توسط آرنولد آر آیزاکس، نمایش، دسامبر 15، 2022
در روایت آمریکایی ها، آخرین حمله بمب گذاری به ویتنام شمالی صلح را به ارمغان آورد. این یک داستان خودخواهانه است
همانطور که آمریکایی ها وارد فصل تعطیلات می شوند، ما همچنین به یک نقطه عطف تاریخی مهم از جنگ ایالات متحده در ویتنام نزدیک می شویم: پنجاهمین سالگرد آخرین حمله هوایی ایالات متحده به ویتنام شمالی، یک کارزار 50 روزه که در شب 11 دسامبر آغاز شد. 18، و به عنوان "بمب گذاری کریسمس" در تاریخ ثبت شده است.
با این حال، آنچه در تاریخ نیز ثبت شده است، حداقل در بسیاری از بازگوییها، بازنمایی غیرواقعی از ماهیت و معنای آن رویداد و پیامدهای آن است. این روایت گسترده ادعا می کند که بمباران ویتنام شمالی را مجبور کرد تا در مورد توافقنامه صلحی که ماه بعد در پاریس امضا کردند، مذاکره کنند و بنابراین نیروی هوایی ایالات متحده عاملی تعیین کننده در پایان دادن به جنگ آمریکا بود.
این ادعای نادرست که به طور پیوسته و به طور گسترده در 50 سال گذشته اعلام شده است، تنها با حقایق تاریخی غیرقابل انکار در تضاد نیست. این موضوع به زمان حال نیز مرتبط است، زیرا همچنان به ایمان اغراق آمیز به نیروی هوایی کمک می کند که تفکر استراتژیک آمریکا را در ویتنام و از آن زمان تاکنون تحریف کرده است.
بی شک این نسخه اسطوره ای بار دیگر در خاطراتی که با نزدیک شدن به سالگرد خواهد آمد، ظاهر خواهد شد. اما شاید این نقطه عطف همچنین فرصتی برای ثبت یک رکورد در مورد آنچه واقعاً در هوا بر فراز ویتنام و بر سر میز مذاکره در پاریس در دسامبر 1972 و ژانویه 1973 اتفاق افتاد، فراهم کند.
داستان در اکتبر در پاریس آغاز می شود، زمانی که پس از سال ها بن بست، مذاکرات صلح به طور ناگهانی تغییر کرد و مذاکره کنندگان ایالات متحده و ویتنام شمالی هر کدام امتیازات مهمی را ارائه کردند. طرف آمریکایی بدون ابهام از درخواست خود مبنی بر خروج نیروهای ویتنام شمالی از جنوب صرفنظر کرد، موضعی که در پیشنهادات قبلی ایالات متحده به طور ضمنی اما کاملاً صریح نبود. در همین حال، نمایندگان هانوی برای اولین بار از اصرار خود مبنی بر برکناری دولت ویتنام جنوبی به ریاست نگوین ون تیو قبل از انعقاد هرگونه توافقنامه صلح صرف نظر کردند.
با برداشتن این دو مانع، مذاکرات به سرعت به جلو رفت و در 18 اکتبر هر دو طرف پیش نویس نهایی را تصویب کردند. پس از چند تغییر عبارت در آخرین لحظه، رئیس جمهور ریچارد نیکسون پیامی به فام ون دونگ، نخست وزیر ویتنام شمالی فرستاد و در آن اعلام کرد. در خاطراتش نوشته است، که این توافق "اکنون می تواند کامل تلقی شود" و ایالات متحده پس از پذیرش و سپس به تعویق انداختن دو تاریخ قبلی، "می توان روی" برای امضای آن در یک مراسم رسمی در 31 اکتبر حساب کرد. اما این امضا هرگز اتفاق نیفتاد. زیرا ایالات متحده پس از آن که متحدش، پرزیدنت تیو، که دولتش به طور کامل از مذاکرات کنار گذاشته شده بود، از پذیرش توافقنامه خودداری کرد، تعهد خود را پس گرفت. به همین دلیل بود که جنگ آمریکا هنوز در دسامبر ادامه داشت، بدون شک نتیجه تصمیمات ایالات متحده و نه ویتنام شمالی بود.
در میان آن وقایع، هانوی خبرگزاری رسمی اطلاعیه ای را منتشر کرد در 26 اکتبر با تایید توافق و ارائه طرح کلی از شرایط آن (که باعث شد چند ساعت بعد اعلامیه معروف هنری کیسینجر مبنی بر "صلح نزدیک است"). بنابراین زمانی که دو طرف توافق جدیدی را در ژانویه اعلام کردند، پیش نویس قبلی مخفی نبود.
مقایسه این دو سند به رنگ سیاه و سفید نشان می دهد که بمباران دسامبر موضع هانوی را تغییر نداد. ویتنام شمالی در توافق نهایی چیزی را که قبلاً در دور قبلی، قبل از بمباران پذیرفته نشده بود، نپذیرفتند. جدای از چند تغییر رویه جزئی و تعداد انگشت شماری اصلاحات زیبایی در جمله بندی، متون اکتبر و دسامبر برای اهداف عملی یکسان هستند، و آشکار می کند که بمب گذاری انجام شده است. نه تصمیمات هانوی را به هر طریق معنی دار تغییر دهید.
با توجه به این سابقه شفاف، افسانه بمب گذاری کریسمس به عنوان یک موفقیت بزرگ نظامی، قدرت ماندگاری قابل توجهی را هم در تشکیلات امنیت ملی ایالات متحده و هم در حافظه عمومی نشان داده است.
یک مورد برجسته در این زمینه، وب سایت رسمی این سازمان است مراسم بزرگداشت پنجاهمین سالگرد پنتاگون در ویتنام. از جمله نمونه های زیادی که در آن سایت وجود دارد، یک نیروی هوایی است "برگه ای حاوی اطلاعات مشخص درباره چیزی" که چیزی در مورد پیش نویس اکتبر توافقنامه صلح یا خروج ایالات متحده از آن توافق نمی گوید (این موارد در هیچ جای دیگر در سایت بزرگداشت نیز ذکر نشده است). در عوض، فقط میگوید که «با طولانی شدن مذاکرات»، نیکسون دستور حمله هوایی ماه دسامبر را صادر کرد، پس از آن «ویتنامیهای شمالی که اکنون بیدفاع بودند، به مذاکرات بازگشتند و به سرعت به توافق رسیدند». برگه اطلاعات سپس این نتیجه را بیان می کند: «بنابراین نیروی هوایی آمریکا نقش تعیین کننده ای در پایان دادن به درگیری طولانی ایفا کرد.»
پستهای مختلف دیگر در سایت بزرگداشت نشان میدهد که نمایندگان هانوی بهطور «یکجانبه» یا «به طور خلاصه» مذاکرات پس از اکتبر - که باید به خاطر داشت، کاملاً در مورد تغییر مقرراتی بود که ایالات متحده قبلاً پذیرفته بود - و دستور بمباران نیکسون را متوقف کردند. قصد داشت آنها را وادار به بازگشت به میز مذاکره کند.
در واقع، اگر کسی از مذاکرات خارج شد، این آمریکایی ها بودند، حداقل مذاکره کنندگان ارشد آنها. حساب پنتاگون تاریخ مشخصی را برای عقب نشینی ویتنام شمالی نشان می دهد: 18 دسامبر، همان روز شروع بمباران. اما مذاکرات در واقع چند روز قبل از آن به پایان رسید. کیسینجر پاریس را در سیزدهم ترک کرد. بلندپایه ترین دستیاران او یک روز یا بیشتر بعد پرواز کردند. آخرین جلسه رسمی بین دو طرف در 13 دسامبر برگزار شد و هنگامی که به پایان رسید، ویتنامیهای شمالی گفتند که میخواهند "با بیشترین سرعت ممکن" ادامه دهند.
چندی پیش با تحقیق در مورد این تاریخ، از میزانی که به نظر می رسد روایت نادرست تا حد زیادی بر داستان واقعی غلبه کرده است، شگفت زده شدم. حقایق از زمان وقوع آن وقایع شناخته شده است، اما یافتن آن در سوابق عمومی امروزی بسیار دشوار است. با جستجوی آنلاین برای «صلح در دسترس است» یا «Linebacker II» (نام رمز بمباران دسامبر)، ورودیهای زیادی یافتم که همان نتایج گمراهکنندهای را بیان میکنند که در سایت بزرگداشت پنتاگون ظاهر میشود. برای یافتن منابعی که هر یک از حقایق مستندی را که با آن نسخه اسطوره ای در تضاد است، ذکر کرده اند، باید سخت تر می گشتم.
شاید خیلی زیاد باشد، اما این را می نویسم به این امید که سالگرد پیش رو نیز فرصتی برای نگاه دقیق تر به نقطه عطف مهم در یک جنگ ناموفق و غیرمردمی فراهم کند. اگر مورخانی که برای حقیقت ارزش قائل هستند و آمریکاییهایی که به مسائل کنونی امنیت ملی اهمیت میدهند، برای تازه کردن خاطرات و درک خود وقت بگذارند، شاید بتوانند با گزارش دقیقتری از آن وقایع نیم قرن پیش، مقابله با این افسانه را آغاز کنند. اگر این اتفاق بیفتد، نه فقط به حقیقت تاریخی، بلکه به دیدگاه واقعیتر و هوشیارتر از استراتژی دفاعی امروزی خدمتی معنادار خواهد بود - و بهطور مشخصتر، این که بمبها برای دستیابی به اهداف ملی چه کاری میتوانند انجام دهند و چه کارهایی نمیتوانند انجام دهند. .