آیا آمریکایی هایی که در مورد افغانستان حق داشتند هنوز نادیده گرفته می شوند؟

اعتراض در وست وود ، کالیفرنیا 2002. عکس: کارولین کول/لس آنجلس تایمز از طریق گتی ایماژ

 

توسط Medea Benjamin و Nicolas JS Davies ، CODEPINK ، 21 آگوست 2021

رسانه های شرکتی آمریکا به دلیل شکست تحقیرآمیز ارتش آمریکا در افغانستان مورد انتقاد قرار گرفته اند. اما انتقادات بسیار اندکی به ریشه مشکل برمی گردد ، که تصمیم اولیه برای حمله نظامی و اشغال افغانستان در وهله اول بود.

این تصمیم چرخه ای از خشونت و هرج و مرج را به راه انداخت که هیچ سیاست یا استراتژی نظامی بعدی ایالات متحده نمی تواند در 20 سال آینده در افغانستان ، عراق یا هر کشور دیگری که در جنگهای آمریکا پس از 9 سپتامبر رخ داد ، حل کند.

در حالی که آمریکایی ها از تصادف هواپیماهای مسافربری به ساختمانها در 11 سپتامبر 2001 شوکه شده بودند ، وزیر دفاع رامسفلد جلسه ای را در قسمتی دست نخورده از پنتاگون برگزار کرد. معاون وزیر یادداشت های کیمبو از آن جلسه مشخص شد که چگونه مقامات آمریکایی به سرعت و کورکورانه خود را برای فرو بردن ملت ما به قبرستان امپراتوری در افغانستان ، عراق و فراتر از آن آماده کردند.

کامبون نوشت که رامسفلد می خواهد: ”... بهترین اطلاعات سریع. قضاوت کنید که آیا به اندازه کافی خوب SH (صدام حسین) را همزمان ضربه زده است - نه تنها UBL (اسامه بن لادن) ... عظیم پیش بروید. همه را جارو کنید. موارد مرتبط و غیر مرتبط. "

بنابراین چند ساعت پس از این جنایات هولناک در ایالات متحده ، س centralال اصلی مقامات ارشد ایالات متحده این بود که چگونه آنها را مورد تحقیق قرار داده و عاملان را مورد بازخواست قرار دهند ، بلکه نحوه استفاده از این لحظه "پرل هاربر" برای توجیه جنگ ها ، تغییر رژیم و نظامی گری است. در مقیاس جهانی

سه روز بعد ، کنگره لایحه ای را تصویب کرد که به رئیس جمهور اجازه می دهد از نیروی نظامی استفاده کنید "... علیه آن ملتها ، سازمانها ، یا اشخاصی که او تعیین می کند که حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 را برنامه ریزی ، مجاز ، مرتکب یا کمک کرده است ، یا از چنین سازمانها یا اشخاصی حمایت کرده است ..."

در سال 2016 ، سرویس تحقیقات کنگره گزارش این مجوز برای استفاده از نیروی نظامی (AUMF) برای توجیه 37 عملیات نظامی متمایز در 14 کشور مختلف و در دریا ذکر شده است. اکثریت قریب به اتفاق افرادی که در این عملیات کشته ، معلول یا آواره شده اند هیچ ارتباطی با جنایات 11 سپتامبر ندارند. دولت های پی در پی مکرراً عبارت واقعی مجوز را نادیده گرفته اند ، که تنها به استفاده از زور علیه کسانی که به نوعی دست داشته اند اجازه می دهد. در حملات 9 سپتامبر

باربارا لی از اوکلند تنها عضوی از کنگره بود که عقل و شهامت رای مخالف AUMF 2001 را داشت. لی آن را با قطعنامه 1964 خلیج تونکین مقایسه کرد و به همکارانش هشدار داد که ناگزیر از آن به همان شیوه گسترده و نامشروع استفاده خواهد شد. آخرین کلمات او سخنرانی کف از طریق مارپیچ بیست ساله خشونت ، هرج و مرج و جنایات جنگی که باعث ایجاد آن شده است ، پیش بینی می شود: "در حین عمل ، اجازه ندهید به شر ای تبدیل شویم که از آن تاسف می خوریم."

ولفوویتز ، معاون وزیر در جلسه ای در کمپ دیوید ، آن هفته ، به شدت خواستار حمله به عراق شد ، حتی قبل از افغانستان. بوش تاکید کرد که افغانستان باید در درجه اول قرار گیرد ، اما به صورت خصوصی وعده داده شده ریچارد پرل ، رئیس هیئت سیاست دفاعی ، عراق را هدف بعدی خود می داند.

در روزهای پس از 11 سپتامبر ، رسانه های شرکت های آمریکایی از رهبری دولت بوش پیروی کردند و مردم فقط صداهای نادر و منفردی را شنیدند که پرسیدند آیا جنگ پاسخ صحیح به جنایات انجام شده است.

اما بن فرنز ، دادستان سابق جنایات جنگی نورنبرگ با NPR صحبت کرد (رادیو عمومی ملی) یک هفته پس از 9 سپتامبر ، و او توضیح داد که حمله به افغانستان نه تنها عاقلانه و خطرناک نیست ، بلکه پاسخی مشروع به این جنایات نیست. کتی کلارک از NPR در تلاش برای درک آنچه می گوید:

"کلارک:

... آیا فکر می کنید صحبت از قصاص پاسخی مشروع به مرگ 5,000 نفر (sic) نیست؟

فرنچ:

هرگز مجازاتی برای مجازات افرادی که در قبال کارهای اشتباه مسئول نیستند ، نیست.

کلارک:

هیچ کس نمی گوید ما کسانی را که مسئول نیستند مجازات می کنیم.

فرنچ:

ما باید بین مجازات مجرم و مجازات دیگران تمایز قائل شویم. اگر به سادگی با بمباران افغانستان به طور جمعی تلافی کنید ، بگذارید بگوییم ما ، یا طالبان ، بسیاری از مردم را که به آنچه اتفاق افتاده باور ندارند ، و آنچه را که اتفاق افتاده است تایید نمی کنند ، خواهید کشت.

کلارک:

بنابراین شما می گویید که هیچ نقش مناسبی برای ارتش در این زمینه نمی بینید.

فرنچ:

من نمی گویم نقش مناسبی وجود ندارد ، اما نقش باید با ایده آل های ما سازگار باشد. ما نباید اجازه دهیم آنها اصول ما را بکشند در حالی که مردم ما را می کشند. و اصول ما احترام به قانون است. وارد عمل کورکورانه نشویم و مردم را نکشیم زیرا ما از اشک و خشم خود کور شده ایم. "

صدای طبل جنگ در امواج هوا پخش شد و 9 سپتامبر را به روایتی تبلیغاتی قدرتمند تبدیل کرد تا ترس از تروریسم را تشدید کرده و راهپیمایی به سمت جنگ را توجیه کند. اما بسیاری از آمریکایی ها با قضاوت جمهوری خواهان باربارا لی و بن فرنچ در مورد تاریخ کشورشان درک کردند و فهمیدند که فاجعه 11 سپتامبر توسط همان مجتمع نظامی-صنعتی که در ویتنام فاجعه ایجاد کرد و نسل خود را دوباره اختراع می کند ، ربوده شد. بعد از نسل به پشتیبانی و سود از جنگهای آمریکا ، کودتا و نظامی گری.

در سپتامبر 28 ، 2001 ، کارگر سوسیالیست وب سایت منتشر شد اظهارات توسط 15 نویسنده و فعال تحت عنوان "چرا به جنگ و نفرت نه می گوییم". آنها شامل نوام چامسکی ، انجمن انقلابی زنان افغانستان و من (مدیا) بودند. بیانیه های ما حملات دولت بوش به آزادی های مدنی در داخل و خارج و همچنین برنامه های آن برای جنگ علیه افغانستان را مورد هدف قرار داد.

چالمرز جانسون ، نویسنده و استاد دانشگاه ، نوشت که 9 سپتامبر حمله به ایالات متحده نبود بلکه "حمله به سیاست خارجی ایالات متحده" بود. ادوارد هرمان پیش بینی کرد که "تلفات گسترده غیرنظامیان" خواهد بود. مت روچیلد ، ویراستار پیشرو مجله نوشت: "به ازای هر فرد بی گناهی که بوش در این جنگ می کشد ، پنج یا ده تروریست بوجود می آیند." من (مدیا) نوشتم که "یک واکنش نظامی تنها نفرت بیشتری را از ایالات متحده ایجاد خواهد کرد که این تروریسم را در وهله اول ایجاد کرده است."

تجزیه و تحلیل ما درست بود و پیش بینی های ما پیش بینی کننده بود. ما متواضعانه اعلام می کنیم که رسانه ها و سیاستمداران باید به جای دروغ گفتن و جنگجویان متوهم ، به صدای صلح و عقل گوش دهند.

آنچه منجر به فاجعه هایی مانند جنگ ایالات متحده در افغانستان می شود ، فقدان صداهای متقاعد کننده ضد جنگ نیست بلکه این است که سیستم های سیاسی و رسانه ای ما به طور معمول صداهایی مانند باربارا لی ، بن فرنچ و خود ما را به حاشیه می برند و نادیده می گیرند.

این به این دلیل نیست که ما اشتباه می کنیم و صداهای جنگ طلبانه ای که آنها به آنها گوش می دهند درست است. آنها دقیقاً ما را به حاشیه می برند زیرا ما درست می گوییم و آنها اشتباه می کنند و چون بحث های جدی و منطقی بر سر جنگ ، صلح و هزینه های نظامی برخی از قدرتمندترین و فاسدترین ها را به خطر می اندازد منافع که بر سیاست ایالات متحده به صورت دو حزبی تسلط و کنترل دارند.

در هر بحران سیاست خارجی ، وجود ظرفیت مخرب عظیم ارتش ما و افسانه هایی که رهبران ما برای توجیه آن مطرح می کنند ، در یک منافع منفعت طلبی و فشارهای سیاسی به هم نزدیک می شوند تا ترس ما را برانگیزد و وانمود کنند که "راه حل" نظامی برای آنها

باخت در جنگ ویتنام یک بررسی جدی در مورد محدودیت قدرت نظامی ایالات متحده بود. با افزایش درجه افسران جوان در ویتنام برای تبدیل شدن به رهبران نظامی آمریکا ، در 20 سال آینده با احتیاط و واقع بینانه عمل کردند. اما پایان جنگ سرد راه را برای نسل جدید جاه طلبانه جنگجویان باز کرد که مصمم بودند از پسا جنگ سرد آمریکا استفاده کنند. "تقسیم سود"

مادلین آلبرایت در هنگام رویارویی با ژنرال کالین پاول در سال 1992 با این نژاد تازه در حال ظهور صحبت کرد. سوال او، "اگر ما نمی توانیم از آن استفاده کنیم ، داشتن این ارتش عالی که شما همیشه در مورد آن صحبت می کنید چه فایده ای دارد؟"

آلبرایت به عنوان وزیر خارجه در دوره دوم کلینتون مهندسی کرد اول از یک سری حملات غیرقانونی آمریکا به منظور ایجاد کوزوو مستقل از بقایای پاره پاره یوگسلاوی. وقتی رابین کوک ، وزیر امور خارجه بریتانیا به او گفت که دولتش در مورد غیرقانونی بودن طرح جنگ ناتو "با وکلای ما مشکل دارد" ، آلبرایت گفت که آنها باید "وکلای جدید بگیرید"

در دهه 1990 ، نومحافظه کاران و مداخله گران لیبرال این ایده را رد کردند که این رویکردهای غیر نظامی و غیر اجباری می توانند به طور م moreثرتری مشکلات سیاست خارجی را بدون وحشت جنگ یا مرگبار حل کنند. تحریم هابه این لابی جنگی دو حزبی سپس از حملات 9 سپتامبر برای تثبیت و گسترش کنترل خود بر سیاست خارجی ایالات متحده استفاده کرد.

اما پس از صرف تریلیون ها دلار و کشتن میلیون ها نفر ، سابقه افسانه ای از جنگ آمریكا از جنگ جهانی دوم تاكنون شگفت انگیز از شکست و شکست است ، حتی با شرایط خاص خود. تنها جنگهایی که ایالات متحده از سال 1945 پیروز شده است ، جنگهای محدود برای بازیابی پاسگاههای کوچک مستعمراتی جدید در گرانادا ، پاناما و کویت بوده است.

هر بار که ایالات متحده بلندپروازی های نظامی خود را برای حمله یا حمله به کشورهای بزرگتر یا مستقل تر افزایش داده است ، نتایج به طور کلی فاجعه بار بوده است.

بنابراین کشور ما بی معنی است سرمایه گذاری 66 درصد از هزینه های اختیاری فدرال برای تسلیحات مخرب ، و استخدام و آموزش جوانان آمریکایی برای استفاده از آنها ، ما را ایمن نمی کند ، بلکه فقط رهبران ما را تشویق می کند تا خشونت و هرج و مرج بی مورد را در همسایگان خود در سراسر جهان ایجاد کنند.

اکثر همسایگان ما دریافته اند که این نیروها و سیستم سیاسی ناکارآمد ایالات متحده که آنها را در اختیار خود قرار می دهد ، تهدیدی جدی برای صلح و آرزوهای خودشان برای دموکراسیبه تعداد کمی از مردم در کشورهای دیگر می خواهند هر بخشی از جنگهای آمریکا، یا جنگ سرد احیا شده علیه چین و روسیه ، و این روندها در میان متحدان دیرینه آمریکا در اروپا و در "حیاط خلوت" سنتی آن در کانادا و آمریکای لاتین بیشتر مشهود است.

در 19 اکتبر 2001 ، دونالد رامسفلد خطاب کرد خدمه بمب افکن B-2 در Whiteman AFB در میسوری هنگام آماده شدن برای پرواز در سراسر جهان برای ایجاد انتقام نادرست از مردم طولانی مدت افغانستان. او به آنها گفت: "ما دو انتخاب داریم. یا ما شیوه زندگی خود را تغییر می دهیم ، یا باید شیوه زندگی آنها را تغییر دهیم. ما دومی را انتخاب می کنیم. و شما کسانی هستید که در رسیدن به این هدف کمک خواهید کرد. "

در حال حاضر که در حال سقوط است بیش از 80,000 بمب ها و موشک ها بر مردم افغانستان به مدت 20 سال نتوانسته است شیوه زندگی آنها را تغییر دهد ، به غیر از کشته شدن صدها هزار نفر از آنها و تخریب خانه های آنها ، ما باید در عوض ، همانطور که رامسفلد گفت ، شیوه زندگی خود را تغییر دهیم.

ما باید در نهایت با گوش دادن به باربارا لی شروع کنیم. اول ، ما باید لایحه او را برای لغو دو AUMF پس از 9 سپتامبر که منجر به شکست 11 ساله ما در افغانستان و سایر جنگها در عراق ، سوریه ، لیبی ، سومالی و یمن شد ، تصویب کنیم.

سپس ما باید لایحه او را برای تغییر مسیر تصویب کنیم 350 میلیارد دلار سالانه از بودجه نظامی ایالات متحده (تقریباً 50 درصد کاهش) برای "افزایش ظرفیت دیپلماتیک و برنامه های داخلی که امنیت ملت و مردم ما را حفظ می کند".

سرانجام مهار میلیتاریسم خارج از کنترل آمریکا پاسخی عاقلانه و مناسب برای شکست حماسی آن در افغانستان خواهد بود ، پیش از آنکه همان منافع فاسدانه ما را به جنگهای خطرناک تری علیه دشمنان قوی تر از طالبان بکشاند.

Medea Benjamin همکاری دارد CODEPINK برای صلح، و نویسنده چندین کتاب ، از جمله در داخل ایران: تاریخ و سیاست واقعی جمهوری اسلامی ایران

نیکلاس جی اس دیویس یک روزنامه نگار مستقل ، محقق CODEPINK و نویسنده است خون در دست ما: تهاجم آمریکا و نابودی عراق.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی