توسط دیوید سوانسون ، World Beyond War, مارس 21، 2022
هفته گذشته با یک کلاس بسیار باهوش از سالمندان دبیرستان در واشنگتن دی سی صحبت کردم. آنها بیشتر می دانستند و سوالات بهتری نسبت به گروه متوسط شما در هر سنی برای من داشتند. اما وقتی از آنها خواستم به جنگی فکر کنند که احتمالاً قابل توجیه است، اولین موردی که کسی گفت جنگ داخلی ایالات متحده بود. البته بعداً مشخص شد که حداقل برخی از آنها فکر می کردند که اوکراین در حال حاضر جنگ را توجیه می کند. با این حال، وقتی پرسیدم چگونه برده داری در واشنگتن دی سی پایان یافته است، حتی یک نفر در اتاق هیچ ایده ای نداشت.
بعداً برایم جالب بود که چقدر عجیب است. من فکر می کنم این برای بسیاری از افراد در دی سی، پیر و جوان، تحصیلات عالی و کمتر دیده می شود. هیچ چیز در این لحظه به اندازه تاریخ برده داری و نژادپرستی به آموزش خوب سیاسی مترقی مرتبط نیست. واشنگتن دی سی به شیوه ای تحسین برانگیز و خلاقانه به برده داری پایان داد. با این حال بسیاری از مردم دی سی هرگز حتی در مورد آن نشنیده اند. سخت است به این نتیجه نرسید که این یک انتخاب عمدی است که توسط فرهنگ ما انجام شده است. اما چرا؟ چرا مهم است که ندانیم DC چگونه به بردگی پایان داد؟ یک توضیح احتمالی این است که این داستانی است که به خوبی با تمجید از جنگ داخلی ایالات متحده مطابقت ندارد.
نمیخواهم قضیه را زیادهروی کنم. در واقع مخفی نیست. یک تعطیلات رسمی در دی سی وجود دارد که به این ترتیب در دولت دی سی توضیح داده شده است سایت اینترنتی:
«روز رهایی چیست؟
«قانون رهایی جبرانشده دی سی در سال 1862 به بردهداری در واشنگتن دی سی پایان داد، 3,100 نفر را آزاد کرد، به کسانی که به طور قانونی مالکیت آنها را داشتند بازپرداخت کرد و به زنان و مردان تازه آزاد شده پول برای مهاجرت پیشنهاد داد. این قانون، و شجاعت و مبارزه کسانی است که برای تحقق آن مبارزه کردند، که ما هر روز 16 آوریل، روز آزادی دی سی را گرامی می داریم.»
کنگره ایالات متحده یک آنلاین دارد طرح درس در مورد موضوع اما این منابع و منابع دیگر نسبتاً خالی هستند. آنها اشاره ای نمی کنند که ده ها کشور از رهایی جبران شده استفاده کردند. آنها اشاره ای نمی کنند که مردم سال ها از استفاده عمومی آن برای پایان دادن به برده داری در ایالات متحده حمایت می کردند. آنها نه سوال اخلاقی جبران غرامت به مردمی را که مرتکب این خشم شدهاند مطرح میکنند و نه هیچ مقایسهای بین جنبههای منفی رهایی جبرانشده و جنبههای منفی سلاخی سه چهارم میلیون نفر، سوزاندن شهرها، و پشت سر گذاشتن آپارتاید و تلخی بیپایان پیشنهاد نمیکنند. رنجش
یک استثنا، شماره 20 ژوئن 2013 است مجله Atlantic که منتشر کرد مقاله به نام «نه، لینکلن نمیتوانست بردگان را بخرد». چرا که نه؟ خوب، یک دلیل ذکر شده این است که صاحبان برده نمی خواستند بفروشند. در کشوری که اعتقاد بر این است که همه چیز بهایی دارد، آشکارا درست است و بسیار آسان است. در واقع تمرکز اصلی از اطلس مقاله ادعا می کند که قیمت آن برای لینکلن بسیار بالا بوده است. این البته نشان می دهد که شاید برده داران حاضر به فروش بودند اگر قیمت مناسبی ارائه می شد.
با توجه به اطلس قیمت آن در سال 3 1860 میلیارد دلار بود. این بدیهی است که بر اساس هیچ پیشنهاد بزرگ ارائه شده و پذیرفته نشده است. بلکه بر اساس نرخ بازار افراد برده ای است که همیشه خرید و فروش می شدند.
این مقاله در ادامه توضیح میدهد که یافتن این مقدار پول تقریباً غیرممکن بود - حتی با ذکر محاسبهای مبنی بر اینکه جنگ 6.6 میلیارد دلار هزینه داشت. اگر به صاحبان برده 4 میلیارد دلار یا 5 میلیارد دلار یا 6 میلیارد دلار پیشنهاد می شد چه می شد؟ آیا واقعاً باید فرض کنیم که آنها اصلاً قیمتی ندارند، که دولت های ایالتی آنها هرگز نمی توانستند با قیمتی دو برابر نرخ جاری موافقت کنند؟ آزمایش فکری اقتصادی از اطلس مقاله ای که در آن قیمت با خریدها بالا می رود، چند نکته مهم را نادیده می گیرد: (1) رهایی جبران شده توسط دولت ها تحمیل می شود، نه یک بازار، و (2) ایالات متحده تمام زمین نیست - ده ها مورد دیگر. مکانها این را در عمل فهمیدهاند، بنابراین ناتوانی عمدی یک دانشگاه آمریکایی در عملی کردن آن در تئوری قانعکننده نیست.
با خرد آینده نگری، آیا نمی دانیم که فهمیدن اینکه چگونه می توان به برده داری پایان داد بدون جنگ عاقلانه تر بود و احتمالاً نتیجه از بسیاری جهات بهتر بود؟ آیا اینطور نیست که اگر بخواهیم همین الان به حبس های دسته جمعی پایان دهیم، انجام آن با لایحه ای که غرامت شهرهای سودجوی زندان را می دهد، بهتر از یافتن زمین هایی برای سلاخی تعداد زیادی از مردم و سوزاندن دسته ای از شهرها است؟ و سپس - پس از آن همه وحشت - تصویب یک لایحه؟
اعتقاد به عدالت و شکوه جنگ های گذشته برای پذیرش جنگ های کنونی، مانند جنگ اوکراین، کاملاً حیاتی است. و قیمتهای عظیم جنگها بسیار مرتبط با تصور جایگزینهای خلاقانه برای تشدید جنگ است که ما را بیش از هر زمان دیگری به آخرالزمان هستهای نزدیک کرده است. در ازای قیمت ماشینهای جنگ، اوکراین را میتوان به بهشت و جامعهای الگویی با انرژی پاک بدون کربن تبدیل کرد، نه میدان جنگ بین امپراتوریهای شیفته نفت.