پلوتوكرات برای صلح: مدل نوبل كارنگی

توسط دیوید سوانسون دسامبر 10، 2014

"فردریک عزیز ، جمعه گذشته من به رویدادی که توسط شرکت کارنگی در سالگرد پایان جنگ جهانی دوم ترتیب داده شد ، رفتم. من تحت تأثیر قرار گرفتم که ایده های اندرو کارنگی و همچنین کارهای خیرخواهانه او چقدر با ایده های آلفرد نوبل شباهت دارد. آیا می دانید آیا آنها هرگز در تماس بوده اند؟ بهترین ، پیتر [ویس].

"این س Theseالات پیتر است: چرا شباهت ها؟ آیا کارنگی و نوبل تا به حال در تماس بوده اند؟ و این از آن من است: چرا این ارتباط بسیار جالب - و پیامدی است؟ -فردریک S. Heffermehl"

در بالا، اعلام مسابقه در NobelWill.org که من فقط با موارد زیر برنده شدم:

ما نمی دانیم ، اما همچنین نمی توانیم یک جلسه رو در رو یا تبادل نامه بین آلفرد نوبل و اندرو کارنگی را که می تواند توضیح دهد "ایده های آندرو کارنگی و همچنین کارهای بشردوستانه وی به طرز شگفت انگیزی با آلفرد نوبل مشابه بود ، توضیح دهیم. " اما شباهت آن تا حدی با فرهنگ روز توضیح داده شده است. آنها تنها سرمایه دارهایی نبودند که بودجه لغو جنگ را تأمین می کردند ، بلکه ثروتمندترین ها بودند. این ممکن است بیشتر با این واقعیت توضیح داده شود که تأثیر اصلی هر دو در خیرخواهی صلح آنها همان شخص بود ، زنی که هر دو شخصاً با آنها ملاقات کرد و در واقع با نوبل بسیار دوست صمیمی بود - برتا فون زوتنر. بعلاوه ، خیرخواهی نوبل در درجه اول قرار گرفت و خود تأثیراتی بر کارنگی داشت. هر دو نمونه فوق العاده ای برای فوق العاده ثروتمندان امروزی ارائه می دهند - البته به مراتب ثروتمندتر از حتی کارنگی ، اما هیچ یک از آنها هزینه ای برای تأمین بودجه از بین بردن جنگ اختصاص نداده اند. که تاکنون از مسیر خارج شده اند.

alfred-nobel-sijoy-thomas4آلفرد نوبل (1833-1896) و اندرو کارنگی (1835-1919) در دوره ای با افراد فوق العاده ثروتمند کمتر از امروز زندگی می کردند. و حتی ثروت کارنگی با ثروتمندان امروز مطابقت نداشت. اما آنها درصد بالاتری از ثروت خود را نسبت به ثروتمندان امروز داده اند. کارنگی مبلغی بالاتر از آنچه که تا کنون به جز سه آمریکایی زنده (گیتس ، بافت و سوروس) داده اند ، با توجه به نرخ تورم تنظیم کرد.

هیچ کس در فوربس لیستی از بزرگان فعلی 50 در حال حاضر تلاش کرده اند تا جنگ را لغو کنند. نوبل و کارنگی این پروژه را به شدت در حالی که زندگی می کردند تأمین مالی کردند و مشغول ترویج آن از مشارکت مالی خود بودند. قبل از اینکه آنها بمیرند، آنها مرتکب شدند که میراثی را پشت سر بگذارند که تلاش های مالی را برای کاهش و از بین بردن جنگ از جهان ادامه خواهد داد. این میراث ها یک مقدار زیادی از خیر انجام داده اند و توانایی انجام معامله بزرگ و موفقیت دارند. اما هر دو به دوره ای رسیده اند که به احتمال زیاد صلح را باور نداشتند و هر دو سازمان دور از کار مورد نظرشان قرار داشتند، تغییر مأموریت خود را برای مطابقت با زمان ها، به جای مقاومت در برابر نظامی سازی فرهنگ با پیروی از دستورات قانونی و اخلاقی خود .

آنچه که در مورد شباهت ها میان نوبل و کارنگی جالب و جالب است این است که میزان اهمیت بشردوستانه آنها برای صلح محصول زمان خود است. هر دوی آنها درگیر فعالیت های صلح بودند، اما هر دو طرف لغو جنگ را قبل از اینکه به چنین مشغولاتی تبدیل شوند، ترجیح می دادند. این عقیده در سن خود بیشتر از امروز است. خوشبختی برای صلح نیز شایع تر بود، هر چند که معمولا با مقیاس و پیامدهای مشابهی که نوبل و کارنگی موفق به آن بودند، نبود.

جالبترین چیز این است که عواقب آنچه که نوبل و کارنگی انجام داده اند مشخص می شود ، با اقداماتی که افراد زنده برای تحقق وعده جایزه صلح نوبل و اوقاف کارنگی برای صلح بین المللی انجام می دهند و همچنین اقدامات ما برای دنبال کردن دستور کار صلح در خارج از این نهادها ، و شاید توسط خیران فعلی که ممکن است راههایی برای تقلید از این نمونه های گذشته پیدا کنند. در سال 2010 ، وارن بافت و بیل و ملیندا گیتس میلیاردرها را تشویق کردند که نیمی از دارایی خود را اهدا کنند (نه در حد استاندارد نوبل-کارنگی ، اما هنوز هم قابل توجه است). بافت اولین امضای 81 میلیاردر را در تعهد خود به عنوان "81 انجیل ثروت" ، به پاس ادای احترام به "انجیل ثروت" ، مقاله و کتاب کارنگی توصیف کرد.

به سختی می توان اثبات کرد که کارنگی و نوبل هرگز مکاتبه نکرده اند. ما در اینجا با دو نویسنده پرکار در عصر نامه نویسی سر و کار داریم و دو مرد که نامه های آنها را می شناسیم که به تعداد زیادی از تاریخ ناپدید شده اند. اما تعدادی از آثار بیوگرافی این دو نفر و دوستانی را که مشترک داشتند ، خوانده ام. برخی از این کتابها به هر دو مرد اشاره دارند به گونه ای که اگر نویسنده می دانسته است آنها هرگز ملاقات کرده اند یا با آنها مکاتبه کرده اند قطعاً ذکر می شده است. اما این سوال ممکن است یک شاه ماهی قرمز باشد. اگر نوبل و کارنگی با یکدیگر در تماس بودند ، به طور واضح گسترده نبود و قطعاً چیزی نبود که آنها را از نظر نگرش نسبت به صلح و انسان دوستانه شبیه سازد. نوبل برای کارنگی الگو بود ، زیرا خیرخواهی صلح او مقدم بر کارنگی بود. برخی از طرفداران صلح ، از همه مهمتر برتا فون زوتنر ، به هر دو نفر اصرار داشتند. هر دو نفر استثنایی بودند ، اما هر دو در دوره ای زندگی می کردند که پیشرفت مالی برای از بین بردن جنگ کاری بود که انجام شد ، برخلاف امروز که کاری است که فقط انجام نمی شود - حتی توسط کمیته نوبل یا اوقاف کارنگی برای صلح بین المللی

می توان صد شباهت و شباهت بین نوبل و کارنگی را ذکر کرد. برخی از شباهت هایی که ممکن است در اینجا تأثیر کمی داشته باشد شامل این موارد است. هر دو مرد در جوانی مهاجرت کرده بودند ، نوبل از سوئد به روسیه در 9 سالگی ، کارنگی از اسکاتلند به ایالات متحده در سن 12 سالگی. هر دو بیمار بودند. هر دو تحصیلات رسمی کمی داشتند (آن زمان به ندرت اتفاق نمی افتاد). هر دو لیسانس قدیمی ، نوبل مادام العمر و کارنگی 50 ساله بودند. هر دو مسافران مادام العمر ، جهانگردان و (به ویژه نوبل) تنها بودند. کارنگی کتاب های سفر نوشت. هر دو نویسندگان ژانرهای متعددی با علاقه و دانش گسترده بودند. نوبل شعر می سرود. کارنگی روزنامه نگاری می کرد و حتی اتفاقاً اظهار داشت که قدرت گزارش اخبار این است که "دینامیت در مقایسه با مطبوعات بازی کودکانه است." Dynamite البته یکی از اختراعات نوبل بود ، و همچنین محصولی که کسی قبلاً سعی در منفجر کردن خانه کارنگی داشت (چیزی که یکی از مورخانی که از او خواستم به عنوان نزدیکترین ارتباط بین این دو نفر اشاره کرد). هر دو تا حدی بودند اما در درجه اول سودجویان جنگ نبودند. هر دو پیچیده ، متناقض و مطمئناً تا حدی گناه آلوده بودند. نوبل سعی در ساخت سلاح های خود با این تفکر داشت که سلاح های بسیار افراطی مردم را ترغیب می کند تا جنگ را کنار بگذارند (یک ایده تا حدودی رایج در طول دوره جنگ و از دست دادن کشورهای متعدد هسته ای). کارنگی برای سرکوب حقوق کارگران از زور مسلح استفاده کرد ، در طول جنگ داخلی آمریكا تلگرافها را برای دولت آمریكا منصرف كرد و از جنگ جهانی اول سود برد.

اندرو کارنگی-حقایق-اخبار-عکساین استدلال که کسانی که ثروتمند می شوند بهتر می دانند با ثروت احتکار شده خود چه کنند ، در واقع با مثال های نوبل و کارنگی مورد تأیید قرار می گیرد ، البته در این زمینه - البته - موارد استثنایی بیش از قاعده. بحث و گفتگو با مفهوم کلی آنچه آنها با پول خود انجام دادند بسیار دشوار است و وظیفه ای که کارنگی برای موقوفات صلح خود به جای گذاشت ، نوعی الگوی اخلاقی است که هر استاد اخلاق را مایه شرمساری می کند. قرار بود پول کارنگی برای از بین بردن جنگ ، به عنوان شرورترین نهاد موجود ، هزینه شود. اما پس از از بین بردن جنگ ، اوقاف تعیین می کند که نهاد شرور بعدی چیست و شروع به کار برای از بین بردن آن یا ایجاد یک نهاد جدید می کند که بیشترین خیر را خواهد برد. (آیا این چیزی نیست که هر انسان اخلاقی باید درگیر آن شود ، خواه هزینه آن را بپردازد یا نه؟) در اینجا قسمت مربوطه آمده است:

"هنگامی که ملل متمدن به معاهداتی مانند نام یا جنگ خاتمه می دهند ، زیرا برای افراد متمدن ننگ آور است ، زیرا جنگ شخصی (دوئل) و مرد فروش و خرید (بردگی) در مرزهای گسترده نژاد انگلیسی زبان ما کنار گذاشته می شود ، لطفاً سپس در نظر بگیرید که بعدی تحقیرآمیزترین شر یا شر چیست ، که تبعید آنها - یا چه عنصر یا عناصر بلند کننده جدیدی در صورت معرفی یا پرورش ، یا هر دو ترکیب - باعث پیشرفت ، اوج و سعادت انسان و غیره می شود. قرن به قرن بدون پایان ، معتمدان من در هر دوره تعیین می کنند که چگونه آنها می توانند به بهترین شکل به انسان کمک کنند در مسیر صعودی به مراحل بالاتر و بالاتر از پیشرفت بدون وقفه ، برای حال ما می دانیم که به عنوان قانون وجود او ، انسان با میل و اشتیاق ایجاد شده است. ظرفیتی برای بهبود که به نظر می رسد ، حتی در اینجا در این زندگی روی زمین ، هیچ محدودیتی برای کمال وجود ندارد. "

این قسمت اصلی از وصیت نامه آلفرد نوبل است که پنج جایزه از جمله:

"یک قسمت برای شخصی که باید بیشترین یا بهترین کار را برای برادری بین ملت ها ، برای لغو یا کاهش ارتش های در حال انجام و برای برگزاری و ترویج کنگره های صلح انجام داده باشد."

نوبل و کارنگی هم از طریق فرهنگ عمومی پیرامون خود راهی برای مخالفت با جنگ پیدا کردند. نوبل از طرفداران پرسی بیشه شلی بود. مفهوم کارنگی در بالا در مورد پیشرفت در غلبه بر برده داری ، دوئل شدن و سایر بدی ها - با افزودن جنگ به این لیست - را می توان در لغو کنندگان اولیه ایالات متحده (برده داری و جنگ) مانند چارلز سامنر یافت. کارنگی ضد امپریالیست سال 1898 بود. نوبل ابتدا ایده پایان دادن به جنگ را به برتا فون زاتنر داد ، نه برعکس. اما این حمایت بی امان ون سوتنر و دیگران بود كه این دو نفر را ترغیب كرد تا مانند آنچه در جنبش صلح اشرافی اشرافی از بالا به پایین و قابل احترام انجام می شد و از طریق جذب افراد معتبر و برگزاری كنفرانس ها انجام می شد ، درگیر شوند. با مقامات عالی دولت ، در مقابل راهپیمایی ، تظاهرات یا اعتراض توده های گمنام. برتا فون زوتنر ابتدا نوبل و سپس کارنگی را متقاعد کرد تا بودجه او ، متحدانش و به طور کلی جنبش را تأمین کند.

هر دو نوبل و کارنگی خود را بعنوان قهرمانانه ای دیدند و از طریق این لنز جهان را دیدند. نوبل یک جایزه را برای یک رهبر فرد ایجاد کرد، هر چند که آن را همیشه به عنوان مورد نظر اداره نکرده است (گاهی اوقات به بیش از یک نفر یا یک سازمان). کارنیگی به طور مشابه یک صندوق قهرمان برای تأمین بودجه و ایجاد آگاهی از جهان، قهرمانان صلح، نه جنگ ایجاد کرد.

همانطور که در بالا ذکر شد ، هر دو نفر دستورالعمل رسمی را برای ادامه استفاده از پول خود برای صلح به جا گذاشتند. هر دو قصد داشتند میراثی برای جهانیان بگذارند ، نه فقط به خانواده های شخصی خود ، که نوبل هیچ خانواده ای از آنها را نداشت. در هر دو مورد دستورالعمل ها به شدت نادیده گرفته شده اند. جایزه صلح نوبل ، همانطور که در نوشته های فردریک هفرمل نیز به تفصیل شرح داده شده است ، به بسیاری از کسانی که متناسب با شرایط نیستند اعطا شده است ، از جمله برخی که حتی طرفدار جنگ هستند. بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی رسماً مأموریت خود را برای از بین بردن جنگ رد کرده ، به پروژه های متعدد دیگری روی آورده و خود را به عنوان یک اتاق فکر طبقه بندی کرده است.

از میان افراد بیشماری که ممکن است جایزه صلح نوبل به آنها تعلق گرفته باشد اما از آنها برده نشده است - لیستی که معمولاً با مهندس گاندی آغاز می شود - یک نامزد در سال 1913 آندرو کارنگی بود و برنده جایزه در سال 1912 همکار کارنگی بود ، ایلیو روت. البته ، دوست مشترک نوبل و کارنگی ، برتا فون زاتنر در سال 1905 جایزه را دریافت کرد همانطور که آلفرد فرید در سال 1911 با وی در ارتباط بود. نیکلاس موری باتلر در سال 1931 برای کار خود در بنیاد کارنگی جایزه دریافت کرد ، که شامل لابی برای کلوگ بود - پیمان Briand در سال 1928. فرانک Kellogg این جایزه را در سال 1929 گرفت ، و آریستید Briand قبلا در سال 1926 بود. هنگامی که رئیس جمهور ایالات متحده تئودور روزولت جایزه را در سال 1906 دریافت کرد ، این آندرو کارنگی بود که او را ترغیب کرد برای پذیرش آن به نروژ سفر کند. از این نوع ارتباطات متعددی وجود دارد که همه پس از مرگ نوبل برقرار شده اند.

Bertha_von_Suttner_portraitبرتا فون ساتنر، مادر جنبش لغو جنگ، به عنوان یک شخصیت بزرگ بین المللی با انتشار رمان او تبدیل شد اسلحه های خود را بگذارید در سال 1889 من فکر نمی کنم که این حیا کاذب بود اما ارزیابی دقیق وقتی او موفقیت کتاب خود را به احساساتی که قبلاً گسترش یافته بود نسبت داد. وی گفت: "من فکر می کنم وقتی یک کتاب با هدف موفقیت آمیز است ، این موفقیت به تأثیری که بر روح زمانه دارد بستگی ندارد بلکه برعکس است." در حقیقت ، قطعاً هر دو مورد هستند. کتاب او احساسات فزاینده ای پیدا کرد و آن را به طرز چشمگیری گسترش داد. در مورد خیرخواهی نیز می توان همین را گفت (واقعاً دوست داشتنی از مردم) نوبل و کارنگی که او تشویق کرد.

اما بهترین برنامه ریزی ها ممکن است شکست بخورد برتا فون زوتنر با یکی از اولین نامزدهای جایزه صلح ، هنری دونان به عنوان "تخفیف دهنده جنگ" مخالفت کرد و وقتی این جایزه را دریافت کرد ، وی این دیدگاه را که او به خاطر حمایت از لغو جنگ به جای کارش افتخار می کرد ، تبلیغ کرد. با صلیب سرخ. که در 1905 1906 ، همانطور که ذکر شد ، جایزه به جنگ طلب تدی روزولت و یک سال پس از آن به لوئیس رنو تعلق گرفت ، و باعث شد فون زاتنر اظهار کند که "حتی جنگ می تواند جایزه را بدست آورد". سرانجام افرادی مانند هنری کیسینجر و باراک اوباما در لیست برندگان جای می گیرند. جایزه ای برای تأمین بودجه کارهای غیرنظامی در سال 2012 به اتحادیه اروپا اعطا شد ، که می تواند با صرف هزینه کمتری برای سلاح ، بودجه نظامی زدایی را به راحتی تأمین کند.

طولی نکشید که میراث کارنگی نیز از مسیر خارج شد. در سال 1917 اوقاف برای صلح از مشاركت آمریكا در جنگ جهانی اول حمایت كرد. پس از جنگ جهانی دوم ، اوقاف جنگ افروز جان فوستر دالس را به همراه دوایت آیزنهاور در هیئت مدیره خود قرار داد. همان نهادی که از پیمان Kellogg-Briand حمایت کرده بود ، و همه جنگ ها را ممنوع می کند ، از منشور سازمان ملل متحد حمایت می کند که جنگ هایی را که از نظر دفاعی یا دارای اجازه از سوی سازمان ملل قانونی می شوند ، قانونی می کند.

از آنجا که بی توجهی به تغییرات آب و هوایی در دهه های 1970 و 1980 به ایجاد بحران آب و هوایی امروز کمک کرد ، بی توجهی به اهداف و مجوزهای قانونی نوبل و کارنگی در اوایل و اواسط قرن بیستم به ایجاد دنیای امروز کمک کرد که در آن نظامیگری آمریکا و ناتو به طور گسترده ای مورد قبول کسانی است که در قدرت.

جسیکا تی ماتهوس ، رئیس جمهور فعلی بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی ، می نویسد: «بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی قدیمی ترین اتاق فکر امور بین الملل در ایالات متحده است. منشور آن توسط اندرو کارنگی با هدیه 10 میلیون دلاری تاسیس شد ، "تسریع در لغو جنگ ، بزرگترین لکه در تمدن ما بود." در حالی که این هدف همیشه غیرقابل تحقق بود ، بنیاد کارنگی به مأموریت ارتقا engage تعامل صلح آمیز وفادار مانده است. "

این است که، در حالی که بدون استدلال مأموریت مورد نیاز خود را غیرممکن می دانم، به این ماموریت وفادار مانده ام.

نه ، اینطور کار نمی کند. اینجاست پیتر ون دان Dungen:

"جنبش صلح به ویژه در دو دهه قبل از جنگ جهانی اول هنگامی كه برنامه آن به بالاترین سطح دولت رسید ، به عنوان مثال در كنفرانس های صلح لاهه در سال 1899 و 1907 م producثر بود. نتیجه مستقیم این كنفرانس های بی سابقه - كه متعاقب آن تجدیدنظر (1898) توسط تزار نیکلاس دوم برای متوقف کردن رقابت تسلیحاتی و جایگزینی جنگ با داوری مسالمت آمیز - ساخت کاخ صلح بود که در 1913 درهای خود را باز کرد و صدمین سالگرد خود را در آگوست 2013 جشن گرفت. از سال 1946 ، البته مقر دیوان بین المللی دادگستری سازمان ملل است. جهان کاخ صلح را مدیون بزرگداشت آندرو کارنگی ، سرمایه دار فولادی اسکاتلندی-آمریکایی است که به عنوان یکی از پیشگامان خیرخواهی مدرن شناخته شد و همچنین از مخالفان سرسخت جنگ بود. وی مانند هیچ کس دیگری آزادانه از نهادهایی بهره مند شد که به دنبال صلح جهانی هستند و بیشتر آنها هنوز هم وجود دارند.

"در حالی که کاخ صلح ، که دادگاه بین المللی دادگستری را در خود جای داده است ، مأموریت عالی خود را برای جایگزینی جنگ با عدالت ، سخاوتمندترین میراث کارنگی برای صلح ، بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی (CEIP) ، صریحا از باور بنیانگذار خود به لغو جنگ ، در نتیجه جنبش صلح را از منابع مورد نیاز محروم می کند. این می تواند تا حدی توضیح دهد که چرا این جنبش به یک جنبش توده ای تبدیل نشده است که می تواند فشار م onثری بر دولتها وارد کند. من معتقدم مهم است که لحظه ای در این مورد تأمل کنیم. در سال 1910 کارنگی که مشهورترین فعال صلح آمریکا و ثروتمندترین مرد جهان بود ، بنیاد صلح خود را با 10 میلیون دلار وقف کرد. در پول امروز ، این معادل 3.5 میلیارد دلار است. تصور کنید جنبش صلح - یعنی جنبش لغو جنگ - در صورت دسترسی به این نوع پول یا حتی کسری از آن ، امروز چه کاری می تواند انجام دهد. متأسفانه ، در حالی که کارنگی طرفدار وکالت و فعالیت بود ، متولیان بنیاد صلح او طرفدار تحقیق بودند. در اوایل سال 1916 ، در اواسط جنگ جهانی اول ، یکی از معتمدین حتی پیشنهاد داد که نام این موسسه به Carnegie Endowment برای عدالت بین المللی تغییر یابد. "

من مطمئن نیستم که هر دو اقتصاددان ارزش تورم را به یک شکل محاسبه کنند. 3.5 میلیارد دلار عدد مناسبی باشد یا نباشد ، ارزش آن بزرگتر از هر چیزی است که امروز صلح را تأمین می کند. و 10 میلیون دلار تنها کسری بود که کارنگی از طریق تأمین اعتبار ، ساخت ساختمانهایی در دی سی و کاستاریکا و همچنین لاهه و بودجه فعالان و سازمانهای منفرد برای سالها و سالها صلح کرد. تصور صلح برای برخی از افراد ، شاید برای همه ما دشوار است. شاید تصور فرد ثروتمندی که در صلح سرمایه گذاری می کند گامی در مسیر درست باشد. شاید این به تفکر ما کمک کند تا بدانیم که قبلاً این کار انجام شده است.

 

* با برخی از محاسبات برخی از بارون های دزد زودهنگام، در واقع، ثروتمند تر از برخی از کنونی ما بود.

پاسخ 3

  1. آلفرد نوبل ایده استفاده از پول خود را برای جوایز سالانه پس از برادرش، لوودویگ، در 1888 فوت کرد و یک روزنامه فرانسوی به اشتباه تصور می کرد که خودش آلفر نودل بود که درگذشت. این روزنامه منتشر شد که تحت عنوان "بازرگانان مرگ مرده است" منتشر شده است. وی ادامه داد: "دکتر آلفرد نوبل، که با پیدا کردن راه هایی برای کشتن مردم بیشتر سریع تر از همیشه، غرق شد، روز گذشته مرد. "
    تجربه به ما می گوید که اگر ما برای جنگ آماده باشیم جنگ می کنیم. برای رسیدن به صلح باید صلح را آماده کنیم. آلفرد نوبل مستقیما با خرید 1894 خود از شرکت تولید کننده فولاد بوفورس مستقیما به دینامیت و همچنین قوای مسلح دست زد و او را تبدیل به یکی از تولید کنندگان سلاح های نظامی عمده در جهان کرد که به مرگ بسیاری از قربانیان جنگ کمک می کرد. بنابراین جایزه پول از تولید سلاح می آید.
    آیا آلفرد نوبل واقعاً یک صلح طلب و در عین حال یکی از بزرگترین تولیدکننده سلاح در جهان بود. خوب…
    من فکر می کنم که دوستی نزدیک او با خانم فون ساتتر، فعال صلح، در ارتباط با اظهاراتش بود که او صلح طلبی و تغییر اراده اش بود. امروزه شرکت های نوبل به سختی در صندوق اخلاقی قرار می گیرند.
    مالیات بر ارزش افزوده:http://www.archdaily.com/497459/chipperfield-s-stockholm-nobel-centre-faces-harsh-opposition/

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی