صدای عراق فریاد می زند از دور

عراقی ها در حال سرنگونی بدون خشونت دیکتاتور خود قبل از سرنگونی خشونت آمیز وی توسط ایالات متحده در سال 2003 بودند. هنگامی که نظامیان آمریکایی در 2008 و در بهار عربی 2011 و سال های پس از آن شروع به تسریع در آزادی و گسترش دموکراسی کردند ، جنبش های اعتراضی غیر خشونت آمیز عراق دوباره رشد کردند و برای تغییر ، از جمله سرنگونی دیکتاتور جدید منطقه سبز آنها تلاش کردند. او سرانجام کنار می رود ، اما نه قبل از زندانی کردن ، شکنجه کردن و قتل فعالان - البته با سلاح های آمریکایی.

جنبش های عراقی برای حقوق زنان ، حقوق کار ، متوقف ساختن سد در دجله در ترکیه ، پرتاب آخرین نیروهای آمریکایی به خارج از کشور ، آزادی دولت از نفوذ ایران و محافظت از نفت عراق در برابر خارجی ها وجود داشته و دارد. کنترل شرکت در بخش عمده فعالیتها ، جنبشی علیه فرقه گرایی بوده است که اشغال ایالات متحده به وجود آورده است. در اینجا در ایالات متحده چیزهای زیادی در مورد آن نمی شنویم. این دروغی که بارها و بارها به ما گفته می شود جنگهای شیعه و سنی قرنهاست که ادامه می یابد چگونه خواهد بود؟

کتاب جدید علی عیسی ، در برابر همه شانس: صدای مبارزات مردمی در عراق، مصاحبه هایی را که از فعالان اصلی عراقی انجام داده است و اظهارات علنی جنبش های فعال عراقی را جمع آوری می کند ، از جمله نامه ای به جنبش اشغال ایالات متحده و پیام های مشابه همبستگی جهانی. شنیدن صدا به سختی قابل شنیدن است زیرا ما در تمام این سالها آنها را نمی شنویم و به دلیل اینکه با دروغهایی که به ما گفته شده و یا حتی با حقایق بیش از حد ساده انگارانه ای که گفته شده جور در نمی آید.

آیا می دانید ، در زمان جنبش اشغال در ایالات متحده ، یک جنبش بزرگتر ، فعال تر ، بدون خشونت ، فراگیر ، اصولگرا ، انقلابی وجود داشت که تظاهرات بزرگ ، اعتراضات ، تحصن های دائمی و اعتصابات عمومی را در عراق برگزار می کرد - برنامه ریزی اقدامات در فیس بوک و نوشتن زمان و مکان در ارز کاغذی؟ آیا می دانید در مقابل هر پایگاه نظامی آمریکا تحصن هایی وجود دارد که خواستار ترک اشغالگران است.

وقتی سران آمریكا سرانجام و به طور موقت و ناقص عراق را ترك كردند ، بیشتر آمریكایی ها تصور می كنند كه این راه های صلح آمیز رئیس جمهور باراک اوباما باشد. سایر آمریکایی ها که می دانستند اوباما مدتهاست که وعده مبارزات خود برای عقب نشینی را نادیده گرفته بود ، همه کارها را برای گسترش اشغالگری انجام داده بود ، هزاران نفر از نیروهای وزارت امور خارجه را پشت سر گذاشته بود و در اسرع وقت به ارتش بازمی گشتند ، به چلسی اعتبار می بخشند منینگ به دلیل لو رفتن فیلم و اسنادی که عراق را ترغیب می کند به مهلت بوش و مالکی پایبند باشد. تعداد کمی از تلاش های عراقی ها در زمین که این اشغال را غیرقابل مقاومت کردند ، توجه دارند.

رسانه های عراقی هنگام پوشش اعتراضات ، خاموش شده اند. روزنامه نگاران در عراق مورد ضرب و شتم ، بازداشت یا كشته شدن قرار گرفته اند. رسانه های آمریکایی البته بدون هیچ گونه سخنی رفتار می کنند.

هنگامی که یک عراقی کفش های خود را به پرزیدنت بوش کوچکتر انداخت ، لیبرال های آمریکایی مبهوت شدند اما مخالفت خود را با پرتاب کفش روشن کردند. با این حال ، شهرت عملی که ایجاد شده بود به پرتاب کفش و برادرانش اجازه می دهد تا سازمان های مردمی بسازند. اقدامات آینده شامل پرتاب کفش به سمت هلیکوپتر آمریکایی بود که ظاهراً سعی در ترساندن یک تظاهرات داشت.

البته مخالفت با پرتاب کفش در بیشتر زمینه ها اشکالی ندارد. مطمئناً می کنم اما دانستن اینکه پرتاب کفش به ساخت آنچه که ما همیشه ادعا می کنیم ، یعنی مقاومت بدون خشونت در برابر امپراتوری ، کمک می کند ، برخی از دیدگاه ها را اضافه می کند.

فعالان عراقی مرتباً آدم ربایی / دستگیر ، شکنجه ، اخطار ، تهدید و آزاد شده اند. هنگامی که تورگام الزیدی ، برادر منتدر الزیدی ، کفش انداز را برداشت ، شکنجه کرد و آزاد شد ، برادرش عدی الزیدی در فیس بوک پست کرد: "تورگام به من اطمینان داده است که این جمعه به اعتراض می آید همراه با پسر کوچکش حیدر برای گفتن به مالکی ، "اگر بزرگها را بکشی ، بچه ها به دنبال تو می آیند!"

بدرفتاری با کودک؟ یا آموزش مناسب ، بسیار برتر از تلقین به خشونت؟ ما نباید به قضاوت عجله کنیم. حدس می زنم که شاید 18 میلیون جلسات کنگره آمریکا در مورد نارضایتی عراقی ها در "قدم برداشتن" و کمک به قتل عراقی ها وجود داشته باشد. به نظر می رسد در میان فعالان عراقی اقدامات زیادی برای هدف بهتر انجام شده است.

هنگامی که یک جنبش بدون خشونت علیه اسد در سوریه هنوز امیدوار بود ، "جوانان انقلاب بزرگ عراق" به "انقلاب قهرمانانه سوریه" نامه نوشتند که حمایت ، تشویق به عدم خشونت و هشدار نسبت به گزینه های مشترک را ارائه می دهند. شخص باید سالها تبلیغات نئوکانونی ایالات متحده را برای سرنگونی خشونت آمیز دولت سوریه کنار بگذارد ، تا این حمایت را از آنچه که بوده است بشنود.

این نامه همچنین دستور کار "ملی" را ترغیب می کند. برخی از ما ملی گرایی را دلیل اصلی جنگ ها و تحریم ها و سو abuse استفاده هایی می دانند که فاجعه ای را ایجاد کرده است که اکنون در عراق ، لیبی و سایر سرزمین های آزاد شده وجود دارد. اما در اینجا "ملی" ظاهراً به معنای غیر تفرقه افکن ، غیر فرقه ای است.

ما در مورد ملتهای عراق و سوریه به عنوان نابود شده صحبت می کنیم ، همانطور که در مورد مردم و دولتهای مختلف دیگر صحبت می کنیم ، به ملتهای بومیان آمریکا که از بین رفته اند. و ما اشتباه نمی کنیم. اما در گوش بومیان آمریکایی زنده به نظر نمی رسد. بنابراین ، برای عراقی ها ، به نظر می رسد صحبت در مورد "ملت" آنها راهی برای گفتگو در مورد بازگشت به شرایط عادی یا آماده سازی برای آینده ای است که توسط قومیت و فرقه گرایی مذهبی در هم نریخته است.

رئیس سازمان آزادی زنان در عراق در سال 2011 نوشت: "اگر این اشغال نبود ، مردم عراق با مبارزات میدان تحریر ، صدام حسین را برکنار می کردند. با این وجود ، نیروهای آمریکایی صدامیان جدید به اصطلاح دموکراسی را که با بازداشت و شکنجه مخالفان را سرکوب می کنند ، توانمند و محافظت می کنند. "

احمقانه بودن "با ما یا علیه ما" در مشاهده فعالیت های عراقی م workثر نیست. در بیانیه ای که فلاح الوان از فدراسیون شورای کارگران و اتحادیه ها در عراق در ژوئن 2014 بیان کرد ، به این چهار نکته نگاه کنید:

"ما مداخله آمریكا را رد می كنیم و به سخنرانی نامناسب پرزیدنت اوباما كه وی در مورد نفت و نه مردم ابراز نگرانی می كرد اعتراض می كنیم. ما همچنین قاطعانه در برابر مداخله گستاخانه ایران ایستاده ایم.

"ما در برابر مداخله رژیم های خلیج فارس و بودجه آنها از گروه های مسلح ، به ویژه عربستان سعودی و قطر ایستاده ایم.

"ما سیاست های فرقه ای و ارتجاعی نوری المالکی را رد می کنیم.

"ما همچنین کنترل گروههای مسلح تروریست و شبه نظامیان بر موصل و سایر شهرها را رد می کنیم. ما با خواسته های مردم در این شهرها در برابر تبعیض و فرقه گرایی موافق هستیم و از آنها پشتیبانی می کنیم. "

اما ، صبر کنید ، پس از اینکه قبلاً با مداخله آمریکا مخالفت کردید ، چگونه می توانید با داعش مخالفت کنید؟ یکی شیطان و دیگری ناجی. شما باید انتخاب کنید . . . اگر ، یعنی ، شما هزاران مایل دورتر زندگی می کنید ، تلویزیون دارید و واقعاً - بیایید صادق باشیم - نمی توانید الاغ خود را از آرنج تشخیص دهید. عراقی های موجود در کتاب عیسی تحریم ها ، حمله ، اشغال و دولت دست نشانده ایالات متحده را به عنوان ایجاد داعش درک می کنند. آنها به وضوح از دولت ایالات متحده كمك كرده اند. طبق گفته هواداران رونالد ریگان که از کسی که می خواهد به آنها مراقبت های بهداشتی یا آموزشی بدهد ، اظهار داشت: "من از دولت هستم و می توانم کمک کنم" یک تهدید ترسناک است. چرا آنها فکر می کنند عراقی ها و لیبیایی ها این واژه های ایالات متحده را به گونه دیگری می شنوند که توضیح نمی دهند - و واقعاً مجبور نیستند.

عراق دنیای متفاوتی است ، دولت ایالات متحده باید برای درک این مسئله تلاش کند که آیا تاکنون تلاش کرده است آن را بفهمد. در مورد فعالان آمریکایی نیز همین اتفاق می افتد. که در بر خلاف انتظارات، من فراخوانهای "تلافی جویانه" را خوانده ام که به عنوان درخواستهای صلح و دموکراسی طراحی شده است. من معترضین عراقی را می خوانم که می خواهند روشن کنند که اعتراضات آنها همه مربوط به نفت نیست ، بلکه اصولاً مربوط به عزت و آزادی است. خنده دار است ، اما من فکر می کنم برخی از طرفداران جنگ ایالات متحده ادعا کردند که جنگ همه چیز در مورد نفت نبود به همان دلیلی که مربوط به سلطه جهانی ، قدرت ، "اعتبار" بود. هیچ کس نمی خواهد به حرص و آز و مادیات متهم شود. همه می خواهند روی اصول بایستند ، خواه این اصل حقوق بشر باشد یا یک قدرت اجتماعی-پاتيک.

اما ، همانطور که کتاب عیسی روشن می کند ، جنگ و "موج" و پیامدهای آن بسیار در مورد نفت بوده است. "معیار" "قانون هیدروکربن" در عراق سال به سال در اولویت اصلی بوش قرار داشت و به دلیل فشارهای عمومی و اختلافات قومی هرگز تصویب نشد. به نظر می رسد تقسیم افراد ممکن است راهی بهتر برای سرقت آنها از سرقت روغن آنها باشد.

ما همچنین در مورد کارگران نفت که بخاطر کنترل صنعت خود افتخار می کنند ، بخوانیم ، علیرغم اینکه صنعتی است - می دانید - که در حال نابودی آب و هوای زمین است. البته ، همه ما ممکن است قبل از اینکه هوا به ما برسد ، در اثر جنگ بمیریم ، به خصوص اگر حتی در درک مرگ و بدبختی جنگ هایمان ناتوان باشیم. من این سطر را خواندم بر خلاف انتظارات:

"برادر من یکی از کسانی بود که توسط اشغال ایالات متحده گرفتار شد."

بله ، من فکر کردم ، و همسایه ام ، و تعداد زیادی از بینندگان فاکس و CNN. بسیاری از مردم به خاطر دروغ افتادند.

سپس جمله بعدی را خواندم و شروع به درک معنای "گرفته شده" کردم:

"آنها او را حدود سال 2008 بردند و یک هفته کامل او را بازجویی کردند و یک سوال را بارها و بارها تکرار کردند: آیا شما سنی هستید یا شیعه؟ . . . و او می گفت "من عراقی هستم". "

مبارزاتی که مدافعان حقوق زنان بازگو می کنند نیز من را تحت تأثیر قرار داده اند. آنها یک مبارز long چند نسلی طولانی و رنج بزرگی را در پیش رو می بینند. و با این حال ما بسیار کم از واشنگتن در مورد نیاز به کمک به آنها می شنویم. وقتی نوبت به بمب انداختن می رسد ، حقوق زنان همیشه به عنوان یک نگرانی بزرگ به نظر می رسد. با این وجود وقتی زنان در حال تلاش برای به دست آوردن حقوق و مقاومت در برابر حذف بنیادی حقوق خود توسط دولت پس از آزادی هستند: چیزی جز سکوت.<-- شکستن->

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی