فرهنگ صلح بهترین جایگزین برای تروریسم است

توسط دیوید آدامز

از آنجا که فرهنگ جنگ ، که برای 5,000 سال بر تمدن بشری حاکم شده است ، شروع به فروپاشی می کند ، تضادهای آن آشکارتر می شود. این به ویژه در مورد تروریسم اتفاق می افتد.

تروریسم چیست؟ بگذارید با برخی از اظهارات اسامه بن لادن پس از تخریب مرکز تجارت جهانی آغاز کنیم:

"خداوند متعال ایالات متحده را در آسیب پذیرترین نقطه خود قرار داد. او بزرگترین بناهای آن را ویران کرد. ستایش خدا. اینجا ایالات متحده است. از شمال به جنوب و از شرق به غرب آن پر از وحشت بود. ستایش خدا. آنچه ایالات متحده امروز می چشد ، در مقایسه با آنچه ده ها سال چشیده ایم ، چیز بسیار کمی است. ملت ما بیش از 80 سال است که مزه این تحقیر و تحقیر را می چشد ...

وی گفت: "تاکنون یک میلیون کودک عراقی در عراق کشته شده اند ، اما آنها هیچ کار اشتباهی نکرده اند. علی رغم این ، ما هیچ تقبیحی از جانب کسی در جهان یا فتوای علمای حکام [هیئت دانشمندان مسلمان] را نشنیدیم. تانک ها و وسایل نقلیه ردیابی اسرائیلی نیز برای ایجاد ویرانی در فلسطین ، در جنین ، رام الله ، رفح ، بیت جلا و سایر مناطق اسلامی وارد می شوند و هیچ صدایی بلند نمی شود یا حرکتی انجام نمی شود ...

"در مورد ایالات متحده ، این چند کلمه را به آن و مردم آن می گویم: به خداوند متعال قسم که آسمانها را بدون ستون برافراشته است که نه ایالات متحده و نه او که در ایالات متحده زندگی می کند از امنیت برخوردار نخواهند شد ، واقعیتی در فلسطین و قبل از اینکه همه ارتش های کافر از سرزمین محمد صلی الله علیه و آله و سلم بروند. "

این نوع تروریسم است که در اخبار می بینیم. اما انواع دیگری از تروریسم نیز وجود دارد. تعریف سازمان ملل از تروریسم را در وب سایت دفتر سازمان ملل درباره مواد مخدر و جرم در نظر بگیرید:

"تروریسم خشونتی است که توسط بازیگران فردی ، گروهی یا ایالتی انجام می شود و برای ترساندن جمعیت غیر مبارز به دلایل سیاسی طراحی شده است. قربانیان معمولاً به طور تصادفی (اهداف فرصت) یا گزینشی (اهداف نماینده یا نمادین) از بین جمعیتی انتخاب می شوند تا پیامی را كه می تواند تهدید ، زورگویی و / یا تبلیغات باشد ، منتقل كنند. این تفاوت با ترور در جایی است که قربانی هدف اصلی باشد. "

طبق این تعریف ، سلاح های هسته ای نوعی تروریسم است. در طول جنگ سرد ، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی جنگ را در یک تعادل رعب و وحشت برگزار کردند ، هر کدام به اندازه کافی سلاح هسته ای دیگری را هدف گرفتند تا با "زمستان هسته ای" کره زمین را به طور بالقوه نابود کنند. این تعادل وحشت با قرار دادن همه مردم کره زمین در زیر ابر ترس از مرز بمباران هیروشیما و ناگازاکی فراتر رفت. اگرچه در پایان جنگ سرد در استفاده از سلاح های هسته ای مقداری کاهش یافت ، اما امیدهای خلع سلاح هسته ای توسط قدرت های بزرگ که همچنان به استقرار سلاح های کافی برای از بین بردن کره زمین ادامه می دهند ، خنثی شد.

وقتی از وی خواسته شد كه در مورد سلاحهای هسته ای حكم كند ، در حالی كه دادگاه جهانی به طور كلی موضع مشخصی نگرفت ، برخی از اعضای آن فصیح بودند. قاضی وایرمانتری سلاح های هسته ای را به این شرح محکوم کرد:

"تهدید به استفاده از سلاحی که با قوانین بشردوستانه جنگ مغایرت دارد ، نقض این قوانین جنگ را متوقف نمی کند ، فقط به این دلیل که وحشت طاقت فرسایی که از آن برمی انگیزد ، تأثیر روانی بازدارندگی مخالفان را دارد. این دادگاه نمی تواند الگویی از امنیت را که بر عهده ترور است تأیید کند ... "

این موضوع توسط محققان برجسته صلح یوهان گالینگ و دیتریش فیشر مطرح شده است:

وی ادامه داد: "اگر کسی یک کلاس پر از کودکان را با مسلسل به گروگان نگه دارد ، تهدید به کشتن آنها می کند مگر اینکه خواسته های او برآورده شود ، ما او را یک تروریست خطرناک و دیوانه می دانیم. اما اگر یک رئیس دولت میلیون ها غیرنظامی را با سلاح هسته ای گروگان داشته باشد ، بسیاری این مسئله را کاملاً طبیعی می دانند. ما باید این استاندارد دوگانه را خاتمه دهیم و سلاح های هسته ای را به دلیل آنچه که هستند تشخیص دهیم: ابزار ترور. "

تروریسم هسته ای فرمت 20 استth تمرین نظامی قرن از بمباران هوایی. بمبارانهای هوایی گورنیکا ، لندن ، میلان ، درسدن ، هیروشیما و ناگازاکی مقدمه ای در جنگ جهانی دوم خشونت گسترده علیه جمعیت های غیرجامع به عنوان ابزاری برای ارعاب ، اجبار و تبلیغات است.

در سالهای پس از جنگ جهانی دوم ، ما شاهد استفاده مداوم از بمباران هوایی بوده ایم که حداقل در برخی موارد می تواند نوعی تروریسم دولتی تلقی شود. این شامل بمب گذاری با بمب های عامل نارنجی ، ناپالم و تکه تکه شدن علیه غیرنظامیان و همچنین اهداف نظامی توسط آمریکایی ها در ویتنام ، بمباران مناطق غیرنظامی در پاناما توسط ایالات متحده ، بمباران کوزوو توسط ناتو ، بمباران عراق است. و اکنون استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین.

همه طرف ها ادعا می کنند که درست است و طرف مقابل تروریست های واقعی هستند. اما در واقعیت ، همه آنها تروریسم را به کار می گیرند و جمعیت غیرنظامی طرف مقابل را از ترس و تولید می گذرانند ، هر از گاهی نابودی کافی برای دادن ماده به ترس. این تجلی معاصر فرهنگ جنگ است که از ابتدای تاریخ بر جوامع بشری حاکم شده است ، فرهنگی که عمیق و غالب است اما اجتناب ناپذیر است.

فرهنگ صلح و خشونت ، همانطور که در قطعنامه های سازمان ملل شرح و تصویب شده است ، جایگزینی مناسب برای فرهنگ جنگ و خشونت که زیربنای مبارزات تروریستی دوران ماست ، برای ما فراهم می کند. و جنبش جهانی برای فرهنگ صلح وسیله نقلیه تاریخی برای تحول عمیق مورد نیاز فراهم می کند.

برای دستیابی به فرهنگ صلح ، تحول در اصول و سازماندهی مبارزات انقلابی ضروری خواهد بود. خوشبختانه ، یک مدل موفق وجود دارد ، اصول گاندی عدم خشونت. به طور سیستماتیک ، اصول عدم خشونت موارد معکوس فرهنگ جنگ را که انقلابیون پیشین استفاده می کردند معکوس می کند:

  • به جای اسلحه ، "سلاح" حقیقت است
  • به جای دشمن ، فقط مخالفانی وجود دارد که شما هنوز آنها را در حقیقت قانع نکرده اید ، و برای آنها باید همان حقوق جهانی جهانی شناخته شده باشید
  • به جای پنهان کاری ، اطلاعات تا حد امکان به اشتراک گذاشته می شوند
  • به جای قدرت استبدادی ، مشارکت دموکراتیک وجود دارد ("قدرت مردم")
  • به جای تسلط بر مردان ، در همه تصمیم گیری ها و اقدامات برابری زنان وجود دارد
  • به جای استثمار ، هم هدف و هم هدف عدالت و حقوق بشر برای همگان است
  • به جای آموزش قدرت از طریق زور ، آموزش قدرت از طریق خشونت فعال

فرهنگ صلح و خشونت به عنوان پاسخی مناسب به تروریسم پیشنهاد شده است. پاسخ های دیگر تمایل به تداوم فرهنگ جنگ است که زمینه ای برای تروریسم فراهم می آورد. از این رو آنها نمی توانند تروریسم را از بین ببرند.

توجه: این مخفف یک مقاله بسیار طولانی تر است که در 2006 نوشته شده و در اینترنت در دسترس است
http://culture-of-peace.info/terrorism/summary.html

یک دیدگاه

  1. عالی- این تعداد معدودی خوانده خواهند شد. ممکن است تعداد معدودی از آنها برای انجام عمل الهام بگیرند

    مردم مدرن غربی بسیار ناخوشایند هستند.

    من به پیراهن و پوستر اعتقاد دارم ، شاید این توجه همه ، از جمله کودکان را به خود جلب کند.

    من امروز صبح بیدار شدم که فقط به چند فکر فکر کردم ، فقط یک نفر باقی مانده است ، اما دیگران اگر آنها چیزی را که من می گویم درک کنند ، می توانند چیزهای دیگری را فکر کنند.

    WOT

    ما با تروریسم مخالفیم

    و جنگ

    دیگر

    صاب

    متوقف کردن همه بمب ها

    و گلوله ها هم

    ************************************************** ***
    حروف اول توجه آنها را جلب می کند
    عبارت بعدی که با آنها موافق هستند (امیدواریم)
    سوم باعث می شود ذهن آنها کار کند - باعث می شود آنها فکر کنند.

    بهترین آرزوها،

    مای میکیبوری

    جهان کشور من است

    HUMANKIND خانواده من است

    (اندکی تغییر در اصل از بهاuالدین

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی