توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، فوریه 19، 2022
یک سری چیزها وجود دارد که ابتدا باید گفته شود. آنها باید گفته شوند زیرا عملاً هیچ بیننده تلویزیونی ایالات متحده آنها را نمی شناسد یا احتمالاً هرگز آنها را نمی شناسد. آنها باید گفته شوند زیرا اگر بخواهم هر گونه نقصی را در اقدامات دولت روسیه مطرح کنم، باید حداقل احتمال تردید در خرید و مالکیت من توسط ناتو یا پنتاگون ایجاد کنم. در اینجا آن چیزها وجود دارد:
اوکراین با یمن، ایران، تایوان، کره، سوریه و هر نقطه کانونی دیگر در جهان مشترک است، نقش مرکزی ارتش آمریکا.
ایالات متحده در سطح جهانی بر فروش تسلیحات، ساخت پایگاه، ساختن اتحاد نظامی، تسلیح دیکتاتورها، کمک به کودتا و راه اندازی جنگ تسلط دارد.
هزینه ارتش روسیه 8 درصد هزینه ای است که ارتش آمریکا انجام می دهد.
گسترش ناتو توسط ایالات متحده و نظامی کردن اروپای شرقی ریشه این بحران است.
پایگاههای جدید ایالات متحده در اسلواکی، فروش تانک به لهستان، و فروش تسلیحات عظیم به اوکراین و سراسر اروپای شرقی در اینجا اتفاقی نیستند.
خواسته های روسیه برای خروج تسلیحات و نیروها و پیمان های جنگی کاملاً منطقی است و دقیقاً همان چیزی است که ایالات متحده در صورت وجود نیروها و موشک های روسی در انتاریو و دقیقاً همان چیزی است که وقتی موشک های شوروی در کوبا وجود داشت، درخواست می کرد.
همانطور که گفته شد، مشکل عدم اجازه من برای گفتن چیزی به روس ها یا اوکراینی ها وجود دارد. با داشتن مسئولیت خاصی که بر عهده هر کسی که در ایالات متحده زندگی می کند تا به دنبال ماشین نظامی مسلط بر روی زمین برود، ممکن است به طور منطقی تصور شود که من هیچ لحظه آزاد ندارم تا به طرز وحشیانه ای جرات انتقاد از هیچ یک از قربانیان جنگ را نداشته باشم. نیروی مرگ عظیمی که من و همسایگانم سرمایهگذاری میکنیم، معمولاً نمیتوانیم آن را مهار کنیم، و - حقیقت را بگویم - در بیشتر موارد تقریباً هیچ چیز درباره آن نمیدانیم. و با این حال، حتی زمانی که خود را وقف تعطیل کردن نظامیگری آمریکا میکنم و از بقیه جهان درخواست کمک میکنم، متوجه میشوم که میتوانم لحظاتی را برای نظامیگری روسیه نیز دریغ کنم.
هر دو طرف به طور قابل پیش بینی خشونت را در دونباس تشدید کرده اند. علت فوری این است که هر یک از طرفین سلاحهای خود را جمع میکنند، هر یک از طرفین سوگند یاد میکنند که طرف مقابل هر لحظه حمله خواهد کرد، هر طرف قول ضدحمله میدهد، هر طرف هویت و نفرت ملیگرایانه و قومی را جمع میکند، و هر طرف یا به طرز احمقانهای تصور میکند که صلح می تواند از چنین اقداماتی جان سالم به در ببرد، یا تصور اینکه ماچیزم مستلزم انعکاس نظامی گری طرف مقابل است، یا تصور اینکه آلترناتیوهای غیرنظامی وجود ندارند، یا در واقع آرزوی جنگ دارند.
هر طرف دارای سلاح های هسته ای کافی برای نابودی تمام حیات روی زمین است. هر یک از طرفین در حال جمع آوری ارتش و شرکت در تمرین های جنگی - حتی تمرین های جنگ هسته ای، و صحبت در مورد انتقال سلاح های هسته ای به کشورهای جدید (بلاروس از یک سو و اوکراین از سوی دیگر) بوده است.
مؤثرترین اقدامات دولت روسیه درگیر ارتش این کشور نبوده است. آنها عبارتند از: (1) خواسته های بسیار منطقی خود را روشن کرده اند، (2) پیش بینی های مضحک حمله روسیه در تاریخ های خاص توسط ایالات متحده را به سخره گرفته اند، و (3) مردم را از دونباس تخلیه می کنند تا از آنها در برابر جنگ محافظت کنند، زیرا خشونت در این کشور افزایش یافته است. مرز غربی دونباس
این قدرتمندترین اقدامات تحت الشعاع قرارگیری و آمادگی های نظامی کاملاً معکوس قرار گرفته است. با توجه به آنچه روسیه برای ارتش خود هزینه می کند، می تواند تمام کارهای زیر را انجام دهد:
دنباس را با محافظان غیرنظامی غیرمسلح و دستگاه های پله برقی پر کنید.
برنامه های آموزشی در سراسر جهان در مورد ارزش تنوع فرهنگی در دوستی ها و جوامع، و شکست های وحشتناک نژادپرستی، ملی گرایی و نازیسم را تامین مالی کنید.
اوکراین را با پیشروترین تاسیسات تولید انرژی خورشیدی، بادی و آب در جهان پر کنید.
خط لوله گاز را از طریق اوکراین (و هرگز در شمال آنجا نسازید) با زیرساخت های برقی برای روسیه و اروپای غربی جایگزین کنید.
مسابقه تسلیحاتی معکوس جهانی را آغاز کنید، به معاهدات حقوق بشر و خلع سلاح بپیوندید و به دادگاه کیفری بین المللی بپیوندید.
بله، اما آیا ایالات متحده نمی تواند همه این کارها را برای 8 درصد از هزینه ای که برای ارتش خود خرج می کند انجام دهد؟ خوشحالم که پرسیدی چرا، بله، می تواند. و این باید مهمترین خواسته هر فرد روی زمین باشد. اما ما نباید از این واقعیت چشم بپوشیم که روسیه نیز می تواند این کار را انجام دهد، که روسیه الگویی برای تقدس نیست، و اینکه تظاهر به روسیه هیچ غلطی نمی تواند انجام دهد، به خوبی این امکان را از بین می برد که هر کسی را در ایالات متحده یا اروپا به این باور برساند. مخالفت با جنگ بدون حمایت از دشمن در جنگ امکان پذیر است.
بله، اما چگونه جرأت می کند که یک جک آرمان گرای نادان در ایالات متحده به راحتی پشت صفحه کلیدش بنشیند و از مردمی که در منطقه جنگی زندگی می کنند بخواهد زانو بزنند و مؤدبانه بخواهند که به آنها ضربه بزنند؟ من از هیچ کس در جایی نمی خواهم که این کار را انجام دهد. و من از کسی در اوکراین یا روسیه نمی خواهم که کاری لعنتی انجام دهد. اما، همانطور که انکار آب و هوای زمین در حال فروپاشی است، خطری در انکار شواهد وجود دارد که نشان میدهد خشونت پرهیز از خشونت بیشتر موفق میشود، این که در برابر دهها دولت سرکوبگر بهتر عمل میکند، این که بهتر از جنگ عمل میکند. در فلسطین، این که بهتر از جنگ در صحرای غربی کار می کند، بهتر از جنگ در خیابان های ایالات متحده کار می کند، که . . .
در لبنان، 30 سال سلطه سوریه از طریق یک قیام گسترده و غیرخشونت آمیز در سال 2005 پایان یافت.
هنگامی که نیروهای فرانسوی و بلژیکی روهر را در سال 1923 اشغال کردند، دولت آلمان از شهروندان خود خواست بدون خشونت فیزیکی مقاومت کنند. مردم بدون خشونت افکار عمومی را در بریتانیا، ایالات متحده، و حتی در بلژیک و فرانسه به نفع آلمان های اشغالی متحول کردند. طبق توافق بین المللی، نیروهای فرانسوی از این کشور خارج شدند.
در آلمان در سال 1920، یک کودتا باعث سرنگونی و تبعید دولت شد، اما در هنگام خروج، دولت به اعتصاب عمومی دعوت کرد. کودتا در پنج روز خنثی شد.
در سال 1961 در الجزایر، چهار ژنرال فرانسوی کودتا کردند. مقاومت غیر خشونت آمیز آن را در چند روز خنثی کرد.
در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، گورباچف دستگیر شد، تانک ها به شهرهای بزرگ فرستاده شد، رسانه ها تعطیل شدند و اعتراضات ممنوع شد. اما اعتراض غیرخشونت آمیز به کودتا در چند روز پایان داد.
در اولین انتفاضه فلسطین در دهه 1980، بسیاری از جمعیت تحت انقیاد عملاً از طریق عدم همکاری خشونت آمیز به نهادهای خودگردان تبدیل شدند.
لیتوانی، لتونی و استونی قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از طریق مقاومت غیرخشونت آمیز خود را از اشغال شوروی رها کردند.
مقاومت غیر خشونت آمیز در صحرای غربی مراکش را مجبور کرد که پیشنهاد خودمختاری ارائه دهد.
در سالهای پایانی اشغال دانمارک و نروژ توسط آلمان در طول جنگ جهانی دوم، نازیها دیگر کنترل جمعیت را نداشتند.
جنبش های غیر خشونت آمیز پایگاه های ایالات متحده را از اکوادور و فیلیپین خارج کرده اند.
تلاش های گاندی برای بیرون راندن انگلیسی ها از هند کلیدی بود.
هنگامی که ارتش شوروی در سال 1968 به چکسلواکی حمله کرد، تظاهرات، اعتصاب عمومی، امتناع از همکاری، برداشتن تابلوهای خیابان و ترغیب نیروها برگزار شد. علیرغم اینکه رهبران ناآگاه موافقت کردند، تسلط کند شد و اعتبار حزب کمونیست شوروی از بین رفت.
حتی در داخل دونباس در سالهای اخیر، شاهد بودهایم که اقدامات غیرخشونتآمیز مناطقی را از اشغال نظامی یک طرف یا طرف دیگر رها کرده است.
در حال حاضر، ما مطلقاً هیچ کاری نداریم که انتظار داشته باشیم دولت های شرور روسیه یا اوکراین با روشنگری فعالان غیرخشونت آمیز عمل کنند، در حالی که صرفاً مطرح کردن ایده دولت پلید ایالات متحده یا برخی از دولت های شرور اروپای غربی که از چنین رفتارهایی الگو می گیرند، می تواند باعث خنده مرگبار در بین مردم شود. شهروندان محلی
من غیر از فاجعه مطلق، هیچ انتظاری ندارم. اما ما باید حداقل از آنچه ممکن است آگاه باشیم. ما باید روشن باشیم که اگر آمریکا یا روسیه سرمایه گذاری می کردند، نه برای جذب اوکراینی ها به سمت خود، بلکه برای آموزش و آموزش مردم در زمینه عدم همکاری خشونت آمیز، امکان کمی وجود داشت که هر یک از طرفین به طور مؤثر بخشی از اوکراین را اشغال و کنترل کنند، حتی بدون آن. یک سلاح جنگی در کشور
بهای هزینه ای که ایالات متحده یا اتحاد جماهیر شوروی صرف نابودی یک کشور کوچک فقیر افغانستان کردند، اوکراین می تواند به بهشتی روی زمین تبدیل شود. ما باید بتوانیم بدون از دست دادن توانایی آگاهی از آن به عنوان جاده ای در دسترس و طی نشده، تشخیص دهیم که این اتفاق چقدر بعید است.