بیش از سی سال پیش، در اکتبر 1986، رهبران ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای یک نشست تاریخی در پایتخت ایسلند، ریکیاویک، ملاقات کردند. این نشست توسط میخائیل گورباچف ​​رهبر وقت شوروی آغاز شد که معتقد بود "سقوط اعتماد متقابلمی‌توان با از سرگیری گفت‌وگو با رونالد ریگان، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در مورد موضوعات کلیدی، به ویژه در مورد مسئله سلاح‌های هسته‌ای، میان دو کشور را متوقف کرد.

با گذشت سه دهه، در حالی که رهبران روسیه و ایالات متحده برای اولین دیدار خود از زمان انتخابات 2016 ایالات متحده آماده می شوند، اجلاس سال 1986 همچنان طنین انداز است. (تیم پرزیدنت دونالد ترامپ گزارش های مطبوعاتی مبنی بر برگزاری این نشست حتی در ریکیاویک را رد کرده اند.) اگرچه حتی یک توافق نامه بین گورباچف ​​و ریگان امضا نشد، اهمیت تاریخی دیدار آنها بسیار زیاد بود. علیرغم شکست ظاهری ملاقات آنها، رهبر ایالت ریگان، "امپراطوری شیطانیو رئیس جمهور دشمن سرسخت نظام کمونیستی مسیر جدیدی را در روابط بین ابرقدرت های هسته ای گشود.

START I موفقیت

در ریکیاویک، رهبران دو ابرقدرت مواضع خود را به تفصیل برای یکدیگر بیان کردند و با این کار، توانستند جهشی چشمگیر در مسائل هسته ای داشته باشند. تنها یک سال بعد، در دسامبر 1987، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی معاهده ای را برای حذف موشک های میان برد و کوتاه تر امضا کردند. در سال 1991، آنها اولین معاهده کاهش تسلیحات استراتژیک (START I) را امضا کردند.

تلاش هایی که برای تدوین این معاهدات انجام شد بسیار زیاد بود. من در تهیه متن این معاهدات در تمام مراحل بحث های داغ، در قالب های به اصطلاح پنج کوچک و پنج بزرگ - مخفف برای آژانس های مختلف شوروی که وظیفه تدوین سیاست را داشتند، شرکت کردم. شروع من حداقل پنج سال کار پر زحمت کشیدم. هر صفحه از این سند طولانی با ده ها پاورقی همراه بود که دیدگاه های متناقض دو طرف را منعکس می کرد. در هر نقطه باید مصالحه ای پیدا می شد. طبیعی است که رسیدن به این مصالحه ها بدون اراده سیاسی در بالاترین سطوح غیرممکن بود.

در پایان، توافقنامه ای بی سابقه هماهنگ و امضا شد، چیزی که هنوز هم می تواند به عنوان الگویی برای روابط بین دو رقیب تلقی شود. این بر اساس پیشنهاد اولیه گورباچف ​​مبنی بر کاهش 50 درصدی تسلیحات استراتژیک بود: طرفین توافق کردند که 12,000 کلاهک هسته ای خود را هر کدام به 6,000 کاهش دهند.

سیستم تأیید معاهده انقلابی بود. هنوز هم تخیل را درگیر می کند. این شامل حدود صد به روز رسانی مختلف در مورد وضعیت تسلیحات تهاجمی استراتژیک، ده ها بازرسی در محل، و تبادل داده های تله متری پس از هر پرتاب موشک بالستیک قاره پیما (ICBM) یا موشک بالستیک زیردریایی (SLBM) بود. این نوع شفافیت در یک بخش مخفی بین دشمنان سابق یا حتی در روابط بین متحدان نزدیک مانند ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه غیرقابل شنیده بود.

شکی نیست که بدون START I، استارت جدیدی وجود نخواهد داشت که توسط باراک اوباما رئیس جمهور وقت ایالات متحده و رئیس جمهور روسیه دیمیتری مدودف در سال 2010 در پراگ امضا شد. استارت من به عنوان پایه ای برای استارت جدید خدمت کردم و تجربه لازم را برای معاهده ارائه دادم، حتی اگر آن سند فقط هجده بازرسی در محل (پایگاه های ICBM، پایگاه های زیردریایی، و پایگاه های هوایی)، چهل و دو به روز رسانی وضعیت، و پنج تله متری را در نظر گرفت. تبادل داده برای ICBM و SLBM در سال.

مطابق با آخرین تبادل داده تحت New STARTروسیه در حال حاضر دارای 508 فروند ICBM، SLBM و بمب افکن سنگین با 1,796 کلاهک است و ایالات متحده دارای 681 ICBM، SLBM و بمب افکن سنگین با 1,367 کلاهک است. در سال 2018، دو طرف قرار است بیش از 700 پرتابگر و بمب افکن مستقر و بیش از 1,550 کلاهک نداشته باشند. این معاهده تا سال 2021 به قوت خود باقی خواهد ماند.

میراث START I فرسایش می یابد

با این حال، این اعداد به درستی وضعیت واقعی روابط روسیه و ایالات متحده را منعکس نمی کنند.

بحران و عدم پیشرفت در کنترل تسلیحات هسته‌ای را نمی‌توان از فروپاشی کلی‌تر در روابط روسیه و غرب ناشی از حوادث اوکراین و سوریه جدا کرد. با این حال، در حوزه هسته‌ای، بحران حتی قبل از آن، تقریباً بلافاصله پس از سال 2011 آغاز شد و در پنجاه سالی که از شروع همکاری دو کشور در این موضوعات می‌گذرد، بی‌سابقه بوده است. در گذشته، بلافاصله پس از امضای یک معاهده جدید، طرف های درگیر رایزنی های جدیدی را در مورد کاهش تسلیحات استراتژیک آغاز می کردند. با این حال، از سال 2011، هیچ مشورتی انجام نشده است. و هر چه زمان بیشتر می گذرد، مقامات ارشد اغلب از اصطلاحات هسته ای در بیانیه های عمومی خود استفاده می کنند.

در ژوئن 2013، زمانی که اوباما در برلین بود، از روسیه دعوت کرد تا معاهده جدیدی را با هدف کاهش بیش از یک سوم تسلیحات استراتژیک طرفین امضا کند. بر اساس این پیشنهادها، تسلیحات تهاجمی راهبردی روسیه و ایالات متحده به 1,000 کلاهک و 500 وسیله نقلیه هسته ای مستقر محدود می شود.

پیشنهاد دیگری از سوی واشنگتن برای کاهش بیشتر تسلیحات استراتژیک در ژانویه 2016 مطرح شد درخواست از رهبران دو کشور توسط سیاستمداران و دانشمندان مشهور از ایالات متحده، روسیه و اروپا، از جمله سناتور سابق ایالات متحده سام نون، ویلیام پری و لرد دس براون، روسای سابق دفاع ایالات متحده و بریتانیا، نیکولای لاوروف آکادمیک، سفیر سابق روسیه در ایالات متحده، ولادیمیر لوکین. ، دیپلمات سوئدی هانس بلیکس، سفیر سابق سوئد در ایالات متحده، رولف اکیوس، فیزیکدان رولد ساگدیف، مشاور سوزان آیزنهاور، و چندین نفر دیگر. این درخواست در کنفرانس مشترک مجمع بین المللی لوکزامبورگ در مورد پیشگیری از فاجعه هسته ای و ابتکار تهدید هسته ای در واشنگتن در آغاز دسامبر 2015 سازماندهی شد و بلافاصله به رهبران ارشد هر دو کشور ارائه شد.

این پیشنهاد واکنش تند مسکو را برانگیخت. دولت روسیه دلایل متعددی را فهرست کرد که چرا مذاکره با ایالات متحده را غیرممکن می دانست. آنها قبل از هر چیز شامل نیاز به انعقاد توافقات چند جانبه با سایر کشورهای هسته ای بودند. دوم، استقرار مستمر دفاع موشکی جهانی اروپا و آمریکا. سوم، وجود تهدید بالقوه حمله خلع سلاح توسط تسلیحات استراتژیک متعارف با دقت بالا علیه نیروهای هسته ای روسیه. و چهارم، تهدید نظامی شدن فضا. در نهایت، غرب به رهبری ایالات متحده متهم به اعمال سیاست تحریمی آشکارا خصمانه علیه روسیه به دلیل وضعیت اوکراین شد.

به دنبال این شکست، پیشنهاد جدیدی از سوی ایالات متحده برای تمدید نیو استارت به مدت پنج سال ارائه شد، اقدامی که در صورت عدم موافقت با معاهده جدیدی می تواند به عنوان یک طرح پشتیبان تعبیر شود. این گزینه در متن New START موجود است. تمدید با توجه به شرایط بسیار مناسب است.

استدلال اصلی برای تمدید این است که فقدان توافق، START I را از چارچوب قانونی حذف می کند، که به طرفین اجازه می دهد تا چندین دهه اجرای توافقات را به طور قابل اعتماد کنترل کنند. این چارچوب شامل کنترل تسلیحات استراتژیک کشورها، نوع و ترکیب آن سلاح‌ها، ویژگی‌های میدان‌های موشکی، تعداد وسایل نقلیه ارسال‌کننده مستقر و کلاهک‌های روی آن‌ها و تعداد خودروهای مستقر نشده است. این چارچوب قانونی همچنین به طرفین اجازه می دهد تا دستور کار کوتاه مدتی را تعیین کنند.

همانطور که در بالا ذکر شد، از سال 2011 تا کنون سالانه هجده بازرسی متقابل در رویت از پایگاه های زمینی، دریایی و هوایی هر یک از سه گانه هسته ای آنها و چهل و دو اطلاعیه در مورد ماهیت نیروهای هسته ای استراتژیک آنها انجام شده است. فقدان اطلاعات در مورد نیروهای نظامی طرف مقابل عموماً منجر به برآورد بیش از حد قدرت کمی و کیفی حریف و تصمیم به ارتقای توانایی‌های خود به منظور ایجاد توانایی مناسب برای واکنش می‌شود. این مسیر مستقیماً به یک مسابقه تسلیحاتی کنترل نشده منتهی می شود. این امر به ویژه زمانی خطرناک است که شامل تسلیحات هسته ای استراتژیک باشد، زیرا منجر به تضعیف ثبات استراتژیک همانطور که در ابتدا درک می شد، می شود. به همین دلیل است که تمدید استارت جدید برای پنج سال دیگر تا سال 2026 مناسب است.

نتیجه

با این حال، حتی بهتر است یک معاهده جدید امضا شود. این به طرفین اجازه می دهد تا تعادل استراتژیک ثابتی را حفظ کنند و در عین حال پول بسیار کمتری را نسبت به حفظ سطوح تسلیحاتی تعریف شده توسط استارت جدید خرج کنند. این ترتیب برای روسیه بسیار سودمندتر خواهد بود، زیرا معاهده بعدی امضا شده، درست مانند استارت I و معاهده فعلی، اساساً تنها مستلزم کاهش نیروهای هسته ای ایالات متحده خواهد بود و به روسیه اجازه می دهد تا هزینه حفظ سطوح معاهده فعلی را نیز کاهش دهد. به عنوان توسعه و نوسازی انواع دیگر موشک ها.

این بر عهده رهبران روسیه و ایالات متحده است که این اقدامات عملی، ضروری و معقول را انجام دهند. نشست ریکیاویک از سی سال پیش نشان می دهد که چه کاری می توان انجام داد زمانی که دو رهبر، که دولت های آنها ظاهراً دشمنان سرسخت هستند، مسئولیت را بر عهده بگیرند و برای تقویت ثبات و امنیت استراتژیک جهان اقدام کنند.

چنین تصمیماتی می تواند توسط رهبران واقعاً بزرگی گرفته شود که متأسفانه در جهان معاصر کمبود دارند. اما، به تعبیر ویلهلم استکل، روان‌پزشک اتریشی، رهبری که بر روی شانه‌های یک غول ایستاده می‌تواند فراتر از خود غول را ببیند. آنها مجبور نیستند، اما می توانند. هدف ما باید این باشد که مطمئن شویم رهبران مدرنی که بر روی شانه های غول ها نشسته اند مراقب نگاه کردن به دوردست ها هستند.