توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، مارس 14، 2022
برای دههها، عموم مردم ایالات متحده تا حد زیادی نسبت به بیشتر رنجهای وحشتناک جنگ بیتفاوت به نظر میرسیدند. رسانههای شرکتی عمدتاً از آن اجتناب میکردند، جنگ را شبیه یک بازی ویدیویی میکردند، گهگاه از سربازان آمریکایی رنجدیده یاد میکردند، و یک بار در ماه آبی مرگ تعداد انگشت شماری از غیرنظامیان محلی را طوری لمس میکردند که گویی کشتن آنها نوعی انحراف بود. مردم آمریکا سالها و سالها جنگهای خونین را حمایت مالی کردند و یا تشویق کردند یا تحمل کردند، و به دروغ باور کردند که درصد زیادی از کشتههای جنگ مربوط به سربازان است، که درصد زیادی از کشتههای جنگ در جنگهای ایالات متحده سربازان آمریکایی هستند. جنگها در مکانی مرموز به نام «میدان نبرد» اتفاق میافتند، و به استثنای موارد نادر، افرادی که توسط سربازان آمریکایی کشته میشوند، افرادی هستند که دقیقاً مانند کسانی که در دادگاههای ایالات متحده حکم اعدام صادر میشود (به جز کسانی که بعداً تبرئه شدند) به کشتن نیاز دارند.
برای دههها، حامیان عاقل و استراتژیک صلح توصیه میکردند که از ذکر میلیونها مرد، زن و کودکی که در اثر جنگهای ایالات متحده سلاخی، زخمی، بیخانمان، وحشت زده، آسیب دیده، مسموم یا گرسنه شدهاند، یاد نکنند. به ما گفته شد که هیچ کس به آنها اهمیت نمی دهد، بنابراین ذکر آنها واقعاً به آنها کمک نمی کند. هوشمندانه تر است که فقط به سربازان ایالات متحده اشاره کنیم، حتی اگر این باور غلط را تداوم بخشد که جنگ ها کشتار نسل کشی یک طرفه نبوده اند. به ما گفته شد که تمرکز بر هزینههای مالی جنگها حتی هوشمندانهتر خواهد بود، حتی اگر دولت ایالات متحده به سادگی اختراع کند که چقدر پول برای جنگهای بیشتر میخواهد. به ما گفته شد که پول چیزی است که مردم می توانند به آن اهمیت دهند.
البته مشکل بارز آن چیزی نبود که درباره آن صحبت کردیم، بلکه این بود که اجازه حضور در تلویزیون را نداشتیم. البته، ساکنان متوسط ایالات متحده یک جامعه شناس بی عاطفه نیستند. البته مردم همیشه به انسان های دور و متفاوت اهمیت می دهند. وقتی قربانیان طوفان در رسانه ها شایسته معرفی می شوند، مردم کمک مالی می کنند. وقتی قحطی به گردن طبیعت انداخته می شود، پول فوران می کند. وقتی سرطان را به عنوان ناشی از یک محیط بکر و بی آلایش نشان میدهند، من فقط به شما جرأت میکنم محلهای را پیدا کنید که برای درمان آن ماراتن دویدن نکند. بنابراین، از نظر تئوری، من همیشه معتقد بودم که مردم در ایالات متحده در واقع می توانند به قربانیان جنگ اهمیت دهند. همانطور که وقتی یک بمب در فرانسه منفجر شد، میتوانستند اعلام کنند «ما همه فرانسوی هستیم»، در تئوری میتوانند اعلام کنند «ما همه یمنی هستیم» زمانی که نظامیان آمریکایی و سعودی کودکان یمنی را ترور میکنند، یا زمانی که جو اعلام کردند «ما همه افغان هستیم» بایدن میلیاردها دلار مورد نیاز برای بقای اساسی را می دزدد.
مطمئناً مشکل واقعی را متوجه خواهید شد. چیزی به عنوان ترساندن توسط ارتش ایالات متحده یا رئیس جمهور ایالات متحده که از خارجی ها دزدی می کند، وجود ندارد. در واقع، تقریباً هیچ کس حتی نمی داند که پرچم یمن چه رنگی است - خیلی کمتر آن را در همه جا چسبانده اند. در رسانه های ایالات متحده آن چیزها وجود ندارد. اما مراقبت از قربانیان جنگ وجود دارد. من به وضوح به یاد دارم که مردم چقدر به نوزادان خیالی که از انکوباتورها برای شروع اولین جنگ خلیج فارس برداشته میشدند یا تأثیری که ویدیوهای قربانیان داعش داشت، اهمیت میدادند. «روآندا» استدلال بیمعنی برای جنگ با لیبی بود، دقیقاً به این دلیل که مردم در صورت لزوم به قربانیان جنگ اهمیت میدهند. زمانی که طرف اشتباه به دروغ به استفاده از سلاح نادرست متهم شده است، سوری ها قربانیان شایسته جنگ بوده اند. مراقبت از قربانیان جنگ همیشه یک امکان بود، و اکنون به صحنه مرکزی راه یافته است. ما اکنون نگرانی و همدلی را متوجه اوکراینیها میبینیم که همیشه برای کودکان کوچک و مادربزرگهایی که در جنگ عراق یا دهها کشور دیگر به قتل رسیدهاند، ممکن بود.
برای آن دسته از ما که مخالفتشان با جنگ عمدتاً ناشی از نگرانی برای قربانیان مستقیم آن بود - که با نگرانی برای قربانیان انحراف منابع زیادی به جنگ به جای چیزهای مفید تقویت شد - این فرصتی است که صادقانه صحبت کنیم. صادقانه صحبت کردن همیشه متقاعد کننده تر از صحبت کردن با دستکاری است. مگر اینکه تصمیم گرفته باشید برای کشتار جمعی روسیه تشویق کنید، در اینجا فرصتی است که به مردم رسانه مصرف کننده بگویید: بله! آره! ما با تو هستیم! جنگ وحشتناک است! جنگ غیراخلاقی است! هیچ چیز بدتر از جنگ نیست! ما باید این بربریت را از بین ببریم! ما باید آن را لغو کنیم بدون توجه به اینکه چه کسی و چرا این کار را انجام می دهد. و ما فقط در صورتی این کار را انجام خواهیم داد که قدرت اقدام غیرخشونت آمیز برای مقاومت در برابر آن را بیاموزیم.
میلیون ها روس و غیرروس معتقدند که روسیه تدافعی عمل می کند و هر کاری که انجام دهد موجه است. میلیون ها اوکراینی و غیر اوکراینی معتقدند که هر کاری که انجام می دهد دفاعی و موجه است. استدلال ها بسیار متفاوت است، و ما نیازی به حماقت اعتراض به یکسان سازی آنها نداریم. هیچ چیز برابر یا حتی قابل اندازه گیری در مورد اعمال انسان وجود ندارد. اما روسیه جایگزین های غیرخشونت آمیز برای مقاومت در برابر گسترش ناتو داشت و خشونت را انتخاب کرد. اوکراین گزینههای غیرخشونتآمیز برای مقاومت در برابر تهاجم روسیه داشت و تلویزیونهای ایالات متحده به ما نمیگویند که اوکراینیها در واقع تا چه حد، با حمایت یا سازماندهی اندک، تلاش کردهاند.
اگر همه ما از این بحران جان سالم به در ببریم، تنها درسی که باید از آن بگیریم این است که انسانها در زیر آن رگههای نوری خارقالعاده زندگی میکنند که تلویزیون با صدای بلند صحبت میکند. و اگر به نظر میرسد که آن انسانها چندان اهمیتی ندارند، میتوانیم فقط سعی کنیم به آنها فکر کنیم که انگار اوکراینی هستند. آن وقت می توانیم روی درک این موضوع کار کنیم که دشمن مردمی نیستند که بمب ها به نام آنها می ریزد. دشمن جنگ است.