By مل گوورتوف
همانطور که انتظار می رفت، دادگاه دائمی داوری تحت کنوانسیون حقوق دریاها (UNCLOS) در 12 ژوئیه به نفع فیلیپین برای غیرقانونی اعلام کردن ادعاهای ارضی چین در دریای چین جنوبی (SCS) رای داد. * در هر مورد، دادگاه متوجه شد که ادعاهای چین - که با اصطلاح "خط نه تیر" تعریف می شود - در مورد یک منطقه دریایی گسترده و منابع زیردریایی آن غیرقانونی است، و بنابراین، پروژه های احیای زمین و ساخت و ساز در جزایر تجاوز می کند. در منطقه اقتصادی انحصاری فیلیپین اگرچه این حکم به موضوع حاکمیت بر جزایر SCS تعمیم نمییابد، اما مناقشه مرزی را روشن میکند. این حکم همچنین چین را به آسیب رساندن به محیط زیست دریایی از طریق ساخت جزایر مصنوعی، مداخله غیرقانونی در ماهیگیری و اکتشاف نفت فیلیپینیها و «تشدید» اختلاف با فیلیپین با فعالیتهای ساختوساز خود متهم کرد. (متن حکم به آدرس https://www.scribd.com/document/318075282/Permanent-Court-of-Arbitration-PCA-on-the-West-Philippine-Sea-Arbitration#download).
چین ماه ها پیش واکنش خود را مشخص کرده بود. وزارت امور خارجه تصمیم دادگاه داوری را «باطل و بی اعتبار و بدون نیروی الزام آور» اعلام کرد. این بیانیه ادعاهای حاکمیت چین بر جزایر SCS را تکرار کرد. این بیانیه تاکید کرد که موضع چین با قوانین بینالملل سازگار است، دیدگاهی که به سختی با انکار صلاحیت دادگاه داوری مخالفت میکند، حتی بیشتر از تصمیم آن. چین متعهد به مذاکره مستقیم با طرف های ذینفع و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات است. اما «با توجه به مسائل سرزمینی و اختلافات مربوط به تحدید حدود دریایی، چین هیچ ابزاری برای حل و فصل اختلافات شخص ثالث یا هر راهحل تحمیلی به چین را نمیپذیرد» (شینهوا، 12 ژوئیه 2016، «بیانیه کامل».)
در مجموع، روز بدی در دادگاه برای جمهوری خلق بود. اگرچه این کشور قول می دهد که از حکم تبعیت نکند، به این معنی که چین به نظامی کردن جزایر مورد مناقشه و دفاع از "منافع اصلی" خود در آنجا ادامه خواهد داد - نیروی دریایی این کشور اولین تمرینات خود را با آتش در SCS یک روز قبل از تصمیم دادگاه برگزار کرد. در مورد ادعای چین به عنوان یک "قدرت بزرگ مسئول". رئیس جمهور شی جین پینگ در سال 2014 اشاره کرده بود که چین باید "سیاست خارجی قدرت های بزرگ خود را با ویژگی های خاص" داشته باشد که او آن را "شش پایدار" نامید.لیوگه جیانچی). این اصول ظاهراً «نوع جدیدی از روابط بینالملل» را ایجاد میکنند و شامل ایدههایی مانند «همکاری و برد-برد»، صدای اصلی کشورهای در حال توسعه، و دفاع از عدالت بینالمللی میشود. اما این شش اصرار همچنین شامل «هرگز حقوق و منافع مشروع خود را رها نکردیم» (ژنگدانگ کوانی) که اغلب بهانه ای برای اقدام به شیوه هایی است که مستقیماً با مسئولیت بین المللی مخالف است. (دیدن: http://world.people.com.cn/n/2014/1201/c1002-26128130.html.)
رهبران چین مطمئناً انتظار داشتند که امضا و تصویب UNCLOS برای این کشور مفید باشد. این نشان دهنده تعهد چین به توافقات بین المللی، احترام چین به حقوق دریایی دیگران (به ویژه همسایگان آسیای جنوب شرقی) و همچنین مشروعیت بخشیدن به حقوق خود، و تسهیل اکتشاف در زیر دریا برای منابع خواهد بود. اما توافقات همیشه آنطور که انتظار می رود به نتیجه نمی رسند. اکنون که قانون خلاف آن شده است، چینی ها ناگهان به دنبال رد صلاحیت دادگاه UNCLOS و تفسیر مجدد قصد کنوانسیون هستند. بسیاری از دولت ها احتمالاً از چنین عقب نشینی حمایت نمی کنند.
ایالات متحده، اگرچه همیشه از موضع فیلیپین حمایت کرده است، اما در اینجا چیزی برای تشویق ندارد. اولاً، ایالات متحده نه برجام را امضاء کرده و نه تصویب کرده است، و بنابراین در موقعیت ضعیفی برای استدلال از جانب خود یا استناد به قوانین بینالمللی و «سیستم مبتنی بر قوانین» است که دولتها یکی از آنها را نقض کنند (مانند تصرف کریمه توسط روسیه). دوم، مانند چین، ایالات متحده همیشه دیدگاهی مبهم نسبت به حقوق بینالملل داشته است که «منافع ملی» در خطر است. چه در رابطه با دیوان بین المللی دادگستری و چه در هر دادگاه بین المللی دیگری، ایالات متحده هرگز ایده صلاحیت اجباری را نپذیرفته است و در واقع اغلب به گونه ای رفتار می کند که انگار چنین است. معاف از قوانین و مقررات بنابراین، همچنین مانند چین، مسئولیت ایالات متحده به عنوان یک قدرت بزرگ به طور مداوم شامل احترام و پایبندی به معاهدات و کنوانسیون های بین المللی، نهادهای حقوقی بین المللی (مانند دادگاه کیفری بین المللی)، یا هنجارهای حقوقی بین المللی (مانند موارد مربوط به عدم مداخله، نسل کشی) نیست. ، و شکنجه). (دیدن: www.economist.com/blogs/democracyinamerica/2014/05/آمریکا-و-قانون-بین الملل.) در یک کلام، هم ایالات متحده و هم چین، حرف می زنند، اما راه نمی روند - مگر اینکه قانون در خدمت سیاست آن باشد.
و این درس واقعی اینجاست - بی مسئولیتی قدرت های بزرگ، رویکرد خودخواهانه آنها به حقوق بین الملل، و ظرفیت محدود نهادهای قانونی برای محدود کردن رفتار آنها. شاید در مورد SCS، چین و فیلیپین، که اکنون تحت ریاست جمهوری جدید قرار دارند، راه خود را به میز مذاکره باز یابند و به توافقی دست یابند که موضوع حاکمیت همیشه دشوار را کنار بگذارد. (آخرین پست من در مورد این موضوع را ببینید: https://mgurtov.wordpress.com/2016/06/11/post-119-too-close-for-comfort-the-dangerous-us-china-maritime-dispute/.) آن خوب خواهد بود؛ اما این مشکل اساسی را حل نمی کند که چگونه رفتار قانون مدارانه می تواند در جهانی اغلب آنارشیک ترویج و اجرا شود.
*دادگاهی که کارش روی پرونده SCS در سال 2013 آغاز شد، متشکل از قضات غنا، لهستان، هلند، فرانسه و آلمان است.