صدور لوح تقدیر از ساده است

by دیوید سوانسون، September 10، 2018.

به عنوان دولت ایالات متحده به طور همزمان تهدید می کند دیوان کیفری بین المللی برای حتی اقدام به عنوان اگر آن را ممکن است ایالات متحده برای جنایات در افغانستان (موضوع "مورد بررسی" برای سال ها در حال حاضر، در حالی که ICC هنوز برای هر چیزی که غیر آفریقایی را تحت تعقیب قرار داد) و (با اختلاف نظر شناختی کمی) استفاده ادعای غیر قابل اعتمادی مبنی بر اینکه دولت سوریه ممکن است قانون را بهانه ای برای تهدید به نقض قوانین عالی بین المللی (که علیه جنگ) با افزایش قتل در سوریه است، انتخاب کند، انتخاب میان جنگ و قانون نمی تواند جدی تر و مهم باشد.

این سوال توسط بسیاری از استعدادها مورد توجه قرار گرفته است سخنرانان و تسهیل کنندگان کارگاه در #NoWar2018 بعدا در این ماه در تورنتو. این کنفرانس بر جایگزین کردن کشتار جمعی با پیشگیری و رفع اختلافات بی خشونت متمرکز خواهد بود. انتظار میرود از شرکت کنندگان انتظار داشته باشیم که در این مورد بیشتر و کمی دیگر به توافق برسند.

آیا تا به حال قانون برای جنگ یا صلح بیشتر استفاده شده است؟ آیا آسیب بیشتری به آن وارد شده است یا خیر؟ آیا باید تمرکز قابل توجهی از یک جنبش صلح باشد؟ آیا باید بر قوانین محلی، قوانین مربوط به سطح ملی، ارتقاء نهادهای بین المللی موجود، دموکراتیزه کردن چنین نهاد ها، ایجاد یک فدراسیون جهانی یا دولت جدید یا پیشرفت معاهدات خلع سلاح و حقوق بشر تمرکز کند؟ هیچ یک از توافق جهانی، و یا چیزی حتی نزدیک به آن، در هر یک از این نکات وجود دارد.

اما من بر این باور هستم که بر روی پروژه های خاص (یا اینکه موافقت به اولویت بندی آنها وجود دارد) می توان و می تواند بر اساس منافع حاصل شود و اگر به طور کامل و آشکار مورد بحث و بررسی قرار گیرد، اگر اذعان شود، بسیار مفید خواهد بود.

من فقط کتاب جیمز رانی را خوانده ام صلح جهانی از طریق قانون. من خودم را به عنوان اختلاف نظر به عنوان توافق با جزئیات آن، اما با توافق بسیار بیشتر از آن با وضعیت موجود از حس مشترک غربی است. من فکر می کنم مهم است که ما از طریق برخی از جزئیات تفکر کنیم و با هم به همان اندازه که توانایی داریم، با ما همخوانی داشته باشیم یا نه.

رانی یک دیدگاه "متوسط" را پیشنهاد می کند که به دور از اتوپیای فدرالیسم جهانی است. با اشاره به پیشنهادات، که در حال حاضر قرن ها از جرمی بنتام، رانی است، می نویسد: "چشم انداز تصویب پیشنهاد" جهانی صلح در قانون "بنتام تقریبا به معنای بی حد و حدی بیشتر از فدرالیسم جهانی است که به زودی به تصویب می رسد."

اما داور، به عنوان پیشنهاد شده توسط بنتام، به قانون بیش از 100 سال پیش به تصویب رسید؟ خوب، نوعی در اینجا این است که چگونه رانی به یک لیست از قوانین گذشته می گوید: "کنوانسیون دوم لاهه (جنگ غیر قانونی برای جمع آوری بدهی ها؛ پذیرش اصل" داوری داوری، اما بدون ماشین آلات عملیاتی "). در واقع، مشکل اصلی کنوانسیون لاهه دوم نه فقدان "ماشین" بلکه فقدان در واقع نیاز به هر چیزی دارد. اگر کسی از متن این قانون عبور کند و "از بهترین تلاش خود برای" و "تا آنجا که شرایط اجازه می دهد" و عبارات مشابهی را حذف کند، شما باید یک قانون داشته باشید که ملت ها باید بدون رجوع به حل اختلافات - قانونی که شامل یک توصیف نسبتا دقیق از یک پروسه قطعنامه.

رنی به طور مشابه، اما با کمترین پایه، قوانینی را که سالها بعد از 21 به اجرا درآمد، رد می کند: "پیمان کلوگ گری بریان (اصل اصولی جنگ، اما نه ساز و کار اجرایی)". با این حال، پیمان کلوگ گریبری از کلمات کلیدی که در کنوانسیون دوم لاهه یافت می شود، یا هر چیز دیگری درباره اصول هنجاری. این نیاز به حل اختلافات خشونت آمیز، توقف کامل دارد. در حقیقت "اصل غلط بر اصل حاکم بر جنگ" - در قرائت واقعی متن این قانون - دقیقا فرمانبرداری از جنگ و هیچ چیز دیگری نیست. هیچ چیز دقیقی با قرار دادن کلمات بر روی "اصل هنجاری" ارتباط برقرار نمی شود. نیاز به "ماشین آلات"، اگر نه "اجرای" (مدت زمان دشوار، همانطور که در یک دقیقه دیده می شود) یک نیاز واقعی است. اما نهادهای حل اختلافات می توانند به ممنوعیت جنگی که در پیمان Kellogg-Briand موجود است بدون تصور اینکه ممنوعیت وجود ندارد (آیا موافق موارد نقصی است که احتمالا توسط منشور سازمان ملل باز شده است) اضافه می شود.

در اینجا سه ​​مرحله Ranney پیشنهاد می دهد که جایگزین جنگ با قانون شوید:

"(1) کاهش تسلیحات - عمدتا لغو سلاح های هسته ای با کاهش الزاما در نیروهای متعارف؛"

موافقم

"(2) یک سیستم چهار مرحله ای از حل اختلافات جایگزین جهانی (ADR)، با استفاده از قانون و عدالت،" ("مذاکره اجباری، واسطه اجباری، داوری داوری و تصمیم گیری اجباری توسط دادگاه جهانی")

موافقم

"(3) مکانیسم های اجرایی مناسب، از جمله نیروی صلح سازمان ملل متحد" ("نه صلح آمیز")

در اینجا یک اختلاف عمده وجود دارد. یک نیروی صلح سازمان ملل متحد، هرچند به طور مناسب توسط ژنرال جورج اورول فرمان داده شده، وجود دارد و از زمان آغاز جنگ در کره، به شدت از بین رفته است. رانی، به نظر من، به طور مثبت، یک نویسنده دیگری پیشنهاد می کند که این پلیس جهانی با سلاح های هسته ای مسلح شود. بنابراین، این ایده دیوانه جدید است. رانی همچنین از "مسوولیت محافظت" (R2P) جهان از نسل کشی تا جنگ (بدون، همانطور که معمول است، هرگز مشخص کردن چیزی که یکی از آن ها را متمایز می کند) مورد حمایت قرار می گیرد. و علیرغم عدم احترام سنتی به یک قانون روشن مانند پیمان Kellogg-Briand، رننی احترام سنتی را برای R2P ارائه می دهد، هرچند که هیچ قانونی در آن وجود ندارد: "با توجه به اینکه مسئولیت جدید" محافظت از "مداخلات ناسازگاری" را تضمین می کند.

کجا این باور را به جنگ با سازمان ملل متحد برای علت صلح به ما تحمیل می کند؟ مکان هایی مانند این (اعتقاد به شغل غیر قانونی مناسب): "علی رغم مخالفت رئیس جمهور اخیر آمریکا، استفاده از نیروهای سازمان ملل متحد برای کمک به ساختن ملت، چیزی است که قطعا باید در عراق و افغانستان، که در حال حاضر به هزینه ایالات متحده تریلیون ها دلار، هزاران نفر از زندگی، و به دست آوردن ما چیزی جز تحقیر بخش بزرگی از جهان است. شناسایی "ما" با دولت آمریکا عمیق ترین مشکل در اینجاست. مفهوم این که جنگ های نسل کشی هزینه هایی را برای ایالات متحده به ارمغان آورده است که ارزش آن ها حتی در مقایسه با هزینه های قربانیان اصلی قربانیان جنگ است، زشت ترین مشکل این است که هنوز در متن مقاله ای است که پیشنهاد می کند از جنگ های بیشتری برای جلوگیری از نسل کشی استفاده کند. "

در عدالت، رانی از سازمان ملل متحد دموکراتیک حمایت می کند، که نشان می دهد که استفاده از ارتش هایش با آنچه که امروز انجام می دهد بسیار متفاوت است. اما نمی توانم بگویم که چگونه می توان با عراق و افغانستان اشغال کرد.

من فکر می کنم حمایت رانی از یک ماشین جنگی بهبود یافته در سازمان جهانی جهانی به یک مسئله دیگر مطرح شده در کتاب او می انجامد. او معتقد است که فدرالیسم جهانی بسیار نامطمئن و غیرممکن است، زیرا در هر زمانی به زودی ارزش آن را ندارد. با این حال، من اعتقاد دارم که انتقال انحصار گرمایش به یک سازمان دموکراتیک، حتی بیشتر غیرممکن و غیر قابل باور است. و این بار با این احساسات محبوب موافقم. یک حکومت جامع دنیای جهانی که می تواند هومو sapiens را برای تخریب محیط زیست مهار کند، به شدت مورد نیاز است، در حالی که به شدت مقاومت می کند. یک مؤسسه جهانی مبارزه با جنگ از زیر دست ایالات متحده حتی قویتر از آن مقاومت کرده و یک ایده وحشتناک است.

من فکر می کنم منطق این است که چرا این ایده وحشتناک کاملا روشن است. اگر استفاده از خشونت مرگبار برای انجام برخی از چیزهای خوب در جهان که نمی توان بدون خشونت انجام داد (یک ادعا بسیار مشکوک، اما بسیار گسترده و عمیقا اعتقاد دارد) مورد نیاز است، مردم می خواهند کنترل برخی از خشونت های مرگبار را داشته باشند، و رهبران ملی می خواهند برخی از کنترل خشونت مرگبار را کنترل می کنند. حتی سازمان ملل متحد دموکراتیک کنترل بیشتر را از دست احزاب که بسیار آن را می خواهند، کنترل می کنند. اگر، از سوی دیگر، ما اعتقاد داریم که داده ها نشان می دهند که خشونت علیه خشونت مؤثرتر از خشونت است، پس هیچ دستگاه جنگی مورد نیاز نیست. البته این دلیل بسیاری از ما برای تلاش برای از بین بردن جنگ است.

رانی بعضی از نمونه هایی از آنچه را که او "قوانین قوی" بین المللی مانند سازمان تجارت جهانی می نامد، می دهد، اما آنها نظامی نیستند. معلوم نیست چرا استفاده قوی از قوانین علیه جنگ نیاز به استفاده از جنگ با نقض خود دارد. راننی در مورد اعمال ممنوعیت سلاح های هسته ای می نویسد: "یک بی نظمی بین المللی باید با همان قاچاق داخلی محاکمه شود". بله. خوب اما این نیازی به هیچ «نیروی صلح مسلح» ندارد. متاسفانه قاتلان با بمباران همه در اطرافشان (توجیه حمله به افغانستان در 2001، که منحصرا آشکار و فاجعه بار است) نیست.

رانی همچنین به عنوان یک پسوند فکر می کند که من فکر می کنم باید در این پروژه مهم باشد. او می نویسد: "نه این که نیروی صلح سازمان ملل متحد [نهاد ملل متحد] باید تنها به اعمال زور مشغول شود. برعکس، باید یک نیروی "صلح و آشتی" باشد که استفاده کامل از حل منازعات و سایر رویکردهای خشونتطلبانه، مانند نیروی صلح خشونت آمیز موجود را داشته باشد. لازم است انواع مختلفی از نیروهای صلح وجود داشته باشد که به طور مناسب متخصص و آموزش دیده برای تمرکز بر چالش های گوناگون باشد. "

اما چرا این رویکرد برتر را به یک یادداشت جانبی می دهید؟ و چگونه این کار با آنچه در حال حاضر انجام می شود، متفاوت است؟

خوب، دوباره، رانی یک سازمان دموکراتیک را پیشنهاد می کند که توسط پنج جنگجوی بزرگ و فروشندگان سلاح تحت سلطه قرار نگرفته است. این نقطه اصلی توافق است. نخستین سوال این است که آیا شما به خشونت پیوستگی دارید یا خیر، چگونه ایالات متحده و متحدان آن را به جامعۀ جهانی حقوق تبدیل کنید، از جمله چگونگی دموکراتیزه کردن یا جایگزینی سازمان ملل.

اما وقتی تصور یک جهان دموکراتیزه جهان، بیایید آن را با استفاده از ابزار قرون وسطی، با وجود پیشرفتهای تکنولوژیکی وحشتناک، پیش بینی نکنیم. این همبستگی در داستانهای علمی تخیلی ذهن من است که در آن انسانها سفر فضایی را فرا گرفته اند اما بسیار مشتاقانه برای شروع مبارزه های مشت می شوند. این یک واقعیت احتمالی نیست جهاني نيست که ايالات متحده از وضعيت مهاجم سرزمين رها شده است، در حالي که تعاملات متداول بين ملل شامل بمباران مردم است.

رسیدن به world beyond war بدون استفاده از جنگ برای انجام این کار خلوص شخصی نیست ، بلکه به حداکثر رساندن احتمال موفقیت است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی