توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، فوریه 7، 2022
من کتابی را به فهرست رو به رشد خود از کتاب خواندن کلید لغو جنگ اضافه کرده ام که در انتهای این مقاله قرار دارد. من کتاب را گذاشته ام پسران پسر خواهند بود در انتهای فهرست، نه به این دلیل که کمترین اهمیت را دارد، بلکه به این دلیل که اولین است، که یک دهه قبل از هر یک از دیگران منتشر شده است. همچنین احتمالاً این کتابی است که - شاید در کنار بسیاری از تأثیرات دیگر - بیشترین تأثیر را تا کنون داشته است و در دستور کار آن بیشترین پیشرفت را شاهد بوده ایم. برخی از اصلاحات فرهنگی که پیشنهاد می کند تا حدی محقق شده اند - برخی دیگر نه چندان.
پسران پسر خواهند بود: شکستن پیوند بین مردانگی و خشونت توسط Myriam Miedzian (1991) با این درک آغاز می شود که خشونت فردی بسیار نامتناسب مردانه است، همراه با این درک که گزارش های دانشگاهیان و مورخان از بشریت عموماً مرد و انسان را قابل تعویض می دانند. میدزیان معتقد بود که این امر باعث میشود زنان راحتتر به «عرفان زنانه» زیر سوال ببرند (اگر زنان به هر حال ناقص هستند، چرا چیزی طبیعی را زیر سوال نمیبرند و به تغییر آن فکر نمیکنند؟) اما زیر سوال بردن عرفان مردانه برای مردان سختتر میشود. مورد قضاوت قرار گیرد؟ مطمئناً علیه زنان نیست!). و اگر نتوانید چیزی را که اکثراً مردانه است نقد کنید، ممکن است مشکل خشونت را حل کنید. (البته منظور من از مذکر، مردان یک فرهنگ خاص است، اما نقد فرهنگ غربی در مقایسه با سایر فرهنگها هرگز در فرهنگ غربی بسیار محبوب نبوده است.)
این مجموعه از الگوهای اعتقادی در سالهای پس از 1991 معنای متفاوتی داشته است. به این معنی است که ما میتوانیم از شرکت زنان در ارتش بهعنوان یک اتفاق عجیب و غریب به آن بهعنوان کاملاً عادی و حتی قابل تحسین نگاه کنیم، بدون اینکه نیازی به تعدیل یک ذره افسانهای داشته باشیم. مفهوم "طبیعت انسان". در واقع، (حداقل برای دانشگاهیان طرفدار جنگ) «طبیعت انسانی» اجتناب ناپذیر باقی مانده است که در جنگ شرکت کنند بدون توجه به اینکه آیا زنان این کار را انجام داده اند یا نه (و به نوعی مشکلی نیست که اکثر مردان نیز این کار را انجام نمی دهند). این واقعیت که میتوان تصور کرد که «طبیعت انسانی زن» در حال تغییر از پرهیز از جنگ به شرکت در جنگ است، این احتمال را ایجاد نمیکند که «طبیعت انسانی مرد» از مشارکت به پرهیز تغییر کند – زیرا چیزی به نام «انسان مرد» وجود ندارد. طبیعت" - هر کاری که برخی افراد در حال حاضر انجام می دهند "طبیعت انسانی" همه چیز را در بر می گیرد.
اما بیایید بگوییم، همانطور که بسیاری از مردم در حال حاضر نسبت به سه دهه پیش انجام میدهند، اعتراف میکنیم که سطوح خشونت بین جوامع بشری بهطور چشمگیری متفاوت است، که برخی از جامعه ما بسیار کمتر بوده و هستند، که برخی عملاً عاری از تجاوز یا قتل بودهاند. جنگ کمتر، اینکه در جامعه ما بیشترین خشونت توسط مردان است، و اینکه بزرگترین عامل در این امر تقریباً به طور قطع تشویق فرهنگی است که خشونت را بهطور تحسینبرانگیزی مردانه نگاه میکند. سودجویان یا صاحب نظران رسانه ای که جنگ را تبلیغ می کنند (به نظر می رسد زنان در سیستمی مبتنی بر جنگ کم و بیش به اندازه مردان مستعد جنگ هستند) یا در مورد زنانی که مستقیماً در نظامی گری شرکت می کنند (کسانی که به آن ملحق می شوند آنچه را که به آنها گفته می شود کم و بیش انجام می دهند. درست مثل مردان)؟
خوب، این به ما نمی گوید که استخدام و انتخاب زنان در جامعه ای که در آن حمایت از جنگ از مردانه تحسین برانگیز به آمریکایی قابل تحسین تبدیل شده است، نظامی گری را کاهش می دهد. هرگز نمی توانست این را به ما بگوید. این به ما میگوید که زنان برای به دست گرفتن قدرت در واشنگتن دیسی، باید همان صاحبان رسانهها را راضی کنند، به همان رشوهدهندگان کمپین بفروشند، با همان مخزنهای بدبو کار کنند، و با همان روالهای ثابتی که مردان انجام میدهند کنار بیایند. میدزیان در کتاب خود به مطالعه ای اشاره کرد که نشان داد بسیاری از کهنه سربازان جنگ ویتنام زندگی در خیالات جان وین را انگیزه اصلی خود می دانستند و مطالعه ای بر روی مردان بلندپایه در پنتاگون، سنا و کاخ سفید که اعتراف کردند زمانی که هم ایالات متحده و هم اتحاد جماهیر شوروی چندین بار سلاحهای هستهای برای نابود کردن سیاره داشت، مهم نبود کدام دولت بیشتر از دیگری داشته باشد، اما او همچنین اعتراف کرد که به هر حال باعث میشود احساس بهتری داشته باشند. این احساس ممکن است ناشی از نحوه تربیت پسران باشد، مربیان فوتبالشان چه پاداشی میدادند، چه چیزی را الگوبرداری از هالیوود دیدند، و غیره. برای دختران نیز اگر باورهای واقعاً باستانی جنسیتی در میان اعضای جمهوری خواه کنگره نبود، دموکرات ها قبلاً زنان را به پیش نویس ثبت نام اجباری اضافه می کردند.
بنابراین، بله، اعتقاد شما به لزوم ایستادگی در برابر ولادیمیر پوتین با تهدید به جنگ در کشوری دوردست که پر از مردان، زنان و کودکان است، تا حد زیادی مدیون ایده سمی مردانگی است که زنان عمدتاً بهعنوان ایده جدید آن را خریداری میکنند. زنانگی نیز ما به درک بهتری نیاز داریم. ما به این توانایی نیاز داریم که نظم مبتنی بر قاعده را به عنوان یک بازی برای پسران کوچک کنار بگذاریم و در عوض از دولتی بخواهیم که در واقع قوانین را رعایت کند.
اما در برخی موارد پیشرفت هایی داشته ایم. دعواهای مشت بسیار کم شده است. خشونت فردی بسیار مورد بی مهری قرار می گیرد و به طور کلی در زنان یا مردان تشویق نمی شود. و انتقاد «شاد» از سیاستمداران ناکافی نظامی که در زمان نوشتن میدزیان مطرح بود، به نظر من بسیار پایین است. بهعنوان یک مدافع علیه جنگهای ایالات متحده، هرگز به من لقب یک ادم یا زن و غیره داده نشده است، فقط یک خائن، یک دشمن یا یک احمق ساده لوح. البته ما همچنین سن سناتورها و روسای جمهور را به میزان قابل توجهی افزایش دادهایم، و انتقاداتی که ممکن است در دهههای قبل با آنها مواجه بودهاند، ممکن است برای آنها مرتبطتر باشد.
Miedzian راه حل های متعددی را ارائه می دهد. در برخی از آنها پیشرفت واضحی داشتهایم (نه موفقیت نهایی شکوهمند، بلکه پیشرفت)، حداقل در برخی از بخشهای برخی جوامع، از جمله پدرانی که بیشتر از کودکان مراقبت میکنند، بر ترسهای متعصبانه از همجنسگرایی غلبه کردهاند، قلدری را پایین میآورند، آزار و اذیت و آزار جنسی را محکوم میکنند. و آموزش پسران برای مراقبت از کودکان کوچکتر و نوزادان. مدرسه ای که فرزندانم اغلب در آن شرکت می کردند، کلاس های بزرگتر به کوچکترها کمک می کرد. (من برای تمجید از مدرسه نامی نمی برم زیرا مخالفت با جنگ هنوز به اندازه برخی از این عناصر دیگر قابل قبول نیست.)
بسیاری از آنچه میدزیان در مورد جنگ می نویسد هنوز کاملاً مرتبط است و می توانست امروز نوشته شود. او متعجب است که چرا دادن کتابهایی به نام «نبردهای مشهور تاریخ جهان» به کودکان درست است، در حالی که هرگز با «سوزاندن جادوگران مشهور تاریخ جهان» یا «آویختنهای عمومی مشهور» این کار را انجام نمیدهیم؟ چرا یک کتاب تاریخی هرگز نشان نمی دهد که مردان جوان ممکن است در راهپیمایی برای کشتن افرادی که هرگز ندیده بودند، به جای قهرمانی، گمراه شده باشند؟ میدزیان نوشت: «بیشتر انسانها میتوانند نسبت به اعمالی که عمیقاً شرمآور و تحقیرآمیز تلقی میشوند، خودکنترلی فوقالعاده داشته باشند. ما میتوانیم عملکردهای بدن خود را کنترل کنیم، هر چقدر هم که فشار دهند، زیرا اگر این کار را نمیکردیم، از بین میرفتیم. اگر انسان ها بخواهند در عصر هسته ای زنده بمانند، ارتکاب اعمال خشونت آمیز ممکن است در نهایت به اندازه ادرار کردن یا مدفوع کردن در ملاء عام شرم آور باشد.
فصل 8 کلیدی میدزیان، با تمرکز بر "برداشتن افتخار از جنگ و حذف تعصب"، چیزی است که هنوز بیشتر مورد نیاز است. او میخواهد در فصلهای دیگر خشونت را از فیلمها و موسیقیها، تلویزیونها، ورزشها و اسباببازیها، و شرکتهای درندهگر را از زندگی کودکان حذف کند. من نمی توانستم بیشتر موافق باشم. اما من فکر می کنم آنچه در طول سال ها در این مبارزه یاد می گیریم این است که هر چه دقیق تر و مستقیم تر باشیم بهتر است. اگر جامعهای میخواهید که جنگ را غیرقابل قبول میداند، همه چیز را بر روی سهگانهای متمرکز نکنید که با اصلاح مالکیت تلویزیون عمومی آغاز میشود. به هر حال این کار را انجام دهید. اما بیش از همه بر آموزش مردم به هر طریقی که می توانید تمرکز کنید که جنگ غیرقابل قبول است. این چیزی است که World BEYOND War کار بر روی
من با این کتاب از سال 1991 نسبت به اکثر کتابهای ضدجنگ منتشر شده از سال 2020 تا کنون کمتر سر و صدا دارم، اما کاش مماشات مونیخ در آنجا نبود. که درس اشتباه گرفته ممکن است هنوز همه ما را بکشد
COLLECTION OF WAR COLLECTION:
درک صنعت جنگ توسط کریستین سورنسن ، 2020.
بدون جنگ بیشتر توسط Dan Kovalik ، 2020.
دفاع اجتماعی توسط یورگن یوهانسن و برایان مارتین ، 2019.
قتل شامل: کتاب دوم: سرگرمی مورد علاقه ی امریکا توسط Mumia ابو جمال و استفان ویتوریا، 2018.
راهکارهای صلح: سخنرانی های هیروشیما و ناگازاکی را زنده نگه می دارد توسط ملیندا کلارک، 2018.
جلوگیری از جنگ و ترویج صلح: راهنمای برای متخصصین بهداشت ویرایش شده توسط ویلیام ویست و شلی سفید، 2017.
طرح کسب و کار برای صلح: ساختن جهانی بدون جنگ توسط Scilla Elworthy، 2017.
جنگ هرگز تنها نیست توسط دیوید سوانسون، 2016.
سیستم امنیتی جهانی: جایگزینی برای جنگ by World Beyond War، 2015 ، 2016 ، 2017.
یک پرونده قدرتمندی علیه جنگ: آنچه آمریکا در کلاس تاریخ ایالات متحده از دست داده است و آنچه ما (همه) می توانیم انجام دهیم توسط کتی Beckwith، 2015.
جنگ: جنایت علیه بشریت توسط روبرتو ویوو، 2014.
رئالیسم کاتولیک و لغو جنگ توسط دیوید کارول Cochran، 2014.
جنگ و تهدید: آزمون انتقادی توسط Laurie Calhoun، 2013.
Shift: آغاز جنگ، پایان دادن به جنگ توسط Judith Hand، 2013.
جنگ بیشتر: مورد برای لغو توسط دیوید سوانسون، 2013.
پایان جنگ توسط جان هورگان، 2012.
گذار به صلح توسط راسل فور-برک، 2012.
از جنگ به صلح: راهنمای صدها سال آینده توسط کنت شیففر، 2011.
جنگ دروغ است توسط دیوید سوانسون، 2010، 2016.
فراتر از جنگ: پتانسیل انسانی برای صلح توسط داگلاس فری، 2009.
زندگی فراتر از جنگ توسط Winslow Myers، 2009.
خونریزی کافی: 101 راه حل برای خشونت ، ترور و جنگ توسط مری-وین اشفورد با گای دونسی ، 2006.
سیاره زمین: آخرین سلاح جنگ توسط Rosalie Bertell ، 2001.
پسران پسر خواهند بود: شکستن پیوند بین مردانگی و خشونت توسط میریام میدزیان، 1991.