قتل عام سرباز برگدال

توسط متیو هوه

اتهامات هفته گذشته در مورد تخریب و سوء رفتار قبل از دشمن در مورد گروهبان بووی برگدال پیشنهاد شد. به طور غریزی، گروهبان بگردهل، بدون شواهد و محاکمه، در سراسر جریان اصلی، رسانه های جایگزین و اجتماعی، مجددا مصلوب شد. در آن روز گروهبان برگدال به عنوان یک قربانی برای سیاستمداران جمهوری خواه، وبلاگ نویسان، مأمورین، مرغ ها و جینگین ها به عنوان قربانی ارائه شد، در حالی که دموکرات ها اغلب سکوت کردند چون گروهبان برگدال در آخرین پیروزی جنگ جهانی علیه تروریسم، پرزیدنت اشرف غنی از سوی کنگره آمریکا شخصا مورد تشویق قرار گرفت. چنین اتفاقی، هرچند که آنها مرتب یا تصادفی هستند، اغلب در داستان های ادبی یا سینمایی ظاهر می شوند، اما گاهی اوقات خود را در زندگی واقعی آشکار می کنند، اغلب ظاهرا فضایل و عواطف جامعه را به خاطر پیشرفت و روایت روایت های سیاسی کنار می آورند.

مشکلی که در این همزمانی خاص برای افراد راست وجود دارد ، و در خیال موفقیت نظامی آمریکا در خارج از کشور ، و همچنین برای چپ ، که برای اثبات اینکه دموکراتها می توانند به سختی جمهوریخواهان باشند ، ناامید می شوند این است که واقعیت ممکن است دخالت کند. با ناراحتی و ناراحتی بسیاری از دی سی ، گروهبان برگدال ممکن است قهرمان ایثارگر باشد ، در حالی که رئیس جمهور غنی ممکن است نقش یک سارق را بازی کند ، و خروج گروهبان برگدال از واحد خود در افغانستان ممکن است عادلانه شناخته شود و زمان زندانی بودن او باشد. اصول جنگ ، در حالی که رئیس جمهور اوباما به تکیه بر ادامه کار و حسابرسی از دولت در کابل ، با هزینه اعضای خدمه و مالیات دهندگان آمریکایی ، کاملاً غیراخلاقی و بی ادبانه شناخته می شود.

این هفته گذشته در مورد پوشش های رسانه ای در مورد اتهامات عنوان شده علیه گروهبان برگدال، به استثنای CNN، جزئیاتی از تحقیقات ارتش در مورد ناپدید شدن ، دستگیری و اسارت گروهبان برگدال است. همانطور که توسط تیم حقوقی گروهبان برگدال فاش شد، بیست و دو بازپرس ارتش گزارشی تهیه کرده اند که جزئیاتی از خروج گروهبان برگدال از واحد خود ، دستگیری وی و پنج سال اسیر جنگی وی را بیان می کند که بسیاری از شایعات و تصاویر مخرب وی و رفتار وی را رد می کند.

همانطور که در بیانیه وکلای وی در 25 مارس 2015 به ارتش تسلیم شده است، در پاسخ به ارجاع گروهبان برگدال به دادرسی مقدماتی ماده 32 (که تقریباً معادل نظامی هیئت منصفه بزرگ غیرنظامی است) ، اکنون حقایق زیر درباره گروهبان برگدال و زمان وی قبل و در حین اسارت به عنوان اسیر جنگی شناخته شده است. :

گروهبان برگدال "شخصی راستگو" است که "از روی انگیزه بدی رفتار نکرده است".
• وی هنگام ترک ایستگاه یگان خود در شرق افغانستان در سال 2009 نه قصد عزیمت دائمی داشت و نه قصد ترک ارتش.
• قصد پیوستن به طالبان یا کمک به دشمن را نداشت؛
• او پست خود را ترک کرد تا "شرایط نگران کننده را به توجه نزدیکترین افسر کل" گزارش دهد.
• در حالی که او پنج سال زندانی بود، او شکنجه شد، اما با اسیرانش همکاری نکرد. در عوض، گروهبان برگدال تلاش کرد که از دوازده بار فرار کند و هر بار با دانستن اینکه در صورت گرفتار شدن، شکنجه یا کشته خواهد شد؛
• هیچ مدرکی وجود ندارد که سربازان آمریکایی به دنبال سرباز برگدال بودند.

باز هم ، این یافته های تحقیقات ارتش در مورد ناپدید شدن گروهبان برگدال است. آنها عذرخواهی یا تخیلات تیم حقوقی او نیستند ، تفنگداران دریایی مانند من صلح طلبان ضد جنگ یا توطئه گران حامی اوباما را تبدیل کردند. جزئیات این واقعیت ها در گزارش ارتش ، به قلم سرلشکر کنت دال ، موجود است که به طور عمومی منتشر نشده است ، اما امیدوارم که پس از دادرسی مقدماتی گروهبان برگدال در ماه آینده یا در صورت اتهام فرار از زندگی و رفتار نامناسب ، در دسترس عموم قرار گیرد. در دادگاه نظامی او تحت تعقیب قرار گرفتند.

در حال حاضر آنچه رخ داده است شاهزاده Bergdahl شاهد آن است که او را مجبور به ریسک زندگی خود، سفر بدون مسلح از طریق قلمرو کنترل دشمن، برای ارائه اطلاعات به یک ژنرال آمریکایی، در حال حاضر شناخته شده نیست. ما می دانیم گروهبان Bergdahl متعلق به اقدامات جدی انضباطی چه قبل و چه بعد از دستگیری گروهبان Bergdahl بود ، که چندین رهبر واحد وی اخراج شدند و هم قبل و هم بعد از دستگیری او تعویض شدند ، و ، از ارتباطات بین گروهبان Bergdahl و خانواده اش قبل از گروهبان برگدال از دستگیری وی بیمار شده بود و از اقدامات واحد خود ، از جمله همدستی احتمالی آن در مرگ یک کودک افغان ، پریشان بود.

کاملاً ممکن است گروهبان برگدال از واحد خود خارج شود تا یک جنایت (یا) جنایت (یا) جنایت (یا) جنایت دیگر را که توسط نیروهای آمریکایی گزارش شده گزارش دهد. او ممکن است در تلاش بوده است که از شکست در رهبری فوری خود گزارش دهد یا ممکن است چیزی باشد که با عقیده عقب باشد ، و اکنون آن را پیش پا افتاده بدانیم. چنین اقدامی از طرف گروهبان برگدال به شما کمک خواهد کرد تا توضیح دهد که چرا هم گروهان سابق وی ، احتمالاً همان مردانی که گروهبان برگدال برای گزارش آنها را ترک کرده است ، در محکومیت او بسیار قاطعانه عمل کرده اند ، بنابراین مصمم هستند که او را به دلیل ناپدید شدن نمی بخشند ، و در انکار خود قاطعانه نشان می دهند تا از رنج او در حالی که یک اسیر جنگ است دلسوزی کنند.

این اطلاعات ممکن است توضیح دهد که چرا طالبان اعتقاد داشتند که سپاه پاسداران برگدال به جای گریختن به عقب رفته است. اگر او واقعا بی قرار بود، سرباز برگدال به احتمال زیاد به اطلاعات طعنه آمیز درباره نیروهای آمریکایی در تلاش برای بریدن دوستی و اجتناب از شکنجه گفته بود، اما اگر او مأموریت شخصی برای گزارش دادن به تخلف است، از او قطعا چنین ارتباطی نخواهد داشت اطلاعات به دشمن. این ممکن است توضیح دهد که چرا گروهبان برگدن به دروازه های خود دروغ گفت و نه به افشای خروج داوطلبانه خود از ایستگاه دسته جمعی.

این امر همچنین توجیه می کند که چرا گروهبان برگدال پایگاه خود را بدون سلاح یا تجهیزات خود ترک کرد. پیش از عزیمت از پایگاه خود ، گروهبان برگدال از رهبر تیم خود پرسید که اگر سربازی ، بدون اجازه ، با سلاح و سایر وسایل صادر شده پایگاه را ترک کند ، چه اتفاقی می افتد. رهبر تیم گروهبان برگدال پاسخ داد که سرباز به دردسر خواهد افتاد. دانستن گروهبان برگدال به عنوان خلوت نکردن ، اما تلاش برای خدمت به ارتش با گزارش تخلف به پایگاه دیگر ، توضیح می دهد که چرا او ترجیح داد اسلحه خود را حمل نکند و از ایستگاه خارج شود. گروهبان برگدال قصد نداشت خلع شود ، یعنی ترک ارتش و جنگ ، و نمی خواست به خاطر بردن اسلحه اش به دردسر بیفتد و در مأموریت غیرمجاز خود با او چرخ دنده فرستاد.

این قرار گرفتن در معرض احتمال کشته شدن غیرنظامیان یا سایر جرایم در معرض رهبران ارشد و در نهایت رسانه ها و افکار عمومی امریکا ، توافق نامه عدم افشای اطلاعات را نشان می دهد ، واحد گروهبان برگدال پس از ناپدید شدن مجبور به امضا شد. توافق نامه های عدم افشای اطلاعات ممکن است در جهان غیرنظامی رایج باشد و در زمینه های نظامی مانند عملیات ویژه و اطلاعات وجود دارد ، اما برای واحدهای پیاده نظام منظم نادر است. دستگیری گروهبان برگدال توسط دشمن ، احتمالاً در حالی که برای کشف جنایات جنگی یا سایر اقدامات ناشایست در حال حرکت بود ، قطعاً نوعی از واقعه ای است که یک سلسله فرماندهی خجالت زده می خواهد آن را پنهان کند. چنین پوششی قطعاً در تاریخ نظامی آمریکا بی سابقه نخواهد بود.

مشابه ادعاهای بسیاری از سیاستمداران ، صاحب نظران و سربازان سابق مبنی بر اینکه گروهبان برگدال متروک شد زیرا ، به عبارت دیگر ، وی از آمریکا متنفر بود و می خواست به طالبان بپیوندد ، این تصور که وی در حالی که یک اسیر جنگی بود با طالبان همکاری و کمک می کرد نیز از بین رفته است. توسط تحقیقات ارتش. ما می دانیم که گروهبان برگدال در طول XNUMX سال اسیر جنگی در برابر اسیرکنندگان مقاومت کرد. دوازده تلاش برای فرار وی ، با آگاهی کامل از خطرات موجود در بازپس گیری ، مطابقت دارد با کد رفتاری همه اعضای سرویس آمریکایی باید در طول اسارت توسط دشمن بایستند.

به قول خودش ، توصیف گروهبان برگدال در مورد معالجه وی ، XNUMX سال انزوای بی وقفه ، مواجهه ، سوritionتغذیه ، کم آبی بدن و شکنجه های جسمی و روحی وحشتناک و وحشیانه را نشان می دهد. از جمله دلایل دیگر ، زنده ماندن وی را باید به یک قدرت اخلاقی و قدرت درونی لرزان ثابت کرد. همان خصوصیات ذاتی که باعث شد وی به دنبال یک ژنرال آمریکایی برای گزارش "شرایط آزار دهنده" باشد می تواند همان قوای ذهنی ، عاطفی و معنوی باشد که او را در طول نیم دهه غل و زنجیر و شکنجه وحشیانه زنده نگه داشت. این درک من است که اسرای جنگی و بقا military ارتش آمریكا در حال مطالعه تجربیات گروهبان برگدال هستند تا اعضای سرویس آمریكایی را بهتر تحمل كنند تا تجربیات آینده خود را به عنوان اسیران جنگ تحمل كنند.

سوزان رایس ، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور اوباما ، سال گذشته به دلیل بیان اینکه گروهبان برگدال "با افتخار و تمیز خدمت می کرد" کاملاً مورد انتقاد قرار گرفت و مورد انتقاد قرار گرفت. این تنها کینه توزترین و از نظر سیاسی شیطانی در بین ماست که ، اکنون با درک شکنجه گروهبان برگدال ، مقاومت در برابر دشمن که وی را به اسارت گرفت و همچنین پیروی از قانون رفتار ارتش آمریکا به مدت پنج سال در شرایط وحشتناک ، بحث خواهد کرد که او با عزت و تمایز خدمت نکرد.

شجاعت اخلاقی، جسمی و ذهنی اسناد ارتش در گزارش خود در مورد سرباز برگله، در مقایسه با آمریکایی هایی که در هفته گذشته به عنوان رئیس جمهوری غنی رای دادند، به شدت مخالف هستند. رئیس جمهور غنی که در سال گذشته ریاست جمهوری افغانستان را سرقت کرد به طرز باورنکردنی ناخوشایندی و ناخوشایند ، مورد استقبال قهرمانان اعضای هر دو حزب سیاسی قرار گرفت ، بسیاری از آنها به شدت اظهار داشتند که گروهبان برگدال هنوز باید یک اسیر جنگ باشد.

همانطور که در سال 2009 برای رئیس جمهور حامد کرزی انجام داد ، هنگامی که رئیس جمهور کرزی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را در آن سال دزدید ، رئیس جمهور اوباما دستور داد که همان حمایت عضلانی و مالی آمریکایی از رئیس جمهور غنی ادامه یابد. دولت رئیس جمهور غنی نیز مانند رئیس جمهور کرزی از جنگ سالاران و اربابان مواد مخدر تشکیل شده است. بسیاری از کسانی که در افغانستان قدرت دارند مانند معاون رئیس جمهور افغانستان هستند ، رشید دوستم، جنایتکاران جنگی شناخته شده ، در حالی که دیگران به سادگی مردانی هستند که ثروت زیادی به دست آوردند و در طول دهه های خونین جنگ افغانستان ، مانند جناب رئیس اجرایی افغانستان ، با جنایتکاران جنگی همسو شدند. عبدالله عبدالله (عبدالله عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نیز خود را بعنوان یک سارق آرا competent شایسته ثابت کرد و به مقام خارج از قانون اساسی رئیس قوه مجریه اعطا شد) رئیس جمهور اوباما برای این افراد ، به دلیل قدرت و سود آنها ، دستور کاهش سرعت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را صادر کرده است. این باعث می شود دولت در کابل پایدار بماند ، در حالی که عرضه متناسب وجه نقد آمریکایی به شبکه حامی ، که سازوکار واقعی دولت افغانستان است ، امکان فعالیت را خواهد داد.

با این حال ، همانطور که رئیس جمهور غنی برای اطمینان از بقای دولت افغانستان به پرزیدنت اوباما احتیاج دارد ، رئیس جمهور اوباما نیز به رئیس جمهور غنی نگاه می کند تا در حفظ وانمود کند که ایالات متحده در جنگ خود در افغانستان موفق بوده است. در حالی که سیاستهای آمریکا کاملاً تماشایی در سراسر خاورمیانه بزرگ شکست خورده است ، به قیمت رنج دهها میلیون نفر ، رئیس جمهور اوباما از نظر سیاسی توانایی دیدن سقوط دولت افغانستان ، حکومتی را که ایالات متحده قرار داده و آن را در دست دارد ، ندارد. بنابراین ، حداقل تا زمان ترک دفتر ، رئیس جمهور اوباما به زنده نگه داشتن مصنوعی دولت افغانستان ادامه خواهد داد.

هنگام بازدید رئیس جمهور غنی از واشنگتن دی سی ، دروغ بزرگ پیروزی جنگ ، که اغلب در تاریخ هر امپراتوری دیده می شود ، بارها و بارها برانگیخته شد. علی رغم تمام وضعیت های جنگ خوب ، به ویژه در دوران مبارزات پرزیدنت اوباما در سال 2008 و زمان حضور در دفتر ، واقعیت جنگ در افغانستان این است که صدها هزار نفر فوت کرده اند، از جمله 2,356 آمریکایی، صدها هزار نفر زخمی شده اند، زخمی شده اند و زخمی شده اند و در حالی که تلفات روانپزشکی احتمالا به طور کامل شناخته نمی شود، فرض می شود که آنها در میلیون ها نفر باشد.

افغانستان تحت اشغال غربی یک ملت باقی مانده است بدون اقتصاد، تنها توسط کمک خارجی حمایت می شود. تنها صنعت برای گفتن این است که تجارت مواد مخدر است، که جهان را بیش از 90 درصد از تریاک و هروئین خود را تامین می کند و در آن دولت افغانستان به شدت سرمایه گذاری می کند. هر ساله، تحت اشغال غربی، اساتید مواد مخدر در مقیاس سالیانه محصولات کشاورزی رسیده اند.

شورشیان افغان نیز تحت حضور آمریکا و ناتو قرار دارند. پیروزی نظامی علیه طالبان، که توسط ژنرال های پی در پی آمریکایی وعده داده شده و مورد اطمینان قرار گرفته است، در حال حاضر هرگز تحقق نیافته است طالبان قوی تر هستند از هر زمان دیگری از 2001. ناشی از خشم در اشغال خارجی و شکارچیان یک دولت فاسد که تحت سلطه رقبای قومی، قبیله ای و سنتی است، مردم پشتون در شرق و جنوب افغانستان همچنان به حمایت از ضروریات برای طالبان می پردازند تا هر ساله تعداد زیادی از هموطنان افغان را بکشند غیرنظامیان و نیروهای امنیتی.

از آنجایی که رئیس جمهور غنی با دست خود در واشنگتن دستگیر شد، حقیقتا حمایت از رژیم او برای حمایت از دروغ ننگ از جنگ افغانستان، گروهبان برگدال به سوی جمعیت پرتاب شد. مرگ های دیگر مردان جوان به او محکوم شده است، بدون اطاعت به این واقعیت که این مردان جوان به دلیل جنگ در افغانستان جان خود را از دست دادند، نه به دلیل اقدامات یا نابودی یک مرد جوان بیست و دو ساله ای که از آیداهو رانده شده بود به دنبال وجدان خود بروید، و من نیز بر این باور هستم که با اعتقاد به پوچ بودن، بدرفتاری و قتل جنگ. در عین حال، سیاست و رسانه ما به ما می گوید اگر صمیمانه برای گروهبان بگردهل و خانواده اش داشته باشیم، پس ما نمی توانیم برای خانواده های این مردگان مرده مراقب باشیم یا عشق ورز باشیم. گفتگو به عنوان یک واقعیت جهانی مطرح شده است و بنابراین خشم، سرخوردگی، سردرگمی، گناه، شرم و غم و اندوه در جنگ به زور رنج و فداکاری فرد منتقل می شود. این جنگ بدون هدف و بدون پایان؛ این جنگ که به عنوان یک جنگ صلیبی علیه شر است، اما، همانطور که می تواند با تایید توسط آسیب اخلاقی که من و جانبازان همسایه مان را با خبر می دانیم که سرنوشت شرارت اغلب در خودمان یافت می شود، به ما نشان داده است از نظر اخلاقی به عنوان دشمنان ما ، حتی به عنوان ژنرال های بی شماری که این جنگ را حمایت و تأیید کرده اند ، هرگز به خاطر ناکامی های خود پاسخگو نبوده اند و یا پاسخگوی "خوش بینی".

همواره آلیس در سرزمین عجایب مانند کیفیت به سیاست، ادراک عمومی و جنگ، بیشتر در این روز از مبارزات سیاسی بی پایان و حزب بیش از حد وجود دارد. بالا پایین است، کوچک بزرگ است، و غیره. چنین پدیده ای شگفت انگیز نیست، زیرا سرباز بگردهل، رئیس جمهور غنی و جنگ خوب کنار هم قرار می گیرند، اما واقعیت این است که جنگ شکست خورده است و خیلی خوب نیست، رئیس جمهور غنی خیلی بیشتر از یک غارت انتخاباتی است که توسط قاتلان، مواد مخدر ستیزه جویان و ستیزه جویان جنگی و سرگرد برگله، از آنچه که اکنون می دانیم، ممکن است تنها مردی شایسته در هر یک از این ها باشد، یک مرد جوان که در جنگ جان فدا کرد و از آن رنج می برد و اکنون آن را خائن و بزدل می داند او به سادگی ممکن است تلاش کرده است به برخی از حقیقت درباره جنگ خوب توضیح دهد.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی