حمله به ایران ، گذشته و حال

مراسم تشییع جنازه سلیمانی

توسط جان اسکالز اوری ، 4 ژانویه 2019

ترور ژنرال قاسم سلیمانی

روز جمعه ، 3 ژانویه سال 2020 ، مترقی ها در ایالات متحده و همه افراد صلح دوست در سراسر جهان با وحشت از این واقعیت مطلع شدند که دونالد ترامپ با دستور ترور ژنرال قاسم سلیمانی ، که به لیست بلند جنایات و اختلاط خود افزوده بود ، افزود. یک قهرمان در کشور خود ، ایران. این قتل که روز جمعه با استفاده از حمله هواپیماهای بدون سرنشین انجام شد ، بلافاصله و به طرز چشمگیری احتمال بروز یک جنگ بزرگ در مقیاس بزرگ در خاورمیانه و جاهای دیگر را افزایش داد. در برابر این پیش زمینه ، می خواهم تاریخ حملات با انگیزه نفتی به ایران را مرور کنم.

تمایل به کنترل نفت ایران

ایران تمدنی باستانی و زیبا دارد که قدمت آن به 5,000 هزار سال قبل از میلاد مسیح ، هنگام تأسیس شهر شوش برمی گردد. برخی از نخستین نوشته هایی که ما می شناسیم ، مربوط به حدود 3,000 سال قبل از میلاد است ، توسط تمدن ایلامی نزدیک شوش استفاده شده است. ایرانیان امروزی بسیار باهوش و با فرهنگ هستند و به دلیل مهمان نوازی ، سخاوت و مهربانی با غریبه ها مشهور هستند. در طول قرن ها ، ایرانیان سهم بسیاری در علم ، هنر و ادبیات داشته اند و صدها سال است که به هیچ یک از همسایگان خود حمله نکرده اند. با این وجود ، طی 90 سال گذشته ، آنها قربانی حملات و مداخلات خارجی شده اند ، که بیشتر آنها ارتباط تنگاتنگی با منابع نفت و گاز ایران داشته است. اولین مورد در دوره های 1921-1925 اتفاق افتاد ، هنگامی که کودتایی تحت حمایت انگلیس سلسله قاجار را سرنگون کرد و رضاشاه جایگزین آن شد.

رضا شاه (1878-1944) کار خود را به عنوان رضاخان ، یک افسر ارتش آغاز کرد. او به دلیل هوش بالا به سرعت قیام کرد و به فرماندهی تیپ قزاقهای ایرانی تبریز رسید. در سال 1921 ، ژنرال ادموند ایرونساید ، که فرماندهی یک نیروی انگلیسی 6,000 نفری را که در شمال فارس علیه بلشویک ها می جنگیدند ، انجام داد ، کودتایی را طراحی کرد (که توسط انگلیس تأمین می شود) که در آن رضاخان 15,000 قزاق را به سمت پایتخت هدایت می کند. او دولت را سرنگون کرد ، و وزیر جنگ شد. دولت انگلیس از این کودتا حمایت کرد زیرا معتقد بود که برای مقاومت در برابر بلشویک ها به یک رهبر قدرتمند در ایران نیاز است. در سال 1923 ، رضاخان سلسله قاجار را سرنگون کرد و در سال 1925 با قبول نام پهلوی به عنوان رضاشاه تاجگذاری کرد.

رضاشاه معتقد بود که او مأموریت دارد که مدرن سازی ایران را انجام دهد ، دقیقاً به همان روشی که کمیل آتاتورک ترکیه را مدرن کرده بود. در طول 16 سال زمامداری وی در ایران ، جاده های زیادی ساخته شد ، راه آهن ترانس ایرانی ساخته شد ، بسیاری از ایرانیان برای تحصیل به غرب اعزام شدند ، دانشگاه تهران افتتاح شد و اولین گام ها برای صنعتی شدن برداشته شد. با این حال ، روشهای رضاشاه گاهی بسیار سختگیرانه بود.

در سال 1941 ، در حالی که آلمان به روسیه حمله کرد ، ایران بی طرف ماند ، شاید کمی به سمت آلمان متمایل شود. با این حال ، رضاشاه به اندازه کافی از هیتلر انتقاد داشت تا بتواند به پناهندگان نازی ها در ایران ایمنی ارائه دهد. انگلیس از ترس اینکه آلمان کنترل میادین نفتی آبادان را به دست بگیرد ، و مایل به استفاده از راه آهن ماورا Iranianالنهر برای تأمین تجهیزات به روسیه ، انگلیس در 25 آگوست 1941 از جنوب به ایران حمله کرد. همزمان ، یک نیروی روسی از کشور به کشور حمله کرد شمال رضاشاه با استناد به بی طرفی ایران ، از روزولت درخواست کمک کرد ، اما نتیجه ای نداشت. در 17 سپتامبر 1941 ، وی مجبور به تبعید شد و پسرش ، محمد رضا پهلوی ، ولیعهد ، جانشین وی شد. انگلیس و روسیه هر دو قول دادند که به محض پایان جنگ از ایران خارج شوند. در طول باقی مانده از جنگ جهانی دوم ، اگرچه شاه جدید به طور اسمی حاکم ایران بود ، اما این کشور توسط نیروهای اشغالگر متفقین اداره می شد.

رضاشاه احساس مأموریت شدیدی داشت و احساس می کرد که مدرن سازی ایران وظیفه او است. وی این احساس رسالت را به پسرش ، شاه جوان محمدرضا پهلوی ، منتقل کرد. مسئله دردناک فقر در همه جا آشکار بود و رضاشاه و پسرش هم نوسازی ایران را تنها راه برای پایان دادن به فقر می دانستند.

در سال 1951 ، محمد مصدق با انتخابات دموکراتیک نخست وزیر ایران شد. وی از خانواده ای بسیار جایگاه دار بود و می توانست نسب خود را به شاهان سلسله قاجار بازگرداند. از جمله بسیاری از اصلاحات انجام شده توسط مصدق ، ملی شدن دارایی های شرکت نفت انگلیس و ایران در ایران بود. به همین دلیل ، AIOC (كه بعداً به British Petroleum تبدیل شد) ، دولت انگلیس را ترغیب كرد كه از یك كودتای مخفی كه مصدق را سرنگون كند ، حمایت كند. انگلیسی ها از آیزنهاور ، رئیس جمهور آمریكا و CIA خواستند كه در انجام كودتا با M16 همراه شوند و ادعا كردند كه مصدق تهدید كمونیستی است (با در نظر گرفتن پیشینه اشرافی مصدق یک استدلال مضحک). آیزنهاور موافقت كرد كه انگلیس را در انجام كودتا یاری كند و این عمل در سال 1953 انجام شد. بنابراین شاه قدرت كامل بر ایران را بدست آورد.

هدف از نوسازی ایران و پایان دادن به فقر به عنوان یک مأموریت تقریباً مقدس توسط شاه جوان ، محمدرضا پهلوی اتخاذ شد ، و این انگیزه انقلاب سفید وی در سال 1963 بود ، زمانی که بسیاری از زمینهای متعلق به مالکان فئودال و تاجگذاری بود. به روستاییان بی زمین توزیع شد. با این حال ، انقلاب سفید هم طبقه زمین دار سنتی و هم روحانیون را خشمگین کرد و مخالفت های شدیدی را ایجاد کرد. در برخورد با این مخالفت ، روشهای شاهس بسیار سختگیرانه بود ، درست مانند پدرانش. شاه محمدرضا پهلوی به دلیل بیگانگی حاصل از روشهای سخت وی و به دلیل قدرت روزافزون مخالفانش ، در انقلاب سال 1979 ایران سرنگون شد. انقلاب سال 1979 تا حدی ناشی از کودتای انگلیس و آمریکا در سال 1953 بود.

همچنین می توان گفت که غرب زدگی ، که شاه رضا و پسرش هدف آن قرار گرفتند ، باعث ایجاد واکنش ضد غربی در میان عناصر محافظه کار جامعه ایران شد. ایران از یک سو فرهنگ غربی و از سوی دیگر فرهنگ سنتی کشور "بین دو مدفوع سقوط می کرد". به نظر می رسید که نیمه راه است ، متعلق به هیچ کدام نیست. سرانجام در 1979 روحانیت اسلامی پیروز شد و ایران سنت را برگزید. در همین حال ، در سال 1963 ، ایالات متحده مخفیانه از کودتای نظامی در عراق حمایت کرد که حزب بعث صدام حسین را به قدرت رساند. در سال 1979 ، هنگامی که شاه ایران مورد حمایت غرب سرنگون شد ، ایالات متحده رژیم بنیادگرای شیعه را که جایگزین وی شد ، تهدیدی برای تأمین نفت از عربستان سعودی دانست. واشنگتن عراق صدام را یک سنگر در برابر دولت شیعه ایران دانست که تصور می شد تهدیدهای نفتی از کشورهای طرفدار آمریکا مانند کویت و عربستان را تهدید می کند.

در سال 1980 ، دولت صدام حسین با تشویق به این واقعیت که ایران حمایت خود را از دست داده بود ، به ایران حمله کرد. این آغاز جنگی بسیار خونین و ویرانگر بود که به مدت هشت سال به طول انجامید و تقریباً یک میلیون تلفات به دو ملت وارد کرد. عراق از هر دو گاز خردل استفاده کرد و گازهای عصبی تابون و سارین علیه ایران ، بر خلاف پروتکل ژنو. ایالات متحده و انگلیس هم دولت صدام حسین را در دستیابی به سلاح شیمیایی یاری کردند.

حملات کنونی اسرائیل و ایالات متحده به ایران ، چه واقعی و چه تهدیدآمیز ، شباهتی به جنگ علیه عراق دارد که در سال 2003 توسط ایالات متحده آغاز شد. در سال 2003 ، این حمله اسمی به دلیل تهدید سلاح های هسته ای بود. توسعه داده خواهد شد ، اما انگیزه واقعی بیشتر مربوط به تمایل به کنترل و بهره برداری از منابع نفتی عراق و عصبانیت شدید اسرائیل از داشتن یک همسایه قدرتمند و تا حدودی خصمانه بود. به همین ترتیب ، هژمونی بر سر ذخایر عظیم نفت و گاز ایران را می توان یکی از دلایل اصلی شیطان پرستی در حال حاضر آمریکا برای ایران دانست و این با ترس تقریباً پارانوئید اسرائیل از یک ایران بزرگ و قدرتمند همراه است. با نگاهی به گذشته در مورد کودتای "موفق" 1953 علیه مصدق ، اسرائیل و ایالات متحده احتمالاً احساس می کنند که تحریم ها ، تهدیدها ، قتل ها و فشارهای دیگر می تواند باعث تغییر رژیم شود که یک دولت سازگارتر را در ایران به قدرت برساند - دولتی که قبول خواهد کرد هژمونی آمریکا. اما سخنان تهاجمی ، تهدیدها و تحریکات می تواند به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود.

نمی خواهم بگویم که دولت کنونی ایران بدون خطای جدی است. با این حال ، هرگونه استفاده از خشونت علیه ایران جنون آمیز و جنایی است. چرا دیوانه؟ زیرا اقتصاد کنونی ایالات متحده و جهان نمی تواند از یک درگیری بزرگ دیگر حمایت کند. زیرا خاورمیانه در حال حاضر یک منطقه کاملاً آشفته است. و زیرا پیش بینی میزان جنگی که اگر یک بار آغاز شود ، ممکن است به جنگ جهانی سوم تبدیل شود ، با توجه به این واقعیت که ایران با روسیه و چین متحد است ، غیرممکن است. چرا مجرم؟ زیرا چنین خشونتی هم منشور سازمان ملل و هم اصول نورنبرگ را نقض می کند. به هیچ وجه امیدی به آینده نیست مگر اینکه ما برای جهانی صلح آمیز ، تحت حاکمیت قوانین بین المللی کار کنیم ، نه یک جهان ترسناک ، که در آن قدرت وحشیانه نفوذ می کند.

حمله به ایران می تواند تشدید شود

ما اخیراً صدمین سالگرد جنگ جهانی اول را پشت سر گذاشتیم و باید به یاد داشته باشیم که این فاجعه عظیم غیرقابل کنترل از آنچه در نظر گرفته شده بود درگیری جزئی بود ، تشدید شد. این خطر وجود دارد که حمله به ایران به یک جنگ در مقیاس بزرگ در خاورمیانه بپردازد و منطقه ای را که از قبل دارای مشکلات عمیق است ، کاملاً بی ثبات کند.

ممکن است دولت ناپایدار پاکستان سرنگون شود و دولت انقلابی پاکستان ممکن است وارد جنگ از جانب ایران شود و بدین ترتیب سلاح های هسته ای را وارد مناقشه کند. روسیه و چین ، متحدین محکم ایران ، نیز ممکن است در یک جنگ عمومی در خاورمیانه کشیده شوند. 

در شرایط خطرناکی که به طور بالقوه ناشی از حمله به ایران باشد ، این خطر وجود دارد که از سلاحهای هسته ای بصورت عمدی ، یا به صورت تصادفی یا محاسبه اشتباه استفاده شود. تحقیقات اخیر نشان داده است که علاوه بر اینکه مناطق وسیعی از جهان از طریق آلودگی طولانی مدت رادیواکتیو غیر قابل سکونت می شوند ، یک جنگ هسته ای به کشاورزی جهانی آسیب می رساند به حدی که قحطی جهانی به نسبت های ناشناخته منجر شود.

بنابراین ، جنگ هسته ای فاجعه اکولوژیکی نهایی است. این می تواند تمدن بشری و بخش اعظم زیست کره را از بین ببرد. شهروندان آمریكایی شامل اینكه در معرض خطر چنین جنگی یك عمل جرم ناپذیر علیه زندگی و آینده همه مردم جهان خواهد بود.

تحقیقات اخیر نشان داده است که ابرهای ضخیم دود ناشی از طوفان های آتش سوزی در شهرهای سوزاننده به سمت استراتوسفر بالا می رود ، جایی که در سطح جهان گسترش می یابند و برای یک دهه باقی می مانند ، چرخه هیدرولوژیکی را مسدود کرده و لایه ازن را از بین می برد. یک دهه درجه حرارت بسیار پایین پایین نیز دنبال خواهد شد. کشاورزی جهانی از بین می رود. جمعیت انسانی ، گیاهی و جانوری از بین می روند.

ما همچنین باید اثرات بسیار طولانی مدت آلودگی رادیواکتیو را در نظر بگیریم. با فکر کردن در مورد آلودگی رادیواکتیو که باعث شده است مناطق وسیعی در نزدیکی چرنوبیل و فوکوشیما برای همیشه غیرقابل سکونت شوند ، یا آزمایش بمب های هیدروژن در اقیانوس آرام در دهه 1950 ، که همچنان باعث سرطان خون و نقایص مادرزادی بیش از نیم قرن بعد در جزایر مارشال. در صورت جنگ هسته ای ، میزان آلودگی بسیار بیشتر خواهد شد.

باید به یاد داشته باشیم که کل قدرت انفجاری سلاح های هسته ای در جهان امروز 500,000 برابر قدرت بمبی است که هیروشیما و ناگازاکی را نابود کرده است. آنچه امروزه مورد تهدید قرار می گیرد ، تجزیه کامل تمدن بشری و نابودی بخش زیادی از زیست کره است.

فرهنگ مشترک انسانی که همه ما در آن مشترک هستیم گنجینه ای است که باید با دقت از آن محافظت و در اختیار فرزندان و نوه هایمان قرار گیرد. زمین زیبا ، با غنای عظیم زندگی گیاهی و جانوری خود ، همچنین گنجینه ای است ، تقریباً فراتر از توان ما برای اندازه گیری یا بیان. چه استکبار و کفر عظیم است که رهبران ما فکر کنند که در جنگهای هسته ای فکر می کنند اینها را به خطر بیندازند!

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی