توسط دیوید سوانسون، که در ابتدا در teleSUR
دیدگاهی درباره سوریه وجود دارد که حتی در میان فعالان صلح در ایالات متحده رایج است، که معتقد است از آنجایی که ایالات متحده سالها همه چیز را در سوریه و کل خاورمیانه بدتر کرده است، بمبهای روسیه اوضاع را بهتر میکند. در حالی که اقدامات ایالات متحده و متحدانش منجر به پیروزی داعش، وحشت برای میلیون ها نفر و هرج و مرج مزمن در سوریه در امتداد خطوط پس از آزادی عراق و لیبی خواهد شد، بمب های روسیه - این دیدگاه معتقد است - داعش را نابود خواهد کرد. برقراری نظم، حمایت از حاکمیت قانون و برقراری صلح.
بارها به من اطلاع داده شده است که چون مخالف بمباران روسیه هستم، مخالف صلح هستم، طرفدار جنگ هستم، میخواهم داعش پیروز شود، هیچ نگرانی برای مردم رنجدیده سوریه ندارم و ذهن من این است. یا بیش از حد ساده انگارانه یا به نوعی بیمار. این خط فکری آینه ای از بسیاری از فعالان صلح در ایالات متحده است که سال هاست اصرار دارند که ایالات متحده باید با خشونت دولت سوریه را سرنگون کند. این جمعیت حتی خود را با رئیس جمهور باراک اوباما و جان کری، وزیر امور خارجه، همسو میدانند که در سال 2013 به مردم ایالات متحده گفتند که اگر از بمباران سوریه حمایت نمیکردیم، طرفدار کشتار کودکان در سوریه با سلاحهای شیمیایی بودیم. به اعتبار ما این منطق را رد کردیم.
طرفداران بمب های ایالات متحده و طرفداران بمب های روسیه، هر کدام شر خاصی را می بینند و می خواهند آن را جبران کنند. شرارت دولت سوریه، اگرچه اغلب اغراق آمیز و آراسته شده است، اما به اندازه کافی واقعی است. بدی دولت آمریکا و آنچه که با عراق و لیبی و سوریه انجام داده است را به سختی می توان اغراق کرد. با این حال، هر دو گروه ایمان خود را به خشونت به عنوان ابزاری برای اصلاح خشونت، آشکار کردن باورهای عمیق به قدرت زور، آشکارا در تضاد با تعهدات اعلام شده به صلح قرار می دهند.
پرتاب بمبها غیرنظامیان را میکشد و مجروح میکند، کودکانی را که زنده میمانند آسیب میبیند، به زیرساختها آسیب میزند، مسکن را تخریب میکند، محیط زیست را مسموم میکند، پناهندگان ایجاد میکند، به تعهدات تلخ در قبال خشونت دامن میزند، و منابع عظیمی را هدر میدهد که میتوانست برای کمک و بازسازی صرف شود. اینها همه حقایق مستند در مورد هر کمپین بمباران گذشته در تاریخ زمین است. در تئوری، فعالان صلح با این حقایق موافق هستند. در عمل، دیگر دغدغههای واقعپولیتیک بر آنها غلبه نمیکنند. بلکه به طور کامل از آنها اجتناب می شود.
وقتی ایالات متحده یک بیمارستان را در افغانستان بمباران می کند، ما خشمگین می شویم. وقتی روسیه متهم به بمباران بیمارستانی در سوریه می شود، ما از دانستن آن اجتناب می کنیم. (یا اگر از اردوگاه دیگری هستیم، خشم خود را به خاطر بمب های سوریه ابراز می کنیم، اما تصور کنید بمب های ایالات متحده گل های کوچکی از دموکراسی می کارند.) در جنگ هایی که با آنها مخالفت می کنیم، ادعاهای دقیق بمب افکن ها را رد می کنیم. اما تصور میشود که بمبهای خوب به نقاط مناسب برخورد میکنند. پس از جنگهای بیپایان ایالات متحده که سریع و آسان تبلیغ میشد، ما شروع به تشخیص غیرقابلپیشبینی کمپینهای کشتار جمعی کردهایم – و با این حال به نظر نمیرسد آگاهی از غیرقابل پیشبینیبودن جنگ اصلاً در ستایش بمبافکنهای روسی باشد. پیوستن به یک جنگ داخلی/نیابتی از قبل آشفته.
ایالات متحده روسیه را به قتل افرادی متهم می کند که برای کشتن افراد مختلف مسلح و آموزش دیده است. برخی از این افراد اکنون خواهان موشک هایی هستند که با آن هواپیماهای روسی را ساقط کنند. هواپیماهای روسی تقریباً با هواپیماهای اسرائیلی و آمریکایی درگیر شده اند. یکی از چهره های اصلی دولت اوکراین می خواهد به داعش در حمله به روس ها کمک کند. اعضای کنگره و کارشناسان در ایالات متحده خواستار درگیری مستقیم با روسیه هستند. جنگ افروزان در واشنگتن سخت کار می کنند تا درگیری با روسیه در اوکراین را دامن بزنند. اکنون امید آنها به سوریه است. بمبهای روسیه تنها تنشهای آمریکا و روسیه را افزایش میدهد.
هنگامی که هرج و مرج نیروها و ادعاهای مشکوک در مورد آن نیروها را در میدان سوریه از بین می برید، برخی واقعیت ها نمایان می شوند. آمریکا می خواهد دولت سوریه را سرنگون کند. روسیه می خواهد دولت سوریه را حفظ کند یا حداقل از آن در برابر سرنگونی خشونت آمیز محافظت کند. (روسیه در سال 2012 پذیرای یک روند صلح بود که میتوانست بشار اسد را از قدرت کنار بزند، و ایالات متحده آن را به نفع سرنگونی خشونتآمیز قریبالوقوع او کنار زد.) ایالات متحده و روسیه قدرتهای هستهای بزرگ جهان هستند. . روابط آنها با گسترش ناتو و سازماندهی کودتا در اوکراین توسط ایالات متحده به سرعت رو به وخامت گذاشته است.
جنگ با روسیه و آمریکا در طرفهای مختلف و انواع فرصتها برای حوادث، سوانح و سوء تفاهمها، همه چیز را به خطر میاندازد. بمب های روسیه چیزی را حل نمی کند. وقتی گرد و غبار پاک شود، جنگ چگونه پایان می یابد؟ آیا بمبهای روسیه بر خلاف بمبهای ایالات متحده که خشم و خصومت را پشت سر میگذارند، افراد خوشنیت سخاوتمند مشتاق مذاکره را پشت سر خواهند گذاشت؟ ما یاد گرفتهایم که از دولت ایالات متحده بخواهیم تا «استراتژی خروج» خود را هنگام فرو رفتن در هر جنگ جدید بیان کند. روسیه چیست؟
موقعیت من اینجاست قتل معتدل نیست. شما نمی توانید قاتلان "میانه رو" را پیدا کنید و آنها را برای کشتن قاتلان افراطی درگیر کنید. شما نمی توانید قاتلان افراطی را بمباران کنید بدون اینکه تعداد قاتلان بیشتری نسبت به کشتنتان تولید کنید. آنچه اکنون مورد نیاز است، مانند سال 2012 که ایالات متحده آن را کنار گذاشت، یک روند صلح است. اول آتش بس سپس تحریم تسلیحاتی. و توقف آموزش و تامین جنگنده ها و کمک های مالی توسط ترکیه، عربستان سعودی، قطر، ایالات متحده و همه طرف های دیگر. سپس کمک های بزرگ و بازپرداخت، و حل و فصل مذاکره که در واقع، روسیه باید در آن منطقه قرار گیرد، و ایالات متحده نباید به دلیل اینکه هیچ تجارت قانونی در آنجا ندارد.
این همان چیزی است که سال ها مورد نیاز بوده و تا زمانی که از آن اجتناب شود، ادامه خواهد داشت. بمبهای بیشتر این کار را دشوارتر میکنند، مهم نیست که چه کسی آنها را انداخته است.
یک دیدگاه
زمانی که روسیه متهم به بمباران بیمارستانی در سوریه می شود، ما از اطلاع از آن اجتناب می کنیم.
نه، بیشتر شبیه پسری است که گرگ گریه کرد.
اول، MSM می گوید که ولاد هیچ قصدی برای هدف قرار دادن داعش ندارد و او هم همینطور است
در عوض کشتن بیرحمانه شورشیان میانهرو برای حمایت از اسد - یک دروغ کامل.
سپس به ما می گویند روسیه شورشیان میانه رو را با بمب های به اصطلاح گنگ می کشد -
دروغی دیگر.
تا زمانی که می شنویم که روسیه است
حمله به مخالفان و غیرنظامیان سوریه
(یک نقل قول واقعی از CNN) MSM اعتبار خود را در مورد این موضوع تمام کرده است.