جنگ به پایان نمی رسد

جنگ به خودی خود پایان نخواهد یافت: قسمت سوم "جنگ دیگر: پرونده لغو" نوشته دیوید سوانسون

III جنگ به پایان نمی رسد

اگر جنگ به پایان رسید، آن پایان می یابد زیرا مردم آن را پایان می دهند. این روند می تواند تغییر کند اگر افراد کافی پیدا کنند که کار ضد جنگ موفقیت آمیز بوده است و این به عنوان یک دلیل برای متوقف کردن مشارکت در آن است. اما ما هنوز به وضوح موفق نیستیم. اگر ما می خواهیم جنگ را به پایان برسانیم، باید تلاش هایمان را دو برابر کنیم و افراد بیشتری را درگیر کنیم. اولا، بیایید شواهدی را مبنی بر اینکه جنگ از بین نمی رود، بررسی کنیم.

بدن شمارش

در طول قرن ها و دهه، تعداد مرگ و میر به طور چشمگیری افزایش یافته است، به شدت به غیر نظامیان تبدیل شده است به جای رزمندگان، و از تعداد آسیب دیده بیش از حد پیشی گرفته است، زیرا حتی تعداد بیشتری نیز مجروح شده اند اما طبق آنها اجازه زنده ماندن است. در حال حاضر مرگ ها در درجه اول به خشونت بستگی دارد به بیماری، که قبلا بزرگترین قاتل در جنگ است. تعداد مرگ و میر و آسیب نیز به شدت به سمت یک طرف در هر جنگ تغییر یافته است، نه به طور مساوی بین دو طرف.

درک اینکه در مقایسه در جنگ های مختلف در دوره های مختلف، با استفاده از تکنولوژی های مختلف، تحت ادراکات مختلف قانون و غیره، نقایص بی شماری وجود دارد، در اینجا مقایسهای هستند که با این وجود مفیدند. البته نمونه ی زیر نمونه ای است و به هیچ وجه به عنوان یک بحث جامع در مورد تمام جنگ های ایالات متحده یا جهانی نبوده است.

در جنگ ایالات متحده برای استقلال، برخی از 63,000 درگذشت، از جمله آمریکایی های 46,000، 10,000 بریتانیایی و 7,000 Hessians. احتمالا 2,000 فرانسوی در آمریکای شمالی در آمریکا جان سپرد و بیشتر به انگلیس در اروپا حمله کرد. هر دو انگلستان و ایالات متحده در مورد 6,000 زخمی شدند. افراد مسلح در جنگ نابود شدند، زیرا آنها در جنگ جدید هستند. اما جنگ احتمالا موجب اپیدمی مبهمی شد که 130,000 زندگی می کرد. قابل توجه است که بیشتر آمریکایی ها فوت کردند از کسانی که از طرف دیگر جان سپردند، که بیشتر فوت کرده اند از جمله زخمی و زخمی شدن، سربازان بیشتر از غیر نظامیان جان سپردند، ایالات متحده پیروز شد، جنگ در ایالات متحده جنگید، و هیچ بحران پناهندگان ایجاد شد (گرچه دروازه به نسل کشی بومیان آمریکا و دیگر جنگ های آینده باز شد).

در جنگ 1812، برخی از 3,800 سربازان آمریکایی و بریتانیایی کشته شدند، اما بیماری به مجموع Xestone 20,000 منجر شد. تعداد زخمی ها کوچکتر بود، زیرا در بیشتر جنگ ها قبل از پنی سیلین و سایر پیشرفت های پزشکی در جنگ جهانی دوم و بعد از جنگ به سر می برد. تا آن زمان، سربازان بیشتری از زخم هایشان جان دادند. جنگ در جنگ 1812 تعداد زیادی غیرنظامی را کشت. بیشتر آمریکایی ها جان خود را از دست دادند. جنگ در داخل ایالات متحده جنگید اما جنگ یک شکست بود. کانادا فتح نشد برعکس، واشنگتن دی سی سوخته شد. هیچ بحران پناهندگان عمده به وجود نیامد.

جنگ های آمریکا علیه بومیان آمریکایی بخشی از نسل کشی بود. طبق آمار اداره آمار ایالات متحده در 1894، "جنگ های هند تحت حکومت ایالات متحده بیش از 40 بوده است. آنها هزینه زندگی مردان 19,000، زنان و کودکان، از جمله کسانی را که در جنگ های فردی کشته شده اند و زندگی هندی های 30,000، زندگی می کنند. "این جنگ ها در داخل ایالات متحده بود که دولت ایالات متحده" بیشتر " آن را از دست داد، و در آن طرف دیگر سهم بیشتری از مرگ و میر، از جمله مرگ و میر قابل توجهی که به غیرنظامیان وارد می شود، رنج می برد. یک بحران پناهجویان از مقادیر عمده یکی از نتایج اولیه بود. به چندین روش، این جنگها یک مدل نزدیک تر برای جنگ های بعدی ایالات متحده نسبت به دیگر جنگ های اولیه است.

در جنگ ایالات متحده در مکزیک از 1846-1848، آمریکایی های 1,773 در عمل کشته شدند، در حالی که 13,271 از بیماری رنج می برد و 4,152 در این جنگ مجروح شدند. تقریبا 25,000 مکزیکی ها کشته یا زخمی شدند. یک بار دیگر، بیماری قاتل بزرگ بود. مجددا، بیشتر فوت کرد، از جمله زخمی شد و جان سالم به در برد. کمتر از آمریکایی ها فوت کرده اند از کسانی که در طرف دیگر بودند کشته شدند. سربازان بیشتر از غیرنظامیان کشته شدند. و ایالات متحده جنگ را به دست آورد.

در هر یک از جنگ هایی که در بالا توضیح داده شد، آمار تلفات، درصد بیشتری از کل جمعیت در آن زمان را نسبت به جمعیت امروز داشتند. این که آیا و چگونه این جنگ ها بدتر از شمار تلفات مطلق است، موضوع بحث است. تنظیم برای جمعیت تاثیری معنی ندارد، همانطور که ممکن است فکر کنید. جمعیت ایالات متحده در زمان جنگ با مکزیک تقریبا به اندازه جمعیت عراق در زمان شوک و آویخته بود. ایالات متحده 15,000 را از دست داد. عراق مبلغ 1.4 میلیون دلار را از دست داد. دقیق تر، جمعیت ایالات متحده در حدود 22 میلیون و مکزیک در مورد 2 میلیون، که برخی از آنها 80,000 در سرزمین های اشغال شده توسط ایالات متحده است. کسانی که 80,000 ملیت خود را تغییر داد، اما برخی از آنها مجاز به مکزیکی باقی ماندند. عراق میلیون ها بی خانمانی را می بیند، از جمله میلیون ها مجروح به خارج از عراق سفر می کنند و به عنوان پناهنده در سرزمین های خارجی زندگی می کنند.

جنگ داخلی ایالات متحده که از جنگ بر مکزیک و سایر عوامل رشد کرد، از هم پاشیده است. شمارش مرگ معمولا بر اساس چیزی که به طور قابل توجهی نزدیک به 654,965 عراقی ها از ژوئن 2006 کشته شده است، برآورد شده است، که توسط جان هاپکینز گزارش شده است. یک محقق، تلفات جنگ های داخلی را به شرح زیر می نویسد:

مجموع کشته شدگان نظامی: 618,022، از جمله 360,022 شمالی و 258,000 جنوبی. برای شمال، 67,058 در نبرد، 43,012 از زخم ها، 219,734 از بیماری، از جمله 57,265 از دیزنتری، و 30,218 به عنوان زندانیان جنگ درگذشت. برای جنوب، 94,000 در مبارزه جان باخت، تعداد نامعلومی از زخم، 138,024 از بیماری، و 25,976 به عنوان زندانیان جنگ. یکی دیگر از 455,175 زخمی شد، از جمله 275,175 از شمال و 180,000 از جنوب.

تحقیقات اخیر، با استفاده از اطلاعات سرشماری، جنگ داخلی آمریکا را در 750,000 تخمین زده است. تخمین ها و گمانه زنی ها مرگ های غیرنظامیان، از جمله گرسنگی، در یک 50,000 اضافی یا بیشتر قرار می گیرند. جمعیت آمریكایی 31.4 میلیون نفر در 1860 كه توسط 800,000 كاهش یافته است به معنای كاهش درصد 2.5 یا كمتر از نصف آن است كه عراق در OIL (عملیات ارتش عراق، نام اصلی جنگ) از دست داد. 1,455,590 کشته شده از 27 میلیون نفر از دست دادن 5.4 درصد است.

تعداد جنگ های جنگ داخلی ایالات متحده در نهایت شروع به رو به مرگ تلفات جنگ های بزرگ مدرن می کند، در حالی که هنوز نسبتا مساوی بین دو طرف تقسیم شده است. علاوه بر این، اعداد زخمی شروع به پیشی گرفتن از اعداد می شوند. با این حال، این کشتار عمدتا به قتل سربازان و نه غیرنظامیان ادامه می دهد.

نخستین سرنگونی دولت ایالات متحده از یک حکومت خارجی پس از تخریب ملل بومی آمریکا در هاوایی در 1893 بود. هیچ کس درگذشت و یکی از هاوایی ها زخمی شدند. این سرنگونی ها هرگز نبوده است.

جنگ های ایالات متحده در کوبا و فیلیپین در پایان قرن نوزدهم ما را در جهت جدید حرکت می دهد. این اشغال خشونت آمیز در خاک خارجی بود. بیماری یک قاتل بزرگ باقی مانده بود، اما یک طرف آن را به طور نامتناهی تحت تاثیر قرار داد، زیرا این درگیری دور از ساحل اشغالگر بود.

جنگ اسپانیا-آمریکایی در کوبا، پورتوریکو و گوام، اما نه در ایالات متحده، جنگید. جنگ در فیلیپین در فیلیپین جنگید. در جنگ اسپانیایی-آمریکایی، ایالات متحده دیدار 496 را در اثر کشته شدن، 202 در اثر زخم فوت کرد، 5,509 در اثر بیماری جان خود را از دست داد، و 250 توسط تخریب ایالات متحده آمریکا (احتمالا تصادفی) USS Maine قبل از جنگ کشته شد. اسپانیایی 786 را دید که در عمل کشته شد، 8,627 در اثر زخم فوت کرد و 53,440 در اثر بیماری جان خود را از دست داد. کوبایی ها یکی دیگر از 10,665 را دیدند.

اما این در فیلیپین است که شمارش مرگ و همچنین طول جنگ واقعا شروع به آشنایی با آن می کند. ایالات متحده 4,000 کشته شد، بیشتر به علت بیماری، به همراه 64 از اورگان (که هنوز بخشی از ایالات متحده نیست). فیلیپین متحدان 20,000 را به قتل رساند، به علاوه 200,000 به غیرنظامیان 1,500,000 که از خشونت و بیماری ها، از جمله وبا وحشی مرده بودند، کشته شدند. در طول سال های 15، بر اساس برخی برآوردها، نیروهای اشغالگر ایالات متحده، همراه با بیماری، بیش از 1.5 میلیون غیر نظامی در فیلیپین از جمعیت 6 به 7 میلیون نفر کشته شدند. این میزان کمتر از یک چهارم جمعیت عراق، با یک کشتار مشابه کشتار در حدود یک بار تقریبا دو برابر طول می کشد. جمعیتی از 7 میلیون نفر از دست دادن 1.5 میلیون نفر از دست دادن 21 قطعی جمعیت خود را تبدیل به این جنگ، با این استاندارد، اگر برآورد بالا پایان از مرگ درست است، بدترین جنگ ایالات متحده درگیر است، به غیر از نسل کشی بومیان آمریکا. شمارش مرگ و میر ایالات متحده از 4,000 در فیلیپین بسیار شبیه شمارش مرگ و میر ایالات متحده در عراق است. از این به بعد، شمارش مرگ و میر ایالات متحده از سوی طرفهای دیگر کوچکتر خواهد بود و شمار مرگ و میرهای نظامی کمتر از غیر نظامیان خواهد بود. پیروزی ها نیز مشکوک یا موقت هستند.

جنگ جهانی اول تعداد مرگ و میرهای 10 میلیون نظامی را در حدود 6 میلیون نفر از طرف روسیه، فرانسه، انگلیس و دیگر متحدان مشاهده کرد. حدود یک سوم مرگ و میر ناشی از آنفلوانزای اسپانیایی بود. در مورد خشونت، قحطی و بیماری در چین، ترکیه، آلمان و دیگر نقاط جهان، حدود یک میلیون غیر نظامی کشته شده اند. اپیدمی "اسپانیایی" عمدتا توسط جنگ ایجاد شد که باعث انتقال و جهش افزوده شد. جنگ نیز ممکن است مرگ و میر ویروس را افزایش دهد. این اپیدمی 7 را به 50 میلیون نفر در سراسر جهان کشته است. نسل کشی و جنگ های ارمنی در روسیه و ترکیه مسلما از این جنگ رشد کرد، همانطور که جنگ جهانی دوم نیز به طور مسلم جنگیده بود. در نهایت، شمارش کل مرگ غیر ممکن است. اما ما می توانیم توجه داشته باشیم که این جنگ کشتار مستقیم و غیرمستقیم را در مقیاس وسیع تر انجام داد، که قتل مستقیم بین دو طرف کاملا نسبتا متعادل بود و اکنون تعداد زخمی های بازمانده بیشتر از کشته شدگان است.

این کشتار شدید و سریع بود که در فضایی بیش از 4 ساله قرار داشت و نه به اندازه اشغال عراق و افغانستان در قرن 21. اما مرگ های مستقیم بر روی ده ها تن از مردم پخش شد. بالاترین آمار مرگ و میر توسط ملت 1,773,300 در آلمان بود، به دنبال آن 1,700,000 در روسیه، 1,357,800 در فرانسه، 1,200,000 در اتریش-مجارستان، 908,371 در امپراتوری بریتانیا (در واقع بسیاری از کشورها) و 650,000 در ایتالیا، و تلفات دیگر کشور بالا نرفت 350,000 1.7 میلیون نفر کشته در آلمان از جمعیت 68 میلیون نفر گرفته شده است. 1.7 میلیون نفر کشته شده در روسیه از جمعیت 170 میلیون نفر گرفته شد. عراق در "آزادی" اخیر خود، تعداد مشابهی از زندگی را از دست داد، اما از جمعیت تنها 27 میلیون نفر بود. با این حال، به نوعی ما فکر می کنیم که جنگ جهانی اول به عنوان یک وحشت بی حد و حصر نسبتا حیرت انگیز و رهایی از عراق به عنوان یک تغییر رژیم است که خیلی خوب نیست و یا حتی به عنوان یک موفقیت درخشان.

جنگ جهانی دوم بدترین چیزی است که بشریت به خود در هر زمان نسبتا کوتاهی انجام داده است. با کنار گذاشتن عوارض ناشی از فاجعه بار و عواقب ناشی از آن، ممکن است هرگز بهبودی نداشته باشد (هرچقدر بیشتر نیروهای آمریکایی احتمالا آلمان یا ژاپن را ترک کنند)، تعداد مطلق کشته شده، بعضی از 50 به 70 میلیون نفر، به راحتی به لیست اضافه می شود. به عنوان یک درصد از جمعیت جهان کشته شده است، جنگ جهانی دوم تنها توسط سری های بسیار طولانی از رویدادهای مانند سقوط رم عبور می کند. تأثیر جنگ جهانی دوم در کشورهای مختلف به طرز چشمگیری متفاوت بود، که از 16 درصد جمعیت لهستان کشته شده بود و تا 0.01 درصد جمعیت عراق کشته شد. در مورد کشورهای 12 بیش از 5 درصد از جمعیت خود را در جنگ جهانی دوم از دست داده است. ژاپن درصد 3 را به 4 درصد کاهش داد. فرانسه و ایتالیا هر 1 درصد را از دست دادند. انگلیس کمتر از 1 درصد کاهش یافته است. ایالات متحده 0.3 درصد را از دست داد. نه کشور در جنگ جهانی دوم میلیون ها یا بیشتر جان خود را از دست دادند. از جمله کسانی بود که فرانسه، ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده نبودند. بنابراین جنگ اخیر در عراق برای عراق بدتر از تجربیات بسیاری از کشورها در جنگ جهانی دوم بود. ما همچنین می توانیم بدون هیچ گونه سایه ای از شک و تردید نتیجه بگیریم که آسیب های ناشی از جمعیت ملت ها چیزی نیست که تعداد فیلم های هالیوودی را نسبت به یک جنگ تعیین می کند.

ما با جنگ جهانی دوم وارد دوره ای شدیم که میزان تلفات غیرنظامی بیش از مرگ های نظامی است. در مورد 60 درصد به 70 درصد مرگ و میرها غیر نظامی بود، که شامل قربانیان بمبگذاری و سایر خشونتهای دیگر از قبیل مبارزات هولوکاست و پاک سازی قومی، و همچنین بیماری و قحطی است. (شما می توانید منابع متعددی را در صفحه "ویکی پدیا" در "تلفات جنگ جهانی دوم" پیدا کنید.) ما همچنین وارد دوره ای می شویم که کشتارها می توانند از یک طرف به شدت ناسازگاری داشته باشند. آنچه که آلمان به اتحاد جماهیر شوروی و لهستان انجام داد، و آنچه که ژاپن به چین انجام داد عمدتا از عمق درگذشت. به این ترتیب، متحدان پیروزی سهم بیشتری را متحمل شدند. ما همچنین وارد دوره ای شدیم که زخمی ها بیشتر از مرده ها و دوره ای است که مرگ و میر در آن بیشتر از خشونت است نه بیماری. ما در حال گسترش و گسترش حضور نظامی و عملیات نظامی در سراسر جهان هستیم و در حال افزایش است.

جنگ های کره ای که تا کنون رسما به پایان رسیده است، در سال های ابتدایی شدید خود، 1.5 تخمین زده شده به 2 میلیون غیرنظامی، شمال و جنوب، و همچنین نزدیک به یک میلیون نفر از نظامیان در سمت شمال و چین، یک چهارم میلیون یا بیشتر نظامی مرده از جنوب، 36,000 مرده از ایالات متحده، و تعداد بسیار کمتر از چندین کشور دیگر. ارتش زخمی شده به مراتب بیشتر از مرده نظامی بود. همانطور که در جنگ جهانی دوم، برخی از دو سوم موارد مرگ و میر غیر نظامی بود، و مرگ و میرهای ایالات متحده در مقایسه با دیگران کم بود. بر خلاف جنگ جهانی دوم، هیچ پیروزی وجود نداشت؛ این آغاز یک روند است که به پایان می رسد.

جنگ با ویتنام کره بود، اما بدتر. کمبود پیروزی مشابه و شمار مشابه تلفات ایالات متحده نیز وجود داشت، اما تعداد زیادی از مرگ ها برای افرادی که در میدان جنگ زندگی می کردند، وجود داشت. مرده های ایالات متحده به حساب 1.6 درصد از مرگ می پردازند. این در مقایسه با 0.3 درصد در عراق است. مطالعه 2008 توسط دانشکده پزشکی هاروارد و موسسه اندازه گیری بهداشت و ارزیابی بهداشت و درمان در دانشگاه واشنگتن تخمین زده می شود 3.8 میلیون مرگ و میر ناشی از جنگ، جنگ و غیر نظامی، شمال و جنوب در طول سال های ایالات متحده درگیر در ویتنام. مرگ و میر غیرنظامیان از مرگ و میرهای جنگی کمتری برخوردار است، که این میزان به حدود دو سوم کل مرگ و میرها مربوط می شود. زخمی ها به میزان زیاد بود و طبق پرونده های پزشکی ویتنامی جنوبی، یک سوم زنان و یک چهارم کودکان زیر سن 13 بودند. تلفات ایالات متحده شامل 58,000 کشته شد و 153,303 زخمی شد، به اضافه 2,489 از دست رفته. (پیشرفت های پزشکی به توضیح نسبت زخم ها به کشته ها کمک می کند؛ پیشرفت های پیشرفته پزشکی و زره پزشکی ممکن است به توضیح اینکه چرا مرگ در ایالات متحده در عراق مشابه میزان مرگ و میر در کره و ویتنام نبوده است.) 3.8 میلیون نفر از جمعیت 40 میلیون نفر تقریبا از دست دادن درصد 10 است و یا دو بار نفتی که به عراق داده شده است. جنگ به کشورهای همسایه رسیده است. بحران پناهندگان به وجود آمد. آسیب زیست محیطی و مرگ و میر ناشی از تاخیر، اغلب به دلیل عامل نارنجی، تا امروز ادامه دارد.

یک خیانت بزرگ

جنگ اخیر اخیر عراق، صرفا به لحاظ مرگ و میر، ممکن است به جنگ با ویتنام برسد، اما جزئیات دقیق این که چگونه این قتل انجام شد بسیار شبیه است، همانطور که در کشتن هر چیزی که نیک تورس نشان می دهد، حرکت می کند. اسناد حاشیه ای که تصمیمات سیاسی را از بالا به دست می آورد، به طور مداوم در طول یک سال به کشتار میلیونها غیرنظامی در ویتنام ادامه داد. بسیاری از کشتارها به وسیله دست یا با اسلحه یا توپخانه صورت می گرفت، اما سهم شیر در قالب 3.4 میلیون جنگنده ای بود که توسط هواپیماهای ویتنام و ایالات متحده بین 1965 و 1972 پرواز می کرد.

مشهور قتل عام من در ویتنام منحرف نبود. آشفتگی الگوی جنایتی که فراگیر است، فراگیر است که مجبور است خود را به عنوان یکی از بزرگی های بزرگ ببیند. به همین ترتیب، بی رحمانه و رسوایی های بی پایان در افغانستان و عراق تحریف ها نیست، گرچه نظامیان ایالات متحده آنها را به عنوان رخدادهای دمدمی مزاج تفسیر کرده اند که هیچ ارتباطی با راندگی عمومی جنگ ندارد.

"چیزی که حرکت می کند را بکش" دستور داد که به نیروهای آمریکایی در ویتنام تعلیم داده شود که با وحشی نژادپرستانه برای ویتنامی است. "آتش چرخشی درجه 360" یک فرماندهی بود که در خیابان های عراق به نیروهای آمریکایی داده شده بود و به همین ترتیب باعث تنفر شد و به همین ترتیب با خستگی فیزیکی پوشیده شد.

کودکان مرده در ویتنام، نظرات خود را چنین بیان کردند: "جادوگر سخت، آنها رشد می کنند تا VC". یکی از قاتلان آمریکایی هلی کوپتر در عراق در مورد "کشتار غصبی" در مورد کودکان مرده می گوید: "خب، این باعث اشتباه آنها در آوردن بچه هایشان است یک نبرد ". رابرت گیبس، مشاور ارشد پرزیدنت اوباما، در مورد یک آمریکایی 16 ساله که توسط یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در یمن کشته شد، اظهار نظر کرد:" من پیشنهاد می کنم که شما باید یک پدر بسیار مسئول مسئولیت داشته باشید اگر واقعا نگران خوب بودن است از فرزندان خود. "" آنها "به معنی خارجی یا مسلمان و یا فقط این مرد خاص است. قتل فرزند با عصبانیت با اشاره به پدرش توجیه می شود. در ویتنام، هر کسی که مرده بود، دشمن بود و گاهی اوقات سلاح بر آنها کاشته می شد. در جنگ های بدون سرنشین، هر مرد مرده، ستیزه جویان است و در عراق و افغانستان، اغلب سلاح ها بر روی قربانیان کاشته می شود (به IVAW.org/WinterSoldier مراجعه کنید). پس از آنکه نیروهای آمریکایی در یک حمله شبانه به افغانستان زنان باردار را کشتند، گلوله ها را با چاقو می کشیدند و قتل های اعضای خانواده های زنان را محکوم کردند. (نگاه کنید به Jeremy Scahill جنگهای کثیف)

ارتش ایالات متحده در جریان جنگ ویتنام از ادامه زندانیان به سوی کشتار زندانیان جلوگیری کرد، همانطور که جنگ فعلی از زندان به قتل رسیده است با تغییر رئیس جمهور از بوش تا اوباما. (نگاه کنید به فهرست کشتن راز "اثبات اصول اصول و اراده اوباما"، نیویورک تایمز، مه 29، 2012 است.) در ویتنام، همانطور که در عراق، قوانین تعامل تا زمانی که قوانین اجازه تیراندازی در هر چیزی که نقل مکان کردند، گسترش یافت. در ویتنام، همانطور که در عراق بود، ارتش آمریکا به دنبال ترساندن مردم به مردم بود. در ویتنام، همانطور که در افغانستان، کل روستاها حذف شدند.

در ویتنام، پناهندگان در اردوهای وحشیانه رنج می برند، در حالی که در افغانستان کودکان در یک اردوگاه پناهندگی در نزدیکی کابل منجمد شده اند. شکنجه در ویتنام رایج بود، از جمله حمل و نقل آب. اما در آن زمان هنوز در یک فیلم هالیوودی یا نمایش تلویزیونی به عنوان یک رویداد مثبت به تصویر کشیده نشده است. ناپلم، فسفر سفید، بمب های خوشه ای و سایر سلاح های به طور ناخوشایند و ممنوعه در ویتنام مورد استفاده قرار گرفت، زیرا آنها در جنگ جهانی با تروریسم قرار دارند. ویرانی زیست محیطی شدید بخشی از هر دو جنگ بود. تجاوز باند بخشی از هر دو جنگ بود. زخمی شدن جسد در هر دو جنگ معمول بود. بولدوزرها روستاهای مردم را در ویتنام مسطح کردند، نه بر خلاف آنچه بولدوزرهای آمریکایی اکنون به فلسطین می انجامند.

قتل عام غیرنظامیان در ویتنام، همانند عراق و افغانستان، تمایل به انتقام گرفتن بود. (به هر چیزی که توسط نیک تورس منتقل می شود را بکشید.) سلاح های جدید به نیروهای آمریکایی در ویتنام اجازه دادند تا فاصله های زیادی را بگذرانند، و عادت به تیراندازی اول و بررسی بعدا، یک عادت برای اعتصابات هواپیماهای بدون سرنشین است. تیم های خودمختار بر روی زمین و در هلیکوپتر ها "شکار" را برای بومیان برای کشتار در ویتنام به عنوان در افغانستان انجام دادند. و البته رهبران ویتنامی برای ترور هدف قرار گرفتند.

قربانیان ویتنامی که در برخی موارد شکنجه، کشته و زخمی شدن عزیزانشان را دیده اند، هنوز در دهه های بعد خشمگین هستند. محاسبه چقدر مدت طولانی چنین خشم در ملت هایی که در حال حاضر "آزاد شده اند" سخت نیست.

جنگ های اخیر

در طول قرن ها، با وقوع جنگ های بزرگتر که من توصیف کرده ام، با هم درگیر جنگ های کوچکتر شده اند. این جنگ ها بین خروج ایالات متحده از ویتنام و تهاجم ایالات متحده به عراق ادامه یافت. یک مثال از حمله 1983 به گرانادا است. گرانادا زندگی 45 و کوبا 25، ایالات متحده 19، با 119 ایالات متحده زخمی شده است. مثال دیگر حمله آمریکا به پاناما در 1989 است. پاناما بین 500 و 3,000 از بین رفته است، در حالی که ایالات متحده 23 زندگی را از دست داده است.

ایالات متحده در طول جنگ 1980 در جنگ با ایران به عراق کمک کرد. هر طرف صدها هزار نفر جان خود را از دست داد، و احتمالا ایران دو سوم مرگ و میر را از دست می دهد.

عملیات طوفان صحرا، 17 ژانویه 1991 - 28 فوریه 1991، برخی از عراقی های 103,000 را کشتند، از جمله غیرنظامیان 83,000. 258 آمریکایی ها را کشتند (آنها 0.25 درصد مرده ها را کشتند)، گرچه در سال های پس از آن بیماری ها و صدمات نشان داده شد. در پایان جنگ، 0.1 درصد از نیروهای شرکت کننده در ایالات متحده آمریکا کشته و یا زخمی شدند، اما 2002، 27.7 درصد جانبازان را به عنوان مرده یا زخمی عنوان کرد که بسیاری از آنها با سندرم جنگ خلیج شناخته شده بودند.

از سپتامبر 2013، جنگ ایالات متحده با افغانستان ادامه یافت و شکست ایالات متحده اجتناب ناپذیر بود. همانطور که در عراق نیز گفته می شود، داستان های زیادی درباره مرگ و تخریب به شمار می رود که چندین سال است - و در این مورد حداقل به آن چیزی که Zbigniew Brzezinski اعتراف کرد تلاش ایالات متحده برای تحریک حمله شوروی به 1979 بود. مرگ و میر ایالات متحده در افغانستان از زمان 2001 در مورد 2,000 و 10,000 زخمی شده است. علاوه بر این تعداد زیادی از سربازان با آسیب مغزی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) وجود دارد. طی چندین سال خودکشی مرگ و میر ناشی از مبارزه را از دست داده است. اما همانطور که در سایر جنگهای مدرن، ملت اشغالگر بیشترین آسیب و مرگ را متحمل شده است، از جمله در مورد 10,000، نیروهای امنیتی افغان، کشته شدگان، نیروهای 200 نیروهای ائتلاف شمالی کشته شدند و ده ها یا صدها هزار غیر نظامی کشته شدند و به تعداد صدها نفر نیز کشته شدند از هزاران یا میلیون نفر از نتایج خشونتطلبانه جنگ، از جمله انجماد، گرسنگی و بیماری، جان خود را از دست دادند. بحران پناهندگان افغانستان طی اشغال فعلی توسط میلیون ها نفر افزایش یافته است، در حالی که موشک های ایالات متحده در شمال پاکستان یک پناهنده دیگر 2.5 میلیون نفر ایجاد کرده اند.

مستندات مربوط به تمام آمار فوق را می توان در WarIsACrime.org/Iraq همراه با تجزیه و تحلیل مطالعات تلفات در عراق پیدا کرد که بیشترین میزان مرگ و میر ناشی از آن را در 1,455,590 قرار می دهد. این مرگ ها بالاتر از میزان مرگ و میر بالای 2003 است که پس از بدترین تحریم ها و طولانی ترین مبارزات بمب گذاری در تاریخ رخ داده است.

اعتصاب هواپيماهای بدون سرنشین آمريکا در پاکستان، يمن و سومالی، تعداد قابل توجهی از مرگ و ميرها را تقريبا همه آنها را از يک طرف توليد می کنند. این اعداد از TheBureauInvestigates.com آمده است:

پاکستان
حملات هواپیماهای بدون سرنشین سیا در پاکستان 2004-2013
اعتصابات کل ایالات متحده: 372
مجموع گزارش کشته شد: 2,566-3,570
افراد ملکی کشته شدند: 411-890
کودکان گزارش دادند: 167-197
مجموع گزارش شده زخمی: 1,182-1,485

یمن
عملیات پنهانی آمریکا در یمن 2002-2013
اعتصابات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تایید شده است: 46-56
مجموع گزارش کشته شد: 240-349
افراد ملکی کشته شدند: 14-49
کودکان گزارش دادند: 2
گزارش شده زخمی: 62-144
احتمال اعتصاب هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی: 80-99
مجموع گزارش کشته شد: 283-456
افراد ملکی کشته شدند: 23-48
کودکان گزارش دادند: 6-9
گزارش شده زخمی: 81-106
تمام عملیات پنهان دیگر ایالات متحده: 12-77
مجموع گزارش کشته شد: 148-377
افراد ملکی کشته شدند: 60-88
کودکان گزارش دادند: 25-26
گزارش شده زخمی: 22-111

سومالی
اقدام مخفی آمریکا در سومالی 2007-2013
اعتصاب هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا: 3-9
مجموع گزارش کشته شد: 7-27
افراد ملکی کشته شدند: 0-15
کودکان گزارش دادند: 0
گزارش شده زخمی: 2-24
تمام عملیات پنهان دیگر ایالات متحده: 7-14
مجموع گزارش کشته شد: 47-143
افراد ملکی کشته شدند: 7-42
کودکان گزارش دادند: 1-3
گزارش شده زخمی: 12-20

پایان بالا این تعداد کل 4,922 است، قابل توجهی نزدیک به شکل 4,700 که سناتور لیندزی گراهام ساخته شده است عمومی، بدون، اما توضیح داد که در آن او آن را دریافت. این ارقام بسیار مطلوب است به عملیات آزادی عراق (بدان معنی است که آنها کوچکتر است)، اما این مقایسه ممکن است خطرناک باشد. دولت ایالات متحده جایگزین یک جنگ زمینی یا یک مبارزه با بمبگذاری سنتی با جنگ هواپیماهای بدون سرنشین در کشورهای بالاتر شد. این جنگ های هواپیمای بدون سرنشین را ایجاد کرد که در آن بدون در نظر گرفتن هواپیماهای بدون سرنشین امکان پذیر نبود، جنگ های زیادی ایجاد می شد. این جنگ های هواپیماهای بدون سرنشین را ایجاد کرد و در عین حال افزایش شغل گسترده ای در افغانستان انجام داد که دونده ها تنها یک عنصر بودند.

به نظر می رسد جنگ هایی که در جنگ با ملت جنگی پیشرو در زمین انجام می شود، بر اساس تعداد مرگ ها اندازه گیری شود، به نظر نمی رسد که جنگ به پایان برسد. اگر در آینده تنها جنگهای هواپیمای بدون سرنشین جنگید، این امر می تواند به کاهش شمار مرگ و میر کمک کند. اما این به معنای پایان دادن به جنگ نیست و به همین دلیل تضمین می کند که جنگ ها به هیچ وجه محدود نمی شود - جنگ هایی که بسیار حیوانات دشوار برای کنترل یک بار آغاز شده اند.

نمودار زیر نشان می دهد تعداد تخمینی از افرادی که در طول جنگ های بزرگ ایالات متحده کشته شده اند، از قدیمی ترین ها در سمت چپ تا تازه ترین ها در سمت راست. من جنگهای عمده را شامل می شدم و بسیاری از موارد بسیار کوچک را که هر دو زودتر و تازه تر بودند را ترک کردند. من جنگ علیه بومیان آمریکایی را شامل نشده بودم، عمدتا به این دلیل که آنها در طی مدت زمانی طولانی گسترش یافتند. من همچنین تحریم هایی را که بین جنگ خلیج فارس و جنگ عراق اتفاق افتاد، شامل نمی شد، هرچند مردم بیشتر از جنگ خلیج فارس کشته شدند. من فقط شامل انفجار نسبتا کوتاهی از کشتن است که ما معمولا جنگ می نامیم. و من شامل همه جانبه مرگ و میر، از جمله کشته شدگان در طول جنگ، اما نه اپیدمی پس از جنگ، و نه صدمات. مجروحانی که جان سالم به در جنگ در سمت چپ داشتند، تعداد کمی داشتند. زخمی ها بیشتر از مرده ها در جنگ در سمت راست بود.

نمودار زیر همان نمودار فوق را دارد، تنها با دو جنگ جهانی که حذف شده است. این دو جنگ در بسیاری از کشورهای مختلف رخ داده و در چنین مقیاس بسیار زیاد کشته شده اند، زیرا اگر آنها حذف شود، جنگ های دیگر مقایسه می شود. مراجع مشترک به جنگ داخلی به عنوان کشنده ترین جنگ ایالات متحده در هنگام نگاه کردن به این نمودار، به طور ناگهانی خاموش می شوند؛ این به این دلیل است که این نمودار بر خلاف اکثر رسانه های خبری ایالات متحده شامل مرگ های هر دو طرف جنگ های خارجی می شود. من سعی نکردم هر ستون را به جنگجویان و غیرنظامیان، عملی عملی و مشکوک به لحاظ دشوار و اخلاقی تقسیم کنم، اما این نکته اجتناب ناپذیری نشان می دهد که تلفات غیرنظامی به شدت در سمت راست نمودار وجود دارد. من همچنین آمریکا را از مرگ های خارجی جدا نکردم. انجام این کار باعث می شود که پنج جنگ به سمت چپ رنگ آمیزی شود یا به طور قابل توجهی رنگی باشد که نشان دهنده مرگ ایالات متحده است و پنج جنگ در سمت راست رنگ تقریبا کاملا رنگی است که نشان دهنده مرگ های خارجی است. جمع.

نمودار سوم، در صفحه بعد، نشان می دهد، نه تعداد مرگ و میر، اما درصد جمعیت کشته شد. ممکن است فرض بر این باشد که جنگ های قبلی، مرگ و میر کمتری را به دست آوردند زیرا جمعیت این کشورها کوچکتر بود. با این حال، هنگامی که ما برای جمعیت تنظیم می کنیم، نمودار خیلی تغییر نمی کند. جنگ های قبلی هنوز از جنگ های بعدی کمتر مرگبار هستند. جمعیت هایی که برای این محاسبه استفاده می شود، جمعیت جمعیت کشورهایی است که در آن جنگ ها جنگید: ایالات متحده برای انقلاب و جنگ داخلی، ایالات متحده و کانادا برای جنگ 1812، ایالات متحده و مکزیک برای آمریکایی مکزیکی جنگ، کوبا و پورتوریکو و گوام برای جنگ اسپانیائی آمریکایی، فیلیپین یا کره یا ویتنام برای جنگ هایی که نامهای این کشورها را دارند و عراق برای دو جنگ آخر.

شمارش دلار

وقتی آمریکایی ها "هزینه جنگ" را می شنوند، اغلب از دو چیز فکر می کنند: دلار و زندگی سربازان آمریکایی. در طول GWOT (جنگ جهانی در برابر ترور / تارا)، آمریکایی ها خواسته نشده اند فداکاری کنند، برای کاهش هزینه ها، پرداخت مالیات بیشتر و یا کمک به علت. در واقع آنها مالیات های خود را کاهش داده اند، به ویژه اگر درآمد بزرگی داشته باشند یا از جمعیت "افراد شرکت کننده" باشند. (تمرکز ثروت یک نتیجه مشترک از جنگ ها است و این جنگ ها هیچ استثنائی نیستند.) مردم آمریکا به جز وظیفه نظامی یا دیگر، به استثنای پیش نویس فقر و فریب کارکنان نظامی، طراحی شده است. اما این فقدان فداکاری به معنای هیچ هزینه مالی نیست. در زیر یک منو از جنگ های گذشته و برچسب های قیمت در 2011 دلار است. به نظر می رسد روند به طور عمده در جهت اشتباه حرکت می کند.

جنگ 1812 - 1.6 میلیارد دلار
جنگ انقلابی - 2.4 میلیارد دلار
جنگ مکزیک - 2.4 میلیارد دلار
جنگ اسپانیا و آمریکا - 9 میلیارد دلار
جنگ داخلی - 79.7 میلیارد دلار
خلیج فارس - 102 میلیارد دلار
جنگ جهانی اول - 334 میلیارد دلار
کره - 341 میلیارد دلار
افغانستان - 600 میلیارد دلار
ویتنام - 738 میلیارد دلار
عراق - 810 میلیارد دلار
کل پس از 9 سپتامبر - 11 تریلیون دلار
جنگ جهانی دوم - 4.1 تریلیون دلار

جوزف استیگلیتز و لیندا بیلمس در 2008 کل هزینه واقعی OIL (جنگ عراق) را به ترتیب سه تا پنج تریلیون محاسبه کردند (اکنون بیشتر از زمان جنگ، طولانی تر از انتظار می رود). این رقم شامل تاثیرات بر قیمت نفت، مراقبت های آینده جانبازان و فرصت های از دست رفته است.

پروژه "هزینه جنگ" دانشگاه براون با توجه به این که هزینه ایالات متحده برای جنگ با عراق به ارزش $ 2013 تریلیون است، در 2.2 مورد توجه قرار گرفت. چند کلیک به وب سایت خود، این را پیدا می کند: "مجموع هزینه های فدرال ایالات متحده در ارتباط با جنگ عراق، از طریق FY1.7، $ 2013 تریلیون بوده است. علاوه بر این، پرداخت های بهداشت و ناتوانی در آینده برای جانبازان مبلغ $ 590 میلیارد و جریمه پرداخت شده برای جنگ به مبلغ $ 3.9 تریلیون اضافه خواهد شد. "$ trilion $ 1.7 به اضافه $ trilion 0.59 برابر با $ trilion $ 2.2 قرار داده شده در عنوان از گزارش اضافی $ 1،000،000 تریلیون دلاری از دست رفته است. و حتی اگر براون اطلاعات خود را از نوشتههای لیندا بیلیس دریافت کند، ملاحظات متعددی را شامل می شود که در کتاب Bilmes 'و Stiglitz' The Three Trillion Dollar War شامل مهمترین تاثیر جنگ بر قیمت سوخت و تاثیر آن از فرصت های از دست رفته اضافه کردن کسانی که به $ 3.9 تریلیون در اینجا فهرست شده است، برآورد $ 6.19 به $ 3 تریلیون در کتاب Bilmes و Stiglitz را به عنوان "محافظه کار" به عنوان آنها گفت: این بود.

در حال حاضر اندازه گیری شده در دلار، همانطور که در مرگ و میر، جنگ هایی که بیشترین سرمایه گذاری در جنگ را انجام می دهند، هیچ روندهای طولانی مدت را به سمت ناپدید شدن نشان نمی دهند. در عوض، جنگ به نظر می رسد یک حضور ثابت، پایدار و در حال رشد است.

چه کسی جنگ را نابود می کند؟

بیشترین نفوذ، استدلال این است که جنگ از بین می رود، استیون پینکر در کتاب "فرشتگان بهتر طبیعت ما": چرا خشونت رد شده است. اما این یک بحث است که می تواند در اشکال مختلف در کار آکادمی های متعدد دانشگاهی غربی یافت شود.
جنگ، همانطور که در بالا دیده ایم، در واقع نمی گذرد. یکی از راه های پیشنهادی این است که این امر شامل جنگ با انواع دیگر خشونت باشد. به نظر می رسد مجازات اعدام به پایان رسیده است. به نظر می رسد تنبیه و شلاق زدن کودکان در بعضی از فرهنگ ها از بین می رود. و غیره اینها روندهای است که باید افراد را متقاعد سازد که من در بخش اول بالا ساخته ام: جنگ را می توان پایان داد. اما این روندها چیزی در مورد جنگ به پایان نرسیدند.

حساب داستانی جنگی که به نظر می رسد، تمدن غرب و سرمایه داری را به عنوان نیروهای صلح مورد توجه قرار می دهد. این کار عمدتا با درمان جنگ های غربی در کشورهای فقیر به عنوان گناه این ملت های فقیر انجام می شود. جنگ ایالات متحده در ویتنام گناه ویتنامی بود که به اندازه کافی روشن نیست که بتواند تسلیم شود. جنگ ایالات متحده در عراق با اعلام "انجام مأموریت" بوش پایان یافت و پس از آن جنگ "جنگ داخلی" و گسل عراقی های عقب مانده و فقدان سرمایه داری غربی بود. و غیره

از دست دادن این حساب، فشار بی وقفه برای جنگ های بیشتر در ایالات متحده، اسرائیل و سایر دولت ها است. رسانه های ایالات متحده به طور منظم درباره "جنگ بعدی" صحبت می کنند، به طوری که باید به تنهایی آن را داشته باشند. از دست دادن توسعه ناتو به یک نیروی مهاجم جهانی است. از دست دادن خطر ایجاد شده توسط گسترش فن آوری هسته ای است. گمشده روند فساد بزرگتر در انتخابات و حکومتداری و رشد و تقلیل سود سودآوری صنایع نظامی است. گمشده گسترش پایگاه ها و نیروهای ایالات متحده در کشورهای بیشتر است؛ و همچنین تحریکات ایالات متحده به سوی چین، کره شمالی، روسیه و ایران؛ افزایش هزینه های نظامی توسط چین و بسیاری دیگر از کشورها؛ و تصورات غلط درباره جنگ های گذشته از جمله جنگ اخیر در لیبی و پیشنهادی برای جنگ گسترده تر در سوریه.

جنگ ها، به نظر پینکر و مؤمنان دیگر در حال نابودی جنگ، در کشورهای فقیر و مسلمان رخ می دهد. پینکر نشان می دهد هیچ آگاهی از اینکه کشورهای ثروتمند مالیات می دهند و دیکتاتورهای خود را در کشورهای فقیر و یا گاهی اوقات "مداخله" می کنند با حذف این حمایت و رها کردن بمب همراه با آن. همچنین پینکر به ما می گوید که کشورهایی که احتمال جنگ در این کشور را دارند نیز هستند. پینکر می نویسد: "همانطور که همه می دانند، ایالات متحده هیچ ایدئولوژی ندارد." "سه مرگبار ترین درگیری های پس از جنگ، توسط رژیم های کمونیست چینی، کره ای و ویتنامی پرورش یافتند که متعهد متعصبانه برای از دست دادن مخالفان خود بودند." Pinker ادامه می یابد سرزنش مرگ و میر بالا در ویتنام در مورد تمایل ویتنامی ها به تعداد زیادی به جای تسلیم شدن، همانطور که فکر می کند باید داشته باشد.

جنگ ایالات متحده در عراق، در دیدگاه پینکر، هنگامی که رئیس جمهور جورج دبلیو بوش اعلام کرد "مأموریت انجام شده" به پایان رسید، از آنجایی که این موضوع جنگ داخلی بود، بنابراین علل جنگ داخلی را می توان از لحاظ کاستی های عراق تحلیل کرد. جامعه.
پینکر ادعا می کند که "خیلی سخت است که دموکراسی لیبرال را در کشورهای جهان در حال توسعه تحمیل کند که سبب خشونت، جنگ سالاران و تبهکاران قبیله نشین نشده است." در حقیقت این ممکن است، اما کجا شواهدی وجود دارد که دولت ایالات متحده تلاش کرده است؟ یا شواهدی مبنی بر اینکه ایالات متحده چنین دموکراسی دارد؟ یا اینکه ایالات متحده حق دارد که خواسته های خود را به ملت دیگری تحمیل کند؟

در اوایل این کتاب، Pinker یک جفت نمودار را ارائه می دهد که هدف آن نشان دادن آن است که به تناسب جمعیت، جنگ های بیشتری را نسبت به مردم در ایالت های مدرن به دست آورده اند. هیچکدام از قبایل قبیله ای قبیله ای که پیش از این از تاریخ 14,000 قبل از میلاد گذشته نیستند، به این معنی است که اکثریت قریب به وجود انسان وجود دارد. و این نمودارها لیست قبایل و افراد فردی را، نه جفت یا گروهی از آنها که در جنگ جنگیدند. فقدان جنگ از طریق بیشتر تاریخ بشری از معادله خارج می شود، آمارهای مشکوک برای جنگ های زودتر اشاره می شود؛ این آمار با جمعیت جهانی مقایسه می شود نه جمعیت قبیله ای که درگیر آن بوده اند و به طور قابل توجهی مرگ و میر ناشی از اخیر جنگ های ایالات متحده تنها مرگ ایالات متحده است. و آنها در برابر جمعيت آمريكا اندازه گيري شده اند و نه ملت مورد حمله قرار گرفته اند. در دیگر موارد، پینکر میزان مرگ و میرهای جنگی علیه جمعیت جهان را اندازه گیری می کند، که واقعا به ما در مورد میزان ویرانی در مناطقی که در آن جنگ ها جنگید، به ما اطلاع نمی دهد. او همچنین مرگ و میر غیر مستقیم یا تاخیری را از بین می برد. بنابراین سربازان آمریکایی در ویتنام کشته شده اند شمارش می شوند، اما کسانی که به آرامی توسط نماینده نارنجی یا PTSD کشته شدند، شمارش نمی شوند. البته اسباب و فلش هایی که در جنگ های باستانی استفاده می شد همان اثرات تاخیری را به عنوان عامل نارنجی نداشتند. پینکر به شمار می رود سربازان آمریکایی که در افغانستان کشته شده اند، اما شمار بیشتری که بعد از زخمی شدن و یا خودکشی می میرند.

پینکر اذعان می کند که خطر تکثیر هسته ای تنها در یک نوع بسیار شفاف و کامل است:

اگر کسی محاسبه میزان تخریباتی که ملتها واقعا به عنوان بخشی از چگونگی انجام آنها انجام داده اند، با توجه به ظرفیت مخرب در دسترس آنها، دهه های بعد از جنگ (بعد از جنگ جهانی دوم)، به میزان زیادی بیشتر می شود صلح آمیز از هر زمان در تاریخ.

بنابراین، ما صلح آمیز تر است، زیرا ما سلاح های مرگبار بیشتری ساخته ایم!

پیشرفت تمدن هم خوب است، زیرا پیشرفت می کند.

و با این حال، پس از همه چیز فانتزی محاسبه مسیر ما را به صلح، ما نگاه کنید و ببینید جنگ خونریزی از هر زمان قبل، و ماشین آلات در محل به دست آوردن بیشتر از آنها - ماشین آلات پذیرفته به عنوان غیر قابل انکار و یا به معنای واقعی کلمه بدون توجه.

جنگ های ما مانند جنگ های شما بد نیست

پینکر تنها نیست آخرین کتاب جارد دیاموند، جهان تا دیروز: آنچه که ما می توانیم از جوامع سنتی یاد بگیریم، نشان می دهد که مردم قبیله با جنگ دائمی زندگی می کنند. ریاضیات او به عنوان فازی به عنوان Pinker است. الماس مرگ ها را از جنگ در اوکیناوا در 1945 محاسبه می کند نه به عنوان یک درصد از اوکیناوا، بلکه به عنوان درصد از کل جمعیت ملل متحد، از جمله جمعیت ایالات متحده، جایی که جنگ در همه جنگ ها نبرد. با این آمار، الماس ادعا می کند که ثابت می کند که جنگ جهانی دوم مرگبارتر از خشونت در یک قبیله "غیر انسانی" است.

دانیل یونگ گلد هگن بدتر از جنگ: نسل کشی، از بین بردن و حمله به بشریت استدلال می کند که نسل کشی از جنگ و بدتر از جنگ متفاوت است. به این معنا، او بخش هایی از جنگ ها را بازنویسی می کند، مانند بمب گذاری در آمریکا از ژاپن و یا هولوکاست نازی ها، به عنوان جنگ غیرممکن است. بخشهایی از جنگهایی که در رده جنگ قرار دارند، توجیه میشوند. برای گلد هگن، جنگ علیه عراق عملا قتل عام بود، زیرا فقط این بود. حملات 9 / 11، به رغم مقیاس کوچکتر، به دلیل نسل کشی نسل کشی بودند. هنگامی که صدام حسین مردم عراق را کشت، این قتل عام بود، اما زمانی که ایالات متحده مردم عراق را کشت، توجیه شد. (گلد هگن در مورد کمک ایالات متحده به حسین در کشتن عراقی ها اظهار نظر نمی کند.)

گلد هگن استدلال می کند که پایان دادن به جنگ باید اولویت کمتری نسبت به پایان دادن به قتل عام باشد. اما بدون غریب غربی او، جنگ به نظر می رسد یک نوع قتل عام است. جنگ، در واقع، قابل قبول ترین، قابل احترام ترین و وسیع ترین شکل گسترش قتل عام است. ساختن جنگ غیرقابل قبول می تواند گامی بزرگ در جهت نابود کردن همه کشتن ها باشد. نگه داشتن جنگ به عنوان یک ابزار قانونی "قانونی"، تضمین می کند که قتل عام ادامه یابد. و بازبینی بیشتر آنچه که جنگ از جانب جنگ غیر نظامی انجام می دهد، به نحو چشمگیری نتوانسته است در مورد این که جنگ از بین رفته است.

"در جهان شرور وجود دارد"

واکنش مشترک به استدلال برای لغو جنگ است. "نه نه. شما باید بدانید که در جهان شرور است. جهان یک مکان خطرناک است. مردم بدی در جهان وجود دارد. "و غیره. عمل نشان دادن این قطعه آشکار از اطلاعات، پذیرش بسیار عمیقی از جنگ را به عنوان تنها پاسخ احتمالی به یک دچار مشکل می داند و اعتقاد کامل این است که جنگ خود چیزی شرورانه نیست. البته، مخالفان جنگ، معتقدند هیچ چیز شرور در جهان وجود ندارد. آنها فقط در آن دسته از جنگ قرار می گیرند، اگر نه در بالای آن.

پذیرش غیر منطقی جنگی است که جنگ را ادامه می دهد. هیلاری کلینتون، مبارزات انتخاباتی رییس جمهور، گفت که اگر ایران حمله اتمی به اسرائیل را آغاز کند، ایران "کاملا" را از بین خواهد برد. او گفت که این به معنای این تهدید به عنوان بازدارنده است. (در ویدیوی در WarIsACrime.org/Hillary مشاهده کنید.) در آن زمان، دولت ایران گفت، و سازمان های اطلاعاتی آمریکا گفته اند که ایران هیچ سلاح هسته ای و هیچ برنامه تسلیحات هسته ای ندارد. ایران انرژی هسته ای داشت، و ایالات متحده آن را چندین دهه پیش به پیش برد. مطمئنا، خنثی سازی نظری ایران از اسرائیل، همانطور که آمریکا از بین برده است، به همان اندازه بد است. اما ایالات متحده واقعا توانایی ایجاد سلاح هسته ای را در ایران دارد و بارها و بارها تهدید کرده است که هر دو خانه های سفیدپوست بوش و اوباما به خاطر عبارت «همه گزینه ها روی میز هستند.» آنها نباید بودن. چنین تهدیداتی نباید انجام شود. بحث ملل متحد باید از ما عقب بماند. این نوع گفت و گو باعث می شود که صلح برقرار شود تا واقعا با یک ملت دیگر ارتباط برقرار کند تا روابط را به سوی نقطه ای که هیچ ملتی تصور نمی کند که دیگران سلاح های وحشتناکی را توسعه می دهند و از آن استفاده کنند، روبه رو کند.

MIC

نویسندگان که جنگ را به پایان می رسانند و به عنوان یک پدیده جهانی سوم، تمایل دارند برخی از مهمترین عوامل کمک کننده به جنگ را از دست بدهند، از جمله آنهایی که عبارت «مجتمع صنعتی نظامی» را شامل می شوند. این عوامل عبارتند از: مهارت تبلیغ کنندگان، رشوه خواری باز و فساد سیاست های ما و انحراف و فقر سیستم های تعلیم و تربیه و سرگرمی و مدنی ما که بسیاری از مردم ایالات متحده را حمایت می کنند و بسیاری از دیگران، به رغم دهه های گذشته، به تحمل وضعیت دائمی جنگ در جستجوی دشمنان و سود تظاهرات طولانی که دستگاه جنگی ما را کم امنیت می کند، اقتصاد ما را تخریب می کند، حقوق ما را از بین می برد، محیط زیست ما را تضعیف می کند، درآمد ما را به سمت بالا بالا می برد، اخلاق ما را تخریب می کند، و به ثروتمندترین ملت روی زمین، ، آزادی و توانایی دنبال کردن شادی.

هیچ کدام از این عوامل غیرقابل تحمل نیست، اما اگر ما راه صلح را تصور کنیم، ما را تحریم نمی کند، ما با استفاده از بمب های خوشه ای و اعمال ناپالم برای جلوگیری از ظلم های ابتدایی، اعمال ما را به سمت بیگانگان عقب مانده تحمیل خواهیم کرد.

مجتمع صنعتی نظامی یک موتور جنگی است. این می تواند از بین برود یا تبدیل شود، اما بدون توقف فشار تولید نیروهای خود را متوقف نخواهد کرد. و این نمی خواهد متوقف شود، فقط به این دلیل که ما به این واقعیت پی می بریم که ما واقعا واقعا دوست داریم آن را متوقف کنیم. کار لازم است.

چند سال پیش، رادیو دولتی ملی مصاحبه با یک مدیر اجرایی سلاح. وی در پاسخ به این سوال که اگر اشغال افغانستان به شدت سودآور افغانستان پایان یابد، چه کار می کند، او پاسخ داد که امیدوار است که اشغال لیبی باشد. او به وضوح شوخی بود. و او آرزوی خود را دریافت نکرده است. اما جوک ها از هیچ جا نمی آیند اگر او در مورد کودکان سرپرستی یا نژادپرستی حرف زده بود، نظراتش پخش نمی شد. شوخی در مورد یک جنگ جدید در فرهنگ ما به عنوان یک شوخی مناسب پذیرفته شده است. در مقابل، جنگ خشونت آمیز به عنوان عقب مانده و نامطلوب فقط انجام نشده است، و ممکن است غیر قابل درک، و نه نامعلوم. ما راه زیادی برای رفتن داریم.

پاسخ 2

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی