شنبه گذشته هفتاد و هفتمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما در 77 اوت 6 بود، در حالی که سه شنبه به یاد بمباران 1945 اوت ناکازاکی بود که در اینجا نشان داده شده است. در دنیایی که تنشها بین قدرتهای بزرگ مجهز به سلاح هستهای در حد بالایی است، میتوان صادقانه پرسید که آیا بدون استفاده مجدد از بمبهای هستهای به هفتاد و هشتم خواهیم رسید یا خیر. بسیار مهم است که درس های یکی از تماس های نزدیک هسته ای جنگ سرد را به یاد بیاوریم، زمانی که مانند امروز، ارتباطات بین قدرت های هسته ای قطع شد.
نوشته پاتریک مازا، کلاغ سیاهسپتامبر 26، 2022
تماس نزدیک هسته ای Able Archer '83
در آستانه بدون دانستن آن
زمان تشدید تنش بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بود، زمانی که کانالهای ارتباطی رو به وخامت بود و هر یک از طرفین انگیزههای طرف مقابل را اشتباه تفسیر میکردند. این منجر به چیزی شد که شاید نزدیکترین مشکل هولوکاست هستهای در جنگ سرد باشد. حتی وحشتناک تر، یک طرف خطر را تا بعد از این واقعیت متوجه نشد.
در هفته دوم نوامبر 1983، ناتو تمرین Able Archer را انجام داد که تشدید جنگ هسته ای را در درگیری اروپایی بین غرب و شوروی شبیه سازی می کرد. رهبری شوروی، از ترس اینکه ایالات متحده در حال برنامه ریزی برای اولین حمله هسته ای به اتحاد جماهیر شوروی است، شدیداً مشکوک بود که Able Archer تمرینی نبود، بلکه پوششی برای چیز واقعی بود. جنبه های بدیع تمرین اعتقاد آنها را تقویت کرد. نیروهای اتمی شوروی در حالت آماده باش موی ماشه قرار گرفتند و رهبران ممکن است به یک حمله پیشگیرانه فکر کرده باشند. ارتش ایالات متحده که از اقدامات غیرعادی شوروی آگاه بود اما از معنای آنها بی خبر بود، به تمرین ادامه داد.
زمان از نظر بسیاری از کارشناسان به عنوان لحظه جنگ سرد با بزرگترین خطر درگیری هسته ای از زمان بحران موشکی کوبا در سال 1962، زمانی که ایالات متحده با شوروی بر سر استقرار موشک های هسته ای در آن جزیره مواجه شد، تلقی می شود. اما بر خلاف بحران کوبا، ایالات متحده در معرض خطر بود. رابرت گیتس، معاون وقت سیا، بعداً گفت: «شاید ما در آستانه جنگ هستهای بودهایم و حتی آن را نمیدانستیم».
سالها طول کشید تا مقامات غربی به طور کامل خطری را که جهان در Able Archer 83 با آن روبرو بود درک کنند. آنها نمی توانستند درک کنند که رهبران اتحاد جماهیر شوروی در واقع از اولین حمله می ترسند، و نشانه هایی را که اندکی پس از رزمایش ظاهر شد را به عنوان تبلیغات شوروی رد کردند. اما با واضحتر شدن تصویر، رونالد ریگان متوجه شد که لفاظیهای تند خود در طول سه سال اول ریاستجمهوریاش ترس شوروی را تغذیه میکرد و در عوض با موفقیت در مورد توافقنامههایی با شوروی برای کاهش تسلیحات هستهای مذاکره کرد.
امروزه آن قراردادها یا لغو شده اند یا در مورد حمایت های زندگی، در حالی که درگیری ها بین غرب و کشور جانشین اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیون روسیه، در سطحی بی نظیر است که حتی در دوران جنگ سرد نیز بی نظیر است. ارتباطات قطع شده و خطرات هسته ای در حال تشدید است. در همین حال، تنش ها با چین، یکی دیگر از کشورهای مجهز به سلاح هسته ای، در حال افزایش است. چند روز پس از هفتاد و هفتمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما در 77 آگوست 6 و سوزاندن ناکازاکی در 1945 اوت، جهان دلایل موجهی برای این سوال دارد که آیا بدون استفاده مجدد از سلاح هسته ای به هفتاد و هشتمین سال می رسیم.
در چنین زمانی، یادآوری درسهای Able Archer 83، در مورد اینکه چه اتفاقی میافتد وقتی که تنشها بین قدرتهای بزرگ ایجاد میشود و ارتباطات قطع میشود، حیاتی است. خوشبختانه، سالهای اخیر شاهد انتشار چندین کتاب بودهایم که عمیقاً به این بحران، آنچه منجر به آن شد و پیامدهای آن میپردازد. 1983: ریگان، آندروپوف و جهانی در آستانه، توسط تیلور داونینگ و آستانه: پرزیدنت ریگان و ترس از جنگ هسته ای 1983 توسط مارک آمبیندر، داستان را از زوایای کمی متفاوت بیان کنید. Able Archer 83: تمرین مخفی ناتو که تقریباً جنگ هسته ای را آغاز کرد توسط نیت جونز روایتی فشرده تر از داستان است که با منبع اصلی منبع اصلی به دست آمده از آرشیوهای مخفی همراه است.
مزیت ضربه اول
ویکتور سوریکوف، کهنه کار مجتمع ساخت موشک شوروی، بعداً به جان هاینز مصاحبهگر وزارت دفاع ایالات متحده گفت که با توجه به این اطلاعات، شوروی به استراتژی حمله پیشگیرانه روی آورده است. اگر آنها فکر می کردند که ایالات متحده در حال آماده شدن برای پرتاب است، ابتدا پرتاب می کردند. در واقع آنها چنین پیشدستی را در تمرین زاپاد 1983 الگوبرداری کردند.
آمبیندر می نویسد: «با سرعت گرفتن مسابقه تسلیحاتی، برنامه های جنگ شوروی تکامل یافت. آنها دیگر انتظار پاسخ دادن به اولین حمله از سوی ایالات متحده را نداشتند، در عوض، همه برنامهها برای جنگهای بزرگ بر این فرض بودند که شوروی راهی برای حمله اول پیدا میکرد، زیرا، به سادگی، طرفی که اولین حمله را انجام داد، بهترین شانس برای پیروزی را داشت. "
شوروی ها معتقد بودند که ایالات متحده نیز چنین کرده است. سوریکوف اظهار داشت که معتقد است سیاستگذاران هستهای ایالات متحده به خوبی میدانند که در شرایطی که ایالات متحده قبل از پرتاب موفق به حمله پیشگیرانه به موشکها و سیستمهای کنترل شوروی شده بود، تفاوتهای زیادی در سطوح آسیب به ایالات متحده وجود دارد. . جونز می نویسد. هاینز اذعان کرد که «ایالات متحده «مطمئناً چنین تحلیلی» از اولین حمله پیشگیرانه علیه اتحاد جماهیر شوروی انجام داده است.
ایالات متحده در واقع در حال پیاده سازی سیستم های "راه اندازی در هشدار" برای زمانی که حمله قریب الوقوع تلقی می شد. هدایت استراتژیهای هستهای ترس درونی رهبران هر دو طرف بود که آنها اولین هدف حمله هستهای باشند.
" . . . با پیشرفت جنگ سرد، هر دو ابرقدرت خود را به طور فزایندهای در برابر یک حمله هستهای آسیبپذیر میدانستند.» جونز مینویسد. طرف مقابل قبل از اینکه بتواند دستورات تلافی جویانه را صادر کند، سعی می کند با از بین بردن سر رهبری در یک جنگ هسته ای پیروز شود. اگر ایالات متحده بتواند رهبری را در آغاز جنگ از بین ببرد، می تواند شرایط پایان دادن به آن را دیکته کند. . آمبیندر می نویسد. زمانی که رهبران روسیه قبل از جنگ کنونی عضویت اوکراین در ناتو را "خط قرمز" اعلام کردند، زیرا موشکهایی که در آنجا قرار میگیرند میتوانند در چند دقیقه به مسکو حمله کنند، تکرار این ترس بود.
آمبیندر جزئیات بیشتری را به این موضوع می پردازد که چگونه هر دو طرف با ترس از بریدن سر کنار آمدند و برنامه ریزی کردند تا توانایی انتقام را تضمین کنند. ایالات متحده به طور فزایندهای نگران بود که زیردریاییهای موشکی شوروی غیرقابل شناسایی میشدند و میتوانستند موشکی را از ساحل برای اصابت موشک به واشنگتن دی سی در حدود شش دقیقه شلیک کنند. جیمی کارتر که به خوبی از وضعیت آگاه بود، دستور بازنگری و ایجاد سیستمی را داد تا اطمینان حاصل شود که جانشینی میتواند حتی پس از ضربه زدن به کاخ سفید دستور انتقام و مبارزه را بدهد.
ترس شوروی تشدید می شود
آمبیندر می نویسد: «شوروی ها معتقد بودند که پرشینگ II ها می توانند به مسکو برسند، اگرچه ممکن است لزوماً اینطور نبوده باشد. «این بدان معناست که رهبری شوروی میتوانست در هر لحظه پنج دقیقه با بریدن سر فاصله داشته باشد. برژنف، در میان دیگران، این را در دل خود فهمید.
داونینگ می نویسد، یوری آندروپوف، که پس از مرگ برژنف در سال 1983 جانشین برژنف شد، در یک سخنرانی مهم برای رهبران کشورهای پیمان ورشو در سال 1982، این موشک ها را «دوران جدیدی در مسابقه تسلیحاتی» خواند که کاملاً با موشک های قبلی متفاوت بود. برای او واضح بود که این موشکها برای «بازدارندگی» نیستند، بلکه «برای جنگ آینده طراحی شدهاند» و قصد دارند به ایالات متحده این توانایی را بدهند که رهبری شوروی را در یک «جنگ هستهای محدود» که آمریکا آن را باور داشت، از بین ببرد. هم می تواند "در یک درگیری هسته ای طولانی مدت زنده بماند و هم پیروز شود."
آندروپوف، در میان رهبران ارشد شوروی، کسی بود که به شدت معتقد بود که ایالات متحده قصد جنگ را دارد. داونینگ می نویسد، در یک سخنرانی محرمانه در ماه مه 1981، زمانی که او هنوز رئیس کا گ ب بود، ریگان را مورد انتقاد قرار داد و "در کمال تعجب بسیاری از حاضران، او ادعا کرد که احتمال قوی برای اولین حمله هسته ای توسط ایالات متحده وجود دارد." برژنف یکی از کسانی بود که در اتاق بود.
این زمانی بود که KGB و همتای نظامی آن، GRU، یک تلاش اطلاعاتی جهانی با اولویت را برای کشف نشانههای اولیه ایالات متحده و غرب برای جنگ اجرا کردند. معروف به RYaN، مخفف روسی حمله موشکی هستهای، شامل صدها شاخص بود، همه چیز از تحرکات در پایگاههای نظامی، مکانهای رهبری ملی، خونبازیها و حتی اینکه آیا ایالات متحده نسخههای اصلی اعلامیه استقلال را جابجا میکند یا خیر. قانون اساسي. اگرچه جاسوسان بدبین بودند، اما انگیزه تولید گزارشهایی که از سوی رهبری درخواست میشد، نوعی سوگیری تاییدی ایجاد کرد، که تمایل به تقویت ترس رهبران داشت.
در نهایت، پیامهای RYaN ارسال شده به ایستگاه سفارت KGB لندن در طول Able Archer 83، که توسط یک مامور دوگانه افشا شد، به رهبران بدبین غربی ثابت میکند که شورویها در آن مقطع چقدر ترسیده بودند. آن بخش از داستان در راه است.
ریگان حرارت را بالا می برد
لفاظی های ریگان نشان دهنده چرخش از تنش زدایی بود که در زمان دولت کارتر با تهاجم شوروی به افغانستان آغاز شده بود. او در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود گفت: «تنش زدایی یک خیابان یک طرفه بوده که اتحاد جماهیر شوروی از آن برای تعقیب اهداف خود استفاده کرده است. . . جونز می نویسد: «او به غیرممکن بودن همزیستی اشاره کرد. بعدها، ریگان در سال 1982، در سخنرانی خود در پارلمان بریتانیا، خواستار راهپیمایی آزادی و دموکراسی شد که مارکسیسم-لنینیسم را در خاکستر تاریخ رها خواهد کرد. . . "
با این حال، به نظر میرسد هیچ سخنرانی به اندازه سخنرانی او در مارس 1983 بر تفکر شوروی تأثیر بیشتری نداشته است. جنبش انجماد هستهای میلیونها نفر را برای فشار برای توقف سلاحهای هستهای جدید بسیج کرده بود. ریگان به دنبال مکان هایی برای مقابله با آن بود و یکی خود را در قالب کنوانسیون سالانه انجمن ملی انجیلیان ارائه کرد. این سخنرانی توسط وزارت امور خارجه، که قبلاً لفاظی های ریگان را کاهش داده بود، تأیید نشد. این یکی فول متال رونالد بود.
ریگان به این گروه گفت که در بررسی توقف هسته ای، رقبای جنگ سرد نمی توانند از نظر اخلاقی برابر در نظر گرفته شوند. نمی توان «انگیزه های تهاجمی یک امپراتوری شیطانی را نادیده گرفت. . . و بدین وسیله خود را از جدال حق و باطل و خیر و شر دور کن.» او آگهی را از متن اصلی جدا کرد و اتحاد جماهیر شوروی را "مرکز شر در دنیای مدرن" نامید. آمبیندر گزارش میدهد که نانسی ریگان بعداً «از شوهرش شکایت کرد که او خیلی زیادهروی کرده است. ریگان پاسخ داد: آنها یک امپراتوری شیطانی هستند. "زمان آن است که آن را تعطیل کنیم."
جونز به نقل از اولگ کالوگین، رئیس عملیات KGB ایالات متحده تا سال 1980، سیاست ها و لفاظی های ریگان "عقلان رهبری ما را ترساند."
سیگنال های مخلوط
ریگان معتقد بود که تنها با ساختن سلاحهای هستهای میتواند به کاهش سلاحهای هستهای دست یابد، بنابراین بسیاری از دیپلماسیها را برای دو سال اول دولت خود به حالت تعلیق درآورد. در سال 1983، او احساس می کرد که آماده است تا درگیر شود. در ژانویه، او پیشنهادی برای حذف تمام تسلیحات میان برد ارائه کرد، اگرچه شوروی در ابتدا آن را رد کرد، زیرا آنها همچنین توسط تسلیحات اتمی فرانسه و انگلیس تهدید می شدند. سپس در 15 فوریه با آناتولی دوبرینین سفیر شوروی در کاخ سفید دیدار کرد.
رئیسجمهور گفت از اینکه شوروی تصور میکرد که او یک «جنگخواه دیوانه» است، گیج شده است. اما من جنگ بین ما را نمی خواهم. آمبیندر می گوید که این فاجعه های بی شماری را به همراه خواهد داشت. دوبرینین نیز با احساسات مشابهی پاسخ داد، اما تقویت نظامی ریگان را که تا آن زمان بزرگترین در تاریخ ایالات متحده در زمان صلح بود، به عنوان "تهدیدی واقعی برای امنیت کشور ما" خواند. دوبرینین در خاطرات خود به سردرگمی شوروی در "حملات عمومی شدید ریگان به اتحاد جماهیر شوروی" اعتراف کرد در حالی که "مخفیانه . . . سیگنالهایی به دنبال روابط عادیتر است.»
حداقل در تفسیر آنها یک سیگنال برای شوروی آشکار شد. دو هفته پس از سخنرانی «امپراتوری شیطان»، ریگان پیشنهاد دفاع موشکی «جنگ ستارگان» را داد. از نظر ریگان، این گامی بود که می توانست راه را برای حذف سلاح های هسته ای باز کند. اما از نظر شوروی، این فقط یک گام دیگر به سوی اولین حمله و جنگ هسته ای «پیروزپذیر» به نظر می رسید.
داونینگ می نویسد: «ریگان با این پیشنهاد که ایالات متحده می تواند اولین حمله را بدون هیچ ترسی از انتقام انجام دهد، کابوس نهایی کرملین را ایجاد کرده بود. آندروپوف مطمئن بود که این ابتکار اخیر جنگ هستهای را نزدیکتر کرده است. و این ایالات متحده بود که آن را آغاز کرد.»
یک دیدگاه
من مخالف استقرار نیروهای آمریکایی/ناتو، از جمله نیروی هوایی ما، در اوکراین تحت هر شرایطی هستم.
اگر شما هم این کار را می کنید، از شما می خواهم که از هم اکنون علیه آن صحبت کنید!
ما در زمانهای بسیار خطرناکی زندگی میکنیم، و کسانی از ما که مخالف جنگ و طرفدار صلح هستیم، باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، حرف خود را به گوش دیگران برسانیم.
ما امروز بیش از همیشه به آرماگدون هسته ای نزدیک شده ایم. . . و این شامل بحران موشکی کوبا می شود.
من فکر نمی کنم پوتین بلوف می زند. روسیه در بهار با 500,000 نیرو و نیروی هوایی کاملاً درگیر روسیه بازخواهد گشت و مهم نیست چند میلیارد دلار سلاح به آنها بدهیم، اوکراینی ها در این جنگ شکست خواهند خورد مگر اینکه ایالات متحده و ناتو نیروهای رزمی را وارد کنند. زمینی در اوکراین که «جنگ روسیه/اوکراین» را به جنگ جهانی سوم تبدیل خواهد کرد.
شما می دانید که مجتمع نظامی-صنعتی می خواهد با تفنگ های آتشین به اوکراین برود. . . آنها از زمانی که کلینتون توسعه ناتو را در سال 1999 آغاز کرد، برای این مبارزه خراب شده اند.
اگر ما نمی خواهیم نیروهای زمینی در اوکراین حضور داشته باشند، باید به ژنرال ها و سیاستمداران با صدای بلند و واضح بفهمیم که مردم آمریکا از نیروهای زمینی آمریکا/ناتو در اوکراین حمایت نمی کنند!
پیشاپیش از همه کسانی که صحبت می کنند تشکر می کنم!
صلح،
استیو
#NoBootsOnTheGround!
#NoNATOProxyWar!
#صلح همین حالا!