اعتبار: آشیتاکا
نویسنده لارنس اس ویتنر، World BEYOND War، اکتبر 10، 2022
جنگ در اوکراین فرصت دیگری را در اختیار ما قرار میدهد تا در مورد جنگهایی که همچنان جهان را ویران میکنند، فکر کنیم.
جنگ تجاوزکارانه کنونی روسیه به ویژه وحشتناک است، که شامل تهاجم نظامی گسترده یک کشور کوچکتر و ضعیف تر است. تهدیدات جنگ هسته ای, جنایات جنگی گسترده، و امپراتوری انضمام. اما، افسوس، این جنگ وحشتناک تنها بخش کوچکی از تاریخ درگیری های خشونت آمیز است که هزاران سال از زندگی بشر را مشخص کرده است.
آیا واقعاً هیچ جایگزینی برای این رفتار بدوی و بسیار مخرب وجود ندارد؟
یکی از آلترناتیوها، که مدتها توسط دولتها پذیرفته شده است، تقویت قدرت نظامی یک کشور به حدی است که آنچه را که طرفداران آن «صلح از طریق قدرت» مینامند، تضمین کند. اما این سیاست محدودیت های شدیدی دارد. افزایش نظامی توسط یک ملت توسط سایر کشورها به عنوان خطری برای امنیت آنها تلقی می شود. در نتیجه، آنها معمولاً با تقویت نیروهای مسلح خود و تشکیل اتحادهای نظامی به تهدید درک شده پاسخ می دهند. در این شرایط، فضای ترس فزاینده ای ایجاد می شود که اغلب به جنگ منجر می شود.
البته دولتها در درک خطر کاملاً اشتباه نمیکنند، زیرا کشورهایی که قدرت نظامی بالایی دارند واقعاً به کشورهای ضعیفتر قلدری میکنند و به آنها حمله میکنند. علاوه بر این، آنها علیه یکدیگر جنگ می کنند. این حقایق غم انگیز نه تنها با تهاجم روسیه به اوکراین، بلکه با رفتار گذشته دیگر "قدرت های بزرگ" از جمله اسپانیا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ژاپن، چین و ایالات متحده نشان داده شده است.
اگر قدرت نظامی صلح را به ارمغان می آورد، جنگ در طول قرن ها شعله ور نمی شد و به همین دلیل، امروز بیداد نمی کرد.
یکی دیگر از سیاستهای اجتناب از جنگ که دولتها گهگاه به آن روی آوردهاند، انزوا یا، به قول طرفداران آن، «توجه به کار خود» است. البته گاهی اوقات انزواطلبی یک ملت را از وحشت جنگی که توسط سایر کشورها درگیر شده است، دور نگه می دارد. اما، البته، هیچ کاری برای متوقف کردن جنگ انجام نمی دهد - جنگی که از قضا، ممکن است به هر حال آن کشور را درگیر کند. همچنین، البته، اگر جنگ توسط یک قدرت متجاوز، توسعهطلب یا یک مستکبر رشد یافته به لطف پیروزی نظامی آن برنده شود، ممکن است ملت منزوی در دستور کار پیروز قرار گیرد. در این روش، ایمنی کوتاه مدت به قیمت ناامنی و تسخیر طولانی مدت خریداری می شود.
خوشبختانه، جایگزین سومی نیز وجود دارد - گزینه ای که متفکران اصلی و حتی گاهی اوقات دولت های ملی آن را ترویج کرده اند. و این تقویت حکومت جهانی است. مزیت بزرگ حکومت جهانی جایگزینی آنارشی بین المللی با قوانین بین المللی است. این بدان معناست که به جای جهانی که در آن هر کشور منحصراً به دنبال منافع خود باشد - و در نتیجه، ناگزیر به رقابت و در نهایت درگیری با سایر ملتها ختم میشود - جهانی تشکیل شده حول همکاری بینالمللی وجود خواهد داشت که ریاست آن را بر عهده خواهد داشت. توسط دولتی انتخاب شده توسط مردم همه ملت ها. اگر این کمی شبیه سازمان ملل به نظر می رسد، به این دلیل است که در سال 1945، در پایان مخرب ترین جنگ تاریخ بشر، سازمان جهانی با چیزی شبیه به آن در ذهن ایجاد شد.
برخلاف «صلح از طریق قدرت» و انزواطلبی، هیئت منصفه هنوز در مورد سودمندی سازمان ملل متحد در این مسیرها حاضر نیست. بله، این کشور توانسته است کشورهای جهان را برای بحث در مورد مسائل جهانی و ایجاد معاهدات و قوانین جهانی، و همچنین برای جلوگیری یا پایان دادن به بسیاری از درگیری های بین المللی و استفاده از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد برای جدا کردن گروه هایی که درگیر درگیری های خشونت آمیز هستند، گرد هم بیاورد. همچنین جرقه اقدامات جهانی برای عدالت اجتماعی، پایداری محیط زیست، سلامت جهانی و پیشرفت اقتصادی را برانگیخته است. از سوی دیگر، سازمان ملل متحد آنچنان که باید مؤثر نبوده است، به ویژه در مورد ترویج خلع سلاح و پایان دادن به جنگ. اغلب اوقات، سازمان بینالمللی در دنیایی که تحت سلطه کشورهای قدرتمند و جنگساز است، چیزی بیش از یک صدای تنها برای سلامت عقل جهانی باقی نمیماند.
نتیجه منطقی این است که اگر ما خواهان توسعه جهانی صلح آمیزتر هستیم، سازمان ملل باید تقویت شود.
یکی از مفیدترین اقداماتی که می توان انجام داد، اصلاح شورای امنیت سازمان ملل است. در حال حاضر، هر یک از پنج عضو دائمی آن (ایالات متحده، چین، روسیه، بریتانیا و فرانسه) می تواند اقدام سازمان ملل برای صلح را وتو کند. و این اغلب همان کاری است که آنها انجام می دهند، به عنوان مثال روسیه را قادر می سازد تا از اقدامات شورای امنیت برای پایان دادن به تهاجم خود به اوکراین جلوگیری کند. آیا لغو حق وتو، یا تغییر اعضای دائمی، یا ایجاد عضویت چرخشی، یا صرفاً لغو شورای امنیت و واگذاری اقدام برای صلح به مجمع عمومی سازمان ملل - نهادی که برخلاف شورای امنیت، منطقی نیست. تقریباً نماینده همه کشورهای جهان است؟
تصور سایر اقدامات برای تقویت سازمان ملل سخت نیست. سازمان جهانی می تواند قدرت مالیات دهی داشته باشد و بدین ترتیب آن را از نیاز ملت های التماس برای تامین هزینه هایش رها کند. این می تواند با یک پارلمان جهانی که نماینده مردم باشد به جای دولت های آنها دموکراتیزه شود. میتوان آن را با ابزارهایی تقویت کرد که فراتر از ایجاد قوانین بینالمللی و اجرای واقعی آن است. به طور کلی، سازمان ملل میتواند از کنفدراسیون ضعیف ملتها که در حال حاضر وجود دارد، به یک فدراسیون منسجمتر ملل تبدیل شود - فدراسیونی که با مسائل بینالمللی سروکار دارد در حالی که تک تک کشورها با مسائل داخلی خودشان سروکار دارند.
آیا با پسزمینه هزاران سال جنگهای خونین و خطر همیشگی هولوکاست هستهای، زمان آن نرسیده است که از هرج و مرج بینالمللی چشمپوشی کنیم و دنیایی تحت حکومت ایجاد کنیم؟
دکتر لارنس ویتنر، سندیکا توسط PeaceVoice، استاد افتخارات تاریخ در SUNY / آلبانی و نویسنده است مقابله با بمب (دانشگاه دانشگاه استنفورد).