یک پروژه بین المللی بی طرفی راه اندازی شد

توسط شبکه جهانی صلح کهنه سربازان (VGPN www.vgpn.org، 1 فوریه 2022

از زمان پایان جنگ سرد، جنگ‌های تجاوزکارانه به منظور تصاحب منابع ارزشمند توسط ایالات متحده آمریکا و ناتو و سایر متحدان آن با نقض فاحش قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل متحد به راه افتاده است. همه جنگ‌های تجاوزکارانه بر اساس قوانین بین‌المللی غیرقانونی بوده‌اند، از جمله پیمان کلوگ-بریاند، 27 اوت 1928، که توافقی چندجانبه بود که تلاش می‌کرد تا جنگ را به عنوان ابزاری برای سیاست ملی حذف کند.

منشور سازمان ملل یک سیستم عملگرایانه تر از "امنیت جمعی" را انتخاب کرد، کمی شبیه به سه تفنگدار - یکی برای همه و همه برای یک. این سه تفنگدار به پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل تبدیل شدند که گاهی اوقات به عنوان پنج پلیس شناخته می شوند و وظیفه حفظ یا اجرای صلح بین المللی را بر عهده داشتند. ایالات متحده قدرتمندترین کشور جهان در پایان جنگ جهانی دوم بود. این کشور به طور غیر ضروری از تسلیحات اتمی عمدتاً علیه غیرنظامیان ژاپنی استفاده کرده بود تا قدرت خود را به بقیه جهان نشان دهد. با هر معیاری، این یک جنایت جنگی جدی بود. اتحاد جماهیر شوروی اولین بمب اتمی خود را در سال 2 منفجر کرد که واقعیت یک سیستم قدرت بین المللی دوقطبی را نشان می دهد.

در این 21st قرن ها استفاده، تهدید به استفاده یا حتی در اختیار داشتن سلاح های هسته ای باید نوعی تروریسم جهانی در نظر گرفته شود. در سال 1950، ایالات متحده از غیبت موقت اتحاد جماهیر شوروی در شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرد تا قطعنامه 82 شورای امنیت سازمان ملل را که تأثیر اعلام جنگ سازمان ملل به کره شمالی را داشت، به اجرا درآورد و این جنگ تحت پرچم سازمان ملل متحد انجام شد. این امر باعث تسریع جنگ سرد شد و همچنین نقش سازمان ملل و به ویژه نقش شورای امنیت سازمان ملل را که هرگز از آن خارج نشد، مخدوش کرد. حاکمیت و سوء استفاده از زور جایگزین حاکمیت حقوق بین الملل شده بود.

این وضعیت می‌توانست و باید پس از پایان جنگ سرد در سال 1989 به صورت مسالمت‌آمیز حل می‌شد، اما رهبران آمریکا بار دیگر آمریکا را قدرتمندترین کشور تک‌قطبی در جهان می‌دانستند و برای بهره‌برداری کامل از این موضوع حرکت کردند. ناتو به رهبری ایالات متحده به جای بازنشستگی ناتو که اکنون زائد شده بود، زیرا پیمان ورشو بازنشسته شده بود، وعده های داده شده به گورباچف ​​رهبر روسیه مبنی بر عدم گسترش ناتو به کشورهای سابق پیمان ورشو را نادیده گرفت.

مشکل اکنون این است که ایالات متحده با حمایت بریتانیا و فرانسه دارای اکثریت پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) است که دارای حق وتو بر تمام تصمیمات شورای امنیت هستند. از آنجایی که چین و روسیه نیز می توانند هر تصمیم شورای امنیت را وتو کنند، این بدان معناست که شورای امنیت سازمان ملل در صورت نیاز به تصمیمات مهم صلح بین المللی تقریباً برای همیشه به بن بست رسیده است. این همچنین به این پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل (P5) اجازه می‌دهد تا بدون مجازات و بر خلاف منشور سازمان ملل که قرار است از آن حمایت کنند، عمل کنند، زیرا شورای امنیت سازمان ملل که به بن‌بست رسیده است، نمی‌تواند هیچ اقدام تنبیهی علیه آنها انجام دهد. از زمان پایان جنگ سرد، عاملان اصلی این گونه موارد سوء استفاده از قوانین بین المللی، سه عضو ناتو P5، ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه، همراه با سایر اعضای ناتو و سایر متحدان ناتو بوده اند.

این امر منجر به یک سری جنگ‌های غیرقانونی فاجعه‌بار از جمله جنگ علیه صربستان در سال 1999، افغانستان 2001 تا 2021، عراق 2003 تا 2011 (؟)، لیبی 2011 شده است. بزرگترین تهدید برای صلح بین المللی ناتو به جای ایجاد امنیت واقعی برای اروپای غربی که برای انجام آن تأسیس شده بود، به یک راکت حفاظتی بین المللی تبدیل شده است. اصول نورنبرگ جنگ‌های تجاوزکارانه را غیرقانونی می‌دانست و کنوانسیون‌های ژنو در مورد جنگ به دنبال تنظیم چگونگی جنگ بودند، گویی که جنگ‌ها فقط نوعی بازی هستند. به قول کارل فون کلاوزویتز، «جنگ ادامه سیاست با ابزارهای دیگر است». چنین دیدگاه هایی در مورد جنگ باید رد شود و منابع عظیمی که صرف جنگ و تدارک جنگ می شود باید به سمت ایجاد و حفظ واقعی صلح منتقل شود.

در تئوری، تنها شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند مجوز اقدامات نظامی علیه کشورهای عضو سازمان ملل متحد را صادر کند و سپس تنها به منظور حفظ صلح بین‌المللی واقعی. بهانه‌های خروجی که بسیاری از کشورها از آن استفاده می‌کنند شامل این ادعاست که جنگ‌های تجاوزکارانه آنها برای دفاع از خود یا برای حفاظت از منافع ملی یا مداخلات انسان دوستانه ساختگی ضروری است.

ارتش های تجاوزگر نباید در این دوران خطرناک برای بشریت وجود داشته باشند، جایی که نظامی گری توهین آمیز به خود بشریت و محیط زندگی بشریت صدمات بیشماری وارد می کند. نیروهای دفاعی واقعی برای جلوگیری از ارتکاب نقض گسترده حقوق بشر و تخریب سیاره زمین ما توسط جنگ سالاران، جنایتکاران بین المللی، دیکتاتورها و تروریست ها، از جمله تروریست های سطح دولتی مانند ناتو، ضروری هستند. در گذشته نیروهای پیمان ورشو دست به اقدامات تهاجمی غیرقابل توجیه در اروپای شرقی می زدند و قدرت های امپریالیستی و استعماری اروپایی در مستعمرات سابق خود جنایات متعددی علیه بشریت مرتکب شدند. منشور سازمان ملل قرار بود پایه و اساس یک سیستم قضایی بین المللی بسیار بهبود یافته باشد که به این جنایات علیه بشریت پایان دهد. جایگزینی حاکمیت قانون با حاکمیت زور وحشیانه توسط ایالات متحده و ناتو، تقریباً به ناچار توسط کشورهایی کپی خواهد شد که احساس می کنند حاکمیت و امنیت آنها توسط جاه طلبی های ناتو برای تبدیل شدن به یک مجری جهانی در معرض تهدید قرار گرفته است.

مفهوم حقوق بین الملل بی طرفی در دهه 1800 برای محافظت از کشورهای کوچکتر در برابر چنین تهاجمی معرفی شد و کنوانسیون 1907 لاهه در مورد بی طرفی XNUMX به عنوان قطعه قطعی حقوق بین الملل در مورد بی طرفی تبدیل شد و هنوز هم باقی می ماند. در این میان، کنوانسیون بی طرفی لاهه به عنوان حقوق بین الملل عرفی شناخته شده است، به این معنی که همه کشورها ملزم به رعایت مفاد آن هستند، حتی اگر این کنوانسیون را امضا یا تصویب نکرده باشند.

همچنین توسط کارشناسان حقوق بین الملل مانند L. Oppenheim و H. Lauterbach استدلال شده است که هر دولتی که در جنگ خاصی متخاصم نباشد، در آن جنگ خاص بی طرف تلقی می شود و بنابراین ملزم به اعمال اصول است. و شیوه های بی طرفی در جریان آن جنگ. در حالی که کشورهای بی طرف از شرکت در اتحادهای نظامی منع شده اند، هیچ منعی برای شرکت در اتحادهای اقتصادی یا سیاسی وجود ندارد. با این حال، استفاده غیرموجه از تحریم های اقتصادی به عنوان نوعی از مجازات جمعی خصمانه، به دلیل اثرات مخربی که این تحریم ها می تواند بر غیرنظامیان به ویژه کودکان داشته باشد، باید تهاجم تلقی شود. قوانین بین المللی در مورد بی طرفی فقط در مورد مسائل نظامی و شرکت در جنگ اعمال می شود، به جز برای دفاع از خود واقعی.

تفاوت های زیادی در شیوه ها و کاربردهای بی طرفی در اروپا و جاهای دیگر وجود دارد. این تغییرات طیفی از بی طرفی به شدت مسلح تا بی طرفی غیرمسلح را پوشش می دهد. برخی از کشورها مانند کاستاریکا اصلاً ارتش ندارند. کتاب حقایق سیا، 36 کشور یا منطقه را به‌عنوان فاقد نیروی نظامی فهرست می‌کند، اما تنها تعداد کمی از آنها واجد شرایط به‌عنوان دولت‌های کاملاً مستقل هستند. کشورهایی مانند کاستاریکا برای محافظت از کشور خود در برابر حمله به حاکمیت قوانین بین‌المللی تکیه می‌کنند، به روشی مشابه که شهروندان کشورهای مختلف برای محافظت از خود به حاکمیت قوانین ملی متکی هستند. فقط یک نیروی پلیس برای محافظت از شهروندان در داخل کشورها ضروری است، یک سیستم پلیس بین المللی برای محافظت از کشورهای کوچکتر در برابر کشورهای مهاجم بزرگتر مورد نیاز است. برای این منظور به نیروهای دفاعی واقعی نیاز است.

با اختراع و گسترش سلاح‌های هسته‌ای و سایر سلاح‌های کشتار جمعی، هیچ کشوری از جمله ایالات متحده، روسیه و چین دیگر نمی‌توانند مطمئن باشند که می‌توانند از کشورهای خود و شهروندان خود در برابر غرق شدن محافظت کنند. این منجر به نظریه ای واقعا دیوانه وار در مورد امنیت بین المللی به نام "تخریب تضمین شده متقابل" شده است که به طور مختصر MAD نامیده می شود. در 6 جنگ هسته ای را علیه ژاپن آغاز کردth اوت 1945.

سوئیس به عنوان بی طرف ترین کشور جهان در نظر گرفته می شود، به طوری که حتی تا 2 سپتامبر 2002 حتی به سازمان ملل متحد نپیوست. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بی طرفی بر آنها تحمیل شد، بنابراین هر دو ممکن است اکنون به سمت پایان دادن به وضعیت بی طرف خود حرکت کنند. سوئد، ایرلند، قبرس و مالت به عنوان یک موضوع از سیاست دولت بی طرف هستند و در چنین مواردی می توان با تصمیم دولت تغییر داد. بی طرفی در قانون اساسی گزینه بهتری است زیرا تصمیمی است که توسط مردم آن کشور گرفته می شود تا سیاستمداران آن، و هر تصمیمی برای کنار گذاشتن بی طرفی و شروع به جنگ فقط از طریق یک همه پرسی انجام می شود، به استثنای دفاع از خود واقعی. .

دولت ایرلند با اجازه دادن به ارتش ایالات متحده برای استفاده از فرودگاه شانون به عنوان پایگاه هوایی پیشرو برای اجرای جنگ های تجاوزکارانه خود در خاورمیانه، قوانین بین المللی در مورد بی طرفی را نقض جدی کرد. بی طرفی قبرس با این واقعیت به خطر می افتد که بریتانیا هنوز دو پایگاه بزرگ به اصطلاح مستقل در قبرس را اشغال می کند که بریتانیا به طور گسترده از آنها برای به راه انداختن جنگ های تجاوزکارانه خود در خاورمیانه استفاده کرده است. کاستاریکا به عنوان یکی از معدود ایالت‌های بی‌طرف واقعی در آمریکای لاتین و در عین حال یک کشور بی‌طرف بسیار موفق است. کاستاریکا بسیاری از منابع مالی خود را برای مراقبت های بهداشتی، آموزشی، مراقبت از آسیب پذیرترین شهروندان خود "هدر می دهد" و می تواند این کار را انجام دهد زیرا ارتشی ندارد و با کسی درگیر جنگ نیست.

پس از پایان جنگ سرد، ایالات متحده و ناتو به روسیه قول دادند که ناتو به کشورهای اروپای شرقی و سایر کشورهای هم مرز با روسیه گسترش نخواهد یافت. این بدان معناست که همه کشورهای مرزهای روسیه، از جمله فنلاند بی‌طرف کنونی، اما کشورهای بالتیک، بلاروس، اوکراین، رومانی، بلغارستان، گرجستان و غیره کشورهای بی‌طرف محسوب می‌شوند. این توافق به سرعت توسط ایالات متحده و ناتو شکسته شد. و اقدامات برای عضویت اوکراین و گرجستان به عنوان اعضای ناتو، دولت روسیه را وادار کرد تا با بازپس گیری کریمه و گرفتن استان های اوستیای شمالی و آبخازیا تحت کنترل روسیه از آنچه به عنوان منافع استراتژیک ملی خود می دانست دفاع کند.

هنوز یک دلیل قوی برای بی طرفی همه کشورهای نزدیک به مرزهای روسیه وجود دارد و این امر برای جلوگیری از تشدید درگیری در اوکراین ضروری است. تاریخ نشان می دهد که زمانی که دولت های متجاوز سلاح های قوی تری تولید کنند، این سلاح ها مورد استفاده قرار خواهند گرفت. رهبران ایالات متحده که در سال 1945 از سلاح اتمی استفاده کردند، دیوانه نبودند، آنها فقط بد بودند. جنگ‌های تجاوزکارانه قبلاً غیرقانونی هستند، اما باید راه‌هایی برای جلوگیری از چنین غیرقانونی پیدا کرد.

به نفع بشریت، و همچنین به نفع همه موجودات زنده روی سیاره زمین، اکنون می توان یک مورد قوی برای گسترش مفهوم بی طرفی به هر چه بیشتر کشورها ایجاد کرد. یک شبکه صلح اخیراً به نام شبکه جهانی صلح کهنه سربازان www.VGPN.org  کمپینی را برای تشویق هر چه بیشتر کشورها برای درج بی طرفی نظامی در قانون اساسی خود راه اندازی می کند و ما امیدواریم که بسیاری از گروه های صلح ملی و بین المللی دیگر در این کارزار به ما بپیوندند.

بی‌طرفی که ما می‌خواهیم ترویج کنیم، بی‌طرفی منفی نیست، جایی که دولت‌ها درگیری‌ها و رنج‌ها را در کشورهای دیگر نادیده می‌گیرند. در دنیای آسیب‌پذیر به هم پیوسته‌ای که اکنون در آن زندگی می‌کنیم، جنگ در هر نقطه از جهان برای همه ما یک خطر است. ما می خواهیم بی طرفی فعال مثبت را ترویج کنیم. منظور ما این است که کشورهای بی طرف کاملاً حق دفاع از خود را دارند اما حق ندارند با سایر کشورها جنگ کنند. با این حال، این باید دفاع از خود واقعی باشد و حملات پیشگیرانه ساختگی به سایر کشورها یا "مداخلات بشردوستانه" ساختگی را توجیه نمی کند. همچنین کشورهای بی طرف را ملزم می کند تا فعالانه به حفظ صلح و عدالت بین المللی کمک کنند. صلح بدون عدالت فقط یک آتش بس موقت است که در جنگ های جهانی اول و دوم نشان داده شد.

چنین کمپینی برای بی طرفی مثبت بین المللی با تشویق کشورهای بی طرف موجود برای حفظ و تقویت بی طرفی خود آغاز می شود و سپس برای سایر دولت ها در اروپا و جاهای دیگر برای تبدیل شدن به کشورهای بی طرف آغاز می شود. VGPN فعالانه با سایر گروه های صلح ملی و بین المللی برای دستیابی به این اهداف همکاری خواهد کرد.

برخی از تغییرات مهم در مفهوم بی طرفی وجود دارد که از جمله آنها می توان به بی طرفی منفی یا انزواطلبی اشاره کرد. اهانتی که گاه به کشورهای بی طرف زده می شود، نقل قولی از دانته شاعر است: «گرم ترین مکان های جهنم برای کسانی است که در زمان بحران اخلاقی بزرگ، بی طرفی خود را حفظ می کنند». ما باید این را با پاسخ به این که داغ ترین مکان ها در جهنم باید برای کسانی که جنگ های تجاوزکارانه به راه می اندازند، به چالش بکشیم.

ایرلند نمونه ای از کشوری است که به ویژه از زمان پیوستن به سازمان ملل متحد در سال 1955، و همچنین در دوران بین دو جنگ که فعالانه از جامعه ملل حمایت می کرد، بی طرفی مثبت یا فعال را تمرین کرده است. اگرچه ایرلند دارای نیروی دفاعی بسیار کمی با حدود 8,000 سرباز است، اما از سال 1958 در مشارکت در عملیات حفظ صلح سازمان ملل بسیار فعال بوده و 88 سرباز را که در این ماموریت های سازمان ملل کشته شده اند، از دست داده است که برای چنین نیروی دفاعی کوچکی نرخ تلفات بالایی است. .

در مورد ایرلند، بی طرفی فعال مثبت نیز به معنای ترویج فعال فرآیند استعمار زدایی، و کمک به کشورهای تازه استقلال یافته و کشورهای در حال توسعه با کمک های عملی در زمینه هایی مانند آموزش، خدمات بهداشتی، و توسعه اقتصادی است. متأسفانه، به‌ویژه از زمان پیوستن ایرلند به اتحادیه اروپا، و به‌ویژه در دهه‌های اخیر، ایرلند تمایل دارد تا به جای کمک واقعی به کشورهای بزرگتر اتحادیه اروپا و قدرت‌های استعماری سابق در استثمار کشورهای در حال توسعه کشیده شود. ایرلند همچنین با اجازه به ارتش آمریکا برای استفاده از فرودگاه شانون در غرب ایرلند برای به راه انداختن جنگ های تجاوزکارانه خود در خاورمیانه، به شهرت بی طرفی خود آسیب جدی وارد کرده است. ایالات متحده و اعضای ناتو اتحادیه اروپا با استفاده از فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی تلاش می کنند تا کشورهای بی طرف در اروپا از بی طرفی خود دست بکشند و در این تلاش ها موفق هستند. ذکر این نکته ضروری است که مجازات اعدام در تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا غیرقانونی بوده است و این یک پیشرفت بسیار خوب است. با این حال، قدرتمندترین اعضای ناتو که اعضای اتحادیه اروپا نیز هستند، در دو دهه گذشته به طور غیرقانونی مردم خاورمیانه را می کشند.

جغرافیا همچنین می‌تواند نقش مهمی در بی‌طرفی موفقیت‌آمیز داشته باشد و موقعیت جزیره‌ای پیرامونی ایرلند در منتهی الیه غربی اروپا، حفظ بی‌طرفی خود را آسان‌تر می‌کند، همراه با این واقعیت که برخلاف خاورمیانه، ایرلند منابع بسیار کمی نفت یا گاز دارد. این در تضاد با کشورهایی مانند بلژیک و هلند است که در موارد متعددی بی طرفی آنها نقض شده است. با این حال، قوانین بین المللی باید تقویت و اعمال شود تا اطمینان حاصل شود که بی طرفی همه کشورهای بی طرف مورد احترام و حمایت قرار می گیرد. عوامل جغرافیایی همچنین به این معنی است که کشورهای مختلف ممکن است مجبور شوند شکلی از بی طرفی را اتخاذ کنند که متناسب با عوامل جغرافیایی و سایر عوامل امنیتی آنها باشد.

کنوانسیون لاهه (V) در مورد احترام به حقوق و وظایف قدرت ها و افراد بی طرف در مورد جنگ در زمین، امضا شده در 18 اکتبر 1907 در این لینک قابل دسترسی است.

کنوانسیون لاهه در مورد بی طرفی، در حالی که محدودیت های زیادی دارد، به عنوان سنگ بنای قوانین بین المللی در مورد بی طرفی در نظر گرفته می شود. دفاع از خود واقعی بر اساس قوانین بین المللی در مورد بی طرفی مجاز است، اما این جنبه توسط کشورهای متجاوز بسیار مورد سوء استفاده قرار گرفته است. بی طرفی فعال جایگزین مناسبی برای جنگ های تهاجمی است. از زمان پایان جنگ سرد، ناتو به بزرگترین تهدید برای صلح بین المللی تبدیل شده است. این پروژه بی طرفی بین المللی باید بخشی از یک کارزار گسترده تر برای بیهوده ساختن ناتو و سایر اتحادهای نظامی تهاجمی باشد.

اصلاح یا دگرگونی سازمان ملل نیز اولویت دیگری است، اما این کار یک روز دیگر است.

سازمان‌ها و افراد صلح‌جو در تمام مناطق جهان دعوت می‌شوند تا در این کمپین با همکاری شبکه جهانی صلح کهنه‌سربازان یا به‌طور جداگانه شرکت کنند و با خیال راحت پیشنهادات این سند را اتخاذ یا تطبیق دهند.

برای اطلاعات بیشتر، لطفاً با مانوئل پاردو، تیم پلوتا، یا ادوارد هورگان تماس بگیرید  vgpn@riseup.net.

طومار را امضا کن!

یک دیدگاه

  1. با درود. لطفاً جمله «برای اطلاعات بیشتر» در انتهای مقاله را به این صورت تغییر دهید:

    برای اطلاعات بیشتر لطفاً با تیم پلوتا تماس بگیرید timpluta17@gmail.com

    لطفا در صورت دریافت و انجام این درخواست به من پیام دهید.
    متشکرم. تیم پلوتا

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی