مشت پینک را به دفاتر استخدام ارتش ببرید

توسط دیوید سوانسون

بطری های اسپری مایع صورتی را به دفاتر و نمایشگاه های استخدام ارتش بیاورید.
اسپری کردن آنها.
به افراد استخدام شده بالقوه بگویید: هر آنچه می توانید باشید باشید. و این ممکن است شما باشید

«مه صورتی. این چیزی است که آنها به آن می گویند.
"وقتی یکی از همسرانت آن را نخریده است،
"اما یک لحظه از بودن به نبودن می رود.
"یک ضربه مستقیم. یک IED یک RPG در روده گیر کرده است.»

اینها خطوطی از یک نمایشنامه به نام مه صورتی نوشته شده توسط اوون شیرز در مورد سه پسر جوان از بریستول که برای جنگ در افغانستان ثبت نام می کنند.
بخوانش. آن را اجرا کنید. اینگونه شروع می شود:

«سه پسر به کاتریک رفتند.
" ژانویه بود،
"زمین برفی در Severn،
"سفید کردن گل قهوه ای،
ماهیگیرانی که دستکش های بدون انگشت خود را می دمند،
جریان، خطوط ماهیگیری آنها را محکم می کشد.
«اینطوری بود که صبح شد
ما سه نفر کاری را انجام دادیم که پسرها همیشه انجام می دهند
و خانه هایمان را برای جنگ ترک کردیم.»

البته دروغه پسرها همیشه اینطور نیستند. اکثر پسرها در حال حاضر در دیوانه ترین کشورهای روی زمین این کار را نمی کنند. و پسران در بسیاری از کشورها اصلاً این کار را نمی کنند. و این همیشه همینطور بوده است، به ویژه قبل از اینکه ملت ها وجود داشته باشند.

پسرها با دروغ های بیشتری جذب می شوند:

"من چیز دیگری می خواستم - او.
مردی که به من نگاه می کند،
«کسی با لباس، اسلحه.
"کسی که به جایی می رود و کاری را انجام می دهد."

در مورد ماندن در جایی و انجام کاری چطور؟ در مورد رفتن به جایی و انجام کاری غیر از کشتن مردم چطور؟

آنها همچنین برای دستمزد و آینده ای بهتر، فرصتی برای حمایت از خانواده به این گروه پیوستند. جامعه‌ای که در آن نمی‌توان خانواده‌ای را بدون ثبت نام برای رفتن و کشتن مردم در یک سرزمین دور حمایت کرد، به وضوح متمدن‌ترین جامعه‌ای است که می‌توان تصور کرد، و با این حال خود را به کشتن این افراد تا حد زیادی به خاطر احساس برتری‌اش برمی‌انگیزد.

آنها به همان دلیلی که برخی از مردم به گروه هایی می پیوندند که غربی ها برای مبارزه با آن ها می روند به آن ها پیوستند: هیچ کس به آنها احترام نمی گذاشت تا زمانی که یک استخدام کننده به آنها احترام بگذارد.

در هنگام جنگ در افغانستان، اولین بار که یکی از دوستانشان کشته می شود، انگیزه انتقام می گیرند:
«این دیگر فقط انجام یک کار نبود.
"این در مورد کشتن آنها بود."

به فرهنگی فکر کنید که در آن کشتن تعداد زیادی از افرادی که هیچ اطلاعی در مورد آنها ندارید، افرادی که حتی به سختی در نمایشنامه های ضد جنگ شما بر اساس خاطرات سربازان شما ظاهر می شوند، "فقط یک شغل" است. این یک جامعه ستیزی در سطح جامعه است. پسران این کتاب از غرور انجام "کاری که برای آن آموزش دیده اید" صحبت می کنند. آنها همچنین از آن به عنوان یک بازی صحبت می کنند، به عنوان تحقق دوران کودکی خود در جنگ.

این سه به ترتیب مرده، بی پا و آسیب دیده می شوند. وحشت آنها داستان است. قربانیان آنها، مردم افغانستان، به سختی ثبت نام می کنند، و هرگز به سطح نام و نقش های سخنوری نمی رسند. اینکه آنها کشته می شوند مشخص است، اما آنها فقط در یک حادثه مشخص شده اند که شامل کشتن یک مرد، همسرش و یک دختر دو ساله است.

البته دردی که جنگ برای متجاوزان و عزیزانشان در خانه به ارمغان می آورد برای پایان دادن به این هیولا به نام جنگ کافی است. حماقت مرگ های دوستانه آتش سوزی در نمایشنامه برجسته است. مفهوم هر هدف بالاتر یا اصلاً هدفی برای جنگ وجود ندارد.

یکی از سربازان به پایان جنگ امیدوار است:
و خوب، من حدس می‌زنم که امیدوارم به نحوی تغییر کند.
تا آن زمان، اگر مردم می دانستند چیست،
"این کافی خواهد بود.
"چگونه از دست دادن دلیل می شود،
"و چگونه دلیل آن سوء استفاده از عشق است."

یک دیدگاه

  1. همچنین، هر زمان که از دبیرستان بازدید می کنید، به دنبال قفسه های جزوات استخدام کنندگان بگردید و تمام مزخرفات آنها را دور بریزید!

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی