در مورد آب و هوا، دفاع می تواند به جای کشتن و نابودی، حفظ و حفاظت کند

By امانوئل پاستریخ, حقیقت | Op-Ed

کویر.(عکس: guilherme jofili / فلیکر)

نگه داشتن خط مقابل کویر کوبوچی

یکصد دانشجو بزرگ دانشگاه کره ای از قطار در بائوتو ، مغولستان داخلی ، که در زیر تابش نور آفتاب چشمک می زند ، لغزش می کنند. باوتو با یک مسافرت 14 ساعته با قطار از پکن ، به هیچ وجه یک مقصد محبوب برای جوانان سئول نیست ، اما پس از آن هیچ خریدی برای خرید نیست.

یک مرد کوتاه قد و پیر با ژاکت سبز روشن دانش آموزان را از طریق جمعیت در ایستگاه هدایت می کند و با عجله به گروه دستور می دهد. در مقابل دانش آموزان ، او به هیچ وجه خسته به نظر نمی رسد. لبخند او از سفر خدشه دار نمی شود. نام وی Kwon Byung-Hyun ، یک دیپلمات شغلی است که از سال 1998 تا 2001 به عنوان سفیر جمهوری کره در چین خدمت می کرد. در حالی که نمونه کارها او زمانی از تجارت و گردشگری گرفته تا امور نظامی و کره شمالی را پوشش می داد ، سفیر Kwon دلیل جدیدی پیدا کرد که توجه کامل او را می طلبد. در 74 سالگی او هیچ وقت برای دیدن همکاران خود که مشغول بازی گلف یا سرگرمی در سرگرمی هستند ندارد. سفیر كوون در دفتر كوچك خود در سئول از طریق تلفن است و نامه می نویسد تا پاسخی بین المللی به گسترش بیابان ها در چین ایجاد كند - یا او اینجا است و درخت می كارد.

کوون با روشی آرام و در دسترس صحبت می کند ، اما او کاری ساده است. اگرچه دو روز طول می کشد تا از خانه اش در تپه های بالای سئول به خط مقدم کویر کوبوچی برود ، زیرا این مسیر غیرقابل تحقق خود را به سمت جنوب شرقی می کند ، اما او سفر را اغلب و با شور و شوق انجام می دهد.

کویر کوبوچی به شکلی گسترش یافته است که فقط 450 کیلومتری غرب پکن است و به عنوان کویری نزدیک به کره ، منبع اصلی گرد و غبار زرد است که بر روی کره زمین باران می یابد ، و از باد شدید منفجر می شود. کوون برای مبارزه با بیابان زایی در همکاری نزدیک با چین ، سازمان های مردم نهاد آینده جنگل را در 2001 تأسیس کرد. او کره ای ها و چینی های جوان را در پاسخ به این فاجعه زیست محیطی در یک اتحاد جدید فراملی جوانان ، دولت و صنعت ، به جمع آوری درختان جوان در چینی می رساند.

شروع مأموریت کوون

کوون بیان می کند که چگونه کار او برای متوقف کردن بیابانها آغاز شد:

"تلاش من برای جلوگیری از گسترش بیابان ها در چین از یک تجربه شخصی بسیار مشخص آغاز شد. وقتی در سال 1998 برای خدمت به عنوان سفیر در چین وارد پکن شدم ، طوفان های زرد گرد و غبار با استقبال روبرو شدم. زره هایی که ماسه و گرد و غبار را وارد می کردند بسیار قدرتمند بودند و دیدن تاریک شدن آسمان های پکن به طور طبیعی چندان شوک آور نبود. فردای آن روز تلفنی از دخترم دریافت کردم و او گفت که آسمان سئول توسط همان طوفان شن پوشیده شده از چین پوشیده شده است. فهمیدم که او در مورد همان طوفانی است که تازه شاهدش بودم. آن تماس تلفنی من را به بحران بیدار کرد. برای اولین بار دیدم که همه ما با یک مشکل مشترک روبرو هستیم که مرزهای ملی را پشت سر می گذارد. من به وضوح دیدم که مشکل گرد و غبار زردی که در پکن دیدم ، مشکل من و خانواده ام بود. حل این مسئله فقط برای چینی ها نبود. "

Kwon و اعضای Future Forest سوار اتوبوس به مدت یک ساعت سوار می شوند و سپس از طریق یک روستای کوچک راه می روند که کشاورزان ، گاوها و بزها در این بازدیدکنندگان عجیب غرق می شوند. با این حال ، پس از یک پیاده روی 3 کیلومتری بر فراز زمین های کشاورزی بوکلی ، صحنه به طعم وحشتناکی می رسد: شن و ماسه بی پایان که کشیده به افق و بدون هیچ اثری از زندگی.

جوانان کره ای به همسالان چینی پیوسته اند و به زودی به سختی می توانند در کاوش نهالهایی که با خود آورده اند ، به آنچه که از خاک سطحی مانده باقی مانده است ، کاوش کنند. آنها به تعداد فزاینده ای از جوانان در کره ، چین ، ژاپن و جاهای دیگر می پیوندند که خود را به چالش هزاره می اندازند: کند شدن گسترش بیابان ها.

کویرهایی مانند کوبوشی محصول کاهش بارندگی سالانه ، استفاده نامناسب از زمین و تلاش ناامید کشاورزان فقیر در مناطق در حال توسعه مانند مغولستان داخلی برای بدست آوردن اندکی پول با قطع درختان و بوته ها است که خاک را در خود نگه می دارند و باد می شکنند. ، برای هیزم

وقتی سفیر کوون در مورد چالش پاسخگویی به این بیابانها س askedال شد ، پاسخ کوتاهی داد ، "این بیابانها و خود تغییرات آب و هوایی ، تهدیدی طاقت فرسا برای همه انسانها است ، اما ما حتی هنگام شروع کار ، تغییر اولویت های بودجه خود را شروع نکرده ایم. به امنیت. "

کوون به احتمال تغییر اساسی در فرضیات اساسی ما درباره امنیت اشاره دارد. پیشگامان تغییرات آب و هوایی ، خواه آتش سوزی وحشتناکی که در تابستان 2012 ایالات متحده را فراگرفت یا خطری که کشور در حال غرق شدن تووالو را تهدید می کند ، اکنون از ما بازدید کرده و می دانیم که اقدامات جدی لازم است. اما ما سالانه بیش از یک تریلیون دلار برای موشک ها ، تانک ها ، اسلحه ها ، هواپیماهای بدون سرنشین و ابر رایانه ها هزینه می کنیم - سلاح هایی که در جلوگیری از گسترش بیابان ها به اندازه یک تیرانداز در برابر تانک موثر هستند. آیا ممکن است که ما نیازی به جهش در فناوری نداشته باشیم ، بلکه یک جهش مفهومی در اصطلاح امنیت داریم: پاسخ دادن به تغییرات آب و هوایی را به عنوان مأموریت اصلی آن نظامیان با بودجه مناسب در نظر بگیریم.

غرق شدن در کویر یا غرق شدن در اقیانوس؟  

تغییرات آب و هوایی دو دوقلوی موذی به بار آورده است که با حرص میراث زمین خوب را می بلعند: گسترش بیابان ها و اقیانوس های در حال ظهور. همانطور که کویر کوبوچی به سمت شرق به سمت پکن می رود ، با سایر بیابان های در حال ظهور در سرزمین های خشک در سراسر آسیا ، آفریقا و سراسر جهان دست به دست می شود. در همان زمان ، اقیانوس های جهان در حال افزایش ، اسیدی تر شدن و سواحل جزایر و قاره ها هستند. بین این دو تهدید ، حاشیه زیادی برای انسان وجود ندارد - و هیچ وقت اوقات فراغت برای تخیلات دور از ذهن درباره جنگ در دو قاره وجود نخواهد داشت.

گرم شدن زمین ، سوءاستفاده از آب و خاک و سیاستهای ضعیف کشاورزی که خاک را به عنوان چیزی برای مصرف مصرف می کند و نه یک سیستم پایدار ماندن زندگی ، باعث کاهش فاجعه بار در زمین های کشاورزی شده است.

سازمان ملل متحد کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با بیابان زایی (UNCCD) را در 1994 برای متحد کردن ذینفعان از سراسر جهان برای پاسخ به گسترش بیابان ها تأسیس کرد. حداقل یک میلیارد نفر با گسترش مستقیم بیابان ها با تهدید مستقیم روبرو هستند. علاوه بر این ، با توجه به کشاورزی و کاهش بارندگی در اکوسیستم های شکننده اراضی خشک ، که بیش از دو میلیارد نفر در آن زندگی می کنند ، تأثیر جهانی بر تولید مواد غذایی و رنج آوارگان آوارگان به مراتب بیشتر خواهد بود.

ظهور بیابانها در هر قاره چنان جدی است که سازمان ملل متحد این دهه را "دهه بیابانها و مبارزه با بیابان زایی" نامگذاری کرد و گسترش بیابانها را "بزرگترین چالش زیست محیطی روزگار ما" اعلام کرد.

دبیر اجرایی UNCCD در آن زمان ، لوك گناكادا ، بی پرده اظهار داشت که "20 سانتی متر بالای خاک همه آنچه در بین ما قرار دارد و از بین می رود.

دیوید مونتگومری جزئیات شدت این تهدید را در کتاب خود به نام خاک: فرسایش تمدن ها آورده است. مونتگومری تأکید می کند که خاک ، که اغلب به عنوان "خاک" رد می شود ، یک منبع استراتژیک است ، با ارزش تر از روغن یا آب. مونتگومری خاطرنشان می کند که 38 درصد از زمین های زراعی جهانی از سال 1945 به طور جدی تخریب شده است و میزان فرسایش زمین های زراعی در حال حاضر 100 برابر سریعتر از شکل گیری آن است. این روند با افزایش دما و کاهش باران همراه شده است تا مناطق غربی "سبد نان" آمریکا برای کشاورزی حاشیه ساز شود و فرسایش ناشی از باران های شدید افزایش یابد. به طور خلاصه ، حتی قسمتهایی از قلب سبد نان آمریکا و جهان در حال تبدیل شدن به صحرا هستند.

مونتگومری پیشنهاد می کند مناطقی مانند مغولستان داخلی که امروز از بیابان زایی رنج می برند "از نظر خاک در معدن ذغال سنگ جهانی به عنوان قناری عمل کنند." آن بیابان های در حال گسترش باید هشداری در مورد اتفاقاتی باشند که برای ما پیش می آید. "البته ، در خانه من ، سیاتل ، می توانید بارندگی را چند اینچ در سال کاهش دهید و دما را یک درجه افزایش دهید و هنوز جنگل های همیشه سبز داشته باشید. اما اگر یک منطقه چمن خشک داشته باشید و باران را چند اینچ در سال کاهش دهید - باران آنچنان بارانی نبود. منظور از کاهش پوشش گیاهی ، فرسایش توسط باد و تخلیه خاک در نتیجه ، بیابان زایی است. اما من می خواهم تأکید کنم که ما در سراسر جهان شاهد تخریب خاک هستیم ، اما ما فقط در این مناطق آسیب پذیر تظاهرات را به وضوح می بینیم. "

در همین حال ، ذوب شدن یخ های قطبی باعث افزایش سطح دریا می شود که ساکنان ساحل را تهدید می کند زیرا سواحل ناپدید می شوند و حوادث شدید آب و هوایی مانند طوفان سندی به طور منظم در حال تبدیل شدن است. آکادمی ملی علوم در ژوئن 2012 گزارشی با عنوان "افزایش سطح دریا برای سواحل کالیفرنیا ، اورگان و واشنگتن: گذشته ، حال و آینده" را منتشر کرد ، پیش بینی می کند که سطح جهانی دریا تا سال 8 23 تا 2030 سانتی متر افزایش یابد ، نسبت به سطح 2000 ، 18 تا 48 سانتی متر تا سال 2050 ، و 50 تا 140 سانتی متر تا سال 2100. برآورد گزارش برای سال 2100 به طور قابل توجهی بالاتر از پیش بینی هیئت دولت بین المللی ملل متحد در مورد تغییرات آب و هوایی 18 تا 59 سانتی متر است ، و به طور خصوصی ، بسیاری از کارشناسان سناریوی وخیم تری را پیش بینی کنید. این فاجعه در طول زندگی فرزندان و نوه های ما خواهد بود.

جانت ردمن ، مدیر شبکه انرژی و اقتصاد پایدار در انستیتوی مطالعات سیاست گذاری در واشنگتن دی سی ، سیاست های اقلیمی را از سطح 40,000،XNUMX فوت اجلاس های آب و هوایی مشاهده کرده است. وی توجه دارد که چگونه طوفان سندی تبعات کامل تغییرات آب و هوایی را به خانه آورده است: «توفان سندی کمک کرد تا تهدید تغییرات آب و هوایی کاملاً واقعی شود. چنین هوای شدید چیزی است که مردم عادی می توانند احساس کنند. فرماندار نیویورک ، اندرو کوومو ، می گوید که این طوفان نتیجه "تغییر اقلیم" است و او یک شخص اصلی است. "

علاوه بر این ، هنگامی که کریس کریستی فرماندار نیوجرسی خواستار بودجه فدرال برای بازسازی ساحل شد ، مایکل بلومبرگ ، شهردار شهر نیویورک فراتر رفت. شهردار بلومبرگ گفت ما برای شروع بازسازی خود شهر نیویورک باید از بودجه فدرال استفاده کنیم. ردمن یادآوری می کند: "او صریحاً گفت كه سطح دریا در حال افزایش است و ما باید هم اكنون یك شهر پایدار ایجاد كنیم." بلومبرگ اعلام کرد که تغییر اقلیم در اینجا است. او حتی تا آنجا پیش رفت که پیشنهاد کرد ما باید تالاب های اطراف شهر نیویورک را بازیابی کنیم تا این نوع طوفان ها را جذب کنیم. به عبارت دیگر ، ما به یک استراتژی سازگاری نیاز داریم. بنابراین ترکیب یک رویداد شدید آب و هوایی با یک استدلال قدرتمند از یک سیاستمدار اصلی با دید عمومی / رسانه ای بالا به تغییر گفتگو کمک می کند. بلومبرگ ال گور نیست. او نماینده دوستان زمین نیست. "

نگرانی محیط ممکن است در یک چشم انداز جدید در مورد تعریف امنیت متراکم شود. رابرت بیشاپ ، مدیرعامل سابق شرکت Silicon Graphics ، مرکز بین المللی شبیه سازی زمین را به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات آب و هوایی امروز برای سیاست گذاران و صنعت قابل فهم بنیان نهاد. بیشوپ خاطرنشان می کند که طوفان سندی چیزی شبیه به 60 میلیارد دلار خواهد داشت ، و هزینه کل برای کاترینا و ویلما ، و هزینه نهایی برای تمیز کردن نشت روغن Deep Water Horizon ، هرکدام تقریباً 100 میلیارد دلار خواهد بود.

"ما در مورد فاجعه های زیست محیطی صحبت می کنیم که هر بار 100 میلیارد دلار وزن دارد." وی خاطرنشان می کند ، "این نوع بلایا شروع به تغییر دیدگاه ها در پنتاگون می کنند - زیرا آنها به وضوح کل کشور را در معرض خطر قرار می دهند. علاوه بر این ، افزایش سطح دریا در امتداد ساحل شرقی ایالات متحده تهدید می کند که هزینه های عمده ای را در آینده ایجاد کند. به زودی پول کلانی برای محافظت از شهرهای واقع در سواحل مورد نیاز خواهد بود. به عنوان مثال نورفولک ، ویرجینیا ، تنها پایگاه ناو هواپیمابر هسته ای در ساحل شرقی است و این شهر از قبل دچار مشکل جدی سیل شده است. "

بیشاپ در ادامه توضیح داد که شهرهای نیویورک ، بوستون و لس آنجلس ، "مراکز اصلی تمدن" برای ایالات متحده ، همه در آسیب پذیرترین نقاط کشور واقع شده اند و برای دفاع از آنها در برابر تهدید اقدامات کمی انجام شده است ، نه از نیروهای خارجی یا موشک ، بلکه از اقیانوس در حال افزایش.

چرا تغییر اقلیم "تهدید" تلقی نمی شود

این درست نیست که بگوییم ما برای رفع بحران زیست محیطی هیچ کاری انجام نمی دهیم ، اما اگر ما گونه ای هستیم که در معرض انقراض هستیم ، خیلی کار نمی کنیم.

شاید بخشی از مشکل ، بازه زمانی باشد. ارتش تمایل دارد که با سرعت زیاد به امنیت بپردازد: چگونه می توانید در چند ساعت یک فرودگاه را تأمین کنید ، یا یک هدف تازه خریداری شده را طی چند دقیقه بمباران کنید؟ این روند با افزایش سرعت چرخه جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل در کل تشدید می شود. ما باید بتوانیم به حملات شبکه مبتنی بر وب یا پرتاب موشک فوراً پاسخ دهیم. اگرچه سرعت پاسخ ، هاله ای از اثربخشی دارد ، اما نیاز روانی به پاسخ سریع ارتباط چندانی با امنیت واقعی ندارد.

اگر تهدید امنیتی اولیه در صدها سال اندازه گیری شود ، چه می شود؟ به نظر نمی رسد که در جامعه نظامی و امنیتی نظامی برای مقابله با مشکلات در چنین مقیاس زمانی وجود داشته باشد. دیوید مونتگومری اظهار داشت که این مشکل یکی از جدی ترین مشکلات بشر امروز است. به عنوان مثال ، از دست دادن سطح بالای خاک در جهان چیزی به ترتیب 1 درصد در سال است ، و این امر باعث تغییراتی می شود که در صفحات رادار خط مشی واشنگتن دی سی قابل مشاهده نیست. اما این روند در کمتر از یک قرن برای کل بشریت فاجعه بار خواهد بود ، زیرا صدها سال برای ایجاد خاک سطحی لازم است. از دست دادن زمین های زراعی ، همراه با افزایش سریع جمعیت در سراسر جهان ، بدون شک یکی از بزرگترین تهدیدهای امنیتی است که با آن روبرو هستیم. و هنوز معدودی در جامعه امنیتی به این موضوع توجه دارند.

جانت ردمن پیشنهاد می کند که باید نوعی از تعریف طولانی مدت از امنیت را پیدا کنیم که بتواند در محافل امنیتی پذیرفته شود: "در نهایت ، ما باید فکر کنیم در مورد امنیت به معنای بین نسلی ، همانطور که ممکن است" بین امنیت نسل. " به عبارت دیگر ، آنچه امروز انجام می دهید بر آینده تأثیر می گذارد ، بر فرزندان ، نوه ها و فراتر از ما تأثیر می گذارد. " علاوه بر این ، ردمن پیشنهاد می کند ، تغییر آب و هوا برای بسیاری از افراد بسیار ترسناک است. وی افزود: "اگر مسئله واقعاً آنقدر شدید باشد ، می تواند كاملاً همه ارزشهایی را كه برای آن ارزش قائل شده ایم ، لغو كند. دنیا را همانطور که می شناسیم نابود کنید. ما باید شیوه زندگی خود را تغییر دهیم. از حمل و نقل تا غذا گرفته تا مشاغل ، خانواده ؛ همه چیز باید تغییر کند. "

جارد دیاموند در کتاب خود فروپاشی: چگونه جوامع شکست یا زنده ماندن را پیشنهاد می کنند که جوامع به طور دوره ای با عادت های راحت خود و منافع بلند مدت نسل های آینده با گزینه های سخت میان مزایای کوتاه مدت برای حاکمان فعلی روبرو شده اند ، درک "عدالت بین نسلی" را نشان داد. دیاموند ادامه می دهد که هرچه تغییرات خواسته شده بر خلاف مفروضات اصلی فرهنگی و ایدئولوژیکی باشد ، احتمال بازگشت جامعه به انکار گسترده بیشتر است. اگر منشا تهدید فرض کورکورانه ما باشد که به عنوان مثال مصرف مادی تجسم آزادی و تحقق خود است ، ممکن است در همان مسیر تمدن ناپدید شده جزیره ایستر قرار بگیریم.

شاید وسواس فعلی با تروریسم و ​​گسترش بی پایان نظامی نوعی انکار روانشناختی باشد که با دنبال کردن یک مسئله کمتر پیچیده ، ذهنمان را از تغییر اوضاع منحرف می کنیم. تهدید تغییرات آب و هوا آنقدر زیاد و تهدیدآمیز است که خواستار آن است که دوباره فکر کنیم که هستیم و چه کاری انجام می دهیم ، از خود بپرسیم که آیا هر کافه لات یا تعطیلات هاوایی بخشی از مشکل است یا نه. توجه به دشمن در آنجا در کوههای افغانستان بسیار ساده تر است.

جان ففر ، مدیر سیاست خارجی در تمرکز و منتقد تند آنچه "مشکل چاقی پنتاگون" می نامد ، روانشناسی اساسی را به طور واضح تر بیان می کند:

"در اینجا ما بین ماسه های پخش شده و آبهای در حال طغیان گرفتار شده ایم و به نوعی نمی توانیم ذهن خود را درمورد مسئله حل کنیم ، چه رسد به یافتن راه حل.

وی گفت: "گویا ما در وسط قارچ آفریقایی ایستاده ایم. از یک طرف یک فیل شارژ دار ما را تحمل می کند. از آن طرف شیر در شرف تپش است. و ما چه می کنیم؟ ما روی تهدیدهای کمتری مانند القاعده متمرکز شده ایم. ما روی مورچه ای متمرکز شده ایم که روی انگشتان پا خزیده و فک پایین آن را در پوست ما فرو برده است. دردناک است ، مطمئناً ، اما این مشکل اساسی نیست. ما آنقدر مشغول نگاه کردن به انگشتان پا هستیم که دیگر از فیل و شیر دور شده ایم. "

عامل دیگر صرفاً کمبود تخیل از سوی سیاست گذاران و کسانی است که رسانه هایی را که ما را آگاه می کنند ، ایجاد می کنند. بسیاری از مردم به راحتی قادر به درک بدترین فاجعه زیست محیطی نیستند. آنها تمایل دارند تصور کنند که فردا اساساً مانند امروز خواهد بود ، پیشرفتها همیشه خطی خواهند بود و آزمایش نهایی برای پیش بینی آینده ، تجربه شخصی خود ماست. به همین دلایل ، تغییرات آب و هوایی فاجعه بار غیرقابل تصور است - به معنای واقعی کلمه.

اگر آنقدر جدی است ، آیا باید به گزینه نظامی روی آوریم؟

این یک خط استاندارد برای سیاستمداران شده است که ارتش ایالات متحده را به عنوان بزرگترین ارتش در جهان تحسین می کنند. اما اگر ارتش کاملاً آماده چالش گسترش بیابان ها و از بین رفتن خاک نباشد ، سرنوشت ما می تواند به سرنوشت امپراتور فراموش شده از شعر "Ozymandias" پرسی بیشه شلی ، که مجسمه ویران شده و عظیم آن نوشته شده است ، شبیه شود:

نگاه کنید به کارهای من ، ای توانا ، و ناامید شوید!

هیچ چیز در کنار آن باقی نمی ماند. دور پوسیدگی

از آن ویرانی عظیم ، بی حد و مرز و لخت

ماسه های تنها و سطح خیلی دور فاصله دارند.

مبارزه با گسترش بیابان ها و افزایش اقیانوس ها منابع عظیم و تمام خرد جمعی ما را می گیرد. این پاسخ نه تنها شامل بازسازی کل دولت و اقتصاد ما است ، بلکه همچنین بازآفرینی تمدن ماست. هنوز سوال باقی مانده است: آیا پاسخ صرفاً تغییر اولویت ها و انگیزه هاست ، یا این تهدید معادل واقعی جنگ یعنی "جنگ كامل" است كه فقط در ماهیت پاسخ و "دشمن فرض شده" متفاوت است؟ آیا ما در حال بررسی بحران مرگ و زندگی هستیم که خواستار بسیج انبوه ، اقتصادی کنترل شده و منطقی و برنامه ریزی استراتژیک کلان برای کوتاه مدت و بلند مدت باشد؟ آیا این بحران ، به طور خلاصه ، اقتصاد جنگی و بازنگری کامل در نظام نظامی را می طلبد؟

خطرات بسیار زیادی در فراخواندن یک پاسخ نظامی وجود دارد ، به خصوص در عصری که یک ذهنیت خشونت آمیز جامعه ما را درگیر می کند. مطمئناً باز کردن درب برای راهزنان Beltway برای راه اندازی تجارت در معبد تغییرات آب و هوایی یک فاجعه است. چه می شود اگر پنتاگون از تغییرات آب و هوایی استفاده کند تا حتی هزینه های نظامی بیشتری را برای پروژه هایی با کاربرد کمی یا ناچیز برای تهدید واقعی توجیه کند؟ ما می دانیم که در بسیاری از زمینه های امنیت سنتی ، این گرایش در حال حاضر یک مشکل جدی است.

مطمئناً این خطر وجود دارد که فرهنگ و فرضیات نظامی به درستی در موضوع تغییرات آب و هوا اعمال شود ، تهدیدی که در نهایت به بهترین وجه با تحولات فرهنگی روبرو می شود. از آنجا که ایالات متحده با استفاده از گزینه نظامی به عنوان یک راه حل برای همه چیز ، مشکلات جدی برای تحریک در انگیزه خود دارد ، ما باید در هر چیزی مجبور شویم که در ارتش مجدداً تقویت شود ، نه این که باعث سوخت رسانی بیشتر شود.

اما در مورد تغییرات آب و هوا ، وضعیت متفاوت است. اختراع مجدد ارتش به منظور مقابله با تغییرات آب و هوا یک گام ضروری است ، اگر خطرناک باشد ، و این روند می تواند اساساً فرهنگ ، رسالت و اولویت های کل سیستم امنیتی را دگرگون کند. ما چاره ای نداریم جز اینکه درگیر بحث و گفتگو با ارتش باشیم.

در صورت عدم درک نگرانی های امنیتی واقعی ، از بیابان زایی و بالا آمدن اقیانوس ها تا کمبود مواد غذایی و جمعیت پیر ، ممکن است یافتن یک معماری امنیتی جمعی که امکان همکاری عمیق بین نظامیان جهان را فراهم کند ، غیرممکن باشد. از این گذشته ، حتی اگر ارتش آمریكا از نقش پلیس جهانی خود كناره گیری كند یا استعفا دهد ، وضعیت كلی امنیتی احتمالاً خطرناک تر خواهد شد. اگر نتوانیم جایی برای همکاری بین نظامیان پیدا کنیم که نیازی به دشمن بالقوه مشترک نداشته باشد ، بعید به نظر می رسد خطرات وحشتناکی را که امروزه با آن روبرو هستیم کاهش دهیم.

جیمز بالدوین نوشت: "همه آنچه رو به رو است قابل تغییر نیست ، اما اگر با آن روبرو نشود هیچ چیز قابل تغییر نیست." برای ما آرزو می کنیم که ارتش به سادگی به چیزی متفاوت تبدیل شود ، به خودی خود هیچ کاری انجام نمی دهد. ما باید راهی برای تحول ترسیم کنیم و سپس ارتش را تحت فشار قرار دهیم و به نقش جدیدی بپردازیم. بنابراین استدلال در مورد دخالت نظامی معتبر است ، اما حقیقت این است که ارتش هرگز با کاهش عمیق بودجه های نظامی برای حمایت از هزینه های مربوط به رفع تغییرات آب و هوایی از طریق سایر سازمان ها موافقت نخواهد کرد. بلکه خطر تغییر آب و هوا باید در ارتش مشهود باشد. علاوه بر این ، معرفی پایداری به عنوان یک اصل اساسی برای ارتش می تواند تا حد زیادی برای اصلاح نظامی گری و ذهنیت خشونت که جامعه آمریکا را آزار می دهد با هدایت انرژی ارتش به بهبود اکوسیستم.

این یک حقیقت از ارتش است که همیشه در حال آماده سازی برای جنگ آخرین جنگ است. چه روسای آفریقا که با طلسم و نیزه به استعمارگران اروپایی می جنگند ، ژنرالهای جنگ داخلی شور و هیجان برای اسبهایی که راه آهن های پلید را مختل می کنند ، یا ژنرال های جنگ جهانی اول که لشکرهای پیاده نظام را به آتش مسلسل می فرستادند گویا در حال جنگ با فرانسوی و پروسی بودند ارتش ، تمایل دارد فرض کند که درگیری بعدی صرفاً نسخه ای از آخرین جنگ خواهد بود.

اگر ارتش به جای آن که تهدیدهای نظامی را در ایران یا سوریه مطرح کند ، به عنوان مأموریت اصلی خود درگیر تغییرات آب و هوا شود ، گروه جدیدی از جوانان و مردان با استعداد را در خود جای می دهد و نقش ارتش تغییر خواهد کرد. با شروع ایالات متحده برای مجدداً تنظیم مجدد هزینه های نظامی خود ، کشورهای دیگر نیز چنین خواهند کرد. نتیجه می تواند یک نظام بسیار نظامی تر و امکان ضرورت جدید برای همکاری های جهانی باشد.

اما اگر نتوانیم راهی پیدا کنیم که ارتش آمریکا را در مسیر درست هدایت کنیم بی فایده است. در حال حاضر ، ما گنجینه گرانبهایی را صرف سیستمهای تسلیحاتی می کنیم که حتی نیازهای نظامی را نیز برآورده نمی کنند ، چه رسد به اینکه در زمینه مشکلات تغییر اقلیم کاربردی داشته باشیم. جان ففر پیشنهاد می کند که دلیل اصلی اینرسی بوروکراتیک و بودجه های اصلی ، به نظر می رسد ما چاره ای جز پیگیری سلاح هایی نداریم که هیچ کاربرد مشخصی ندارند: نمی خواهید کل بودجه آنها کاهش یابد. " ففر اشاره دارد كه برخی از استدلال ها تا زمانی كه به عنوان انجیل به نظر نمی رسند ، تكرار می شوند: "ما باید سه گانه هسته ای خود را حفظ كنیم. ما باید حداقل تعداد جنگنده های جت داشته باشیم. ما باید یک نیروی دریایی متناسب با یک قدرت جهانی داشته باشیم. "

ضرورت فقط ادامه ساخت و ساز مشابه بیشتر دارای یک م regionalلفه منطقه ای و سیاسی است. مشاغل مرتبط با این سلاح ها در سراسر کشور پراکنده است. ففر می گوید: "هیچ منطقه ای در كنگره وجود ندارد كه به طریقی به سیستم های تولید سلاح متصل نباشد." "و ساخت این سلاح ها به معنای مشاغل است ، که گاهی اوقات تنها مشاغل تولیدی باقی مانده است. سیاستمداران نمی توانند این صداها را نادیده بگیرند. نماینده بارنی فرانک از ماساچوست شجاعانه ترین خواستار اصلاحات نظامی بود ، اما هنگامی که یک موتور پشتیبان برای هواپیمای جنگنده F-35 که در ایالت وی تولید می شد برای رای گیری آماده بود ، مجبور شد به آن رأی دهد - حتی اگر نیروی هوایی اعلام کرد که نیازی به آن نیست. "

برخی در واشنگتن دی سی هستند که شروع به تعریف تعریف گسترده تری از منافع و امنیت ملی کرده اند. یکی از امیدوار کننده ترین طرح ها ، استراتژی هوشمند در بنیاد آمریکای جدید است. به راهنمایی پاتریک دوهورتی ، یک "استراتژی بزرگ" در حال شکل گیری است که توجه را به چهار موضوع مهم جلب می کند که از طریق جامعه و جهان پخش می شود. موضوعاتی که در "استراتژی کلان" درمان شده است "شامل کردن اقتصاد" ، ورود 3 میلیارد نفر به طبقه متوسط ​​جهان طی 20 سال آینده و پیامدهای این تغییر برای اقتصاد و محیط زیست است. "تخریب اکوسیستم" ، تأثیر فعالیت انسان بر محیط زیست و پیامدهای آن برای ما. "مهار افسردگی" ، وضعیت اقتصادی فعلی شامل تقاضای کم و اقدامات سختگیرانه ریاضتی. و "کسری تاب آوری" ، شکنندگی زیرساخت ها و سیستم اقتصادی کلی ما. ابتکار استراتژی هوشمند در مورد سبزتر کردن ارتش نیست ، بلکه به منظور تنظیم مجدد اولویت های کلی برای کل ملت ، از جمله ارتش است. دوهرتی فکر می کند ارتش باید به نقش اصلی خود پایبند باشد و در حیطه هایی فراتر از تخصص خود گسترش ندهد.

وی در پاسخ به سؤال از پاسخ کلی پنتاگون به سؤال از تغییر اوضاع ، چهار اردوگاه مجزا را شناسایی کرد. اول ، کسانی هستند که بر نگرانی های امنیتی سنتی متمرکز شده و در محاسبات خود تغییرات آب و هوایی را در نظر می گیرند. سپس کسانی هستند که تغییرات آب و هوایی را تهدید دیگری می دانند که باید در برنامه های امنیتی سنتی مورد توجه قرار گیرد اما بیشتر از یک مسئله اصلی یک عامل خارجی است. آنها ابراز نگرانی در مورد پایگاه های دریایی است که در زیر آب و یا پیامدهای خطوط دریایی جدید بر روی قطب ها ، اما تفکر استراتژیک اساسی آنها تغییر نکرده است. همچنین کسانی که طرفدار استفاده از بودجه عظیم دفاعی هستند تا بتوانند تغییرات بازار را با توجه به تأثیرگذاری در استفاده از انرژی نظامی و غیرنظامی ، اعمال کنند.

سرانجام ، کسانی در ارتش هستند که به این نتیجه رسیده اند که تغییرات آب و هوا نیاز به یک استراتژی ملی اساساً جدید دارد که شامل سیاست داخلی و خارجی باشد و درگیر گفت و گوی گسترده ای با ذینفعان متنوع در مورد اینکه چه راهی باید باشد باشد باشد.

برخی افکار در مورد چگونگی اختراع مجدد ارتش ، اما سریع!

ما باید برنامه ای را برای ارتش ارائه كنیم كه 60 درصد یا بیشتر از بودجه خود را به توسعه فن آوری ها ، زیرساخت ها و شیوه ها برای جلوگیری از گسترش بیابان ها ، احیای اقیانوس ها و تبدیل سیستم های مخرب صنعتی امروز به یك اقتصاد جدید و پایدار اختصاص دهد. . نظامی که مأموریت اصلی خود را برای کاهش آلودگی ، نظارت بر محیط زیست ، اصلاح آسیب های زیست محیطی و سازگاری با چالش های جدید به نظر می رسد چیست؟ آیا می توانیم نظامی را تصور کنیم که مأموریت اصلی آن کشتار و نابودی نیست ، بلکه حفظ و محافظت است؟

ما از ارتش می خواهیم کاری را انجام دهد که در حال حاضر برای انجام این کار طراحی نشده است. اما در طول تاریخ ، اغلب به نظامیان ملزم شده اند كه خود را به طور كامل برای مقابله با تهدیدهای فعلی ، دوباره معرفی كنند. علاوه بر این ، تغییرات آب و هوا برخلاف هر چیزی که تمدن ما تاکنون با آن روبرو بوده است ، یک چالش است. استفاده مجدد از ارتش برای چالش های زیست محیطی فقط یکی از بسیاری از تغییرات اساسی است که خواهیم دید.

انتصاب مجدد سیستماتیک هر قسمت از سیستم امنیتی فعلی نظامی اولین قدم به سوی انتقال از یک ماسک به یک تعامل اساسی خواهد بود. نیروی دریایی می تواند در درجه اول با حفاظت و احیای اقیانوس ها مقابله کند. نیروی هوایی مسئولیت جو ، مسئولیت نظارت بر انتشار گازهای گلخانه ای و تدوین راهبردهای کاهش آلودگی هوا را به عهده خواهد گرفت. در حالی که ارتش می تواند مسائل مربوط به حفظ زمین و آب را کنترل کند. همه شعب مسئول پاسخگویی به حوادث زیست محیطی هستند. سرویس های اطلاعاتی ما مسئولیت نظارت بر زیست کره و آلاینده های آن ، ارزیابی وضعیت آن و ارائه پیشنهادهای بلند مدت برای اصلاح و سازگاری را به عهده می گیرند.

چنین تغییر جهت رادیکالی چندین مزیت عمده را به همراه دارد. مهمتر از همه ، این اهداف و افتخار را به نیروهای مسلح باز می گرداند. نیروهای مسلح زمانی به عنوان بهترین و درخشانترین آمریكا فراخوانده می شدند و رهبرانی مانند جورج مارشال و دوایت آیزنهاور را تولید می كردند ، نه جنگجویان سیاسی و نخست وزیرانی مانند دیوید پترائوس. اگر الزامات تغییر نظامی باشد ، جایگاه اجتماعی خود را در جامعه آمریکا بازیابی می کند و افسران این کشور دوباره می توانند نقشی اساسی در مشارکت در سیاست ملی داشته باشند و با بازوی بسته نظاره گر سیستم های تسلیحاتی برای منافع خود نباشند. لابی گران و حامیان مالی شرکت های بزرگ آنها.

ایالات متحده با یک تصمیم تاریخی روبرو است: ما می توانیم منفعلانه مسیر اجتناب ناپذیر به سمت نظامی گری و انحطاط شاهنشاهی را دنبال کنیم ، یا مجموعه نظامی - صنعتی فعلی را به طور اساسی به الگویی برای یک همکاری مشترک جهانی برای مبارزه با تغییر اقلیم تبدیل کنیم. مسیر اخیر این فرصت را به ما می دهد تا گامهای اشتباه آمریکا را اصلاح کنیم و در مسیری حرکت کنیم که احتمالاً در طولانی مدت به سمت سازگاری و بقا پیش می رود.

بیایید با محور اقیانوس آرام شروع کنیم

جان ففر توصیه می کند که این تحول می تواند با شرق آسیا آغاز شود و به شکل گسترش "محور محرمانه اقیانوس آرام" دولت اوباما باشد. ففر پیشنهاد می کند: "محور اقیانوس آرام می تواند مبنای اتحادی بزرگتر باشد که محیط را به عنوان موضوع اصلی همکاری امنیتی بین ایالات متحده ، چین ، ژاپن ، کره و دیگر کشورهای شرق آسیا در نظر بگیرد ، بنابراین خطر مقابله و بازسازی مجدد. " اگر ما بر تهدیدهای واقعی متمرکز شویم ، به عنوان مثال ، چگونه رشد سریع اقتصادی - در مقابل رشد پایدار - به گسترش بیابان ها ، کاهش منابع آب شیرین و فرهنگ مصرف کننده که مصرف کور را تشویق می کند ، کمک کرده است ، می توانیم خطر ابتلا به این بیماری را کاهش دهیم تجمع سلاح در منطقه. همانطور که نقش آسیای شرقی در اقتصاد جهانی افزایش می یابد و توسط سایر نقاط جهان مشخص می شود ، یک تغییر منطقه ای در مفهوم امنیت ، همراه با تغییر در بودجه بندی نظامی ، می تواند تأثیر گسترده ای در سطح جهانی داشته باشد.

کسانی که تصور می کنند یک "جنگ سرد" جدید در آسیای شرقی گسترده است ، این واقعیت را فراموش می کنند که از نظر رشد سریع اقتصادی ، یکپارچگی اقتصادی و ملی گرایی ، موازنه وهم انگیزی بین آسیای شرقی امروز و آسیای شرقی در طول جنگ سرد ایدئولوژیک نیست ، بلکه بین آسیای شرقی امروز و اروپا در سال 1914. آن لحظه غم انگیز فرانسه ، آلمان ، ایتالیا و امپراتوری اتریش-مجارستان را در میان یکپارچگی اقتصادی بی سابقه و علی رغم گفتگوها و امید به صلح پایدار ، نتوانستند برای حل مساله تاریخی دیرینه مسائل و غرق شدن در یک جنگ ویرانگر جهانی. تصور اینکه ما با "جنگ سرد" دیگری روبرو هستیم ، این است که از درجه تأکید ارتش بر اثر عوامل اقتصادی داخلی و ارتباط چندانی با ایدئولوژی چشم پوشی کنیم.

هزینه های نظامی چین برای اولین بار در سال 100 به 2012 میلیارد دلار رسید ، زیرا افزایش دو رقمی این کشور همسایگان را به افزایش بودجه های نظامی نیز سوق می دهد. کره جنوبی هزینه های خود را برای ارتش افزایش می دهد ، با پیش بینی 5 درصد افزایش برای سال 2012. اگرچه ژاپن هزینه های نظامی خود را به 1 درصد از تولید ناخالص داخلی خود نگه داشته است ، نخست وزیر تازه انتخاب شده آبه شینزو خواستار افزایش عمده ژاپن در خارج از کشور است عملیات نظامی به دلیل خصومت با چین به بالاترین حد خود رسیده است.

در همین حال ، پنتاگون متحدان خود را برای افزایش هزینه های نظامی و خرید اسلحه در آمریکا تشویق می کند. از قضا ، کاهش احتمالی بودجه پنتاگون اغلب به عنوان فرصتی برای سایر کشورها برای افزایش هزینه های نظامی برای ایفای نقش افزایش یافته ارائه می شود.

نتیجه

جنگل آینده سفیر کوون در گردهم آوردن جوانان کره ای و چینی برای کاشت درخت و ساخت "دیوار بزرگ سبز" برای مهار صحرای کوبوچی بسیار موفق بوده است. برخلاف دیوار بزرگ قدیمی ، این دیوار برای جلوگیری از یک دشمن انسانی نیست ، بلکه برای ایجاد یک خط درخت به عنوان یک دفاع از محیط زیست است. شاید دولت های آسیای شرقی و ایالات متحده بتوانند با الگوبرداری از این كودكان ، الگوهایی را یاد بگیرند و شش گفتگوی مهمانی را كه مدتهاست فلج شده اند ، با قرار دادن محیط و سازگاری به عنوان موضوع اصلی بحث ، تقویت كنند.

اگر مفاد گفتگو گسترش یابد ، امکان همکاری بین سازمان های نظامی و غیرنظامی در مورد محیط زیست بسیار زیاد است. اگر ما بتوانیم رقبای منطقه ای را در یک هدف مشترک نظامی همسو کنیم که نیازی به "کشور دشمن" نباشد تا بتواند صفوف خود را ببندد ، ممکن است بتوانیم از یکی از بزرگترین خطرات امروز جلوگیری کنیم. تأثیر خنثی سازی وضعیت رقابت و تجمع نظامی به خودی خود منفعت عظیمی خواهد داشت ، کاملاً متمایز از مشارکتهای انجام شده توسط مأموریت پاسخگویی به آب و هوا.

گفتگوهای شش جانبه می تواند به یک "انجمن محوری سبز" تبدیل شود که تهدیدات زیست محیطی را ارزیابی می کند ، اولویت ها را بین ذینفعان تعیین می کند و منابع لازم را برای مبارزه با مشکلات اختصاص می دهد.

حق چاپ ، Truthout.org. چاپ مجوز با اجازه.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی