کمپین مردم فقیر پادزهری برای فرهنگ مسموم و نظامی شده ارائه می دهد که برنامه ملی را منحرف کرده است.
توسط Brock McIntosh، مارس 21، 2018، رویاهای مشترک.
این قطعه از یک سخنرانی که توسط بروک مکینتاش در مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد، اقتباس شده است کمپین مردم فقیر.
من اینجا هستم تا امروز با یکی از شرارت های سه گانه دکتر کینگ صحبت کنم. نظامی گری. او به عنوان یک سرباز جنگی افغانستان مایل بود که جنبه هشدار خود را در مورد نظامی گرایی را برجسته کند، هنگامی که او گفت: "این راه ... تزریق داروهای مسموم از تنفر به رگهای مردم به طور معمول انسان ... نمی تواند با عقل، عدالت و عشق."
من می خواهم به شما در مورد دقیق لحظه ای که متوجه شدم، سم در من وجود دارد. من فرزند یک پرستار و یک کارگر کارخانه در مرکز اصلی ایلینوی، خانواده کارگران آبی و کارمند خدماتی هستم. در اوج جنگ عراق، استخدام های نظامي در دبیرستان من را جذب کرد و پاداش ها و کمک های کالجي را که بعضی از آنها به عنوان بلیط خود به آنها اشاره می کردند به من جذب کردند، امیدوار بودم که بلیط من باشد up، فرصت هایی را فراهم می کند که یک بار از دسترس خارج شد.
دو سال بعد، زمانی که من 20 ساله بودم، من روی بدن یک پسر 16 ساله افغان ایستاده بودم. یک بمب کنار جاده ای که او پیش از موعد انفجار ساخت. او تحت تأثیر قرار گرفت و در حال سوختن بود و بعد از آنکه یک دستانش توسط پزشکان ما قطع شد، آرام شد. دست دیگر او زبری از یک کشاورز یا یک چوپان بود.
همانطور که او با بیان صلح آمیز در آنجا قرار داشت، جزئیات چهره اش را مطالعه کرد و خود را گرفت ریشه برای او. "اگر این پسر من را شناخت،" فکر کردم، "او نمی خواهد من را بکشد". و من اینجا هستم، قصد داشتم او را بکشم. و احساس بدی که من می خواستم او را به زندگی ادامه دهم. این ذهن مسموم است. این ذهنیت نظامی است. و تمام فرصت هایی که توسط ارتش به من داده می شود نمی تواند هزینه جنگ را به نفع من بازپرداخت. افرادی فقیر هستند که بار جنگ را برای نخبگان که آنها را می فرستند حمل می کنند.
یک پسر طبقه کارگر از ایلینوی به نیمه راه در سراسر جهان فرستاده شد تا یک کشاورز جوان را بکشد. چگونه به اینجا رسیدیم؟ چگونه این جنگ جنگی دیوانه به وجود آمد؟
"ما به یک کمپین مردم فقیر برای تقویت صدای افراد منظم در بالای لابی صنعت نظامی ، یک اقتصاد مسموم ، برای تقاضای شغل در صنایع غیر از جنگ سازی ، خواستار فرصت هایی برای طبقه کارگر که نیازی به کشتن افراد دیگر نیست ، نیاز داریم. مردمان طبقه کارگر. "
اول، تقاضا وجود دارد. جامعه ای که به طور مداوم تهدید می کند، همیشه برای جنگ ها حتی در زمان صلح آماده می شود. برای انجام این کار نیاز به یک مجتمع نظامی-صنعتی، یک اقتصاد وسیع جنگی است که مقررات، سود، سهام و شغل آن بستگی به نیروی نظامی دائمی دارد و ثروت آن بیشتر در زمان جنگ به دست می آید. شرکت ها از نفوذ سیاسی برخوردار هستند، و به همین ترتیب، اعضائی که به این مشاغل نیاز دارند.
دوم، عرضه وجود دارد. ملتی که می خواهد داوطلبان را به ارتش خود جذب کند و مراقبت از جانب جانبازان را فراهم می کند، فرصت هایی را فراهم می کند که کارکنان را جذب می کنند که عمدتا کارگرانی با فرصت های محدود هستند.
ما برای کمپین فقیران مردم برای تقویت صدای مردم به طور منظم در بالای لابی صنایع نظامی، یک اقتصاد مسموم، نیاز به مشاغل در صنایع غیر از جنگ، برای تقاضای فرصت برای افراد طبقه کارگر که نیازی به کشتن کارهای دیگر ندارند، نیاز داریم مردمی کلاس
ما به کمپین فقیران مردم نیاز داریم تا تقاضای عدالت برای افراد رنگی که توسط یک نیروی پلیس نظامی، یک اجرای قانون مسموم کشته شده اند، مورد نیاز باشد.
ما برای کمپین فقیران مردم برای تبدیل یک سیاست نظامی، یک کنگره مسموم و یک کاخ سفید مسموم، که ضعف آنها را با ضرب و شتم سینه نشان می دهد و پایگاه خود را با درام های جنگی متحد می کنیم، نیاز داریم.
کمپین فقیران مردم پادزهر را به یک فرهنگ سمی و نظامی تبدیل می کند. جنگ همیشه راهی است که توجه ما را منحرف می کند و اولویت های ما را از بین می برد. برای سازماندهی عدالت نژادی، اقتصادی و محیط زیست به کمپین فقیران مردم نیاز داریم؛ برای تحمیل این مسائل به جلو؛ و دستورالعمل کشور ما را اصلاح کنیم.