوان "آخرین چاره" به جنگ عراق رفته است ، حتی اگر دولت عراق مایل به مذاکره برای خروج از کویت بدون جنگ بود و در نهایت پیشنهاد کرد که به راحتی و بدون شرایط از کویت خارج شود. پادشاه اردن ، پاپ ، رئیس جمهور فرانسه ، رئیس اتحاد جماهیر شوروی و بسیاری دیگر اصرار به چنین توافق صلح آمیز داشتند ، اما کاخ سفید بر "آخرین چاره" خود اصرار داشت.[XIII]

حتی با کنار گذاشتن شیوه های عمومی که سبب افزایش خصومت، تسلیحات و تقویت حکومت های نظامی می شود و همچنین مذاکرات جعلی در جهت تسهیل و تضعیف جنگ، سابقه ساخت جنگ های ایالات متحده را از طریق قرن ها به عنوان یک داستان از مجموعه بی پایان از فرصت ها برای صلح با دقت اجتناب می شود در هر هزینه.

مکزیک مایل به مذاکره برای فروش نیمه شمالی خود بود، اما ایالات متحده می خواست آن را از طریق یک کشتار جمعی انجام دهد. اسپانیا موضوع مورد نظر را خواست مین برای رفتن به داوری بین المللی ، اما ایالات متحده خواهان جنگ و امپراتوری بود. اتحاد جماهیر شوروی قبل از جنگ کره پیشنهاد مذاکرات صلح را داد. ایالات متحده پیشنهادات صلح ویتنام ، ویتنامی ها ، شوروی ها و فرانسوی ها را خرابکاری کرد و از همان روزی که حادثه خلیج تونکین جنگ را الزامی کرد ، بی وقفه بر "آخرین چاره" خود برای هر گزینه دیگری اصرار ورزید.[چهاردهم]

اگر جنگ های کافی را مرور کنید ، حوادث تقریباً یکسانی را می یابید که در یک موقعیت بهانه بهانه ای برای جنگ و در موقعیتی دیگر مورد استفاده قرار گرفته اند. رئیس جمهور جورج دبلیو بوش به نخست وزیری انگلستان تونی بلر پیشنهاد داد که گرفتن یک هواپیمای U2 به آنها می تواند آنها را به جنگی که می خواهند بکشاند.[پانزدهم] با این حال، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی هواپیمای U2 را به قتل رساند، رئیس جمهور دوایت آیزنهاور جنگی را آغاز نکرد.

بله ، بله ، بله ، ممکن است پاسخ داده شود ، صدها جنگ واقعی و ناعادلانه آخرین اقامتگاه نیستند ، حتی اگر طرفداران آنها ادعای چنین وضعیتی را برای آنها دارند. اما یک جنگ فقط نظری آخرین چاره خواهد بود. آیا اینطور است؟ آیا واقعاً گزینه دیگری از نظر اخلاقی معادل یا برتر وجود نخواهد داشت؟ آلمن و وین رایت سخنان پاپ ژان پل دوم را در مورد "وظیفه خلع سلاح این متجاوز در صورت عدم اثرگذاری سایر روش ها" عنوان کردند. اما آیا واقعاً "خلع سلاح" معادل "بمب یا حمله" است؟ ما شاهد جنگ هایی هستیم که ظاهراً برای خلع سلاح خلق شده اند و نتیجه این سلاح ها بیش از هر زمان دیگری بوده است. چه در مورد متوقف کردن بازوی به عنوان یک روش ممکن برای خلع سلاح؟ در مورد یک تحریم بین المللی اسرار؟ چه چیزی در مورد مشوق های اقتصادی و سایر موارد برای خلع سلاح؟

لحظه ای نبود که بمباران رواندا "آخرین چاره" اخلاقی باشد. لحظه ای ممکن بود که پلیس مسلح کمک کرده باشد ، یا قطع سیگنال رادیویی که برای تحریک قتل استفاده می شود ، کمک کرده باشد. لحظات زیادی وجود داشت که صلحبانان غیر مسلح به آنها کمک می کردند. لحظه ای بود که خواستار پاسخگویی برای ترور رئیس جمهور می توانست کمک کند. سه سال قبل از آن وجود داشت که خودداری از مسلح کردن و تأمین بودجه قاتلان اوگاندا کمک می کرد.

ادعاهای "آخرین چاره" معمولاً وقتی شخص تصور می کند که به گذشته سفر می کند و به لحظه بحران می رسد بسیار ضعیف است ، اما اگر کسی تصور کند که کمی بیشتر به عقب سفر می کند ، باز هم بسیار ضعیف تر است. بسیاری از افراد سعی می کنند جنگ جهانی دوم را نسبت به جنگ جهانی اول توجیه کنند ، حتی اگر یکی از آنها هرگز نمی توانست بدون دیگری یا بدون خنگ پایان دادن به آن اتفاق بیفتد ، که باعث شد بسیاری از ناظران آن زمان جنگ جهانی دوم را با دقت قابل توجهی پیش بینی کنند . اگر حمله به داعش در عراق به نوعی "آخرین چاره" است ، این فقط به دلیل جنگی است که در سال 2003 شدت گرفت ، که بدون جنگ قبلی خلیج فارس ، بدون مسلح شدن و حمایت از صدام حسین نمی توانست رخ دهد. در جنگ ایران و عراق و غیره طی قرن ها. البته علل ناعادلانه بحران ها ، همه تصمیمات جدید را ناعادلانه نمی داند ، اما آنها پیشنهاد می کنند کسی که ایده ای غیر از جنگ بیشتر دارد ، باید در یک چرخه مخرب تولید بحران خود توجیه کننده مداخله کند.

آیا در لحظه بحران ، آیا واقعاً بحرانی که حامیان جنگ ادعا می کنند بحرانی است؟ آیا در اینجا ساعت بیشتر از آزمایش های شکنجه فکر می کند؟ آلمن و وین رایت این لیست از گزینه های جنگ را که باید برای خاتمه یافتن جنگ خسته شده باشند ، پیشنهاد می کنند: "تحریم های هوشمندانه ، تلاش های دیپلماتیک ، مذاکرات شخص ثالث یا اولتیماتوم".[شانزدهم] خودشه؟ این لیست برای لیست کامل گزینه های موجود است که نمایش رادیوی عمومی ملی "همه چیز در نظر گرفته شده" برای همه چیز است. آنها باید نام آن را "دو درصد از موارد در نظر گرفته شده" بگذارند. بعداً ، آلمن و وین رایت این ادعا را مطرح كردند كه سرنگونی دولت ها لطیف تر از "مهار" آنها است. این استدلال ، به گفته نویسندگان ، "نظریه پردازان جنگ عادلانه و معاصر را به طور یکسان" به چالش می کشد. اینطور است؟ ظاهراً آن دو نوع از کدام گزینه استقبال می کردند؟ "مهار"؟ این یک رویکرد بسیار مسالمت آمیز نیست و قطعاً تنها گزینه جایگزین جنگ نیست.

اگر ملتی واقعاً مورد حمله قرار می گرفت و در دفاع تصمیم به مقابله با آن می گرفت ، زمان تحریم ها و هر یک از گزینه های دیگر ذکر شده را نداشت. حتی وقت حمایت علمی از نظریه پردازان Just War هم نخواهد داشت. این فقط می تواند خودش را مقابله کند. زمینه ای که تئوری جنگ فقط باید در آن کار کند ، حداقل در اکثر موارد ، آن جنگهایی است که چیزی دفاعی ندارند ، آن جنگهایی "پیشگیرانه" ، "پیشگیرانه" ، "محافظتی" و غیره.

اولین گام برای دفاع واقعی ، جنگی است که برای جلوگیری از حمله قریب الوقوع آغاز شده است. دولت اوباما ، در سالهای اخیر ، "قریب الوقوع" را به معنای نظری ممکن است روزی تعریف کرده است. آنها سپس ادعا کردند که فقط افرادی را که "تهدید قریب الوقوع و ادامه دار برای ایالات متحده" بودند ، با هواپیماهای بدون سرنشین قتل می کنند. مطمئناً ، اگر تحت تعریف معمول قریب الوقوع بود ، ادامه پیدا نمی کرد ، زیرا این اتفاق می افتاد.

در اینجا یک بخش مهم از وزارت دادگستری "کاغذ سفید" تعریف شده "قریب الوقوع" است:

وی اظهار داشت: "شرط اینكه یك رهبر عملیاتی تهدیدی" قریب الوقوع "برای حمله خشونت آمیز علیه ایالات متحده داشته باشد ، نیازی به داشتن مدارك شفاف در مورد حمله خاصی به اشخاص و منافع آمریكا در آینده نزدیك ندارد. "[XVII]

دولت جورج دبلیو بوش همه چیز را به روشی مشابه دید. در استراتژی امنیت ملی 2002 ایالات متحده آمده است: "ما می دانیم که بهترین دفاع ما جرم خوبی است."[هجدهم] البته، این دروغ است، زیرا جنگ های تهاجمی، خصومت را متوقف می کنند. اما همچنین قابل اعتماد بودن صادق است.

هنگامی که ما در مورد پیشنهادهای جنگ غیر دفاعی صحبت می کنیم ، در مورد بحران هایی که در آن فرد برای تحریم ها ، دیپلماسی و اولتیماتوم ها وقت دارد ، برای همه موارد دیگر نیز وقت دارد. احتمالات عبارتند از: دفاع غیر خشونت آمیز (غیر مسلح) غیرنظامی: اعلام سازمان مقاومت بدون خشونت در برابر هرگونه اقدام به اشغال ، اعتراضات و تظاهرات جهانی ، پیشنهادات خلع سلاح ، اعلامیه های یک جانبه خلع سلاح ، حرکات دوستی از جمله کمک ، بردن اختلاف به داوری یا دادگاه ، تشکیل جلسه کمیسیون حقیقت و آشتی ، گفتگوی ترمیمی ، رهبری به عنوان مثال از طریق پیوستن به معاهدات لازم الاجرا یا دادگاه کیفری بین المللی یا از طریق دموکراتیزه کردن سازمان ملل ، دیپلماسی غیرنظامی ، همکاری های فرهنگی و خشونت پرهیز از خلاقیت های متنوع.

اما اگر یک جنگ دفاعی ، یا حمله بسیار ترسناک اما مضحکانه غیرممکن به ایالات متحده ، یا جنگ ایالات متحده که از طرف دیگر مشاهده می شود تصور کنیم؟ آیا فقط ویتنامی ها برای مقابله با آن بودند؟ آیا فقط برای مقابله با عراقی ها بود؟ و غیره (منظور من این است که شامل سناریوی حمله به سرزمین واقعی ایالات متحده است ، نه حمله به مثلاً نیروهای آمریکایی در سوریه. همانطور که می نویسم ، دولت ایالات متحده تهدید به "دفاع" از نیروهای خود در سوریه باید دولت سوریه به آنها "حمله" کند.)

پاسخ کوتاه به این سؤال این است که اگر متجاوز از خود رها شده باشد، هیچ دفاع لازم نیست. تبدیل شدن به مقاومت در برابر جنگ های ایالات متحده در جهت توجیه هزینه های نظامی بیشتر ایالات متحده حتی برای یک لابی گر خیابانی هم پیچیده است.

پاسخ کمی طولانی تر این است که به طور کلی برای کسی که در ایالات متحده متولد شده و زندگی می کند نقش مناسبی نیست که به افرادی که در زیر بمب های آمریکایی زندگی می کنند توصیه کند که باید مقاومت بدون خشونت را تجربه کنند.

اما پاسخ درست نسبت به هرکدام از آنها دشوارتر است. این جوابی است که اگر هم به تهاجمات خارجی و هم به انقلاب ها / جنگ های داخلی نگاه کنیم ، واضح تر می شود. موارد اخیر بیشتر برای بررسی وجود دارد و نمونه های قوی تری نیز برای اشاره به آنها وجود دارد. اما هدف نظریه ، از جمله تئوری ضد جنگ فقط باید کمک به تولید نمونه های واقعی تر از نتایج برتر ، مانند استفاده از عدم خشونت علیه حملات خارجی باشد.

مطالعاتی مانند اریکا شنوت ثابت کرده است که مقاومت بی خشونت در برابر استبداد به مراتب بیشتر از مقاومت خشونت آمیز موفق خواهد بود و موفقیت بسیار پایدارتر نیز خواهد بود.[نوزدهم] بنابراین اگر به چیزی شبیه به انقلاب بدون خشونت در تونس در سال 2011 نگاهی بیندازیم ، ممکن است دریابیم که این انقلاب به اندازه هر شرایط دیگری برای یک جنگ عادلانه معیارها را دارد ، با این تفاوت که این اصلا جنگ نبوده است. نمی توان به گذشته بازگشت و در مورد استراتژی احتمال موفقیت کمتر استدلال کرد اما باعث درد و مرگ بیشتر می شود. شاید انجام این کار بتواند بحث Just War باشد. شاید بتوان به طور تجارتی یک استدلال جنگ عادلانه را برای یک "مداخله" 2011 آمریكا برای آوردن دموكراسی به تونس مطرح كرد (جدا از ناتوانی آشكار آمریكا در انجام چنین کاری ، و فاجعه تضمینی که نتیجه آن بود). اما وقتی انقلابی انجام دادید که همه آدم کشی و مردن نبود ، دیگر نمی توان پیشنهاد کرد که همه آدم کشی ها و مردن ها پیشنهاد شود - نه اگر هزار کنوانسیون جدید ژنو ایجاد شده باشد ، و مهم نیست که نقص این موفقیت بدون خشونت چیست.

علیرغم فقدان نسبی نمونه هایی که تا کنون مقاومت بی خشونت بر اشغال خارجی وجود دارد، افرادی که در حال حاضر مدعی الگوی موفقیت هستند وجود دارند. اینجا استفن زینس است:

"مقاومت غیر خشونت آمیز نیز با شغل نظامی خارجی به چالش کشید. در طی اولین انتفاضه فلسطین در 1980 ها، اکثر جمعیت تحت فرماندهی به طور مؤثر از طریق نهادهای غیرمستقیم و ایجاد نهادهای جایگزین، مجبور شدند اسرائیل را مجبور به ایجاد اقتدار و حکومت خودگردانی برای بسیاری از شهرها کنند. مناطق کرانه غربی. مقاومت بدون خشونت در صحرای غربی حاکم باعث شده است که مراکشی پیشنهاد خودمختاری ارائه دهد که در عین حال هنوز به قدر کافی از تعهد مراکش برای اعطای حق آزادی به صحرای خود برخوردار نیست- حداقل اذعان می کند که این سرزمین جزو بخش دیگری از مراکش نیست.

"در سالهای آخر اشغال آلمان توسط دانمارک و نروژ در طول جنگ جهانی دوم ، نازی ها عملاً دیگر جمعیت را کنترل نمی کردند. لیتوانی ، لتونی و استونی قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با مقاومت بدون خشونت خود را از اشغال شوروی آزاد کردند. در لبنان ، کشوری که برای دهه ها توسط جنگ ویران شده بود ، سی سال سلطه سوریه با یک قیام گسترده و بدون خشونت در سال 2005 پایان یافت. و سال گذشته ، ماریوپول بزرگترین شهری شد که توسط شورشیان تحت حمایت روسیه در اوکراین از کنترل آزاد شد. نه با بمباران و حملات توپخانه ای توسط ارتش اوکراین ، بلکه هنگامی که هزاران کارگر فولاد غیر مسلح با صلح به بخشهای اشغالی در مرکز شهر آن لشکر کشیدند و تجزیه طلبان مسلح را بیرون راندند. "[XX]

ممکن است در نمونه های متعددی از مقاومت در برابر نازی ها و مقاومت آلمان در برابر حمله فرانسه به روه در 1923، یا شاید در موفقیت یک بار فیلیپین و موفقیت مداوم اکوادور در اخراج پایگاه های نظامی ایالات متحده، مورد توجه قرار گیرد. ، و البته نمونه گاندی از بوت شدن بریتانیایی ها از هند است. اما نمونه های بسیار بیشتری از موفقیت خشونت آمیز در برابر استبداد داخلی، راهنمای دیگری برای اقدامات آینده است.

برای اینکه از لحاظ اخلاقی درست باشد، مقاومت غیرخشونتآمیز به یک حمله واقعی نیازی به احتمال بیشتری از پاسخ خشونت آمیز نداشته باشد. فقط به نظر می رسد تا حدودی به احتمال زیاد به نظر می رسد. از آنجا که اگر موفق شود، این کار را با کمترین آسیب انجام می دهد و موفقیت آن بیشتر خواهد بود.

در صورت عدم حمله ، در حالی که ادعا می شود که جنگ باید به عنوان "آخرین چاره" آغاز شود ، راه حل های غیر خشونت آمیز فقط کافی قابل قبول به نظر می رسند. حتی در آن شرایط ، باید قبل از شروع جنگ ، آنها را تلاش کرد تا "آخرین چاره" نامیده شود. اما از آنجا که تنوع آنها بی نهایت است و می توان آنها را بارها و بارها با همان منطق امتحان کرد ، در واقع هرگز به جایی نمی رسیم که حمله به یک کشور دیگر آخرین چاره باشد.

اگر بتوانید به آن دست یابید، یک تصمیم اخلاقی همچنان مستلزم آن است که منافع تصوری جنگ شما بیشتر از تمام آسیب های ناشی از حفظ نهاد جنگ باشد (به بخش فوق در مورد "آماده شدن برای یک جنگ عادلانه بی عدالتی بزرگتر از هر جنگی مراجعه کنید" ).

[I] دیوید سوانسون ، "مطالعه نشان می دهد مردم فرض می کنند جنگ فقط آخرین چاره است" ، http://davidswanson.org/node/4637

[II] نیکلاس دیویس جایگزین "شورشیان مسلح و نمایش های قدرت خاورمیانه: چگونه ایالات متحده به كشتار صلح در سوریه كمك می كند" ، ما-کمک-کشتن-صلح-سوریه

[III] جولیان بورگر و باستین اینزاورالده ، "غرب" پیشنهاد روسیه را در سال 2012 برای کنار گذاشتن اسد در سوریه نادیده گرفت " -2015-برای-داشتن-سوریه-اسد-گام به کنار

[IV] شهادت فریا المسلمین در دادرسی کمیته سنا کمیته داوران، https://www.youtube.com/watch؟v=JtQ_mMKx3Ck

[V] آینه، "نیروی دریایی راب اونیل که اسامه بن لادن را کشت ، ادعا می کند که ایالات متحده قصد تصرف تروریست را نداشته است" 4612012 همچنین ببینید: ABC اخبار کاخ سفید می گوید: "اسامه بن لادن هنگام کشته شدن غیر مسلح هنگام سلاح غیر مسلح است"

[ششم] واشنگتن پست، "قذافی نقشه راه صلح پیشنهاد شده توسط رهبران آفریقا را می پذیرد ،"

[هفتم] به http://warisacrime.org/whitehousememo مراجعه کنید

[VIII] جولین بورگر در واشنگتن، براون ویتاکر و ویکامام داود، نگهبان، "پیشنهادهای ناامیدانه صدام برای جلوگیری از جنگ" ، https://www.theguardian.com/world/2003/nov/07/iraq.brianwhitaker

[نهم] جولین بورگر در واشنگتن، براون ویتاکر و ویکامام داود، نگهبان، "پیشنهادهای ناامیدانه صدام برای جلوگیری از جنگ" ، https://www.theguardian.com/world/2003/nov/07/iraq.brianwhitaker

[X] جولین بورگر در واشنگتن، براون ویتاکر و ویکامام داود، نگهبان، "پیشنهادهای ناامیدانه صدام برای جلوگیری از جنگ" ، https://www.theguardian.com/world/2003/nov/07/iraq.brianwhitaker

[خی] یادداشت ملاقات: https://en.wikisource.org/wiki/Bush-Aznar_memo و گزارش خبری: جیسون وب، رویترز "بوش فکر می کرد صدام آماده فرار است: گزارش" ، http://www.reuters.com/article/us-iraq-bush-spain-idUSL2683831120070926

[XII] روری مک کارتی نگهبان، "پیشنهاد جدید در مورد بن لادن" ، https://www.theguardian.com/world/2001/oct/17/afghanistan.terrorism11

[XIII] کلاید هابرمن، نیویورک تایمز، "پاپ جنگ خلیج فارس را به عنوان" تاریکی "محکوم می کند" ، http://www.nytimes.com/1991/04/01/world/pope-denounces-the-ulful-war-as-darkness.html

[چهاردهم] دیوید سوانسون جنگ دروغ است http://warisalie.org

[پانزدهم] یادداشت سفید کاخ: http://warisacrime.org/whitehousememo

[شانزدهم] مارک جی آلمن و توبیاس ال وین رایت ، پس از تمیز کردن دود: سنت جنگ عادلانه و عدالت پس از جنگ (Maryknoll، NY: Books Orbis، 2010) p. 43

[XVII] وزارت عدلیه مقاله سفید، http://msnbcmedia.msn.com/i/msnbc/sections/news/020413_DOJ_White_Paper.pdf

[هجدهم] استراتژی امنیت ملی 2002، http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/national/nss-020920.pdf

[نوزدهم] اریکا چنووث و ماریا جی. استیفن چرا مقاومت مدنی کار می کند: منطق استراتژیک درگیری های خشونت آمیز (انتشارات دانشگاه کلمبیا، 2012).

[XX] استفان زونز ، "گزینه های جایگزین جنگ از پایین به بالا" ، http://www.filmsforaction.org/articles/alternatives-to-war-from-the-bottom-up/

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی