سنای ایالات متحده بسیار نگران بوده است که اجازه ندهد صلح با ایران به راحتی برقرار شود، حتی در حالی که جنگ جدیدی در عراق و سوریه بدون تظاهر رسمی کنگره "مجوز" یا رد آن ادامه دارد.
هر دو مجلس کنگره علاقه مند هستند که از طریق TPP (مشارکت ترانس-اقیانوس آرام) در مسیری سریع حرکت کنند. به نظر میرسد که روند سریع انجام امور در کنگره یا ایجاد آنها بدون کنگره برای کمترین محبوبیت ایدههایی که دولت ما تولید میکند محفوظ است.
اگر در عوض، یک مسیر سریع برای موارد مورد علاقه اکثریت قریب به اتفاق مردم یا برای قابلیت سکونت آینده سیاره مورد نیاز باشد، اما با مقاومت سرمایهگذاران کمپین، لابیگران و رسانههای شرکتی مواجه شود، چه میشود؟
البته اگر نتوانیم ابتکارات عمومی و دموکراسی مستقیم داشته باشیم، ترجیح میدهم انتخاباتی پاک و کنگرهای با مسئولیت عمومی داشته باشیم. اما در غیاب چنین آرمانشهرهایی، چرا از تدابیر ضد دموکراتیک افراطی برای بررسی چیزهایی که مردم میخواهند استفاده نکنیم، نه چیزهایی که در صورت اطلاع از آنها اعتراض میکنیم؟ چرا به جای اینکه از کنار مردم بگذریم، از کنار پلوتوکرات ها عبور نکنیم؟ چرا با رایهای صوتی، بدون بحث، و زمانی برای خواندن جزئیات اقدامات برای غیرنظامیسازی و حفاظت از کره زمین به جای توافقنامههای «تجارتی» که به وکلای شرکتها برای لغو قوانین قدرت میدهد، نروید؟
من اخیراً این را در یک خبرنامه ایمیلی از طرفدار صلح مایکل ناگلر خواندم: «روز پیش برای تست رانندگی یک ماشین الکتریکی رفتم. هنگامی که ما از طریق برخی از مسائل فنی رسیدیم و منتظر چراغ قرمز بودیم، فروشنده ای که با من می آمد گفت: "پس چه کار می کنی؟" من فکر کردم: "من با یک سازمان غیرانتفاعی کار می کنم. (بلع، و) ما در حال ترویج عدم خشونت هستیم. بعد از مکثی تامل برانگیز او به آرامی گفت: "متشکرم."
من اغلب چنین تجربه ای را داشته ام، اما به طور فزاینده ای مشتاقانه پاسخ می دهم: "من روی لغو جنگ کار می کنم." این چیزی است که من اخیراً در یک ساندویچ فروشی در شارلوتزویل به نام باگبی پاسخ دادم. من "متشکرم" دریافت نکردم، اما برایم سوال بود که آیا جک کید را میشناختم. من هرگز نام جک کید را نشنیده بودم، اما جک کید، ژنرال دو ستاره بازنشسته نیروی هوایی که در شارلوتزویل زندگی می کرد، در گذشته در باگبی در مورد لزوم لغو جنگ با ژنرال بزرگ دیگری که طرفدار ادامه جنگ و نظامی گری بود بحث می کرد. .
بنابراین، من کتاب کید را خواندم، جلوگیری از جنگ: یک استراتژی جدید برای آمریکا. البته، من فکر میکنم اگر میخواهیم جنگ را پایان دهیم، به یک استراتژی برای زمین نیاز داریم، نه برای ایالات متحده. کید، که در سال 2013 درگذشت، در سال 2000، زمانی که کتاب منتشر شد، معتقد بود که تنها ایالات متحده می تواند راه را به سوی صلح پیش ببرد، که ایالات متحده همیشه منظور خوبی داشته است، که می توان از جنگ برای پایان دادن به جنگ استفاده کرد، و همه چیز. از چیزهایی که نمی توانم خودم را مجبور به جدی گرفتن کنم. و با این حال، کید با اعتقاد به همه چیزهایی که هنوز باور داشت، پس از «بیدار شدن» در اوایل دهه 1980، همانطور که او آن را توصیف می کند، به دیوانگی ناتوانی در تلاش برای لغو جنگ پی برد.
این مردی بود که در جنگ جهانی دوم شهرهای آلمان را بمباران کرده بود. او معتقد بود که از یک ماموریت بسیار دشوار جان سالم به در برده است که طی آن بسیاری از هواپیماهای آلمانی را سرنگون کرده بود، زیرا از خدایی که دعای او را اجابت کرده بود، دعا کرده بود. که در طول جنگ کره نقشه های حمله هسته ای مخفیانه را از واشنگتن به کره انجام داده بود. که به عنوان رئیس شعبه برنامه های جنگ مشترک "خدمت" کرده بود و روی برنامه های جنگ جهانی سوم کار می کرد. که به حمله خلیج تونکین اعتقاد داشت. او از دستورات برای پرواز آگاهانه هواپیمای خود از میان ابرهای هسته ای لحظاتی پس از آزمایش بمب اطاعت کرده بود - به عنوان آزمایش خود انسان. و هنوز . . . و هنوز! و با این حال جک کید ژنرال های بازنشسته ایالات متحده و شوروی را سازماندهی کرد تا در اوج جنگ سرد برای خلع سلاح تلاش کنند.
کتاب کید حاوی پیشنهادهای متعددی برای دور کردن ما از جنگ است. یکی از آنها پیگیری سریع توافقات خلع سلاح است. به خاطر همین ایده، کتاب او ارزش خواندن دارد. همچنین ارزش آن را دارد که به سرسخت ترین حامیان جنگ به عنوان نوعی تلنگر ملایم ارائه شود. من فکر میکنم که ارزش این را دارد که بپرسیم چرا شارلوتسویل هیچ یادبودی برای این ژنرال سابق که طرحی برای صلح ارائه کرده است ندارد، در حالی که این تعداد برای کسانی که تنها دستاوردشان شکست در جنگ داخلی ایالات متحده بود، دارد.