جنگ: طبیعت انسانی فقط در صورت طبیعی بودن خودکشی جمعی است

سخنان در کنفرانس سالانه ایالت میشیگان، Pax Christi، آوریل 11، 2015.

تصویری.

ممنون بابت داشتن من اینجا. من می دانم که بسیاری از مردم در برنامه ریزی این رویداد شرکت کرده اند. متشکرم!

من امروز صبح سعی می کنم به این س addressال بپردازم که چگونه می توانیم از یکی از افسانه های اصلی که باعث ادامه جنگ می شود ، با همنوعانمان صحبت کنیم. و در سخنرانی دوم بعداً امروز می خواهم بیشتر به مسئله فعالیت و ساختن یک جهان صلح آمیز بپردازم.

من یک جعبه از کتابهایم را اینجا پست کردم و مجبور شدم یکی دیگر را پست کنم زیرا اولین جعبه بدون آسیب وارد شد با این تفاوت که همه کتابها از بین رفته بودند. اگرچه من نمی دانم چه کسی کتابها را به سرقت برده است ، مری هانا توصیه کرد که به شما اطلاع دهم پیامی که برای شما آورده ام بسیار تهدیدآمیز است به طوری که کتابها گرفته شده و جعبه خالی تحویل داده شده است ، توسط یک دسته از آنها - و من نقل می کنم - Weannie-Heads !

حالا ، می بینید که من چه کار کرده ام. من در یک سخنرانی در مورد صلح کسی را فردی سرحال خوانده ام اما آن را ترتیب داده ام تا به جای من مری (و شاید سرویس پستی ایالات متحده) را سرزنش کنید. اما مسلماً وقتی تیم بسکتبال ایالت میشیگان ویرجینیا را شکست داد ، من چیزی بدتر از آنچه مری احتمالاً در زندگی اش گفته است گفتم ، درست همانطور که سال قبل این کار را کردم ، نه اینکه کینه ای داشته باشم.

اکنون ، همه ما می دانیم که کینه و سرزنش ابزار تبلیغات جنگ است. بنابراین ، در دفاع از من و ماری: هیچ یک از ما در حضور آن شخص کسی را اسمی صدا نکرده ایم و یا برای آماده سازی برای از دست رفتن کتاب ها یا از دست دادن یک تیم بسکتبال ، خود را با ماشین آلات عظیم مرگ مسلح کرده ایم. من هیچ طرفدار ایالت میشیگان را در لیست کشتار قرار ندادم و آنها و همه نزدیک آنها را به موشکهای جهنم فرو بردم. هیچ یک از ما هیچ تهاجمی را شروع نکردیم.

این یک تمایز کلیدی است ، نه ، عصبانی شدن با یا بدون سلاح های جنگی. اما سعی کنید بحثی در مورد جنگهای خاورمیانه پیدا کنید که حتی اشاره کند که 80 تا 90 درصد سلاح های موجود در ایالات متحده است ، با فروش اسلحه و هدایا به طور قابل توجهی تحت رئیس جمهور صلح نوبل.

بنابراین ، وقتی به آن فکر کردید ، اگر همه ما عصبانی نشویم - فقط از بی عدالتی - احتمالاً همه ما افراد بهتری خواهیم بود. اما از آنجا که من میلیون ها نفر را برای برنامه ریزی و آماده سازی برای جنگ های صلیبی که با دقت اجرا شده بود ، قتل عام نکردم ، عصبانیت من خسارت قابل توجهی کمتر از احساسات جورج دبلیو بوش در مورد صدام حسین برای تلاش برای کشتن پدرش داشت.

من همه اینها را مطرح کردم تا درمورد ایده آنچه "طبیعت انسان" نامیده می شود ، اظهار نظر کنم. اگر "طبیعت انسانی" چیزی متفاوت از فرهنگ است ، پس - هرچه باشد - می توان حدس زد (چرا من تصوری ندارم ، اما اگر شخصی بخواهد می تواند حدس بزند) که احساسات من در تماشای بسکتبال "طبیعت انسانی" است. از طرف دیگر جنگ یک تلاش جمعی است. این نیاز به برنامه ، آماده سازی ، تولید ، آموزش ، تهویه مطبوع دارد. چگونه چنین تلاش گروهی می تواند از فرهنگ متمایز باشد؟ جنگ در فرهنگ ما کاملاً اساسی است. فرد باید بی اساس و بی اساس حدس بزند که بخشهایی از فرهنگ ما "طبیعت انسانی" است در حالی که بخشهای دیگر چنین نیستند. اما کدام یک کدام است؟

هنگامی که شما مشارکت در جنگ را در سطح فردی می گیرید، متوجه می شوید که اکثر افراد نیازی به انجام آن ندارند، هیچ کس از استبداد پس از سانحه پس از سانحه رنج نمی برد؛ در واقع، شرایط سخت افزاری که طی دهه های تجربه فرهنگی ایجاد شده است، برای جذب اکثر افراد برای شرکت ، بسیاری از آنها هرگز از انجام چنین کاری نجات پیدا نمی کنند.

و هنگامی که شما در سطح گروهی از مشارکت جنگ استفاده می کنید ، متوجه خواهید شد که بسیاری از گروه های بزرگ ، کوچک ، ثروتمند و فقیر از انسان ها ، اکنون و در گذشته ، هیچ ارتباطی با جنگ نداشته اند. در بیشتر زندگی بشر چیزی نبوده که بتوان آن را جنگ خواند. از زمان جنگ ، پراکنده بوده است. جوامع قرنها آن را رها کرده و دوباره برگردانده اند. بیشتر گروه ها ، بیشتر اوقات ، آن را به حال خود رها کرده اند. و جنگ امروزه شباهت بسیار کمی به جنگ مانند 1,000 یا حتی 100 سال پیش دارد. علاوه بر این ، 95٪ بشریت که در خارج از ایالات متحده زندگی می کند ، بیشتر از آنچه در ایالات متحده بحث می شود ، در مورد جنگ فکر می کند. بحث در مورد "جنگ های بعدی" به گونه ای که گویی جنگ اجتناب ناپذیر است ، امری طبیعی نیست. بحث درمورد بمب گذاری درمورد بمب گذاری درمشکلات دردسرساز یا تنها گذاشتن آنها بسیار کمتر از بحث درمورد چگونگی کمک به آنها است. نگرانی در مورد مقاومت یک ملت در برابر حضور سربازان و موشک های کشور خود ، در خارج از کشور میهن شاهنشاهی شنیده نشده است.

یک آمریکایی بزرگ شده در هالیوود به شما خواهد گفت جنگ "طبیعی" ، "طبیعت انسانی" ، اجتناب ناپذیر و ژنتیکی است. اما در مورد فرهنگهای انسانی ، نه تنها عاری از جنگ بلکه حتی قادر به درک اینکه چیست ، گزارشهای بسیار مستندی وجود دارد. یک انسان شناس از مردی پرسید که چرا از اسلحه دارت ، مخصوص شکار حیوانات ، در برابر مهاجمان برده که برای بردگی خانواده اش به آنجا می آیند استفاده نمی کند ، و او پاسخ داد: "زیرا این کار آنها را می کشد." احتمالاً نباید فکر می کردم که این امر ناآگاهی از احتمال قتل است. ما همیشه می خواهیم تفاوت را به عنوان نادانی تلقی کنیم. واقعیت این است که قتل بدترین چیز ممکن است. از بردگی بدتر است. از نظر منطقی می توان برای عمل و توجیه مرد مورد خوبی ایجاد کرد. با این حال ، در ایالات متحده این ایده که شما اسلحه در دست داشته باشید و از آن در برابر شخصی که خانواده شما را به بردگی می کشد استفاده نکنید ، تقریباً قابل درک نیست. احتمالاً باید فکر کنیم که به عنوان نادانی در فرهنگ ما با گفتن "شما واقعاً کشته اید!" مردم را ستایش می کنیم. احتمالاً باید فکر کنیم که این یک تعصب است. چیزی که نباید به عنوان "ذات انسان" در مورد آن فکر کنیم.

نه ، من طرفدار این نیستم که شما اجازه دهید فردی خانواده شما را به بردگی بکشد. من به سادگی اشاره می کنم که فرهنگ هایی وجود دارند که به قتل بسیار متفاوت از آنچه که ما می پندارند ، نگاه می کنند. بنابراین ، اگر پذیرش کشتار و اجتناب کامل از کشتن هر دو وجود داشته باشد ، مانند آنها ، چگونه انتخاب می کنیم که کدام یک "طبیعت انسانی" باشد. یا اگر هیچ یک از آنها "طبیعت انسانی" نیست ، چیز دیگری وجود دارد که باشد is "طبیعت انسان"؟

خوب ، اگر سعی کنید تعریف "طبیعت انسان" را همان کاری انجام دهید که هر انسانی انجام می دهد ، محتوای آن بسیار ناچیز است. اگر سعی کنید آن را به عنوان کارهایی تعریف کنید که اکثر انسانها در یک زمان و مکان خاص از آنها آگاه هستید ، چگونه چیزهایی را انتخاب می کنید که انتخاب کنید؟ و چرا اذیت می شود؟ موضوع چیست؟ واقعیت این است که "ذات انسان" مفهومی بی معنی و به بیان دیگر مفهومی بی هدف است.

پس چرا به عنوان یک مفهوم وجود دارد؟ زیرا اهدافی وجود دارد که سعی کرده است آنها را تأمین کند. من می توانم به دو مورد فکر کنم ، که ممکن است هنجاری و معافیت نامیده شود. منظور من از هنجار ، عادتی است كه بعضی از مردم اظهار داشته اند كه هر كاری كه بیشتر مردم انجام می دهند باید توسط همه انجام شود. اگر مراقبت از کودکان برای افراد طبیعی است پس همه باید از فرزندان خود مراقبت کنند. به نظر می رسد به اندازه کافی بی ضرر است. اما اگر در ایندیانا طبیعی باشد که جنس همجنس نیست ، چه می شود؟ اگر ضربه زدن به بچه ها یا سوختن بنزین یا خوردن سگ یا قربانی کردن باکره امری طبیعی باشد چه؟ چرا در دنیا وجود یک چیز عادی باید آن را خوب کند؟ برعکس ، هر آنچه خوب است باید کار کنیم تا مشترک شود.

منظور من از معذوریت اشاره به چیزی است که احتمالاً بیشترین کاربرد مفهوم "طبیعت انسان" در طول سالها بوده است ، یعنی ابزاری برای بهانه گیری اقدامات وحشتناک. آیا من از چیزی ظالمانه و ناعادلانه ، بی رحمانه و مخرب حمایت می کنم؟ آیا مردم را می زنم یا تحقیر می کنم؟ آیا من از افراد ضعیف بهره برداری می کنم؟ آیا دزدی می کنم و تقلب می کنم؟ آیا من در قتل عام بیگانگان یا تخریب دنیای طبیعی شرکت می کنم؟ خوب ، مشکلی نیست این "طبیعت انسانی" است ، بنابراین من قادر به توقف نیستم. توقف نیاز به تبدیل شدن به برخی از گونه های دیگر دارد. البته هزاران نفر دیگر که من می شناسم کار بدی که من انجام می دهم انجام نمی دهند و آنها انسان هستند ، اما در موقعیت من آنها نیز این کار را می کنند زیرا این "طبیعت انسانی" است - به معنای نه بیشتر و نه کمتر از این همان کاری است که من در حال حاضر انجام می دهم اگر we این کار را نکن ، طرفداران ادامه تجارت برده در پارلمان بحث کردند ، دیگر ملتها این کار را می کنند اما ملت های دیگر این کار را نکردند. اگر we پنتاگون می گوید ، این سیاره را پادگان ندهید ، دیگران اراده. مطمئناً ، ممکن است یا نباشند ، اما این با اشتراک "ماهیت انسانی" آنها تعیین نخواهد شد ، فقط با اشتراک طبیعت پنتاگون.

"طبیعت انسان" بزرگترین اصطلاح برای پیش پا افتاده ترین مفهوم ایجاد شده است. آیا تا به حال شنیده اید که کسی کار خوبی انجام داده و اعلام کرده باشد بود طبیعت انسان؟ آیا وقتی سگ کار غیرمعمولی انجام می دهد ، آیا سگهای دیگر یا حتی انسانهای اطراف سگ را به دلیل نقض طبیعت سگ تنبیه می کنند؟ چرا گونه های انسانی به تنهایی می توانند این مفهوم عجیب و غریب از "طبیعت" را که هم کاری است که شخصی انجام می دهد و هم چیزی بسیار مبهم از آن است ، بکشاند؟

در اکتبر گذشته، Pax Christi Metro DC-Baltimore یک آگهی تبلیغاتی در خبرنگار کاتولیک ملی که در آن می خوانید: "جنگهای صلیبی ، تحقیق ، بردگی ، شکنجه ، مجازات سرمایه ، جنگ: در طول قرنهای متمادی ، رهبران و متکلمان کلیسا هر یک از این شر ها را مطابق با خواست خدا توجیه کردند. امروزه فقط یكی از آنها این موقعیت را در آموزش رسمی كلیسا حفظ می كند. ما معتقدیم که زمان آن فرا رسیده است که کلیسای کاتولیک "جنگ عادلانه" را نادیده گرفته و آن را مغایر با تعالیم و مثالهای عیسی مسیح نبیند و به یک کلیسای صلح عادلانه تبدیل شود. "

نه یک بیانیه بد، خب؟

آیا می دانید افرادی که دسترسی ویژه ای به "اراده خداوند" ندارند ، برده داری ، شکنجه ، مجازات اعدام و بسیاری از شر های دیگر را چه کسانی خوانده و می خوانند؟ درست است ، "طبیعت انسان". و اگر دو نفر در مورد خواست خدا یا محتوای ذات انسان اختلاف نظر داشته باشند ، می توانند برای حل و فصل اختلافات خود ، دقیقاً به همان دلیل متوسل شوند ، یعنی هیچ چیز دیگر - به جز توافق بر سر مخالفت یا برکناری خشونت آمیز شخص مخالف ادعای شخص .

ما البته به نقطه ای رسیده ایم که ادامه آن با جنگ وجود بشریت را به خطر می اندازد. خطرات دوقلوی آخرالزمان هسته ای و هرج و مرج اقلیمی بیش از هر چیز توسط جنگ پیش می رود. راه اصلی که در آن جنگ می کشد ، هدایت منابع عظیم از مکانی است که می توانند به خوبی انجام دهند ، از جمله حمایت از محیط زیست. بعلاوه جنگ از برخی جهات مهمترین تخریب کننده محیط زیست است. در بالای این جنگ ها برای سوخت هایی که ما برای از بین بردن محیط زیست استفاده می کنیم ، جنگ می شود. و علاوه بر این ، گسترش انرژی هسته ای و تسلیحاتی و سهولت فزاینده جنگ رباتیک به طور چشمگیری خطر از بین بردن جنگ همه ما را قبل از آب و هوا افزایش می دهد.

اکنون ، من استاد منطق نیستم اما فکر می کنم ما به چیزی رسیده ایم که بتواند اثبات منطقی باشد.

  • اگر جنگ "ماهیت انسانی" باشد ، خودکشی جمعی "ماهیت انسانی" است. به عبارت دیگر ، ماهیت بشریت این است که وجود نداشته باشد.
  • اما همه از ارسطو گرفته تا بیل اوریللی موافقند که ماهیت چیزی نمی تواند نبود آن باشد.
  • بنابراین ، چه "طبیعت انسان" معنی داشته باشد یا نه ، این جنگ نیست.

QED

 

از آنجا که "طبیعت انسان" بهانه ای برای جنگ است ، بیشتر آن را در مکانهایی که بیشتر درگیر جنگ هستند می شنوید. و این البته منجر به وضعیت شوخ طبعی افرادی می شود که جنگ را برای همه افرادی که توجیه جنگ سازی خود را ندارند ، جذاب می کند. ایالات متحده پیشرو و مهمترین تأمین کننده سلاح های جنگی در جهان ، خریدار سلاح های جنگی ، سلاح های استفاده کننده یا جنگی و در سراسر کشور تسهیل کننده جنگ است. نود و پنج درصد از بشریت توسط دولتهایی اداره می شوند که چیزی از راه دور مانند سرمایه گذاری ایالات متحده در جنگ ندارند. بسیاری از کشورها بین 0 تا 5 درصد آنچه ایالات متحده در جنگ انجام می دهد سرمایه گذاری می کنند. اما اگر از یک آمریکایی بپرسید که چرا آنها نمی توانند نظامی گری را کمی کاهش دهند ، آنها به شما می گویند این "طبیعت انسانی" است. ببینید ، 95٪ دیگر بشریت واقعاً بخشی از "ذات انسان" نیست. "طبیعت انسانی" طبیعت آمریکایی است. شما همین پدیده را در میان موضوعات پیدا می کنید. هیچ کشوری حداقل به صورت سرانه ، از راه دور مانند ایالات متحده ، محیط طبیعی را تخریب نمی کند. اما از زباله و مصرف به عنوان "طبیعت انسانی" دفاع یا پذیرفته می شود.

 

ایالات متحده سالانه بیش از یک تریلیون دلار برای آماده سازی جنگ هزینه می کند ، در واقع حدود 1.3 تریلیون دلار ، این دقیقاً همان چیزی است که دانشجویان و دانشجویان سابق آمریکایی از کل بدهی دانشجویی انباشته دارند که به نظر می رسد یک بحران ظالمانه و گسترده است ، اما این چیزی است که کنگره هر سال - سال به سال - برای آماده سازی جنگ هزینه می کند ، بدون اظهار نظر ، بحث و بحث. هزینه های ارتش آمریكا از زمان حمله آمریكا به افغانستان دو برابر شده است ، اما در بودجه كنگره پیشرو كنگره كنگره در سال جاری پیشنهاد شده بود كه این مبلغ در مجموع 1 درصد كاهش یابد و حتی در هیچ یك از اظهارات خود در مورد بودجه خود به آن اشاره نكرد. بقیه جهان حدود هزار میلیارد دلار دیگر با هم هزینه می كنند. بنابراین میانگین در حدود 200 کشور دیگر حدود نیم درصد از هزینه های ایالات متحده است. اگر ایالات متحده ، به هر دلیل کوکامی ، خود را ملزم به رعایت "طبیعت انسانی" که شامل بقیه انسانها است ، می داند ، مجبور است که ارتش خود را 99.5 درصد کاهش دهد. و اگر این کار را انجام داد ، خوشحالم که اجازه می دهم با هر زبانی که می خواهد از رفتار خود دفاع کند.

ضمناً ، اگر محاسبه بر اساس سرانه هزینه نظامی را انجام دهید ، کاهش ایالات متحده برای دستیابی به بقیه میانگین جهانی نیز به همین ترتیب بسیار شدید خواهد بود. ایالات متحده سالانه حدود 3,135،143 دلار برای هر نفر هزینه می كند و مابقی میانگین جهان حدود 95 دلار است ، یعنی حدود XNUMX درصد برای آمریكا برای شروع عمل انسانی كاهش می یابد.

اگر محاسبه را به عنوان درصدی از اقتصاد یک کشور انجام می دادید ، حتی با محافظه کارترین معیار ، باز هم باید هزینه های ارتش آمریکا را بیش از یک سوم کاهش دهید - اما ایده (که در شهادت کنگره کاملاً رایج است) که یک کشور باید داشته باشد اگر از پس توانایی سلاح های بیشتری برآید ، بیشتر سلاح باشد ، از نظر من کاملا غیرقابل قبول است ، در واقع ریشه خود این مسئله است. به نظر می رسد که بیشتر کشتن کشورهای ثروتمند به دلیل ثروتمند بودن ، توهین به آسیب است.

و اگر ایالات متحده نظامی گری خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهد ، مسیر برای کاهش کامل آن صاف می شود. یعنی بدون از دست دادن ایمان به نظامی گری ، ایالات متحده می تواند وزارت دفاع خود را به مواردی که هدف دفاعی دارند محدود کند. این کشور می تواند با انواع سلاح ها از مرزهای خود محافظت کند. اما انجام چنین کاری و بستن پایگاه ها و مشاغل خارجی ، اسقاط ناوهای هواپیمابر و زیردریایی ها ، از بین بردن سلاح های هسته ای ، کنار گذاشتن تمام کارهای مربوط به سلاح های موجود در فضا ، نتایج عمده ای خواهد داشت. بدون تهدید و تسلیحات ایالات متحده ، رقابت های تسلیحاتی می تواند معکوس شود. کره می تواند دوباره متحد شود. فلسطین می تواند به طور بالقوه به راه حل یک کشور برسد. بدون لگد زدن درهای نظامیان آمریکایی - ببخشید منظور من پلیس است - کره زمین ، دولت ایالات متحده ، محاصره اولیه ، می تواند از قوانین بین المللی حمایت کند.

از همه مهمتر شاید ، هر کسری قابل توجه از 2 تریلیون دلار این قدرت را دارد که در صورت استفاده مناسب ، جهان را به سمت بهتر تغییر دهد. گرسنگی رفته آب نجس رفته است (و کمبود آب در دیترویت.) بی خانمانی از بین رفته است. اینها مشکلاتی است که با استفاده صحیح از کسری ناچیز 2 تریلیون دلار در سال پایان می یابد. تصور کنید اگر در سال 2003 ایالات متحده به راحتی به هر یک از شهروندان عراق یک چهارم میلیون دلار پول می داد. این هزینه به مبلغی که واقعاً هزینه شده نزدیک نمی شود ، اما من حاضر هستم شرط ببندم حداقل برخی از عراقی ها از این عمل قدردانی می کردند. البته بخشیدن پول ساده نیست و روشهای م toثرتری برای سرمایه گذاری در بهداشت و آموزش و انرژی سبز و سپس تقسیم پول نقد وجود دارد. نکته این است که ما بیش از این پول خرج کردیم و چه چیزی بدست آوردیم؟ بیش از یک میلیون کشته میلیون ها زخمی میلیون ها نفر آسیب دیده. ملتی نابود شد. محیط طبیعی به شدت آسیب دیده است. اقتصاد ما تخلیه شد. آزادی های مدنی ما از بین رفت. فرهنگ ما خورد. اخلاق ما مسموم شده است. و بیشتر دنیا ایالات متحده را تهدید می دانند. با هزینه کمتری می توان دولت آمریکا را دوست داشت. ترجیح می دهد بیشتر هزینه کند تا منفور شود. هنگامی که گالوپ در پایان سال 65 از 2013 کشور نظرسنجی کرد و پرسید چه کشوری بزرگترین تهدید برای صلح در جهان است ، پیروز قاطع ایالات متحده بود.

من توصیه می کنم که آن نظرسنجی را به مردم نشان دهم. به نظر می رسد شما یا باید جهان را به شدت و غیرمنطقی فریب خورده اعلام کنید ، شاید به نظامیگری بیشتر احتیاج داشته باشد. یا شما باید شروع به باز کردن چشمان خود به شکست نظامی گری به شرط خود کنید ، در آن زمان می توانید متوجه شوید که ایالات متحده تمام جنگ های زمینی خود را از دست می دهد ، هر آنچه را که ادعا می کند با جنگ های هوایی خود حل می کند ، تشدید می کند و بذرها را می کارد شر با جنگهای بدون سرنشین خود - و تعداد بی شماری از مقامات بازنشسته ایالات متحده همه اینها را اعتراف می کنند

همسایگان ما که در کانادا زندگی می کنند در تلاشند تا راه جنگی ما را دنبال کنند و من سعی کرده ام به آنها بگویم که پشیمان خواهند شد ، اما ساخت گروه های تروریستی ضد کانادایی برای رقابت با آنها ایالات تولید کرده است. هزینه های به اصطلاح "دفاعی" ضد تولید است ، اما برای آماتورها نیست. داشتن هر گروه مبارز جدید در خاورمیانه با استفاده از سلاح های خود و تقلید از شعارهای شما در حین پخش فیلم های تمام قد التماس می کند که به آن حمله کنید ، سپس هنگام حمله به آن با جهش و مرز رشد کنید ، به طوری که حتی شهروندان خود (با برخی تولید FBI) ​​می خواهند به آن بپیوندند و رسانه های شما می توانند وانمود کنند که گروه خارجی به شهرهای شما نفوذ کرده است - این مهارتهایی را می گیرد که ایالات متحده از قبل از حمله به کانادا متوقف شده است. آیا عنوان "داعش در بروکلین" را دیدید؟ البته هیچ کس از عراق یا سوریه برای کار در داعش به بروکلین نیامده بود و یا حتی در بروکلین با کسی تماس نگرفته بود. بلکه کسی در بروکلین توسط یک عامل اف بی آی وانمود می کند که داعشی است ، او را سوراخ کرده و به چیزی تحریک کرده است.

ایالات متحده در یمن با قتل با موشک آغاز به کار کرد و مدافعان هواپیماهای بدون سرنشین به شما می گفتند که موشک ها از جنگ های دیگر بهتر هستند ، زیرا با هواپیماهای بدون سرنشین هیچ کس نمی میرد. یعنی هیچ آمریکایی. یک سال پیش ، پرزیدنت اوباما مدعی موفقیت بود. چندین سال پیش ، حتی من که نمی توانستم فینال چهارم بسکتبال را ارزش یک لعنتی پیش بینی کنم ، پیش بینی کردم که جنگ هواپیماهای بدون سرنشین به یمن جنگ گسترده تری را ایجاد خواهد کرد. و اکنون شما ایالات متحده را در کشتار کودکان به عربستان سعودی یاری می دهید تا سلاح های عرضه شده توسط آمریکا را با استفاده از سلاح های تهیه شده توسط آمریکا منفجر کند. و ما باید بنشینیم و به یمنی ها فکر کنیم که آنها حیوانات خشونت آمیز عقب مانده ای هستند که به دلیل طبیعت انسانی آنها توجیه می کند پنتاگون ما که این فاجعه را ایجاد کرده است.

آیا می دانید اخیراً در جمهوری چک اعتراض بزرگی به نظامی گری ایالات متحده علیه روسیه صورت گرفته است؟ و یکی در کیف؟ در روز تولد هیتلر ، 20 آوریل ، ایالات متحده آموزش نیروی داوطلب نئو نازی اوکراین را آغاز خواهد کرد. ایالات متحده در اوکراین و در سرتاسر اروپای شرقی ، درست تا مرز روسیه ، نیرو و سلاح دارد. در حالی که ما بسکتبال خود را تماشا می کنیم ، مردم این نوع کارها را کمی جدی می گیرند. آمریكا هنگام پیوستن دو آلمان به روسیه دروغ گفت و ادعا كرد كه ناتو یك اینچ به سمت شرق گسترش نخواهد یافت. ایالات متحده کودتا در اوکراین را تسهیل کرده و در آنجا درگیری ایجاد می کند و اروپایی ها و روس ها خشمگین هستند. چهارم ژوئیه گذشته ، من در خارج از یک پایگاه نظامی ایالات متحده در انگلستان صحبت کردم ، جایی که مردم محلی جشن استقلال از آمریکا را جشن می گیرند. من با معترضین در سیسیل صحبت کردم که در برابر ساخت پایگاه ارتباطی نیروی دریایی ایالات متحده مقاومت می کنند. در جزیره ججو ، کره جنوبی ، مقاومت در برابر پایگاه جدید نیروی دریایی ایالات متحده بسیار شدید است. در اوکیناوا ، دولت محلی برخلاف میل دولت ژاپن به معترضین توجه کرده و ساخت پایگاههای ایالات متحده را متوقف کرده است. فیلیپین در مورد اقدامات نظامی آمریکا در آنجا غوغا می کند. در سراسر جهان ، مردم ایالات متحده را از طریق اشغال نظامی سرزمین خود می شناسند. و در حالی که بسکتبال را تماشا می کنم گوینده از نیروهای آمریکایی تشکر می کند که 175 کشور را تماشا می کنند انگار این خوب و طبیعی است.

برخی می دانند که اینگونه نیست. من پاکس کریستی را به خاطر مخالفت با ایده "جنگ عادلانه" تحسین می کنم. هنگامی که خود را از این ایده که برخی از جنگ ها جنگ های خوبی هستند ، خلاص کردیم ، باید بتوانیم این ایده را که می خواهیم بودجه دائمی حضور نیروها یا هواپیماهای ربات مرگ را در نزدیکی هر کشور روی زمین تأمین کنیم ، خلاص کنیم. به طور کلی در مورد موارد فقط کودک آزاری یا تجاوز جنسی یا فقط تبعیض نژادی چیزی نمی شنود. واشنگتن پست اخیراً ستونی با عنوان "جنگ علیه ایران ممکن است بهترین گزینه ما باشد" را اجرا کرد. تصور کنید اگر گفته شده باشد "نژادپرستی ممکن است بهترین گزینه ما باشد" یا "کشتن بچه گربه ها ممکن است بهترین گزینه ما باشد". برخی از موارد ، کاملاً درست ، غیرقابل قبول است. اگر جنگ یکی از آن ها باشد چه می شود؟

این موردی است که ما در حال ساخت آن هستیم World Beyond War: هیچ جنگی برای جنگ وجود ندارد ، هیچ بهانه ای برای جنگ وجود ندارد. این همه منفی است و منفی ترین کاری است که ما انجام می دهیم ، شرورترین نهاد روی زمین است. و هیچ راهی برای رفع آن وجود ندارد. دیده بان حقوق بشر اخیراً گزارشی درباره وحشتهای وارده بر شهرهای عراق ، نه توسط داعش ، بلکه توسط شبه نظامیان عراقی نوشته شده است که "مردم را از داعش" آزاد می کنند. دیده بان حقوق بشر بیش از آنکه تصدیق کند که چنین وحشتهایی بخشی از هر جنگی بوده است ، از برنامه ها و معیارهای اصلاحات و پیروی از قوانین جنگ اصطلاح می ورزد. سازمان عفو ​​بین الملل به تازگی گزارشی در مورد حمله به غزه در سال 2014 منتشر کرد که موشک های شلیک شده از غزه را به دلیل ناکافی بودن دقیق محکوم می کند ، به نظر می رسد که راکت های بهتر ساخت آمریکا قانونی تر و قابل قبول تر باشد. سازمان ملل در حال برنامه ریزی است که جلسه دیگری درباره سلاح های غیرانسانی برگزار کند ، اما سلاح های انسانی کدامند؟ شما نمی توانید از قوانین برای اصلاح بزرگترین قانون شکنی استفاده کنید. شما نمی توانید یک نهاد کشتار جمعی را اصلاح کنید. تصویربرداری در تلاش برای اصلاح سرطان.

در واقع مطالعات نشان داده است که صحبت در مورد "جنگ" علیه سرطان به علت کاهش سرطان آسیب می زند ، زیرا مردم رفتار خود را برای جلوگیری از خطرات تنظیم نمی کنند ، در عوض بر امیدهای پزشکی برای از بین بردن سرطان از جهان تمرکز می کنند. اما حداقل این درک وجود دارد که سرطان کاملاً نامطلوب است و ما برای ایجاد و استفاده صحیح از سرطان خوب نیازی به کنوانسیون ژنو نداریم.

یک مقاله قابل توجه در شماره ژوئن 2014 از مجله بهداشت عمومی آمریکا. نقل قول:

"از زمان پایان جنگ جهانی دوم ، 248 درگیری مسلحانه در 153 مکان در سراسر جهان رخ داده است. ایالات متحده 201 عملیات نظامی خارج از کشور را بین پایان جنگ جهانی دوم و 2001 آغاز کرده و از آن زمان ، سایر عملیات ها ، از جمله افغانستان و عراق. در طول قرن 20 ، 190 میلیون مرگ می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم به جنگ مربوط شود - بیش از 4 قرن گذشته. "

فراتر از مرگ ، جنگ در مقیاس بسیار گسترده ای آسیب می بیند و ضربه می بیند. این عامل اصلی بی خانمانی است. با اقدامات مختلف ، اصلی ترین تخریب کننده محیط طبیعی است. این تا حد زیادی اصلی ترین توجیه برای فرسایش آزادی های مدنی و خودگردانی است. این کشور باعث تخلیه ثروت و شکوفایی در جهان است. تصور کنید اگر چنین نهادی به تازگی پیشنهاد شده باشد. آیا ما بلافاصله آن را از کنترل خارج نمی کنیم؟

وقتی ایندیانا خواست اجازه تبعیض علیه افراد بر اساس گرایش جنسی آنها را می دهد ، بسیار جالب بود که عقب نشینی کنیم. تصور کنید اگر ایندیانا پیشنهاد ایجاد نهاد جنگ را داده است. منظورم این است که تصور کنید اگر جنگی نداشتیم و ایندیانا این ایده را ارائه داد. ایندیانا پیشنهاد می دهد بیش از نیمی از هزینه های دولت را در این عملیات جدید ریخته خواهیم کرد و هیچ فایده ای برای ما نخواهد داشت ، اما ضمن قتل هزاران هزار انسان بی گناه ، زندگی ما را به خطر می اندازد و ضرر خواهیم کرد بسیاری از حقوق در روند کار. چه کسی در برابر چنین خشم ایستادگی می کند؟

اما پس چرا باید چیزی قابل قبول باشد فقط به این دلیل که دیروز وجود داشته است؟ آیا ما نباید خونین خشمگین شویم؟ آیا اینجا عصبانیت مناسبی وجود ندارد؟ آیا ممکن است حتی محلی ، حداقل به طور عام ، برای اصطلاح Weannie-heads وجود داشته باشد؟

اگر به جای ایندیانا ، این یک کشور خارجی بود که برخی از کارهایی را که ایالات متحده انجام می دهد ، انجام می داد؟ وقتی اکوادور گفت اگر اکوادور می تواند در فلوریدا پایگاه داشته باشد ، ایالات متحده می تواند پایگاه های خود را در آنجا نگه دارد ، این ایده مضحک تلقی می شد. چرا؟ وقتی ایران سعی می کند کشتی های آمریکایی را کمی از سواحل خود دور نگه دارد ، ایالات متحده این امر را تهاجمی می داند ، اما ایالات متحده چقدر دوست دارد کشتی های ایرانی به سواحل خود نزدیک شوند؟ اگر مکزیک در ایالات متحده مردم را با هواپیماهای بدون سرنشین قتل می کرد ، آیا ایالات متحده تأیید می کرد؟ اگر کوبا میامی را به دلیل پناه دادن به تروریست ها بمباران کرد ، وکلای وزارت امور خارجه آمریکا از این اقدام دفاع می کنند؟ این همیشه یک آزمون خوب اخلاقی است که گاهی اوقات به عنوان قانون طلایی شناخته می شود ، اما همچنین در این مورد آزمون خوبی برای ملی گرایی است. یکی از راه های آزمایش این که آیا با یک ملت هویت خود را نشان می دهید این است که از خود س ifال کنید که آیا اقدامات مشابه دیگری را انجام می دهید که توسط ملتی دیگر انجام شود. شما می توانید با یک ملت همذات پنداری کنید اما بخواهید این رفتار نسبت به ملتهای دیگر منصفانه داشته باشد ، اما فقط در صورت شناسایی بیشتر با بشریت.

راه دیگر این که مردم اعتقادات خود را زیر سوال ببرند این است که بپرسند اگر به اصطلاح خسارت جانبی ، یعنی قسمت عمده ای از افراد کشته شده در یک جنگ ، غیرنظامیان بی گناه ، در ایالات متحده باشند چه احساسی خواهید داشت. آیا می توانید آن را به عنوان قیمتی که ارزش پرداخت آن را دارد… هر آنچه که ظاهراً قیمتی است که ارزش پرداخت آن را دارد توجیه کنید؟ اکثر مردم به وضوح نمی توانستند ، اما این س notال را نمی پرسند و به خود حتی نمی دانند که جنگ ها کشتار یک طرفه مردم از ملت های قابل اختلاف است تا جنگ ضروری.

یک آزمایش خوب دیگر این است که از خود بپرسید اگر یک حزب سیاسی دیگر این کار را انجام دهد چه چیزی را تأیید می کنید؟ اگر یک رئیس جمهور جمهوری خواه روزهای سه شنبه لیستی از مردان ، زنان و کودکان را انتخاب می کرد و کدام یک را برای قتل انتخاب می کرد ، آیا شما دقیقاً به همان روشی که به لیست قتل رئیس جمهور اوباما واکنش نشان داده اید ، واکنش نشان می دهید؟ این س withال با این س beginsال آغاز می شود که آیا به خودتان اجازه می دهید از داستانی که سه سال است از زمان انتشار یک صفحه اول در معرض عموم است آگاهی کسب کنید؟ نیویورک تایمز مقاله آن را پوشش می دهد، و یا آیا می توانید دانستن در مورد این خشم؟ ثانویه این است که اگر شما اجازه دهید خودتان بدانید چه کاری انجام می دهید.

سوال مشابهی که شما فکر می کنید اگر شاخه ای متفاوت از دولت کاری انجام دهد. اگر کمیته خدمات مسلح خانه در حال رفتن از طریق یک لیست کشتن، جمع آوری قربانیان، و قتل آنها و هر کسی در این نزدیکی، آیا شما موافقت، مخالفت، و یا درخواست جزئیات؟

در مورد یک جنگ که رئیس جمهور اوباما نمی خواهد ، ایران ، مردم ناگهان کشف کردند که می توانند از گزینه های دیگر جنگ حمایت کنند. س goodال خوب دیگری که باید به ذهن مردم خطور کند این است: چرا در مورد هر کدام از جنگهای دیگری که در حال انجام است یا در نظر گرفته شده ، گزینه های جایگزین را برای جنگ ترجیح نمی دهیم؟ چرا فقط در ایران؟ چرا فقط در مواقعی که یک حزب سیاسی ایالات متحده این کار را انجام می دهد به عجله در جنگ اعتراض کنید؟ چرا به اعدام های وحشتناک توسط داعش اعتراض می کنیم اما توسط عربستان سعودی خیر؟ چرا از فرماندهی عصبانی می شویم تا اینکه همه جا وقایع شرم آور باشد؟

من فکر می کنم که ما باید از این سؤالات بپرسیم و سازماندهی شویم تا بتوانیم فشار قویتری برای از بین بردن جنگ به کار بگیریم و آن را با ابزار بی خشونت حل و فصل مناقشات جایگزین کنیم؛ زیرا برخلاف بعضی از مطالعات دانشگاهی غرب، جنگ نمی افتد، . برعکس، جنگ آن را از بین می برد و استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ نرمال را به گونه ای انجام می دهد که موجب نابودی بیشتر و بیشتر می شود.

من برخی از اظهارات را برای اواخر امروز تهیه کردم که در آنها به چگونگی رسیدن به world beyond war و چه world beyond war ممکن است شبیه باشد من فکر می کنم درک صحیح جهانی که به جنگ اختصاص دارد ، تنها مکان برای شروع است. و من فکر می کنم ما باید آن را نه به عنوان یک کل جهان که ناامید به جنگ محکوم شده بلکه به عنوان جهانی که تصمیم اصلی را کاملاً اختیاری برای تکثیر جنگ به اصرار دولت ایالات متحده می گیرد ، درک کنیم. درک اینکه جنگ یک انتخاب است ، به این معنی است که صلح نیز یک گزینه در دسترس است.

من قصد داشتم برای س questionsال اینجا وقت بگذارم ، اما یاد گرفتم که یک بخش کاملاً جداگانه در برنامه س forالات وجود دارد ، بنابراین اجازه دهید در عوض مبحث "درباره آن چه می کنیم؟"

چگونه افراد کافی را برای عقب نشینی در برابر جنگ و نظامی گری فعال می کنیم؟ خوب ، ما به اندازه کافی از سال 2001 تا 2007 فعال بودیم تا حداقل در کوتاه مدت آگاهی از حداقل برخی از جنگ های جنگ را گسترش داده و پایان جنگ موقت آمریکا به عراق را مجبور کنیم. - البته با تاخیر سه ساله.

و ما به اندازه کافی افراد را در 2013 اطلاع دادیم و فعالانه برای جلوگیری از حمله گسترده به سوریه که وال استریت، رسانه های شرکتی و همه سیاستمداران برجسته در واشنگتن به نفع و انتظار می رود شروع به زودی آغاز خواهد شد.

اما تا سال 2014 ، رئیس جمهور اوباما ، که با معاهده بوش از عراق مجبور شده بود ، دوباره وارد کشور شد و ایالات متحده در همان جنگی شرکت کرد که در سال 2013 نتوانسته بود به طور کامل به آن بپیوندد ، البته در طرف مقابل.

با این حال در 2015 دیپلماسی عمومی با ایران حمایت از دیدگاه نئوکون از جنگ در آنجا بود.

چه تفاوتی بین لحظات موفقیت صلح و لحظات جنگ موفقیت آمیز است؟ خوب ، وقتی علایق دیگر همسو می شوند ، کمک می کند. اوباما خواهان صلح با ایران است اما جنگ ایران همراه با جنگ آمریکا علیه داعش. دلیل اینکه صلح فقط برای لحظه ای موفق می شود این است که صلح فراتر از مکث بارگیری مجدد پیش نمی رود. ایالات متحده دو سال پیش سوریه را بمباران نکرد ، اما در کمک ، دیپلماسی یا تحریم های تسلیحاتی سرمایه گذاری نکرد. در عوض ، قاتلان را مسلح و آموزش داد ، وقت خود را داد و منتظر تبلیغات بهتر بود. تبلیغاتی که به نظر می رسد به بهترین وجه انجام می شود ، تبلیغات مربوط به جنگ بشردوستانه نیست بلکه جنگ علیه شیاطین شیطانی است که ما را به خود جلب می کند: گلوی داعش شکاف های ابولا را از مکزیک به مدارس کودکان ما می آورد.

آنچه در حال حاضر از نظر مشارکت عمومی در ایالات متحده تفاوت ایجاد می کند - و ما بهتر است این را تغییر دهیم یا اینکه همه ما را می کشد - حزب گرایی است. چند دانشمند ، مایکل هنی و فابیو روخاس ، کتاب جدیدی دارند حزب در خیابان: جنبش ضد جنگ و حزب دموکرات پس از 9 / 11. بعضی از شما ممکن است به آنها بپیوندید، زیرا آنها برای سالها تحقیقات شرکت کنندگان در مراسم صلح انجام داده اند. آنها دریافتند که شناسایی حزب دموکرات با صلح عامل اصلی گسترش جنبش صلح به سوی آغاز ریاست جمهوری بوش و کاهش آن تا پایان ریاست جمهوری بود.

بنابراین پاسخ واضح به نحوه حرکت جنبش صلح شما واقعا یک راز نیست: شما رییس جمهور جمهوری خواه را نصب می کنید. در حال حاضر، می توانید بحث کنید که آیا درمان بدتر از بیماری است، اما درمان به عنوان Advil برای یک سردرد خاص است. شما می خواهید یک جنبش صلح بزرگ، فرو ریختن رییس جمهور جمهوری خواه و یک معاون رییس جمهور جمهوریخواه شوید و ببینید چه اتفاقی در حال ظهور است صبح.

اکنون ، تعیین اینکه آیا روسای جمهور جمهوری خواه سازنده جنگ بدتر هستند ، حتی با مقاومت فعالان ، خیلی ساده نیست و در واقع به ما کمک نخواهد کرد. اگر ما یک جنبش صلح بزرگتر و اصولی تر از اتحاد با هر یک از احزاب بزرگ سیاسی ایجاد نکنیم ، ما تمام تلاش خود را می کنیم.

مهمترین خطر جنگ ، هولوکاست هسته ای است. این خطر با کمک فعال ایالات متحده همچنان در حال رشد است. دومین بدترین کاری که یک رئیس جمهور آمریکا می تواند در مورد جنگ انجام دهد این است که قدرت های جنگی بیشتری را به دست آورد و آنها را به همه روسای جمهور آینده تحویل دهد. در همین راستا ، پرزیدنت اوباما از رئیس جمهور بوش پیشی گرفته است. دروغ گفتن به کنگره اکنون کاملاً عادی است: به راحتی می توان کنگره و سازمان ملل را نادیده گرفت. راز قارچ گونه شده است. پرزیدنت اوباما سه شنبه ها از لیست مردها ، زنان و کودکان را برای قتل انتخاب می کند. عموم مردم ، کنگره و دادگاه ها حرفی برای گفتن ندارند و غالباً هیچ اطلاعی ندارند. پرزیدنت اوباما فروش اسلحه ایالات متحده به خارج از کشور را به طرز چشمگیری افزایش داده است - ایالات متحده دور و برترین تامین کننده اسلحه برای مناطقی است که عموم مردم ایالات متحده فکر می کنند آنها ذاتاً خشن هستند.

در حالی که تعداد بدن اوباما هنوز از نظر افرادی که مستقیماً و با خشونت کشته می شوند ، به بوش نزدیک نمی شود ، اما این استانداردی نیست که ما را به بقا برساند ، حتی به صلح و رفاه کمتر.

البته ما نباید به این حزب سیاسی فکر کنیم که ایالات متحده را در دو جنگ جهانی ، جنگ کره ، جنگ ویتنام ، جنگ کوزوو ، لیبی و جنگ با داعش دروغ گفته است - حزبی که حزب را کنار گذاشت. هسته ای در مورد ژاپن - به عنوان یک حزب برای صلح. مدافعان جنگ طولانی مدت مانند چارلز شومر و هیلاری کلینتون نباید تصویب کنند. هیلاری در ترغیب شوهرش برای بمب گذاری در یوگسلاوی سابق برخلاف خواست کنگره نقش مهمی داشت. وی حمله 2003 به عراق و حمله 2011 به لیبی را تحت فشار قرار داد. او تلاش کرد تا جنگ آمریكا در سوریه را در سال 2013 آغاز كند. او خواستار تشدید دوران اوباما در افغانستان شد - جنگی كه هم اكنون از هر نظر برای بوش بیشتر از بوش است. هیلاری از ایران خواسته است که آگاه باشد که می تواند آن را "نابود" کند. او از قتل معمار قذافی با خوشحالی خنده کرده است. او در مورد اوکراین شاهکار است. اما نوع نامزدی که جمهوری خواهان معرفی می کنند به همان اندازه بد خواهد بود. پاسخ به یک سیستم شکسته انتخابات با توقف جستجوی مسیحیان جدید از طریق انتخابات آغاز می شود. تصور کنید که جهان تا سال 2024 زنده مانده است و دموکرات ها به انتخاب یک جنگ افروز لاتین یا شاید حتی یک جنگ طلب همجنسگرایانه اختصاص داده اند ، و ارزش توکن را بیش از زندگی بشر ارزیابی می کنند. فکر نمی کنم چنین جهانی تا سال 2026 دوام داشته باشد.

اما مخالفت به سبک حزب دموکرات با رئیس جمهور جمهوریخواه نیز ما را نجات نخواهد داد. مخالفت با جنگ با عراق به دلیل 3 درصد کشته شدگان آمریکایی یا به دلیل کسری خسارت مالی که آمریکایی ها ایجاد کردند ، مردم را از داشتن اطلاعات کافی و آمادگی کافی برای مقابله با جنگ های دیگر ، ناامید کرد. مخالفت با جنگ با عراق به دلیل اینکه جنگ افغانستان مهمتر بود راهی برای خاتمه جنگ نبود. مخالفت با جنگ با عراق ، زیرا آمادگی نظامی را از بین برد ، راهی برای انتخاب رژیم جدیدی بود که قصد گسترش ارتش و آماده شدن برای جنگ های بیشتر را دارد. مخالفت با فساد پنتاگون و هدر دادن پول برای سلاح هایی که حتی کار نمی کنند راهی برای مخالفت با جنگ نیست. من عاشق سلاحی هستم که حتی کار نمی کند ، در مقایسه با گزینه دیگر.

چیزی که باید به ما القاء کند، مقاومت عمومی در 2013 به حمله به اصطلاح موشک به سوریه است؛ چرا که حمایت از آن دو طرف بود و مخالفت دو حزبی بود. این مخالفت چیزی است که ما میتوانیم بر آن بنا کنیم. اما برای رسیدن به یک لحظه، باید آن را قوی تر کرد. لازم بود که بحث جدی بین بمباران و انجام کاری را لغو کنیم. این به جای سلاح ها و مربیان و برنامه ریزان جنگ و این ترس از شرمساری که به عنوان سیا شناخته می شد، نیاز بود که جایگزین های دیپلماسی، آتش بس، تحریم های سلاح، مذاکرات، کمک، کارگران صلح، سپر انسانی، روزنامه نگاران و دوربین های ویدئویی روشن شود.

بنابراین ما به یک جنبش صلح بزرگتر و بهتر احتیاج داریم و به جنبش متحد دیگر ، از جمله برای ایجاد انتخابات آزاد ، آزاد و قابل تأیید ، نیاز داریم. و من در مورد دوم در سخنرانی خود صحبت خواهم کرد.

خوب ، آیا می خواهید سو pa ظن پارانوئید من را در مورد اینکه چرا اولین محموله کتاب من به عنوان یک جعبه خالی به اینجا رسیده است ، بشنوید؟ فکر کنم سیا رو اذیت کردم. دادگاهی از جفری استرلینگ برگزار شد. اگر در مورد جفری استرلینگ اطلاعاتی دارید دست خود را بلند کنید. وی مسئول سیا روس سابق بود که توسط سیا برای لغزش برنامه های بمب هسته ای به ایران در سال 2000 مورد استفاده قرار گرفت. این برنامه ها اشتباهاتی در آنها وارد کرده بود ، که قرار بود برنامه بمب هسته ای موجود در ایران را کند کند ، با این تفاوت که اشتباهات کاملاً واضح بود. ، به روسی در میان دیگران. بنابراین ، استرلینگ با این اطلاعات به کنگره رفت و کنگره هیچ کاری نکرد. بنابراین ، کسی به یک نیویورک تایمز خبرنگار به نام جیمز رزن، و نیویورک تایمز کاری از پیش نخواهد برد ، اما رایزن آن را در کتابی منتشر کرد. بنابراین آنها اکنون استرلینگ را به دلیل دادن اطلاعات محرمانه به Risen بر اساس آنچه NSA فرا داده می نامد ، محکوم کرده اند. یعنی ، آنها می دانند که استرلینگ با رایزن تلفنی صحبت کرده اما نه آنچه او گفته است. بسیاری از افراد دیگر می توانستند به Risen گفته باشند. و این امر مخفیانه بود که از من و شما محافظت نشود بلکه از محافل جانهای محکم در CIA محافظت شود.

در طی این دادگاه ، CIA سندی را منتشر کرد که برخی از کلمات آن را سیاه کرده بودند. این گزارشی از برنامه های سال 2000 برای دادن برنامه های بمب هسته ای به کشور دیگری بود. خوب ، من در مورد این سند نوشتم و اشاره كردم كه این كشور عراق است ، و طولی نكشیده بود كه ابر قارچ بزرگ عراق در سال 2002 ترسیده بود ، CIA حداقل قصد داشت برنامه های هسته ای را به عراق بدهد. دو سرنخ وجود داشت که به صراحت دائرlopالمعارف براون می توانست به راحتی پیدا کند و باعث می شود کشور سیاه شده در گزارش CIA درباره عراق. ابتدا با مقاله "an" و نه "a" ادامه یافت ، به این معنی که با یک واکه آغاز شد. دوم ، سند روی یک شبکه نوشته شده بود ، و شخصیت ها در ستون های عمودی به صف شده اند ، بنابراین کاملا مشخص بود که چند حرف سیاه شده است. فقط عراق یا عمان کار می کنند و عمان هیچ معنایی ندارد.

البته هدف من این نیست که سازمان سیا را تحریک کند اما تشویق کسانی که در سیا کار می کنند را ترک کنند، افرادی که سازمان سیا را به آن بریزند و کسانی که در دستگاه سیا سلاح گرم را خنثی می کنند تا حداقل تصور کنند که چگونه احساس می کنند که اگر رئيس جمهوری جمهوری خواه بود.

ممنون از حضور در اینجا امروز

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی