ترس و یادگیری در کابل

توسط کتی کلی

"حالا شروع کن. حال اجازه دهید خود را به مبارزه طولانی و تلخ ، اما زیبا برای دنیای جدید اختصاص دهیم ... آیا می گوییم احتمال خیلی زیاد است؟ ... مبارزه خیلی سخت است؟ ... و ما عمیقاً پشیمانیم؟ یا پیام دیگری وجود خواهد داشت - آرزو ، امید ، همبستگی ... این انتخاب با خود ماست و گرچه ممکن است در غیر این صورت آن را ترجیح دهیم ، اما باید در این لحظه مهم تاریخ بشری انتخاب کنیم. "
- دکتر مارتین لوتر کینگ ، "فراتر از ویتنام"

15-standing-in-the-rain-300x200کابل - من یک صبح آرام و شگفت آور را اینجا در کابل گذرانده ام ، به آهنگ های پرندگان گوش فرا داده ام و در حالی که خانواده ها بیدار شده اند و فرزندان خود را برای مدرسه آماده کرده اند ، به تماس و پاسخ مادران و فرزندانشان در خانه های همسایه گوش داده اند. من و مایا ایوانز دیروز به اینجا رسیدیم و فقط در محل زندگی میزبانان جوانمان ، The داوطلبان صلح افغانستان (APV).  شب گذشته آنها به ما در مورد حوادث ترسناک و ترسناکی اشاره کردند که چند ماه گذشته از زندگی آنها در کابل دیده شده است.

آنها احساسات خود را هنگام انفجار بمب در حوالی چند روز صبح بیدار کردند. برخی گفتند که تقریباً احساس کرده اند که خودشان یک روز اخیر متوجه شده اند که سارقان خانه آنها را خراب کرده اند ، کاملاً شوکه شده اند. آنها در بیانیه یک جنگ سالار بدنام در محکوم کردن یک تظاهرات حقوق بشر ، که چندین عضو جامعه در آن شرکت کرده بودند ، احساس شدید هشدار خود را داشتند. و وحشت آنها وقتی که چند هفته بعد ، در کابل ، یک زن جوان ، یک محقق اسلامی به نام فرخوندا ، در یک استدلال خیابانی به دروغ به هتک حرمت به قرآن متهم شد ، پس از آن ، با موافقت موافق یک هیجان عصبانی از دو هزار نفر ، اعضای جمعیت ، با تبانی آشکار پلیس ، او را تا حد مرگ کتک زدند. دوستان جوان ما بی سر و صدا احساسات خود را در برابر خشونت گریزناپذیر و غالباً طاقت فرسا مرتب می کنند.

آموزش 201x300من در مورد اینکه چگونه داستان های خود را به یک دوره که من برای آن آماده کرده ام، فکر کردم مدرسه آنلاین بین المللی که قصد دارد به ارتقا consciousness سطح آگاهی مردم در آن سوی مرزها و به اشتراک گذاشتن نتایج کمک کند. من امیدوارم که این مدرسه به توسعه جنبش های اختصاص داده شده به زندگی ساده ، اشتراک رادیکال ، خدمات و برای بسیاری از مردم ، اقدام مستقیم و بدون خشونت از طرف پایان دادن به جنگ ها و بی عدالتی ها کمک کند.

اساساً ، وقتی اعضای Voices به کابل می روند ، "کار" ما این است که از میزبانان خود گوش فرا دهیم و از آنها یاد بگیریم و داستانهای جنگ آنها را به سرزمینهای نسبتاً صلح آمیزی که این جنگ را بر آنها تحمیل کرده است ، برگردانیم. قبل از عزیمت ما ، اخبار افغانستان از قبل کاملاً تلخ بود. ده ها نفر در درگیری بین گروه های مسلح کشته شدند. حمله هتل کابل به تجار بین المللی هفته قبل. ما با جدیت آخرین دوستان خود را با پیشنهاد لحظه آخری برای دوری از آنها نوشتیم ، به این امید که آنها را هدف خشونت قرار ندهیم. دوستانمان برای ما نوشتند: "لطفاً بیایید." بنابراین ما اینجا هستیم

حضور غرب در افغانستان باعث ویرانی ، رنج و ضرر بی حساب شده است. اخیراً پزشکان را برای مسئولیت اجتماعی آزاد کرد  محاسبه شده است که از زمان 2001 در عراق و افغانستان، جنگ های ایالات متحده، حداقل 1.3 میلیون و احتمالا بیش از 2 میلیون غیر نظامی کشته است.

این گزارش از نخبگان سیاسی ایالات متحده برای اختصاص دادن خشونت در افغانستان و عراق به انواع مختلف درگیری های بین المللی سخن می گوید. به نظر می رسد که تجدید حیات و بی رحمی این درگیری ها با بی ثباتی ناشی از دهه های مداخله نظامی مواجه نیست.

دوستان جوان ما از خطرات جنگ جان سالم بدر برده اند و هرکدام مانند پدر و مادربزرگ و مادربزرگشان قبل از خود با آسیب دیدگی دست و پنجه نرم می کنند. هنگامی که ما با آنها برای بازدید از اردوگاه های پناهندگان در خارج از کابل رفته ایم ، چندین نفر از تجربیات خود در دوران کودکی ، فرار هنگام حمله به روستاهای آنها یا اشغال آنها گفته اند. ما از آنها در مورد غم و اندوه مادرانشان هنگامی که غذای کافی برای تأمین خانواده یا سوخت برای حمل آنها در زمستانهای بی رحم وجود نداشت ، یاد می گیریم: وقتی که آنها خودشان تقریباً از هیپوترمی مردند. چندین نفر از دوستان جوان ما با شنیدن گزارش هایی در اخبار افغان های کشته شده توسط موشک یا شلیک در دید وحشتناک اعضای خانواده و عزیزان خود ، فلاش بک ترسناکی را تجربه می کنند. آنها می لرزند و گاهی گریه می کنند ، و تجربیات مشابه زندگی خود را به یاد می آورند.

داستان افغانستان در روایت های غربی این است که افغانستان نمی تواند با آسیب های خود مقابله کند ، هرچند ما با گلوله ها ، پایگاه ها و مدارس و کلینیک های نشانه های خود سعی در کمک داریم. با این حال این جوانان ثابت قدم نه با انتقام جویی بلکه با یافتن راه هایی برای کمک به افرادی که شرایط آنها از وضعیت آنها بدتر است ، به ویژه 750,000،XNUMX افغانستانی که با فرزندانشان زندگی می کنند ، در اردوگاه های پناهجویان نامطلوب به آسیب های خود پاسخ می دهند.

APV ها در حال اجرا هستند مدرسه جایگزین برای بچه های خیابانی در کابل.  کودکان کوچکی که نان آور اصلی خانواده های خود هستند وقتی بیش از هشت ساعت کار روزانه در خیابان های کابل را سپری می کنند ، هیچ وقت برای یادگیری ریاضیات ابتدایی یا "الفبا" نمی یابند. برخی فروشنده هستند ، برخی کفش های پولیشی و برخی دیگر ترازوهایی را در امتداد جاده ها حمل می کنند تا افراد بتوانند خود را وزن کنند. در اقتصادی که زیر بار جنگ و فساد در حال فروپاشی است ، درآمد سخت حاصل از آن به سختی مواد غذایی کافی برای خانواده هایشان خریداری می کند.

فرزندان فقیرترین خانواده های کابل اگر باسواد شوند شانس بیشتری در زندگی خواهند داشت. مهم نیست که آمار ثبت نام در مدارس که اغلب توسط ارتش ایالات متحده به عنوان مزایای اشغال عنوان می شود ، افزایش یابد. در کتاب واقعیت جهانی سیا در مارس 2015 گزارش شده است که 17.6٪ از زنان بالای 14 سال باسواد هستند. به طور کلی ، در جمعیت نوجوان و بزرگسال تنها 31.7٪ می توانند بخوانند یا بنویسند.

APV ها پس از آشنایی با حدود 20 خانواده كه فرزندانشان در خیابان كار می كنند ، طرحی را طراحی كردند كه از طریق آن هر خانواده یك گونی برنج و یك ظرف بزرگ روغن دریافت می كند تا خسارت مالی خانواده را برای ارسال فرزندان خود به كلاسهای غیررسمی در APV جبران كند. مرکز و آماده شدن برای ثبت نام آنها در مدرسه است. اعضای APV از طریق ادامه ارتباط با قومیت های آشفته افغانستان اکنون 80 کودک را در مدرسه گنجانده اند و امیدوارند که به زودی به 100 کودک خدمت کنند.

هر جمعه، کودکان به حیاط مرکز می ریزند و بلافاصله برای شستن پا و دستان و مسواک زدن در یک شیر آب مشترک صف می کشند. سپس آنها از پله ها به کلاس درخشان تزئین شده خود می روند و وقتی معلمانشان درس را شروع می کنند به راحتی مستقر می شوند. سه معلم جوان خارق العاده ، زرغونا ، هادیسا و فرزانه ، اکنون احساس دلگرمی می کنند زیرا بسیاری از سی و یک کودک خیابانی که سال گذشته در این مدرسه بودند ، در عرض نه ماه خواندن و نوشتن روان را آموخته اند. آزمایش آنها با روشهای مختلف آموزشی ، از جمله یادگیری فردی ، نتیجه خوبی دارد - برخلاف سیستمهای مدارس دولتی که بسیاری از دانش آموزان کلاس هفتم قادر به خواندن نیستند.

هنگام رهبری تظاهرات کودکان خیابانی ، از ذکرالله ، که زمانی خود کودک خیابانی بود ، از وی س ifال شد که آیا ترس و ترس دارد؟ ذکرالله گفت که او می ترسد در صورت انفجار بمب به کودکان آسیب برسد. اما ترس بیشتر او این بود که فقر در طول زندگی آنها را آزار دهد.

این پیام شجاعت و دلسوزی همیشه - و نمی تواند - غالب خواهد بود. اما اگر آن را مورد توجه قرار دهیم ، و حتی بیشتر ، اگر با یادگیری از نمونه آن ، خود ما اقدام به نمونه سازی آن کنیم ، آنگاه راهی برای ترس کودکانه ، تبانی وحشت زده در جنگ ، و شاید ، قدرت گرفتن دیوانه وار جنگ. وقتی تصمیم می گیریم آن را برای دیگران بسازیم ، خود به دنیای بهتری می رسیم. آموزش خود ما ، پیروزی خود بر ترس و ورود خودمان به یک اندازه در یک جهان بزرگسال ، می تواند دوباره شروع شود یا شروع شود - اکنون.

پس شروع کنیم

این مقاله برای اولین بار در Telesur English منتشر شد

کتی کلی (kathy@vcnv.org) هماهنگی صدا برای خشونت خلاقانه (vcnv.org). 

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی