توسط جرالدین سینویو ، World BEYOND Warنوامبر 25، 2020
مرثیه برای برادرم
پرش ، چگونه می توانی این کار را با من انجام دهی؟
اما ، عزیزم کوچک ، می توانی من را ببینی؟
آیا شما نیز از این جدایی ناگهانی گریه می کنید؟
امانوئل ، آنچه برای شما نگه داشتم ،
آن بسته ای که آرزو داشتم در ذهنم آماده باشم ،
سهم خود شما از میوه های
زحمت من در دنیای دانش ،
باقی مانده است اما یک رویا است.
اما ، تو مرا مسخره کردی.
برنامه های من ، برادر ، یخ زده است ،
در اثر تشنج ناگهانی منجمد شد
از آن نفسی که به تو جان داد.
برادر ، تو مثل یک غریبه بی صدا رفتی.
حرفی برای من نگذاشتی.
بپر ، نبودنت سیلی به صورت من می زند.
شانه های من افتاده است ،
زیرا دیگر به یک برادر افتخار نمی کنم!
اما ، حالا من با نگاه به گذشته صحبت می کنم:
"ما بودیم…"
بله ، آن تنشی است که عزیمت شما را برای من به وجود آورده است!
جرالدین سینوی (دکترا) ، اهل کامرون است. در سال 2016 ، وی یکی از شعرهای خود را تحت عنوان "در یک تپه تنها و خاموش" در یک کنفرانس بین المللی روز جهانی محیط زیست در دانشگاه ایالتی ایمو ، نیجریه اجرا کرد.
پاسخ 2
خیلی متأسفانه فصیح. جرالدین متشکرم
خیلی ممنون بیل تجربه تکان دهنده ای بود.