کاستاریکا واقعی نیست

توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، آوریل 25، 2022

"پرندگان واقعی نیستند" - این نظریه که همه پرندگان هواپیماهای بدون سرنشین هستند - یک شوخی است که برای خنده ایجاد شده است و ظاهراً چند نفر از افراد دارای اختلال روانی واقعاً آن را باور می کنند. "کاستاریکا واقعی نیست" هرگز صحبت نشده است، و با این حال بسیاری با آن بسیار جدی برخورد می کنند. منظورم این است که همه اعتراف خواهند کرد که کاستاریکا آنجا روی نقشه نشسته است، و در واقعیت، بین نیکاراگوئه و پاناما، اقیانوس آرام و کارائیب. با این حال، نیاز یک کشور به یک ارتش بزرگتر (حتی توسط فعالان صلح که مبلغی برای این خدمت به عنوان «دفاع» نمی‌پردازند) به طور معمول به ماده اسرارآمیزی به نام «طبیعت انسان» نسبت داده می‌شود، حتی اگر کاستاریکا – با فرض آن وجود دارد و انسان‌ها را در بر می‌گیرد - ارتش خود را 74 سال پیش لغو کرد، و هر کشور دیگری روی زمین بدون استثنا بیش از 0 دلار کاستاریکا برای ارتش خود خرج می‌کند تا هزینه‌ای که ایالات متحده برای ارتشی که توسط 4 درصد بشریت تامین می‌شود، هزینه می‌کند. "فطرت انسان" است.

این احتمال که کاستاریکا با لغو ارتش خود کاری مهم و بسیار سودمند انجام داده است، عموماً با نادیده گرفتن آن، اما گاهی با بهانه تراشی برای آن مقابله می شود - با ادعای اینکه کاستاریکا به طور مخفیانه واقعاً ارتش دارد، یا ادعا می کند که ارتش ایالات متحده از دفاع می کند. کاستاریکا یا ادعای این که مثال کاستاریکا برای هیچ کشور دیگری شبیه و بی فایده است. همه ما از خواندن کتاب جودیت ایو لیپتون و دیوید پی باراش سود خواهیم برد. قدرت از طریق صلح: چگونه غیرنظامی‌سازی منجر به صلح و خوشبختی در کاستاریکا شد و آنچه بقیه جهان می‌توانند از یک کشور کوچک گرمسیری بیاموزند. در اینجا یاد می گیریم که معنای کاستاریکا را نادیده نگیریم و می آموزیم که کاستاریکا به طور مخفیانه ارتش ندارد و ارتش ایالات متحده هیچ وظیفه ای برای کاستاریکا ندارد و بسیاری از عواملی که احتمالاً در کاستا نقش داشته اند. لغو ارتش ریکا و همچنین بسیاری از مزایایی که احتمالاً منجر شده است، احتمالاً در جاهای دیگر تکرار می شود، حتی اگر هیچ دو کشوری شبیه هم نباشند، امور انسانی بسیار پیچیده است و کشورهایی که دقیقاً همان کاری را انجام داده اند که کاستاریکا انجام داده است. انجام شد یک مجموعه داده 1 را تشکیل می دهد.

کاستاریکا در بخش اقتصادی فقیر جهان قرار دارد و خود نسبتاً فقیر است، اما وقتی صحبت از رتبه‌بندی رفاه، شادی، امید به زندگی، سلامت، آموزش و پرورش می‌شود، هرگز به هیچ‌یک از این رتبه‌بندی‌ها نمی‌رسد. همسایگان خود، و معمولا در صدر جدول جهانی در میان کشورهای بسیار ثروتمندتر قرار دارد. تیکوس ها، همانطور که ساکنان کاستاریکا نامیده می شوند، به کمی استثناگرایی می پردازند، در واقع، به این که ارتش خود را لغو کرده اند، به سنت های دموکراتیک و برنامه های اجتماعی خود افتخار می کنند، به سطح بالای تحصیلات و بهداشت و سلامت خود می بالند. بیشترین درصد حفاظت از زمین در جهان از مناطق وحشی در پارک ها و ذخایر، و در 99 درصد برق آنها با منابع تجدیدپذیر. در سال 2012 کاستاریکا تمام شکارهای تفریحی را ممنوع کرد. در سال 2017، نماینده سازمان ملل کاستاریکا شورایی را رهبری کرد که در مورد معاهده منع تسلیحات هسته ای مذاکره کرد. وقتی کتابی در موردش نوشتم استثمارگري درماني، این چیزی نبود که در ذهنم بود. داشتم در مورد کشوری می نوشتم که منجر به تخریب محیط زیست، حبس، نظامی گری و تحقیر استکبار برای کشورهای دیگر می شود. من هیچ انتقادی به افتخار انجام کارهای خوب ندارم.

البته کاستاریکا به عنوان یک مدینه فاضله کامل واقعا غیر واقعی است. چنین چیزی نیست، حتی نزدیک. در واقع اگر در ایالات متحده زندگی می‌کنید و از محله‌های ناهموار و پایگاه‌های نظامی و کارخانه‌های تسلیحاتی و افکاری که دولت در سرتاسر جهان انجام می‌دهد دوری می‌کنید، و اگر تیراندازی‌های دسته جمعی شما را از دست می‌دهند، احتمالاً آن را آرام‌تر می‌دانید. مکانی قابل اعتماد و غیرخشونت آمیز نسبت به کاستاریکا. متأسفانه، کاستاریکا سطح پایینی از خشونت بین فردی یا سرقت یا سرقت خودرو ندارد. این بهشت ​​صلح آمیز با سیم خاردار و سیستم های هشدار پر شده است. شاخص جهانی صلح صفوف کاستاریکا سی و نهمین و ایالات متحده در رتبه 39، به جای 122 و 1، با در نظر گرفتن امنیت داخلی، نه صرفاً نظامی گری. کاستاریکا همچنین از آلودگی، اینرسی بوروکراتیک، فساد، تاخیرهای بی پایان - از جمله برای مراقبت های بهداشتی، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، خشونت گروهی، و وضعیت درجه دوم برای مهاجران "غیرقانونی" به ویژه از نیکاراگوئه رنج می برد.

اما کاستاریکایی ها هیچ یک از بچه های خود را نمی فرستند تا بکشند و بمیرند یا آسیب دیده از جنگ برگردند. آنها از هیچ ضربه ای از جنگ های موجود خود نمی ترسند. آنها از هیچ حمله ای توسط دشمنان نظامی خود با هدف خارج کردن سلاح های موجود خود نمی ترسند. آنها با نارضایتی نسبتا کمی از بی عدالتی سیستمی یا نابرابری عظیم ثروت یا زندانی شدن دسته جمعی زندگی می کنند. در حالی که شاخص‌های جهانی کاستاریکا را نسبتاً نابرابر و به طور فزاینده‌ای نابرابر رتبه‌بندی می‌کنند، به نظر می‌رسد فرهنگ آن ترجیح برابری و شرم را برای مصرف آشکار حفظ می‌کند.

کاستاریکا از این خوشبختی برخوردار بود که طلا یا نقره یا نفت یا بنادر مفید یا بهترین زمین برای مزارع بردگان یا مکان مناسب برای کانال یا جاده از دریا به دریا نداشت. این کشور متحمل جنگ های بسیار کمی شده است، اما به اندازه کافی کودتاهای نظامی را متحمل شده است تا ارتش را یک تهدید بداند.

در سال 1824، کاستاریکا برده داری را لغو کرد - از دیدگاه ایالات متحده بسیار شرم آور بود، زیرا این کار را بدون جنگی انجام داد که بتوان به آن افتخار کرد. در سال 1825، رئیس جمهور کاستاریکا استدلال کرد که شبه نظامیان شهروند موجود نیازی به هیچ نظامی ندارند. در سال 1831 کاستاریکا تصمیم گرفت زمین های ساحلی را به مردم فقیر بدهد و شهروندان را مجبور به کشت محصولات مورد تقاضا در اروپا مانند قهوه، شکر و کاکائو کند. این به ایجاد سنت مزارع کوچک خانوادگی کمک کرد.

در سال 1838 کاستاریکا از نیکاراگوئه جدا شد. مردم این دو کشور عملاً از نظر ژنتیکی قابل تشخیص نیستند. با این حال، یکی تقریباً بدون جنگ زندگی کرده است، و دیگری با جنگ‌های تقریباً بدون وقفه تا امروز. این تفاوت فرهنگی است و قبل از لغو ارتش کاستاریکا در سال 1948 است. کاستاریکا از طریق یک جنگ باشکوه که بی‌پایان جشن گرفته شد، به وجود نیامد، بلکه از طریق امضای برخی اوراق به وجود آمد.

کاستاریکا در سال 1877 مجازات اعدام را لغو کرد. در سال 1880، دولت کاستاریکا به داشتن تنها 358 عضو فعال ارتش افتخار کرد. در سال 1890، گزارشی توسط وزیر جنگ کاستاریکا نشان داد که تیکوس تقریباً نسبت به داشتن یک ارتش بی‌تفاوت بوده و عمدتاً از آن بی‌اطلاع است و هنگامی که از آن آگاه بود آن را با «تحقیر خاصی» در نظر می‌گرفت.

(Psst: برخی از ما در ایالات متحده همینطور فکر می کنیم، اما آیا می توانید تصور کنید که با صدای بلند اینطور صحبت کنیم؟ - Ssshh!)

در سال 1948، رئیس‌جمهور کاستاریکا ارتش را لغو کرد - که در 1 دسامبر به عنوان روز لغو ارتش جشن گرفته می‌شد - پس از اینکه وزیر امنیت (به روایت بعدی خود) به نفع انجام این کار به منظور توجیه هزینه‌های آموزش عالی استدلال کرد.

در عرض یک هفته و نیم، کاستاریکا مورد حمله نیکاراگوئه قرار گرفت. کاستاریکا از سازمان کشورهای آمریکایی درخواست کرد که متجاوزان را مجبور به عقب نشینی کرد. مطابق با فیلم صلح پررنگکاستاریکا نیز یک شبه نظامی موقت تشکیل داد. در سال 1955 هم همین اتفاق افتاد، با همین نتیجه. به طور قابل توجهی، به نظر می رسد دولت ایالات متحده فکر می کند که پس از کودتای خود در گواتمالا، به طرز غیرقابل قبولی بد به نظر می رسد که در مخالفت با حمله به تنها کشور غیرمسلح و تنها کشور دموکراتیک در آمریکای مرکزی شکست بخورد.

البته، اگر گواتمالا ارتش نداشت، ایالات متحده نمی توانست کودتا را در گواتمالا تسهیل کند.

کاستاریکا از طریق حفظ بی طرفی و ممنوعیت اعلام شده "کمونیسم" حتی در زمان ایجاد سیاست های چپ، از جنگ سرد ایالات متحده و شوروی و سال های رونالد ریگان جان سالم به در برد. بی طرفی این کشور حتی به آن اجازه داد از حمایت از ایران-کنترا و مذاکره صلح در نیکاراگوئه امتناع کند که باعث ناراحتی دولت آمریکا شد.

در دهه 1980، فعالیت های غیرخشونت آمیز افزایش نرخ برق را به عقب انداخت. فکر می‌کنم این تنها اشاره‌ای به کنش‌گری است قدرت از طریق صلحکه خواننده را در مورد سنت بی‌تردید کنش‌گری قبل و بعد از آن زمان و اینکه چه نقشی در ایجاد و حفظ یک کشور عاری از ارتش ایفا کرده و هنوز دارد، شگفت زده می‌کند. نوع دیگری از کنشگری وجود دارد که به آن پرداخته شده است: در سال 2003، دولت کاستاریکا تلاش کرد به "ائتلاف مشتاقان" ایالات متحده برای حمله به عراق بپیوندد، اما یک دانشجوی حقوق شکایت کرد و این اقدام را به عنوان خلاف قانون اساسی مسدود کرد.

چرا نمونه کاستاریکا در حال گسترش نیست؟ پاسخ های آشکار سود جنگ و فرهنگ جنگ، ناآگاهی از جایگزینو دور باطل تهدیدها و ترس‌های جنگی. اما شاید در حال گسترش است. همسایه جنوبی پاناما، در حالی که یک دست نشانده ایالات متحده است، نه تنها نظامی از خود ندارد، بلکه به طور غیرخشونت آمیز ایالات متحده را مجبور کرد که کانال را تحویل دهد و ارتش خود را حذف کند.

گام به گام . . . اما بهتر است سریعتر قدم برداریم!

قدرت از طریق صلح کتابی کاملاً آگاهانه، مستدل و مستند است. در حالی که نمی‌تواند در همه جا برای لغو نظامی استدلال کند، در مورد جایگزین دفاع غیرمسلح بحث نمی‌کند، و حتی ادعا می‌کند که ایالات متحده «نیاز واقعی به حداقل برخی ظرفیت‌های نظامی» دارد، با این وجود من آن را به فهرست زیر اضافه می‌کنم. آنچه در مورد کاستاریکا به ما می گوید به عنوان چراغ راهنمایی برای جهانی که در تاریکی تفکر جنگ به دام افتاده است.

COLLECTION OF WAR COLLECTION:

اخلاق، امنیت و ماشین جنگی: هزینه واقعی ارتش توسط ند دوبوس، 2020.
درک صنعت جنگ توسط کریستین سورنسن ، 2020.
بدون جنگ بیشتر توسط Dan Kovalik ، 2020.
قدرت از طریق صلح: چگونه غیرنظامی‌سازی منجر به صلح و شادی در کاستاریکا شد، و آنچه بقیه جهان می‌توانند از یک کشور کوچک گرمسیری بیاموزند، توسط جودیت ایو لیپتون و دیوید پی باراش، 2019.
دفاع اجتماعی توسط یورگن یوهانسن و برایان مارتین ، 2019.
قتل شامل: کتاب دوم: سرگرمی مورد علاقه ی امریکا توسط Mumia ابو جمال و استفان ویتوریا، 2018.
راهکارهای صلح: سخنرانی های هیروشیما و ناگازاکی را زنده نگه می دارد توسط ملیندا کلارک، 2018.
جلوگیری از جنگ و ترویج صلح: راهنمای برای متخصصین بهداشت ویرایش شده توسط ویلیام ویست و شلی سفید، 2017.
طرح کسب و کار برای صلح: ساختن جهانی بدون جنگ توسط Scilla Elworthy، 2017.
جنگ هرگز تنها نیست توسط دیوید سوانسون، 2016.
سیستم امنیتی جهانی: جایگزینی برای جنگ by World Beyond War، 2015 ، 2016 ، 2017.
یک پرونده قدرتمندی علیه جنگ: آنچه آمریکا در کلاس تاریخ ایالات متحده از دست داده است و آنچه ما (همه) می توانیم انجام دهیم توسط کتی Beckwith، 2015.
جنگ: جنایت علیه بشریت توسط روبرتو ویوو، 2014.
رئالیسم کاتولیک و لغو جنگ توسط دیوید کارول Cochran، 2014.
جنگ و تهدید: آزمون انتقادی توسط Laurie Calhoun، 2013.
Shift: آغاز جنگ، پایان دادن به جنگ توسط Judith Hand، 2013.
جنگ بیشتر: مورد برای لغو توسط دیوید سوانسون، 2013.
پایان جنگ توسط جان هورگان، 2012.
گذار به صلح توسط راسل فور-برک، 2012.
از جنگ به صلح: راهنمای صدها سال آینده توسط کنت شیففر، 2011.
جنگ دروغ است توسط دیوید سوانسون، 2010، 2016.
فراتر از جنگ: پتانسیل انسانی برای صلح توسط داگلاس فری، 2009.
زندگی فراتر از جنگ توسط Winslow Myers، 2009.
خونریزی کافی: 101 راه حل برای خشونت ، ترور و جنگ توسط مری-وین اشفورد با گای دونسی ، 2006.
سیاره زمین: آخرین سلاح جنگ توسط Rosalie Bertell ، 2001.
پسران پسر خواهند بود: شکستن پیوند بین مردانگی و خشونت توسط میریام میدزیان، 1991.

##

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی