تضعیف هسته ای یک افسانه است. و یک مرگبار در آن.

بمب در ناگازاکی در 9 اوت 1945. عکاس: Handout / Getty Images

توسط دیوید پ. باراش، ژانویه 14، 2018

از جانب گاردین و ابدیت

در کلاسیکش تکامل استراتژی هسته ای لارنس فریدمن، معاون مورخان و استراتژیست های نظامی بریتانیا، (1989)، نتیجه گیری کرد: "مهار امپراتور ممکن است لباس نداشته باشد، اما او هنوز امپراتور است." با وجود غفلتش، این امپراتور همچنان به سمت استدلال برمیخیزد و از او میترسد، در حالیکه تمام جهان را به خطر میاندازد. بازدارندگی هسته ای ایده ای است که به ایدئولوژی بالقوه کشنده تبدیل شده است. یکی از آن ها، با وجود داشتن فریبکاری فزاینده، باقی مانده است.

بنابراین، بازدارندگی هسته ای متولد شده است، یک آرمان به ظاهر منطقی است که از طریق ایجاد صلح و ثبات با خطر تخریب متقابل اطمینان حاصل می شود (MAD، به اندازه کافی مناسب).

وینستون چرچیل آن را در 1955 با نیروی مشخصی توصیف کرد: "ایمنی بدن محکم تروریست و بقای برادر دوقلو از نابودی است."

نکته مهم این است که بازدارندگی نه تنها یک استراتژی قابل قبول بود، بلکه زمینه هایی که دولت ها خودشان سلاح های هسته ای را توجیه می کردند. هر دولتي که اکنون سلاح هسته اي دارد، ادعا مي کند که از تهديد تلافي فاجعه آميز حملات جلوگيري مي کند.

با این حال، حتی یک معاینه مختصر، نشان می دهد که بازدارندگی از راه دور به عنوان یک اصل قانع کننده ای نیست که شهرت آن را نشان می دهد. در رمانش سفیران(1903)، هنری جیمز یک زیبایی خاص را به عنوان "یک جواهر درخشان و سخت" توصیف کرد، و در همان لحظه چشمک زدن و لرزان کرد و افزود: "آنچه به نظر می رسید تمام سطح یک لحظه به نظر می رسید عمق بعدی". مردم با ظرافت سطحی براق بازدارنده، با وعده قدرت، امنیت و ایمنی، از بین رفته اند. اما آنچه که به عنوان عمق استراتژیک عمیق شناخته شده است با سهولت شگفت انگیز در معرض انتقاد شدید قرار می گیرد.

با در نظر گرفتن هسته نظریه بازدارندگی شروع کنید: آن کار کرده است.

طرفداران بازدارندگی هسته ای اصرار دارند که ما باید از این حقیقت که از جنگ جهانی سوم اجتناب شده است، حتی زمانی که تنش بین دو قدرت فوق العاده - ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی - بالا می رود، تشکر می کنیم.

برخی از طرفداران حتی معتقدند که بازدارندگی مرحله فروپاشی شوروی و شکست کمونیسم را تعیین می کند. در این گفتن، بازدارنده هسته ای غرب، مانع از حمله اتحاد جماهیر شوروی به غرب اروپا شد و جهان را از تهدید استبداد کمونیستی تحویل داد.

با این حال، استدلال های قانع کننده ای وجود دارد که نشان می دهد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق به دلیل چندین دلیل از جنگ جهانی اجتناب کردند، بیشتر به این خاطر که هیچ یک از طرف ها نمی خواستند به جنگ بروند. در واقع، ایالات متحده و روسیه هرگز به جنگی که پیش از عصر هسته ای نرسیده بودند، جنگیدند. تلویحا سلاح هسته ای به عنوان دلیل اینکه جنگ سرد هرگز داغ نگردید، تا حدودی شبیه گفتن است که یک ماشین جنگلی بدون موتور یا چرخ ها هرگز از این مسئله صرفنظر از اینکه هیچ کدام کلید را عوض نکرده است، تغییر کند. به لحاظ منطقی، هیچ راهی برای اثبات این نیست که سلاح هسته ای در طول جنگ سرد صلح را حفظ می کند یا اینکه این کار را هم اکنون انجام می دهد.

شاید صلح میان دو ابرقدرت میان آنها اتفاق بیفتد، زیرا آنها هیچ اختلافاتی با یکدیگر نداشتند که جنگی وحشتناکی ویرانگرانه را حتی در شرایط متعارف توجیه کنند.

به عنوان مثال، شواهدی وجود ندارد که رهبران شوروی قصد داشتند تا اروپای غربی را تسخیر کنند، و کمتر آن را توسط زرادخانه هسته ای غرب محاصره کردند. پست فاکتوری استدلال - به ویژه آنهایی که منفی است - ممکن است ارزانی از متخصصان باشد، اما اثبات غیرممکن است، و هیچ زمینه ای را برای ارزیابی ادعای ضد ادعایی ارائه نمی دهد، چرا که دلیل آن چیزی است نه اتفاق افتاد

در صورت گفتار، اگر یک سگ در شب بخوابد، می توانیم با اطمینان بگوییم که هیچ کس در خانه راه نمی رود؟ علاقه مندان به رعب و وحشت مانند زنانی هستند که عطر را هر روز صبح بخورند. وقتی یک همسایه خجالتی درباره این رفتار عجیب و غریب پرسید، پاسخ داد: "من این کار را میکنم تا فیلها را دور نگه داشته باشم." همسایگی اعتراض کرد: "اما هیچ فیل در 10,000 مایل از اینجا وجود ندارد،" پس عطر سمپاش پاسخ داد: "شما می بینید، این کار می کند!"

ما نباید رهبران ما را متقاعد کنیم، یا نظریه بازدارندگی، سلاح های هسته ای بسیار کمتر، برای حفظ صلح.

آنچه ما می توانیم بگوییم این است که، تا امروز صبح، کسانی که قدرت نابودی زندگی را ندارند، چنین کاری انجام نداده اند. اما این کاملا راحت نیست، و تاریخ هیچ تردیدی نیست. مدت زمان "صلح هسته ای"، از جنگ جهانی دوم تا پایان جنگ سرد، کمتر از پنج دهه طول کشید. بیش از 20 سال جنگ های اول و دوم را جدا کرد؛ قبل از آن، بیش از 40 سال از صلح نسبی بین پایان جنگ فرانکو-پروس (1871) و جنگ جهانی اول (1914)، و 55 سال بین جنگ فرانسه-پروس و شکست ناپلئون در واترلو (1815 )

حتی در اروپائی که در معرض جنگ قرار دارد، دهها سال صلح خیلی نادان نیست. هر زمان که صلح به پایان رسید و جنگ بعدی آغاز شد، جنگ شامل اسلحه های موجود در آن زمان بود که احتمالا شامل یک سلاح هسته ای خواهد بود. تنها راه مطمئن برای استفاده از سلاح های هسته ای این است که مطمئن شویم که چنین سلاح هایی وجود ندارد. مسلما هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کند حضور سلاح های هسته ای از استفاده آنها جلوگیری خواهد کرد. نخستین گام برای اطمینان از اینکه انسان ها هولوکاست هسته ای را آزاد نکنند ممکن است نشان دهنده این باشد که مهار امپراتور لباس ندارد - و پس از آن امکان امکان جایگزینی توهم با چیزی مناسب تر را فراهم می آورد.

ممکن است که صلح پس از 1945 ایالات متحده و شوروی "از طریق قدرت" به دست آید، اما لازم نیست که بازدارندگی هسته ای را به دنبال داشته باشد. همچنین غیرقابل انکار است که حضور سلاح های هسته ای در هشدار دهنده های موی که قادر به رسیدن به سرزمین یکدیگر است در عرض چند دقیقه باعث شده است که هر دو طرف صعودی داشته باشند.

بحران موشکی کوبا از 1962 - زمانی که، به هر حال، جهان به جنگ هسته ای نزدیک تر از هر زمان دیگری بود - برای اثربخشی بازدارندگی شهادت نمی دهد: بحران به دلیل سلاح های هسته ای رخ داده است. احتمال دارد که ما به خاطر بازدارندگی از جنگ هسته ای سر در نیاوردیم با وجود این،.

حتی زمانی که فقط یک طرف در اختیار داشت، سلاح های هسته ای سایر انواع جنگ را نفی نمی کرد. انقلابهای چینی، کوبا، ایران و نیکاراگوئه همه با هم درگیر شدند، هرچند یک ایالات متحده آمریکا مسلح با حمایت از دولت های سرنگون شده. به همین ترتیب، ایالات متحده جنگ ویتنام را از دست داد، درست همانطور که اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان از بین رفته، با وجود اینکه هر دو کشور نه تنها دارای سلاح های هسته ای هستند، بلکه سلاح های متعارف بیشتر و بهتر را نسبت به دشمنان خود دارند. همچنین سلاح های هسته ای روسیه در جنگ ناموفق خود با شورشیان چچن در 1994-96 یا در 1999-2000، زمانی که سلاح های متعارف روسیه، رنج کشیدن جمهوری چچن را نادیده گرفت، به روسیه کمک کرد.

سلاح های هسته ای ایالات متحده به ایالات متحده اهداف خود را در عراق و افغانستان نپذیرفت و به شکست های فاجعه بار برای کشور با پیشرفته ترین سلاح های هسته ای جهان تبدیل شده است. علاوه بر این، علی رغم زرادخانه هسته ای آن، ایالات متحده همچنان از حملات تروریستی داخلی که احتمالا با سلاح های هسته ای ساخته می شود، ترس بیشتری نسبت به بازداشت آنها دارد.

به طور خلاصه، قانونی نیست که استدلال کند که سلاح های هسته ای مانع از آن شده اند هر نوع جنگ، یا این که آنها در آینده این کار را انجام خواهند داد. در طول جنگ سرد، هر طرف درگیر جنگ های متعارف بود: شوروی ها، به عنوان مثال، در مجارستان (1956)، چکسلواکی (1968) و افغانستان (1979-89)؛ روس ها در چچن (1994-96؛ 1999-2009)؛ گرجستان (2008)؛ اوکراین (2014-present) و سوریه (2015-present)؛ (1950-53)، ویتنام (1955-75)، لبنان (1982)، گرانادا (1983)، پاناما (1989-90)، خلیج فارس (1990-91)، یوگسلاوی سابق (1991-99) 2001)، افغانستان (2003-present) و عراق (XNUMX-present)، فقط چند مورد را ذکر کرده اند.

تبلیغات

همچنین سلاح های خود را توسط مخالفان غیر هسته ای منعکس نمی کنند. در 1950، چین سال ها از 14 در حال توسعه و استفاده از سلاح های هسته ای خود ایستاده بود، در حالی که ایالات متحده دارای زرادخانه اتمی بسیار پیشرفته بود. با این وجود، همانطور که جریان جزر و مد کره به شدت به سمت شمال حرکت می کرد، زرادخانه هسته ای آمریکا مانع از فرستادن بیش از سربازان 300,000 در رودخانه یالو نشد و منجر به ناپدید شدن در شبه جزیره کره ای شد که آن را تا امروز تقسیم کرده است منجر به یکی از خطرناک ترین حل و فصل نشده در جهان است.

در 1956، بریتانیا متحد هسته ای مسلمان، هشدار داد که مصر غیرممکن است که از ملی کردن کانال سوئز خودداری کند. فایده نداشت: انگلیس، فرانسه و اسرائیل به نیروهای متعارف حمله کردند. در 1982، آرژانتین به جزایر فالکلند تحت حمایت بریتانیا حمله کرد، حتی اگر انگلستان سلاح هسته ای داشته باشد و آرژانتین هم چنین نداشته است.

پس از تهاجم به رهبری ایالات متحده در 1991، به طور معمول عراق مسلحانه از تسخیر موشک اسکاد در اسرائیل مسلح اسرائیل، که اقدامات تلافی جویانه ای نداشته است، متوقف شد، گرچه می توانست از سلاح های هسته ای خود برای تحریک بغداد استفاده کند. دشوار است تصور کنید که چگونه این کار به نفع هر کسی خواهد بود. بدیهی است که سلاح های هسته ای ایالات متحده از حملات تروریستی به ایالات متحده از 11 September 2001 جلوگیری نمی کنند، همانطور که زرادخانه های هسته ای انگلیس و فرانسه از حملات تروریستی مجدد به این کشورها جلوگیری نکرده اند.

به طور خلاصه، مانع از بازدارندگی نمی شود.

الگوی عمیق و جغرافیایی گسترده است. فرانسه، مسلح به هسته ای نمی تواند بر سر جبهه آزادیبخش الجزایر غير هسته ای غلبه کند. زرادخانه هسته اي آمريكا مانع نشد کره شمالی از تصرف یک دادگاه جمع آوری اطلاعات ایالات متحده، USS دهکده سرخ پوستان، در 1968. حتی امروز، این قایق در دست کره شمالی باقی می ماند.

آمریكایی های آمریكا از چین اجازه نگرفتند تا ویتنام را از حمله خود به کامبوج در 1979 بیرون بكشد. تسلیحات هسته ای ایالات متحده نیز مانع از دستگیری دیپلمات های ایالات متحده و گروگان گیری آنها نشد (1979-81)، همانطور که ترس از سلاح های هسته ای ایالات متحده قدرت ایالات متحده و متحدانش را برای مجبور کردن عراق به عقب نشینی از کویت بدون مبارزه در 1990

In سلاح های هسته ای و دیپلماسی اجباری (2017)، دانشمندان سیاسی Todd Sechser و Matthew Fuhrmann بررسی اختلافات ارضی 348 بین 1919 و 1995 را بررسی کردند. آنها از تجزیه و تحلیل آماری استفاده کردند تا ببینند که آیا کشورهای هسته ای مسلح در برخورد با دشمنانشان در حین اختلافات ارضی موفق تر از کشورهای متعارف هستند. آنها نبودند

نه تنها این، بلکه سلاح های هسته ای، کسانی را که خودشان را برای تشدید تقاضا در اختیار دارند، تشویق نمی کنند. اگر چنین چیزی بود، این کشورها تا حدودی بودند کمتر موفق به گرفتن راه خود. در برخی موارد، تجزیه و تحلیل تقریبا مسخره است. بدین ترتیب، در میان موارد بسیار کمی که تهدیدات یک کشور مسلح هسته ای به عنوان یک حریف مجبور به تصویب رسیده بود، ایالات متحده در 1961 اصرار داشت که جمهوری دومینیکن پس از ترور دیکتاتور رافائل ترجیجلو، و همچنین تقاضای ایالات متحده در 1994، پس از یک کودتای نظامی در هائیتی، به این نتیجه رسید که سرهنگ هائیتی ژان برتریان آریستید را به قدرت می رساند. در 1974-75، هسته ای چین مجبور شد که پرتغالی غیر هسته ای را به تسلیم ادعای خود به ماکائو متعهد کند. این نمونه ها گنجانده شده است، زیرا نویسندگان صادقانه به دنبال بررسی تمام مواردی بودند که در آن یک کشور مسلح به صورت هسته ای راه خود را در برابر یک غیر هسته ای در نظر گرفت. اما هیچ ناظر جدی سرزنش پرتغال یا جمهوری دومینیکن را به سلاح های هسته ای چین یا ایالات متحده نمی دهد.

همه اینها همچنین نشان می دهد که دست یافتن به سلاح های هسته ای توسط ایران یا کره شمالی بعید است که این کشورها را قادر سازد تا دیگران را مجبور کنند که اهدافشان با سلاح های هسته ای یا سلاح های معمولی مسلح باشند.

این یک نتیجه گیری است که بازدارندگی هسته ای لزوما مانع آن نشده است و قدرت اجباری را ارائه نکرده است - اما خطرات فوق العاده آن حتی بیشتر از حد اعتبار است.

اول، بازدارندگی از طریق سلاح های هسته ای، اعتبار ندارد. یک افسر پلیس مسلح به یک سلاح هسته ای کوله پشتی بعید است که از یک دزد جلوگیری کند: "به نام قانون متوقف شود، یا من همه را به هم بزنیم!" به طور مشابه، در طول جنگ سرد، ژنرال های ناتو شگفت زده کرد که شهرهای آلمان غربی کمتر از دو کیلوتون فاصله دارند - که بدین معنی است که دفاع از اروپا با سلاح های هسته ای آن را نابود می کند و به همین ترتیب ادعا می کند که ارتش سرخ توسط ابزار هسته ای متوقف خواهد شد باور نکردنی نتیجه نتیجه گیری سلاح های کوچکتر و دقیق تر تاکتیکی بود که بیشتر قابل استفاده بود و بنابراین، اشتغال در یک بحران، بیشتر قابل اعتماد خواهد بود. اما سلاح های مستقر شده که بیشتر قابل استفاده هستند و به این ترتیب معتبر تر به عنوان بازدارنده ها هستند، بیشتر مسئولیت پذیر هستند.

دوم، بازدارندگی نیازمند آن است که زرادخانه هر یک از طرفین به حمله آسیب می رساند یا حداقل این حمله می تواند تا آنجا پیش رفته باشد که قربانیان بالقوه توانایی تلافی ضربتی «اعتصاب دوم» را داشته باشند که برای جلوگیری از چنین حمله ای در ابتدا کافی است. با این حال، با گذشت زمان، موشک های هسته ای به طور فزاینده ای دقت می کنند و باعث افزایش نگرانی در مورد آسیب پذیری این سلاح ها به اعتصاب ضد نیرو می شوند. به طور خلاصه، کشورهای هسته ای به طور فزاینده ای قادر به هدف قرار دادن تسلیحات هسته ای دشمن خود برای نابودی هستند. در نظریه بازدارندگی آشکار، این آسیب پذیری ضد نیروی نامیده می شود، و "آسیب پذیری" با اشاره به سلاح های هسته ای هدف، نه جمعیت آن است. واضح ترین نتیجه سلاح های هسته ای به طور فزاینده ای دقیق و جزء "آسیب پذیری ضد نیرو" از نظریه بازدارندگی این است که احتمال ابتلا به اعتصاب را افزایش دهد در عین حال افزایش خطر یک قربانی احتمالی که از چنین رویدادی ترس دارد ممکن است وسوسه شود که پیش از آن با اعتصاب اولیه خود. وضعیت ناشی از آن - که در آن هر طرف یک مزیت احتمالی را در ابتدا به چشم می خورد، خطرناک است ناپایدار است.

سوم، نظریه بازدارندگی، عقلانیت مطلوب را در بخش تصمیم گیران فرض می کند. فرض بر این است که کسانی که انگشتان خود را بر روی هسته های هسته ای بازی می کنند، بازیگران منطقی هستند که در شرایط بسیار استرس زا، آرام و شناخته شده می مانند. همچنین فرض می شود که رهبران همیشه کنترل نیروهای خود را حفظ می کنند و علاوه بر این، آنها همواره کنترل خود را بر احساسات خود حفظ خواهند کرد، و تصمیم گیری را تنها براساس محاسبه جالب هزینه های استراتژیک و منافع به دست می دهند. به طور خلاصه، تئوری تداوم حفظ می کند که هر طرف شلوار را از دیگران با چشم انداز از عواقب ناگوار ترین و غیر قابل تصور، ترساند و پس از آن خود را با عقلانیت دقیق و دقیق انجام خواهد داد. تقریبا همه چیز در مورد روان شناسی انسان نشان می دهد که این پوچ است.

In بره سیاه و خاکستری Falcon: سفر از طریق یوگسلاوی (1941)، ربکا غرب اشاره کرد که: "فقط بخشی از ما عاقلانه است: فقط بخشی از ما از لذت و روز طولانی شادی لذت می برد، می خواهد به 90 هایمان زندگی کند و در صلح جان می زند ..." این نیازی به دانش خردمندانه نیست که بداند مردم اغلب از سوء تفاهم، خشم، ناامیدی، دیوانگی، استبداد، انتقام، غرور و / یا اعتقادات اخلاقی استفاده می کنند. علاوه بر این، در موقعیت های خاص - به عنوان زمانی که هر دو طرف متقاعد شده است که جنگ اجتناب ناپذیر است، و یا زمانی که فشار برای جلوگیری از از دست دادن چهره بسیار شدید است - یک اقدام غیر منطقی، از جمله یک کشنده، ممکن است مناسب، حتی اجتناب ناپذیر باشد.

وزیر دفاع ژاپن هنگامی که او دستور حمله به پرل هاربر داد، وزیر دفاع ژاپن اظهار داشت: "گاهی اوقات لازم است که چشم های خود را ببندیم و از پلت فرم معبد Kiyomizu [نقطه خودکشی مشهور] پرش کنیم." در طی جنگ جهانی اول، کایسر ویلهلم دوم از آلمان در حاشیه یک سند دولتی نوشت: "حتی اگر ما نابود شود، انگلستان حداقل هند را از دست خواهد داد."

در حالی که در پناهگاه او، در طول روزهای آخر جنگ جهانی دوم، آدولف هیتلر دستور داد که او امیدوار باشد که تخریب کامل آلمان باشد، زیرا او احساس می کرد که آلمانی ها او را شکست داده اند.

همچنین، یک رییس جمهور آمریکا که علائم بیماری روانی را نشان می دهد، نیز به چشم می خورد، و اظهارات و توییت هایش به شدت با زوال عقل یا روان درمانی واقعی مطابقت دارد. رهبران ملی - مسلح هسته ای یا نه - از بیماری های روحی مصون نیستند. با این حال، نظریه بازدارندگی در غیر این صورت فرض می شود.

سرانجام، هیچ راهی برای رهبران غیر نظامی یا نظامی وجود ندارد که بدانند زمانی که کشورشان قدرت شلیک نسل کافی را برای تأمین نیاز به داشتن «موثر بازدارنده» به ارمغان آورده است. به عنوان مثال، اگر یک طرف مایل باشد در یک ضد حمله نابود شود، صرفنظر از اقدام تلافیجویانه، نمی توان آن را متوقف کرد. متناوبا، اگر یک طرف از خصومت غیرقابل انکار دیگران و یا بی تفاوتی پیش بینی شده برای از دست دادن زندگی متقاعد شده باشد، هیچ گونه سلاح نظامی قابل قبول نیست. نه تنها این، اما تا زمانی که سلاح های جمع آوری شده، پول را برای پیمانکاران دفاعی پول می پردازند، و تا زمانی که طراحی، تولید و راه اندازی نسل جدیدی از پیشرفت های پیشرفت های هسته ای، حقیقت در مورد نظریه بازدارندگی باقی خواهد ماند. حتی آسمان محدودیت نیست نیروهای نظامی می خواهند سلاح را در فضای بیرونی قرار دهند.

تا آنجا که سلاح های هسته ای نیز با نشان دادن دستاوردهای تکنولوژیک یک ملت و به تبع آن، به دست آوردن مشروعیت به رهبران و کشور های دیگر ناامن، همواره به نیازهای نمادین، روانشناختی خدمت می کنند، اما پس از آن، هیچ راه منطقی برای ایجاد حداقل (یا حداکثر) اندازه یک زرادخانه. در بعضی موارد، انفجارهای اضافی، علی رغم قانون بازده کاهش می یابند یا همانطور که وینستون چرچیل اشاره کرد، آنها به سادگی "گزاف گویی" را انجام می دهند.

علاوه بر این، بازدارندگی اخلاقی یک اکسیمورون است. متکلمان می دانند که یک جنگ هسته ای هرگز نمی تواند معیارهای به اصطلاح "جنگ درست" را برآورده کند. در 1966، شورای دوم واتیکان به این نتیجه رسیدند: "هر گونه اقدام جنگی که بدون تظاهر به تخریب کل شهرها و یا مناطق وسیع و همراه با جمعیت آنها انجام می شود، جرم علیه خدا و انسان است. این محکومیت بی قید و شرط است. و در یک نامه اسطوره ای در 1983، اسقف های کاتولیک ایالات متحده افزود: "این محکومیت، در قضاوت ما، حتی به استفاده از مقابله با استفاده از سلاح های قابل توجه در شهرهای دشمن نیز اعمال می شود. آنها ادامه دادند که اگر چیزی برای انجام دادن غیرمعمول باشد، همچنین تهدید آمیز است. پاپ فرانسیس، در پیامی به کنفرانس 2014 وین در مورد تاثیر بشردوستانه سلاح های هسته ای، اعلام کرد: "بازدارندگی هسته ای و تهدید از بین بردن متقابل اطمینان نمی توانند مبنای اخلاقیات برادری و همزیستی صلح آمیز میان مردم و ایالات است."

شورای اسقفان متحد متودیست بیشتر از همتایان کاتولیک خود می گذرد و در 1986 اظهار داشت که: "رفع نگرانی دیگر نباید از برکت کلیساها برخوردار باشد، حتی به عنوان یک موقت موقت برای حفظ سلاح های هسته ای." که در جنگ فقط پل رامزی، اخلاق پروتستان، خواسته خوانندگان خود را تصور کرد که تصادفات رانندگی در یک شهر خاص به طور ناگهانی به صفر کاهش یافته است، و پس از آن معلوم شد که همه افراد مجبور بودند یک نوزاد تازه متولد شده را به سپر هر خودرو بچسبانند.

شاید ترسناکترین چیز در مورد بازدارندگی هستهای مسیرهای بسیاری برای شکست است. بر خلاف آنچه که به طور گسترده ای تصور می شود، احتمالا احتمال حمله یک حمله "BOLT از آبی" (BOOB) است. در عین حال، خطرات قابل ملاحظه ای در ارتباط با جنگ های متعارف جنگ، استفاده تصادفی یا غیر مجاز، استفاده غیر منطقی وجود دارد (اگر چه می توان گفت که این هر استفاده از سلاح های هسته ای غیر منطقی است) یا هشدارهای دروغین که با عادت ترسناک اتفاق افتاده است و می تواند منجر به تلافی علیه یک حمله که اتفاق نیفتاده باشد. همچنین حوادث متعدد "شکسته فلش" - پرتاب تصادفی، شلیک، سرقت و یا از دست دادن یک سلاح هسته ای - و نیز شرایطی که چنین حوادثی به عنوان گله ای از غاز ها، خط لوله گاز شکسته شده یا کدهای کامپیوتری معیوب تفسیر شده اند پرتاب موشکی خصمانه.

در بالا فقط برخی از ناهنجاری ها و خطرات ناشی از بازدارندگی، مؤلفه اعتقاداتی است که سخت افزار، نرم افزار، استقرار، انباشت و تشدید را کنترل می کند. از بین بردن ایدئولوژی - پیروزی بر الهیات - بازدارندگی آسان نخواهد بود، اما همچنان در معرض خطر انقراض جهانی قرار ندارد. همانطور که شاعر TS Eliot یک بار نوشت، مگر اینکه شما در سرتاسر خود هستید، چگونه می دانید چقدر بلند هستید؟ و هنگامی که به بازدارندگی هسته ای می آید، ما همه چیز را در سر می پرورانیم.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی