"زیرساخت برای صلح - چه کار می کند؟"

توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، دسامبر 9، 2023
اظهارات در کنفرانس GAMIP (اتحاد جهانی برای وزارتخانه ها و زیرساخت ها برای صلح)

متاسفم که خیلی سرم شلوغ بود و نمی توانستم در اینجا اسلاید داشته باشم، و خوش شانس هستم که فقط کلمات دارم. من همچنین متاسفم که دیویدهای زیادی وجود دارد، کینگ دیوید شخصیت وحشتناکی است که می توان نام همه ما را از آن نام برد، اما فکر می کنم دیوید آدامز و بسیاری از دیویدهای دیگر دارند این نام را جبران می کنند.

در اینجا ما در لحظه‌ای هستیم که خودپسندترین ناظران نظم بین‌المللی که خود منصوب شده‌اند، آشکارا و با افتخار مرتکب نسل‌کشی می‌شوند، پس از دهه‌ها صرف رد نسل‌کشی و حتی استفاده از نسل‌کشی به عنوان توجیه اولیه برای جنگ‌ها. اگر اکثر جنگ ها نسل کشی نبودند و هر نسل کشی یک جنگ نبود. لحظه ای عجیب به نظر می رسد که در آن صحبت در مورد زیرساخت های صلح و به ویژه در مورد اینکه چه چیزی موثر است، چه چیزی موفق است.

اما اگر چیزی شکست بخورد، اگر چیزی آشکارا کار نکند، جنگ است. تلاش برای صلح همیشه صلح را به ارمغان نمی آورد، اما جنگ برای صلح هرگز صلح را به ارمغان نمی آورد، هرگز مرزها یا دولت هایی را که به عنوان اهداف اعلام شده ایجاد نمی کند. گرمکن های پیشرو هرگز بر اساس شرایط خود یا هر شرایطی برنده نمی شوند. آنها بارها و بارها با شرایط خود و ما شکست می خورند. در اوکراین، هر دو طرف در نهایت شکست را پذیرفتند و هنوز نمی‌دانند در برابر آن چه کنند. در اسرائیل و فلسطین، هرکسی که فکر نمی‌کند جنگ باعث جنگ بیشتر می‌شود، فکر نمی‌کند. حامیان جنگ نباید با حامیان صلح در مورد موفقیت صحبت کنند، مگر اینکه آماده باشند تا بپذیرند که سود تسلیحاتی و ظلم سادیستی اهداف جنگ هستند.

شکی نیست که می توان از نهادهایی که برای صلح یا به بهانه صلح ایجاد شده اند سوء استفاده کرد، قوانین و نهادها را نادیده گرفت، قوانین و نهادها را می توان حتی به معنای واقعی کلمه برای جامعه ای که آنقدر به جنگ رفته است غیرقابل درک شود که صلح معنایی ندارد. آی تی. شکی نیست که در نهایت چیزی که کار می کند قبل از هر چیز جامعه ای متعهد است که برای صلح آموزش می دهد و فعال می کند، و آنچه غیرقانونی است آن چیزی نیست که روی یک تکه کاغذ ممنوع شده باشد، مگر اینکه آن تکه کاغذ منجر به عمل شود.

اما یک جامعه به زیرساخت ها، نهادها، قوانین، به عنوان بخشی از فرهنگ صلح و سازوکارهای ایجاد صلح نیاز دارد. وقتی از جنگ‌ها جلوگیری می‌شود یا پایان می‌یابد، وقتی پایگاه‌ها بسته می‌شوند، وقتی سلاح‌ها برچیده می‌شوند، وقتی کشورها جنگ را محکوم می‌کنند یا مذاکرات صلح را پیشنهاد می‌کنند، یا گرم‌کننده‌های خارجی را به صورت غیابی محاکمه می‌کنند، همه اینها نیز از طریق نهادها و زیرساخت‌ها انجام می‌شود. و مهم است که بدانیم جنگجویان صلیبی خودخوانده برای نظمی به اصطلاح مبتنی بر قوانین در واقع افراد سرکشی هستند که از حمایت از آنچه در راه نظم واقعی مبتنی بر قوانین وجود دارد خودداری می‌کنند.

ایالات متحده پیشرو در معاهدات اساسی حقوق بشر و معاهدات خلع سلاح، ناقض اصلی معاهدات جنگ و خرید و فروش سلاح، مخالف و خرابکار اصلی دادگاه های بین المللی است. اسرائیل نزدیک به عقب است. دموکراسی نامیدن یک دولت آپارتایدی که آشکارا برای یک گروه مذهبی یا قومی ایجاد شده است، آن را تبدیل به یک دولت نمی کند و نیاز به نهادهای واقعی و نماینده را کاهش نمی دهد. همچنین نباید این واقعیت را از بین ببرد که اکثر دولت های جهان در حال جنگ نیستند و دهه ها یا قرن ها چنین نبوده اند.

سازمان ملل دیروز به نظر می‌رسید که بسیار خوب کار می‌کرد، مثل اینکه صدایی به اعضای دولتی خود داد، مانند برخی از آن دولت‌ها، شاید حتی اکثریت آنها، برای مردم خود صحبت کردند، و مانند نهادی بود که ظاهرا برای خلاصی جهان از شر آن ایجاد شده است. بلای جنگ گام آشکاری را برمی دارد که بدون گفتن حمایت از جنگ خاص و شروع کار برای پایان دادن به آن باید انجام شود. و سپس وتوی ایالات متحده آمد که هیچ کس را شگفت زده نکرد، هر ناظری از همان ابتدا می دانست که همه چیز یک جنایت است، ایالات متحده عملاً این اقدام خاص را برای ماه ها مسدود کرده بود، و ایده صلح در فلسطین یا را وتو کرده بود. اعمال حاکمیت قانون در مورد اسرائیل در ده ها مورد قبلی.

خنده دارترین کاری که ولودیمیر زلنسکی تا به حال انجام داده، سریال کمدی تلویزیونی نبود که در آن نقش یک رئیس جمهور واقعا خوب را بازی کرد. این سفر او در کاخ‌های مرمرین امپراتوری ناتو نبود که لباس‌های جنگی به تن داشت تا خون شکوهمند و دود را به آستین‌های رزمندگان صندلی راحتی بمالد. این پیشنهاد او بود، نه چند هفته پیش، برای حذف حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل. او آنقدر در باور تبلیغات ایالات متحده فرو رفته بود که فکر می کرد نظم مبتنی بر قوانین که در آن دولت روسیه نتواند اراده دولت های جهان را وتو کند، برای وتوگر اصلی جهان در واشنگتن قابل قبول است. این خنده دار است زیرا این فقط ریاکاری نیست، نه فقط عدم صداقت وزیر خارجه ایالات متحده در این هفته که با پاکسازی قومی در سودان مخالفت کرد، یا موسسه به اصطلاح صلح ایالات متحده که امروز در وب سایت خود مخالفت با نسل کشی را دارد. توسط داعش 10 سال پیش در عراق. زلنسکی ممکن است قهرمان ریاکاری باشد، اما او نقش خود را آنقدر بد درک کرد که آنچه را که ما واقعاً نیاز داریم را آشکار کرد و ظاهراً نمی دانست که فروشنده سلاح او در واشنگتن مخالفت خواهد کرد.

ما به شدت نیازمند اصلاح یا جایگزینی سازمان ملل با حداقل نهادی هستیم که هر دولت ملی در آن برابر باشد، و با نهادی که صلح‌بانان مسلح را با حافظان صلح غیرمسلح جایگزین کند. دومی با موفقیت در Bougainville مورد استفاده قرار گرفته است، در حالی که نیروهای حافظ صلح مسلح نتوانسته اند صلح را در ده ها نقطه در سراسر جهان برقرار کنند یا حفظ کنند، که اغلب باعث بدتر شدن اوضاع می شود، در حالی که هزینه زیادی دارد و ذهنیت های جنگ را تقویت می کند و زیرساخت ها را گرم می کند. ما دولت‌های ملی داریم که ارتش‌های خود را برای مردم فقیرشان توجیه می‌کنند، عمدتاً به این دلیل که این ارتش‌ها صلح‌بانی سازمان ملل را انجام می‌دهند و کاملاً بدون توجه به اینکه کار می‌کند یا خیر.

و همانطور که دیوید آدامز توضیح داده است، اصلاح یا جایگزینی باید به یونسکو گسترش یابد.

ما به دولت‌های ملی نیاز داریم تا به مردم آنچه را که واقعاً می‌خواهند بدهند. به‌جای اینکه سازمان‌های متجاوز به وزارت‌های دفاع و ادارات دفاع برچسب اشتباهی بزنند، ما به آژانس‌های دفاع واقعی نیاز داریم که به عنوان صلح نیز شناخته می‌شوند. و ما نیازی به اصرار نداریم که به آنها برچسب اشتباه داده شود یا به عنوان بخش های کشتار جمعی ظاهر شوند. ما می‌توانیم بسادگی آنها را ادارات صلح بنامیم. اما نامیدن چیزی که به خودی خود باعث آن نمی شود. همانطور که دیوید آدامز گفته است، دولت ایالات متحده با ایجاد آنچه موسسه صلح ایالات متحده می نامد به یک تقاضای عمومی پاسخ داد. این مؤسسه کارهای خوبی انجام می دهد که آن چیزها با امپراتوری ایالات متحده تداخل نداشته باشد، اما هنوز با یک جنگ ایالات متحده در هیچ کجا مخالفت نکرده است. ما نه تنها به شاخه‌هایی از دولت‌ها نیاز داریم که وانمود می‌کنند طرفدار صلح هستند، بلکه در واقع برای صلح تلاش می‌کنند و برای شکل دادن به آنچه آن دولت‌ها انجام می‌دهند، قدرت دارند. در کشورهایی با فرهنگ و دولت‌هایی با سطوح پایین فساد که می‌توانند برای صلح تلاش کنند، وزارت صلح که با تمرکز بر صلح کار می‌کند حتی بهتر از این است که یک وزارت خارجه یا امور خارجه همان کار را انجام دهد، که باید وظیفه آن باشد. . صلح‌سازی فراتر از دیپلماسی، و بسیار بیشتر از نوع دیپلماسی است که توسط رشوه‌دهندگان ثروتمند انجام می‌شود که در جهت ارتش‌ها و اندیشکده‌های دارای بودجه تسلیحاتی کار می‌کنند.

اتفاقا امروز نیویورک تایمز فرانسه را ستایش می کند که با دقت از هرگونه دیپلماسی با روسیه در هنگام پیدا شدن و دفن برخی از قربانیان روسیه در جنگ جهانی اول در فرانسه، اجتناب کرد. با دیپلماسی مانند یک بیماری همه گیر رفتار می شود.

در https://worldbeyondwar.org/constitutions مجموعه ای از معاهدات، قانون اساسی، و قوانین علیه جنگ است. من فکر می کنم ارزش دارد که به آنها نگاه کنیم، هم برای اینکه بفهمیم کاغذ به تنهایی چقدر بی فایده است و هم برای اینکه بفهمیم کدام تکه های کاغذ را می توانیم برای استفاده بهتر انتخاب کنیم. قوانینی که همه جنگ‌ها را ممنوع می‌کنند برای افرادی که تصور می‌کنند هیچ دفاعی در برابر جنگ جز جنگ وجود ندارد، به معنای واقعی کلمه قابل درک نیست. شما می توانید این را در قانون اساسی کشورهای خاصی مشاهده کنید که هم همه جنگ ها را ممنوع می کند و هم اختیارات مقامات مختلف را در راه اندازی جنگ تعیین می کند. چطور ممکن است؟ خوب، زیرا جنگ (وقتی ممنوع است) به عنوان جنگ بد یا جنگ تهاجمی و جنگ (زمانی که مدیریت و برنامه ریزی شود) به عنوان جنگ خوب و جنگ دفاعی درک می شود. این حتی در قالب کلمات بیان نمی شود، بنابراین نیازی به توضیح یا تعریف آن نیست. بنابراین ما به جنگ ادامه می دهیم، همانطور که هر طرف هر جنگی خود را طرف خوب و دفاعی می داند، در حالی که اگر پدربزرگ و مادربزرگ ما فقط دوئل بد و تهاجمی را ممنوع می کردند و دوئل خوب و دفاعی را در جای خود باقی می گذاشتند، قانونی و قانونی وجود داشت. ترورهای شرافتمندانه در هر جلسه شورای امنیت سازمان ملل.

بیایید در مورد چند چیز که کار می کند صحبت کنیم.

دیپلماسی کار می کند. این واقعیت که طرف های جنگ می توانند درباره آتش بس های موقت مذاکره کنند به این معنی است که آنها می توانند آتش بس های دائمی مذاکره کنند. این واقعیت که طرف‌های جنگ می‌توانند درباره تبادل اسرا و کمک‌های بشردوستانه و خطوط کشتیرانی و غیره مذاکره کنند، به این معنی است که آنها می‌توانند درباره صلح مذاکره کنند. یا حداقل به این معناست که بهانه ناتوانی طرف مقابل به دلیل هیولاهای مادون انسانی دروغ است. مذاکره سازش همیشه انجام می شود، این معمولا زمانی انجام می شود که صاحبان قدرت از جنگ خاصی دست بردارند یا از آن خسته شوند. این می تواند در هر نقطه ای از جنگ یا قبل از آن انجام شود.

خلع سلاح کار می کند. کاهش تسلیحات با توافق یا مثال منجر به خلع سلاح بیشتر توسط دیگران می شود. همچنین در مواردی مانند لیبی، که در آن یک کشور فقیر، غنی از منابع، باند قتل مبتنی بر قوانین را به چالش می کشد، شکست می خورد. اما بیشتر کشورها با این خطر مواجه نیستند. و این خطری است که ما می توانیم برای از بین بردن آن تلاش کنیم. خلع سلاح همچنین برای دولت های سرکوبگر که نمی توانند به سرکوب مردم خود ادامه دهند با شکست مواجه می شود، اما این برای من خوب است.

بسته شدن پایه ها کار می کند. میزبانی از پایگاه های نظامی ایالات متحده در کشور شما، آن را به یک هدف تبدیل می کند و احتمال جنگ را بیشتر و نه کمتر می کند.

لغو کارهای نظامی الگوی ایجاد شده توسط کشورهایی مانند کاستاریکا موفقیتی است که باید گسترش یابد.

جابجایی پول کار می کند. کشورهایی که بیشتر روی نیازهای انسانی و محیطی سرمایه گذاری می کنند و کمتر روی نظامی گری سرمایه گذاری می کنند، زندگی شادتر و طولانی تر و جنگ های کمتری دارند.

برخورد با جرایم به عنوان جرم به جای بهانه ای برای جنایات بدتر کارساز است. و پرداختن به علل ریشه ای کار می کند. به جای یاد مین و به جهنم با اسپانیا، ما باید فریاد به یاد اسپانیا و به جهنم با درد سر بدهیم. تروریسم خارجی همیشه تقریباً به طور کامل در کشورهای درگیر در جنگ ها و اشغال های خارجی متمرکز است. در 11 مارس 2004، بمب‌های القاعده 191 نفر را در مادرید اسپانیا کشتند، درست قبل از انتخاباتی که در آن یکی از حزب‌ها علیه مشارکت اسپانیا در جنگ به رهبری ایالات متحده علیه عراق مبارزه می‌کرد. مردم اسپانیا به سوسیالیست ها رای دادند تا به قدرت برسند و آنها تمام نیروهای اسپانیایی را تا ماه مه از عراق خارج کردند. از آن روز تا به امروز دیگر هیچ بمبی از سوی تروریست های خارجی در اسپانیا وجود نداشت. این تاریخ کاملاً در تضاد با تاریخ بریتانیا، ایالات متحده و سایر کشورهایی است که با جنگ بیشتر به بازخورد پاسخ داده‌اند و عموماً واکنش‌های بیشتری را تولید کرده‌اند. به طور کلی توجه به مثال اسپانیایی نامناسب تلقی می شود و رسانه های آمریکایی حتی عادت کرده اند که این تاریخ را در اسپانیا گزارش کنند که گویی برعکس آنچه اتفاق افتاده است.

دادستان ها در اسپانیا نیز مقامات ارشد ایالات متحده را به دلیل جنایات تحت تعقیب قرار دادند، اما دولت اسپانیا مانند دولت هلند و سایرین تحت فشار ایالات متحده تسلیم شد. در تئوری دادگاه کیفری بین المللی زیرساخت جهانی است که مورد نیاز است. اما به فشار غرب و ایالات متحده و سازمان ملل متحد پاسخ می دهد. به نظر می‌رسد که این وضعیت تعداد زیادی از مردم را که همیشه اعتراض می‌کنند گیج می‌کند: «اما ایالات متحده حتی عضو دیوان بین‌المللی کیفری نیست – چگونه می‌تواند در برابر فشار ایالات متحده تسلیم شود؟» - معمولاً عبارت اجباری "پوتین به شما چقدر پول می دهد" اضافه می کند. اما ایالات متحده نه تنها عضو دیوان کیفری بین‌المللی نیست، بلکه دولت‌های دیگر را به دلیل حمایت از دیوان کیفری بین‌المللی مجازات کرده است، کارمندان دیوان بین‌المللی کیفری را تا زمانی که به نتیجه برسد تحریم کرده است، و عملاً تحقیقات از خود در افغانستان و اسرائیل را متوقف کرده است. در فلسطین، حتی در حالی که خواستار تحقیقات از روس‌ها بود، اما به جای حمایت از هر دادگاه بین‌المللی، آمریکا این هفته پیگرد قانونی روس‌ها را در دادگاهی در ویرجینیا آغاز کرد. دیوان بین‌المللی کیفری در سرتاسر جهان نمایشی از تحقیقات در مورد افراد به نمایش گذاشته است، اما اصل صلاحیت برای تحت تعقیب قرار گرفتن توسط دیوان کیفری بین‌المللی همچنان آفریقایی بودن است. دولت‌های چند کشور، دولت اسرائیل را به نسل‌کشی متهم کرده‌اند و از دادگاه کیفری بین‌المللی خواسته‌اند که مقامات اسرائیلی را محاکمه کند، اما من حبس نمی‌کنم.

سپس دادگاه بین‌المللی دادگستری است که در گذشته علیه اسرائیل رای داده است و اگر هر کشوری به کنوانسیون نسل‌کشی استناد کند، دادگاه موظف است در این مورد تصمیم بگیرد. اگر دیوان بین‌المللی دادگستری تشخیص دهد که نسل‌کشی در حال وقوع است، آنگاه دیوان بین‌المللی کیفری نیازی به این تصمیم نخواهد داشت، بلکه تنها مسئول این امر است. این کار قبلا انجام شده است. بوسنی و هرزگوین به کنوانسیون نسل کشی علیه صربستان استناد کرد و دیوان بین المللی دادگستری علیه صربستان رای داد. جنایت نسل کشی در حال وقوع است. نابودی عمدی یک قوم، به طور کلی یا جزئی، نسل کشی است. قانون باید برای جلوگیری از آن استفاده شود، نه صرفاً بررسی آن پس از واقعیت. برخی از ما در سازمان هایی مانند RootsAction.org و World BEYOND War هزاران درخواست از دولت‌هایی که اسرائیل را به نسل‌کشی متهم کرده‌اند، ایجاد کرده‌اند و از آنها خواسته‌اند که کنوانسیون نسل‌کشی را در دیوان بین‌المللی دادگستری واقعاً مورد استناد قرار دهند. یک حدس این است که انفعال عمدتاً به دلیل ترس است. این حدس من است که چرا روزنامه نگاران در برابر اسرائیل بیشتر تعظیم می کنند و روزنامه نگاران بیشتری را می کشند.

بنابراین، ما به چه چیزی نیاز داریم؟ بخشی از پاسخ در مورد چیزی است که باید از شر آن خلاص شویم. کاستاریکا بدون ارتش بهتر است. من این هفته یک کتاب عالی از نیوزلند خواندم به نام لغو ارتش در مورد اینکه نیوزلند بدون ارتش چقدر بهتر خواهد بود. به نظر می رسید این استدلال تقریباً در هر جای دیگری نیز قابل اجرا باشد.

اما بخشی از پاسخ این است که چه چیزی باید ایجاد کنیم. و من فکر می کنم وزارت های صلح عناوین خوبی برای بسیاری از آن هستند. دیگران در این تماس بیشتر از من می دانند که قبلاً در مکان هایی مانند کاستاریکا ایجاد شده است که زیرساخت هایی برای صلح، هم دولتی و هم آموزشی دارد. ما به ادارات صلح نیاز داریم که به طور علنی با جنگ افروزی دیگران در دولت های خودشان و دولت های قدرتمند خارج از کشور مخالفت کنند. چنین چیزی نمی تواند در دولت ایالات متحده وجود داشته باشد بدون اینکه رشوه خواری توسط دلالان اسلحه غیرقانونی باشد، یا آن چیزی که مردم در ایالات متحده به طور فخرآمیز آن را مشارکت در مبارزات انتخاباتی می نامند. و اگر از شر فساد خلاص می‌شوید، می‌توانید از کنگره آمریکا بخواهید که برای صلح کار کند. اما هنوز هم برای انجام این کار به آژانس‌های مختلفی نیاز دارد، و دولت‌های دیگر به آن آژانس‌ها نیاز دارند، اگر فقط در مقابل گرم شدن دولت‌هایی مانند آمریکا یا روسیه، اسرائیل یا عربستان و غیره بایستند.

در داخل یا علاوه بر یک وزارت صلح باید یک وزارت دفاع غیرنظامی غیرمسلح وجود داشته باشد. مانند لیتوانی باید برنامه هایی برای آموزش کل جمعیت در عدم همکاری غیرمسلحانه با اشغالگران ایجاد شود، اما مانند لیتوانی توسط ارتش مورد توافق قرار نگیرد. در این سال گذشته، World BEYOND War کنفرانس سالانه خود را در مورد این موضوع برگزار کرد و توصیه می کنم آن را در https://worldbeyondwar.org/nowar2023 تماشا کنید و توصیه می کنم آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. آیا تا به حال با کسی برخورد کرده اید که بگوید "اما برای دفاع از خود باید جنگ داشته باشید! پوتین چطور؟ یا هیتلر چطور؟ یا نتانیاهو چطور؟» اگر نشنیده اید کسی چنین حرف هایی بزند، لطفاً به من اطلاع دهید که در چه سیاره ای زندگی می کنید، زیرا من دوست دارم به آنجا نقل مکان کنم.

البته، دلیل اینکه دولت ها مردم خود را در زمینه دفاع غیرنظامی غیرمسلح آموزش نمی دهند این است که در این صورت باید در برابر مردم خود پاسخگو باشند.

در داخل یا علاوه بر یک وزارت صلح باید یک وزارت غرامت و کمک جهانی وجود داشته باشد. کشورهایی که آسیب های بیشتری به محیط زیست طبیعی وارد کرده اند، مدیون کشورهایی هستند که کمتر انجام داده اند. کشورهایی که ثروت بیشتری دارند و بیشتر آن از جاهای دیگر استثمار شده است، باید با دیگران به اشتراک بگذارند. به اشتراک گذاشتن ثروت با دیگران به طور چشمگیری کمتر از نظامی گری هزینه دارد و بیشتر برای ایمن و ایمن کردن فرد انجام می شود. در حالی که برخی مشکلات طرح مارشال را می شناسند، این نوع پروژه ها را طرح مارشال جهانی می نامند.

در داخل یا علاوه بر یک وزارت صلح باید یک وزارت دفاع واقعی در برابر تهدیدات غیر اختیاری وجود داشته باشد. این بخش به جای جستجوی مکان‌هایی که در آن به قتل‌عام دست می‌یابد، راه‌هایی را برای همکاری و همکاری در سطح جهانی در مورد تهدیداتی که با ما روبرو هستند، خواه برای ایجاد آن‌ها تلاش کنیم یا نه، مانند فروپاشی محیطی، بی‌خانمانی، فقر، بیماری، جستجو می‌کند. گرسنگی و غیره

در داخل یا علاوه بر یک وزارت صلح باید یک وزارت شهروندی جهانی وجود داشته باشد. این سازمانی است که وظیفه دارد تعیین کند آیا دولت آن هر کاری که می تواند برای همکاری و حفظ یک نظام جهانی قانون و روابط دوستانه انجام می دهد یا خیر. چه معاهداتی باید ملحق شوند یا ایجاد شوند؟ چه معاهداتی باید رعایت شود؟ چه قوانین داخلی برای رعایت تعهدات معاهده مورد نیاز است؟ این کشور چه کاری می تواند انجام دهد تا کشورهای سرکش، کوچک یا بزرگ، را در حد استانداردهای دیگران نگه دارد؟ چگونه می توان دادگاه های بین المللی را اختیار کرد یا از صلاحیت جهانی استفاده کرد؟ ایستادگی در برابر امپراتوری وظیفه یک شهروند جهانی است به گونه ای که ما رای دادن یا تکان دادن پرچم را وظیفه یک شهروند ملی می دانیم.

در داخل یا علاوه بر یک اداره صلح باید یک اداره حقیقت و آشتی وجود داشته باشد. این چیزی است که کار می کند و در اکثر مکان های روی زمین مورد نیاز است. ما باید آنچه انجام شده را بپذیریم، سعی کنیم آن را درست کنیم و سعی کنیم در آینده بهتر عمل کنیم. در زندگی شخصی ما فقط به این صداقت می گوییم. در زندگی عمومی ما کلید کاهش تعارض، صرفه جویی در پول، حفظ جان و ایجاد عاداتی غیر از ریاکاری است.

کار برای ایجاد نوعی دولت با همه این موارد باید تا حد امکان به صورت استراتژیک انجام شود تا ساختارهای ایده آل استوار شود. همچنین باید تا حد امکان به صورت عمومی و آموزشی انجام شود، زیرا ما به جامعه ای نیاز داریم که بتواند از چنین ادارات و کارکردهایی ارزش گذاری و محافظت کند.

چیز دیگری که کار می کند، که برخی از ما آن را بدیهی می دانیم، آزادی بیان، مطبوعات و اجتماعات است. و تا حدودی ما جوامعی داریم که قادر به ارزش گذاری و محافظت از آن چیزها هستند. آنها تفاوت بزرگی ایجاد می کنند. البته به همین دلیل است که طرفداران جنگ آزادی بیان و به ویژه موسسات آموزشی مانند کالج های ایالات متحده را هدف قرار می دهند و برای سرکوب آزادی بیان فشار می آورند.

چرا ما نسبت به جنگ در غزه بیشتر از جنگ های دیگر فعالیت داریم؟ این فقط ماهیت جنگ نیست. همچنین سال ها کار آموزشی و سازماندهی است که به دلیل جنگ های زیاد علیه فلسطین ادامه یافته است. ما باید بتوانیم آموزش دهیم وگرنه محکوم به فنا هستیم.

البته منظورم این نیست که ما به آزادی دفاع از نسل کشی علیه یهودیان نیاز داریم. من فکر می‌کنم که ممنوعیت قانونی تبلیغات جنگ باید عملاً مورد تأیید قرار گیرد، قوانین علیه تحریک خشونت باید عملاً تأیید شود، و نسل‌کشی هم جنگ است و هم خشونت.

البته منظورم این است که ما به آزادی انتقاد از دولت اسرائیل و دولت آمریکا و هر دولت دیگر روی زمین و گفتن چیزهایی که مورد تایید سودجویان جنگ نیست، نیاز داریم.

مهمتر از همه، فراتر از هر قانون یا سازمانی، ما به فرهنگ صلح، مدارسی که آموزش می دهند، سیستم های ارتباطی که تحت تأثیر دلالان سلاح عمل نمی کنند، نیاز داریم. مهم‌تر از همه، ما به افرادی نیاز داریم که فعال شوند، در خیابان‌ها و سوئیت‌ها شرکت کنند، کسب‌وکار را طبق معمول تعطیل کنند، و درک کنند که این وظیفه مدنی شهروندان خوب است. ما در برهه‌های مختلف تاریخ، از جمله در دو ماه گذشته، بارقه‌هایی از این موضوع را دیده‌ایم.

بخشی از فعالیت ما باید حمایت و ایجاد زیرساخت هایی باشد که می خواهیم و جامعه ای که برای اجرای آن نیاز داریم. در ایالات متحده در هفته‌های اخیر شاهد بودیم که اتحادیه‌های کارگری بزرگ علیه کشتار جمعی اعتراض کردند. این باید هنجار باشد. کسانی که به فکر مردم هستند باید کار و صلح را دو بخش از یک جنبش بدانند. سازمان های کارگران باید به زیرساخت های صلح و عدالت و پایداری تبدیل شوند. آنها معمولاً اینطور نیستند، اما می توان آن را تصور کرد و برای واقعی ساختن آن تلاش کرد.

ما به زیرساخت های رسانه ای برای برقراری ارتباط در مورد صلح و فعالیت های صلح طلب نیاز داریم. در بیشتر موارد، رسانه‌های بهتر ما بسیار کوچک هستند، رسانه‌های بزرگ‌تر ما بیش از حد فاسد هستند، و مجامع عمومی و رسانه‌های اجتماعی ما بیش از حد سانسور شده و تحت تسلط و الگوریتم اربابان غیرنماینده هستند. اما نورهایی از آنچه مورد نیاز است وجود دارد و ما می توانیم مرحله به مرحله کار کنیم و پیشرفت تدریجی به سمت آنچه در این زمینه مورد نیاز است را مشاهده کنیم.

ما می‌توانیم راه‌هایی را که برای انتقال حقایق و احساسات مورد نیاز دیگران برای وادار کردن آنها به عمل نیاز داریم، پیدا کنیم. ما می توانیم دپارتمان های سایه صلح ایجاد کنیم و نشان دهیم که آنها چه خواهند کرد. می‌توانیم وحشت‌هایی را که قرار است از آن‌ها دور شویم، مستند کنیم و در عوض آن‌ها را در مقابل نور نگه داریم.

تصور کنید در غزه زندگی می کنید و از ارتش اسرائیل یک تماس تلفنی دریافت می کنید که به شما می گوید در شرف کشته شدن هستید. در واقع گروه های جهانی حقوق بشر وجود دارند که در صورت عدم ارائه چنین هشدارهایی اعتراض می کنند. تصور کنید از یک پناهگاه موقت در یک مدرسه فرار می کنید تا همه را در آنجا به خطر نیندازید و به خانه خواهرتان فرار می کنید. تصور کنید تلفن خود را با خود نگه دارید تا آنچه را که به نام خیر و دموکراسی انجام می شود به دنیای بیرون منتقل کنید. و سپس تصور کنید که همراه خواهرتان و فرزندانش منفجر شده اید.

گروهی از بچه های کوچک را در خیابان تصور کنید. تصور کنید که آنها بسیار شبیه به کودکان در یک پارک نزدیک خانه شما هستند. آنها را با نام‌ها و بازی‌ها و خنده‌ها و تمام جزئیاتی که گفته می‌شود «انسان‌سازی» می‌کنند، تصور کنید. و سپس تصور کنید که تکه تکه شده‌اند، اکثر آنها فوراً کشته می‌شوند، اما تعدادی از آنها در حال فریاد و ناله از درد، خونریزی تا حد مرگ یا آرزو می‌کنند که می‌توانستند. و تصور کنید این صحنه هزاران بار تکرار شده است. تحمل این کار ناپسند است. نجابت به معنای صحبت نکردن به شیوه ای قابل قبول برای کنگره آمریکا یا اتحادیه اروپا نیست. نجابت، امتناع از طرف جلادان است.

بیش از صد سال پیش در اروپا مردی به نام بروس بایرنسفادر گزارشی از چیزی نوشت که نشان می‌داد مردم چقدر راحت می‌توانند از جنون نظامی‌گری دست بردارند. او نوشت:

«اکنون به روز کریسمس نزدیک شده بود، و ما می‌دانستیم که در 23 دسامبر دوباره به سنگر بازگردیم و در نتیجه کریسمس خود را در آنجا بگذرانیم. من به یاد دارم که در آن زمان از شانس خود در این مورد بسیار ناراحت بودم، زیرا هر چیزی که در ماهیت جشن های روز کریسمس بود آشکارا به سرم زد. با این حال، اکنون، با نگاهی به گذشته، آن روز کریسمس منحصر به فرد و عجیب را برای هیچ چیز از دست نمی دادم. خب، همانطور که قبلاً گفتم، ما دوباره در 23 وارد شدیم. حالا هوا خیلی خوب و سرد شده بود. طلوع 24 روز کاملاً آرام، سرد و یخبندان را به همراه داشت. روح کریسمس در همه ما نفوذ کرد. ما سعی کردیم راه‌ها و روش‌هایی را طراحی کنیم که روز بعد، کریسمس، از جهاتی با دیگران متفاوت باشد. دعوت‌نامه‌هایی از یک حفاری به دیگری برای غذاهای مختلف شروع به پخش شدن کرد. شب کریسمس، از نظر آب و هوا، هر چیزی بود که شب کریسمس باید باشد. از من خواسته شد که آن شب در یک حفاری در حدود یک چهارم مایل سمت چپ ظاهر شوم تا یک غذای خاص را در شام های سنگر بخورم – نه آنقدرها که مثل همیشه قلدر و ماکونوچی باشد. یک بطری شراب قرمز و مخلوطی از چیزهای کنسرو شده از خانه که در غیاب آن‌ها جایگزین شده است. آن روز کاملاً عاری از گلوله باران بود، و به نوعی همه ما احساس می کردیم که بوچ ها نیز می خواهند ساکت باشند. نوعی احساس نامرئی و ناملموس در میان باتلاق یخ زده بین دو خط پخش می شد که می گفت: "این شب کریسمس برای هر دوی ما است - چیزی مشترک." حدود ساعت 10 شب از حفره ی دلپذیر در سمت چپ خط خود خارج شدم و به سمت لانه خودم برگشتم. وقتی به سنگر خودم رسیدم، چند نفر از مردها را دیدم که در اطراف ایستاده بودند، و همه بسیار شاد. در شب کریسمس کنجکاو ما کمی آواز می خواند و صحبت می کرد، جوک ها و فحش ها، بر خلاف هر مورد قبلی، در هوا غلیظ بود. یکی از مردانم رو به من کرد و گفت: "شما می توانید کاملاً واضح به آنها گوش دهید، قربان!" شنیدن چی؟ من پرس و جو کردم. آلمانی‌ها آنجا، آقا. "گوش کن "آنها در حال آواز خواندن و نواختن" در یک گروه یا چیزی هستند." گوش دادم؛ دور از میدان، در میان سایه‌های تاریک آن طرف، می‌توانستم زمزمه صداها را بشنوم، و گهگاه صدایی از آهنگ نامفهوم در هوای یخ زده شناور می‌شد. آواز به نظر می رسید که بلندترین و متمایزترین کمی در سمت راست ما باشد. به داخل حفره ام رفتم و فرمانده دسته را پیدا کردم. "آیا صدای بوچها را می شنوید که آن راکت را در آنجا بالا می برند؟" گفتم. او پاسخ داد: بله. "آنها مدتی در آن بوده اند!" من گفتم: "بیا، بیایید در امتداد سنگر به پرچین در سمت راست برویم - نزدیکترین نقطه به آنها، آنجاست." بنابراین ما در امتداد گودال سخت و یخ زده مان تلو تلو تلو خوردیم و به سمت ساحل بالا رفتیم و با قدم های زیادی از زمین به سمت سنگر بعدی خود در سمت راست رفتیم. همه گوش می دادند. یک گروه بداهه Boche در حال نواختن یک نسخه مخاطره آمیز از "Deutschland, Deutschland, Uber Alles" بود که در پایان آن، برخی از متخصصان بدن ما با قطعاتی از آهنگ های رگتایم و تقلید از آهنگ آلمانی تلافی کردند. ناگهان فریاد گیج کننده ای از طرف مقابل شنیدیم. همه ایستادیم تا گوش کنیم. فریاد دوباره آمد. صدایی در تاریکی به انگلیسی، با لهجه آلمانی قوی فریاد زد: "بیا اینجا!" موجی از شادی در امتداد سنگر ما را در بر گرفت و به دنبال آن فوران بی ادبانه اندام های دهان و خنده. در حال حاضر، در آرامش، یکی از گروهبان ما این درخواست را تکرار کرد: "بیا اینجا!" از تاریکی شناور شد: "تو نیمه راه می آیی - من از نیمه راه می آیم." بیا، پس! گروهبان فریاد زد.

و البته این در بسیاری از جاها اتفاق افتاده است. مردانی که متهم به کشتن یکدیگر بودند، دوستانی پیدا کردند، چیزی را برگزار کردند که امروز به آن مکث بشردوستانه می گویند، و بیش از آن نشان دادند که دنیای متفاوتی ممکن است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی