روز سربازان برای جانبازان نیست

johnketwigتوسط دیوید سوانسون ، برای teleSUR

جان كتويگ در سال 1966 به ارتش آمريكا اعزام شد و به مدت يك سال به ويتنام فرستاده شد. من این هفته با او نشستم تا در این مورد صحبت کنم.

وی گفت: "تمام مطالب من ،" اگر شما با بچه هایی كه به عراق و افغانستان رفته اند صحبت كنید و به آنچه واقعاً در ویتنام اتفاق افتاده است نگاهی بیندازید ، به آنچه من روش آمریكایی برای جنگ می نامم ، برخورد خواهید كرد. پسر جوانی با این ایده که قصد کمک به مردم ویتنام یا افغانستان یا عراق را دارید ، وارد خدمت می شود. از هواپیما و اتوبوس پیاده می شوید ، و اولین چیزی که متوجه می شوید مش سیم در پنجره ها است ، بنابراین نارنجک نمی تواند وارد شود. شما بلافاصله به MGR (قاعده صرف گوک) برخورد می کنید. مردم حساب نمی کنند. همه را بکشید ، بگذارید سگ ها آنها را مرتب کنند. * شما آنجا نیستید که به هیچ وجه به مردم فقیر کمک کنید. شما مطمئن نیستید که برای چه چیزی هستید ، اما برای آن نیست. "

کتویگ پیرو دستورات مبنی بر توقف توقف از بمب های دست ساز (مواد منفجره دست ساز) ، در مورد جانبازانی که از عراق با داشتن فرزندان با کامیون بدرقه می شوند ، صحبت کرد. وی گفت: "دیر یا زود ، شما وقت کمتری خواهید داشت و شروع به سال کردن آنچه در آنجا انجام می دهید می کنید."

کتوگ هنگام بازگشت از ویتنام تمرکز خود را بر بیان یا اعتراض نداشت. او حدود یک دهه نسبتاً ساکت ماند. پس از آن زمان فرا رسید ، و از جمله ، او گزارش قدرتمندی از تجربه خود به نام And a Hard Rain Fell: True A GI's True War of جنگ در ویتنام. او نوشت: "کیف های بدن را دیده بودم ، و تابوت هایی را که مانند چوب های بند ناف روی هم قرار داده بودند ، پسرهای آمریکایی را دیده بودند که بی جان روی سیم های خاردار آویزان شده اند ، از دو طرف کامیون های کمپرسی ریخته و مانند قوطی های حلبی پشت سپر جشن عروسی به پشت APC می کشند. من دیده بودم که خون یک مرد بی پا از روی برانکارد به کف بیمارستان و چشمان خالی از سکنه یک کودک ناپل می چکد. "

سربازان همكار كتویگ ، كه در چادرهای مملو از موش صحرایی محاصره شده توسط گل و لای و انفجارها زندگی می كردند ، تقریباً به طور جهانی هیچ عذر و بهانه ای برای آنچه انجام می دادند نمی دیدند و می خواستند هر چه زودتر به خانه خود برگردند. "FTA" (f- ارتش) با تجهیزات در همه جا کتک خورده بود ، و نیروهای شکننده (قاتل افسران) در حال گسترش بود.

سیاست گذاران تهویه مطبوع در واشنگتن دی سی ، جنگ را کمتر آسیب زا یا قابل اعتراض می دانند ، اما از جهتی بسیار هیجان انگیزتر. به گفته مورخان پنتاگون ، تا 26 ژوئن 1966 ، "استراتژی به پایان رسید ،" برای ویتنام "و بحث از آن پس به بعد چقدر نیرو و به چه هدفی متمرکز شد." به چه هدفی؟ یک سوال عالی این یک بحث داخلی که فرض می کرد جنگ به جلو پیش خواهد رفت و به همین دلیل درصدد حل و فصل است. انتخاب دلیل برای گفتن به عموم ، قدم جداگانه ای فراتر از آن بود. در مارس 1965 ، یادداشت دستیار وزیر دفاع "جان مک ناتون" پیش از این نتیجه گرفته بود که 70٪ انگیزه های ایالات متحده در جنگ "جلوگیری از شکست تحقیرآمیز ایالات متحده است".

سخت است که بگوییم کدام منطقی تر است ، دنیای کسانی که در واقع جنگ می کنند یا تفکر کسانی که جنگ را ایجاد می کنند و آن را طولانی می کنند. رئیس جمهور بوش ارشد می گوید: او پس از پایان دادن به جنگ خلیج فارس چنان حوصله اش سر رفته بود که فکرش را کرد که ترک کند. نخست وزیر استرالیا رئیس جمهور فرانکلین روزولت را وینستون چرچیل تا پرل هاربر حسادت می کرد. رئیس جمهور کندی به گور ویدال گفت که بدون جنگ داخلی آمریکا ، رئیس جمهور لینکلن فقط یک وکیل دیگر در راه آهن بود. زندگینامه نویس جورج دبلیو بوش و اظهارنظرهای عمومی بوش در یک مناظره اولیه نشان می دهد که او خواهان جنگ بود ، نه فقط قبل از 9 سپتامبر ، بلکه قبل از انتخاب وی توسط دادگاه عالی برای کاخ سفید. تدی روزولت خلاصه روحیه ریاست جمهوری ، روح کسانی را که روز جانبازان واقعاً به آنها خدمت می کند ، وقتی اظهار داشت: "من تقریباً از هر جنگی استقبال می کنم ، زیرا فکر می کنم این کشور به جنگی احتیاج دارد."

پس از جنگ کره ، دولت ایالات متحده روز آتش بس ، که در برخی کشورها هنوز به عنوان روز یادبود شناخته می شود ، به روز جانبازان تغییر داد و از یک روز برای تشویق پایان جنگ به یک روز برای تجلیل از مشارکت در جنگ تغییر شکل داد. کتویگ می گوید: "در ابتدا روزی برای جشن صلح بود." "این دیگر وجود ندارد. نظامی بودن آمریکا به همین دلیل من عصبانی و تلخ هستم. " کتویگ می گوید عصبانیت او در حال افزایش است ، نه اینکه کاهش یابد.

كتویگ در كتاب خود تمرین كرد كه پس از خارج شدن از ارتش ، مصاحبه شغلی چگونه انجام می شود: «بله ، آقا ، ما می توانیم در جنگ پیروز شویم. مردم ویتنام برای ایدئولوژی ها یا ایده های سیاسی نمی جنگند. آنها برای غذا ، برای بقا می جنگند. اگر همه آن بمب افکن ها را با برنج و نان و بذر و وسایل کاشت بارگذاری کنیم و روی هر یک از دوستان خود در ایالات متحده را رنگ کنیم ، آنها به ما روی خواهند آورد. ویت کنگ نمی تواند با آن مطابقت داشته باشد. "

داعش هم نمی تواند.

اما رئیس جمهور باراک اوباما اولویت های دیگری نیز دارد. او دارد لاغر که او ، از دفتر مناسب خود ، "واقعاً در کشتن مردم تبحر دارد." وی همچنین 50 مورد مشاور خود را به سوریه فرستاده است ، دقیقاً همانطور كه ​​رئیس جمهور آیزنهاور برای ویتنام كرد.

کارن باس ، نماینده کنگره ، آن پترسون ، دستیار وزیر امور خارجه این هفته از وی س :ال کرد: «مأموریت اعزام 50 نیروی ویژه به سوریه چیست؟ و آیا این مأموریت منجر به تعامل بیشتر ایالات متحده خواهد شد؟ "

پترسون پاسخ داد: "پاسخ دقیق طبقه بندی شده است."

* توجه: در حالی که من شنیدم که كتویگ گفت "سگ" و تصور می كرد كه منظور او باشد ، او به من می گوید كه "خدا" سنتی را گفته است.

یک دیدگاه

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی