مرگ بر اثر ناسیونالیسم؟

توسط رابرت کوهلر World BEYOND War، اکتبر 14، 2022

شاید بازی تقریبا تمام شده باشد.

مدیا بنجامین و نیکلاس جی اس دیویس آن را اینگونه بیان کنید:

«معضل حل نشدنی پیش روی رهبران غربی این است که این یک وضعیت بدون برد است. چگونه می توانند روسیه را از نظر نظامی شکست دهند، در حالی که این کشور دارای 6,000 کلاهک هسته ای است و دکترین نظامی آن به صراحت می گوید که قبل از پذیرش شکست نظامی وجودی از آنها استفاده خواهد کرد؟

هیچ یک از طرفین حاضر نیست تعهد خود را کنار بگذارد: حفاظت، گسترش بخشی از کل سیاره، صرف نظر از هزینه. بازی فتح - بازی جنگ، و همه چیزهایی که با آن همراه است، به عنوان مثال، غیرانسانی شدن بیشتر بشریت، بی تفاوتی نسبت به تلفات آن در خود سیاره - هزاران سال است که ادامه دارد. این "تاریخ" ماست. در واقع، تاریخ از جنگ به جنگ به جنگ آموزش داده می شود.

جنگ‌ها - چه کسی برنده، چه کسی بازنده - بلوک‌های سازنده شخصیت ما هستند، و آنها موفق شده‌اند فلسفه‌های متضاد مختلفی را که ظاهر می‌شوند، مانند اعتقاد مذهبی به عشق و ارتباط متقابل، مصرف کرده و آنها را به متحدان تبدیل کنند. دشمنت را دوست داری؟ نه، این احمقانه است. تا زمانی که شیطان را شکست ندهی، عشق ممکن نیست. و اوه بله، بر اساس سنت آگوستین و "نظریه جنگ عادلانه" که او 1600 سال پیش مطرح کرد، خشونت از نظر اخلاقی خنثی است. این کار را برای فاتحان بالقوه بسیار راحت کرد.

و این فلسفه به واقعیت تبدیل شده است: ما شماره یک هستیم! امپراطوری ما بهتر از امپراطوری شماست! و تسلیحات بشریت - توانایی آن برای جنگیدن و کشتن - پیشرفت کرده است، از چماق گرفته تا نیزه و تفنگ به . . . اوه، سلاح های هسته ای

مشکل جزئی! سلاح‌های هسته‌ای حقیقتی را روشن می‌کند که قبلاً می‌توانستیم نادیده بگیریم: پیامدهای جنگ و غیرانسانی‌سازی همیشه، همیشه، همیشه به خانه می‌آیند. هیچ "ملتی" وجود ندارد، مگر در ما تصویر- ملل

پس آیا ما با این همه قدرتی که برای دفاع از یک باطل در برابر خود قرار داده‌ایم گیر کرده‌ایم؟ به نظر می رسد که چنین باشد، زیرا جنگ در اوکراین ادامه دارد و شدت می گیرد و خود (و همه ما) را به آرماگدون نزدیک می کند. بسیاری از جهان از خطر این دروغ آگاه هستند. ما حتی یک سازمان جهانی داریم، سازمان ملل، که به تلاش برای متحد کردن جهان ادامه می‌دهد، اما هیچ قدرتی برای تحمیل وحدت (یا سلامت عقل) در این سیاره ندارد. به نظر می رسد سرنوشت همه ما در دستان معدودی از رهبرانی است که در واقع سلاح هسته ای دارند و در صورت لزوم از آنها استفاده خواهند کرد.

و گاهی اوقات من از بدترین حالت می ترسم: اینکه تنها راهی که چنین رهبرانی قدرت خود را از دست بدهند - برای توسعه و شاید استفاده از سلاح های هسته ای خود - این است که یک یا چند نفر از آنها، خدای من، یک جنگ هسته ای را راه اندازی کنند. خانم ها و آقایان، ما یک تصمیم چند ثانیه ای با چنین اتفاقی فاصله داریم. ظاهراً در پی چنین جنگی - اگر زندگی بشر زنده مانده باشد و بتواند بازسازی تمدن را آغاز کند - سلامت عقل و احساس تمامیت جهانی ممکن است به هسته ساختار اجتماعی انسان و تفکر جمعی ما راه پیدا کند، بدون اینکه دیگری وجود داشته باشد. انتخاب، سرانجام فراتر از جنگ و آمادگی جنگ را خواهد دید.

اجازه دهید در این مرحله روایت را رها کنم. من هیچ ایده ای ندارم که قرار است چه اتفاقی بیفتد، چه رسد به اینکه "بعدی" چه اتفاقی می افتد. من فقط می توانم به اعماق روحم برسم و شروع کنم به دعا، شاید بتوانم بگویم، برای هر خدایی در این سیاره. ای پروردگارا، بگذارید بشریت قبل از اینکه خودش را بکشد بزرگ شود.

و همانطور که من دعا می کنم، چه کسی ظاهر می شود جز فیلسوف و فعال سیاسی فرانسوی، سیمون ویل، که در سال 1943، دو سال قبل از تولد عصر هسته ای درگذشت، اما می دانست که چیزی عمیقاً اشتباه است. و البته خیلی از قبل اشتباه بود. نازی ها کشور او را کنترل کردند. او توانست با پدر و مادرش از فرانسه فرار کند، اما در سن 34 سالگی درگذشت، ظاهراً به دلیل ترکیبی از سل و گرسنگی.

اما آنچه که او در نوشته هایش به جا گذاشت، مروارید گرانبهایی از آگاهی است. خیلی دیر شده؟ اینجا جایی است که من به زانو در می آیم.

کریستی وامپل در الف نوشت: «ویل». نیویورک تایمز نوشته سه سال پیش:

«در لحظه‌ی تاریخی خود شاهد از دست دادن حس مقیاس، ناتوانی خزنده در قضاوت و ارتباطات و در نهایت، از بین رفتن تفکر منطقی بود. او مشاهده کرد که چگونه پلتفرم‌های سیاسی که بر روی کلماتی مانند «ریشه‌ها» یا «وطن» ساخته می‌شوند، می‌توانند از انتزاعات بیشتری استفاده کنند - مانند «خارجی»، «مهاجر»، «اقلیت» و «پناهنده» - برای تبدیل شدن به گوشت و خون. افراد را به اهداف تبدیل کنند.»

هیچ انسانی انتزاعی نیست؟ این جایی است که بازسازی شروع می شود؟

و بعد آهنگی در سرم، در روحم شروع به پخش شدن کرد. آهنگ "اخراجی" است که توسط آن نوشته و خوانده شده است وودی گاتری 75 سال پیش، پس از سقوط یک هواپیما بر فراز کانیون لوس گاتوس کالیفرنیا، 32 نفر کشته شدند - اکثرا مکزیکی بودند که به مکزیک بازگردانده شدند زیرا یا "غیرقانونی" در اینجا بودند یا قرارداد کارگر مهمان آنها منقضی شده بود. در ابتدا رسانه ها تنها آمریکایی های واقعی کشته شده (خلبان، خلبان، مهماندار) را با نام شناسایی می کردند. بقیه صرفا تبعیدی بودند.

خداحافظ خوان من، خداحافظ روزالیتا،

Adios mis amigos, Jesus y Maria;

وقتی سوار هواپیمای بزرگ می شوید نام خود را نخواهید داشت،

تنها چیزی که شما را صدا خواهند زد «اخراجی» خواهد بود.

این چه ربطی به الف دارد روز قیامت ساعت در 100 ثانیه به نیمه شب، کشتار مداوم و قدرت های هسته ای در تقابل با یکدیگر در اوکراین، جهانی در درگیری بی پایان و خونین تقریباً همه جا؟ هیچ نظری ندارم.

به جز، شاید، این: اگر یک جنگ هسته ای رخ دهد، هر کس در این سیاره یک تبعیدی بیش نیست.

رابرت کوهلر (koehlercw@gmail.com)، سندیکا توسط PeaceVoiceیک خبرنگار و سردبیر برنده جایزه شیکاگو است. او نویسنده است شجاعت قوی در زخم رشد می کند.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی