درس گرفتن از انقلاب مصر
توسط دیوید سوانسون
اگر مردم در ایالات متحده «انقلاب» را چیزی فراتر از یک شعار تبلیغاتی در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری می دانستند، چه می شد؟
کتاب جدید احمد صلاح شما به خاطر استادی که انقلاب مصر را در نظر میگیرید، تحت بازداشت هستید (یک خاطره)، در ابتدا عنوان خود را اغراق آمیز توصیف می کند، اما در طول کتاب برای اثبات آن تلاش می کند. صلاح در واقع به اندازه هر کس دیگری در ایجاد حرکت عمومی در مصر در طی سالها مشارکت داشت، که با سرنگونی حسنی مبارک به اوج خود رسید، اگرچه همه گزارشهای او از درگیریهای درونی میان گروههای فعال مختلف لزوماً روایتهای دیگری از هر فرد درگیر دارد.
البته، تدبیر ذهنی یک انقلاب مانند تدبیر در یک پروژه ساختمانی نیست. این بسیار بیشتر از یک قمار است، کار برای آماده کردن مردم برای عمل موثر در زمانی که و اگر لحظهای پیش بیاید که مردم مایل به اقدام باشند - و سپس تلاش کنید تا بر روی آن اقدام ایجاد کنید تا دور بعدی همچنان موثرتر باشد. توانایی ایجاد آن لحظات، خود بیشتر شبیه تلاش برای کنترل آب و هوا است، و من فکر میکنم تا زمانی که شکلهای دموکراتیک جدید رسانهها به رسانههای جمعی واقعی تبدیل شوند، باید همینطور باقی بماند.
صلاح داستان ساخت جنبش خود را با اقدام جنایتکارانه عظیمی آغاز می کند که برای اولین بار پس از چندین سال مردم قاهره را به خطر انداختن به خیابان ها برای اعتراض برانگیخت: حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003. مردم با اعتراض به جنایت ایالات متحده نیز می توانستند. به همدستی دولت فاسد خود در آن اعتراض کنند. آنها می توانند به یکدیگر الهام دهند که باور کنند می توان کاری در مورد دولتی انجام داد که ده ها سال مصری ها را در ترس و شرم نگه داشته است.
در سال 2004، فعالان مصری، از جمله صلاح، کفایا را ایجاد کردند! (به اندازه کافی!) حرکت. اما آنها برای استفاده از حق تظاهرات عمومی (بدون ضرب و شتم یا زندان) تلاش کردند. دوباره جورج دبلیو بوش به کمک آمد. دروغ های او درباره تسلیحات عراقی شکست خورده بود، و او شروع به پخش یک دسته از مزخرفات در مورد جنگی کرده بود که دموکراسی را به خاورمیانه می آورد. این لفاظی ها و ارتباطات وزارت امور خارجه ایالات متحده، در واقع بر دولت مصر تأثیر گذاشت تا در قساوت ظالمانه خود کمی خویشتن داری کند. همچنین وسایل ارتباطی جدید، به ویژه شبکه های تلویزیونی ماهواره ای مانند الجزیره، و وبلاگ هایی که روزنامه نگاران خارجی می توانند آن ها را بخوانند، برای نجات یافتند.
کفایا و گروه دیگری به نام «جوانان برای تغییر» که صلاح رهبری آن را بر عهده داشت، از طنز و اجرای نمایشی استفاده کردند تا بدگویی از مبارک را پذیرفتند. آنها تظاهرات عمومی سریع، کوچک و اعلام نشده را در محله های فقیرنشین قاهره ایجاد کردند و قبل از رسیدن پلیس به راه افتادند. آنها با اعلام نقشه های مخفی خود در اینترنت که اکثر مصری ها به آن دسترسی نداشتند، خیانت نکردند. صلاح معتقد است که خبرنگاران خارجی برای سالها اهمیت اینترنت را اغراق کردهاند، زیرا دسترسی به اینترنت برای آنها آسانتر از فعالیتهای خیابانی بود.
این فعالان در سیستمی فاسد ناامیدکننده از سیاست های انتخاباتی دور ماندند، اگرچه آنها جنبش اوتپور در صربستان را که اسلوبودان میلوسویچ را سرنگون کرد، مطالعه کردند. آنها علیرغم خطرات جدی، از جمله جاسوسان و عوامل نفوذی دولتی، سازماندهی کردند، و صلاح، مانند بسیاری دیگر، در داخل و خارج از زندان بود و در یک مورد تا زمان آزادی از اعتصاب غذا استفاده کرد. صلاح می نویسد: «اگرچه عموم مردم تمایل دارند تا تردید کنند که پلاکاردهایی که فعالان در دست دارند می توانند هر چیزی را تغییر دهند، اما دستگاه امنیتی مصر با ما مانند مهاجمان وحشی رفتار کرد. . . . امنیت دولتی بیش از 100,000 کارمند داشت که به نظارت و ریشه کن کردن هر گروهی که حکومت مبارک را به چالش می کشید، اختصاص داده بودند.
شتاب برای مقاومت عمومی بیشتر در طول سالها کاهش یافت و جریان یافت. در سال 2007، کارگران اعتصاب کردند و مردم به دلیل کمبود نان شورش کردند. اولین اتحادیه مستقل کارگری در مصر در سال 2009 تشکیل شد. گروه های مختلفی برای سازماندهی تظاهرات عمومی در 6 آوریل 2008 کار کردند که طی آن صلاح نقش جدید و مهم فیس بوک را تشخیص داد. با این حال، فعالان در تلاش برای اطلاع رسانی به مردم از اعتصاب عمومی در 6 آوریل، از دولت حمایت کردند که در رسانه های دولتی اعلام کرد که هیچ کس نباید در اعتصاب عمومی برنامه ریزی شده در 6 آوریل شرکت کند - و بدین وسیله همه را از وجود و اهمیت آن آگاه کرد.
صلاح تصمیمات دشوار بسیاری را در طول سال ها توصیف می کند، از جمله انتخاب همکاری با دولت ایالات متحده و سفر به ایالات متحده برای ترغیب دولت ایالات متحده برای اعمال فشار بر مصر. این خطر اعتبار صلاح را نزد افرادی که به درستی به نیت خیر ایالات متحده شک داشتند، از بین برد یا از بین برد. اما صلاح به موارد مهمی اشاره می کند که تماس های تلفنی از واشنگتن ممکن است به اعتراضات اجازه داده باشد.
در یک نقطه در اواخر سال 2008 صلاح با یکی از مقامات شورای امنیت ملی ایالات متحده صحبت می کند که به او می گوید که جنگ در عراق "ایده "ترویج دموکراسی" را خدشه دار کرد، بنابراین بوش قرار نیست کار زیادی برای ترویج دموکراسی انجام دهد. حداقل دو سؤال به ذهن متبادر میشود: آیا بمبگذاری قاتلانه باید نام بدی برای ترویج واقعی دموکراسی بیخشونت بگذارد؟ و چه زمانی بوش قبلاً برای ترویج دموکراسی کار زیادی انجام داده است؟
صلاح و متحدانش تلاش کردند تا لیست های عظیمی از دوستان فیس بوک را به فعالان دنیای واقعی تبدیل کنند، اما موفق نشدند. آنها با یکدیگر دعوا کردند و ناامید شدند. سپس، در سال 2011، تونس اتفاق افتاد. در کمتر از یک ماه، مردم تونس (نه با کمک ایالات متحده و نه با مقاومت ایالات متحده، شاید بتوان توجه داشت) دیکتاتور خود را سرنگون کردند. آنها به مصریان الهام بخشیدند. این آب و هوا بود که در حال آماده شدن برای وزیدن طوفان در قاهره بود، اگر کسی بتواند بفهمد که چگونه در آن موج سواری کند.
فراخوان آنلاین برای یک روز انقلاب در 25 ژانویه توسط یک افشاگر سابق پلیس مصر که در ویرجینیا زندگی می کرد (که همچنین، همانطور که به یاد دارم، جایی است که رهبران ارتش مصر در آن زمان در پنتاگون در حال ملاقات با یکدیگر بودند) پست شده است - پس شاید خانه من دولت در هر دو طرف بود). صلاح می دانست و با افشاگر صحبت می کرد. صلاح مخالف چنین اقدام سریعی بود، اما با این باور که به دلیل تبلیغ آنلاین اجتنابناپذیر است، او راهبردی را طراحی کرد که چگونه آن را تا حد امکان قوی کند.
مشخص نیست که آیا این اقدام اجتناب ناپذیر بود یا خیر، زیرا صلاح نیز بیرون رفت و از مردم در خیابان ها بازجویی کرد و نتوانست کسی را پیدا کند که در مورد این برنامه ها چیزی شنیده باشد. او همچنین دریافت که مردم محلههای فقیرنشین بیشتر به تبلیغات دولتی که از طریق تنها رسانههای خبری که به آنها دسترسی داشتند باور میکنند، در حالی که طبقه متوسط دیوانه به مبارک تف میریزد. حادثه ای که در آن پلیس یک مرد جوان طبقه متوسط را به قتل رساند، به مردم نشان داد که در معرض خطر هستند.
صلاح همچنین دریافت که اکثر افرادی که میگویند در یک اعتراض شرکت میکنند، میگویند که تنها در صورتی این کار را انجام خواهند داد. آنها می ترسیدند اولین کسانی باشند که وارد یک میدان عمومی بزرگ می شوند. بنابراین، صلاح و متحدانش دست به کار شدند تا گروههای کوچک متعددی را سازماندهی کنند تا اعتراضات را در مکانهای اعلام نشده در محلههای طبقه متوسط و خیابانهای کوچکی که پلیس از تعقیب آنها میترسد، آغاز کنند. امیدی که محقق شد، این بود که راهپیماییهای کوچک با حرکت به سمت میدان تحریر رشد کنند و با رسیدن به میدان، مجموعا آنقدر بزرگ باشند که بتوانند آن را تصاحب کنند. صلاح تاکید می کند که علیرغم وجود توییتر و فیس بوک، این شفاهی بود که این کار را انجام داد.
اما چگونه میتوان این نوع سازماندهی را در مکانی به بزرگی ایالات متحده، با طبقه متوسط در سراسر پراکندگی بیحسکننده، تکرار کرد؟ و چگونه می تواند با تبلیغات بسیار ماهرانه رسانه های ایالات متحده رقابت کند؟ صلاح ممکن است درست بگوید که فعالانی در کشورهای دیگر که در مورد "انقلاب فیس بوک" شنیده اند و سعی در تکرار آن داشتند، شکست خورده اند زیرا واقعی نبود. اما شکلی از ارتباط که بتواند انقلابی را به حرکت درآورد، بسیار مورد نظر باقی میماند - با اشارههایی به آن، به نظر من، قابل مشاهده است، نه در رسانههای اجتماعی، که در گزارشهای مستقل، یا شاید در ترکیبی از این دو.
صلاح نگاه می کند که چگونه دولت مبارک با قطع تلفن و اینترنت به خود آسیب رساند. او در مورد استفاده از خشونت در انقلاب عموماً بدون خشونت و استفاده از کمیته های مردمی برای حفظ نظم در هنگام فرار پلیس از شهر بحث می کند. او به طور خلاصه به اشتباه باورنکردنی واگذاری انقلاب مردمی به ارتش اشاره می کند. او در مورد نقش آمریکا در حمایت از ضدانقلاب چیز زیادی نمی گوید. صلاح خاطرنشان می کند که در اواسط مارس 2011 او و سایر فعالان با هیلاری کلینتون ملاقات کردند که از کمک به آنها خودداری کرد.
صلاح اکنون در ایالات متحده زندگی می کند. ما باید او را برای سخنرانی در هر مدرسه و میدان عمومی دعوت کنیم. البته مصر یک کار در حال پیشرفت است. ایالات متحده کاری است که هنوز شروع نشده است.