نوشته رکسان عساف لین، هاب پیشرو, ممکن است 15، 2022
در مستند Jehane Noujaim "Control Room"، یک کیفرخواست متهورانه از رسانه های جاسازی شده در فرماندهی مرکزی (CENTCOM) در جریان تهاجم ایالات متحده به عراق در سال 2003، سخنگوی ارتش، ستوان جاش راشینگ، سخنگوی تفنگداران نیروی دریایی ارتش، یک خبر آشکار شد. وقتی واکنش خودش به پخش برنامه «سربازان آمریکایی در کف کاشی سرد پراکنده شدهاند» از الجزیره را به یاد میآورد، قطبنمای اخلاقی او متزلزل میشود. او آن را «کاملاً طغیانکننده» و حتی تهوعآور یافت. در مقابل، تصاویر "به همان اندازه اگر نه وحشتناک تر" از غیرنظامیان خونین در بصره در شب قبل، به اندازه شام او را قطع نکرد. به عنوان مثال، ما فقط به این اهمیت میدهیم که درد و رنج تیم خودمان باشد.
قرار است اصحاب مطبوعات هرگز سوژه اخبار نشوند. افسوس که وقتی روزنامه نگاری ترور می شود، خبرساز می شود. اما چه کسی آن را گزارش می کند؟ و چگونه قاب شده است؟ الجزیره متقاعد شده است قتل 11 ماه مه خبرنگار باتجربه فلسطینی آمریکایی، شیرین ابواکله، کار ارتش اسرائیل بود.
من هم همینطور. کشش نیست. در کنار خبرنگاران دیگری که حملات اسرائیل به یک منطقه غیرنظامی را پوشش میدادند، هر کدام در کلاه ایمنی و جلیقهای با علامت «پرس»، دو نفر از چهار نفر - ابواکله و همکار روزنامهنگار الجزیره، علی صمودی، هدف گلوله قرار گرفتند. سمودی از ناحیه پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و راهی بیمارستان شد. ابواکله گلوله ای به سرش خورد و در محل جان باخت.
آنها در یک اردوگاه آوارگان در شمال شهر جنین در کرانه باختری فلسطین کار می کردند که اسرائیل چندین دهه است که بدون مجازات آن را بمباران می کند، به این دلیل که فلسطینی هایی که اشغال نظامی وحشیانه خارجی آنها را رد می کنند "نظامی" یا "تروریست" هستند. خانههای آنها میتواند توسط صدها نفر ویران شود و خانوادهها میتوانند بدون مراجعه از پناهنده به بیخانمان (یا مرده) تبدیل شوند.
در ایالات متحده، به نظر میرسد گزارشهای مربوط به قتل، اسرائیل را مقصر میدانند، حتی اگر آن را صریح بیان نکنیم - به استثنای نیویورک تایمز (NYT) که طبق معمول کارش را انجام میدهد و به هر قیمتی اسرائیل را پوشش میدهد. بطور قابل پیش بینی، پوشش نیویورک تایمز حول موضوع تحقیقات پزشکی قانونی مرگ ابواکله می رقصد و اعلام می کند "روزنامه نگار فلسطینی، در سن 51 سالگی درگذشت"، گویی به دلایل طبیعی. ظاهر تعادل تمرینی برای معادل سازی کاذب است.
با این حال، سیانان و سایر رسانههای اصلی شرکتها تا جایی تکامل یافتهاند که گاه به گاه ابراز همدردی با فلسطین درست در راس داستان مطرح میشود. او به مدت دو دهه و نیم، درد و رنج فلسطینیان تحت اشغال اسرائیل را برای ده ها میلیون بیننده عرب شرح داد. با توجه به شهرت سیانان برای انتشار یادداشتهای داخلی که صراحتاً استفاده از اصطلاح «اشغال» را در زمینه روابط اسرائیل با فلسطین ممنوع میکند، این امر بسیار دلگرمکننده است.
حتی یک جستجوی گوگل نیز علت مرگ را به اسرائیل اختصاص می دهد.
اما در سال 2003، سیانان از تکرار آنچه قبلاً در مورد مازن دانا، تصویربردار/خبرنگار رویترز که بهندرت از مقامات اسرائیلی برای خروج از کرانه باختری فلسطین اشغالی برای انجام مأموریتی در عراق دریافت کرده بود و در نهایت کشته شده بود، خجالتی بود. . یک اپراتور مسلسل آمریکایی به طور اعتراف، نیم تنه دانا را هدف گرفته بود (زیر حروف بزرگ او را به عنوان یک مرد در حال کار برای یک کنسرت تلویزیونی معرفی می کند). یک فیلمبردار رویترز یکشنبه هنگام فیلمبرداری در نزدیکی زندان ابوغریب مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد... به جای گزارشی که قبلاً در دسترس بود، بهجای گزارشی که قبلاً در دسترس بود، به نقل از انتشار قبلی رویترز، اظهار داشت:
صدای منفعل چیست؟ و چه کسی غیر از ارتش آمریکا در آن لحظه با اسلحه های پر شده در نزدیکی زندان ابوغریب بود؟ این یک تیرانداز تانک بود که ادعا کرد دوربین دانا را با یک پرتابگر راکتی اشتباه گرفته است، درست پس از اینکه گزارشگر از پرسنل ارتش ایالات متحده اجازه شلیک به سمت زندان را گرفت.
من از مرگ مازن در حین کار از اتاق خبر کاپیتول هیل در پایان دوره کارشناسی ارشد روزنامه نگاری مطلع شدم. در سن تقریباً دو برابر همکلاسیهایم، دیر به بازی رفتم، اما میخواستم اعتبارم را بگیرم تا به دانشآموزان آموزش بدهم که موضع غیرقابل معذرتخواهی رسانههای ایالات متحده در پوشش اسرائیل و فلسطین را که طرفدار اسرائیل هستند، بشناسند. من یک سال بود که از فلسطین و اسرائیل گزارش داده بودم، در مورد ریشه فلسطینی پدرم کنجکاو شده بودم و با مازن دانا رابطه نزدیک داشتم.
با دمپایی و یک پیراهن نخی نازک، مازن و دوربین بزرگش را در خیابان بیت لحم دنبال کرده بودم، در جریان درگیری بین سربازان مسلح اسرائیلی و پسرانی که سنگ پرتاب میکردند، در نهایت دوربین دستیام را بستند و به پیادهروی رفتم، جایی که شبابها خودشان را به ویترین مغازهها فشار دادند. . مازن به سمت گروه مسلحی که در اطراف آوارهای سنگی قدم گذاشته بود تا شلیک کند (اما نه برای شلیک) ادامه داد. مانند سایر افراد برجسته، او هر روز - به معنای واقعی کلمه - در بازی بود که از تلاش های اسرائیل برای خاموش کردن صدایش و بستن لنز خود سرپیچی می کرد.
اما این آتش اسرائیل نبود که جریان واقعیتگویی او را متوقف کرد. ما بودیم این آمریکا بود که ارتش ما مازن را کشت.
در آنها پایگاه داده کمیته حفاظت از روزنامه نگاران مستقر در ایالات متحده علت مرگ مازن را "تقاطع" ذکر می کند.
جای تعجب نیست که دیرینه روزنامه هاآرتص به طور مشخص به عنوان صدای اسرائیل، چه در آن زمان و چه در حال حاضر، خود انتقادی بود. پاراگراف اصلی آغاز می شود: «ممنوع شدن اسرائیل از کرانه باختری، روزنامه نگاران فلسطینی در نوار غزه دیروز مراسم تشییع جنازه نمادین مازن دانا را برگزار کردند...».
درباره موضوع شیرین ابواکله، مقاله نویس هاآرتص، گیدئون لوی برای تلفن های موبایل خاموش است در مورد گمنامی غم انگیز خونریزی فلسطینی ها در حالی که قربانی یک روزنامه نگار معروف نیست.
در کنفرانس خبرنگاران و ویراستاران نظامی دی سی در سال 2003، اتفاقاً در کنار یک خبرنگار کلرادو که آنجا در صحنه جنایت بود، نشستم. او بهترین دوست مازن و نائل شیوخی را به یاد می آورد که با هق هق گریه می کرد: «مازن، مازن! به او شلیک کردند! اوه خدای من!" او قبلاً دیده بود که مازن مورد اصابت گلوله نظامی قرار گرفته است، اما نه به این شکل. مازن غول پیکر، با دوربین غول پیکر همیشه حاضر خود، خاری در چشم ارتش اسرائیل در شهر الخلیل بود، میزبان مکان های دفن ابراهیم، اسحاق و یعقوب و بنابراین به شدت توسط متعصبان مذهبی یهودی اسلحه نفوذ کرده بود. از خارج از کشور که به طور مداوم با جمعیت بومی در اجرای دستور کتاب مقدس خود برای استعمار دشمنی می کنند. ثبت تجاوزات آنها به صورت ویدئویی برای مازن و نائل یک ورزش خونی بود. آنها نیز مانند 600,000 نفر دیگر که علیه کنترل غیرقانونی اسرائیل قیام کردند، در طول انتفاضه اول زندانی عقیدتی بودند و بی رحمانه شکنجه شدند.
برای بیش از نیم قرن، شاهدان "حقایق روی زمین" اسراییل با موفقیت مورد توجه قرار گرفتند و از آنها دوری گزیدند. اما در دهههای اخیر، شنیده شدن مناسب برای فعالان طیف گسترده، زائران مذهبی مقید به وجدان، سیاستمدارانی که به دنبال مناصب هستند و حتی خبرنگاران در جریان اصلی در مورد سوء استفادههای اسرائیل به خوبی شنیده میشوند. همین را نمی توان در مورد انتقاد آمریکا از روباه لباس پوشانمان گفت.
در یک گفتگوی خصوصی با ستوان راشینگ در شیکاگو پس از اینکه ارتش را ترک کرد و برای الجزیره کار کرد، به من فاش کرد که بخشی از مصاحبه مستند نجیم که در آن او از نظر اخلاقی متحول شده است، در واقع ویرایش شده است تا نشان دهد که انسانیت "طرف دیگر" فقط بعداً در فیلمبرداری متوجه او شد. در واقع، این بخشی از همان مصاحبه 40 دقیقه ای بود که در آن او اعتقادات درستی را از طرف کارفرما بیان کرد. با این حال، نظر او به خوبی گرفته شده است.
این مستند ما را از بمباران هتل فلسطین در بغداد که ده ها روزنامه نگار در آنجا اسکان داده بودند، به نمایش می گذارد. خارج از درک است که اطلاعات نظامی خودمان پس از دادن مختصات اجازه چنین کاری را بدهد. با این حال، حتی بهترین و درخشان ترین خودمان نیز از تابش خیره کننده حقیقت دور می شوند.
آن گارلز از رادیو عمومی ملی در سالی که دیپلم خود را گرفتم برای شروع در مدرسه روزنامهنگاری مدیل نورث وسترن دعوت شد. من پشت سر او نشستم و احساس غرور میکردم که مدرک پیشرفتهای را از مدرسهای دریافت کردم که با چنین ساکنان محترم طبقه چهارم همراهی میکند.
سپس او آن را گفت. او فاجعه اینجا در بغداد را تصدیق کرد، اما پس از همه، خبرنگارانی که در فلسطین بررسی می کردند می دانستند که آنها در یک منطقه جنگی هستند. ذهنم در ناباوری یخ زد. شکمم ترش کرد او خود را رها کرد - و همه ما در آن صحنه گرم با آنها.
جالب اینجاست که در همان سال فارغالتحصیلی، این رئیس مدیل بود که تام بروکاو را برای شروع بزرگتر دانشگاه نورث وسترن که در استادیوم فوتبال برگزار شد، به دست آورد. او در سخنرانی خود خواستار صلح جهانی شد که به توقف درگیری اسرائیل در فلسطین بستگی دارد - به عبارت بسیار. صدای تشویق از مدارس مختلف در سرتاسر این حوزه بلند شد.
امروز روز جدیدی است که مد شده است از اشتباهات اسرائیل انتقاد کنیم. اما زمانی که ارتش ایالات متحده مطبوعات را هدف قرار داد، هیچ کس پلک نزد.