افسانه: جنگ سودمند است

واقعیت: سود حاصل از چند تولید کننده سلاح و قدرت موقت که توسط سیاستمدارانی که ارتقاء جنگ را به دست آورده اند، در مقایسه با رنج قربانیان و پیروان، و آسیب به محیط زیست، اقتصاد و جامعه، بسیار پایین است و تقریبا هر جای دیگری جنگ بیشتر سودمند است

احتمالاً رایج ترین دفاع از جنگ این است که اینها شر ضروری هستند. این افسانه در صفحه خودش خراب شده است اینجا کلیک نمایید.

اما همچنین جنگ ها به نحو احسن دفاع می کنند. واقعیت این است که جنگ به نفع مردم در جایی که آنها انجام می شود و به کشورهایی که نظامیان خود را در خارج از کشور می فرستند برای جنگ در نظر گرفته نمی شود. جنگها هم به حمایت از حاکمیت قانون کمک نمیکنند - کاملا معکوس. نتایج خوب ناشی از جنگ به طور قابل توجهی توسط بد بدتر شده و می تواند انجام شود بدون جنگ.

نظرسنجی ها در ایالات متحده از طریق جنگ 2003-2011 با عراق نشان می دهد که اکثریت در ایالات متحده معتقد بودند که عراقی ها به دلیل جنگی که به شدت آسیب دیده بودند بهتر بود نابود شده - عراق [1]. اکثریت عراقی ها در عوض اعتقاد داشتند که آنها بدتر شده اند. [2] اکثریت در ایالات متحده اعتقاد داشتند که عراقی ها از آن سپاسگزار بودند. [3] این مخالفت با حقایق است نه ایدئولوژی. اما مردم اغلب انتخاب می کنند که حقایق آگاه یا پذیرفته شوند. مؤمنان مستبد در داستان های "سلاح های کشتار جمعی" عراق به این باور بودند بیش، نه کمتر، محکم زمانی که واقعیت را نشان می دهد. این حقایق درباره عراق دلپذیر نیستند، اما مهم هستند.

جنگ از قربانیان آن سود نمی برد

اعتقاد بر این است که افرادی که در آن کشور خود را درگیر جنگ می کنند، برای آن بهتر است، علی رغم آنکه مردم آن را بدتر از خود می دانند، نوعی برانگیختگی را نشان می دهد - غرورتی که در بسیاری موارد به صراحت به فینفوتر یک نوع یا دیگری: نژادپرستی، مذهب، زبان، فرهنگ و یا کلیسای عمومی. نظرسنجی از مردم در ایالات متحده و یا هر کشوری که درگیر اشغال عراق بودند، تقریبا قطعا مخالفت خود را با ایده ملت خود که توسط قدرت های خارجی اشغال شده بودند، صرف نظر از اینکه اهداف مورد علاقه خویش را دوست داشتند. در این مورد، ایده جنگ بشردوستانه نقض اصل اساسی ترین اخلاق، قانون طلایی است که به دیگران احترام می گذارد. و این درست است که آیا توجیه بشردوستانه یک جنگ، پس از آن است که توجیهات دیگر فروپاشی شده یا انطباقی بودن توجیه اصلی و اولیه است.

همچنین با توجه به سوابق ناخوشایند هر جنگی که پیش از این اتفاق افتاده است ، تصور اینکه یک جنگ جدید به احتمال زیاد برای کشوری که در آن برگزار می شود ، منفعت خواهد داشت ، یک خطای اساسی فکری وجود دارد. دانشمندان بنیاد ضد جنگ کارنگی برای صلح و شرکت RAND طرفدار جنگ دریافته اند که جنگ های با هدف ملت سازی از موفقیت بسیار کم تا ناموجود در ایجاد دموکراسی های پایدار برخوردار است. و با این حال وسوسه انسان مانند باور کردن به آن افزایش می یابد عراق or لیبی or سوریه or ایران سرانجام محل جایی است که جنگ آن را مخالف ایجاد می کند.

طرفداران جنگ بشردوستانه، صادقانه تر خواهند بود، اگر بتوانند به خوبی برآورده شده توسط یک جنگ و مقابله با آسیب انجام شود. در عوض، اغلب، کاملا مشکوک به نظر می رسد به عنوان توجیه کاملا هر گونه توافق. ایالات متحده مرده عراقی را شمرد. شورای امنیت سازمان ملل خواستار آن شد که افسر حقوق بشر سازمان ملل متحد درباره لیبیایی ها که تنها توسط جلسات بسته شده کشته شده اند، گزارش داده شود.

مؤمنان در جنگ بشردوستانه اغلب نسل کشی را از جنگ متمایز می کنند. دزدی قبل از جنگ علیه دیکتاتورها (اغلب دیکتاتورهایی که از دهه های گذشته به شدت توسط مهاجمان احتمالی آنها تامین مالی شده اند) اغلب عبارت «مردم خود را کشتند» (اما نمی پرسند که او اسلحه را فروخته یا نمایش های ماهواره ای را عرضه کرده است) . به این معنی که کشتن "مردم خود" به طور قابل توجهی بدتر از کشتن افراد دیگر است. اما اگر مشکلی که ما میخواهیم مطرح کنیم، کشتار جمعی است، پس جنگ و نسل کشی خواهران و برادرها هستند و هیچ چیز بدتر از جنگ نیست که جنگ برای جلوگیری از آن می تواند مورد استفاده قرار گیرد - حتی اگر این جنگ بود که برای جلوگیری از آن، قتل عام.

جنگ هایی که ملت های ثروتمند علیه فقرا انجام می دهند کشتار یک طرفه است. کاملاً مخالف تمرینات مفید ، بشردوستانه یا بشردوستانه است. در یک دیدگاه افسانه ای رایج ، جنگ ها در "یک میدان جنگ" انجام می شوند - تصوری که یک رقابت ورزشی را بین دو ارتش جدا از زندگی غیرنظامی نشان می دهد. برعکس ، در شهرها و خانه های مردم جنگ صورت می گیرد. این جنگ ها یکی از بیشترین جنگ هاست غیر اخلاقی اقدامات قابل تصور، که کمک می کند توضیح دهد که چرا دولت هایی که آنها را پرداخت می کنند در مورد آنها به مردم خود دروغ می گویند.

جنگ ها باعث خسارت مضاعف به شکل آبجو می شوند نفرت و خشونت، و در فرم a محیط طبیعی مسموم شده است. با دقت در نتایج کوتاه مدت و بلند مدت هر جنگ می توان اعتقاد به امکانات انسانی را برای جنگ متزلزل کرد. برخلاف سوابق موفق تر جنبش های بدون خشونت برای تغییرات اساسی ، جنگ تمایل دارد که خطرات را پشت سر بگذارد ، نه امنیت. جنگ و آماده سازی برای جنگ ، کل جمعیت دیگو گارسیا را از بین برد. از Thule ، گرینلند ؛ بیشتر مناطق ویک ، پورتوریکو ؛ و جزایر مختلف اقیانوس آرام با جزیره پاگان در لیست در معرض خطر قرار دارد. همچنین دهکده در جزیره ججو ، کره جنوبی ، تهدید می شود ، جایی که نیروی دریایی ایالات متحده پایگاه جدیدی در آن ساخته است. کسانی که در آزمایش سلاح در باد یا پایین دست زندگی کرده اند ، معمولاً در مقایسه با افرادی که هدف استفاده از سلاح قرار گرفته اند ، وضعیت کمی بهتر دارند.

نقض حقوق بشر همیشه می تواند در ملت هایی باشد که دیگر ملت ها مایل به بمب گذاری هستند، همانطور که می توان آنها را در کشور هایی یافت که دیکتاتورهای خود را در معرض تهدید قرار می دهند و توسط آن دسته از صهیونیست های بشردوستانه تامین می شود، خود کشورها. اما دو مشکل عمده با بمباران یک ملت برای افزایش احترام به حقوق بشر وجود دارد. اول، تمایل به کار ندارد. دوم، حق نداشتن در جنگ کشته یا مجروح یا آسیب دیده باشد، باید به عنوان یک حقوق بشر محترم شمرده شود. باز هم یک بررسی ریاکاری مفید است: چند نفر می خواهند شهر خود را به نام گسترش حقوق بشر بمباران کنند؟

جنگ و نظامی گری و دیگر سیاست های فاجعه آمیز می توانند بحران هایی را ایجاد کنند که می توانند از کمک خارجی بهره مند شوند، یعنی در قالب کارگران خشونت آمیز صلح و سپر انسانی یا به شکل پلیس. اما بحث این است که رواندا پلیس مورد نیاز را به این استدلال برساند که رواندا باید بمباران شود یا اینکه یک کشور دیگر باید بمباران شود، تحریف گسترده ای است.

بر خلاف برخی از دیدگاه های افسانه ای، در جنگ های اخیر رنج کمتر دیده نشده است. جنگ نمی تواند متمدن و تمیز باشد. هیچ رفتار درستی از جنگ وجود ندارد که اجتناب از درد جدی و غیر ضروری شود. هیچ تضمینی وجود ندارد که هر جنگی بتواند کنترل شود یا پایان یابد. آسیب معمولا طولانی تر از جنگ است. جنگ با پیروزی پایان نمی یابد، که حتی نمی تواند تعریف شود.

جنگ ثبات را به ارمغان نمی آورد

جنگ را می توان به عنوان یک ابزار برای اجرای حاکمیت قانون، از جمله قوانین علیه جنگ تصور کرد، تنها با نادیده گرفتن ریاکاری و سابقه تاریخی شکست. جنگ در واقع اصل اساسی قانون را نقض می کند و موجب تخلف بیشتر آنها می شود. حاکمیت دولتها و الزاماتی که دیپلماسی بدون خشونت انجام می شود قبل از چکش جنگ سقوط می کند. پیمان Kellogg-Briand، منشور سازمان ملل متحد و قوانین داخلی در مورد قتل و تصمیم به رفتن به جنگ، هنگامی که جنگ شروع و گسترش می یابد و ادامه می یابد، نقض می شود. به عنوان مثال، نقض این قوانین به منظور اجرای (بدون در نظر گرفتن مجازات قانونی) قانون ممنوعیت نوع خاصی از سلاح، به این معنی نیست که کشورها یا گروه ها بیشتر به قانون احترام می گذارند. این بخشی از این است که چرا چنین جنگی در تلاش برای ارائه امنیت است. سازماندهی گروهی از ملتها، مانند ناتو، برای مبارزه با جنگ به طور مشترک، یک جنگ را قانونی یا سودمند تر نمی کند. این یک باند جنایتکارانه است.

جنگ به جنگجویان کمک نمی کند

آماده سازی جنگ و جنگ تخلیه و ضعیف شدن یک اقتصاد اسطوره ای که جنگ را غنی می کند یک ملت که آن را پرداخت می کند، در مقابل غنی سازی تعداد کمی از نفوذگران با نفوذ، با شواهد حمایت نمی شود.

یک اسطوره دیگر می گوید که حتی اگر جنگ کشور را در جنگ ایجاد کند، با توسل به استثمار سایر ملل، می توان آن را غنی تر کرد. کشوری که پیشرو در جنگ در جهان، ایالات متحده است، دارای 5٪ از جمعیت جهان است، اما مصرف یک چهارم به یک سوم از منابع طبیعی مختلف. با توجه به این اسطوره، تنها جنگ می تواند اجازه دهد که عدم توازن ذاتی و مطلوب ادامه یابد.

دلیلی وجود دارد که این استدلال به ندرت توسط کسانی که در قدرت بیان شده اند و تنها نقش جزئی در تبلیغات جنگ داشته است. شرم آور است و اکثر مردم از آن خجالت می کشند. اگر جنگ نه به عنوان خیرخواهی، بلکه به عنوان اخاذی، اعتراف به جرم و جنایت است. نقاط دیگر کمک می کند تا این استدلال را تضعیف کند:

  • مصرف و تخریب بیشتر همواره یک استاندارد عالی زندگی نیست.
  • مزایای صلح و همکاری بین المللی حتی کسانی که یاد می گیرند که کمتر مصرف کنند، احساس خواهند شد.
  • مزایای تولید محلی و زندگی پایدار بی اندازه است.
  • مصرف بدون نیاز به مصرف کننده، از نظر محیط زیست مورد نیاز است.
  • یکی از بزرگترین راه هایی که کشورهای ثروتمند از منابع مخرب مانند نفت به مصرف می رسانند، این است که از جنگ های بسیار پیروی می کنند.
  • اگر منابع مالی که در حال حاضر در جنگ سرمایه گذاری شده اند، در آنجا حمل می شوند، انرژی و زیرساخت های سبز از فانتزی های حامیان خود فراتر خواهند رفت.

جنگ مشاغلی کمتری نسبت به هزینه های جاری یا کاهش مالیات فراهم می کند، اما جنگ می تواند مشوق های شایسته و قابل تحسین باشد که درس های ارزشمندی را برای جوانان آموزش می دهد، شخصیت و شهروندان خوب را آموزش می دهد. در واقع، همه چیز خوب در آموزش و مشارکت در جنگ یافت می شود بدون جنگ. و آموزش جنگ با آن بسیار زیاد است که دور از مطلوب نیست. آمادگی برای جنگ، افراد را برای رفتار رفتار می کند که معمولا به عنوان بدترین اتهام به جامعه شناخته می شود. همچنین به شدت خطرناک بودن اطاعت می آموزد. در حالی که جنگ می تواند شجاعت و فداکاری داشته باشد، با توجه به این که با پشتیبانی کور برای اهداف نابهنگام، این موضوع به درستی مشخص می شود. اگر شجاعت و فداکاری بی فکری فضیلت باشد، جنگجویان مورو مشخصا فضیلت بیشتری نسبت به انسان دارند.

تبلیغات جنگ های اخیر را با کمک به توسعه تکنیک های جراحی مغز که زندگی در خارج از جنگ را نجات داده اند، مورد اعتماد قرار داده است. اینترنت که این وبسایت وجود دارد، عمدتا توسط ارتش آمریکا توسعه یافت. اما چنین پوشش های نقره ای می تواند ستاره درخشان باشد، اگر از جنگ جدا شود. تحقیق و توسعه کارآمدتر و حسابدهانهتر خواهد بود و اگر از ارتش جدا شود، به مناطق مفیدتر هدایت خواهد شد.

به طور مشابه، ماموریت های کمک های بشردوستانه بدون ارتش بهتر می شود. یک ناو هواپیمابر یک وسیله مقرون به صرفه و ناکارآمد برای تسخیر فاجعه است. استفاده از ابزارهای غلط با شک و تردید قابل توجیه از مردم آگاه است که ارتش به طور مرتب از ترس فاجعه استفاده می کند به عنوان پوشش برای افزایش جنگ و یا ایستادگی نیروهای دائمی در یک منطقه.

انگیزه های سازندگان جنگ شگفت انگیز نیستند

جنگ به عنوان انسان دوستانه به بازار عرضه می شود، چرا که بسیاری از مردم، از جمله بسیاری از کارمندان دولتی و نظامی، نیت خوبی دارند. اما کسانی که در بالا تصمیم به جنگ در جنگ دارند تقریبا قطعا نمی کنند. در مورد پس از پرونده، کمتر از انگیزه های سخاوتمندانه ثبت شده است.

"هر امپراتوری بلندپرواز خواهد شد، آن را خارج از کشور نشان می دهد که او جهان را فتح می کند تا آن را صلح، امنیت و آزادی به ارمغان بیاورد و پسرانش را تنها برای اهداف شریف و بشردوستانه قربانی می کند. این یک دروغ است، و دروغ باستانی است، اما نسل ها هنوز هم در حال افزایش است و آن را باور دارند. "-Henry دیوید Thoreau

پانویسها و منابع:

1. آخرین نظرسنجی ممکن است Gallup در آگوست 2010 باشد.
2. Zogby ، 20 دسامبر 2011.
3- آخرین نظرسنجی ممکن است CBS News در آگوست 2010 باشد.

مقاله های اخیر:

بنابراین شما شنیده جنگ است ...
ترجمه به هر زبانی