روبرتو زامورا، وکیل کاستاریکا، برای صلح و صلح جنگید

توسط Medea Benjamin

گاهی اوقات یک نفر با ذهن خلاق می خواهد کل سیستم حقوقی را تحریک کند. در مورد کاستاریکا، این شخص لوئیس روبرتو زامورا بولانیوس است که زمانی دانشجوی حقوق بود که قانونی بودن حمایت دولت وی از حمله به جورج بوش را به چالش کشید. او این پرونده را تا دیوان عالی کشور کاستاریکا برد و برنده شد.

امروز یک وکیل تمرینکننده، زامورا در 33 همچنان یک دانشجوی کالج خیریه است. و او همچنان به فکر کردن در خارج از جعبه و پیدا کردن راه های خلاقانه برای استفاده از دادگاه برای سوختن شور و شوق خود را برای صلح و حقوق بشر است.

در طول سفر اخیر من به کاستاریکا، من فرصتی برای مصاحبه با این وکیل مدافع در مورد پیروزی های گذشته اش و ایده ی درخشان جدید خود برای جبران خسارت برای عراقی ها داشتم.

بیایید یادآوری لحظه اصلی در تاریخ صلح طلب کاستاریکا را آغاز کنیم.

این 1948 بود، زمانی که خوزه فیگرس، رئیس جمهور کاستاریکا، اعلام کرد که ارتش این کشور لغو خواهد شد، حرکتی که سال بعد توسط مجلس مؤسسان تصویب شد. فیگوس حتی یک چکش زد و یکی از دیوارهای ستاد نظامی را شکست داد، اعلام کرد که به یک موزه ملی تبدیل خواهد شد و بودجه نظامی به سوی مراقبت های بهداشتی و آموزش و پرورش هدایت خواهد شد. از آن زمان، کاستاریکا به خاطر بی طرفی صلح آمیز و غیرمسلح خود در امور خارجی مشهور شده است.

خیلی سریع و در اینجا شما در دانشکده حقوق هستید ، در سال 2003 ، و دولت شما به "ائتلاف تمایل" جورج بوش پیوست - گروهی از 49 کشور که مهر تأیید خود را برای حمله به عراق دادند. در نمایش روزانه ، جون استوارت به شوخی گفت که کاستاریکا در "بوسه های بوییدن بمب" کمک کرده است. در حقیقت ، کاستاریکا به هیچ مشکلی کمک نکرد. به سادگی نام خود را اضافه کرد. اما همین کافی بود که شما را چنان ناراحت کند که تصمیم گرفتید دولت خود را به دادگاه بکشید؟

بله بوش به جهان گفت که این جنگ برای صلح، دموکراسی و حقوق بشر است. اما او نمیتوانست مجوز سازمان ملل را بگیرد، بنابراین او مجبور شد یک ائتلاف ایجاد کند تا آن را شبیه به حمله به پشتیبانی جهانی کند. به همین دلیل است که بسیاری از کشورها به پیوستن به این کشور ادامه دادند. کاستاریکا دقیقا به این دلیل که ارتش خود را لغو کرد و دارای سابقه صلح بود، کشور مهمی بود که در جهت نشان دادن اقتدار اخلاقی در کنار او باشد. کاستاریکا در زمانی که در سازمان ملل سخن می گوید گوش می دهد. بنابراین در این معنی، کاستاریکا یک شریک مهم بود.

وقتی رئیس جمهور پاچکو اعلام کرد که کاستاریکا به این ائتلاف پیوسته است ، اکثریت قریب به اتفاق مردم کاستاریکا مخالفت کردند. من واقعاً از درگیر شدنمان ناراحت شدم ، اما از اینکه دوستانم فکر نمی کردند در این مورد چیزی داشته باشیم ناراحت شدم. وقتی من از رئیس جمهور شکایت کردم ، آنها فکر کردند که من دیوانه ام.

اما به هر حال پیش رفتم و پس از آنکه دادخواست دادم، دادگاه کاستاریکا دادخواستی را داد. بازرس دادخواستی را داد و همه آنها با من همراه بود.

هنگامی که حاکمیت در ماه سپتامبر 2004 به نفع ما بود، یک سال و نیم بعد از آنکه من پرونده دادم، در میان عموم مردم احساس راحتی می کرد. رئیس جمهور Pacheco افسرده بود زیرا او واقعا یک مرد خوش تیپ است که دوست دارد فرهنگ ما باشد و او احتمالا فکر کرد: "چرا من این کار را انجام دادم؟" او حتی به خاطر استعفای خود از این موضوع، اما به دلیل آنکه بسیاری از مردم از او خواسته بودند، فکر نکردند.

بر اساس چه اساس دادگاه به نفع شما بود؟

یکی از مهمترین موارد در مورد این حکم این بود که مشخصه ملزومات منشور ملل متحد است. دادگاه تصریح کرد که از آنجا که کاستاریکا عضو سازمان ملل متحد است، ما تحت پیگرد قرار دارد و از آنجایی که سازمان ملل هرگز اجازه حمله را نپذیرفت، کاستاریکا حق ندارد از آن حمایت کند. من نمی توانم از مورد دیگری فکر کنم که در آن دادگاه عالی تصمیم دولت را لغو کرده است، زیرا منشور ملل متحد را نقض می کند.

حکم نیز بسیار مهم بود، زیرا دادگاه اظهار داشت که حمایت از این تهاجم به اصل اساسی "هویت کاستاریکا"، که صلح است، تناقض دارد. این باعث می شود ما اولین کشور در جهان برای به رسمیت شناختن حق صلح، چیزی است که حتی در موارد دیگری که من در 2008 برنده شد، صریح تر بود.

آیا می توانید در مورد آن به ما بگویید؟

در سال 2008 من فرمانی از طرف رئیس جمهور اسکار آریاس را به چالش کشیدم که اجازه استخراج توریم و اورانیوم ، تولید سوخت هسته ای و ساخت راکتورهای هسته ای را "برای همه اهداف" می داد. در این صورت من دوباره ادعای نقض حق صلح کردم. دادگاه با صراحت وجود حق صلح ، حکم رئیس جمهور را لغو کرد. این بدان معناست که دولت نه تنها باید صلح را تقویت کند ، بلکه باید از اجازه فعالیت های مربوط به جنگ ، مانند تولید ، صادرات یا واردات مواردی که برای استفاده در جنگ استفاده می شود ، خودداری کند.

بنابراین این به این معنی است که شرکت هایی مانند Raytheon، که زمین را در اینجا خریداری کرده اند و قصد دارند فروشگاه را راه اندازی کنند، در حال حاضر عملی نیست.

برخی از پرونده های دیگر که شما پرونده های آنها را تهیه کرده اید چیست؟

آه، بسیاری از آنها. من پرونده ای را علیه رئیس جمهور اسکار آریاس (برنده جایزه صلح نوبل) برای تأیید پلیس برای استفاده از سلاح های نظامی علیه تظاهرکنندگان دادم. این پرونده همچنین به دیوان عالی کشور رفت و برنده شد.

من از دولت برای امضای توافق نامه تجارت آزاد آمریکای مرکزی ، CAFTA ، که شامل سلاح های ممنوع در کاستاریکا است ، شکایت کردم. من دو بار از دولت شکایت کردم که به ارتش آمریکا اجازه داد ، به بهانه جنگ با مواد مخدر ، بازی های جنگی را در سرزمین حاکمیت ما انجام دهد ، گویی که این یک بازی شطرنج است. دولت ما با بیش از 6 نیرو و مجهز به 46 فروند هلی کوپتر بلک هاوک ، 12,000 فروند ناو هواپیمابر هاریر II ، مسلسل و راکت ، 180 ماه اجازه می دهد تا 10 ناو نظامی در بندرهای ما مستقر شوند. هر آنچه در لیست کشتی ها ، هواپیماها ، هلی کوپترها و نیروها است ، مورد استفاده قرار گرفته است و برای استفاده در جنگ طراحی شده است - نقض آشکار حق صلح ما. اما دادگاه به این پرونده رسیدگی نکرده است.

یک مشکل بزرگ برای من این است که اکنون دیوان عالی کشور از پرونده های من بیشتر استفاده نمی کند. من پرونده های 10 را با دیوان عالی کشور رد کردم؛ من در مورد آموزش پلیس کاستاریکا در دانشکده نظامی ارتش ایالات متحده آمریكا متهم كرده ام. این پرونده بیش از 2 سال در انتظار است. وقتی دادگاه دشوار می شود یکی از پرونده های من را رد کند، آنها تاخیر و تاخیر می اندازند. بنابراین من باید به دادگاه برای تأخیر در دادگاه رسیدگی کنم، و سپس هر دو پرونده را رد می کنند.

متوجه شدم که نمیتوانم اسمم را برای فایل دیگری یا حتی سبک نوشتن خود استفاده کنم زیرا آنها نوشتن من را می دانند.

در یک جلسه بین المللی در بروکسل در ماه مارس 11th سالگرد حمله ایالات متحده به عراق، شما با یک ایده درخشان دیگر مطرح شد. می توانی درباره این به ما چیزی بگویی؟

من برای جلسه دیگری از وکلای بین المللی در شهر بودم، اما سازمان های کمیسیون عراق متوجه شدند و از من خواستند صحبت کنند. پس از آن یک جلسه طوفان آمیز برگزار شد و مردم از این واقعیت که ایالات متحده از قوانین بین المللی پیروی نمی کند، اعتراض می کند که این کشور به دادگاه بین المللی کیفری نمی پیوندد، شکایت می کند که پرونده های مربوط به جبران خسارت برای عراقی ها را نمی شنود.

من گفتم: "اگر ممکن بود، ائتلاف خواسته های عراق به عراق حمله کرد، نه فقط ایالات متحده. کشورهای 48 وجود داشتند. اگر آمریکا قصد ندارد به عراقی ها جبران کند، چرا ما دیگر اعضای این ائتلاف را محکوم نمی کنیم؟

اگر شما توانستید یک پرونده را از جانب یک قربانی عراقی در دادگاه های کاستاریکا برنده شوید، به نظر شما چه مقدار از جبران شما می توانید برنده شوید؟ و سپس یک مورد دیگر و مورد دیگری وجود ندارد؟

می توانم چند صد هزار دلار برنده شوم. شاید اگر بتوانیم یک پرونده را در کاستاریکا برنده کنیم، می توانیم پرونده های دعوا را در کشورهای دیگر آغاز کنیم. من مطمئنا نمیخواهم پس از پرونده کاستاریکا ورشکست کنم. اما ما باید در مورد چگونگی دستیابی به عدالت برای عراقی ها و اینکه چگونه این نوع ائتلاف را از تشکیل مجدد جلوگیری کنیم، نگاه کنیم. ارزش تلاش را دارد.

آیا فکر می کنید چیزی است که ما می توانیم در دادگاه برای مبارزه با کشتار هواپیماهای بدون سرنشین انجام دهیم؟

قطعا. من فکر می کنم که افرادی که فشار دکمه ی کشتن را می کشند باید شخصا مسئول اعمال جنایتکارانه باشند، زیرا هواپیماهای بدون سرنشین از بدن خود استفاده می کنند و برای اعمال عملیاتی که شخصا نمی توانند انجام دهند.

این واقعیت نیز وجود دارد که اگر یک فرد بی گناه توسط یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در افغانستان کشته شود یا صدمه ببیند، این خانواده حق دریافت جریمه از ارتش آمریکا را دارد. اما همان خانواده در پاکستان جبران نخواهد شد؛ زیرا این کشتار توسط سیا انجام می شود. آیا می توانید شاهد یک چالش قانونی در آن هستید؟

قربانیان همان اقدام غیر قانونی باید همان درمان را دریافت کنند؛ من فکر می کنم راهی وجود دارد که بتواند مسئولیت دولت را بر عهده بگیرد، اما من به اندازه کافی در مورد قانون آمریکا نمی دانم.

آیا تا به حال پیامدهای شخصی برای گرفتن چنین مسائل حساس داشته اید؟

دوستان من در شرکت تلفن که به من گفتند من شنیدم. اما من واقعا اهمیتی نمی دهم. اگر با تلفن بر روی یک کت و شلوار صحبت کنم چه کار می توانم انجام دهم؟

بله، شما باید ریسک کنید، اما نمی توانید از عواقب آن بترسید. بدترین چیز ممکن است اتفاق بیفتد این است که شما شلیک می کنید. (او می خندد.)

چرا وکلا بیشتر در سراسر جهان دولت های خود را در راه های خلاق شما چکار نمی کنند؟

شاید کمبود تخیل من نمی دانم.

من تعجب می کنم که بسیاری از وکلا خوب اغلب آشکارا را نمی بینند. من دانشجویان را تشویق می کنم که خلاق باشند و از حقوق بین الملل استفاده کنند. این عجیب است زیرا هیچ کاری انجام نشده فوق العاده است. اینها ایده های عالی نیستند. آنها فقط کمی متفاوت هستند و به جای آنکه فقط درباره آنها حرف بزنند، آنها را به جلو حرکت می دهم.

من همچنین دانشجویان را تشویق می کنم تا یک حرفه حرفه ای دوم را مطالعه کنند تا آنها به طور متفاوتی فکر کنند. من مهندسی کامپیوتر را به عنوان دومین کارم مطالعه کردم. به من یاد داد که در تفکر من سفارش داده شود و ساختار یافته باشد.

من می توانم حدس بزنم که اگر شما دارای دومین رشته بزرگ بودید، این چیزی بود که مانند علوم سیاسی یا جامعه شناسی بود.

نه. به عنوان یک برنامه نویس رایانه ، باید کاملاً متمرکز ، ساختار یافته ، منظم و عمیق باشید. این در دنیای حقوقی بسیار مفید است. در دانشکده حقوق دانشجویان از بحث در مورد من متنفر هستند. آنها سعی می کنند بحث را از مسیر خارج کنند و به یک مسئله جانبی بپردازند ، و من همیشه آنها را دوباره به موضوع اصلی برمی گردانم. این ناشی از آموزش من به عنوان یک مهندس کامپیوتر است.

من فکر می کنم نتیجه دیگری از کار شما برای صلح این است که شما پول زیادی نمی پردازید.

به من نگاه کن [او می خندد] من 33 ساله هستم و من با والدینم زندگی می کنم. این چقدر ثروتمند است پس از سالها تمرین 9. من به سادگی زندگی می کنم تنها چیزهایی که من دارم ماشین و سه سگ است.

من ترجیح می دهم خودم کار کنم - هیچ شرکت ، هیچ شریک ، هیچ رشته ای. من وکیل دادگستری هستم و با مشتریانی از جمله اتحادیه های کارگری مقداری درآمد کسب می کنم. من سالانه حدود 30,000 دلار درآمد کسب می کنم. من از این برای ادامه زندگی ، برای محاکمه موارد مثبت در کمیسیون بین آمریکایی و پرداخت هزینه سفرهای بین المللی ، مانند رفتن به مجامع صلح ، مجامع جهانی ، کنفرانس های خلع سلاح یا سفر به غزه استفاده می کنم. بعضی اوقات از انجمن بین المللی وکلای دموکرات کمک می گیرم.

من شغلم را دوست دارم چون انجام می دهم؛ من مواردی را که در مورد من پرسیده ام، می گم من برای کشورم و برای آزادی شخصی ام مبارزه می کنم. من به این کار به عنوان یک قربانی فکر نمی کنم بلکه به عنوان یک وظیفه. اگر می خواهیم صلح یک حق اساسی باشد، ما باید آن را نهادینه کنیم - و از آن محافظت کنیم.

Medea Benjamin از گروه صلح پایه گذاری می کند www.codepink.org و گروه حقوق بشر www.globalexchange.org. او در کاستاریکا با سرهنگ بازنشسته ی ان رایت در دعوت مرکز صلح دوستان برای گفتگو درباره کتابش بود هواپیماهای بدون سرنشین: کشتن با کنترل از راه دور.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی