توسط Medea Benjamin و Nicolas JS Davies، 22 سپتامبر 2020
اگر دموکرات ها موفق شوند جو بایدن را در انتخابات نوامبر از خط پایان عبور دهند، او خود را در حال ریاست بر یک امپراتوری منحط و رو به زوال خواهد دید. او یا به سیاست هایی که امپراتوری آمریکا را به سمت انحطاط و زوال سوق داده است ادامه خواهد داد، یا از این لحظه استفاده خواهد کرد تا ملت ما را به مرحله جدیدی سوق دهد: گذار به آینده ای صلح آمیز و پایدار پس از امپراتوری.
تیم سیاست خارجی که بایدن گرد هم می آورد، از جمله انتخاب او برای وزیر دفاع، کلیدی خواهد بود. اما میشل فلورنوی، محبوب شایعه شده بایدن، دختر این لحظه تاریخی نیست. بله، او به عنوان اولین وزیر دفاع زن سقف شیشهای را میشکند، اما بهعنوان یکی از معماران جنگهای بیپایان و بودجههای نظامی رکورددار ما، تنها به هدایت امپراتوری آمریکا در مسیر کنونی جنگهای باخته کمک میکند. نظامی گری فاسد و کاهش پایانی
در سال 1976، ژنرال جان گلاب، فرمانده بازنشسته بریتانیایی لژیون عرب اردن، نوشت جزوه کوچک با عنوان سرنوشت امپراتوری ها. گلاب مشاهده کرد که چگونه هر یک از امپراتوری های جهان طی شش مرحله تکامل یافته اند که او آن را عصر پیشگامان نامید. عصر فتوحات؛ عصر تجارت؛ عصر رفاه؛ عصر عقل؛ و عصر انحطاط و زوال. علیرغم تفاوت های بسیار زیاد در تکنولوژی، سیاست و فرهنگ بین امپراتوری ها و دوره ها، از آشوری ها (859-612 قبل از میلاد) تا بریتانیا (1700-1950 پس از میلاد)، کل فرآیند در هر مورد حدود 250 سال طول کشید.
آمریکاییها میتوانند سالهای 1776 را بشمارند، و تعداد کمی از ما انکار میکنیم که امپراتوری آمریکا در عصر انحطاط و انحطاط خود قرار دارد، که توسط همان ویژگیهایی که گلاب برای این مرحله شناسایی کرد، از جمله فساد سیستمی، عادی، نفرتهای سیاسی داخلی، و شیفتگی به سلبریتی به خاطر خودش.
افول یک امپراتوری به ندرت مسالمت آمیز است، اما همیشه شامل تهاجم، تخریب یا فروپاشی قلب امپراتوری نمی شود، تا زمانی که رهبران آن در نهایت با واقعیت روبرو شوند و انتقال را عاقلانه مدیریت کنند. بنابراین غم انگیز است که انتخابات ریاست جمهوری 2020 انتخابی را بین دو نامزد اصلی حزبی که منحصراً فاقد صلاحیت برای مدیریت دوران گذار پس از امپراتوری آمریکا هستند، به ما ارائه می دهد، که هر دو به جای ترسیم برنامه های جدی برای صلح آمیز، وعده های بیهوده برای بازگرداندن نسخه های افسانه ای از گذشته آمریکا می دهند. آینده پایدار و به طور گسترده مرفه پس از امپراتوری.
ترامپ و «آمریکا را دوباره بزرگ کن» او مظهر غرور امپراتوری است، در حالی که بایدن این ایده قدیمی را مطرح میکند که آمریکا باید در سطح بینالمللی «در راس جدول» قرار گیرد، گویی که امپراتوری نواستعماری آمریکا هنوز در اوج خود است. با فشار کافی از سوی مردم، ممکن است بایدن متقاعد شود که شروع کند برش بودجه نظامی امپراتوری برای سرمایه گذاری در نیازهای واقعی ما، از مدیکر برای همه تا یک قرارداد جدید سبز. اما اگر او میشل فلورنوی، یک میلیتاریست سرسخت را که از دهه 1990 در جنگ های شکست خورده آمریکا و ماجراجویی های امپراتوری فاجعه بار آمریکا نقش مهمی ایفا کرده است، بعید است.
بیایید به کارنامه او نگاه کنیم:
فلورنوی به عنوان دستیار وزیر دفاع در امور استراتژی در دوره پرزیدنت کلینتون، این سمت بود نویسنده اصلی در ماه می 1997 بررسی دفاع چهار جانبه (QDR)، که شالوده ایدئولوژیک جنگ های بی پایانی را که پس از آن ایجاد شد، ایجاد کرد. تحت «استراتژی دفاعی»، QDR عملاً اعلام کرد که ایالات متحده دیگر متعهد به منشور سازمان ملل ممنوعیت تهدید یا استفاده از نیروی نظامی. این بیانیه اعلام کرد که «زمانی که منافع در خطر حیاتی است، ما باید هر کاری که لازم است برای دفاع از آنها انجام دهیم، از جمله، در صورت لزوم، استفاده یکجانبه از قدرت نظامی».
QDR منافع حیاتی ایالات متحده را شامل «جلوگیری از ظهور یک ائتلاف منطقهای متخاصم» در هر نقطه از زمین و «تضمین دسترسی بدون ممانعت به بازارهای کلیدی، منابع انرژی و منابع استراتژیک» تعریف کرد. QDR با چارچوب بندی استفاده یکجانبه و غیرقانونی از نیروی نظامی در سراسر جهان به عنوان "دفاع از منافع حیاتی"، آنچه را که قوانین بین المللی به عنوان تجاوز تعریف می کند، ارائه کرد. "عالی ترین جنایت بین المللی" به گفته قضات نورنبرگ، به عنوان نوعی "دفاع".
دوران حرفه ای فلورنوی با چرخش غیراخلاقی درهای گردان بین پنتاگون، شرکت های مشاوره ای که به کسب و کارها در تهیه قراردادهای پنتاگون کمک می کنند، و اندیشکده های نظامی-صنعتی مانند مرکز امنیت جدید آمریکایی (CNAS)، که او در سال 2007 بنیانگذاری کرد.
در سال 2009، او به عنوان معاون وزیر دفاع در امور سیاست به دولت اوباما پیوست، جایی که به مهندسی فجایع سیاسی و انسانی در این کشور کمک کرد. لیبی و سوریه و تشدید جدید جنگ بی پایان در افغانستان قبل از استعفا در سال 2012. از سال 2013 تا 2016، او به مشاور بوستون ملحق شد و با او معامله کرد. اتصالات پنتاگون به بالا بردن قراردادهای نظامی این شرکت از 1.6 میلیون دلار در سال 2013 به 32 میلیون دلار در سال 2016. تا سال 2017، خود فلورنی داشت داخل می شد سالانه 452,000 دلار
در سال 2017، فلورنوی و معاون وزیر امور خارجه اوباما، آنتونی بلینکن، کسب و کار مشاوره شرکتی خود را تأسیس کردند. مشاوران WestExec, جایی که فلورنوی همچنان از طریق مخاطبین خود پول نقد می کرد کمک به شرکت ها بوروکراسی پیچیده برنده شدن در قراردادهای عظیم پنتاگون را با موفقیت پشت سر بگذارد.
او بدیهی است که هیچ تردیدی در مورد غنی سازی خود از پول مالیات دهندگان ندارد، اما در مورد موقعیت های واقعی سیاست خارجی او چطور؟ با توجه به اینکه مشاغل او در دولت های کلینتون و اوباما استراتژی و موقعیت های سیاستی پشت پرده بود، او به طور گسترده برای فجایع نظامی خاص مقصر شناخته نمی شود.
اما مقالات، مقالات و گزارشهایی که فلورنوی و CNAS به مدت دو دهه منتشر کردهاند نشان میدهد که او از همان بیماری مزمنی رنج میبرد که بقیه «لکههای» سیاست خارجی واشنگتن. او به دیپلماسی و چندجانبهگرایی سخن میگوید، اما وقتی مجبور است برای یک مشکل خاص سیاستی را توصیه کند، پیوسته از استفاده از نیروی نظامی حمایت میکند که برای مشروعیتبخشی سیاسی در بررسی دفاعی چهارساله (QDR) در سال 1997 اقدام کرد. هنگامی که تراشه ها از بین می روند، او یکی دیگر از چکش های صنعتی-نظامی است که برایش هر مشکلی مانند میخی است که در انتظار کوبیدن یک چکش تریلیون دلاری با فناوری پیشرفته است.
در ژوئن 2002، زمانی که بوش و باندش عراق را تهدید به تجاوز کردند. فلورنوی گفت la واشنگتن پست ایالات متحده قبل از اینکه بتواند از آن سلاحها دفاع کند یا به سادگی آنها را پراکنده کند، باید «پیشگیرانه حمله کند تا ذخایر تسلیحات دشمن از بین برود». زمانی که بوش چند ماه بعد از «دکترین پیشدستی» رسمی خود رونمایی کرد، سناتور ادوارد کندی خردمندانه محکوم کرد همانطور که "یکجانبه گرایی در حال غوطه ور شدن است" و "ندای امپریالیسم آمریکا در قرن بیست و یکم است که هیچ کشور دیگری نمی تواند یا نباید آن را بپذیرد."
در سال 2003، زمانی که واقعیت زشت "جنگ پیشگیرانه" عراق را در خشونت و هرج و مرج غیرقابل حل فرو برد، فلورنوی و تیمی از شاهین های دموکرات با همکاری یکدیگر نوشتند. یک کاغذ با عنوان "انترناسیونالیسم مترقی" برای تعریف یک مارک "هوشمندتر و بهتر" از میلیتاریسم برای حزب دمکرات برای انتخابات 2004. در حالی که به عنوان مسیری بین راست نوامپراتوری و چپ غیرمداخلهگرا به تصویر کشیده میشود، تاکید میکند که «دموکراتها توانمندترین و پیشرفتهترین ارتش جهان را حفظ خواهند کرد و ما از استفاده از آن برای دفاع از منافع خود در هیچ کجای جهان کوتاهی نخواهیم کرد. "
در ژانویه 2005، هنگامی که خشونت و هرج و مرج ناشی از اشغال نظامی متخاصم عراق از کنترل خارج شد، فلورنوی امضا شده است نامهای از پروژه قرن جدید آمریکا (PNAC) که از کنگره خواسته شده است که «اندازه ارتش وظیفه فعال و تفنگداران دریایی را (به میزان) حداقل 25,000 سرباز در هر سال طی چندین سال آینده به طور قابل ملاحظهای افزایش دهد.» در سال 2007، فلورنوی از حفظ a "نیروی باقیمانده" از 60,000 سرباز آمریکایی در عراق، و در سال 2008، او مقاله ای را نوشت که در آن سیاست "درگیری مشروط" در عراق را پیشنهاد کرد. برایان کاتولیس در مرکز پیشرفت آمریکا "بهانه ای برای ماندن در عراق" که "به عنوان یک استراتژی خروج مطرح می شود" لقب گرفت.
او به عنوان معاون وزیر دفاع اوباما در امور سیاست، صدای جنگ طلبی برای تشدید تنش در افغانستان و جنگ علیه لیبی بود. او در فوریه 2012 استعفا داد و دیگران را مجبور به پاکسازی این آشفتگی کرد. در فوریه 2013، زمانی که اوباما چاک هیگل را به عنوان یک اصلاح طلب نسبتاً بداخلاق به جای لئون پانتا به عنوان وزیر دفاع وارد کرد. چهره های راست مخالف اصلاحات برنامه ریزی شده او، از جمله پل ولفوویتز و ویلیام کریستول، از فلورنوی به عنوان یک جایگزین جنگ طلب حمایت کرد.
در سال 2016، فلورنوی به عنوان گزینه هیلاری کلینتون برای وزارت دفاع معرفی شد و او یکی از نویسندگان مقاله گزارش CNAS با عنوان "گسترش قدرت آمریکا" با تیمی از شاهین ها که شامل دستیار سابق چنی، اریک ادلمن، یکی از بنیانگذاران PNAC، رابرت کاگان و مشاور امنیت ملی بوش، استیون هدلی بود. این گزارش به عنوان دیدگاهی از تفاوت سیاست خارجی کلینتون با سیاست خارجی اوباما، با درخواست برای افزایش هزینه های نظامی، ارسال تسلیحات به اوکراین، تهدیدات نظامی مجدد علیه ایران، اقدام نظامی تهاجمی تر در سوریه و عراق، و افزایش بیشتر نفت داخلی در نظر گرفته شد. و تولید گاز - که ترامپ همه آنها را پذیرفته است.
در سال 2019، چهار سال پس از جنگ فاجعه بار در یمن، زمانی که کنگره تلاش می کرد مشارکت ایالات متحده را متوقف کند و فروش سلاح به عربستان سعودی را متوقف کند، فلورنوی. استدلال کرد علیه ممنوعیت تسلیحات
دیدگاه های شاهین فلورنوی به ویژه در مورد چین نگران کننده است. در ژوئن 2020، او نوشت یک مقاله in امور خارجه که در آن او استدلالی پوچ را مطرح کرد مبنی بر اینکه حضور نظامی حتی تهاجمی تر ایالات متحده در دریاها و آسمان های اطراف چین با ترساندن چین برای محدود کردن حضور نظامی خود در حیاط خلوت خود، احتمال جنگ را کمتر می کند. مقاله او به سادگی ابزار قدیمی خسته را بازیافت می کند که هر اقدام نظامی ایالات متحده را به عنوان «بازدارنده» و هر اقدام دشمن را به عنوان «تجاوز» می داند.
فلورنوی مدعی است که "واشنگتن به "محور" وعده داده شده خود در قبال آسیا عمل نکرده است، و سطح نیروهای آمریکایی در منطقه مشابه آنچه که یک دهه پیش بود، باقی می ماند. اما این واقعیت وجود نیروهای آمریکایی در شرق آسیا را پنهان می کند افزایش یافته است 9,600 از سال 2010، از 96,000 به 105,600. مجموع استقرار نیروهای ایالات متحده در خارج از کشور در این مدت از 450,000 به 224,000 کاهش یافته است، بنابراین نسبت نیروهای خارجی ایالات متحده که به شرق آسیا اختصاص داده شده است در واقع از 21% به 47% افزایش یافته است.
فلورنوی همچنین از ذکر این نکته غافل شده است که ترامپ قبلاً تعداد نیروهای آمریکایی در شرق آسیا را افزایش داده است بیش از 23,000 از سال 2016. بنابراین، درست مانند سالهای 2004، 2008 و 2016، فلورنوی به سادگی سیاستهای نومحافظهکاران و جمهوریخواهان را دوباره بستهبندی میکند تا به دموکراتها بفروشد تا اطمینان حاصل کند که یک رئیسجمهور دموکرات جدید ایالات متحده را با جنگ، نظامیگری و سودهای بیپایان برای خود نگه میدارد. مجتمع نظامی-صنعتی
بنابراین جای تعجب نیست که راه حل فلورنوی برای آنچه که او به عنوان یک تهدید فزاینده از سوی چین معرفی می کند، سرمایه گذاری در نسل جدیدی از تسلیحات، از جمله موشک های مافوق صوت و دوربرد دقیق و پیشرفته تر سیستم های بدون سرنشین او حتی پیشنهاد میکند که هدف ایالات متحده در این مسابقه تسلیحاتی کمهزینه میتواند اختراع، تولید و استقرار سلاحهایی باشد که در حال حاضر وجود ندارند تا کل نیروی دریایی و غیرنظامی چین را غرق کنند. ناوگان تجاری (یک جنایت جنگی آشکار) در 72 ساعت اول جنگ.
این فقط یکی است بخشی از طرح بزرگتر فلورنوی برای تبدیل ارتش ایالات متحده از طریق تریلیون دلار است سرمایه گذاری بلند مدت در فناوری تسلیحات جدید، با تکیه بر فناوری قبلی ترامپ افزایش عظیم در هزینه های تحقیق و توسعه پنتاگون.
در 10 سپتامبر مصاحبه با ستاره و راه راه به نظر میرسد که جو بایدن، وبسایت نظامی، قبلاً دوزهای سنگین کول اید فلورنوی را برای شستن جنگ سرد ترامپ بلعیده است. بایدن گفت که کاهش عمده ای را در بودجه نظامی پیش بینی نمی کند «زیرا ارتش توجه خود را مجدداً به تهدیدات احتمالی قدرت های «نزدیک به همتا» مانند چین و روسیه متمرکز می کند.
بایدن افزود: «من با تعدادی از مشاورانم ملاقات کردهام و برخی پیشنهاد کردهاند که در برخی زمینهها بودجه (نظامی) باید افزایش یابد. ما به بایدن یادآوری می کنیم که او این مشاوران ناشناس را استخدام کرد تا به او مشاوره دهند، نه برای تعیین تصمیمات نامزدی که هنوز باید مردم آمریکا را متقاعد کند که او رهبر ما در این مقطع دشوار تاریخ است.
انتخاب میشل فلورنوی برای رهبری پنتاگون نشانه غم انگیزی است مبنی بر اینکه بایدن واقعاً مشتاق هدر دادن آینده آمریکا در یک مسابقه تسلیحاتی ضعیف با چین و روسیه و تلاشی بیهوده و بالقوه فاجعه بار برای احیای قدرت امپریالیستی رو به زوال آمریکا است.
با اقتصاد - و زندگی ما - ویران شده توسط یک بیماری همه گیر، با هرج و مرج اقلیمی و جنگ هسته ای که آینده زندگی بشر را در این سیاره تهدید می کند، ما شدیداً به رهبران واقعی نیاز داریم تا آمریکا را از طریق گذار دشوار به سمت صلح آمیز هدایت و هدایت کنند. آینده مرفه پس از شاهنشاهی میشل فلورنوی یکی از آنها نیست.
پاسخ 2
توضیح بسیار مختصر در مورد مشکلات کنونی آمریکا، پول قرضگرفتهشده بیش از حد برای برنامههای نظامی که کاملاً بیفایده و برای امنیت ملی آمریکا خطرناک هستند، هدر میرود. تحریکات نظامی مستمر آینده آمریکا را تضمین نمی کند، در واقع وعده هیچ آینده ای را نمی دهد!
چه چشم بازکنی، اما آیا کسی گوش می دهد یا چیزی تغییر می کند؟ آمریکا جامعه و ملت استکبار است. ما هرگز در خاک خود جنگ جهانی نکرده ایم. اگر این اتفاق بیفتد، همه چیز برای کل جهان به طور آسیب زا و دائمی تغییر خواهد کرد.