جنگ در ژن های شما یا جین شما نیست

تصویر DNA

توسط دیوید سوانسون، فوریه 25، 2019

من نوشته ام قبل از در مورد شبه علم ژنتیک، که تقریبا به عنوان درک عمومی از آن، دیوانه است. فرهنگ ما مدت ها پیش پیشنهاد کرده است که اولیور تایتست به دلیل ویژگی های ارثی اش می تواند در طبقه کارگر طبقه متوسط ​​رشد کند. اما در عین حال که گوروهای علمی در فیلمهای محبوب ژنتیک هستند، چیزهایی که ناتیرا گرفته اند.

یک کتاب و فیلم به نام همسر مسافر زمان توصیف مفیدی از تقریبا همان شیوه ای است که بسیاری از مردم در مورد ژن ها فکر می کنند. یک شخصیت "نقص ژنتیکی" دارد که باعث می شود او سالها یا ماهها به طور مداوم به عقب یا جلو برود. وقتی او رویدادهای آینده را می داند، مانند شماره قرعه کشی برنده، می تواند در قرعه کشی برنده شود. اما وقتی رویدادها هستند. . . خوب، هر چیزی غیر از قرعه کشی، او کاملا ناتوان از تغییر آنها است. اگر او می داند که مادرش در یک تصادف اتومبیل می میرد، نمی تواند بگوید که او در ماشین نیست. وقتی او می داند که او را می گیرد، او نمی تواند اردک بزند.

در حال حاضر، این هیچ معنایی بیشتر از انجام هر گونه مشکلی معمول با داستانی مسافرتی (مانند: چه چیزی توسط شخص دیگری که برنده قرعه کشی شد تغییر نکرده است؟ به این معنا، ما هیچ توضیحی برای اینکه چرا او نمی تواند اردک یا مادر خود را در پیروزی طولانی، و یا چه اتفاقی می افتد اگر او سعی کرد. ما به سادگی اطلاع داریم که هیچ چیز تغییر نمی کند. همه چیز از قبل مشخص شده است، با وجود شناختن آن، و پیش از آن به طور ژنتیکی تعیین شده است - که فقط توسط سحر و جادو قرعه کشی مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

ژن ها بعید به نظر می رسند که چنین قدرتی دارند. برخی از 90٪ از ژن های شما همانند ژن های ماوس هستند. بیش از 99.9 درصد از ژن های شما همانند ژن های من هستند. بنابراین، برای ما یا ژنهای ما برای تولید رقابت بیش از حد کم است، و این به همان اندازه حس می کند که ادعا می کند که مهربانی به موش توسط پوسیدو داروینیسم ژنتیکی خودخواه اعمال می شود، همانطور که ادعا می کند که عادت های جنسی انسان است. علاوه بر این، بدن شما حاوی 10 میلیون بار بیشتر از بسیاری از ژن هایی است که به طور انحصاری نیستند؛ اینها ژنهای موجودات کوچک هستند که در روده و جاهای دیگر زندگی می کنند و بر شخصیت شما اثر می گذارند. بنابراین در طول نسل های گذشته و خودتان تغییرات اپی ژنتیکی را در ژن هایتان ایجاد می کنید. بنابراین رژیم غذایی مادر شما و تجربیات شما قبل و بعد از تولد و در دوران کودکی، از جمله رژیم غذایی و آلاینده ها در محیط شما، رژیم غذایی شما را نیز شامل می شود.

در حالی که سوءاستفاده غیرمعمول از یک کودک ممکن است بر اخلاق بالاتری داشته باشد، موردی که در کتاب Darcia Narvaz ساخته شده است عصب شناسی و توسعه اخلاق انسانی: تکامل، فرهنگ و حکمت، این است که پرورش کودک معمولی در فرهنگ غرب مدرن بزرگسالان را با نقایص اخلاقی ایجاد می کند که کودک معمولی در گروه های کوچکی از شکارچیان جمع نمی کند. ما حتی انتظار داریم که کودکان دچار ناراحتی، نوزادان گریه کنند، کودکان نوپا به عنوان "دو وحشتناک" رفتار کنند، و نوجوانان از طریق آشفتگی به سر می برند. با این وجود، ما چنین چیزهایی را "طبیعی" اعلام می کنیم، در حالی که Narvaes استدلال می کند، آنها در طبقات شکارچی جمع کننده کوچکی نیستند که برای بسیاری از موجودات تا کنون از گونه های انسانی غالب هستند.

Narvaez بسیاری از عوامل غیر از ژن را با شخصیت مردم در فرهنگ های خاص مشاهده شده توسط غربی ها به تقریبا غیر قابل درک صلح آمیز اعتبار: Ifaluk از میکرونزی که شوکه شده، وحشت زده و به تصویر کشیده شده توسط یک تصویر هالیوود از کشتار نوعی که فرزندان آمریکایی اغلب دیده نشده اند بارها؛ سامی مالزی که توضیح می دهد که عدم خشونت علیه مهاجمان با بیان اینکه مهاجمان ممکن است صدمه ببینند، توضیح داده شده است.

چه نوع از دوران کودکی به فرهنگ صلح آمیز کمک می کند؟ فقط چند مورد مهم را ارائه می دهیم: تجربیات قبل از زایمان تسکین دهنده، نیازهای فوری، حضور فیزیکی و لمس، تغذیه با شیر مادر از طریق سن 4، مراقبت از مراقبت های چند ساله، حمایت اجتماعی مثبت، و بازی رایگان در طبیعت با همتایان چند ساله.

Narvazz استدلال می کند که بزرگسالان می توانند تغییر کنند، و احتمالا موافق هستند که بیشتر ما باید. این است که ما می توانیم خودمان را تغییر دهیم، نه فقط شیوه های پرورش فرزندانمان. اما جامعه ای که اکنون ایجاد کرده ایم، از طریق یک چرخه قرن ها وحشی از عادی شدن ترس و رنج، موجب جمع آوری افرادی شده است که در بسیاری از موارد اشتیاق بیش از حد به آشنا و ایمن و احساس برتری نیز دارند خشم بسیار، بیش از حد ترس، تمایل بیش از حد برای کنترل. این صفات به معنای "طبیعت انسانی" نیست، هر تعریفی از این اصطلاح بی معنی، اما دقیقا همان چیزی است که مردم فروش جنگ در ونزوئلا را دوست دارند که دوستی برای دیدن مخاطبانشان باشد.

کتاب Narvaes غنی و متراکم است و به نفوذ فرهنگی در دوران کودکی نگاه می کند، از جمله قدرت داستان های خیالی و تخیلی برای نفوذ به واقعیت افراد. مهم است که آیا بمب ها در جهان بهترین مکان را در سینماها دارند، حتی اگر "فقط سرگرمی" باشد.

این کتاب همچنین به زبان نوروبیولوژی، منطقه ای است که در آن من هیچ ادعایی ندارم. برای کسانی که ارزش این گویش را دارند، در اینجا این است که پرونده علیه قدرت "ژن ها" یا "طبیعت" است. این رویکرد ناگزیر با یک تعصب علمی گره خورده است. رفتارهای انسانی در گذشته، به عنوان مثال توسط سیگموند فروید، به عنوان مشاهدات مشاهده نشده است، بلکه به معنای "intuited" بود. تنها در صورتی که در مغز شناسایی شده بود، "مشاهده شد".

با این حال، در حال اجرا از طریق کتاب Narvaez یک مفهوم نسبتا غیر علمی از "ذات" و "هسته" و "طبیعت بشر" است. نتایج ما از استرس در حال انجام است، می تواند مانند شخصیت اخلاقی ناقص به نظر می رسد زمانی که "واقعا واکنش زیستی البته این نکته است که نویسندگانی که در این مقاله نوشته اند، این است که هر دو هستند. اما تنها بیولوژیکی می تواند "واقعی" باشد.

"طبیعت انسانی" برای هر چیزی شرم آور استناد استبدادی قدیمی است. من به خاطر «طبیعت انسانی»، ببخشید یا فراموش نکنم یا کمکش نکنم یا آن را بفهمم یا بخورم یا مادر من را از سقوط اتومبیل نجات ندهم. من فکر می کنم این یک مفهوم مخرب است حتی اگر یک تلاش برای تعریف آن به عنوان "مطابق با بیشتر شیوه های شایع و قابل تحسین جمع کنندگان شکارچی گروه کوچک. "برای یک چیز، در این تعریف، دو ایده متفاوت وجود دارد. برای یک چیز دیگر، این تعریف نیازی به نام جدید و کمی عرفانی ندارد. برای یک چیز دیگر، هیچ شواهدی وجود ندارد که انسانها همیشه تمایل داشته باشند یا اینکه ما باید آنها را همانند یکدیگر قرار دهیم. و علاوه بر این، ما اکنون نیاز به یک اخلاق خاص داریم و این یکی جدید است (نگاه کنید به زیر).

اکنون ، این عقیده که جنگ در فرهنگ عامه ما به جای ژن های ما وجود دارد ، اعتراض آشکاری وجود دارد ، یعنی جنگ ها اغلب بسیار محبوب نیستند. شاید جنگ در عدم دموکراسی ما باشد. مردم اوکیناوا بار دیگر به پایگاه نظامی دیگر ایالات متحده رأی دادند. اما هیچ کس در واقع اهمیتی نمی دهد. پایگاه به هر حال در حال ساخت است. من معتقدم هر دو توضیح جنگ درست است. با توجه به کمبود دموکراسی ، ما به فرهنگی بسیار مخالف با جنگ نیاز داریم تا این فرهنگ.

همچنین به دلیل ایده ای که در کتاب Narvaez یافتم، یک شخصیت خوب، مهربان، امن و متعارف، شخصیت اخلاقی است. در حال حاضر اخلاقی بودن اخلاقی است که درگیر فعالیتهای غیرمعمول رادیکال در برابر نابودی و جنگ است. برای اینکه هر چیز دیگری باشد، مهم نیست چقدر شما هر چیز دیگری هستید، غیر اخلاقی است. رفتار غیر اخلاقی ما این نیاز را برای یک اخلاق جدید ایجاد کرده است. این چیزی است که بیشتر نسل های گذشته بشریت هرگز با آن مواجه نیستند. خرد و مثال آنها مورد نیاز است، اما کافی نیستند.

همانطور که Narvaez می گوید، من فکر می کنم ممکن است از یک موقعیت به سمت دیگر تغییر کند، اما من خود را به طور ناگهانی از یارانه های سوخت فسیلی یا سلاح های هسته ای پشتیبانی نمی کنم. ما در واقع یک نیاز حیاتی برای یک اخلاق فکری (و همچنین فروتنانه تر) وجود دارد. اگر ما قصد داریم یک سیاره قابل سکونت داشته باشیم، به تفکر جهانی نیاز داریم.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی