موسسه فراملی مقدمه ای درباره امنیت آب و هوا منتشر می کند

توسط نیک باکستون، موسسه فراملی، اکتبر 12، 2021

تقاضای سیاسی فزاینده ای برای امنیت آب و هوا به عنوان پاسخی به تأثیرات فزاینده تغییرات آب و هوایی وجود دارد، اما تحلیل انتقادی کمی در مورد اینکه آنها چه نوع امنیتی و برای چه کسانی ارائه می دهند وجود دارد. این آغازگر بحث را ابهام می کند - برجسته کردن نقش ارتش در ایجاد بحران آب و هوایی، خطرات ناشی از ارائه راه حل های نظامی برای تأثیرات آب و هوایی، منافع شرکت ها که سود می برند، تأثیر بر آسیب پذیرترین افراد، و پیشنهادهای جایگزین برای «امنیت» مبتنی بر عدالت

PDF.

1. امنیت آب و هوا چیست؟

امنیت آب و هوا یک چارچوب سیاسی و سیاسی است که تأثیر تغییرات آب و هوایی بر امنیت را تجزیه و تحلیل می کند. پیش‌بینی می‌کند که رویدادهای شدید آب و هوایی و بی‌ثباتی آب‌وهوایی ناشی از افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای (GHGs) باعث اختلال در سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی شود - و در نتیجه امنیت را تضعیف کند. سؤالات این است: این در مورد چه کسی و چه نوع امنیتی است؟
انگیزه و تقاضای غالب برای «امنیت اقلیمی» از یک دستگاه قدرتمند امنیت ملی و نظامی، به ویژه کشورهای ثروتمندتر ناشی می شود. این بدان معناست که امنیت بر اساس «تهدیداتی» که برای عملیات نظامی و «امنیت ملی» آنها ایجاد می‌کند، درک می‌شود، اصطلاحی فراگیر که اساساً به قدرت اقتصادی و سیاسی یک کشور اشاره دارد.
در این چارچوب، امنیت اقلیم درک شده را بررسی می کند مستقیم تهدیدهایی برای امنیت یک کشور، مانند تأثیر بر عملیات نظامی - برای مثال، افزایش سطح دریا بر پایگاه های نظامی تأثیر می گذارد یا گرمای شدید مانع از عملیات ارتش می شود. همچنین نگاه می کند غیر مستقیم تهدیدها یا راه هایی که تغییرات آب و هوایی ممکن است تنش ها، درگیری ها و خشونت های موجود را تشدید کند که می تواند به کشورهای دیگر سرایت کند یا آنها را تحت تأثیر قرار دهد. این شامل ظهور «تئاترهای» جدید جنگ، مانند قطب شمال است که در آن ذوب شدن یخ ها منابع معدنی جدیدی را باز می کند و یک تکان بزرگ برای کنترل بین قدرت های بزرگ. تغییر اقلیم به عنوان یک "تکثیر کننده تهدید" یا "کاتالیزور درگیری" تعریف می شود. روایات مربوط به امنیت آب و هوا معمولاً، به تعبیر استراتژی وزارت دفاع ایالات متحده، «عصر درگیری مداوم ... محیط امنیتی بسیار مبهم‌تر و غیرقابل پیش‌بینی‌تر از آنچه در دوران جنگ سرد با آن مواجه شد» پیش‌بینی می‌کنند.
امنیت آب و هوا به طور فزاینده ای در استراتژی های امنیت ملی ادغام شده است و توسط سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد و سازمان های تخصصی آن و همچنین جامعه مدنی ، دانشگاه ها و رسانه ها به طور گسترده پذیرفته شده است. رئیس جمهور بایدن تنها در سال 2021 اعلام تغییرات اقلیمی در اولویت امنیت ملی، ناتو برنامه عملیاتی در مورد آب و هوا و امنیت تهیه کرد ، بریتانیا اعلام کرد که در حال حرکت به سمت سیستم "دفاع آماده از نظر آب و هوا" است ، شورای امنیت سازمان ملل متحد در سطح بالایی در مورد آب و هوا و امنیت بحث کرد و امنیت آب و هوا انتظار می رود به عنوان یک دستور کار اصلی در کنفرانس COP26 در ماه نوامبر باشد.
همانطور که این آغازگر به بررسی آن می پردازد، چارچوب بندی بحران آب و هوا به عنوان یک موضوع امنیتی عمیقاً مشکل ساز است زیرا در نهایت رویکرد نظامی به تغییرات اقلیمی را تقویت می کند که احتمالاً بی عدالتی را برای کسانی که بیشتر تحت تأثیر این بحران در حال گسترش هستند، عمیق تر می کند. خطر راه‌حل‌های امنیتی این است که، طبق تعریف، آن‌ها به دنبال ایمن کردن چیزی هستند که وجود دارد - یک وضعیت ناعادلانه. پاسخ امنیتی به عنوان "تهدید" تلقی می شود که ممکن است وضعیت موجود را از بین ببرد، مانند پناهندگان، یا کسانی که صریحا با آن مخالفت می کنند، مانند فعالان آب و هوا. همچنین راه حل های مشترک دیگر برای بی ثباتی را از بین می برد. در مقابل، عدالت اقلیمی ما را ملزم می‌کند تا سیستم‌های اقتصادی را که باعث تغییرات آب و هوایی شده‌اند، واژگون و متحول کنیم، جوامع را در خط مقدم بحران اولویت‌بندی کنیم و راه‌حل‌های آنها را در اولویت قرار دهیم.

2. چگونه امنیت آب و هوا به عنوان یک اولویت سیاسی ظاهر شده است؟

امنیت آب و هوایی از سابقه طولانی تری از گفتمان امنیت محیطی در محافل دانشگاهی و سیاست گذار استفاده می کند ، که از دهه 1970 و 1980 روابط بین محیط و تعارض را مورد بررسی قرار داده و در مواقعی تصمیم گیرندگان را مجبور کرده است تا نگرانی های زیست محیطی را در استراتژی های امنیتی ادغام کنند.
امنیت آب و هوا در سال 2003 با مطالعه پنتاگون توسط پیتر شوارتز ، طراح سابق رویال داچ شل و داگ رندال از شبکه تجارت جهانی کالیفرنیا ، وارد عرصه سیاست و امنیت ملی شد. آنها هشدار دادند که تغییرات آب و هوایی می تواند منجر به ظهور عصر جدید شود: "با وقوع قحطی ، بیماری ها و بلایای مربوط به آب و هوا به دلیل تغییرات ناگهانی آب و هوا ، نیازهای بسیاری از کشورها از ظرفیت حمل آنها فراتر می رود. این باعث ایجاد احساس ناامیدی می شود ، که به احتمال زیاد منجر به تجاوز تهاجمی به منظور بازگرداندن تعادل می شود ... اختلال و درگیری ویژگیهای بومی زندگی خواهند بود. در همان سال ، "استراتژی امنیتی اروپا" اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا) به زبان کمتر هذلولی تغییرات آب و هوایی را به عنوان یک مسئله امنیتی مطرح کرد.
از آن زمان امنیت آب و هوا به طور فزاینده ای در برنامه ریزی دفاعی ، ارزیابی اطلاعاتی و برنامه های عملیاتی نظامی تعداد زیادی از کشورهای ثروتمند از جمله ایالات متحده ، انگلیس ، استرالیا ، کانادا ، آلمان ، نیوزلند و سوئد و همچنین اتحادیه اروپا ادغام شده است. این برنامه با تمرکز بر ملاحظات نظامی و امنیت ملی با برنامه های اقلیمی کشورها متفاوت است.
تمرکز بر تغییرات آب و هوایی برای نهادهای نظامی و امنیت ملی نشان دهنده این باور است که هر برنامه ریز منطقی می تواند بدتر شده و بر بخش آنها تأثیر بگذارد. ارتش یکی از معدود نهادهایی است که در برنامه ریزی بلندمدت شرکت می کند تا از ظرفیت مستمر خود برای درگیر شدن در درگیری اطمینان حاصل کند و برای شرایط متغیری که در آن انجام می دهد آماده باشد. آنها همچنین تمایل دارند که بدترین سناریوها را به گونه ای بررسی کنند که برنامه ریزان اجتماعی این کار را نمی کنند - که ممکن است یک مزیت در موضوع تغییر آب و هوا باشد.
لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، اجماع نظامی ایالات متحده در مورد تغییرات آب و هوایی در سال 2021 را خلاصه کرد: "ما با یک بحران آب و هوایی شدید و رو به رشد روبرو هستیم که ماموریت ها، برنامه ها و قابلیت های ما را تهدید می کند." از افزایش رقابت در قطب شمال گرفته تا مهاجرت انبوه در آفریقا و آمریکای مرکزی، تغییرات اقلیمی به بی ثباتی کمک می کند و ما را به سمت ماموریت های جدید سوق می دهد.
در واقع ، تغییرات آب و هوایی در حال حاضر مستقیماً بر نیروهای مسلح تأثیر می گذارد. گزارش پنتاگون در سال 2018 نشان داد که نیمی از 3,500 سایت نظامی تحت تأثیر شش دسته اصلی از حوادث شدید آب و هوایی مانند موج طوفان ، آتش سوزی و خشکسالی قرار گرفته اند.
این تجربه از تأثیرات تغییر اقلیم و یک چرخه برنامه ریزی بلندمدت، نیروهای امنیت ملی را از بسیاری از بحث های ایدئولوژیک و انکار در مورد تغییرات آب و هوایی دور کرده است. این بدان معنا بود که حتی در دوران ریاست جمهوری ترامپ، ارتش به برنامه های خود برای امنیت آب و هوا ادامه داد و در عین حال این برنامه ها را در ملاء عام کم اهمیت جلوه داد تا از تبدیل شدن به تیر برق برای انکارگرایان جلوگیری کند.
تمرکز امنیت ملی در مورد تغییرات آب و هوایی نیز ناشی از عزم خود برای دستیابی بیشتر به کنترل همه خطرات و تهدیدهای احتمالی است ، به این معنی که برای انجام این کار به دنبال ادغام تمام جنبه های امنیت دولتی است. این منجر به افزایش در کمک مالی به هر بازوی اجباری دولت در چند دهه پل راجرز، محقق امنیتی، استاد بازنشسته مطالعات صلح در دانشگاه برادفورد، این استراتژی را "لیدیسم(یعنی سرپوش گذاشتن بر روی چیزها) – استراتژی که «هم فراگیر و هم انباشته است و شامل تلاشی شدید برای توسعه تاکتیک‌ها و فناوری‌های جدید است که می‌تواند از مشکلات جلوگیری کرده و آنها را سرکوب کند». این روند از 9 سپتامبر شتاب گرفت و با ظهور فناوری های الگوریتمی، سازمان های امنیت ملی را تشویق کرد تا به دنبال نظارت، پیش بینی و در صورت امکان کنترل همه احتمالات باشند.
در حالی که سازمان های امنیت ملی بحث را پیش می برند و دستور کار امنیت آب و هوا را تنظیم می کنند ، تعداد فزاینده ای از سازمان های غیر نظامی و جامعه مدنی (CSO) نیز وجود دارند که از توجه بیشتر به امنیت آب و هوا حمایت می کنند. اینها شامل اندیشمندان سیاست خارجی مانند م Instituteسسه بروکینگز و شورای روابط خارجی (ایالات متحده) ، م Instituteسسه بین المللی مطالعات استراتژیک و چتم هاوس (انگلستان) ، م Instituteسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم ، کلینگندیل (هلند) ، موسسه فرانسوی امور بین الملل و استراتژیک، آدلفی (آلمان) و موسسه سیاست استراتژیک استرالیا. یکی از حامیان اصلی امنیت آب و هوا در سراسر جهان، مرکز اقلیم و امنیت (CCS) مستقر در ایالات متحده است، یک موسسه تحقیقاتی با روابط نزدیک با بخش نظامی و امنیتی و تشکیلات حزب دموکرات. تعدادی از این موسسات با نیروهای ارشد نظامی پیوستند تا شورای نظامی بین‌المللی اقلیم و امنیت را در سال 2019 تشکیل دهند.

سربازان آمریکایی در سیل در Fort Ransom در سال 2009 رانندگی می کردند

نیروهای آمریکایی در حال عبور از سیل در فورت رانسوم در سال 2009 / اعتبار عکس عکس ارتش ایالات متحده / استاد ارشد گروهبان. دیوید اچ لیپ

جدول زمانی استراتژی های کلیدی امنیت آب و هوا

3. سازمان های امنیت ملی چگونه برای تغییرات اقلیمی برنامه ریزی می کنند و با آن سازگار می شوند؟

سازمان های امنیت ملی ، به ویژه خدمات نظامی و اطلاعاتی کشورهای ثروتمند صنعتی در حال برنامه ریزی برای تغییر آب و هوا به دو طریق اصلی هستند: تحقیق و پیش بینی سناریوهای آینده خطرات و تهدیدها بر اساس سناریوهای مختلف افزایش دما. و اجرای طرح هایی برای سازگاری با آب و هوای نظامی. ایالات متحده روند برنامه ریزی امنیت آب و هوا را بر اساس اندازه و تسلط آن تعیین می کند (ایالات متحده هزینه های دفاعی بیش از 10 کشور بعدی است).

1. تحقیق و پیش بینی سناریوهای آینده
    ​
این امر شامل همه آژانس‌های امنیتی مربوطه، به‌ویژه ارتش و اطلاعات، می‌شود تا تأثیرات موجود و مورد انتظار را بر قابلیت‌های نظامی یک کشور، زیرساخت‌های آن و زمینه ژئوپلیتیکی که کشور در آن فعالیت می‌کند، تجزیه و تحلیل کنند. پرزیدنت اوباما در پایان دوره ریاست جمهوری خود در سال 2016، جلوتر رفت دستور دادن به همه بخشها و آژانسهای آن "برای اطمینان از اینکه تأثیرات مربوط به تغییرات آب و هوا در توسعه دکترین ، سیاست ها و برنامه های امنیت ملی به طور کامل مورد توجه قرار گرفته است". به عبارت دیگر ، محور قرار دادن چارچوب امنیت ملی در کل برنامه ریزی اقلیمی آن. این امر توسط ترامپ عقب کشیده شد ، اما بایدن همان جایی را که اوباما متوقف کرده بود ، ادامه داد و به پنتاگون دستور داد با وزارت بازرگانی ، اداره ملی اقیانوس و اتمسفر ، آژانس حفاظت از محیط زیست ، مدیر اطلاعات ملی ، دفتر علوم همکاری کند. و فناوری فناوری و سایر آژانس ها برای توسعه تجزیه و تحلیل ریسک آب و هوا.
ابزارهای برنامه ریزی متنوعی استفاده می شود، اما برای برنامه ریزی بلندمدت، ارتش مدت هاست متکی بوده است در مورد استفاده از سناریوها برای ارزیابی آینده های احتمالی مختلف و سپس ارزیابی اینکه آیا کشور از توانایی های لازم برای مقابله با سطوح مختلف تهدید احتمالی برخوردار است یا خیر. تاثیرگذار 2008 عصر پیامدها: پیامدهای سیاست خارجی و امنیت ملی تغییرات آب و هوایی جهانی این گزارش یک نمونه معمولی است زیرا سه سناریو را برای تأثیرات احتمالی بر امنیت ملی ایالات متحده بر اساس افزایش احتمالی دمای جهانی 1.3 درجه سانتی گراد ، 2.6 درجه سانتی گراد و 5.6 درجه سانتی گراد بیان کرده است. این سناریوها هم از تحقیقات دانشگاهی - مانند هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوا (IPCC) برای علوم آب و هوا - و هم از گزارش های اطلاعاتی استفاده می کنند. بر اساس این سناریوها ، ارتش برنامه ها و استراتژی هایی را تدوین می کند و در حال شروع است تغییرات آب و هوایی را در مدل سازی ، شبیه سازی و تمرینات بازی های جنگی خود ادغام کنید. بنابراین، برای مثال، فرماندهی اروپای ایالات متحده در حال آماده شدن برای افزایش تکان‌های ژئوپلیتیکی و درگیری‌های احتمالی در قطب شمال با ذوب شدن یخ‌های دریاست که امکان افزایش حفاری نفت و حمل و نقل بین‌المللی در منطقه را فراهم می‌کند. در خاورمیانه، فرماندهی مرکزی ایالات متحده، کمبود آب را در برنامه های مبارزاتی آینده خود لحاظ کرده است.
    ​
سایر کشورهای ثروتمند نیز از این روش پیروی کرده و از لنز ایالات متحده برای مشاهده تغییرات اقلیمی به عنوان یک "تکثیر کننده تهدید" استفاده کردند و در عین حال بر جنبه های مختلف تأکید کردند. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا که هیچ گونه مأموریت دفاع جمعی برای 27 کشور عضو خود ندارد، بر نیاز به تحقیق، نظارت و تجزیه و تحلیل بیشتر، ادغام بیشتر در استراتژی های منطقه ای و برنامه های دیپلماتیک با همسایگان، ایجاد مدیریت بحران و واکنش در برابر بلایا تاکید می کند. ظرفیت ها و تقویت مدیریت مهاجرت. استراتژی وزارت دفاع بریتانیا در سال 2021 هدف اصلی خود را «توانایی جنگیدن و پیروزی در محیط‌های فیزیکی خصمانه‌تر و غیرقابل بخشش» تعیین می‌کند، اما همچنین مشتاق است بر همکاری‌ها و اتحادهای بین‌المللی خود تأکید کند.
    ​
2. آماده سازی ارتش برای جهانی تغییر آب و هوا
به عنوان بخشی از آمادگی های خود، ارتش همچنین به دنبال تضمین عملکرد خود در آینده ای است که با آب و هوای شدید و افزایش سطح دریا مشخص شده است. این شاهکار کوچکی نیست. ارتش آمریکا 1,774 پایگاه در معرض افزایش سطح دریا را شناسایی کرده است. یک پایگاه، ایستگاه نیروی دریایی نورفولک در ویرجینیا، یکی از بزرگترین مراکز نظامی جهان است و سالانه دچار سیل می شود.
    ​
همچنین به دنبال تطبیق امکانات خود استایالات متحده و سایر نیروهای نظامی در ائتلاف ناتو نیز مشتاق نشان دادن تعهد خود به "سبزسازی" تاسیسات و عملیات خود بوده اند. این امر منجر به نصب بیشتر پنل های خورشیدی در پایگاه های نظامی، سوخت های جایگزین در کشتیرانی و تجهیزات با انرژی تجدیدپذیر شده است. دولت بریتانیا می گوید اهدافی را برای 50 درصد از منابع سوخت پایدار برای همه هواپیماهای نظامی تعیین کرده است و وزارت دفاع خود را متعهد کرده است که انتشار گازهای گلخانه ای خالص تا سال 2050 را به صفر برساند.
    ​
اما اگرچه این تلاش ها به عنوان نشانه هایی از "سبز شدن" ارتش (برخی گزارشات بسیار شبیه به شستشوی سبز شرکت ها) است ، اما انگیزه م pressثرتر برای اتخاذ تجدیدپذیرها این است وابستگی به سوخت های فسیلی برای ارتش ایجاد کرده است. حمل و نقل این سوخت برای نگه داشتن چکش ها ، تانک ها ، کشتی ها و جت های خود یکی از بزرگترین دردسرهای لجستیکی برای ارتش ایالات متحده است و در زمان مبارزات انتخاباتی در افغانستان منبع آسیب پذیری بزرگی بود زیرا نفتکش های تامین کننده نیروهای آمریکایی بارها مورد حمله طالبان قرار می گرفتند. نیروها یک آمریکا در بررسی ارتش به ازای هر 39 کاروان سوخت رسانی در عراق یک نفر و به ازای هر 24 کاروان سوخت رسانی در افغانستان یک نفر کشته شدبه در درازمدت ، بهره وری انرژی ، سوخت های جایگزین ، واحدهای مخابراتی با انرژی خورشیدی و فناوری های تجدیدپذیر به طور کلی چشم انداز یک ارتش کمتر آسیب پذیر ، انعطاف پذیر و م effectiveثرتر را ارائه می دهد. وزیر سابق نیروی دریایی آمریکا ری مابوس صادقانه بگویم: "ما به یک دلیل اصلی به سمت سوخت های جایگزین در نیروی دریایی و تفنگداران دریایی حرکت می کنیم و آن این است که ما را به جنگنده های بهتری تبدیل کند".
    ​
با این حال ، جایگزینی استفاده از نفت در حمل و نقل نظامی (هوایی ، دریایی ، وسایل نقلیه زمینی) که اکثریت قریب به اتفاق استفاده نظامی از سوخت های فسیلی را تشکیل می دهد ، بسیار دشوارتر شده است. در سال 2009 ، نیروی دریایی ایالات متحده اعلام کردناوگان بزرگ سبزخود را متعهد به هدف کاهش نصف انرژی خود از منابع غیرفسیلی تا سال 2020 می کند. ابتکار به زودی آشکار شد، همانطور که مشخص شد که حتی با سرمایه گذاری گسترده نظامی برای گسترش صنعت، به سادگی منابع لازم از سوخت های کشاورزی وجود ندارد. در میان هزینه های مارپیچ و مخالفت های سیاسی، ابتکار عمل از بین رفت. حتی اگر موفقیت آمیز بود، شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد استفاده از سوخت زیستی دارای هزینه های زیست محیطی و اجتماعی است (مانند افزایش قیمت مواد غذایی) که ادعای آن را برای جایگزینی "سبز" برای نفت تضعیف می کند.
    ​
استراتژی های امنیت ملی فراتر از مشارکت نظامی ، به استقرار "قدرت نرم" - دیپلماسی ، ائتلاف ها و همکاری های بین المللی ، کارهای بشردوستانه نیز می پردازد. بنابراین بیشتر امنیت ملی استراتژی ها همچنین از زبان امنیت انسانی استفاده می کنند به عنوان بخشی از اهداف خود و صحبت در مورد اقدامات پیشگیرانه ، پیشگیری از درگیری و غیره. به عنوان مثال ، استراتژی امنیت ملی انگلستان 2015 در مورد لزوم مقابله با برخی از عوامل اصلی ناامنی صحبت می کند: 'هدف بلند مدت ما تقویت تاب آوری کشورهای فقیر و شکننده در برابر بلایا ، شوک ها و تغییرات آب و هوایی است. این باعث نجات جان افراد و کاهش خطر بی ثباتی می شود. همچنین سرمایه گذاری در آمادگی و مقاومت در برابر بلایا بسیار بهتر از پول است تا پاسخ پس از رویداد. " اینها کلمات عاقلانه ای هستند ، اما در نحوه بهینه سازی منابع آشکار نیستند. در سال 2021 ، دولت بریتانیا بودجه کمک های خارجی خود را به میزان 4 میلیارد پوند از 0.7 درصد درآمد ناخالص ملی خود (GNI) به 0.5 درصد کاهش داد ، ظاهراً به صورت موقت به منظور کاهش حجم استقراض برای مقابله با COVID-19 بحران - اما اندکی پس از افزایش آن هزینه نظامی 16.5 میلیارد پوند (10 درصد افزایش سالانه).

ارتش وابسته به سطوح بالای مصرف سوخت و همچنین استقرار سلاح هایی با اثرات زیست محیطی پایدار است

ارتش به سطوح بالای مصرف سوخت وابسته است و همچنین سلاح هایی با اثرات زیست محیطی پایدار مستقر می کند / اعتبار عکس Cpl Neil Bryden RAF/Crown Copyright 2014

4- مشكلات اصلي توصيف تغييرات اقليم به عنوان يك مسئله امنيتي چيست؟

مشکل اساسی در تبدیل تغییرات آب و هوایی به یک مسئله امنیتی این است که بحران ناشی از بی عدالتی سیستمیک را با راه حل های "امنیتی" که در ایدئولوژی و نهادهایی طراحی شده اند که به دنبال کنترل و تداوم هستند ، پاسخ می دهد. در زمانی که محدود کردن تغییرات آب و هوایی و حصول اطمینان از گذار عادلانه به توزیع مجدد بنیادی قدرت و ثروت نیاز دارد ، یک رویکرد امنیتی به دنبال تداوم وضعیت موجود است. در این فرایند ، امنیت آب و هوا شش تأثیر عمده دارد.
1. پنهان کردن یا منحرف کردن توجه از علل تغییرات آب و هوا، مسدود کردن تغییرات ضروری به وضعیت ناعادلانه موجود. با تمرکز بر پاسخ به تاثیرات تغییرات آب و هوا و مداخلات امنیتی که ممکن است مورد نیاز باشد ، آنها توجه را از عوامل بحران آب و هوا منحرف می کنند - قدرت شرکتها و کشورهایی که بیشترین سهم را در ایجاد تغییرات آب و هوایی داشته اند، نقش ارتش که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانه ای سازمانی است، و سیاست های اقتصادی مانند توافق نامه های تجارت آزاد که بسیاری از مردم را در برابر تغییرات مرتبط با آب و هوا آسیب پذیرتر کرده است. آنها خشونت نهفته در یک مدل اقتصادی استخراجی جهانی شده را نادیده می گیرند، به طور ضمنی تمرکز مداوم قدرت و ثروت را فرض می کنند و از آن حمایت می کنند و به دنبال توقف درگیری ها و «ناامنی» ناشی از آن هستند. آنها همچنین نقش خود سازمان‌های امنیتی در حمایت از سیستم ناعادلانه را زیر سوال نمی‌برند – بنابراین اگرچه استراتژیست‌های امنیت اقلیمی ممکن است به نیاز به رسیدگی به انتشار گازهای گلخانه‌ای نظامی اشاره کنند، این هرگز به درخواست‌ها برای بستن زیرساخت‌های نظامی یا کاهش شدید نظامی و امنیتی گسترش نمی‌یابد. بودجه به منظور پرداخت تعهدات موجود برای تأمین منابع مالی آب و هوا به کشورهای در حال توسعه برای سرمایه گذاری در برنامه های جایگزین مانند معامله سبز سبز جدید.
2. تقویت یک دستگاه و صنعت نظامی و امنیتی پررونق که در پی حادثه 9 سپتامبر پیش از این ثروت و قدرت بی سابقه ای به دست آورده است. ناامنی آب و هوایی پیش بینی شده بهانه جدیدی برای هزینه های نظامی و امنیتی و اقدامات اضطراری است که هنجارهای دموکراتیک را دور می زند. تقریباً هر استراتژی امنیت آب و هوا تصویری از بی ثباتی روزافزون را ترسیم می کند که نیاز به پاسخ امنیتی دارد. به عنوان دریادار عقب نیروی دریایی دیوید تیتلی آن را بیان کرد: "مثل درگیر شدن در جنگی است که 100 سال طول می کشد". او این را به‌عنوان پیش‌فرض برای اقدامات اقلیمی در نظر گرفت، اما به‌طور پیش‌فرض نیز زمینه‌ای برای هزینه‌های نظامی و امنیتی بیشتر است. به این ترتیب از یک الگوی طولانی نظامی پیروی می کند به دنبال توجیهات جدید برای جنگ است، از جمله مبارزه با مصرف مواد مخدر ، تروریسم ، هکرها و غیره ، که منجر به بودجه های پررونق برای هزینه های نظامی و امنیتی در سراسر جهان. فراخوان های دولتی برای امنیت، که در زبان دشمنان و تهدیدها گنجانده شده است، همچنین برای توجیه اقدامات اضطراری، مانند استقرار نیروها و تصویب قوانین اضطراری که نهادهای دموکراتیک را دور می زند و آزادی های مدنی را محدود می کند، استفاده می شود.
3. مسئولیت بحران آب و هوا را به قربانیان تغییرات اقلیمی منتقل می کند و آنها را به عنوان "خطر" یا "تهدید" معرفی می کند. با در نظر گرفتن بی ثباتی ناشی از تغییرات آب و هوایی، حامیان امنیت آب و هوا در مورد خطرات ناشی از فروپاشی ایالت ها، تبدیل شدن مکان ها برای سکونت، و خشونت یا مهاجرت مردم هشدار می دهند. در این فرآیند، کسانی که کمترین مسئولیت را در برابر تغییرات اقلیمی دارند، نه تنها بیشترین تأثیر را از آن می‌پذیرند، بلکه به عنوان «تهدید» نیز در نظر گرفته می‌شوند. این یک بی عدالتی سه گانه است. و از یک سنت طولانی از روایت های امنیتی پیروی می کند که در آن دشمن همیشه در جای دیگری است. همانطور که محقق رابین اکرسلی اشاره می کند، «تهدیدهای زیست محیطی چیزی است که خارجی ها علیه آمریکایی ها یا قلمرو آمریکا انجام می دهند» و هرگز ناشی از سیاست های داخلی ایالات متحده یا غرب نیستند.
4. منافع شرکت ها را تقویت می کند. در دوران استعمار و گاه پیش از آن، امنیت ملی با دفاع از منافع شرکت ها شناخته می شد. در سال 1840، لرد پالمرستون، وزیر امور خارجه بریتانیا، صریح بود: "باز کردن و ایمن سازی جاده ها برای بازرگان وظیفه دولت است". این رویکرد هنوز هم سیاست خارجی اکثر کشورها را امروز هدایت می کند - و با افزایش قدرت نفوذ شرکت ها در دولت، دانشگاه، موسسات سیاست گذاری و نهادهای بین دولتی مانند سازمان ملل یا بانک جهانی تقویت می شود. این موضوع در بسیاری از استراتژی‌های امنیت ملی مرتبط با آب و هوا منعکس شده است که نگرانی خاصی را در مورد تأثیرات تغییرات آب و هوایی بر مسیرهای کشتیرانی، زنجیره‌های تأمین، و تأثیرات شدید آب و هوا بر قطب‌های اقتصادی ابراز می‌کنند. امنیت برای بزرگترین شرکت های فراملی (TNC) به طور خودکار به عنوان امنیت برای کل ملت ترجمه می شود، حتی اگر همین شرکت های TNC، مانند شرکت های نفتی، ممکن است عامل اصلی ناامنی باشند.
5. ایجاد ناامنی. معمولاً استقرار نیروهای امنیتی برای دیگران ناامنی ایجاد می کند. این امر مشهود است، برای مثال، در تهاجم و اشغال نظامی 20 ساله تحت رهبری ایالات متحده و ناتو به افغانستان، که با وعده امنیت از تروریسم آغاز شد، و در عین حال به جنگ بی پایان، درگیری و بازگشت طالبان دامن زد. و به طور بالقوه ظهور نیروهای تروریستی جدید. به طور مشابه، پلیس در ایالات متحده و در جای دیگر اغلب باعث افزایش ناامنی برای جوامع به حاشیه رانده شده است که با تبعیض، نظارت و مرگ مواجه می شوند تا طبقات دارایی ثروتمند را ایمن نگه دارند. برنامه های امنیت اقلیمی به رهبری نیروهای امنیتی از این پویایی در امان نخواهد ماند. مانند مارک نئوکلئوس خلاصه می کند: تمام امنیت در رابطه با ناامنی تعریف می شود. هر توسل به امنیت نه تنها باید شامل مشخص کردن ترسی باشد که آن را ایجاد می کند، بلکه این ترس (ناامنی) نیازمند اقدامات متقابل (امنیتی) برای خنثی کردن، حذف یا محدود کردن شخص، گروه، شی یا شرایطی است که ترس را ایجاد می کند.
6. سایر روش های برخورد با اثرات آب و هوایی را تضعیف می کند. هنگامی که امنیت چارچوب است، همیشه این سوال مطرح می شود که چه چیزی ناامن است، تا چه حد، و چه مداخلات امنیتی ممکن است موثر باشد – نه اینکه آیا امنیت باید حتی رویکرد باشد. این موضوع به صورت دوتایی از تهدید علیه امنیت تنظیم می شود که مستلزم مداخله دولت و اغلب توجیه اقدامات خارق العاده خارج از هنجارهای تصمیم گیری دموکراتیک است. بنابراین رویکردهای دیگر را رد می کند - مانند رویکردهایی که به دنبال علل سیستمیک تر هستند یا بر ارزش های مختلف متمرکز شده اند (به عنوان مثال عدالت ، حاکمیت مردمی ، همسویی با محیط زیست ، عدالت ترمیمی) ، یا بر اساس آژانس ها و رویکردهای مختلف (به عنوان مثال رهبری بهداشت عمومی ، راه حل های مبتنی بر عوام یا مبتنی بر جامعه). همچنین جنبش‌هایی را که خواستار این رویکردهای جایگزین هستند و سیستم‌های ناعادلانه‌ای که تغییرات آب و هوایی را تداوم می‌دهند، به چالش می‌کشند، سرکوب می‌کند.
همچنین ببینید: دالبی، اس. (2009) امنیت و تغییرات محیطی، سیاست. https://www.wiley.com/fa-us/Security+and+Chon Environmental +Change-p-9780745642918

سربازان آمریکایی در حال سوختن میادین نفتی در پی حمله آمریکا در سال 2003 هستند

سربازان آمریکایی در حال سوزاندن میادین نفتی در پی حمله آمریکا در سال 2003 / اعتبار عکس Arlo K. Abrahamson / نیروی دریایی ایالات متحده

پدرسالاری و امنیت آب و هوا

زیربنای یک رویکرد نظامی به امنیت آب و هوا یک سیستم مردسالارانه نهفته است که وسایل نظامی را برای حل درگیری و بی ثباتی عادی کرده است. مردسالاری عمیقا در ساختارهای نظامی و امنیتی تعبیه شده است. این امر در رهبری و تسلط مردان بر نیروهای دولتی نظامی و پیش نظامی مشهود است ، اما همچنین در مفهوم مفهوم امنیت ، امتیازاتی که ارتش به نظام ها می دهد ، و هزینه ها و واکنش های نظامی به سختی ذاتی است. حتی زمانی که در اجرای وعده های خود کوتاهی می کند مورد سوال قرار می گیرد.
زنان و افراد دگرباش جنسی به طور نامتناسبی تحت تأثیر درگیری های مسلحانه و واکنش های نظامی شده به بحران ها هستند. آنها همچنین بار نامتناسبی برای مقابله با تأثیرات بحران هایی مانند تغییرات آب و هوا به دوش می کشند.
زنان به طور قابل ملاحظه ای در جنبش های اقلیمی و صلح نیز پیشرو هستند. به همین دلیل است که ما به نقد فمینیستی درباره امنیت آب و هوا و نگاه به راه حل های فمینیستی نیاز داریم. همانطور که ری اچسون و مادلین ریس از اتحادیه بین المللی زنان برای صلح و آزادی استدلال می کنند ، "با دانستن اینکه جنگ شکل نهایی ناامنی انسان است ، فمینیست ها از راه حل های طولانی مدت برای مناقشه حمایت می کنند و از برنامه صلح و امنیت حمایت می کنند که از همه مردم محافظت می کند". به
همچنین ببینید: Acheson R. and Rees M. (2020). یک رویکرد فمینیستی برای پرداختن به نظامی بیش از حد
خرج کردن در بازنگری در هزینه های نظامی بدون محدودیت, UNODA Occasional Papers شماره 35 , pp 39-56 https://front.un-arm.org/wp-content/uploads/2020/04/op-35-web.pdf

زنان آواره که وسایل خود را حمل می کنند، پس از فرار از خشونت به بوسانگوآ، جمهوری آفریقای مرکزی می رسند. / اعتبار عکس UNHCR/ B. Heger
زنان آواره که وسایل خود را حمل می کنند، پس از فرار از خشونت به بوسانگوآ، جمهوری آفریقای مرکزی می رسند. اعتبار عکس: UNHCR/ B. Heger (CC BY-NC 2.0)

5. چرا جامعه مدنی و گروه های زیست محیطی از امنیت آب و هوا دفاع می کنند؟

با وجود این نگرانی ها ، تعدادی از گروه های زیست محیطی و دیگر گروه ها سیاست های امنیتی آب و هوایی را تحت فشار قرار داده اند صندوق جهانی حیات وحش، صندوق دفاع از محیط زیست و حفاظت از طبیعت (ایالات متحده) و E3G در اروپا. گروه مستقیم مردمی Extinction Rebellion حتی یک ژنرال برجسته نظامی هلندی را دعوت کرد تا در کتاب "شورشیان" خود درباره امنیت آب و هوا بنویسد.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که تفسیرهای مختلف از امنیت آب و هوا به این معناست که برخی گروه ها ممکن است دیدگاه مشابهی را با آژانس های امنیت ملی بیان نکنند. مت مک دونالد ، دانشمند علوم سیاسی چهار دیدگاه مختلف در مورد امنیت آب و هوا را مشخص می کند که بر اساس امنیت آنها متغیر است: "مردم" (امنیت انسانی) ، "دولت-ملت" (امنیت ملی) ، "جامعه بین المللی" (امنیت بین المللی) و "اکوسیستم" (امنیت زیست محیطی). همپوشانی با ترکیبی از این چشم اندازها نیز برنامه های در حال ظهور است شیوه های امنیت آب و هواتلاش برای ترسیم و بیان سیاست هایی که بتواند از امنیت انسانی محافظت کرده و از درگیری جلوگیری کند.
خواسته های گروه های جامعه مدنی تعدادی از این دیدگاه های مختلف را منعکس می کند و بیشتر در مورد امنیت انسانی هستند ، اما برخی به دنبال مشارکت ارتش به عنوان متحدان هستند و مایلند از چارچوب "امنیت ملی" برای دستیابی به این هدف استفاده کنند. به نظر می رسد این امر بر این باور استوار است که چنین مشارکتی می تواند به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای نظامی منجر شود ، از نیروهای سیاسی اغلب محافظه کارتر برای اقدامات جسورانه تر از آب و هوا حمایت کند و بنابراین تغییرات آب و هوایی را به مناطق مختلف وارد کند. مدارهای قدرتمند "امنیتی" قدرت که در نهایت به درستی اولویت بندی می شود.
بعضی اوقات ، مقامات دولتی ، به ویژه دولت بلر در بریتانیا (1997-2007) و دولت اوباما در ایالات متحده (2008-2016) نیز روایت های "امنیتی" را به عنوان یک استراتژی برای گرفتن اقدام اقلیمی از سوی بازیگران دولتی بی میل می دانستند. به عنوان مارگارت بکت، وزیر خارجه بریتانیا استدلال کرد در سال 2007 ، هنگامی که آنها اولین بحث امنیت آب و هوا را در شورای امنیت سازمان ملل ترتیب دادند ، "وقتی مردم در مورد مشکلات امنیتی صحبت می کنند ، این کار را از نظر کیفی متفاوت از هر نوع مشکل دیگری انجام می دهند. امنیت به عنوان یک گزینه ضروری و غیر ضروری تلقی می شود. ... برجسته کردن جنبه های امنیتی تغییرات آب و هوا در تقویت دولتهایی که هنوز مجبور به اقدام هستند نقش دارد. "
با این حال، با انجام این کار، دیدگاه های بسیار متفاوتی از امنیت تار و ادغام می شوند. و با توجه به قدرت سخت دستگاه های نظامی و امنیت ملی ، که به مراتب برتر از هر دستگاه دیگری است ، این امر منجر به تقویت روایت امنیت ملی می شود - اغلب حتی درخشش سیاسی "بشردوستانه" یا "زیست محیطی" برای استراتژی ها و عملیات نظامی و امنیتی و همچنین منافع شرکتی که آنها به دنبال محافظت و دفاع از آنها هستند.

6. برنامه‌های امنیتی اقلیم نظامی چه مفروضات مشکل‌زایی دارند؟

برنامه های امنیتی آب و هوایی نظامی شامل مفروضات کلیدی است که سپس سیاست ها و برنامه های آنها را شکل می دهد. یکی از مفروضات ذاتی در اکثر استراتژی های امنیت آب و هوا این است که تغییرات آب و هوا باعث کمبود ، این امر باعث درگیری و راه حل های امنیتی ضروری خواهد شد. در این چارچوب مالتوسی، فقیرترین مردم جهان، به ویژه آنهایی که در مناطق گرمسیری مانند اکثر مناطق جنوب صحرای آفریقا هستند، به عنوان محتمل ترین منبع درگیری ها دیده می شوند. این پارادایم کمبود> تضاد> امنیت در استراتژی های بی شماری منعکس شده است، برای موسسه ای که طراحی شده است تا جهان را از طریق تهدیدها ببیند، تعجب آور نیست. با این حال ، نتیجه یک موضوع قوی برای برنامه ریزی امنیت ملی است. غیر معمول فیلم آموزشی پنتاگون هشدار می دهد از جهان "تهدیدهای ترکیبی" که از گوشه های تاریک شهرها ظاهر می شود و ارتشها قادر به کنترل آنها نیستند. این نیز در واقعیت نشان می دهد ، همانطور که در نیواورلئانز در پی طوفان کاترینا مشاهده شد ، جایی که افرادی که در شرایط کاملاً ناامید کننده سعی در زنده ماندن داشتند به عنوان رزمندگان دشمن رفتار می شود و به جای آنکه نجات داده شود ، تیرباران کرد و کشته شد.
همانطور که بتسی هارتمن اشاره کرده است، این در تاریخ طولانی تری از استعمار و نژادپرستی قرار می گیرد که عمداً مردم و کل قاره ها را آسیب شناسی کرده است - و خوشحال است که این امر را در آینده برای توجیه سلب مالکیت و حضور نظامی ادامه دهد. از احتمالات دیگر مانند کمیابی الهام بخش همکاری یا درگیری از طریق سیاسی حل شود. همچنین، همانطور که قبلاً اشاره شد، عمداً از بررسی راه هایی که کمبود، حتی در زمان بی ثباتی آب و هوا، ناشی از فعالیت های انسانی است و منعکس کننده توزیع نادرست منابع به جای کمبود مطلق است، اجتناب می کند. و سرکوب جنبش هایی را توجیه می کند که تقاضا و بسیج برای تغییر سیستم به عنوان تهدید، زیرا فرض بر این است که هر کسی که با نظم اقتصادی کنونی مخالف است با کمک به بی ثباتی خطری را به همراه دارد.
همچنین ببینید: Deudney، D. (1990) "پرونده علیه پیوند تخریب محیط زیست و امنیت ملی" ، هزاره: مجله مطالعات بین المللی. https://doi.org/10.1177/03058298900190031001

7. آیا بحران آب و هوا منجر به درگیری می شود؟

این فرض که تغییرات آب و هوایی منجر به درگیری خواهد شد در اسناد امنیت ملی ضمنی است. به عنوان مثال، بررسی وزارت دفاع ایالات متحده در سال 2014، می‌گوید که تأثیرات تغییرات آب و هوایی «…افزایش‌کننده‌های تهدیدی هستند که عوامل استرس‌زا در خارج از کشور مانند فقر، تخریب محیط‌زیست، بی‌ثباتی سیاسی و تنش‌های اجتماعی را تشدید می‌کنند - شرایطی که می‌توانند فعالیت‌های تروریستی و سایر موارد را فعال کنند. اشکال خشونت».
یک نگاه سطحی پیوندها را نشان می دهد: 12 کشور از 20 کشوری که بیشتر در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر هستند، در حال حاضر درگیری های مسلحانه را تجربه می کنند. در حالی که همبستگی با علت یکسان نیست، بررسی بیش از حد 55 مطالعه در مورد این موضوع توسط استادان کالیفرنیایی برک ، هسیانگ و میگل تلاش برای نشان دادن پیوندهای علی، استدلال برای هر 1 درجه سانتیگراد افزایش دما، تعارض بین فردی 2.4٪ و تعارض بین گروهی 11.3٪ افزایش یافته است. روش شناسی آنها دارد از آن زمان به طور گسترده به چالش کشیده شده است. یک 2019 گزارش در طبیعت به این نتیجه رسیدند: «تغییرپذیری و/یا تغییر اقلیم در فهرست رتبه‌بندی تأثیرگذارترین محرک‌های درگیری در تجربیات تا به امروز پایین است و کارشناسان آن را به‌عنوان نامطمئن‌ترین تأثیرگذاری آن رتبه‌بندی می‌کنند».
در عمل، جدا کردن تغییرات اقلیمی از سایر عوامل علّی منجر به درگیری دشوار است، و شواهد کمی وجود دارد که تأثیرات تغییرات آب و هوایی لزوماً مردم را به سمت خشونت سوق دهد. در واقع، گاهی اوقات کمبود ممکن است خشونت را کاهش دهد زیرا مردم مجبور به همکاری هستند. برای مثال، تحقیقات در زمین‌های خشک ناحیه مارسابیت در شمال کنیا نشان می‌دهد که در زمان خشکسالی و کمبود آب، خشونت کمتر اتفاق می‌افتد زیرا جوامع گله‌داری فقیر در چنین مواقعی تمایل کمتری به شروع درگیری داشتند و همچنین دارای رژیم‌های مالکیت مشترک قوی اما انعطاف‌پذیر بودند. آبی که به مردم کمک کرد تا با کمبود آن سازگار شوند.
آنچه واضح است این است که بیشترین عامل شروع منازعات ، نابرابری های ذاتی ذاتی در جهان جهانی شده است (میراث جنگ سرد و جهانی شدن عمیقاً ناعادلانه) و همچنین پاسخ های سیاسی مشکل ساز به موقعیت های بحرانی. پاسخ‌های مشت‌زنانه یا دستکاری نخبگان اغلب برخی از دلایل تبدیل موقعیت‌های دشوار به درگیری و در نهایت جنگ است. یک مطالعه با بودجه اتحادیه اروپا در مورد درگیری ها در مدیترانه، ساحل و خاورمیانه به عنوان مثال ، نشان داد که عوامل اصلی درگیری در این مناطق شرایط آب و هوایی نبود ، بلکه کسری دموکراتیک ، توسعه اقتصادی مخدوش و ناعادلانه و تلاش ضعیف برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی بود که در نهایت وضعیت را بدتر می کند.
سوریه یک مورد دیگر است. بسیاری از مقامات نظامی بیان می کنند که چگونه خشکسالی در منطقه به دلیل تغییرات آب و هوایی منجر به مهاجرت روستا به شهر و جنگ داخلی ناشی از آن شد. با این حال آن ها که وضعیت را از نزدیک مطالعه کرده اند نشان داده است که اقدامات نئولیبرال اسد برای قطع یارانه های کشاورزی تأثیر بسیار بیشتری از خشکسالی در ایجاد مهاجرت روستاییان به شهرها داشته است. با این وجود ، برای یافتن یک تحلیلگر نظامی که نئولیبرالیسم را در جنگ مقصر می داند ، به سختی تحت فشار قرار خواهید گرفت. علاوه بر این ، هیچ مدرکی مبنی بر نقش مهاجرت در جنگ داخلی وجود ندارد. مهاجران از منطقه خشکسالی در اعتراضات بهار 2011 به طور گسترده ای مشارکت نداشتند و هیچ یک از خواسته های معترضان مستقیماً به خشکسالی یا مهاجرت مربوط نمی شد. این تصمیم اسد بود که در پاسخ به درخواست های دموکراتیزه کردن و همچنین نقش بازیگران خارجی خارجی از جمله ایالات متحده ، سرکوب را بر اصلاحات ترجیح دهد که اعتراضات مسالمت آمیز را به یک جنگ داخلی طولانی مدت تبدیل کرد.
همچنین شواهدی وجود دارد که تقویت الگوی درگیری آب و هوا ممکن است احتمال درگیری را افزایش دهد. این به رقابت های تسلیحاتی کمک می کند ، حواس خود را از سایر عوامل علتی که منجر به درگیری می شوند ، منحرف می کند و سایر رویکردها را برای حل تعارض تضعیف می کند. توسل فزاینده به لفاظی و گفتمان نظامی و دولت محور به عنوان مثال ، در مورد جریان آب های مرزی بین هند و چین ، سیستم های دیپلماتیک موجود برای تقسیم آب تضعیف شده و احتمال درگیری در منطقه بیشتر شده است.
همچنین ببینید: "بازاندیشی در مورد تغییرات آب و هوا، درگیری و امنیت"، ژئوپلیتیک، شماره ویژه ، 19 (4). https://www.tandfonline.com/toc/fgeo20/19/4
Dabelko، G. (2009) "در صورت برخورد آب و هوا و امنیت از پرخاشگری ، بیش از حد ساده جلوگیری کنید" ، بولتن دانشمندان اتمی، 24 اوت 2009.

جنگ داخلی سوریه با شواهد کمی به طور ساده به دلیل تغییرات آب و هوایی مقصر شناخته می شود. همانطور که در بیشتر موقعیت های درگیری، مهمترین دلایل از واکنش سرکوبگرانه دولت سوریه به اعتراضات و همچنین نقش بازیگران خارجی در

جنگ داخلی سوریه به سادگی متهم به تغییرات آب و هوایی است با شواهد کمی. همانطور که در اکثر شرایط درگیری ، مهمترین علل ناشی از واکنش سرکوبگرانه دولت سوریه به اعتراضات و همچنین نقش بازیگران خارجی در / اعتبار اعتبار کریستیان تریبرت

8. تاثیر امنیت اقلیمی بر مرزها و مهاجرت چیست؟

روایات مربوط به امنیت آب و هوا تحت سلطه "تهدید" مهاجرت گسترده است. گزارش تأثیرگذار ایالات متحده در سال 2007 ، عصر پیامدها: پیامدهای سیاست خارجی و امنیت ملی تغییرات آب و هوایی جهانی، مهاجرت در مقیاس بزرگ را به عنوان «شاید نگران‌کننده‌ترین مشکل مرتبط با افزایش دما و سطح دریا» توصیف می‌کند و هشدار می‌دهد که «نگرانی‌های امنیتی بزرگی را ایجاد می‌کند و تنش‌های منطقه‌ای را افزایش می‌دهد». گزارش سال 2008 اتحادیه اروپا تغییر اقلیم و امنیت بین المللی مهاجرت ناشی از آب و هوا را چهارمین نگرانی امنیتی مهم (پس از درگیری بر سر منابع ، آسیب اقتصادی به شهرها/سواحل و اختلافات ارضی) ذکر کرد. این اتحادیه خواستار "توسعه بیشتر سیاست جامع مهاجرت اروپایی" با توجه به "استرس مهاجرتی ناشی از محیط زیست" شد.
این هشدارها باعث تقویت آن شده است نیروها و پویایی ها به نفع نظامی سازی مرزها که حتی بدون هشدارهای آب و هوایی در سیاست های مرزی در سراسر جهان هژمونیک شده بود. واکنشهای شدیدتر به مهاجرت منجر به تضعیف سیستماتیک حقوق بین المللی برای پناهندگی شده و باعث رنج و ستم بی رحمانه ای برای آوارگان شده است که هنگام فرار از کشورهای خود برای پناهندگی با سفرهای خطرناکتری روبرو می شوند و حتی خصمانه تر. هنگامی که آنها موفق می شوند
ترس از "مهاجران اقلیمی" با جنگ جهانی علیه تروریسم همراه شده است که به افزایش مداوم اقدامات و هزینه های امنیتی دولت دامن زده و مشروعیت بخشیده است. در واقع ، بسیاری از استراتژی های امنیت آب و هوا مهاجرت را با تروریسم یکی می دانند و می گویند مهاجران در آسیا ، آفریقا ، آمریکای لاتین و اروپا زمینه مساعدی برای رادیکالیزاسیون و جذب گروه های افراطی خواهند بود. آنها روایات مهاجران را به عنوان تهدید تقویت می کنند و نشان می دهند که مهاجرت احتمالاً با درگیری ، خشونت و حتی تروریسم تلاقی می کند و این ناگزیر باعث ایجاد دولت های ناموفق و هرج و مرج می شود که ملت های ثروتمند باید از خود دفاع کنند.
آنها اشاره نمی کنند که تغییرات آب و هوایی ممکن است در واقع به جای مهاجرت ، محدود کننده باشد ، زیرا حوادث شدید آب و هوایی حتی شرایط اولیه زندگی را نیز تضعیف می کند. آنها همچنین در بررسی علل ساختاری مهاجرت و مسئولیت بسیاری از ثروتمندترین کشورهای جهان در مجبور کردن افراد به مهاجرت ناتوان هستند. جنگ و درگیری یکی از عوامل اصلی مهاجرت در کنار نابرابری ساختاری اقتصادی است. با این حال ، استراتژی های امنیت آب و هوا از بحث در مورد موافقت نامه های اقتصادی و تجاری که باعث ایجاد بیکاری و از دست دادن وابستگی به مواد غذایی اصلی می شود ، مانند NAFTA در مکزیک ، جنگ ها برای اهداف امپریالیستی (و تجاری) مانند لیبی یا ویرانی جوامع جلوگیری می کند. و محیط ناشی از TNC ها ، مانند شرکتهای معدنی کانادا در آمریکای مرکزی و جنوبی - که همه آنها مهاجرت را تشدید می کنند. آنها همچنین نمی توانند نشان دهند که چگونه کشورهایی که بیشترین منابع مالی را دارند ، میزبان کمترین تعداد پناهندگان هستند. از بین ده کشور برتر جهان که به طور نسبی پناهنده دریافت می کنند ، تنها یک کشور ، سوئد ، یک کشور ثروتمند است.
تصمیم برای تمرکز بر راه‌حل‌های نظامی برای مهاجرت به جای راه‌حل‌های ساختاری یا حتی دلسوزانه، منجر به افزایش گسترده بودجه و نظامی‌سازی مرزها در سراسر جهان با پیش‌بینی افزایش عظیم مهاجرت‌های ناشی از اقلیم شده است. هزینه های مرزی و مهاجرت ایالات متحده از 9.2 میلیارد دلار به 26 میلیارد دلار بین سال های 2003 تا 2021 رسیده است. آژانس مرزبانی اتحادیه اروپا بودجه Frontex از 5.2 میلیون یورو در سال 2005 به 460 میلیون یورو در سال 2020 افزایش یافته است با 5.6 ​​میلیارد یورو برای آژانس بین سالهای 2021 تا 2027. این مرزها اکنون توسط "محافظت" می شوند 63 دیوار در سراسر جهان.
    ​
و نیروهای نظامی بیش از پیش درگیر پاسخگویی به مهاجران هستند هم در مرزهای ملی و هم به طور فزاینده دورتر از خانهبه ایالات متحده اغلب کشتی های نیروی دریایی و گارد ساحلی آمریکا را برای گشت زنی در کارائیب اعزام می کند ، اتحادیه اروپا از سال 2005 آژانس مرزی خود ، Frontex را برای همکاری با نیروی دریایی کشورهای عضو و همچنین کشورهای همسایه برای گشت زنی در دریای مدیترانه مستقر کرده است ، و استرالیا از نیروی دریایی خود استفاده کرده است. برای جلوگیری از فرود پناهندگان در سواحل آن. هند تعداد فزاینده ای از ماموران نیروی امنیتی مرزی هند (BSF) را اعزام کرده است که مجاز به اعمال خشونت در مرز شرقی خود با بنگلادش هستند و این یکی از مرگبارترین کشورهای جهان است.
    ​
همچنین ببینید: سری TNI در مورد نظامی شدن مرزها و صنعت امنیت مرزی: جنگ مرزی https://www.tni.org/fa/topic/border-wars
بواس، آی. (2015) مهاجرت آب و هوا و امنیت: امن سازی به عنوان یک استراتژی در سیاست تغییرات آب و هوا. روتلج https://www.routledge.com/Climate-Migration-and-Security-Securitisation-as-a-a-Strategy-in-Climate/Boas/p/book/9781138066687

9. نقش ارتش در ایجاد بحران اقلیمی چیست؟

به جای نگاه به ارتش به عنوان راه حلی برای بحران آب و هوا ، بررسی نقش آن در کمک به بحران آب و هوا به دلیل سطوح بالای انتشار گازهای گلخانه ای و نقش محوری آن در حمایت از اقتصاد سوخت های فسیلی اهمیت بیشتری دارد.
بر اساس گزارش کنگره آمریکا ، پنتاگون بزرگترین کاربر سازمانی نفت است در جهان ، و با این حال طبق قوانین فعلی ، هیچ اقدامی جدی برای کاهش انتشارات مطابق با دانش علمی لازم نیست. آ مطالعه در 2019 برآورد شده است که انتشار گازهای گلخانه ای پنتاگون 59 میلیون تن بوده که بیشتر از کل انتشارات در سال 2017 توسط دانمارک ، فنلاند و سوئد است. دانشمندان برای مسئولیت جهانی انتشارات نظامی انگلستان 11 میلیون تن معادل 6 میلیون خودرو و آلایندگی اتحادیه اروپا 24.8 میلیون تن محاسبه شده است که فرانسه به یک سوم مجموع کمک می کند. این مطالعات با توجه به فقدان داده های شفاف ، همه برآوردهای محافظه کارانه هستند. پنج شرکت تسلیحاتی مستقر در کشورهای عضو اتحادیه اروپا (ایرباس ، لئوناردو ، PGZ ، Rheinmetall و Thales) نیز مشخص شد که با هم حداقل 1.02 میلیون تن گازهای گلخانه ای تولید کرده اند.
سطح بالای انتشار گازهای گلخانه‌ای نظامی به دلیل زیرساخت‌های گسترده (ارتش اغلب بزرگ‌ترین مالک زمین در بیشتر کشورها است)، دسترسی گسترده جهانی - به‌ویژه ایالات متحده، که بیش از 800 پایگاه نظامی در سراسر جهان دارد، که بسیاری از آنها درگیر هستند. عملیات ضد شورش وابسته به سوخت - و مصرف بالای سوخت فسیلی در اکثر سیستم های حمل و نقل نظامی. به عنوان مثال، یک جت جنگنده F-15، 342 بشکه (14,400 گالن) نفت در ساعت می سوزاند و جایگزینی با انرژی های تجدیدپذیر تقریبا غیرممکن است. چرخه عمر طولانی تجهیزات نظامی مانند هواپیماها و کشتی ها وجود دارد که در سالهای آینده در انتشار کربن قفل می شوند.
با این حال ، تأثیر بیشتر بر انتشار گازهای گلخانه ای ، هدف غالب ارتش است که امنیت کشور خود را تأمین می کند دسترسی به منابع استراتژیک، اطمینان از عملکرد روان سرمایه و مدیریت بی ثباتی و نابرابری های ناشی از آن. این امر منجر به نظامی شدن مناطق غنی از منابع مانند خاورمیانه و کشورهای حاشیه خلیج فارس و خطوط کشتیرانی در اطراف چین شده است و همچنین ارتش را به ستون اجباری اقتصاد مبتنی بر استفاده از سوخت های فسیلی و متعهد به محدودیت های نامحدود تبدیل کرده است. رشد اقتصادی.
سرانجام ، ارتش از طریق هزینه فرصت سرمایه گذاری در ارتش به جای سرمایه گذاری در جلوگیری از خرابی آب و هوا ، بر تغییرات آب و هوا تأثیر می گذارد. بودجه نظامی از زمان پایان جنگ سرد تقریباً دو برابر شده است ، اگرچه هیچ راه حلی برای بزرگترین بحران های امروز مانند تغییرات آب و هوا ، همه گیری ها ، نابرابری و فقر ارائه نمی دهد. در زمانی که کره زمین برای کاهش تغییرات آب و هوایی به بزرگترین سرمایه گذاری ممکن در گذار اقتصادی نیاز دارد ، اغلب به مردم گفته می شود که منابع لازم برای انجام آنچه علوم آب و هوا می خواهد وجود ندارد. در کانادا ، به عنوان مثال نخست وزیر ترودو به تعهدات خود در زمینه آب و هوا مباهات می کرد ، با این حال دولت او 27 میلیارد دلار برای وزارت دفاع ملی هزینه کرد ، اما تنها 1.9 میلیارد دلار برای وزارت محیط زیست و تغییرات آب و هوا در سال 2020 هزینه کرد. بیست سال پیش ، کانادا هزینه کرد 9.6 میلیارد دلار برای دفاع و فقط 730 میلیون دلار برای محیط زیست و تغییرات آب و هوایی بنابراین در طول دو دهه گذشته که بحران آب و هوا بسیار بدتر شده است، کشورها بیشتر برای ارتش و تسلیحات خود هزینه می کنند تا اقدامی برای جلوگیری از تغییرات فاجعه بار آب و هوا و محافظت از کره زمین.
همچنین ببینید: Lorincz, T. (2014) غیرنظامی سازی برای کربن زدایی عمیق، IPB
    ​
Meulewaeter, C. et al. (2020) نظامی گری و بحران زیست محیطی: بازتابی ضروری، مرکز دلاس. http://centredelas.org/publicacions/miiltarismandenvironmentalcrisis/?lang=fa

10. چگونه جنگ و درگیری با اقتصاد نفتی و استخراجی گره خورده است؟

از نظر تاریخی، جنگ اغلب از مبارزه نخبگان برای کنترل دسترسی به منابع استراتژیک انرژی پدید آمده است. این امر به ویژه در مورد اقتصاد نفت و سوخت فسیلی که جرقه جنگ‌های بین‌المللی، جنگ‌های داخلی، ظهور گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی، درگیری‌ها بر سر کشتی‌ها یا خطوط لوله، و رقابت شدید ژئوپلیتیکی در مناطق کلیدی از خاورمیانه تا کنونی اقیانوس منجمد شمالی را برانگیخته است، صادق است. (با ذوب شدن یخ دسترسی به ذخایر جدید گاز و خطوط کشتیرانی باز می شود).
یک مطالعه نشان می دهد که بین یک چهارم و یک دوم جنگ های بین ایالتی از آغاز عصر به اصطلاح مدرن نفت در سال 1973 به نفت مربوط می شد که تهاجم ایالات متحده به عراق در سال 2003 نمونه بارز آن بود. نفت همچنین - به معنای واقعی کلمه و به صورت استعاری - صنعت تسلیحات را روغن کاری کرده است و هم منابع و هم دلیل بسیاری از ایالت ها را برای خرج کردن تسلیحات فراهم کرده است. در واقع ، وجود دارد شواهدی وجود دارد که نشان می دهد فروش سلاح توسط کشورها برای اطمینان و حفظ دسترسی به نفت استفاده می شود. بزرگترین قرارداد تسلیحاتی بریتانیا - "معامله تسلیحاتی الیمامه" - در سال 1985 توافق شد. گرفتار بریتانیا در ازای دریافت 600,000 بشکه نفت خام در روز، طی سالیان متمادی به عربستان سعودی - بدون رعایت حقوق بشر - تسلیحات می دهد. BAE Systems ده ها میلیارد از این فروش به دست آورد که به خرید تسلیحات خود بریتانیا کمک می کند.
در سطح جهانی، افزایش تقاضا برای کالاهای اولیه منجر به این شده است گسترش اقتصاد استخراجی به مناطق و مناطق جدید. این امر موجودیت و حاکمیت جوامع را به خطر انداخته و در نتیجه به مقاومت منجر شده است و درگیری پاسخ اغلب سرکوب وحشیانه پلیس و خشونت شبه نظامی بوده است که در بسیاری از کشورها با کسب و کارهای محلی و فراملی همکاری نزدیک دارد. برای مثال در پرو، حقوق بین الملل زمین (ERI) 138 قرارداد امضا شده بین شرکت‌های استخراجی و پلیس در دوره 1995-2018 را آشکار کرده است که به پلیس اجازه می‌دهد در ازای سود، خدمات امنیتی خصوصی را در تأسیسات و سایر مناطق ... پروژه‌های استخراجی ارائه کند. پرونده قتل برتا کاسرس، فعال بومی هندوراسی توسط شبه نظامیان وابسته به دولت که با شرکت سدسازی Desa کار می کنند، یکی از موارد متعددی است که در سراسر جهان پیوند تقاضای سرمایه داری جهانی، صنایع استخراجی و خشونت سیاسی محیطی مرگبار برای فعالان ایجاد می کند. و اعضای جامعه که جرات مقاومت دارند. گلوبال ویتنس این موج فزاینده خشونت را در سطح جهانی ردیابی کرده است - گزارش داد که رکورد 212 مدافع زمین و محیط زیست در سال 2019 کشته شده اند - به طور متوسط ​​بیش از چهار نفر در هفته.
همچنین ببینید: Orellana، A. (2021) نئو استخراج گرایی و خشونت دولتی: دفاع از مدافعان در آمریکای لاتین, وضعیت قدرت 2021به آمستردام: موسسه فراملی.

برتا کاسرس معروف می گوید: "زمین مادر ما-نظامی ، محصور ، مسموم ، جایی که حقوق اساسی به طور سیستماتیک نقض می شود-از ما می خواهد که اقدامی انجام دهیم

برتا کاسرس به قول معروف «زمین مادر ما – نظامی شده، حصارکشی شده، مسموم شده، جایی که حقوق اولیه به طور سیستماتیک نقض می شود – از ما می خواهد که اقدام کنیم / اعتبار عکس coullloud/flickr

اعتبار عکس coullloud/flickr (CC BY-NC-ND 2.0)

نظامی گری و نفت در نیجریه

شاید هیچ جا ارتباط نفت ، نظامی گری و سرکوب به اندازه نیجریه مشهود نباشد. حکومت‌های استعماری و دولت‌های متوالی از زمان استقلال از زور برای تضمین جریان نفت و ثروت به نخبگان کوچک استفاده کردند. در سال 1895 ، نیروی دریایی انگلیس برنج را سوزاند تا اطمینان حاصل شود که شرکت رویال نیجر انحصار تجارت روغن نخل در رودخانه نیجر را بدست آورد. حدود 2,000 نفر جان خود را از دست دادند. اخیراً، در سال 1994، دولت نیجریه گروه ویژه امنیت داخلی ایالت ریورز را برای سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز در اوگونیلند علیه فعالیت های آلاینده شرکت توسعه نفت شل (SPDC) راه اندازی کرد. اقدامات وحشیانه آنها تنها در اوگونیلند منجر به کشته شدن بیش از 2,000 نفر و شلاق، تجاوز و نقض حقوق بشر بسیاری دیگر شد.
نفت به خشونت در نیجریه دامن زده است ، ابتدا با تأمین منابع برای رژیم های اقتدارگرا و نظامی برای به دست گرفتن قدرت با مشارکت شرکت های نفتی چند ملیتی. همانطور که یکی از مدیران شرکت نیجریه شل مشهور اظهار داشت: "برای یک شرکت تجاری که سعی در سرمایه گذاری دارد ، شما به یک محیط پایدار نیاز دارید ... دیکتاتوری می تواند این را به شما بدهد". این یک رابطه همزیستی است: شرکت ها از نظارت دموکراتیک فرار می کنند و ارتش با تأمین امنیت جسور و غنی می شود. دوم ، این زمینه را برای نزاع بر سر توزیع درآمد نفتی و همچنین مخالفت با ویرانی های زیست محیطی ناشی از شرکت های نفتی ایجاد کرده است. این به مقاومت مسلحانه و درگیری در اوگونیلند و واکنش نظامی شدید و وحشیانه منجر شد.
اگرچه از سال 2009، زمانی که دولت نیجریه با پرداخت کمک هزینه ماهانه به شبه نظامیان سابق موافقت کرد، صلح شکننده ای برقرار است، اما شرایط برای ظهور مجدد درگیری ها همچنان وجود دارد و در سایر مناطق نیجریه یک واقعیت است.
این بر اساس Bassey، N. (2015) 'ما تصور می کردیم نفت است ، اما این خون است: مقاومت در برابر ازدواج نظامی در نیجریه و فراتر از آن'، در مجموعه مقالاتی که N. Buxton و B. Hayes (ویرایشات) را همراهی کردند (2015) محرومان و محرومان: چگونه ارتش و شرکت ها در حال شکل گیری جهانی با تغییر آب و هوا هستندبه Pluto Press و TNI.

آلودگی نفتی در منطقه دلتای نیجر / اعتبار عکس Ucheke / Wikimedia

آلودگی نفتی در منطقه دلتای نیجر اعتبار عکس: اوچکه/ویکی مدیا (CC BY-SA 4.0)

11. نظامی گری و جنگ چه تاثیری بر محیط زیست دارد؟

ماهیت نظامی گری و جنگ این است که اهداف امنیت ملی را بدون در نظر گرفتن هر چیز دیگری در اولویت قرار می دهد و با نوعی استثناگرایی همراه است که بدین معناست که ارتش اغلب اختیار آزادی عمل را دارد. حتی قوانین محدود را نادیده بگیرید و محدودیت هایی برای حفاظت از محیط زیست. در نتیجه ، هم نیروهای نظامی و هم جنگ ها میراث زیست محیطی زیادی را به جای گذاشته اند. ارتش نه تنها از سطوح بالای سوخت های فسیلی استفاده کرده است ، بلکه سلاح ها و توپخانه های بسیار سمی و آلاینده ، زیرساخت های هدفمند (نفت ، صنعت ، خدمات فاضلاب و غیره) را با آسیب های زیست محیطی پایدار به کار گرفته است و چشم اندازهای مملو از مواد منفجره سمی و مواد منفجره را پشت سر گذاشته است. و سلاح.
تاریخ امپریالیسم ایالات متحده همچنین یکی از تخریب های زیست محیطی از جمله آلودگی مداوم هسته ای در جزایر مارشال ، استقرار عامل نارنجی در ویتنام و استفاده از اورانیوم تهی شده در عراق و یوگسلاوی سابق است. بسیاری از آلوده ترین سایت ها در ایالات متحده تأسیسات نظامی هستند و در فهرست اولويت ملي ابر صندوق سازمان حفاظت محيط زيست قرار دارند.
کشورهای متاثر از جنگ و درگیری نیز از تأثیرات طولانی مدت ناشی از فروپاشی حکومت رنج می برند که مقررات زیست محیطی را تضعیف می کند، مردم را مجبور می کند تا محیط زیست خود را برای زنده ماندن ویران کنند، و باعث ظهور گروه های شبه نظامی می شود که اغلب با استفاده از منابع (نفت، مواد معدنی و غیره) استخراج می کنند. اقدامات بسیار مخرب زیست محیطی و نقض حقوق بشر. جای تعجب نیست که گاهی اوقات جنگ نامیده می شودتوسعه پایدار به صورت معکوس".

12. آیا ارتش برای پاسخ های بشردوستانه مورد نیاز نیست؟

یک توجیه عمده برای سرمایه گذاری در ارتش در زمان بحران آب و هوا این است که آنها برای واکنش به فجایع مربوط به آب و هوا مورد نیاز خواهند بود و بسیاری از کشورها در حال حاضر ارتش را به این روش اعزام می کنند. در پی طوفان هایان که در نوامبر 2013 باعث ویرانی در فیلیپین شد ، ارتش آمریکا در اوج خود مستقر شده است66 هواپیمای نظامی و 12 کشتی نیروی دریایی و نزدیک به 1,000 پرسنل نظامی برای پاکسازی جاده ها، حمل و نقل نیروهای امدادی، توزیع تجهیزات امدادی و تخلیه مردم. در جریان سیل در آلمان در ژوئیه 2021 ، ارتش آلمان [آلمان] به تقویت دفاع در برابر سیل، نجات مردم و پاکسازی با کاهش آب کمک کرد. در بسیاری از کشورها، به ویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط، ارتش در حال حاضر ممکن است تنها نهادی باشد که دارای ظرفیت، پرسنل و فناوری برای واکنش به رویدادهای فاجعه‌بار است.
این واقعیت که ارتش ممکن است نقش های بشردوستانه ایفا کند به این معنی نیست که بهترین نهاد برای این وظیفه است. برخی از رهبران نظامی با دخالت نیروهای مسلح در تلاش‌های بشردوستانه مخالف هستند و معتقدند که این امر از آمادگی برای جنگ منحرف می‌شود. حتی اگر آنها این نقش را قبول کنند، خطراتی وجود دارد که ارتش به سمت واکنش های بشردوستانه حرکت کند، به ویژه در موقعیت های درگیری یا جایی که پاسخ های بشردوستانه با اهداف استراتژیک نظامی منطبق است. همانطور که اریک باتنبرگ، کارشناس سیاست خارجی ایالات متحده، آشکارا در مجله کنگره اعتراف می کند، تپه که «کمک‌سازی به رهبری نظامی نه تنها یک ضرورت بشردوستانه است، بلکه می‌تواند به عنوان بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده به یک ضرورت استراتژیک بزرگ‌تر نیز خدمت کند».
این بدان معناست که کمک‌های بشردوستانه با دستور کار پنهان‌تری همراه است - حداقل قدرت نرم را پیش‌بینی می‌کند، اما اغلب به دنبال شکل دادن فعالانه به مناطق و کشورها برای خدمت به منافع یک کشور قدرتمند حتی به قیمت دموکراسی و حقوق بشر است. ایالات متحده سابقه طولانی در استفاده از کمک‌ها به عنوان بخشی از تلاش‌های ضد شورش در چندین "جنگ کثیف" در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا قبل، در طول و پس از جنگ سرد دارد. در دو دهه گذشته، نیروهای نظامی ایالات متحده و ناتو در عملیات نظامی-غیرنظامی در افغانستان و عراق که در کنار تلاش‌های کمک‌رسانی و بازسازی، تسلیحات و نیرو مستقر می‌کنند، بسیار مشارکت داشته‌اند. این امر اغلب آنها را به انجام برعکس کارهای بشردوستانه سوق داده است. در عراق، منجر به سوء استفاده های نظامی از جمله سوء استفاده گسترده از بازداشت شدگان در پایگاه نظامی بگرام در عراق. حتی در خانه، استقرار نیروها به نیواورلئان آنها را به تیراندازی به ساکنان ناامید سوق داد ناشی از نژادپرستی و ترس.
مشارکت نظامی همچنین ممکن است استقلال ، بی طرفی و ایمنی کارگران کمک های بشردوستانه غیرنظامی را تضعیف کند و به احتمال زیاد آنها هدف گروه های شورشی نظامی قرار گیرند. کمکهای نظامی اغلب هزینه بیشتری نسبت به عملیاتهای غیرنظامی دارد و منابع محدود دولتی را به ارتش منحرف می کند. این روند باعث نگرانی عمیق شده است در میان آژانس هایی مانند صلیب سرخ/هلال و پزشکان بدون مرز.
با این حال ، ارتش نقش انسان دوستانه گسترده تری را در زمان بحران آب و هوا تصور می کند. گزارش 2010 توسط مرکز تجزیه و تحلیل نیروی دریایی ، تغییرات آب و هوا: تأثیرات بالقوه بر تقاضاها برای کمک‌های بشردوستانه نظامی ایالات متحده و واکنش به بلایا، استدلال می کند که فشارهای ناشی از تغییرات آب و هوایی نه تنها مستلزم کمک های بشردوستانه نظامی بیشتر است ، بلکه نیاز به مداخله آن برای ایجاد ثبات در کشورها دارد. تغییر اقلیم به توجیه جدیدی برای جنگ دائمی تبدیل شده است.
شکی نیست که کشورها به تیم های موثر واکنش در برابر بلایا و همچنین همبستگی بین المللی نیاز خواهند داشت. اما این امر نباید به ارتش بستگی داشته باشد ، بلکه می تواند یک نیروی غیرنظامی تقویت شده یا جدید با یک هدف بشردوستانه را شامل شود که اهداف متضادی ندارد. به عنوان مثال، کوبا با منابع محدود و در شرایط محاصره، دارد یک ساختار دفاع مدنی بسیار م developedثر ایجاد کرد در هر جامعه ای تعبیه شده است که همراه با ارتباطات موثر دولتی و توصیه های متخصص هواشناسی به آن کمک کرده است تا در برابر بسیاری از طوفان ها با صدمات و تلفات کمتری نسبت به همسایگان ثروتمند خود جان سالم به در ببرد. هنگامی که طوفان سندی در سال 2012 به کوبا و ایالات متحده رسید، تنها 11 نفر در کوبا جان خود را از دست دادند و 157 نفر در ایالات متحده جان خود را از دست دادند. آلمان نیز ساختار غیرنظامی دارد، Technisches Hilfswerk/THW) (آژانس فدرال امداد فنی) عمدتا توسط داوطلبان کار می کند که معمولاً برای واکنش به بلایا استفاده می شود.

تعدادی از بازماندگان در پی طوفان کاترینا در میان هیستری نژادپرستانه رسانه ای در مورد غارت توسط پلیس و ارتش هدف گلوله قرار گرفتند. عکس گارد ساحلی مشرف به نیواورلئان سیل زده

تعدادی از بازماندگان در پی طوفان کاترینا در میان هیستری رسانه های نژادپرستانه در مورد غارت توسط پلیس و ارتش مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. عکس گارد ساحلی مشرف به نیواورلئان سیل زده / اعتبار عکس NyxoLyno Cangemi/USCG

13. شرکت های تسلیحاتی و امنیتی چگونه به دنبال سود بردن از بحران آب و هوا هستند؟

لورد دریسون در سال 1999 ، وزیر وقت علوم و نوآوری بریتانیا و وزیر امور خارجه برای اصلاحات خرید دفاعی استراتژیک ، گفت: "من فکر می کنم [تغییرات آب و هوایی] یک فرصت واقعی برای صنعت [هوافضا و دفاع] است". او اشتباه نمی کرد. صنعت تسلیحات و امنیت در دهه های اخیر رونق گرفته است. کل فروش صنعت تسلیحات، به عنوان مثال، 2002 و 2018 دو برابر شده است، از 202 میلیارد دلار تا 420 میلیارد دلار ، با بسیاری از صنایع تسلیحاتی بزرگ مانند لاکهید مارتین و ایرباس کسب و کار خود را به طور قابل توجهی به تمام عرصه های امنیتی از مدیریت مرز منتقل می کنند به نظارت داخلی و صنعت انتظار دارد که تغییرات آب و هوایی و ناامنی که ایجاد خواهد کرد، آن را بیش از پیش تقویت کند. در گزارش می 2021، Marketandmarkets سودهای پررونقی را برای صنعت امنیت داخلی پیش بینی کردند به دلیل "شرایط آب و هوایی پویا ، افزایش بلایای طبیعی ، تأکید دولت بر سیاست های ایمنی". صنعت امنیت مرزی است انتظار می رود هر سال 7 درصد رشد کند و گسترده تر صنعت امنیت داخلی سالانه 6 درصد.
این صنعت به طرق مختلف سود می برد. اول، این کشور به دنبال کسب درآمد از تلاش‌های نیروهای نظامی اصلی برای توسعه فناوری‌های جدید است که به سوخت‌های فسیلی متکی نیستند و در برابر تأثیرات تغییرات آب و هوایی مقاوم هستند. به عنوان مثال، در سال 2010، بوئینگ قراردادی 89 میلیون دلاری از پنتاگون برای توسعه هواپیمای بدون سرنشین موسوم به "SolarEagle" با QinetiQ و مرکز پیشرانه های الکتریکی پیشرفته از دانشگاه نیوکاسل در بریتانیا برای ساخت هواپیمای واقعی به دست آورد. این مزیت را دارد که هم به‌عنوان یک فناوری «سبز» دیده می‌شود و هم ظرفیت آن برای ماندن طولانی‌تر به دلیل عدم نیاز به سوخت‌گیری. لاکهید مارتین در ایالات متحده با Ocean Aero برای ساخت زیردریایی های خورشیدی کار می کندبه مانند اکثر TNC ها ، شرکت های اسلحه نیز مشتاق هستند که تلاش های خود را برای کاهش تأثیرات زیست محیطی ، حداقل بر اساس گزارش های سالانه خود ، ارتقا دهند. با توجه به ویرانی های زیست محیطی درگیری ها ، شستشوی سبز آنها با سرمایه گذاری پنتاگون در سال 2013 سوررئال می شود. 5 میلیون دلار برای ساخت گلوله های بدون سرب که به قول سخنگوی ارتش ایالات متحده "می تواند شما را بکشد یا می توانید با هدف شلیک کنید و این خطری برای محیط زیست نیست".
دوم، قراردادهای جدید را به دلیل افزایش بودجه دولت ها در پیش بینی ناامنی های آینده ناشی از بحران آب و هوا پیش بینی می کند. این امر فروش تسلیحات، تجهیزات مرزی و نظارتی، پلیس و محصولات امنیت داخلی را افزایش می دهد. در سال 2011، دومین کنفرانس دفاع و امنیت محیطی انرژی (E2DS) در واشنگتن دی سی، در مورد فرصت تجاری بالقوه گسترش صنعت دفاعی به بازارهای زیست محیطی شادی بخش بود و ادعا کرد که آنها هشت برابر بازار دفاعی هستند و اینکه بخش هوافضا، دفاع و امنیت در حال آماده شدن برای رسیدگی به چیزی است که به نظر می‌رسد از زمان ظهور قوی تجارت غیرنظامی/امنیت داخلی تقریباً یک دهه پیش، تبدیل به مهم‌ترین بازار مجاور آن شود. لاکهید مارتین در گزارش پایداری آن در سال 2018 نشان دهنده فرصت ها استوی گفت: بخش خصوصی همچنین در واکنش به بی ثباتی ژئوپلیتیکی و رویدادهایی که می تواند اقتصادها و جوامع را تهدید کند، نقش دارد.

14. تأثیر روایت های امنیت آب و هوا در داخل و پلیس چگونه است؟

دیدگاه‌های امنیت ملی هرگز فقط به تهدیدات خارجی مربوط نمی‌شود، بلکه همینطور است در مورد تهدیدهای داخلی، از جمله منافع کلیدی اقتصادی. به عنوان مثال ، قانون خدمات امنیتی بریتانیا در سال 1989 ، وظیفه "حفاظت از رفاه اقتصادی" کشور را به سرویس امنیتی صریح می گوید. قانون آموزش امنیت ملی آمریکا در سال 1991 به طور مشابه بین امنیت ملی و "رفاه اقتصادی ایالات متحده" ارتباط مستقیم برقرار می کند. این روند پس از 9 سپتامبر هنگامی که پلیس به عنوان اولین خط دفاع از میهن شناخته شد ، سرعت گرفت.
این به معنای مدیریت ناآرامی های مدنی و آمادگی برای هرگونه بی ثباتی است ، که در آن تغییرات آب و هوایی به عنوان یک عامل جدید تلقی می شود. بنابراین این محرک دیگر برای افزایش بودجه برای خدمات امنیتی از پلیس تا زندان تا مرزبانان بوده است. این امر تحت عنوان جدیدی از "مدیریت بحران" و "قابلیت همکاری" با تلاش برای ادغام بهتر نهادهای دولتی درگیر در امنیت مانند نظم عمومی و "ناآرامی های اجتماعی" (پلیس) ، "آگاهی از موقعیت" (اطلاعات) به کار گرفته شده است. تجمع) ، تاب آوری/آمادگی (برنامه ریزی مدنی) و واکنش اضطراری (شامل اولین واکنشگران ، مبارزه با تروریسم ؛ شیمیایی ، بیولوژیکی ، رادیولوژیکی و دفاع هسته ای ؛ حفاظت از زیرساخت های حیاتی ، برنامه ریزی نظامی و غیره) تحت فرماندهی و کنترل جدید ' سازه های.
با توجه به اینکه این امر با افزایش نظامی شدن نیروهای امنیتی داخلی همراه شده است ، این بدان معناست که نیروی اجباری به طور فزاینده ای به سمت داخل به همان اندازه به سمت خارج هدف قرار می گیرد. به عنوان مثال ، در ایالات متحده ، وزارت دفاع این کار را کرده است بیش از 1.6 میلیارد دلار تجهیزات مازاد نظامی منتقل کرد به بخش های سراسر کشور از 9 سپتامبر ، از طریق برنامه 11 آن. این تجهیزات شامل بیش از 1033 وسیله نقلیه مقاوم در برابر مین ، زره پوش یا MRAP است. نیروهای پلیس همچنین مقدار زیادی تجهیزات نظارتی از جمله هواپیماهای بدون سرنشین خریداری کرده اند. هواپیماهای نظارتی, فناوری ردیابی تلفن همراه.
نظامی شدن در واکنش پلیس نشان می دهد. حملات SWAT توسط پلیس در ایالات متحده با موشک انجام شد 3000 در سال در 1980s به 80,000،2015 در سال در XNUMX، بیشتر برای جستجوی مواد مخدر و افراد بی رنگ را به طور نامتناسب هدف قرار داد. در سرتاسر جهان، همانطور که قبلاً بررسی شد، پلیس و شرکت های امنیتی خصوصی اغلب در سرکوب و کشتن فعالان محیط زیست دخالت دارند. این واقعیت که نظامی شدن به طور فزاینده ای فعالان اقلیمی و محیط زیستی را هدف قرار می دهد ، که متوقف تغییرات آب و هوایی هستند ، نشان می دهد که چگونه راه حل های امنیتی نه تنها در مقابله با دلایل زمینه ای شکست می خورد ، بلکه ممکن است بحران آب و هوا را عمیق تر کند.
این نظامی‌سازی در واکنش‌های اضطراری نیز نفوذ می‌کند. وزارت امنیت داخلی بودجه "آمادگی برای تروریسم" در سال 2020 اجازه می دهد تا از همان بودجه برای "آمادگی افزایش یافته برای سایر خطرات غیر مرتبط با اقدامات تروریستی" استفاده شود. این برنامه اروپایی حفاظت از زیرساخت های حیاتی (EPCIP) همچنین استراتژی خود را برای حفاظت از زیرساخت ها در برابر تأثیرات تغییرات آب و هوایی در چارچوب "مبارزه با تروریسم" به کار می گیرد. از اوایل دهه 2000 ، بسیاری از کشورهای ثروتمند اقدامات قدرت اضطراری را تصویب کرده اند که می تواند در صورت وقوع بلایای آب و هوایی به کار گرفته شود و دارای دامنه وسیع و محدود در پاسخگویی دموکراتیک است. به عنوان مثال در قانون 2004 انگلستان در مورد شرایط احتمالی مدنی 2004 ، "وضعیت اضطراری" به عنوان "رویداد یا موقعیتی" تعریف می شود که "تهدیدی جدی برای رفاه انسان" یا "محیط زیست" در "محلی در بریتانیا" است. این به وزیران اجازه می دهد تا بدون مراجعه به پارلمان "مقررات اضطراری" با محدوده ای تقریباً نامحدود - از جمله اجازه دادن به ایالت برای ممنوعیت تجمعات ، ممنوعیت سفر و غیرقانونی "سایر فعالیت های مشخص" را وضع کنند.

15. برنامه امنیت آب و هوا چگونه عرصه های دیگر مانند غذا و آب را شکل می دهد؟

زبان و چارچوب امنیت در همه زمینه های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نفوذ کرده است ، به ویژه در رابطه با مدیریت منابع طبیعی کلیدی مانند آب ، غذا و انرژی. مانند امنیت آب و هوا ، زبان امنیت منابع با معانی متفاوتی به کار گرفته شده است ، اما دارای مشکلات مشابهی است. این احساس بر این است که تغییرات آب و هوایی آسیب پذیری دسترسی به این منابع حیاتی را افزایش می دهد و بنابراین تأمین امنیت بسیار مهم است.
مطمئناً شواهد قوی وجود دارد که دسترسی به غذا و آب تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار خواهد گرفت. IPCC 2019 گزارش ویژه تغییرات اقلیمی و زمین پیش بینی می کند تا سال 183 به دلیل تغییرات آب و هوایی، 2050 میلیون نفر دیگر در معرض خطر گرسنگی افزایش یابد. این موسسه جهانی آب پیش بینی می شود 700 میلیون نفر در سراسر جهان تا سال 2030 به دلیل کمبود شدید آب آواره شوند. بیشتر این امر در کشورهای کم درآمد گرمسیری رخ می دهد که بیشتر تحت تأثیر تغییرات آب و هوا قرار خواهند گرفت.
با این حال ، قابل توجه است که بسیاری از بازیگران برجسته در مورد "ناامنی" غذا ، آب یا انرژی هشدار می دهند. منطق ناسیونالیستی، نظامی گری و شرکتی مشابه را بیان کنید که در بحث امنیت آب و هوا غالب است. حامیان امنیت کمیابی را فرض می کنند و درباره خطرات ناشی از کمبودهای ملی هشدار می دهند و اغلب راه حل های شرکتی تحت رهبری بازار را ترویج می دهند و گاهی از استفاده از ارتش برای تضمین امنیت دفاع می کنند. راه حل های آنها برای ناامنی از دستورالعمل استاندارد متمرکز بر حداکثر تولید - افزایش تولید ، تشویق سرمایه گذاری خصوصی بیشتر و استفاده از فناوری های جدید برای غلبه بر موانع پیروی می کند. به عنوان مثال ، در زمینه مواد غذایی ، این امر منجر به ظهور کشاورزی آب و هوایی متمرکز بر افزایش عملکرد محصول در شرایط تغییر دما شده است ، که از طریق اتحادهایی مانند AGRA معرفی شده است ، که در آن شرکت های بزرگ صنایع کشاورزی نقش اصلی را ایفا می کنند. از نظر آب ، به تأمین مالی و خصوصی سازی آب دامن زده است ، به این باور که بازار بهترین مکان برای مدیریت کمبود و اختلال است.
در این روند ، بی عدالتی های موجود در سیستم های انرژی ، غذا و آب نادیده گرفته می شود و از آنها درس نمی گیرد. عدم دسترسی امروزی به غذا و آب کمتر تابعی از کمبود است و بیشتر به این دلیل است که سیستم های غذایی ، آب و انرژی تحت سلطه شرکت ها سود را بر دسترسی اولویت می دهند. این سیستم باعث مصرف بیش از حد ، آسیب رساندن به محیط زیست و سیستم های زباله عرضه جهانی شده است که توسط تعداد انگشت شماری از شرکت ها برآورده می شود و نیازهای چند نفر را برآورده می کند و دسترسی اکثریت را کاملاً ممنوع می کند. در زمان بحران آب و هوا ، این بی عدالتی ساختاری با افزایش عرضه حل نمی شود زیرا این امر فقط بی عدالتی را بیشتر می کند. به عنوان مثال فقط چهار شرکت ADM ، Bunge ، Cargill و Louis Dreyfus 75 تا 90 درصد تجارت جهانی غلات را کنترل می کنند. با این وجود ، نه تنها یک سیستم غذایی تحت رهبری شرکت ها ، علیرغم سود هنگفت ، گرسنگی 680 میلیون نفری را برطرف نمی کند ، بلکه یکی از بزرگترین عوامل تولید گازهای گلخانه ای است ، که در حال حاضر بین 21 تا 37 درصد از کل انتشار گازهای گلخانه ای را تشکیل می دهد.
شکست چشم انداز امنیت در رهبری شرکت ها باعث شده است بسیاری از شهروندان در زمینه غذا و آب خواستار غذا ، آب و حاکمیت ، دموکراسی و عدالت شوند تا به طور مستقیم به مسایل مربوط به حقوق صاحبان سهام که برای اطمینان از دسترسی برابر نیاز است ، بپردازند. به منابع کلیدی ، به ویژه در زمان بی ثباتی آب و هوا. به عنوان مثال ، جنبش های حاکمیت غذایی خواستار حق مردم برای تولید ، توزیع و مصرف غذای ایمن ، سالم و مناسب از لحاظ فرهنگی به شیوه های پایدار در داخل و نزدیک قلمرو خود هستند - همه موضوعات با اصطلاح "امنیت غذایی" نادیده گرفته می شوند و تا حد زیادی ضدیت هستند. به دنبال صنعت جهانی صنعت کشاورزی برای کسب سود است.
همچنین ببینید: Borras، S.، Franco، J. (2018) عدالت آب و هوایی کشاورزی: ​​ضروری و فرصت، آمستردام: موسسه فراملی.

جنگل زدایی در برزیل با صادرات کشاورزی صنعتی تقویت می شود

جنگل زدایی در برزیل با صادرات کشاورزی صنعتی تأمین می شود / اعتبار عکس Felipe Werneck - Ascom / Ibama

اعتبار عکس فیلیپه ورنک – آسکام/ایباما (CC BY 2.0)

16. آیا می توانیم کلمه امنیت را نجات دهیم؟

مطمئناً امنیت چیزی است که بسیاری از آنها خواستار آن هستند، زیرا منعکس کننده میل جهانی برای مراقبت و محافظت از چیزهای مهم است. برای اکثر مردم، امنیت به معنای داشتن شغل مناسب، داشتن مکانی برای زندگی، دسترسی به مراقبت های بهداشتی و آموزش و احساس امنیت است. بنابراین به راحتی می توان درک کرد که چرا گروه های جامعه مدنی تمایلی به کنار گذاشتن کلمه "امنیت" ندارند و به دنبال آن هستند. در عوض تعریف خود را برای گنجاندن و اولویت بندی تهدیدات واقعی گسترش دهد برای رفاه انسان و محیط زیست همچنین در زمانی که تقریباً هیچ سیاستمداری به بحران آب و هوا با جدیتی که شایسته آن است پاسخ نمی دهد، قابل درک است که محیط بانان به دنبال یافتن چارچوب های جدید و متحدان جدید برای تلاش و تضمین اقدامات لازم باشند. اگر بتوانیم تفسیر نظامی شده از امنیت را با دیدگاه مردم محور امنیت انسانی جایگزین کنیم، این قطعاً یک پیشرفت بزرگ خواهد بود.
گروه هایی مانند بریتانیا تلاش می کنند این کار را انجام دهند تجدید نظر در امنیت ابتکار، مؤسسه روزا لوکزامبورگ و کار آن بر روی دیدگاه‌های امنیتی چپ. TNI نیز در این زمینه کارهایی را انجام داده است و یک آن را بیان می کند استراتژی جایگزین برای جنگ علیه تروریسم. با این حال، با توجه به شرایط عدم تعادل قدرت در سراسر جهان، زمین دشوار است. بنابراین، محو شدن معنا در اطراف امنیت اغلب در خدمت منافع قدرتمندان است، با تفسیر نظامی و سازمانی دولت محور که بر دیدگاه‌های دیگر مانند امنیت انسانی و زیست‌محیطی پیروز می‌شود. همان‌طور که اوله ویور، استاد روابط بین‌الملل می‌گوید، «دولت» در نامگذاری یک توسعه خاص به عنوان مشکل امنیتی، می‌تواند ادعای حق ویژه‌ای داشته باشد، حقی که در وهله آخر، همیشه توسط دولت و نخبگان آن تعریف می‌شود».
یا همانطور که مارک نئوکلئوس ، محقق ضد امنیت استدلال می کند ، "امن سازی س questionsالات مربوط به قدرت اجتماعی و سیاسی دارای تأثیر ناتوان کننده ای است که به دولت اجازه می دهد اقدامات واقعی سیاسی را در مورد موضوعات مورد بحث انجام دهد ، قدرت اشکال موجود سلطه اجتماعی را تقویت کند و توجیه اتصال کوتاه حتی حداقل روشهای لیبرال دموکراتیک. بنابراین ، به جای ایمن سازی مسائل ، ما باید به دنبال راه هایی برای سیاسی کردن آنها به شیوه های غیر امنیتی باشیم. شایان ذکر است که یک معنی "امن" "قادر به فرار" نیست: ما باید از فکر قدرت دولتی و مالکیت خصوصی از طریق دسته بندی هایی که ممکن است ما را از فرار از آنها ناتوان کند ، اجتناب کنیم. به عبارت دیگر ، یک استدلال قوی برای پشت سر گذاشتن چارچوب های امنیتی و پذیرش رویکردهایی وجود دارد که راه حل های عادلانه پایدار برای بحران آب و هوا ارائه می دهند.
همچنین ببینید: Neocleous ، M. and Rigakos ، GS eds.، 2011. ضد امنیتی. کتاب های قلاب قرمز.

17. جایگزین های امنیت اقلیمی چیست؟

واضح است که بدون تغییر، تأثیرات تغییر اقلیم توسط همان پویایی شکل خواهد گرفت که در وهله اول باعث بحران آب و هوایی شد: قدرت شرکتی متمرکز و مصونیت از مجازات، ارتش متورم، یک دولت امنیتی سرکوبگر فزاینده، افزایش فقر و نابرابری، تضعیف اشکال دموکراسی و ایدئولوژی های سیاسی که به طمع، فردگرایی و مصرف گرایی پاداش می دهد. اگر این سیاست ها به تسلط خود ادامه دهند، تأثیرات تغییرات آب و هوایی به همان اندازه ناعادلانه و ناعادلانه خواهد بود. به منظور تامین امنیت برای همه در بحران آب و هوای کنونی، و به ویژه آسیب پذیرترین افراد، عاقلانه است که به جای تقویت آن نیروها مقابله کنیم. به همین دلیل است که بسیاری از جنبش‌های اجتماعی به‌جای امنیت اقلیمی به عدالت اقلیمی اشاره می‌کنند، زیرا آنچه مورد نیاز است، تحول سیستمی است - نه صرفاً تضمین یک واقعیت ناعادلانه برای ادامه در آینده.
بیش از همه، عدالت مستلزم برنامه‌ای فوری و جامع کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای توسط ثروتمندترین و آلوده‌کننده‌ترین کشورها در راستای یک قرارداد جدید سبز یا یک پیمان اکو-اجتماعی است که بدهی‌های آب و هوایی را که آنها به کشورها بدهکار هستند به رسمیت می‌شناسد. و جوامع جنوب جهانی این امر مستلزم توزیع مجدد ثروت در سطوح ملی و بین المللی و اولویت بندی افرادی است که آسیب پذیرترین آنها در برابر تأثیرات تغییرات آب و هوایی هستند. بودجه ناچیز اقلیمی که ثروتمندترین کشورها متعهد شده اند (و هنوز به کشورهای با درآمد متوسط ​​و کم تحویل داده اند) کاملاً کافی نیست. پول از جریان منحرف شده است هزینه های جهانی برای ارتش 1,981،XNUMX میلیارد دلار است این اولین گام خوب برای پاسخگویی بیشتر بر همبستگی به تاثیرات تغییرات آب و هوایی خواهد بود. به طور مشابه، مالیات بر سود شرکت های خارج از کشور می تواند 200 تا 600 میلیارد دلار در سال جمع آوری کند جهت حمایت از جوامع آسیب پذیر که بیشتر تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار گرفته اند.
فراتر از توزیع مجدد، ما باید اساساً شروع به مقابله با نقاط ضعف نظم اقتصادی جهانی کنیم که می تواند جوامع را در طول تشدید بی ثباتی اقلیمی آسیب پذیر کند. مایکل لوئیس و پت کاناتی هفت ویژگی کلیدی را پیشنهاد می‌کند که یک جامعه را «تاب‌آور» می‌سازد: تنوع، سرمایه اجتماعی، اکوسیستم‌های سالم، نوآوری، همکاری، سیستم‌های منظم برای بازخورد، و مدولار بودن (دومی به معنای طراحی سیستمی است که اگر یک چیز خراب شود، خراب نشود. همه چیز را تحت تأثیر قرار می دهد). تحقیقات دیگر نشان داده است که عادلانه ترین جوامع نیز در مواقع بحران بسیار انعطاف پذیرتر هستند. همه اینها نشان دهنده نیاز به جستجوی دگرگونی های اساسی در اقتصاد جهانی شده کنونی است.
عدالت اقلیمی مستلزم قرار دادن کسانی است که بیشتر تحت تأثیر بی ثباتی آب و هوا قرار می گیرند و راه حل ها را رهبری می کنند. این فقط در مورد اطمینان از کارآمدی راه حل ها برای آنها نیست، بلکه به این دلیل است که بسیاری از جوامع به حاشیه رانده شده در حال حاضر برخی از پاسخ ها را برای بحرانی که همه ما با آن روبرو هستیم، دارند. برای مثال، جنبش‌های دهقانی از طریق روش‌های کشاورزی بوم‌شناختی خود نه تنها سیستم‌های تولید مواد غذایی را تمرین می‌کنند که ثابت شده است نسبت به صنایع کشاورزی در برابر تغییرات آب و هوایی مقاوم‌تر هستند، بلکه کربن بیشتری را در خاک ذخیره می‌کنند و جوامعی را می‌سازند که می‌توانند در کنار هم بایستند. روزگار سخت
این امر مستلزم دموکراتیزه شدن تصمیم گیری و ظهور اشکال جدیدی از حاکمیت است که لزوما مستلزم کاهش قدرت و کنترل ارتش و شرکت ها و افزایش قدرت و پاسخگویی در قبال شهروندان و جوامع است.
در نهایت، عدالت اقلیمی نیازمند رویکردی است که حول اشکال صلح آمیز و غیرخشونت آمیز حل مناقشه متمرکز باشد. برنامه‌های امنیتی آب و هوا از روایت‌های ترس و دنیایی با مجموع صفر که در آن تنها گروه خاصی می‌توانند زنده بمانند، تغذیه می‌کنند. آنها تضاد را فرض می کنند. عدالت آب و هوایی در عوض به دنبال راه حل هایی است که به ما اجازه می دهد به طور جمعی پیشرفت کنیم ، جایی که درگیری ها بدون خشونت حل می شوند و آسیب پذیرترین آنها محافظت می شوند.
در تمام این موارد، ما می‌توانیم امیدوار باشیم که در طول تاریخ، فجایع اغلب بهترین‌ها را در میان مردم به نمایش گذاشته‌اند و جوامع اتوپیایی کوچک و زودگذری را ایجاد کرده‌اند که دقیقاً بر اساس همبستگی، دموکراسی و مسئولیت‌پذیری که نئولیبرالیسم و ​​اقتدارگرایی از نظام‌های سیاسی معاصر سلب کرده‌اند، ایجاد کرده‌اند. ربکا سولنیت این را فهرست کرده است بهشت در جهنم که در آن او پنج فاجعه بزرگ را به طور عمیق مورد بررسی قرار داد، از زلزله 1906 سانفرانسیسکو تا سیل سال 2005 در نیواورلئان. او خاطرنشان می کند که در حالی که چنین رویدادهایی هرگز به خودی خود خوب نیستند، آنها همچنین می توانند "نشان دهند که جهان چه شکل دیگری می تواند باشد - قدرت این امید، آن سخاوت و آن همبستگی را آشکار می کند. این کمک‌های متقابل را به‌عنوان یک اصل عملیاتی پیش‌فرض و جامعه مدنی را به‌عنوان چیزی که در هنگام غیبت از صحنه در بال‌ها منتظر است، نشان می‌دهد.
همچنین ببینید: برای اطلاعات بیشتر در مورد همه این موضوعات، کتاب را بخرید: N. Buxton and B. Hayes (Eds.) (2015) محرومان و محرومان: چگونه ارتش و شرکت ها در حال شکل گیری جهانی با تغییر آب و هوا هستندبه Pluto Press و TNI.
قدردانی: با تشکر از سیمون دالبی، تامارا لورینچ، ژوزفین والسکه، نیام نه برهین ، وندلا دو وریس ، دبورا ایدا ، بن هیز.

به شرط ذکر منبع به طور کامل ، مطالب این گزارش ممکن است برای مقاصد غیرتجاری استناد یا تکثیر شود. TNI از دریافت یک کپی یا پیوندی به متنی که در آن از این گزارش نقل شده یا استفاده شده است، سپاسگزار خواهد بود.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی