دشمن برتر ایالات متحده متحد آن ، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود

پوستر تبلیغاتی "اگر روسیه باید برنده شود"
پوستر آمریکایی از سال 1953.

توسط دیوید سوانسون ، اکتبر 5 ، 2020

گزیده ای از پشت سر گذاشتن جنگ جهانی دوم

هیتلر مدتها قبل از شروع جنگ به وضوح آماده جنگ بود. هیتلر راینلند را دوباره نظامی کرد ، اتریش را ضمیمه کرد و چکسلواکی را تهدید کرد. مقامات عالی رتبه ارتش و "اطلاعات" آلمان کودتا کردند. اما هیتلر با هر قدمی که برمی داشت محبوبیت پیدا می کرد و عدم وجود هر نوع مخالفت انگلیس یا فرانسه کودتاچیان را متعجب و بی روح می کرد. دولت انگلیس از توطئه های کودتا آگاه بود و از برنامه های جنگ آگاه بود ، با این حال تصمیم گرفت که از مخالفان سیاسی نازی ها حمایت نکند ، از کودتاچیان حمایت نکند ، وارد جنگ نشود ، تهدید به ورود به جنگ نکند ، عدم محاصره آلمان ، جدی نگرفتن در مورد تسلیحات و تأمین آلمان ، عدم حمایت از پیمان Kellogg-Briand از طریق دادگاه مانند مواردی که پس از جنگ در نورنبرگ اتفاق می افتد اما می توانست قبل از جنگ اتفاق بیفتد (حداقل با متهمان در غیبت) در مورد حمله ایتالیا به اتیوپی یا حمله آلمان به چکسلواکی ، عدم درخواست عضویت ایالات متحده در لیگ ملل ، درخواست نکردن اقدام اتحادیه ملل ، تبلیغ مردم آلمان در حمایت از مقاومت بدون خشونت ، تخلیه کسانی که به نسل کشی تهدید می شوند ، پیشنهاد نکردن یک کنفرانس جهانی صلح یا ایجاد سازمان ملل ، و هیچ توجهی به سخنان اتحاد جماهیر شوروی ندارند.

اتحاد جماهیر شوروی در حال پیشنهاد پیمانی علیه آلمان بود ، توافق نامه ای با انگلیس و فرانسه برای اقدام مشترک در صورت حمله. انگلیس و فرانسه حتی علاقه کمی نداشتند. اتحاد جماهیر شوروی سالها این رویکرد را امتحان کرد و حتی به جامعه ملل پیوست. حتی لهستان هم بی علاقه بود. اتحاد جماهیر شوروی تنها کشوری بود که پیشنهاد کرد در صورت حمله آلمان به چکسلواکی وارد شود و برای آن بجنگد ، اما لهستان - که باید می دانست در صف بعدی حمله نازی ها است - عبور شوروی برای رسیدن به چکسلواکی را انکار کرد. لهستان ، بعداً توسط اتحاد جماهیر شوروی نیز مورد حمله قرار گرفت ، ممکن است ترس داشته باشد که نیروهای شوروی از آن عبور نکنند بلکه آن را اشغال کنند. در حالی که به نظر می رسد وینستون چرچیل تقریبا مشتاق جنگ با آلمان بوده است ، نویل چمبرلین نه تنها از همکاری با اتحاد جماهیر شوروی و یا برداشتن هرگونه اقدام خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز به نمایندگی از چکسلواکی امتناع ورزید ، بلکه در واقع خواستار مقاومت نکردن چکسلواکی شد ، دارایی های چکسلواکی در انگلیس به دست نازی ها رسید. به نظر می رسد چمبرلین فراتر از آنچه در هدف صلح منطقی بود ، طرف نازی ها بود ، علتی که منافع تجاری وی که معمولاً به نمایندگی از آن عمل می کرد ، کاملاً مشترک نبودند. از طرف خود ، چرچیل چنان شیفته فاشیسم بود که مورخان به وی گمان می برند بعداً قصد نصب دوک دلسوز نازی ویندزور را به عنوان یک حاکم فاشیست در انگلیس داشته باشد ، اما به نظر می رسد تمایل غالب چرچیل برای دهه ها جنگ بر سر صلح بوده است.

موقعیت بیشتر دولت انگلیس از سال 1919 تا زمان ظهور هیتلر و فراتر از آن پشتیبانی نسبتاً مداوم از توسعه دولت راستگرا در آلمان بود. از هر کاری که می توانست برای جلوگیری از قدرت کمونیستها و چپ گرایان در آلمان انجام شود پشتیبانی شد. دیوید لوید جورج ، نخست وزیر پیشین انگلیس و رهبر حزب لیبرال ، در 22 سپتامبر 1933 اظهار داشت: "من می دانم که در آلمان جنایات وحشتناکی رخ داده است و همه ما آنها را تأسف و محکوم می کنیم. اما کشوری که از یک انقلاب می گذرد ، همیشه به دلیل اجرای عدالت در اینجا و آنجا توسط یک شورشی خشمگین ، ممکن است قسمت های وحشتناکی داشته باشد. " لوید جورج هشدار داد اگر قدرت های متفقین نازیسم را سرنگون کنند ، "کمونیسم افراطی" جای آن را خواهد گرفت. وی اظهار داشت: "مطمئناً این نمی تواند هدف ما باشد."[I]

بنابراین ، مشکل نازیسم این بود: چند سیب بد! باید در زمان انقلاب فهم داشته باشید. علاوه بر این ، انگلیس ها از جنگ پس از جنگ جهانی اول خسته شده بودند. اما نکته جالب این است که بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی اول ، وقتی کسی به دلیل جنگ جهانی اول احتمالاً از جنگ خسته نشده بود ، انقلابی رخ داد - انقلابی با سهم سیب های بدی که می توانست با بزرگواری تحمل شود: انقلاب در روسیه. وقتی انقلاب روسیه اتفاق افتاد ، ایالات متحده ، انگلیس ، فرانسه و متحدانش ابتدا بودجه را در سال 1917 و سپس نیروهای خود را در سال 1918 به روسیه فرستادند تا از طرف ضد انقلاب جنگ حمایت کنند. از سال 1920 این ملتهای فهمیده و صلح دوست در روسیه برای تلاش برای شکستن دولت انقلابی روسیه ، در روسیه نبرد کردند. در حالی که این جنگ به ندرت به کتاب های درسی ایالات متحده راه پیدا می کند ، روس ها تمایل دارند که آن را به عنوان آغاز یک قرن مخالفت و دشمنی پافشاری ایالات متحده و اروپای غربی به یاد بیاورند ، علیرغم اتحاد در طول جنگ جهانی دوم.

در سال 1932 ، کاردینال پاچلی ، که در سال 1939 پاپ پیوس دوازدهم می شود ، نامه ای به زنتروم یا حزب مرکز ، سومین حزب سیاسی بزرگ در آلمان. کاردینال نگران ظهور احتمالی کمونیسم در آلمان بود و به حزب مرکز توصیه کرد که به صدارت هیتلر کمک کند. از آن به بعد زنتروم از هیتلر حمایت کرد.[II]

رئیس جمهور هربرت هوور ، که ذخایر نفت روسیه را به دلیل انقلاب روسیه از دست داد ، معتقد بود که اتحاد جماهیر شوروی باید خرد شود.[III]

دوک ویندزور ، که در سال 1936 پادشاه انگلیس بود تا زمانی که از سلطنت کناره گیری کرد تا با والسی سیمپسون که قبلاً ازدواج کرده بود از بالتیمور ازدواج کرد ، در سال 1937 در هیتلر در عقب نشینی کوه باواریای هیتلر چای خورد. دوک و دوشس از کارخانه های آلمان که در حال ساخت سلاح بودند بازدید کردند آماده سازی برای جنگ جهانی دوم ، و "بازرسی" نیروهای نازی. آنها با گوبلز ، گورینگ ، اسپیر و وزیر امور خارجه یواخیم فون ریبنتروپ شام خوردند. در سال 1966 ، دوک یادآوری کرد که ، "[هیتلر] به من فهماند كه روسیه سرخ تنها دشمن است و انگلیس و تمام اروپا علاقه مند هستند كه آلمان را تشویق كنند تا علیه شرق راهپیمایی كند و كمونیسم را برای همیشه خرد كند. . . . . من فکر می کردم که ما خود می توانیم ببینیم که نازی ها و قرمزها چگونه با یکدیگر می جنگند. "[IV]

آیا "مماشات" نکوهش مناسبی برای افرادی است که در تماشاچیان کشتار جمعی شیفته شده اند؟[V]

یک راز کوچک کثیف در جنگ جهانی دوم پنهان شده است ، جنگی بسیار کثیف که فکر نمی کنید این یک راز کوچک کثیف داشته باشد ، اما این است: دشمن اصلی غرب قبل ، در طول و بعد از جنگ تهدید کمونیست روسیه بود . آنچه چمبرلین در مونیخ دنبال آن شد ، نه تنها صلح بین آلمان و انگلیس ، بلکه جنگ بین آلمان و اتحاد جماهیر شوروی بود. این یک هدف طولانی مدت ، یک هدف قابل قبول و یک هدف بود که در واقع در نهایت محقق شد. شوروی سعی کرد با انگلیس و فرانسه پیمان ببندد اما آنها را پس زدند. استالین می خواست نیروهای شوروی در لهستان باشد ، که انگلیس و فرانسه (و لهستان) آنها را قبول نمی کنند. بنابراین ، اتحاد جماهیر شوروی یک پیمان عدم تجاوز با آلمان امضا کرد ، نه اتحادی برای شرکت در هر جنگ با آلمان ، بلکه توافق نامه عدم حمله به یکدیگر و توافق برای تقسیم اروپای شرقی. اما البته منظور آلمان این نبود. هیتلر به سادگی می خواست برای حمله به لهستان تنها بماند. و همینطور هم شد. در همین حال ، اتحاد جماهیر شوروی با حمله به کشورهای بالتیک ، فنلاند و لهستان به دنبال ایجاد یک بافر و گسترش امپراتوری خود بودند.

رویای غربی ها برای سرنگونی کمونیست های روسی و استفاده از زندگی آلمانی ها برای انجام آن ، نزدیکتر به نظر می رسید. از سپتامبر 1939 تا مه 1940 ، فرانسه و انگلیس رسما در جنگ با آلمان بودند ، اما در واقع جنگ زیادی انجام نمی دادند. این دوره برای مورخان به عنوان "جنگ فونی" شناخته شده است. در حقیقت ، انگلیس و فرانسه منتظر حمله آلمان به اتحاد جماهیر شوروی بودند که این کار را کرد اما تنها پس از حمله به دانمارک ، نروژ ، هلند ، بلژیک ، فرانسه و انگلیس. آلمان با جنگ جهانی دوم در دو جبهه غربی و شرقی اما عمدتا شرقی جنگید. حدود 80٪ تلفات آلمان در جبهه شرقی بود. طبق محاسبات روسیه ، روس ها 27 میلیون نفر جان خود را از دست دادند.[ششم] تهدید کمونیستی اما زنده ماند.

هنگامی که آلمان در سال 1941 به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد ، سناتور آمریکایی رابرت تفت با بیان اینکه جوزف استالین "بی رحم ترین دیکتاتور جهان" است ، دیدگاهی را در سراسر طیف سیاسی و غیرنظامیان و مقامات ارتش آمریکا بیان کرد و ادعا کرد که "پیروزی کمونیسم. . . بسیار خطرناک تر از پیروزی فاشیسم است. "[هفتم]

سناتور هری اس ترومن آنچه را ممکن است یک چشم انداز متعادل خوانده شود ، گرچه بین مرگ و زندگی چندان متعادل نیست: "اگر می بینیم که آلمان برنده است ، ما باید به روسیه کمک کنیم و اگر روسیه برنده است ، ما باید به آلمان کمک کنیم ، و از این طریق اجازه می دهد آنها هرچه بیشتر کشته شوند ، گرچه تحت هیچ شرایطی نمی خواهم هیتلر را پیروز ببینم. "[VIII]

مطابق با دیدگاه ترومن ، وقتی آلمان به سرعت وارد اتحاد جماهیر شوروی شد ، رئیس جمهور روزولت پیشنهاد ارسال كمك به اتحاد جماهیر شوروی را داد ، برای این پیشنهاد او از طرف راست در سیاست آمریكا محكوم شد و از داخل دولت آمریكا مقاومت كرد.[نهم] ایالات متحده قول کمک به شوروی را داد ، اما سه چهارم آن - حداقل در این مرحله - به آنجا نرسید.[X] شوروی بیش از همه ملل متحد به ارتش نازی آسیب می رساند ، اما در تلاش بود. به جای کمک وعده داده شده ، اتحاد جماهیر شوروی خواستار تصویب شد تا پس از جنگ ، مناطقی را که در اروپای شرقی تصرف کرده بود ، حفظ کند. انگلیس از ایالات متحده خواست که موافقت کند ، اما ایالات متحده ، در این مرحله ، امتناع کرد.[خی]

به جای کمک وعده داده شده یا امتیازات سرزمینی ، استالین در سپتامبر 1941 سومین درخواست انگلیس را مطرح کرد. این بود: جنگ لعنتی را بجنگید! استالین می خواست جبهه دوم علیه نازی ها در غرب ، حمله انگلیس به فرانسه ، یا در عوض نیروهای انگلیسی اعزام شده برای کمک به شرق باز شود. شوروی از هرگونه كمكی محروم بود و این امتناع را به عنوان تمایل برای دیدن ضعیف شده آنها تفسیر می كرد. و آنها ضعیف شدند با این حال آنها غالب شدند. در پاییز سال 1941 و زمستان بعدی ، ارتش شوروی جریان مخالف نازی ها را در خارج از مسکو تغییر داد. شکست آلمان قبل از اینکه ایالات متحده حتی وارد جنگ شود و قبل از هرگونه حمله غرب به فرانسه آغاز شد.[XII]

آن حمله مدت طولانی و طولانی بود. در ماه مه سال 1942 وزیر امور خارجه شوروی ویاچسلاو مولوتوف با روزولت در واشنگتن ملاقات کرد و آنها برنامه هایی را برای افتتاح جبهه غربی در تابستان همان سال اعلام کردند. اما قرار نبوده باشد. چرچیل روزولت را متقاعد کرد که در عوض به آفریقای شمالی و خاورمیانه که نازی ها منافع استعمار و نفت انگلیس را تهدید می کردند ، حمله کند.

با این وجود ، در تابستان سال 1942 ، مبارزات شوروی علیه نازی ها چنان پوشش مطبوعاتی مطبوعاتی را در ایالات متحده دریافت كرد كه كثرت زیادی موجب افتتاح جبهه دوم آمریكا و انگلیس شد. اتومبیل های آمریکایی برچسب سپر را با عنوان "جبهه دوم اکنون" به همراه داشتند اما دولت های ایالات متحده و انگلیس این تقاضا را نادیده گرفتند. در همین حال ، اتحاد جماهیر شوروی نازی ها را به عقب برمی گرداند.[XIII]

اگر در مورد جنگ جهانی دوم از فیلم های هالیوود و فرهنگ رایج ایالات متحده اطلاعاتی کسب می کردید ، نمی دانستید که عمده جنگ علیه نازی ها توسط شوروی انجام شده است ، که اگر جنگ پیروز اصلی بود مطمئناً اتحاد جماهیر شوروی بود. همچنین نمی دانید که تعداد زیادی از یهودیان زنده مانده اند زیرا آنها قبل از جنگ جهانی دوم به شرق اتحادیه جماهیر شوروی مهاجرت کرده اند یا با حمله نازی ها به شرق اتحادیه جماهیر فرار کرده اند. از سال 1943 ، روس ها با هزینه های هنگفتی برای هر دو طرف ، آلمان ها را بدون کمک جدی از طرف غرب ، به سمت آلمان سوق دادند. در نوامبر سال 1943 ، در تهران ، روزولت و چرچیل قول دادند که استالین بهار بعد به استالین حمله کند و استالین قول داد که به محض شکست آلمان با ژاپن بجنگد. با این وجود ، فقط در 6 ژوئن 1944 بود که نیروهای متفقین به نرماندی رسیدند. تا آن زمان ، اتحاد جماهیر شوروی بیشتر اروپای مرکزی را اشغال کرده بود. ایالات متحده و انگلیس از سالها قبل که شوروی بیشترین قتل و مرگ را انجام داده بود خوشحال بودند ، اما نمی خواستند که شوروی به برلین برسد و پیروزی را به تنهایی اعلام کند.

این سه کشور توافق کردند که همه تسلیم ها باید کامل باشد و باید با هم به هر سه آنها انجام شود. با این حال ، در ایتالیا ، یونان ، فرانسه و جاهای دیگر ایالات متحده و انگلیس تقریباً روسیه را قطع کردند ، کمونیست ها را ممنوع کردند ، مقاومت چپ را در برابر نازی ها بستند و دولت های راستگرا را که ایتالیایی ها "فاشیسم بدون موسولینی. "[چهاردهم] پس از جنگ ، در دهه 1950 ، ایالات متحده ، در "عملیات گلادیو" ، جاسوسان و تروریست ها و خرابکاران را در کشورهای مختلف اروپایی "پشت سر می گذارد" تا از هرگونه نفوذ کمونیستی جلوگیری کند.

در ابتدا برای اولین روز ملاقات روزولت و چرچیل با استالین در یالتا برنامه ریزی شده بود ، ایالات متحده و انگلیس شهر درسدن را بمباران کردند و ساختمان ها و آثار هنری آن و جمعیت غیرنظامی آن را تخریب کردند ، ظاهرا وسیله ای برای تهدید روسیه بود.[پانزدهم] ایالات متحده سپس بمب های هسته ای را در شهرهای ژاپن تولید و مورد استفاده قرار داد ، تصمیمی که تا حدی ناشی از میل به دیدن ژاپن برای تسلیم شدن به ایالات متحده به تنهایی ، بدون اتحاد جماهیر شوروی و میل به تهدید اتحاد جماهیر شوروی بود.[شانزدهم]

بلافاصله پس از تسلیم آلمان ، وینستون چرچیل پیشنهاد کرد از نیروهای نازی همراه با نیروهای متحد برای حمله به اتحاد جماهیر شوروی استفاده شود ، کشوری که تازه کار شکست دادن نازی ها را انجام داده بود.[XVII] این یک پیشنهاد خارج از کافه نبود. آمریكا و انگلیس تسلیم های نسبی آلمان را جستجو كرده و به آن دست یافته بودند ، نیروهای آلمانی را مسلح و آماده نگه داشته بودند و در مورد آموخته های ناكامی خود در برابر روس ها ، فرماندهان آلمانی را مورد انتقاد قرار دادند. حمله به روس ها زودتر از دیرهنگام ، نظریه ای بود که ژنرال جورج پاتون و دریادار کارل دونیتز جانشین هیتلر ، و نه آلن دالس و OSS ، را پشتیبانی کردند. دالس صلح جداگانه ای را با آلمان در ایتالیا برای قطع روس ها انجام داد و شروع به خرابکاری در دموکراسی در اروپا و قدرت دادن به نازی های سابق در آلمان و همچنین وارد کردن آنها به ارتش آمریکا برای تمرکز بر جنگ علیه روسیه کرد.[هجدهم]

هنگامی که نیروهای آمریکایی و شوروی برای اولین بار در آلمان دیدار کردند ، هنوز به آنها گفته نشده بود که با یکدیگر در جنگ هستند. اما در ذهن وینستون چرچیل آنها بودند. او و ترومن و دیگران که نتوانستند یک جنگ داغ را شروع کنند ، یک جنگ سرد را آغاز کردند. ایالات متحده تلاش کرد تا اطمینان حاصل کند که شرکت های آلمان غربی به سرعت بازسازی می شوند اما غرامت جنگی که به اتحاد جماهیر شوروی بدهکار است پرداخت نمی کنند. در حالی که شوروی مایل به عقب نشینی از کشورهایی مانند فنلاند بود ، با رشد جنگ سرد و شامل "دیپلماسی هسته ای" اکسی مورون ، تقاضای آنها برای ایجاد یک محافظ بین روسیه و اروپا سخت شد. جنگ سرد تحسین آمیز بود ، اما می توانست بسیار بدتر باشد. در حالی که تنها دارنده سلاح هسته ای بود ، دولت ایالات متحده به رهبری ترومن نقشه هایی برای جنگ هسته ای تهاجمی علیه اتحاد جماهیر شوروی تهیه کرد و تولید و ذخیره سازی سلاح های هسته ای و B-29 را برای تحویل آنها آغاز کرد. قبل از آماده شدن 300 بمب هسته ای مورد نظر ، دانشمندان آمریکایی به طور مخفیانه اسرار بمب را به اتحاد جماهیر شوروی می دادند - حرکتی که ممکن است همان چیزی باشد که دانشمندان گفته اند قصد آن را دارند ، جایگزینی کشتار جمعی با یک بن بست.[نوزدهم] دانشمندان امروز درباره نتایج احتمالی پرتاب 300 بمب هسته ای ، که شامل زمستان هسته ای در سراسر جهان و گرسنگی گسترده برای بشریت است ، اطلاعات بیشتری کسب می کنند.

خصومت ، سلاح های هسته ای ، آمادگی های جنگی ، نیروهای موجود در آلمان ، همه همچنان وجود دارد و اکنون با سلاح در شرق اروپا تا مرز روسیه است. جنگ جهانی دوم یک نیروی مخرب باورنکردنی بود ، اما علی رغم نقشی که اتحاد جماهیر شوروی در آن بازی کرد ، آسیب ناچیزی یا پایدار به احساسات ضد شوروی در واشنگتن وارد کرد. فروپاشی بعدی اتحاد جماهیر شوروی و پایان کمونیسم تأثیری به همان نسبت ناچیز در خصومت ریشه دار و سودآور با روسیه داشت.

گزیده ای از پشت سر گذاشتن جنگ جهانی دوم.

یک دوره شش هفته ای آنلاین با این موضوع امروز شروع می شود.

توجه:

[I] FRASER ، «متن كامل تواريخ تجاري و مالي: 30 سپتامبر 1933 ، جلد. 137 ، شماره 3562 ، "https://fraser.stlouisfed.org/title/commercial-financial-chronicle-1339/september-30-1933-518572/fulltext

[II] نیکلسون بیکر ، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 32

[III] چارلز Higham، معامله با دشمن: افشاگری از طرح پول نازی-آمریکایی 1933-1949 (شرکت انتشارات دل ، 1983) ص. 152

[IV] ژاک آر پائولز ، افسانه جنگ خوب: آمریکا در جهان دوم War (James Lorimer & Company Ltd. 2015 ، 2002) ص. 45

[V] La نیویورک تایمز صفحه ای در مورد جلب توجه نازی ها دارد که نظرات خوانندگان به طور دائمی در زیر آن نشان داده شده است (هیچ نظری بیشتر مجاز نیست) و ادعا می کند که این درس آموخته نشده است زیرا ولادیمیر پوتین در سال 2014 در کریمه ملاقات کرده است. ، تا حدی به دلیل تهدید آنها توسط نئونازی ها ، در هیچ جا ذکر نشده است: https://learning.blogs.nytimes.com/2011/09/30/sept-30-1938-hitler-granted-the-sudentenland-by-britain-france-and-italy

[ششم] ویکی پدیا ، "تلفات جنگ جهانی دوم" ، https://en.wikipedia.org/wiki/World_War_II_casualties

[هفتم] جان موزر ، اشبروک ، دانشگاه اشلند ، "اصول بدون برنامه: سناتور رابرت آ. تفت و سیاست خارجی آمریکا" ، 1 سپتامبر 2001 ، https://ashbrook.org/publications/dialogue-moser/#12

[VIII] مجله تایم، "امور ملی: یادبود سالگرد" ، دوشنبه ، 02 ژوئیه 1951 ، http://content.time.com/time/magazine/article/0,9171,815031,00،XNUMX،XNUMX،XNUMX.html

[نهم] الیور استون و پیتر کوزنیک، تاریخ ناگفته ایالات متحده (Simon & Schuster، 2012) ، ص. 96

[X] الیور استون و پیتر کوزنیک، تاریخ ناگفته ایالات متحده (Simon & Schuster، 2012) ، صص 97 ، 102.

[خی] الیور استون و پیتر کوزنیک، تاریخ ناگفته ایالات متحده (Simon & Schuster، 2012) ، ص. 102

[XII] الیور استون و پیتر کوزنیک، تاریخ ناگفته ایالات متحده (Simon & Schuster، 2012) ، ص. 103

[XIII] الیور استون و پیتر کوزنیک، تاریخ ناگفته ایالات متحده (Simon & Schuster، 2012) ، ص 104-108.

[چهاردهم] گائتانو سالوامینی و جورجیو لا پیانا ، La sorte dell'Italia (1945).

[پانزدهم] برت ویلکینز ، رویاهای مشترک ، "The Beasts and the Bombings: Reflecting on Dresden، February 1945،" 10 فوریه 2020 ، https://www.commondreams.org/views/2020/02/10/beasts-and-bombings- reflecting-dresden-feb آوریل- 1945

[شانزدهم] به فصل 14 مراجعه کنید پشت سر گذاشتن جنگ جهانی دوم.

[XVII] Max Hastings ، ایمیل روزانه، "عملیاتی غیر قابل تصور: چگونه چرچیل می خواست نیروهای نازی شکست خورده را استخدام کند و روسیه را از اروپای شرقی بیرون کند" ، 26 اوت 2009 ، https://www.dailymail.co.uk/debate/article-1209041/Operation-enthinkable- چگونه چرچیل می خواست-استخدام-شکست-نازی-سربازان-رانندگی-روسیه-شرق-اروپا. html

[هجدهم] دیوید تالبوت ، هیئت شطرنج شیطان: آلن دالس ، CIA ، و ظهور دولت مخفی آمریکا ، (نیویورک: هارپر کالینز ، 2015).

[نوزدهم] دیو لیندورف ، "بازنگری جاسوسان پروژه منهتن و جنگ سرد ، MAD - و 75 سال عدم جنگ هسته ای - که تلاش آنها به ما هدیه داد" ، 1 آگوست 2020 ، https://thiscantbehappening.net/rethinking-manhattan-pro- جاسوسان و دیوانه های جنگ سرد و 75 سال جنگ بدون هسته ای که تلاشهایشان به ما هدیه داده است

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی