جنگ امنیت را به ارمغان نمی آورد

جنگ امنیت ایجاد نمی کند و پایدار نیست: فصل 11 کتاب "جنگ دروغ است" نوشته دیوید سوانسون

جنگ نه امنیت را به ارمغان می آورد و هم ثبات ندارد

حوادث تروریستی در طول و در پاسخ به "جنگ علیه تروریسم" افزایش یافته است. این نباید ما را شوکه کند. جنگ تاریخ سرسختی جنگ و نه صلح دارد. در جامعه فعلی ما، جنگ اکنون هنجار است و آمادگی ابدی برای جنگ با ترس گسترده ای که شایسته آن نیست، مشاهده نمی شود.

هنگامی که یک فشار عمومی شروع به راه اندازی یک جنگ جدید می کند یا زمانی که کشف کنیم که جنگ بی سر و صدا بدون در نظر گرفتن قانون اساسی و یا ما مردم، شرایط جدیدی از جنگ به وجود نمی آید به طور معنی داری از وجود عادی ما متفاوت است. ما مجبور نیستیم ارتش را از ابتدا بسازیم. ما یک ارتش دائمی داریم در حقیقت ما ارتش را در بسیاری از گوشه های جهان ایستاده ایم، این واقعیت که احتمالا نیازی به جنگ جدید ندارد. ما مجبور نیستیم منابع مالی را برای جنگ بیاوریم. ما به طور منظم بیش از نیمی از مخارج عمومی خود را به ارتش می اندازیم و هر تریلیون اضافی پیدا می شود و یا قرض گرفته می شود - هیچ سوالی مطرح نمی شود.

ما همچنین در ذهنمان جنگ داریم. این در شهرهای ما، در سرگرمی های ما، در محل کار ما و همه اطراف ماست. پایگاه های همه جا وجود دارد، سربازان نظامی، رویدادهای روز Memorial Day، رویدادهای روزهای جانبازان، رویدادهای روز Patriots Day، تخفیف برای سربازان، صندوق درایو برای سربازان، پذیرش فرودگاه برای سربازان، تبلیغات استخدام، دفاتر استخدام، اتومبیل های مسابقه ای با حمایت ارتش، کنسرت های گروه نظامی. جنگ در اسباب بازی های ما، فیلم های ما، نمایش های تلویزیونی ما است. و این بخش بزرگی از اقتصاد ما و موسسات آموزش عالی ما است. من یک داستان روزنامه در مورد یک خانواده که از ویرجینیا بیچ به خاطر سر و صدای بی پایان هواپیماهای نظامی جان خود را از دست داد، خواند. آنها فقط یک مزرعه را در حومه خریداری کردند تا بدانند که ارتش می تواند یک فرودگاه جدید را در کنار آن باز کند. اگر واقعا می خواستی از ارتش در ایالات متحده بیرون بیایید، کجا بروید؟ فقط سعی کنید از طریق یک روز بدون تماس با ارتش از آن استفاده کنید. نمی توان انجام داد. و تقریبا همه چیز غیر نظامی که ممکن است با آن ارتباط برقرار کنید عمیقا در ارتش درگیر است.

همانطور که نیک تورس مستند کرده است، مگر اینکه شما محلی و غیر شرکتی خریداری کنید، تقریبا غیرممکن است که خریداری یا استفاده از محصولی از هر نوع در ایالات متحده که توسط پیمانکار پنتاگون تولید نمی شود، باشد. در حقیقت، من این را در رایانه اپل تایپ می کنم و اپل یک پیمانکار بزرگ پنتاگون است. اما پس از آن، آی بی ام است. بنابراین بسیاری از شرکت های مادر بزرگ ترین فروشگاه های مواد غذایی و نوشیدنی و قهوه خانه ها را می بینم. استارباکس یک تامین کننده نظامی بزرگ است، حتی در گوانتانامو نیز فروشگاهی است. Starbucks از حضور خود در جزیره شکنجه دفاع می کند و ادعا می کند که در آنجا موضع سیاسی نگرفتن نیست، در حالیکه رفتار معمولی آمریکا به طور معمول وجود دارد. در واقع. نه تنها دفاتر تولید سلاح های سنتی در حال حاضر در کنار نمایندگی مجاز و فروش خودرو و اتصالات همبرگر در تعداد زیادی از مراکز بازار حومه شهر های آمریکایی یافت می شوند، اما نمایندگی های خودرو و مفاصل برگر متعلق به شرکت هایی هستند که هزینه های پنتاگون را هدایت می کنند، همانطور که رسانه ها شما در مورد این.

منابع مالی و مشاوره در فیلم های هالیوود، Hummers سوپر هومر با مدل های سکسی برای نمایشگاه های تجاری ارسال می کنند، پاداش های 150,000 را امضا می کنند و پیشاپیش و در جریان رویدادهای مهم ورزشی احترام می گذارند. شرکت های سلاح، که تنها مشتری احتمالی در این کشور یک دولت است که هرگز به مردم ما گوش نمی دهد، به طور گسترده ای به عنوان شرکت های بیمه آبجو یا خودرو تبلیغ می کنند. از طریق نفوذ در هر گوشه ای از کشور ما، جنگ به نظر می رسد طبیعی، عاقلانه، امن و پایدار است. ما تصور می کنیم که جنگ از ما محافظت می کند، که می تواند به طور نامحدود ادامه یابد بدون اینکه این سیاره را جایگزین یک زندگی غیرمنتظره برای زندگی کند و این یک ارائه دهنده شایسته شغلی و منافع اقتصادی است. ما فرض می کنیم که جنگ و امپراطوری برای حفظ شیوه زندگی عجیب و غریب و یا حتی شیوه زندگی مبارزه کنیم. این بدان معنا نیست که جنگ به هر دلیلی ما را به خطر می اندازد و در عوض هیچ سود منفی را به وجود نمی آورد. این نمی تواند برای همیشه بدون فاجعه هسته ای، فروپاشی زیست محیطی یا انفجار اقتصادی ادامه یابد.

بخش: CATASTROPHE هسته ای

تد دیلی در کتاب آخرالزمان هرگز نگفته است: راه را برای دنیای بدون سلاح هسته ای، که می توانیم برای کاهش و از بین بردن سلاح های هسته ای یا نابودی تمام زندگی روی زمین، انتخاب کنیم. راه سوم وجود ندارد. به همین دلیل است

تا زمانی که سلاح های هسته ای وجود داشته باشند، احتمال دارد که آنها گسترش یابد. و تا زمانی که آنها گسترش یابد میزان گسترش آن احتمالا افزایش خواهد یافت. این به این دلیل است که تا زمانی که برخی از ایالت ها سلاح های هسته ای داشته باشند، کشورهای دیگر به آنها احترام خواهند گذاشت. تعداد کشورهای هسته ای از زمان پایان جنگ سرد از شش تا نه برابر افزایش یافته است. این تعداد به احتمال زیاد بالا می رود، زیرا اکنون حداقل نه مکان وجود دارد که دولت غیر هسته ای می تواند برای دسترسی به فن آوری و مواد، و در حال حاضر بیشتر کشورهای همسایه هسته ای. علیرغم عقب ماندگی های بسیاری، کشورهای دیگر تصمیم می گیرند که انرژی هسته ای را توسعه دهند، زیرا آنها به ساخت سلاح های هسته ای نزدیک تر می شوند، اگر تصمیم بگیرند این کار را انجام دهند.

تا زمانی که سلاح های هسته ای وجود داشته باشد ، احتمال دارد که یک فاجعه هسته ای دیر یا زود اتفاق بیفتد و هرچه سلاح ها بیشتر شود ، فاجعه زودتر اتفاق می افتد. ده ها اگر نه صدها مورد از دست رفته نزدیک وجود داشته است ، مواردی که تصادف ، گیجی ، سوund تفاهم و / یا ماشین گرایی غیر منطقی تقریباً جهان را نابود کرده است. در سال 1980 ، زبیگنیو برژینسکی در راه بیدار کردن رئیس جمهور جیمی کارتر بود تا به او بگوید اتحادیه جماهیر شوروی 220 موشک پرتاب کرده است وقتی که وی فهمید شخصی بازی جنگی را وارد سیستم رایانه کرده است. در سال 1983 یک سرهنگ دوم اتحاد جماهیر شوروی رایانه خود را مشاهده کرد که ایالات متحده به او موشک پرتاب کرده است. او به اندازه کافی در پاسخ دادن مردد بود و متوجه شد که این یک اشتباه است. در سال 1995 ، بوریس یلتسین ، رئیس جمهور روسیه هشت دقیقه را متقاعد کرد که ایالات متحده حمله هسته ای را آغاز کرده است. سه دقیقه قبل از حمله و نابودی جهان ، او فهمید که پرتاب ماهواره ای هواشناسی بوده است. تصادفات همیشه بیشتر از اقدامات خصمانه است. پنجاه و شش سال قبل از آنکه تروریست ها برای سقوط هواپیماها به مرکز تجارت جهانی درگیر شوند ، ارتش آمریکا به طور تصادفی هواپیمای خود را به داخل ساختمان امپایر استیت برد. در سال 2007 ، شش موشک هسته ای مسلح ایالات متحده به طور تصادفی یا عمدی مفقود اعلام شدند ، در موقعیت پرتاب هواپیما قرار گرفتند و در سراسر کشور پرواز کردند. هرچه جهان شاهد نادیده گرفتن های بیشتری باشد ، به احتمال زیاد ما شاهد شلیک واقعی سلاح هسته ای خواهیم بود که سایر ملتها به آن پاسخ خواهند داد. و تمام زندگی در کره زمین از بین خواهد رفت.

این یک مورد نیست: "اگر اسلحه غیرقانونی بود، فقط مجرمان اسلحه دارند". بیشتر ملت هایی که دارای مواد منفجره هستند و بیشتر از آنها استفاده می شود، بیشتر احتمال دارد که یک تروریست تامین کننده پیدا کند. واقعیت این است که ملت های هسته ای با استفاده از آن مقابله می کنند هیچ ترسی برای تروریست هایی که می خواهند آنها را بدست آورند و از آنها استفاده کنند بازدارنده است. در واقع، تنها کسی که می خواهد خودکشی کند و بقیه جهان را در همان زمان بکشد، می تواند از سلاح های هسته ای استفاده کند.

سیاست ایالات متحده از اعتصاب اولیه ممکن است یک سیاست خودکشی باشد، سیاستی که کشورهای دیگر را مجبور به خرید مواد مخدر در دفاع می کند. این همچنین نقض پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای است، همچنین شکست ما برای خلع سلاح چند جانبه (نه فقط دو جانبه) و حذف (و نه فقط کاهش) سلاح های هسته ای است.

هیچ گونه توافقی در از بین بردن سلاح های هسته ای وجود ندارد، زیرا آنها به ایمنی ما کمک نمی کند. آنها هیچ گاه حملات تروریستی توسط بازیگران غیر دولتی را نمی پذیرند. آنها همچنین نمی توانند به توانایی ارتش ما برای جلوگیری از حمله به ملت ها با توجه به توانایی ایالات متحده در از بین بردن هر چیزی در هر زمان با سلاح های غیر هسته ای اضافه کنند. Nukes نیز جنگ را برنده نمی کند، همان طور که می توان از این واقعیت اشاره کرد که ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، انگلستان، فرانسه و چین تمام جنگ ها علیه قدرت های غیر هسته ای را در حالی که دارای مواد هسته ای است، از دست دادند. همچنین، در صورت جنگ جهانی هسته ای، هر مقدار شگفت انگیزی از سلاح ها از ایالات متحده به هیچ وجه از آخرالزمان محافظت نمی کند.

با این حال، محاسبه می تواند برای کشورهای کوچک بسیار متفاوت است. کره شمالی سلاح های هسته ای را به دست آورده است و به این ترتیب، از طرف ایالات متحده به شدت کاهش می یابد. از سوی دیگر، ایران مواد منفجره را خریداری نکرده و تحت تهدید مستمر قرار دارد. Nukes به معنای حفاظت از یک کشور کوچکتر است. اما تصمیم به نظر می رسد منطقی برای تبدیل شدن به یک کشور هسته ای تنها احتمال کودتا، یا جنگ داخلی، یا افزایش جنگ، یا خطای مکانیکی یا جاذبه خشم در جهان را که همه ما را متوقف می کند، افزایش می دهد.

بازرسی های سلاح بسیار موفقیت آمیز بوده است، از جمله در عراق قبل از حمله 2003. مشکل در این مورد این بود که بازرسی ها نادیده گرفته شد. حتی با استفاده از بازرسی های سیا به عنوان فرصتی برای جاسوسی و تلاش برای تحریک کودتایی، و با دولت عراق متقاعد شد که همکاری آن را در برابر یک کشور متعهد به سرنگونی آن به دست نخواهد آورد، بازرسی ها هنوز هم کار می کنند. بازرسی های بین المللی از همه کشورها، از جمله ما، نیز می تواند کار کند. مطمئنا ایالات متحده برای دو برابر کردن استانداردها استفاده می شود. درست است که همه کشورهای دیگر را چک کنیم، نه فقط ما. اما ما نیز زندگی می کنیم. دالی از انتخاب ما استفاده می کند:

"بله، بازرسی های بین المللی در اینجا تحت حاکمیت ما قرار می گیرند. اما انفجار بمب اتمی در اینجا نیز حاکمیت ما را تحت تاثیر قرار می دهد. تنها سوال این است که کدام یک از این دو نفوذ، ما کمتر کشنده هستیم. "

پاسخ روشن نیست، اما باید باشد.

اگر ما می خواهیم از انفجار هسته ای ایمن باشیم، باید از نیروگاه های هسته ای و همچنین موشک های هسته ای و زیردریایی خلاص شویم. از زمانی که رئیس جمهور آیزنهاور در مورد "اتم برای صلح" صحبت کرد، ما درباره مزایای قابل توجهی از تابش هسته ای شنیده ایم. هیچ کدام از آنها با معایب رقابت نمی کنند. یک نیروگاه هسته ای می تواند به راحتی توسط یک تروریست منفجر شود، در یک عمل که هواپیما را به یک ساختمان تبدیل می کند، به نظر می رسد تقریبا بی اهمیت است. انرژی هسته ای، بر خلاف انرژی خورشیدی یا باد یا هر منبع دیگر، نیازمند برنامه تخلیه ای است، اهداف تروریستی و زباله های سمی را که همیشه برای همیشه می ماند، ایجاد نمی کند، می تواند بیمه های خصوصی یا سرمایه گذاران خصوصی را که مایل به برداشتن آن هستند پیدا کند و باید توسط خزانه عمومی ایران، اسرائیل و ایالات متحده همه تجهیزات هسته ای را در عراق بمباران کرده اند. چه سیاست منطقی، امکانات را با بسیاری از مشکلات دیگر ایجاد می کند که اهداف بمب گذاری را نیز دنبال می کنند؟ ما انرژی هسته ای نداریم.

ما ممکن است قادر به زنده ماندن در یک سیاره با انرژی هسته ای در دسترس در هر نقطه از آن. مشکل با اجازه دادن به ملت ها برای به دست آوردن قدرت هسته ای، اما نه سلاح های هسته ای، این است که نخستین کشور را به یک کشور نزدیک تر می کند. یک کشور که احساس تهدید می کند ممکن است بر این باور باشد که سلاح های هسته ای تنها حفاظت آن است و ممکن است انرژی هسته ای را به دست آورد تا یک قدم نزدیک به بمب باشد. اما تهدید جهانی برنامه اتمی انرژی هسته ای را به عنوان یک تهدید کننده جهانی می بیند، حتی اگر قانونی باشد و تهدید کننده تر شود. این یک چرخه ای است که تسلیحات هسته ای را تسهیل می کند. و ما می دانیم که کجا هدایت می شود.

زرادخانه غول پیکر هسته ای در برابر تروریسم محافظت نمی کند، اما یک قاتل انتحاری با یک بمب هسته ای می تواند آرماگدون را آغاز کند. در ماه مه 2010، یک مرد سعی کرد یک بمب را در میدان تایمز، نیویورک سیتی بکشد. این یک بمب هسته ای نبود، اما قابل تصور بود که این ممکن بود که پدر پدرش یک بار مسئول حفاظت از سلاح های هسته ای در پاکستان بود. اسامه بن لادن در ماه نوامبر 2001 گفت

"اگر ایالات متحده جرأت می کند که ما را با سلاح های هسته ای یا شیمیایی به ما حمله کند، اعلام می کنیم که ما با استفاده از همان نوع سلاح اقدام به تلافی می کنیم. در ایالات متحده و ژاپن و ایالات متحده که صدها هزار نفر را کشته اند، ایالات متحده اقدامات خود را به عنوان یک جرم محسوب نمی کند. "

اگر گروه های غیر دولتی شروع به پیوستن به لیست نهادهای ذخیره کننده هسته ای کنند ، حتی اگر همه به جز ایالات متحده سوگند یاد کنند که اول حمله نکنند ، احتمال حادثه به طرز چشمگیری افزایش می یابد. و یک اعتصاب یا یک حادثه می تواند به راحتی تشدید را شروع کند. در 17 اکتبر 2007 ، پس از آنکه ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه ادعاهای ایالات متحده مبنی بر تولید سلاح هسته ای توسط ایران را رد کرد ، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش چشم انداز "جنگ جهانی سوم" را مطرح کرد. هر زمان طوفان یا نشت نفت اتفاق می افتد ، موارد زیادی وجود دارد که من به آنها گفتم. وقتی هولوکاست هسته ای اتفاق بیفتد ، کسی باقی نمی ماند که بگوید "من به تو هشدار دادم" یا اینکه آن را بشنود.

بخش: کلاپس محیط زیست

محیطی که ما می دانیم جنگ هسته ای را تحمل نمی کند. همچنین ممکن است جنگ "متعارف" را ادامه ندهد، که به معنی نوع جنگهایی است که ما در حال حاضر در دست داریم. آسیب شدید در حال حاضر توسط جنگ و تحقیق، آزمایش و تولید انجام شده در آماده سازی برای جنگ انجام شده است. حداقل از آنجایی که رومی ها در زمان جنگ سوم خاوری، نمک روی زمین های کارتاژیان را کشتند، جنگ ها به طور عام و عمدتا به عنوان یک اثر جانبی بی پروا آسیب دیدند.

ژنرال فیلیپ شریدان، در جنگ داخلی در ویرجینیا، زمین های کشاورزی را نابود کرد، به منظور از بین بردن بومیان آمریکایی ها برای رزرو کردن، گله های آمریکایی بیسون را نابود کرد. جنگ جهانی اول زمین اروپایی را نابود کرد با ترانشه ها و گاز سمی. در طی جنگ جهانی دوم، نروژی ها در حوالی هایشان زمین لغزش ها را آغاز کردند، در حالی که هلند یک سوم از زمین های کشاورزی خود را سد کرد، آلمانی ها جنگل های چک را نابود کردند و جنگل های انگلیسی در آلمان و فرانسه سوزانده شدند.

جنگ ها در سال های اخیر باعث شده تا مناطق وسیعی غیرقابل سکونت شوند و ده ها میلیون پناهنده ایجاد کنند. به گفته جنیفر لینگ از دانشکده پزشکی هاروارد ، جنگ "رقابتی برای بیماری عفونی به عنوان یک دلیل جهانی برای مرگ و میر است." Leaning تأثیرات زیست محیطی جنگ را به چهار حوزه تقسیم می کند: "تولید و آزمایش سلاح های هسته ای ، بمباران هوایی و دریایی زمین ، پراکندگی و تداوم مین های زمینی و مواد منفجره دفن شده ، و استفاده یا ذخیره مواد دفع کننده سموم نظامی ، سموم و مواد زائد".

آزمایش سلاح های هسته ای توسط ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شامل حداقل 423 آزمایش اتمسفر بین سالهای 1945 و 1957 و 1,400 آزمایش زیر زمینی بین سالهای 1957 و 1989 بوده است. خسارت ناشی از این تشعشعات هنوز کاملاً مشخص نیست ، اما همچنان در حال گسترش است ، مانند ما دانش گذشته تحقیقات جدید در سال 2009 نشان داد که آزمایش های هسته ای چین بین سالهای 1964 و 1996 بیشتر از آزمایش هسته ای سایر کشورها باعث کشته شدن افراد شد. جون تاکادا ، یک فیزیکدان ژاپنی ، محاسبه کرد که حداکثر 1.48 میلیون نفر در معرض عواملی قرار گرفتند و 190,000 نفر ممکن است در اثر بیماری های مرتبط با تابش حاصل از آزمایش های چینی مرده باشند. در ایالات متحده ، آزمایش در دهه 1950 منجر به ناگفته های هزاران نفر مرگ و میر ناشی از سرطان در نوادا ، یوتا و آریزونا شد ، مناطقی که در پایین ترین حد آزمایش قرار دارند.

در سال 1955 ، جان وین ، ستاره سینما ، كه با انتخاب تصمیم برای ساختن فیلم های ستایش كننده جنگ ، از شركت در جنگ جهانی دوم اجتناب كرد ، تصمیم گرفت كه باید نقش چنگیز خان را بازی كند. فاتح در یوتا فیلمبرداری شد و فاتح فتح شد. در اوایل دهه 220 ، از بین 1980 نفری که روی این فیلم کار می کردند ، 91 نفر از آنها به سرطان مبتلا شده بودند و 46 نفر در اثر آن جان خود را از دست داده بودند ، از جمله جان وین ، سوزان هیوارد ، اگنس مورهد و کارگردان دیک پاول. آمار نشان می دهد که 30 نفر از 220 نفر ممکن است به طور معمول به سرطان مبتلا شده باشند ، نه 91 مورد. در سال 1953 ارتش 11 بمب اتمی را در نزدیکی نوادا آزمایش کرده بود و تا دهه 1980 نیمی از ساکنان سنت جورج ، یوتا ، محل فیلمبرداری ، سرطان. شما می توانید از جنگ فرار کنید ، اما نمی توانید پنهان شوید.

ارتش می داند که انفجارات هسته ای آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد و نتایج را تحت تأثیر قرار می دهد که به طور موثر در آزمایش های انسانی دخیل هستند. در مطالعات متعددی دیگر در طول و در دهه های پس از جنگ جهانی دوم، با نقض کد Nurnberg از 1947، ارتش و سیا، جانبازان، زندانیان، فقرا، افراد معلول ذهنی و سایر جمعیت را به آزمایش های انسانی برای هدف از آزمایش سلاح های هسته ای، شیمیایی و بیولوژیکی، و همچنین مواد مخدر مانند LSD، که ایالات متحده تا به حال به عنوان هوا و مواد غذایی از کل روستای فرانسوی در 1951 قرار داده است، با نتایج وحشتناک و مرگبار.

گزارش تهیه شده در 1994 برای کمیته امور جانبازان سنا ایالات متحده آغاز می شود:

"در طول سال های اخیر 50، صدها هزار نفر از پرسنل نظامی در آزمایش های انسانی و دیگر مواجهه های عمدی توسط وزارت دفاع (DOD)، اغلب بدون دانش یا رضایت نظامی، مشارکت داشته اند. در برخی موارد، سربازانی که موافقت کردند که به عنوان افراد انسانی خدمت کنند، خود را در آزمایش هایی کاملا متفاوت از آنچه که در آن زمان داوطلب شده بودند، شرکت می کردند. به عنوان مثال، هزاران جانباز جنگ جهانی دوم که در ابتدا داوطلب "لباس لباس تابستانی" را در ازای زمان ترک اضافی داوطلب کردند، در اتاق های گاز خود قرار گرفتند تا اثرات گاز خردل و لویزیت را آزمایش کنند. علاوه بر این، سربازان بعضی اوقات توسط افسران فرمانده به "داوطلب" برای شرکت در پژوهش یا عواقب ناگوار مواجه شدند. به عنوان مثال، چندین سرباز جنگجوی خلیج فارس که مصاحبه شده با کارکنان کمیته گزارش دادند که آنها دستور داده شده که واکسن های آزمایشی را در حین عملیات سپر صحرا و یا در صورت مواجه شدن با زندان "مورد استفاده قرار دهند."

گزارش کامل شامل شکایات متعدد در مورد پنهان کاری ارتش است و نشان می دهد که یافته های آن فقط می تواند سطح آنچه که پنهان شده اند را از بین ببرد.

در 1993، وزیر انرژی ایالات متحده سوابق آزمایشات ایالات متحده در مورد پلوتونیوم را در مورد قربانیان ناخواسته ایالات متحده بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم منتشر کرد. نیوزویک در ماه دسامبر 27، 1993 اعلام کرد:

دانشمندان که این آزمایشات را پیش از این انجام داده بودند مطمئنا دلیلی منطقی داشتند: مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی، ترس از جنگ هسته ای هسته ای، نیاز فوری به باز کردن تمام اسرار اتم، برای اهداف نظامی و پزشکی ".

آه، خوب، این هم درست است.

سایت های تولید سلاح های هسته ای در واشنگتن، تنسی، کلرادو، جورجیا و جاهای دیگر، محیط اطراف و همچنین کارمندانشان را مسموم کرده اند، بیش از 3,000 که از 2000 جبران خسارت می شوند. وقتی کتاب 2009-2010 من را به بیش از شهرهای 50 در سراسر کشور برد، من تعجب کردم که بسیاری از گروه های صلح در شهر پس از شهر متمرکز بر متوقف ساختن آسیب های کارخانه های سلاح های محلی در محیط زیست و کارگرانشان با یارانه های دولت های محلی حتی بیش از آنکه متمرکز بر توقف جنگ در عراق و افغانستان بود.

شهروندان فعال اخیرا در کانزاس سیتی به تأخیر افتاده و به دنبال جابجایی و گسترش یک کارخانه مهم سلاح هستند. به نظر می رسد رئیس جمهور هری ترومن، که نام خود را با مخالفت با زباله های سلاح ساخته است، یک کارخانه را به خانه بازگرداند که زمین و آب را بیش از سال های 60 آلوده کرده است و در حال حاضر بخش های تولیدی برای ابزارهای مرگ تنها توسط ترومن استفاده می شود. کارخانه خصوصی که تحت مالحظه مالیات قرار دارد، احتمالا همچنان تولید خواهد کرد، اما در مقیاس بزرگ، 85 درصد اجزای سلاح هسته ای.

من چندین فعال محلی را در اعتراض به دروازه های کارخانه پیوستم، مانند اعتراضاتی که من در سایت های نبراسکا و تنسی انجام دادم، و پشتیبانی از افرادی که رانندگی می کردند، فوق العاده بود: واکنش های مثبت بیشتری نسبت به منفی. یک مرد که ماشینش را با نور متوقف کرد، به ما گفت که مادربزرگش پس از بمب گذاری در آنجا در 1960s از سرطان رنج می برد. موریس کاپلند، که بخشی از اعتراض ما بود، به من گفت که او در سالن 32 کار کرده است. کاپلند هنگامی که یک ماشین از دروازه های حاوی یک مرد و یک دختر کوچک خندان بیرون رانده شد، اظهار داشت که مواد سمی در لباس های مردانه بوده و احتمالا دختر کوچکش را گرفته و احتمالا او را کشته است. من نمی توانم آنچه را که در لباس های مردی بود تایید کنم، اما Copeland ادعا کرد که چنین اتفاقاتی در دهه ها بخشی از کارخانه کانزاس سیتی بوده است که نه دولت، نه مالک خصوصی (Honeywell) و نه اتحادیه کارگری (انجمن بین المللی ماشین سازی) به درستی کارگران و یا مردم را مطلع می کند.

با جایگزینی پرزیدنت بوش با پرزیدنت اوباما در 2010، مخالفان قرارداد توسعه ی تاسیسات امیدوار بودند که تغییر کنند، اما دولت اوباما این پروژه را حمایت کامل خود کرد. دولت شهر این تلاش را به عنوان منبع شغل و درآمد مالیاتی ترویج کرد. همانطور که خواهیم دید در بخش بعدی این فصل، آن نبود.

تولید سلاح کمترین آن است. بمب های غیرهسته ای در جنگ جهانی دوم باعث تخریب شهرها ، مزارع و سیستم های آبیاری شد و 50 میلیون پناهنده و آواره تولید کرد. بمباران ویتنام ، لائوس و کامبوج توسط ایالات متحده باعث ایجاد 17 میلیون پناهنده شد و تا پایان سال 2008 میلادی 13.5 میلیون پناهجو و پناهجو در سراسر جهان وجود داشت. یک جنگ داخلی طولانی در سودان در سال 1988 منجر به قحطی در آنجا شد. جنگ داخلی وحشیانه رواندا مردم را به مناطق مسکونی با گونه های در معرض خطر از جمله گوریل سوق داد. جابجایی جمعیت در سراسر جهان به مناطق کمتر قابل سکونت به اکوسیستم ها آسیب جدی رسانده است.

جنگ ها خیلی عقب مانده اند. بین 1944 و 1970، نیروهای آمریکایی مقادیر زیادی سلاح شیمیایی را به اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام تخلیه کردند. در 1943، بمب های آلمانی باربری در ایتالیا را غرق کردند که مخفیانه یک میلیون پوند گاز خردل حمل می کرد. بسیاری از ملوانان آمریکایی از سم جان سالم به در بردند، که ایالات متحده ادعا نمی کرد که به عنوان "بازدارنده"، به رغم مخفی بودن آن، از آن استفاده کرده است. انتظار می رود که این کشتی در طول قرن ها گاز را به دریا برساند. در همین حال، ایالات متحده و ژاپن کشتی های 1,000 را در طبقه اقیانوس آرام، از جمله مخازن سوخت، از هم جدا کردند. در 2001، یکی از این کشتی ها، USS Mississiniwa به دلیل نشت نفت بود. در 2003 ارتش از چنگی که نفت را می توانست حذف کرد.

شاید اسلحه مرگبار ترین جنگهایی که پشت سر گذاشته بودند، مین های زمینی و بمب های خوشه ای هستند. تخمین زده می شود که ده ها میلیون نفر از آنها در سراسر جهان غرق می شوند و هرگونه اطلاعیه ای مبنی بر اعلام صلح اعلام شده است. اکثر قربانیان آنها غیرنظامی هستند و درصد زیادی از آنها کودکان هستند. یک گزارش 1993 وزارت امور خارجه ایالات متحده به نام مین های زمینی "آلودگی مضر و گسترده ترین آلودگی به بشریت" است. مین های زمینی به چهار روش به محیط آسیب می رسانند، جنیفر لین:

"ترس از معادن دسترسی به منابع طبیعی فراوان و زمین های قابل کشت را انکار می کند؛ جمعیت ها مجبور به حرکت به ترتیب به محیط های حاشیه ای و شکننده برای جلوگیری از مین های زمینی هستند؛ این مهاجرت به کاهش تنوع زیستی کمک می کند؛ انفجار زمین و زمین باعث اختلال در پروسه های خاک و آب ضروری می شود. "

مقدار سطح زمین تحت تاثیر قرار نگرفته است. میلیون ها هکتار در اروپا، شمال آفریقا و آسیا تحت تعرض قرار دارند. یک سوم زمین در لیبی، مین های زمینی و غیرنظامیان جنگ جهانی دوم را پنهان می کند. بسیاری از کشورهای جهان موافقت کرده اند که مین های زمینی و بمب های خوشه ای را ممنوع کنند. ایالات متحده آن را نداشته است.

از سال 1965 تا 1971 ، ایالات متحده روش های جدیدی را برای از بین بردن زندگی گیاهان و حیوانات (از جمله انسان) ایجاد کرد. 14 درصد جنگل های ویتنام جنوبی را با علف کش پاشید ، زمین های مزرعه را سوزاند و دام را شلیک کرد. یکی از بدترین علف کش های شیمیایی ، عامل نارنجی ، هنوز سلامتی ویتنامی ها را تهدید می کند و باعث ایجاد حدود نیم میلیون نقص مادرزادی شده است. در خلال جنگ خلیج فارس ، عراق 10 میلیون گالن نفت به خلیج فارس رها کرد و 732 حلقه چاه نفت را به آتش کشید و به حیات وحش خسارت زیادی وارد کرد و آبهای زمینی را با نشت نفت مسموم کرد. ایالات متحده در جنگهای خود در یوگسلاوی و عراق ، اورانیوم ضعیف شده را پشت سر گذاشته است. نظرسنجی وزارت امور ایثارگران ایالات متحده در سال 1994 از جانبازان جنگ خلیج فارس در می سی سی پی نشان داد که 67 درصد از فرزندان آنها از زمان جنگ باردار شده اند دارای بیماری های شدید یا نقص مادرزادی هستند. جنگها در آنگولا بین سالهای 90 و 1975 1991 درصد حیات وحش را از بین برد. یک جنگ داخلی در سریلانکا باعث از بین رفتن پنج میلیون درخت شد.

اشغال شوروی و ایالات متحده امریکا هزاران روستا و منابع آب را از بین برده یا آسیب دیده است. طالبان به طور غیرقانونی چوب را به پاکستان معامله می کند که موجب جنگل زدایی قابل توجهی می شود. بمب های ایالات متحده و پناهندگان که نیاز به هیزم دارند، به آسیب افزوده اند. جنگل های افغانستان تقریبا رفته اند. بیشتر این پرندگان مهاجر که از طریق افغانستان عبور می کنند این کار را انجام نمی دهند. هوا و آب آن با مواد منفجره و موشک مواجه شده اند.

به این نمونه هایی از انواع آسیب های زیست محیطی ناشی از جنگ باید دو عنصر کلیدی در مورد نحوه مبارزه با جنگ ها و به همین ترتیب اضافه شود. همانطور که در فصل ششم شاهد بودیم، جنگها اغلب برای منابع، به ویژه نفت، جنگیدند. روغن را می توان از بین برد یا سوخته، همانطور که در جنگ خلیج فارس، اما در درجه اول، استفاده از آلاینده های جو زمین، قرار دادن همه ما در معرض خطر است. عاشقان نفت و جنگ، مصرف نفت را با شکوه و قهرمانی جنگ به اشتراک می گذارند، به طوری که انرژی های تجدید پذیر که فاجعه جهانی را ریسک نکنند، به عنوان روش های بی رحمانه و غیرتطلبی برای سوخت ماشین های ما به حساب می آیند.

با این وجود، تعامل جنگ با نفت فراتر از آن است. خودشان جنگ، به خصوص برای نفت مبارزه می کنند، مقدار زیادی از آن را مصرف می کنند. در واقع، مصرف کننده اصلی نفت جهان، ارتش ایالات متحده است. ما نه تنها جنگ هایی را در مناطقی از جهان انجام می دهیم که غنی از نفت می شوند؛ ما همچنین نفت بیشتری را در این جنگ می بینیم که ما در هر فعالیت دیگری انجام می دهیم. تد رال نویسنده و کاریکاتوریست می نویسد:

"وزارت امور خارجه ایالات متحده [آمریکا] جنگل های بدترین آلاینده ها، تخلیه، تخلیه و دفع آفت کش ها، دفلویزیان ها، حلال ها، نفت، سرب، جیوه و اورانیوم ضعیف شده از پنج شرکت بزرگ شیمیایی آمریکایی است. طبق گفته استیو کرتزمن مدیر بین المللی نفت، 60 درصد انتشار دی اکسید کربن در جهان از 2003 و 2007 در عراق اشغال شده عراق به دلیل مقدار زیادی نفت و گاز مورد نیاز برای حفظ صدها هزار نیروی نظامی آمریکا و پیمانکاران خصوصی، بدون اشاره به سموم منتشر شده توسط جت های جنگنده، هواپیماهای بدون سرنشین، و موشک ها و مهمات دیگر که در عراقی ها آتش می زنند. "

ما هوا را در فرآیند مسمومیت با انواع سلاح ها آلوده می کنیم. ارتش آمریكا روزانه حدود 340,000،38 بشكه نفت می سوزاند. اگر پنتاگون یک کشور بود ، در مصرف روغن در رتبه XNUMX قرار داشت. اگر پنتاگون را از کل مصرف نفت توسط ایالات متحده حذف کنید ، ایالات متحده هنوز رتبه اول را با هیچ کس در نزدیکی رتبه اول دارد. اما شما می توانستید از سوزاندن نفت بیشتر از بیشتر کشورها در جو استفاده کنید و از این همه شیطنت های ارتش ما که می تواند با آن سوخت استفاده کند ، امان خواهید داد. هیچ م institutionسسه دیگری در ایالات متحده تقریباً به اندازه ارتش نفت مصرف نمی کند.

در ماه اکتبر 2010، پنتاگون اعلام کرد قصد دارد تا تغییر کوچکی در جهت انرژی تجدید پذیر انجام دهد. به نظر نمی رسد که نگرانی ارتش در مورد زندگی سیاره یا هزینه های مالی ادامه پیدا کند، بلکه واقعیت آن است که مردم تا قبل از رسیدن به مقصد خود، تانکرهای سوخت خود را در پاکستان و افغانستان بالا می کشند.

چگونه محیط زیست به پایان دادن به جنگ اولویت بندی نشده است؟ آیا آنها دروغ جنگ را باور دارند، یا می ترسند با آنها مقابله کنند؟ هر ساله، اداره حفاظت از محیط زیست ایالات متحده، $ 622 میلیون دلار را صرف تلاش برای کشف چگونگی تولید برق بدون نفت می کند، در حالی که ارتش صدها میلیارد دلار نفت را در جنگ هایی که برای کنترل ذخایر نفت مورد استفاده قرار می گیرد، صرف می کند. میلیون دلار صرف برای نگه داشتن هر سرباز در یک سال زحمت خارجی می تواند کارهای انرژی سبز 20 را در هر $ 50,000 ایجاد کند. آیا این یک انتخاب دشوار است؟

بخش: واردات اقتصادی

در اواخر 1980s، اتحاد جماهیر شوروی کشف کرد که اقتصاد خود را با صرف هزینه زیاد برای ارتش نابود کرده است. والنتین فالین، رئیس آژانس مطبوعاتی مسکو، در جریان سفر 1987 به ایالات متحده با رئیس جمهور میخائیل گورباچف، گفت که چیزی که این بحران اقتصادی را نشان داد، در عین حال از زمان پس از 911 که در آن تمام سلاح های ارزان قیمت واضح می شود، می تواند به قلب یک امپراطوری تبدیل شود که به ترتیب یک میلیارد دلار در سال است. او گفت:

"ما دیگر ایالات متحده را کپی نخواهیم کرد، هواپیماها برای گرفتن هواپیماها، موشک ها برای دستیابی به موشک های خود را. ما به معنای نامتقارن با اصول علمی جدید موجود در دسترس ما خواهیم بود. مهندسی ژنتیک می تواند نمونه ای فرضی باشد. چیزهایی را می توان انجام داد که در آن هیچ یک از طرفین نمیتواند دفاع یا اقدامات مقابله با نتایج بسیار خطرناکی پیدا کند. اگر چیزی در فضا ایجاد کنید، می توانیم چیزی را روی زمین بسازیم. اینها فقط کلمات نیستند. من می دانم که من می گویم. "

و هنوز برای اقتصاد شوروی خیلی دیر شده بود. و چیز عجیب این است که هر کس در واشنگتن دی سی، این را درک می کند و حتی آن را اغراق می کند، با تخفیف عوامل دیگر در سقوط اتحاد جماهیر شوروی. ما آنها را مجبور کردیم که سلاح های بیشماری تولید کنیم و آنها را نابود کردیم. این درک مشترک در دولت بسیار است که اکنون اقدام به ساخت سلاح های بیشماری می کند، در حالی که در عین حال هر علامتی از انقباض قریب الوقوع را کنار می گذارد.

جنگ و آمادگی برای جنگ، بزرگترین و زیانبار ترین هزینه های مالی ما است. اقتصاد ما از داخل خارج می شود. اما با نابودی اقتصاد غیر نظامی، اقتصاد باقی مانده در اطراف شغل های نظامی بزرگتر می شود. ما تصور می کنیم که ارتش یکی از نقاط روشن است و ما باید بر روی تمام چیزهای دیگر تمرکز کنیم.

"شهرهای نظامی لذت بردن از بمب های بزرگ،" یک عنوان ایالات متحده آمریکا در اوت 17، 2010 خواند. "پرداخت و مزایا رشد شهرها را در اختیار دارد". در حالیکه هزینه های عمومی برای هر چیزی غیر از کشتن مردم معمولا به عنوان سوسیالیسم تلقی می شود، در این مورد این توضیح نمی تواند اعمال شود چرا که هزینه های آن توسط ارتش انجام شده است. بنابراین این به نظر می رسید مانند یک پوشش نقره ای بدون لمس خاکستری:

تحلیل آماری ایالات متحده آمریکا امروزه نشان می دهد که افزایش سریع حقوق و مزایای نیروهای مسلح بسیاری از شهرهای نظامی را به صفوف جوامع با ثبات ترین کشور برده است.

به گفته اداره تحلیل اقتصادی (BEA)، "زادگاه دریایی" کمپ Lejeune - Jacksonville، NC - به 32 در میان 2009 در مناطق شهری ایالات متحده افزایش یافته است. در 366، 2000th رتبه بندی شده است.

"منطقه شهری جکسونویل، با جمعیت 173,064، درآمد بالای هر فرد از هر جامعه کارولینای شمالی در 2009 بود. در 2000، آن 13th از 14 مناطق مترو در دولت رتبه.

"تجزیه و تحلیل ایالات متحده آمریکا امروزه نشان می دهد که 16 از مناطق مترو 20 صعود سریع ترین در رتبه بندی درآمد سرانه از 2000 پایگاه های نظامی و یا یک در نزدیکی. . . .

" . . پرداخت و مزایای ارتش سریعتر از آنهایی است که در هر بخش دیگری از اقتصاد رشد کرده اند. سربازان، ملوانان و دریانوردان به طور متوسط ​​جبران 122,263 $ برای هر نفر در 2009 دریافت کردند، از 58,545 $ 2000 $. . . .

" . . پس از تنظیم تورم، غرامت نظامی 84 درصد از 2000 از طریق 2009 افزایش یافت. به گزارش BEA، جبران خسارت برای کارکنان غیرنظامی فدرال 37 درصد و برای کارکنان بخش خصوصی به 9 افزایش یافت. . . "

خوب، بعضی از ما ترجیح می دهیم که پول برای پرداخت خوب و مزایا به شرکت های تولیدی و صلح آمیز وارد شود، اما حداقل آن را به جایی می بریم، درست است؟ بهتر از هیچ چیز، درست است؟

در واقع، بدتر از هیچ چیز نیست. عدم پرداخت این مبلغ و در عوض برداشتن مالیات ها باعث ایجاد شغل بیشتر از سرمایه گذاری آن در ارتش خواهد شد. سرمایه گذاری آن در صنایع مفید مانند حمل و نقل عمومی یا آموزش و پرورش، تأثیر بسیار مهمی داشته و مشاغل بیشتری را ایجاد می کند. اما حتی هیچ چیز، حتی برش مالیات، آسیب کمتری نسبت به هزینه های نظامی خواهد داشت.

بله، صدمه بزن هر کار نظامی، هر صنعت صنعت سلاح، هر کار بازسازی جنگی، هر شغل مشاور مزدور یا شکنجه، همانند هر جنگی دروغ است. به نظر می رسد که یک شغل است، اما این شغلی نیست. این فقدان شغل های بیشتر و بهتر است. این پول عمومی است که برای ایجاد شغل بدتر از چیزی غیر از آن است و خیلی بدتر از سایر گزینه های در دسترس است.

رابرت پولین و هدی گارت-پلتیر، از موسسه تحقیقات اقتصادی سیاسی، داده ها را جمع آوری کرده اند. هر میلیارد دلاری از هزینه های دولتی که در ارتش سرمایه گذاری می کنند، باعث ایجاد مشاغل 12,000 می شود. سرمایه گذاری در عوض در کاهش مالیات برای مصرف شخصی، باعث تقریبا شغل های 15,000 می شود. اما قرار دادن آن در مراقبت های بهداشتی به ما شغل های 18,000، در هوای خانه و زیرساخت ها و همچنین مشاغل 18,000، در شغل 25,000 آموزش و پرورش و مشاغل 27,700 حمل و نقل عمومی می دهد. در آموزش و پرورش متوسط ​​دستمزد و مزایای شغل 25,000 ایجاد شده به طور قابل توجهی بالاتر از شغل 12,000 ارتش است. در زمینه های دیگر، متوسط ​​دستمزد و مزایا ایجاد شده کمتر از ارتش است (حداقل تا زمانی که تنها مزایای مالی درنظر گرفته شود)، اما تاثیر خالص بر اقتصاد به دلیل تعداد بیشتری از مشاغل بیشتر است. گزینه کاهش مالیات یک تاثیر بزرگتر را ندارد، اما شغل بیشتری برای هر میلیارد دلار 3,000 ایجاد می کند.

یک باور معمول وجود دارد که هزینه های جنگ جهانی دوم رکود بزرگ را به پایان رسانده است. این به نظر بسیار دور از روشن است و اقتصاددانان در مورد آن موافق نیستند. آنچه که من فکر می کنم می توانیم با برخی از اعتماد به نفس بگوئیم، اول است که هزینه های نظامی جنگ جهانی دوم حداقل از بازسازی رکود بزرگ جلوگیری نمی کند و دوم اینکه میزان مشابه هزینه های سایر صنایع به احتمال زیاد بهبود یافته است این بهبود.

ما مشاغل بیشتری خواهیم داشت و آنها بیشتر پرداخت خواهند کرد و اگر ما در آموزش و نه در جنگ سرمایه گذاری کنیم، هوشمندتر و صلح آمیز تر خواهیم بود. اما آیا این نشان می دهد که هزینه های نظامی اقتصاد ما را از بین می برد؟ خوب، این درس را از تاریخ پس از جنگ در نظر بگیرید. اگر شما این کار آموزش عالی بالاتر را داشتید، نه کار شغلی نظامی پایین تر و یا هیچ مشکلی ندارید، بچه هایتان می توانند تحصیلات رایگان را که کار شما و مشاغل شما توسط همکاران شما ارائه می شود داشته باشید. اگر بیش از نیمی از مخارج دولتی دولت ما را به جنگ نپردازیم، می توانیم آموزش های رایگان با کیفیت از پیش دبستانی را از طریق کالج انجام دهیم. ما می توانیم امکانات مختلفی برای تغییر زندگی داشته باشیم، از جمله بازنشستگی پرداختی، تعطیلات، تعطیلات والدین، مراقبت های بهداشتی و حمل و نقل. ما می توانیم کار را تضمین کنیم. شما پول بیشتری می گیرید، ساعات کمتر کار می کنید، با هزینه های بسیار کاهش می یابد. چگونه می توانم مطمئن باشم که این امکان وجود دارد؟ از آنجا که من می دانم یک راز است که اغلب توسط رسانه های آمریکایی از ما نگهداری می شود: کشورهای دیگر در این سیاره وجود دارد.

کتاب استیون هیل: وعده اروپا: چرا راه اروپا بهترین امید را در یک دورۀ ناامن دارد پیامی دارد که باید بسیار دلگرم کننده باشد. اتحادیه اروپا (EU) بزرگترین و رقابتی ترین اقتصاد جهان است و اکثر کسانی که در آن زندگی می کنند ثروتمندتر، سالم تر و شادتر از اغلب آمریکایی ها هستند. اروپایی ها ساعات کوتاه تر کار می کنند، می گویند که چگونه کارفرمایان رفتار می کنند، تعطیلات طولانی پرداخت می کنند و حقوق بازنشستگی برای والدین را پرداخت می کنند، می توانند به حقوق بازنشستگی تضمین شده، خدمات بهداشتی جامع و پیشگیرانه رایگان یا بسیار ارزان، از تحصیلات رایگان یا بسیار ارزان از پیش دبستانی کالج تنها نیمی از آسیب های محیطی در سرتاسر امریکایی را تحمیل می کند، جزئی از خشونت های موجود در ایالات متحده را تحمل می کند، برخی از زندانیان را که در اینجا قفل شده اند، زندانی می کنند و از آزادی های دموکراتیک، جایی که ما دچار تردید می شویم که جهان از ما برای آزادی های متوسط ​​و متوسط ​​ما متنفر است. اروپا حتی یک مدل سیاست خارجی را ارائه می دهد، کشور های همسایه را به سمت دموکراسی هدایت می کند و چشم انداز عضویت در اتحادیه اروپا را در اختیار ما قرار می دهد، در هزینه های بالایی از خون و گنج.

مطمئنا این همه خبر خوب خواهد بود اگر نه برای خطر شدید و وحشتناک مالیات بالاتر! کار کمتر و طولانی شدن با بیماری های کمتر، یک محیط تمیز، آموزش بهتر، لذت بردن از فرهنگ های دیگر، تعطیلات و دولت هایی که به مردم بهتر پاسخ می دهند - این همه به نظر می رسد خوب است، اما واقعیت شامل اخم نهایی مالیات بالاتر! یا این کار را می کند؟

به گفته هیل، اروپایی ها مالیات بر درآمد بیشتری را پرداخت می کنند، اما معمولا مالیات های دولتی، محلی، اموال و تامین اجتماعی را پرداخت می کنند. آنها همچنین مالیات بر درآمد بالاتر را از پرداختی بزرگتر پرداخت می کنند. و آنچه اروپایی ها درآمد کسب می کنند، مجبور نیستند برای مراقبت های بهداشتی، آموزش و پرورش یا آموزش شغلی یا سایر هزینه های دیگر که تقریبا اختیاری است صرفنظر نکنند، اما ما به نظر می رسد قصد داریم امتیاز ما را برای پرداخت به صورت جداگانه جبران کنیم.

اگر تقریبا همانطور که اروپایی ها در مالیات پرداخت می کنیم، چرا ما علاوه بر این باید برای همه چیزهایی که به خودمان نیاز داریم، پرداخت کنیم؟ چرا مالیات ما برای نیازهای ما پرداخت نمی شود؟ دلیل اصلی این است که بسیاری از پول های مالیاتی ما به جنگ و ارتش می رسد.

ما همچنین از طریق بازپرداخت مالیات های شرکتی و کمک های مالی، به ثروتمندترین افراد در میان ما تبدیل شده ایم. و راه حل های ما برای نیازهای انسانی مانند مراقبت های بهداشتی فوق العاده ناکارآمد است. در یک سال، دولت ما تقریبا $ 300 میلیارد دلار از مالیات به کسب و کار برای مزایای سلامت کارکنان خود می دهد. این به اندازه کافی است که برای هر کس در این کشور برای مراقبت های بهداشتی پرداخت می شود، اما این تنها بخش کوچکی از آنچه ما به سیستم بهداشتی برای سودآوری می اندیشیم، که، همانطور که از نام آن نام می برد، عمدتا برای تولید سود وجود دارد. اکثر آنچه که ما در این جنون از بین می بریم، از طریق دولت نمی گذرد؛ واقعیتی که ما به طور غرور و افتخار می کنیم.

با این وجود، ما همچنین افتخار می کنیم که از طریق دولت و مجتمع صنعتی ارتش پول زیادی از پول نقد بیرون بیاوریم. و این تفاوت های چشمگیر بین ما و اروپا است. اما این نشان دهنده بیشتر تفاوت بین دولت های ما نسبت به مردم ما است. آمریکایی ها، در نظرسنجی ها و نظرسنجی ها، ترجیح می دهند که بخش زیادی از پول ما را از ارتش به نیازهای انسانی انتقال دهند. مشکل اساسا این است که دیدگاه های ما در دولت ما نشان داده نمی شود، زیرا این حکایت از وعده ی اروپا می گوید:

چند سال پیش، یک آشنایی آمریکایی از من که در سوئد زندگی می کرد، به من گفت که او و همسرش سوئدی در نیویورک هستند و کاملا شانس به اشتراک گذاشتن یک لیموزین به منطقه تئاتر با سناتور جان بروز از لوئیزیانا و همسرش. Breaux، دموکرات محافظه کار، ضد مالیاتی، از آشنایی من در مورد سوئد خواسته و از همه سوء استفاده های مالی که سوئدی ها پرداخت می کنند، نظر دادند. این امر آمریکایی ها پاسخ داد: "مشکل با آمریکایی ها و مالیات های آنها این است که برای آنها چیزی نمی آوریم. " سپس او به Breaux درباره میزان جامع خدمات و مزایایی که سوئدی ها در برابر مالیات خود دریافت می کنند، گفت. او به سناتور گفت که اگر آمریکایی ها می دانستند چه سوئدی ها برای مالیات خود دریافت می کنند، ما احتمالا شورش می کنیم. بقیه سواری به منطقه تئاتر بی نظیر آرام بود. "

حالا اگر بدهی بی معنی را در نظر بگیرید و با قرض گرفتن تریلیون دلار، مشکل ساز نشوید، ارتش را از بین می برید و گسترش آموزش و سایر برنامه های مفید دو موضوع جداگانه است. شما می توانید بر روی یکی متقاعد، اما نه دیگری. با این حال، استدلال استفاده شده در واشنگتن دی سی، در مقایسه با هزینه های بیشتر برای نیازهای انسانی، معمولا بر کمبود پول و نیاز به بودجه متعادل تمرکز دارد. با توجه به این پویایی سیاسی، آیا شما فکر می کنید که بودجه متعادل در خود مفید است، جنگ ها و مسائل داخلی جدایی ناپذیر است. پول از گلدان یکسان می آید، و ما باید انتخاب کنیم که آیا آن را اینجا یا آنجا صرف کنیم.

در سال 2010 ، Rethink افغانستان ابزاری را در وب سایت FaceBook ایجاد کرد که به شما امکان می دهد ، همانطور که صلاح دیدید ، تریلیون دلار پول مالیات را که تا آن زمان برای جنگهای عراق و افغانستان هزینه شده بود ، دوباره هزینه کنید. برای افزودن موارد مختلف به "سبد خرید" خود کلیک کردم و سپس بررسی کردم که چه چیزی به دست آورده ام. من توانستم هر کارگر را در افغانستان به مدت 12 میلیارد دلار استخدام کنم ، 3 میلیون واحد مسکونی ارزان قیمت با قیمت 387 میلیارد دلار در ایالات متحده احداث کنم ، برای یک میلیون آمریکایی متوسط ​​3.4 میلیارد دلار و برای یک میلیون کودک 2.3 میلیارد دلار خدمات درمانی فراهم کنم.

با این حال در محدوده $ 1 تریلیون، من نیز موفق به استخدام یک میلیون معلم موسیقی / هنر برای یک سال برای میلیارد دلار 58.5 و یک میلیون معلم ابتدایی برای یک سال برای $ 61.1 میلیارد دلار. من همچنین یک میلیون کودک را در یک سال برای $ 7.3 میلیارد دلار در Head Start قرار دادم. سپس برای دانشجویان 10 میلیون دانش آموز یک ساله بورس تحصیلی برای $ 79 میلیارد دلار دادم. در نهایت، تصمیم گرفتم 5 میلیون خانه با انرژی تجدید پذیر برای $ 4.8 میلیارد دلار عرضه کنم. متقاعد شدم که هزینه هایم را از دست می دهم، من به سبد خرید ادامه دادم، فقط برای اینکه توصیه شود:

"شما هنوز مبلغ $ 384.5 میلیارد ریال صرفه جویی میکنید." گیز. با چه چیزی چه کار میکنیم؟

اگر شما مجبور به کشتن کسی نباشید، یک تریلیون دلاری طول می کشد. و در عین حال یک تریلیون دلار صرف هزینه مستقیم این دو جنگ تا آن زمان بود. در سپتامبر 5، 2010، اقتصاددانان، جوزف استیگلیتز و لیندا بیلمس، یک ستون را در واشنگتن پست منتشر کردند که بر اساس کتاب قبلی خود به نام "هزینه واقعی جنگ عراق: $ 3 تریلیون و فراتر از آن" است. نویسندگان چنین استدلال کردند که برآورد آنها از $ 3 تریلیون برای جنگ فقط در عراق، اولین بار در 2008 منتشر شد، احتمالا کم بود. محاسبه آنها از کل هزینه این جنگ شامل هزینه تشخیص، درمان و جبران جانبازان غیر مجاز بود که توسط 2010 بالاتر از حد انتظار بود. و این حداقل از آن بود:

"دو سال بعد، برای ما روشن شده است که برآورد ما چیزی را که ممکن است مخارج ترین هزینه های برآورده شده را در بر داشته باشد، بدست آورده است: کسانی که در رده" ممکن است نان "باشند یا اینکه اقتصاددانان هزینه های فرصت را می دهند. به عنوان مثال، بسیاری از افراد با صدای بلند فکر کرده اند که آیا در غیاب تهاجم عراق، ما همچنان در افغانستان گیر خواهیم بود. و این تنها چیزی نیست که "اگر چه ارزش فکر کردن است. ما همچنین ممکن است بپرسیم: اگر نه برای جنگ در عراق، آیا قیمت نفت به سرعت افزایش خواهد یافت؟ آیا بدهی فدرال چنان زیاد است؟ آیا بحران اقتصادی چنان شدید بوده است؟

"پاسخ به تمام این چهار سؤال احتمالا هیچ است. درس مرکزی اقتصاد این است که منابع - از جمله پول و توجه - کم است. "

این درس به Capitol Hill نفوذ نکرده است، جایی که کنگره بارها و بارها انتخاب می کند که جنگ را بپردازد در حالی که تظاهر می کند که هیچ انتخابی ندارد.

در ماه ژوئن 22، 2010، رهبر اکثریت خانه، استنوی هیر در یک اتاق خصوصی بزرگ در ایستگاه Union در واشنگتن دی سی سخنرانی کرد و سؤالاتی را مطرح کرد. او برای سوالاتی که به او داده بود پاسخی نداشت.

موضوع Hoyer مسئولیت مالی بود و او گفت که پیشنهادهایش - که همه آنها نامفهوم بودن خالص بود - مناسب است تا "به محض اینکه اقتصاد به طور کامل بهبود پیدا کند" تصویب شود. مطمئن نیستم که انتظار میرود.

Hoyer، همانطور که به صورت سفارشی بود، در مورد بریدن و تلاش برای بریدن سیستم های سلاح های خاص، به دنبالش افتاد. بنابراین از او پرسیدم که چگونه میتواند دو مورد نزدیک را ذکر کند. اولا او و همکارانش هر ساله بودجه عمومی نظامی را افزایش می دهند. دوم، او برای تأمین بودجه تشدید جنگ در افغانستان با یک لایحه "تکمیلی" که هزینه آن را از کتاب خارج از بودجه نگه می داشت، بود.

هویر پاسخ داد که همه این مسائل باید "بر روی میز" باشد. اما او نتوانست خود را به آنها معرفی کند یا نشان دهد که چگونه بر آنها عمل می کند. هیچکدام از جاسوسان مطبوعاتی واشنگتن همپوشانی را دنبال نکردند.

دو نفر دیگر از پرسش های خوب در مورد اینکه چرا در جهان Hoyer می خواهد پس از سوسیال سکیوریت یا مدیکر بخواهد. یک پسر پرسید چرا ما نمی توانستیم به جای وال استریت برویم. هویر در مورد رفع اصلاحات نظارتی مامور شد و بوش را مقصر دانست.

هائیر بارها و بارها به پرزیدنت اوباما تعلق دارد. در حقیقت، او گفت که اگر کمیسیون رئيس جمهور در مورد کسری بودجه (کمیسیون به ظاهر طراحی شده برای پیشنهاد کاهش اجتماعی که یک کمسیون به طور معمول به عنوان "کمیته گربه خوراکی" برای آنچه که ممکن است شهروندان سالخورده ما را به مصرف برای شام کاهش می دهد) تولید هر گونه توصیه و اگر مجلس سنا آنها را تصویب کند، نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان، آنها را برای رای گیری قرار می دهد - مهم نیست که چه چیزی ممکن است.

در واقع، در مدت کوتاهی پس از این رویداد، مجلس تصویب قانون را به اجرا در آورد که نیاز به رای دادن بر هر گونه اقدامات کمیسیون مواد غذایی که تصویب شده توسط مجلس سنا است.

بعدها Hoyer به ما اطلاع داد که فقط یک رئیس جمهور می تواند هزینه های خود را متوقف کند. من صحبت کردم و از او پرسیدم: "اگر شما آنرا تصویب نکنید، رئیس جمهور چگونه آن را امضا می کند؟" رهبر اکثریت به من نگاه کرد مثل یک گوزن در چراغهای جلو. او چیزی گفت.

بخش: راه دیگری

مسیر خلع سلاح، انرژی پاک و سرمایه گذاری در اقتصاد صلح آمیز پیش از ما گسترده است. در 1920s، هنری فورد و توماس ادیسون پیشنهاد دادند که اقتصاد مبتنی بر کربوهیدرات ها را به جای هیدروکربن ها ایجاد کنیم. ما این فرصت را تا این لحظه نادیده گرفته ایم. در کمپانی 1952، کمیته سیاستگذاری سیاستگذاران رئیس جمهور ترومن، تغییری را به انرژی خورشیدی توصیه کرد، پیش بینی کرد که سه چهارم خانه ها انرژی خورشیدی توسط 1975 باشد. این فرصت تا به حال در انتظار ما است.

در 1963، سناتور جورج مک گاورن (D.، SD) یک لایحه را با همتایان سناتورهای 31 برای ایجاد کمیسیون اقتصادی تبدیل اقتصادی به عنوان کنگره های اف. بردفورد مورس (R. Mass.) و ویلیام فیتس رایان (D. ، NY) در خانه. این لایحه، که توسط سیمور ملمن، نویسنده کتاب های متعددی درباره تبدیل اقتصاد جنگ به اقتصاد صلح، ایجاد شده است، یک کمیسیون برای آغاز این روند ایجاد کرده است. بی بی سی به این کشور، ارتش ما در آن زمان حملات مخفی و تحریک آمیز علیه ویتنام شمالی بود و استراتژیک در مورد نحوه دریافت کنگره برای تصویب قطعنامه ای که می تواند به عنوان مجوز جنگ مورد بررسی قرار گیرد. یک ماه بعد رئیس جمهور کندی مرده بود. دادرسی در این لایحه برگزار شد اما هرگز تصویب نشد. این جایی است که در انتظار ماست تا امروز. کتابهای ملمن نیز همچنان به طور گسترده در دسترس هستند و به شدت توصیه می شود.

بنیتو موسولینی گفت: "تنها جنگی که نیروهای مرد را به شدت تنش می بخشد، نشانه عارفانه را بر روی کسانی که دارای فضیلت برای مقابله با آن هستند، به ارمغان می آورد." سپس کشورش را تخریب کرد و در میدان شهر به قتل رسید. همانطور که در فصل پنج دیدیم، جنگ تنها منبع عظمت و یا قهرمان نیست. جنگ مقدس ساخته شده است اما نباید باشد. صلح نیازی به خستگی نیست احساس جامعه را می توان از طریق پروژه های غیر از قتل عام ایجاد کرد.

ویلیام جیمز در 1906 با عنوان «معادلات اخلاقی جنگ» پیشنهاد می دهد جنبه های شریف، شجاع و هیجان انگیز جنگ را در چیزی کمتر مخرب پیدا کنیم. او نوشت، هیچ کس زنده نیست، ترجیح می دهد که جنگ داخلی ایالات متحده به صورت مسالمت آمیز حل شود. این جنگ مقدس شده بود. و با این حال، هیچ کس نیز مایل نیست جنگ جدیدی را آغاز کند. ما دو ذهن داشتیم و تنها یکی از آنها سزاوار پیروی بود.

"جنگ مدرن بسیار گران است، زیرا ما تجارت را به عنوان راهی بهتر برای غارت می کنیم؛ اما انسان مدرن همه ذاتا ذاتی و تمام عشق به شکوه اجداد خود را به ارث می برد. نشان دادن بیعدالتی و وحشت جنگ بر او تأثیری ندارد. وحشت باعث جذابیت می شود. جنگ زندگی قوی است؛ زندگی در افراطی است مالیات های جنگی تنها کسانی هستند که هرگز نمی ترسند پرداخت کنند، چون بودجه های همه ملت ها به ما نشان می دهد. "

جیمز پیشنهاد کرد که ما نیاز به تخیل و تمایل داریم "اول، برای پیش بینی آینده ای که در آن ارتش زندگی با عناصر جذاب آن بسیاری برای همیشه غیر ممکن خواهد بود و در آن سرنوشت مردم هرگز نباید به سرعت، هیجان انگیز و به سختی با نیرویی، اما تنها به تدریج و ناگهانی با تکامل، "و علاوه بر آن" برای دیدن تئاتر عالی از انسداد انسانی بسته شده، و طیف های نظامی ارتش مردان محکوم به همیشه در حالت با تاخیر و همیشه خود را در جیمز مشاور گفت: "ما نمی توانستیم با چنین خواسته ها مقابله کنیم.

" . . به سادگی با تندرستی در مورد هزینه گرایی جنگ و وحشت. وحشت باعث هیجان می شود؛ و هنگامی که سوال این است که بدترین و غافلگیر کننده ترین ماهیت انسان را بدست آوریم، صحبت از هزینه به نظر می رسد نادرست است. ضعف نقد بسیار منفی منفی آشکار است - صلح دموکراتیک از حزب نظامی هیچ تبدیل نمی کند. حزب نظامی حزب نظامی، نه وحشت و نه هزینه را انکار نمی کند؛ فقط می گوید که این چیزها نیمی از داستان را می گویند. فقط می گوید جنگ به آنها ارزش می دهد؛ این که با در نظر گرفتن طبیعت انسانی به طور کلی، جنگهای آن بهترین حمایت خود را نسبت به خود ضعیف تر و سخت تر خود می دانند و بشریت نمی تواند به یک اقتصاد صلح برسد. "

جیمز معتقد بود ما می توانیم و باید یک اقتصاد صلح را اتخاذ کنیم اما نمی توانیم این کار را بدون حفظ "برخی از عناصر قدیمی نظام ارتشی" حفظ کنیم. ما نمی توانیم "یک اقتصاد لذت ساده" را بسازیم. ما باید "جدید" انرژی و هراس افگنی، مردانگی را ادامه می دهند که ذهن نظامی به طرز محرمانه ای چسبیده است. فضیلت های رزمی باید سیمان پایدار باشد؛ بی تفاوتی، تحقیر نرمی، تسلیم علاقه شخصی. . . "

جیمز پیشنهاد داد که همه افراد جوان را در نظر بگیرند - و امروز ما زنان جوان را شامل نمی شود - نه برای جنگ، بلکه برای سرمایه گذاری صلح آمیز، برای ساختن یک جهان بهتر برای منافع مشترک. جیمز پروژه هایی مانند "معادن زغال سنگ و آهن"، "قطارهای حمل و نقل"، "ناوگان ماهیگیری"، "شستن ظرفها، شستن لباس ها و شستشوی پنجره"، "ساخت جاده ها و ساخت تونل"، "ریخته گری و حفاری سوراخ" و "فریم های آسمان خراش ها." او "جنگ علیه طبیعت" را پیشنهاد کرد.

امروز ما پیشنهاد می کنیم ساختمان قطارها و آسیاب های بادی، آرامگاه های خورشیدی و پروژه هایی را برای استفاده از انرژی جزر و مد و گرما زمین، بازسازی کشاورزی و اقتصاد محلی، "جنگ"، اگر اصرار بر حرص و آزادی و انهدام شرکت ها، بشردوستانه "جنگ" اگر دوست دارید به نمایندگی از طبیعت.

جیمز فکر کرد که جوانانی که از خدمات صلح آمیز باز می گردند، زمین را با افتضاح روبرو می کنند و والدین و آموزگاران نسل بعد را بهتر می کنند. من هم فکر می کنم.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی