نشت نفت مقدس در پرل هاربر

توسط دیوید سوانسون World BEYOND Warنوامبر 30، 2022

استفان ددالوس معتقد بود که شیشه‌ی ترک خورده یک خدمتکار نماد خوبی از ایرلند است. اگر بخواهید نمادی از ایالات متحده را نام ببرید، آن نماد چیست؟ مجسمه آزادی؟ مردانی با لباس زیر روی صلیب جلوی مک دونالد? فکر می‌کنم این باشد: نشت نفت از کشتی جنگی پرل هاربر. این کشتی، آریزونا، یکی از دو نفتی که هنوز در پرل هاربر نشت می کند، به عنوان تبلیغات جنگی در آنجا رها می شود، تا دلیلی بر این باشد که فروشنده برتر سلاح، سازنده اصلی پایگاه، بزرگترین هزینه نظامی، و گرمکن برتر جهان یک قربانی بی گناه است. و روغن به همین دلیل اجازه دارد به نشت ادامه دهد. این گواه شرارت دشمنان ایالات متحده است، حتی اگر دشمنان مدام در حال تغییر باشند. مردم اشک می ریزند و پرچم هایی را در شکم خود در محل زیبای نفت به اهتزاز در می آورند و اجازه می دهند اقیانوس آرام را آلوده کنند تا دلیلی بر این باشد که ما چقدر تبلیغات جنگی خود را جدی و جدی می گیریم. آن جنگ است یک راه اصلی که در آن ما قابلیت سکونت سیاره را از بین می بریم ممکن است در زائران سایت از بین برود یا نرود. در اینجا یک وب سایت گردشگری وجود دارد نحوه بازدید از نشت نفت مقدس:

"این به راحتی یکی از مقدس ترین مکان ها در ایالات متحده است. . . . به این موضوع فکر کنید: روغنی را می بینید که ممکن است یک روز قبل از حمله دوباره پر شده باشد و چیزی سورئال در آن تجربه وجود دارد. همچنین سخت است که هنگام ایستادن آرام روی بنای یادبود نمادی از اشک های سیاه درخشان را احساس نکنیم - گویی کشتی هنوز از حمله عزادار است.

"مردم در مورد زیبایی صحبت می کنند که دیدن روغن در بالای آب می درخشد و چگونه آنها را به یاد زندگی های از دست رفته می اندازد." وب سایت دیگری می گوید.

"مردم آن را "اشک سیاه" می نامند آریزونا. می توانید مشاهده کنید که روغن به سطح می آید و رنگین کمان روی آب می سازد. شما حتی می توانید مواد را بو کنید. با نرخ کنونی، نفت همچنان به بیرون می‌ریزد آریزونا تا 500 سال دیگر، اگر کشتی قبل از آن کاملاً متلاشی نشود.» -گزارش دیگری.

اگر در نزدیکی پرل هاربر زندگی می کنید، سوخت لذیذ جت نیروی دریایی ایالات متحده در آب آشامیدنی شما وجود دارد. از کشتی های جنگی نمی آید، اما (و سایر بلایای زیست محیطی در همان سایت) انجام می دهد پیشنهاد میکنم شاید ارتش ایالات متحده آب آلوده را به عنوان یک هدف مطلوب به خودی خود تلقی می کند، یا حداقل سلامت انسان چندان مورد توجه نیست.

برخی از همان افرادی که برای مدت طولانی در مورد آن تهدید خاص سوخت جت هشدار می دادند، همچنین در مورد تهدید مرگبار بسیار بزرگتر ناشی از داستان هایی که مردم در روز پرل هاربر و هنگام بازدید از حرم سیاهان به یکدیگر می گویند، هشدار داده اند. اشک تقدیس جنگ

اگر نزدیک تلویزیون یا کامپیوتر، در هر نقطه از زمین زندگی می کنید، در معرض خطر هستید.

یکی از مقدس ترین روزهای سال به سرعت نزدیک می شود. آیا برای 7 دسامبر آماده اید؟ آیا معنای واقعی روز پرل هاربر را به خاطر خواهید آورد؟

دولت ایالات متحده برای سال‌ها جنگ با ژاپن را برنامه‌ریزی، آماده و برانگیخت و از بسیاری جهات در حال جنگ بود و منتظر بود تا ژاپن اولین گلوله را شلیک کند، زمانی که ژاپن به فیلیپین و پرل هاربر حمله کرد. آنچه در پرسش‌های دقیقاً چه کسی می‌دانست چه زمانی در روزهای قبل از آن حملات گم می‌شود و چه ترکیبی از بی‌کفایتی و بدبینی به آنها اجازه وقوع داد، این واقعیت است که بدون شک گام‌های اساسی به سوی جنگ برداشته شده بود، اما هیچ‌یک به سوی صلح برداشته نشد. . و مراحل ساده و آسان برای ایجاد صلح امکان پذیر بود.

محور آسیایی دوران اوباما-ترامپ-بایدن در سال های منتهی به جنگ جهانی دوم، زمانی که ایالات متحده و ژاپن حضور نظامی خود را در اقیانوس آرام تقویت کردند، سابقه ای داشت. ایالات متحده به چین در جنگ علیه ژاپن کمک می کرد و ژاپن را برای محروم کردن آن از منابع حیاتی قبل از حمله ژاپن به سربازان آمریکایی و سرزمین های امپراتوری محاصره می کرد. میلیتاریسم ایالات متحده ژاپن را از مسئولیت نظامی گری خود رها نمی کند، یا برعکس، اما افسانه تماشاچی بیگناهی که به طرز تکان دهنده ای به طرز شگفت انگیزی مورد حمله قرار گرفته است واقعی تر از این نیست. افسانه جنگ برای نجات یهودیان.

قبل از پرل هاربر، ایالات متحده پیش نویس را ایجاد کرد، و شاهد مقاومت بزرگی بود، و سربازان مقاومت را در زندان ها حبس کرد، جایی که آنها بلافاصله کمپین های غیرخشونت آمیز را برای جداسازی آنها آغاز کردند - رهبران، سازمان ها و تاکتیک هایی را توسعه دادند که بعداً به جنبش حقوق مدنی تبدیل شدند. جنبشی که قبل از پرل هاربر متولد شد.

وقتی از مردم می‌خواهم جنگ جهانی دوم را توجیه کنند، همیشه می‌گویند «هیتلر»، اما اگر جنگ اروپا به این راحتی قابل توجیه بود، چرا آمریکا نباید زودتر به آن ملحق می‌شد؟ چرا مردم ایالات متحده تا پس از 7 دسامبر 1941 به شدت مخالف ورود ایالات متحده به جنگ بودند؟ چرا جنگ با آلمان که ظاهراً باید وارد می شد باید به عنوان یک نبرد دفاعی از طریق این منطق پیچیده ترسیم شود که ژاپن اولین گلوله را شلیک کرد و در نتیجه (به نحوی)افسانه ای) جنگ صلیبی برای پایان دادن به هولوکاست در اروپا مسئله دفاع از خود است؟ آلمان به ایالات متحده اعلان جنگ داد و امیدوار بود که ژاپن در مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی به آلمان کمک کند. اما آلمان به ایالات متحده حمله نکرد.

وینستون چرچیل می خواست که ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شود، همانطور که می خواست ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شود. در لوزیتانیا بدون هشدار توسط آلمان مورد حمله قرار گرفت، در طول جنگ جهانی اول، در کتاب های درسی ایالات متحده به ما گفته می شود، علیرغم اینکه آلمان به معنای واقعی کلمه هشدارهایی را در روزنامه ها و روزنامه های نیویورک در سراسر ایالات متحده منتشر کرده بود. این اخطارها درست در کنار آگهی‌های قایقرانی در کشتی چاپ شده‌اند لوزیتانیا و توسط سفارت آلمان امضا شد.[I] روزنامه ها مقاله هایی در مورد این هشدارها نوشتند. از شرکت Cunard در مورد هشدارها سوال شد. کاپیتان سابق تیم لوزیتانیا قبلاً ترک کرده بود - بنا بر گزارش ها به دلیل استرس عبور از جایی که آلمان علناً منطقه جنگی را اعلام کرده بود. در همین حال، وینستون چرچیل به رئیس هیئت بازرگانی بریتانیا نوشت: "این مهم است که کشتیرانی بی طرف را به سواحل خود جذب کنیم، به ویژه به امید درگیر کردن ایالات متحده با آلمان."[II] تحت فرمان او بود که حفاظت نظامی معمول بریتانیا در اختیار آنها قرار نگرفت لوزیتانیاعلیرغم اینکه کانارد اعلام کرده بود روی این محافظت حساب می کند. که لوزیتانیا حمل سلاح و نیرو برای کمک به بریتانیا در جنگ علیه آلمان توسط آلمان و سایر ناظران ادعا شد و درست بود. غرق شدن لوزیتانیا یک اقدام وحشتناک کشتار دسته جمعی بود، اما یک حمله غافلگیرکننده توسط شر به خوبی خالص نبود.

دهه 1930

در سپتامبر 1932، سرهنگ جک جوئت، خلبان کهنه کار آمریکایی، آموزش 80 دانشجوی دانشجویی را در یک مدرسه جدید پرواز نظامی در چین آغاز کرد.[III] از قبل جنگ در هوا بود. در 17 ژانویه 1934، النور روزولت سخنرانی کرد: "هرکسی که فکر می کند، باید جنگ بعدی را خودکشی بداند. چقدر احمق مرگبار هستیم که می‌توانیم تاریخ را مطالعه کنیم و از طریق آنچه در آن زندگی می‌کنیم زندگی کنیم، و با رضایت خاطر اجازه دهیم که همان دلایل دوباره ما را با همان چیز مواجه کنند.»[IV] هنگامی که رئیس جمهور فرانکلین روزولت در 28 ژوئیه 1934 از پرل هاربر بازدید کرد، ژنرال کونیشیگا تاناکا در نامه نوشت. تبلیغ کننده ژاپن، با اعتراض به افزایش ناوگان آمریکایی و ایجاد پایگاه های اضافی در آلاسکا و جزایر آلوتین: «چنین رفتار وقیحانه ما را بسیار مشکوک می کند. این باعث می شود فکر کنیم که یک اختلال بزرگ عمداً در اقیانوس آرام تشویق می شود. این باعث تاسف فراوان است.»[V]

در اکتبر 1934، جورج سلدز نوشت مجله هارپر: "این بدیهی است که ملتها برای جنگ بلکه برای جنگ مسلح نمی شوند." سلدس از یک مقام در لیگ نیروی دریایی پرسید:
"آیا شما عقیده دریایی را قبول می کنید که برای مبارزه با یک نیروی دریایی خاص آماده می شوید؟"
مرد پاسخ داد: "بله."
"آیا شما فکر می کنید مبارزه با نیروی دریایی بریتانیا؟"
"قطعا نه."
"آیا جنگ با ژاپن را مد نظر دارید؟"
"بله."[ششم]

در سال 1935 اسمدلی باتلر، دو سال پس از خنثی کردن کودتا علیه روزولت، و چهار سال پس از محاکمه در دادگاه نظامی به دلیل بازگویی حادثه ای که در آن بنیتو موسولینی با ماشین خود دختری را زیر پا گذاشت.[هفتم]، با موفقیت چشمگیری کتاب کوتاهی به نام منتشر کرد جنگ یک راکت است.[VIII] او نوشت:

"در هر جلسه کنگره ، مسئله اعتبارات بیشتر نیروی دریایی مطرح می شود. دریاسالارهای صندلی گردان فریاد نمی زنند که "ما برای جنگ با این ملت یا آن ملت به تعداد زیادی کشتی جنگی نیاز داریم." وای نه. اول از همه ، آنها اعلام کردند که آمریکا توسط یک قدرت بزرگ دریایی مورد تهدید قرار گرفته است. تقریباً هر روز ، این دریاسالارها به شما خواهند گفت ، ناوگان بزرگ این دشمن فرضی ناگهان حمله خواهد کرد و 125,000,000،XNUMX،XNUMX نفر ما را نابود خواهد کرد. درست مثل آن سپس آنها شروع به گریه برای یک نیروی دریایی بزرگتر می کنند. برای چی؟ برای جنگیدن با دشمن؟ اوه ، نه وای نه. فقط برای اهداف دفاعی سپس ، اتفاقاً ، آنها مانورها را در اقیانوس آرام اعلام می کنند. برای دفاع آهان.

«اقیانوس آرام یک اقیانوس بزرگ است. ما خط ساحلی فوق العاده ای در اقیانوس آرام داریم. آیا مانورها خارج از ساحل، دویست یا سیصد مایل خواهد بود؟ وای نه. مانورها دو هزار، بله، شاید حتی سی و پانصد مایل دورتر از ساحل باشد. ژاپنی ها که مردمی مغرور هستند، البته از دیدن ناوگان ایالات متحده در نزدیکی سواحل نیپون، بی اندازه خوشحال خواهند شد. حتی به همان اندازه که ساکنان کالیفرنیا خوشحال می‌شوند، از میان غبار صبحگاهی، ناوگان ژاپنی را که در بازی‌های جنگی در لس‌آنجلس بازی می‌کنند، تشخیص دهند.»

در مارس 1935، روزولت جزیره ویک را به نیروی دریایی ایالات متحده اعطا کرد و به Pan Am Airways مجوز ساخت باند فرودگاه در جزیره ویک، جزیره میدوی و گوام را داد. فرماندهان ارتش ژاپن اعلام کردند که مزاحم شده‌اند و به این باندها به عنوان یک تهدید نگاه می‌کنند. فعالان صلح در ایالات متحده نیز همین کار را کردند. تا ماه بعد، روزولت بازی‌ها و مانورهای جنگی را در نزدیکی جزایر آلوتی و جزیره میدوی برنامه‌ریزی کرده بود. در ماه بعد، فعالان صلح در نیویورک راهپیمایی کردند و از دوستی با ژاپن حمایت کردند. نورمن توماس در سال 1935 نوشت: «مردی از مریخ که دید انسان‌ها در جنگ گذشته چگونه رنج می‌برند و چقدر دیوانه‌وار برای جنگ بعدی آماده می‌شوند، جنگی که می‌دانند بدتر خواهد بود، به این نتیجه می‌رسد که به ساکنان نگاه می‌کند. از یک دیوانه خانه."

در 18 می 1935، ده هزار نفر با پوسترها و تابلوهایی در مخالفت با جنگ با ژاپن به خیابان پنجم نیویورک راهپیمایی کردند. صحنه های مشابه در این دوره بارها تکرار شد.[نهم] مردم خواستار صلح شدند، در حالی که دولت برای جنگ مسلح بود، پایگاه هایی برای جنگ ساخت، برای جنگ در اقیانوس آرام تمرین می کرد و خاموشی ها و پناه گرفتن در برابر حملات هوایی را تمرین می کرد تا مردم را برای جنگ آماده کند. نیروی دریایی ایالات متحده برنامه های خود را برای جنگ با ژاپن توسعه داد. نسخه 8 مارس 1939 این طرح ها "یک جنگ تهاجمی طولانی مدت" را توصیف می کند که ارتش را نابود می کند و زندگی اقتصادی ژاپن را مختل می کند.

ارتش ایالات متحده حتی برای حمله ژاپن به هاوایی برنامه ریزی کرد، که فکر می کرد ممکن است با فتح جزیره نیهاو آغاز شود، که از آنجا پروازها برای حمله به جزایر دیگر انجام می شود. سرهنگ دوم جرالد برانت، شرکت هوایی ارتش ایالات متحده، به خانواده رابینسون که مالک Ni'ihau بودند و هنوز هم دارند، نزدیک شد. او از آنها خواست تا شیارهایی را در سراسر جزیره به صورت شبکه شخم بزنند تا برای هواپیماها بی فایده شود. بین سال‌های 1933 و 1937، سه مرد نیهاو شیارها را با گاوآهن‌هایی که توسط قاطرها یا اسب‌های کشنده کشیده می‌شد، بریدند. همانطور که مشخص شد، ژاپنی ها هیچ برنامه ای برای استفاده از نیهاو نداشتند، اما زمانی که یک هواپیمای ژاپنی که به تازگی بخشی از حمله به پرل هاربر شده بود، مجبور شد فرود اضطراری داشته باشد، علیرغم همه تلاش ها بر روی نیهاو فرود آمد. قاطرها و اسب ها

در 21 ژوئیه 1936، همه روزنامه های توکیو تیتر یکسانی داشتند: دولت ایالات متحده 100 میلیون یوان به چین وام می داد تا با آن تسلیحات آمریکایی بخرد.[X] در 5 آگوست 1937، دولت ژاپن اعلام کرد که از اینکه 182 هواپیمای آمریکایی، هر کدام با دو مکانیک، در حال پرواز با هواپیما در چین هستند، ناراحت است.[خی]

برخی از مقامات ایالات متحده و ژاپن، و همچنین بسیاری از فعالان صلح، در این سال ها برای صلح و دوستی تلاش کردند و در مقابل افزایش به سمت جنگ عقب نشینی کردند. برخی از نمونه ها هستند در این لینک.

1940

در نوامبر 1940، روزولت به چین صد میلیون دلار برای جنگ با ژاپن وام داد و پس از مشورت با بریتانیایی ها، وزیر خزانه داری ایالات متحده، هنری مورگنتا، برنامه هایی را برای فرستادن بمب افکن های چینی با خدمه آمریکایی برای استفاده در بمباران توکیو و دیگر شهرهای ژاپن انجام داد. در 21 دسامبر 1940، وزیر دارایی چین، تلویزیون سونگ و سرهنگ کلر چنولت، یک هواپیمای بازنشسته ارتش ایالات متحده که برای چینی ها کار می کرد و از آنها می خواست حداقل از سال 1937 از خلبانان آمریکایی برای بمباران توکیو استفاده کنند، در اتاق غذاخوری مورگنتاو ملاقات کردند. برای برنامه ریزی بمباران آتشین ژاپن مورگنتا گفت که اگر چینی ها بتوانند ماهیانه 1,000 دلار به آنها بپردازند، می تواند مردان را از خدمت در نیروی هوایی ارتش آمریکا آزاد کند. سونگ موافقت کرد.[XII]

در سال های 1939-1940، نیروی دریایی ایالات متحده پایگاه های جدیدی در اقیانوس آرام در میدوی، جانستون، پالمیرا، ویک، گوام، ساموآ و هاوایی ساخت.[XIII]

در سپتامبر 1940، ژاپن، آلمان و ایتالیا قراردادی را برای کمک به یکدیگر در جنگ امضا کردند. این بدان معنا بود که اگر ایالات متحده با یکی از آنها جنگ می کرد، احتمالاً با هر سه آنها جنگ می کرد.

در 7 اکتبر 1940، مدیر دفتر اطلاعات نیروی دریایی ایالات متحده بخش شرق دور آسیای دور، آرتور مک کولوم یادداشتی نوشت.[چهاردهم] او نگران تهدیدات احتمالی محور در آینده برای ناوگان بریتانیا، امپراتوری بریتانیا و توانایی متفقین برای محاصره اروپا بود. او در مورد حمله تئوریک محور در آینده به ایالات متحده گمانه زنی کرد. او معتقد بود که اقدام قاطع می تواند به "فروپاشی زودهنگام ژاپن" منجر شود. او جنگ با ژاپن را توصیه کرد:

"در حالی که . . . ایالات متحده نمی تواند برای بازیابی فوری وضعیت در اروپا انجام دهد، ایالات متحده می تواند به طور مؤثر اقدام تهاجمی ژاپن را خنثی کند، و این کار را بدون کاهش کمک مادی ایالات متحده به بریتانیای کبیر انجام دهد.

". . . در اقیانوس آرام، ایالات متحده دارای موقعیت دفاعی بسیار قوی و نیروی دریایی و نیروی هوایی دریایی در حال حاضر در آن اقیانوس است که قادر به عملیات تهاجمی در فواصل طولانی است. عوامل دیگری نیز وجود دارد که در حال حاضر به شدت به نفع ما هستند، از جمله:

  1. جزایر فیلیپین هنوز در اختیار ایالات متحده است.
  2. دولت دوستانه و احتمالاً متحد در کنترل هند شرقی هلند.
  3. بریتانیا هنوز هنگ کنگ و سنگاپور را در اختیار دارد و برای ما مطلوب است.
  4. ارتش های مهم چین هنوز در چین علیه ژاپن در میدان هستند.
  5. یک نیروی دریایی کوچک ایالات متحده که قادر است مسیرهای تدارکاتی جنوبی ژاپن را که در صحنه عملیات قرار دارد به طور جدی تهدید کند.
  6. نیروی دریایی هلندی قابل توجهی در مشرق زمین است که اگر متحد ایالات متحده باشد، ارزش خواهد داشت

در نظر گرفتن موارد فوق به این نتیجه می رسد که اقدام تهاجمی دریایی سریع علیه ژاپن توسط ایالات متحده، ژاپن را از کمک به آلمان و ایتالیا در حمله به انگلیس ناتوان می کند و خود ژاپن با وضعیتی مواجه می شود که نیروی دریایی او می تواند مجبور شود با نامطلوب ترین شرایط بجنگد یا سقوط نسبتاً زودهنگام کشور را از طریق نیروی محاصره بپذیرد. اعلان جنگ سریع و زودهنگام پس از وارد شدن به ترتیبات مناسب با انگلیس و هلند، در فروپاشی زودهنگام ژاپن و در نتیجه از بین بردن دشمن ما در اقیانوس آرام، قبل از اینکه آلمان و ایتالیا بتوانند به طور مؤثر به ما ضربه بزنند، بسیار مؤثر خواهد بود. علاوه بر این، حذف ژاپن باید موضع بریتانیا را در برابر آلمان و ایتالیا تقویت کند و به علاوه، چنین اقدامی اعتماد و حمایت همه کشورهایی را که تمایل به رفتار دوستانه با ما دارند، افزایش خواهد داد.

اعتقاد بر این نیست که در وضعیت فعلی افکار سیاسی، دولت ایالات متحده قادر به اعلام جنگ علیه ژاپن بدون مزاحمت بیشتر باشد. و به سختی ممکن است که اقدام شدید ما باعث شود ژاپنی ها نگرش خود را تغییر دهند. بنابراین، اقدامات زیر پیشنهاد می شود:

  1. برای استفاده از پایگاه های بریتانیا در اقیانوس آرام، به ویژه سنگاپور، با بریتانیا هماهنگی کنید.
  2. برای استفاده از امکانات پایه و خرید لوازم در هند شرقی هلند با هلند هماهنگی کنید.
  3. تمام کمک های ممکن را به دولت چین چیانگ-کای-شک بدهید.
  4. گروهی از رزمناوهای سنگین برد بلند را به شرق، فیلیپین یا سنگاپور بفرستید.
  5. دو لشکر از زیردریایی ها را به شرق بفرستید.
  6. قدرت اصلی ناوگان ایالات متحده را اکنون در اقیانوس آرام و در مجاورت جزایر هاوایی نگه دارید.
  7. اصرار دارند که هلندی ها از اعطای درخواست های ژاپن برای امتیازات اقتصادی ناروا، به ویژه نفت، خودداری کنند.
  8. با همکاری تحریم مشابهی که توسط امپراتوری بریتانیا تحمیل شده است، تمام تجارت ایالات متحده با ژاپن را به طور کامل تحریم کنید.

اگر با این ابزارها بتوان ژاپن را به یک اقدام آشکار جنگی سوق داد، خیلی بهتر است. در هر صورت ما باید کاملاً آماده باشیم تا تهدید جنگ را بپذیریم.»

به گفته کنراد کرین، مورخ نظامی ارتش ایالات متحده، «مطالعه دقیق [یادداشت فوق] نشان می دهد که توصیه های آن قرار بود ژاپن را بازدارنده و مهار کند، در حالی که ایالات متحده را برای درگیری آینده در اقیانوس آرام آماده می کرد. یک اظهارنظر غیرمجاز وجود دارد مبنی بر اینکه یک اقدام جنگی آشکار ژاپن، جلب حمایت عمومی از اقدامات علیه ژاپن را آسان‌تر می‌کند، اما هدف سند اطمینان از وقوع آن رویداد نبود.[پانزدهم]

اختلاف تفاسیر این یادداشت با اسناد مشابه، اختلافی ظریف است. هیچ کس باور نمی کند که یادداشت ذکر شده در بالا با هدف مذاکره صلح یا خلع سلاح یا برقراری حاکمیت قانون بر خشونت باشد. برخی فکر می کنند که قصد شروع جنگ بود اما می توانستند آن را به گردن ژاپن بیندازند. دیگران فکر می‌کنند که قصد آماده شدن برای شروع جنگ و برداشتن گام‌هایی بود که ممکن است ژاپن را برای شروع جنگ تحریک کند، اما ممکن است در عوض - به سختی امکان‌پذیر بود - ژاپن را از روش‌های نظامی‌اش بترساند. این محدوده بحث، پنجره اورتون را به سوراخ کلید تبدیل می کند. این بحثی است که همچنین به تمرکز بر روی این موضوع که آیا یکی از هشت توصیه بالا - یکی در مورد حفظ ناوگان در هاوایی - بخشی از یک توطئه شرورانه برای نابود کردن کشتی‌های بیشتر در یک حمله دراماتیک بود (و نه توطئه موفقی) منحرف شده است. ، زیرا تنها دو کشتی برای همیشه نابود شدند).

نه فقط آن یک نکته - که با یا بدون چنین طرحی قابل توجه است - بلکه تمام هشت توصیه ارائه شده در یادداشت یا حداقل مراحل مشابه آنها دنبال شد. این مراحل با هدف شروع یک جنگ عمدی یا تصادفی (تمایز خوب است) انجام شد و به نظر می رسد که کارساز بوده است. کار بر روی توصیه ها، تصادفاً یا نه، در 8 اکتبر 1940، درست روز بعد از نوشتن یادداشت، آغاز شد. در آن تاریخ، وزارت امور خارجه آمریکا به آمریکایی ها گفت که آسیای شرقی را تخلیه کنند. همچنین در آن تاریخ، رئیس جمهور روزولت دستور داد که ناوگان در هاوایی نگهداری شود. دریاسالار جیمز او ریچاردسون بعداً نوشت که به شدت به این پیشنهاد و هدف آن اعتراض کرده است. او به نقل از روزولت گفت: دیر یا زود ژاپنی‌ها دست به اقدامی آشکار علیه ایالات متحده خواهند زد و ملت مایل به ورود به جنگ خواهد بود.[شانزدهم]

اوایل 1941

ریچاردسون در 1 فوریه 1941 از وظایف خود برکنار شد، بنابراین شاید او در مورد روزولت به عنوان یک کارمند سابق ناراضی دروغ گفته است. یا شاید بیرون آمدن از چنین وظایفی در آن روزها در اقیانوس آرام یک حرکت محبوب توسط کسانی بود که می توانستند آنچه را که در راه است ببینند. دریاسالار چستر نیمیتز از فرماندهی ناوگان اقیانوس آرام خودداری کرد. پسر او، چستر نیمیتز جونیور بعداً به کانال History گفت که تفکر پدرش چنین بوده است: "حدس من این است که ژاپنی ها در یک حمله غافلگیرانه به ما حمله کنند. در کشور نسبت به همه کسانی که در دریا فرماندهی می‌کنند تنفر ایجاد می‌شود و افرادی که در سمت‌های برجسته در ساحل هستند جایگزین می‌شوند و من می‌خواهم در ساحل باشم و نه در دریا که این اتفاق بیفتد.»[XVII]

در اوایل سال 1941، افسران ارتش ایالات متحده و بریتانیا برای برنامه ریزی استراتژی خود برای شکست آلمان و سپس ژاپن، زمانی که ایالات متحده در جنگ بود، گرد هم آمدند. در آوریل، پرزیدنت روزولت شروع به اطلاع رسانی کشتی های آمریکایی به ارتش بریتانیا در مورد مکان یوبوت ها و هواپیماهای آلمانی کرد. سپس اجازه ارسال محموله تجهیزات به سربازان انگلیسی در شمال آفریقا را آغاز کرد. آلمان روزولت را متهم کرد که "با تمام امکاناتی که در اختیار دارد تلاش می کند تا حوادثی را به منظور طعمه گذاری مردم آمریکا در جنگ ایجاد کند."[هجدهم]

در ماه ژانویه 1941، تبلیغ کننده ژاپن در سرمقاله‌ای خشم خود را نسبت به تقویت نظامی ایالات متحده در پرل هاربر ابراز کرد و سفیر ایالات متحده در ژاپن در دفتر خاطرات خود نوشت: «در اطراف شهر صحبت‌های زیادی وجود دارد که ژاپنی‌ها در صورت قطع رابطه با ایالات متحده در حال برنامه ریزی برای انجام یک حمله گسترده غافلگیرانه به پرل هاربر هستند. البته من به دولتم اطلاع دادم.»[نوزدهم] در ماه فوریه 5، 1941، دریاسالار ریچموند کلی ترنر به وزیر جنگ هانری استمسون نامه ای نوشت تا هشدار دهد که احتمال حملات شگفت انگیزی در پرل هاربر وجود دارد.

در 28 آوریل 1941، چرچیل دستور محرمانه ای را به کابینه جنگی خود نوشت: "ممکن است تقریباً مطمئن باشد که ورود ژاپن به جنگ با ورود فوری ایالات متحده به طرف ما همراه خواهد بود." در 24 مه 1941، نیویورک تایمز گزارشی در مورد آموزش نیروی هوایی چین توسط ایالات متحده و ارائه "هواپیمای جنگی و بمباران متعدد" به چین توسط ایالات متحده و بریتانیا گزارش داد. عنوان فرعی "بمباران شهرهای ژاپن مورد انتظار است".[XX] در تاریخ 31 مه 1941 ، در کنگره آمریکا را از جنگ دور نگه داشت ، ویلیام هنری چمبرلین هشدار جدی داد: "تحریم اقتصادی ژاپن ، توقف حمل و نقل نفت ، ژاپن را به آغوش محور سوق می دهد. جنگ اقتصادی مقدمه ای برای جنگ دریایی و نظامی خواهد بود. "[xxi]

در 7 ژوئیه 1941، نیروهای آمریکایی ایسلند را اشغال کرد.

در جولای 1941، هیئت مشترک ارتش و نیروی دریایی طرحی به نام JB 355 برای بمباران ژاپن را تصویب کرد. یک شرکت پیشرو هواپیماهای آمریکایی را برای پرواز توسط داوطلبان آمریکایی خریداری می کند. روزولت تأیید کرد، و کارشناس چینی او، لاچلین کوری، به قول نیکلسون بیکر، «نامه‌ای را به مادام چیانگ کای شک و کلر چنالت ارسال کرد که عادلانه درخواست رهگیری توسط جاسوسان ژاپنی را داشت». اولین گروه داوطلب آمریکایی (AVG) نیروی هوایی چین، که به عنوان ببرهای پرنده نیز شناخته می شود، بلافاصله با استخدام و آموزش به پیش رفت، قبل از پرل هاربر به چین ارائه شد و اولین بار در 1 دسامبر 20 شاهد جنگ بود.[xxii]

در 9 ژوئیه 1941، پرزیدنت روزولت از مقامات ارشد نظامی ایالات متحده خواست تا نقشه هایی برای جنگ علیه آلمان و متحدانش و ژاپن تهیه کنند. نامه او برای انجام این کار به طور کامل در یک گزارش خبری در 4 دسامبر 1941 نقل شد - که اولین بار بود که مردم ایالات متحده چیزی در مورد آن می شنیدند. 4 دسامبر 1941 را در زیر ببینید.

در 24 ژوئیه 1941، رئیس جمهور روزولت اظهار داشت: «اگر نفت را قطع می کردیم، [ژاپنی ها] احتمالاً یک سال پیش به هند شرقی هلند می رفتند و شما دچار جنگ می شدید. از نقطه نظر خودخواهانه دفاعی خودمان بسیار ضروری بود که از شروع جنگ در اقیانوس آرام جنوبی جلوگیری کنیم. بنابراین سیاست خارجی ما در تلاش بود تا از وقوع جنگ در آنجا جلوگیری کند.»[xxiii] خبرنگاران متوجه شدند که روزولت به جای «هست» گفت «بود». روز بعد، روزولت دستوری اجرایی مبنی بر مسدود کردن دارایی های ژاپن صادر کرد. ایالات متحده و بریتانیا نفت و آهن قراضه را به ژاپن قطع کردند. رادابینود پال، حقوقدان هندی که پس از جنگ در دادگاه جنایات جنگی خدمت می کرد، تحریم ها را تهدیدی تحریک آمیز برای ژاپن دانست.[xxiv]

در ماه اوت 7، 1941، ژاپن تایمز تبلیغ نوشت: "ابتدا ایجاد یک پایگاه فوق العاده در سنگاپور انجام شد که به شدت توسط نیروهای انگلیس و امپراتوری تقویت شد. از این مرکز چرخ بزرگی ساخته شد و با پایگاه های آمریکایی مرتبط شد و حلقه بزرگی را در منطقه ای بزرگ به سمت جنوب و غرب از فیلیپین از طریق مالایا و برمه تشکیل داد و پیوند آن فقط در شبه جزیره تایلند شکسته شد. اکنون پیشنهاد شده است که باریک ها را در محاصره قرار دهیم ، که به رنگون ادامه می یابد. "[xxv]

در 12 آگوست 1941، روزولت مخفیانه با چرچیل در نیوفاندلند ملاقات کرد (در حالی که درخواست های نخست وزیر ژاپن برای ملاقات را نادیده گرفت) و منشور آتلانتیک را تنظیم کرد که اهداف جنگ را برای جنگی که ایالات متحده هنوز به طور رسمی آن را اعلام نکرده بود تنظیم کرد. چرچیل از روزولت خواست که فوراً به جنگ بپیوندد، اما او نپذیرفت. به دنبال این ملاقات مخفیانه، در 18 اوتthچرچیل با کابینه خود در خیابان داونینگ 10 در لندن ملاقات کرد. بر اساس این صورتجلسه، چرچیل به کابینه خود گفت: «رئیس‌جمهور [ایالات متحده] گفته بود که جنگ خواهد کرد اما آن را اعلام نمی‌کند و بیشتر و بیشتر تحریک‌کننده‌تر خواهد شد. اگر آلمانی ها دوست نداشتند، می توانستند به نیروهای آمریکایی حمله کنند. قرار بود هر کاری انجام شود تا «حادثه‌ای» که می‌تواند منجر به جنگ شود، انجام شود.»[xxvi]

چرچیل بعداً (ژانویه 1942) در مجلس عوام سخنرانی کرد: «سیاست کابینه این بود که به هر قیمتی از درگیری با ژاپن جلوگیری کند تا زمانی که مطمئن شویم ایالات متحده نیز درگیر خواهد شد. . . از سوی دیگر، از زمان کنفرانس آتلانتیک که در آن من این موضوعات را با پرزیدنت روزولت گفتگو کردم، این احتمال وجود دارد که ایالات متحده، حتی اگر خودش مورد حمله قرار نگیرد، وارد جنگ در خاور دور شود و بدین ترتیب پیروزی نهایی را تضمین کند. به نظر می‌رسید که برخی از نگرانی‌ها را از بین می‌برد و این انتظار با اتفاقات نادرست نبوده است.»

مبلغان بریتانیایی نیز حداقل از سال 1938 برای استفاده از ژاپن برای وارد کردن ایالات متحده به جنگ استدلال کرده بودند.[xxvii] در کنفرانس آتلانتیک در 12 اوت 1941، روزولت به چرچیل اطمینان داد که ایالات متحده فشار اقتصادی بر ژاپن وارد خواهد کرد.[xxviii] در واقع ظرف یک هفته، هیئت دفاع اقتصادی تحریم های اقتصادی را آغاز کرد.[xxix] در 3 سپتامبر 1941، وزارت امور خارجه ایالات متحده درخواستی را برای ژاپن ارسال کرد که اصل "عدم اخلال در وضعیت موجود در اقیانوس آرام" را بپذیرد، به این معنی که تبدیل مستعمرات اروپایی به مستعمرات ژاپن را متوقف کند.[xxx] مطبوعات ژاپن در سپتامبر 1941 از اینکه ایالات متحده حمل و نقل نفت را از گذشته در ژاپن برای رسیدن به روسیه آغاز کرده بود ، خشمگین شدند. ژاپن می گوید ، ژاپن در حال مرگ آهسته "جنگ اقتصادی" است.[xxxi] در سپتامبر 1941، روزولت سیاست «تیراندازی در دید» را در قبال هر کشتی آلمانی یا ایتالیایی در آب های ایالات متحده اعلام کرد.

زمین فروش جنگ

روزولت در 27 اکتبر 1941 سخنرانی کرد[xxxii]:

«پنج ماه پیش امشب به مردم آمریکا اعلام کردم که وضعیت اضطراری نامحدود وجود دارد. از آن زمان تا کنون خیلی اتفاق افتاده است. ارتش و نیروی دریایی ما برای دفاع از نیمکره غربی به طور موقت در ایسلند هستند. هیتلر به کشتیرانی در مناطق نزدیک به قاره آمریکا در شمال و جنوب اقیانوس اطلس حمله کرده است. بسیاری از کشتی های تجاری متعلق به آمریکا در دریاهای آزاد غرق شده اند. یک ناوشکن آمریکایی در چهارم سپتامبر مورد حمله قرار گرفت. ناوشکن دیگری در هفدهم اکتبر مورد حمله قرار گرفت و مورد اصابت قرار گرفت. یازده مرد شجاع و وفادار نیروی دریایی ما توسط نازی ها کشته شدند. ما آرزو کرده ایم از تیراندازی اجتناب کنیم. اما تیراندازی شروع شده است. و تاریخ ثبت کرده است که چه کسی اولین تیر را شلیک کرد. با این حال، در دراز مدت، تنها چیزی که مهم است این است که چه کسی آخرین تیر را شلیک کرده است. آمریکا مورد حمله قرار گرفته است. در USS Kearny فقط یک کشتی نیروی دریایی نیست. او متعلق به هر مرد و زن و بچه این ملت است. ایلینویز، آلاباما، کالیفرنیا، کارولینای شمالی، اوهایو، لوئیزیانا، تگزاس، پنسیلوانیا، جورجیا، آرکانزاس، نیویورک، ویرجینیا - این ایالت‌های محل زندگی کشته‌شدگان و مجروحان مورد احترام هستند. کرنی. اژدر هیتلر متوجه هر آمریکایی بود، چه در سواحل دریای ما زندگی کند و چه در درونی ترین نقطه کشور، به دور از دریاها و به دور از تفنگ ها و تانک های انبوهی از فاتحان احتمالی جهان. هدف از حمله هیتلر ترساندن مردم آمریکا از دریاهای آزاد بود - مجبور کردن ما به عقب نشینی لرزان. این اولین بار نیست که او روحیه آمریکایی را اشتباه ارزیابی می کند. این روحیه اکنون برانگیخته شده است.»

کشتی غرق شده در 4 سپتامبر بود گریر. هارولد استارک، رئیس عملیات نیروی دریایی ایالات متحده در برابر کمیته امور دریایی سنا شهادت داد که گریر یک زیردریایی آلمانی را ردیابی می‌کرد و موقعیت آن را به یک هواپیمای بریتانیایی منتقل می‌کرد که بارهای عمقی را بدون موفقیت روی زیردریایی انداخته بود. پس از ساعت ها ردیابی توسط گریر، زیردریایی چرخید و شلیک کرد.

کشتی در 17 اکتبر غرق شد کرنی، تکراری بود از گریر. ممکن است به طور عرفانی به روح هر آمریکایی و غیره تعلق داشته باشد، اما بی گناه نبود. این شرکت در جنگی بود که ایالات متحده به طور رسمی وارد آن نشده بود، که مردم ایالات متحده به شدت با ورود به آن مخالف بودند، اما رئیس جمهور ایالات متحده مشتاق ادامه دادن آن بود. آن رئیس جمهور ادامه داد:

«اگر سیاست ملی ما تحت سلطه ترس از تیراندازی باشد، آنگاه همه کشتی‌های ما و جمهوری‌های خواهر ما باید در بندرگاه‌های خانگی بسته می‌شدند. نیروی دریایی ما باید با کمال احترام پشت هر خطی باشد که هیتلر ممکن است در هر اقیانوسی به عنوان نسخه دیکته شده خود از منطقه جنگی خود حکم کند. طبیعتاً ما آن پیشنهاد پوچ و توهین آمیز را رد می کنیم. ما آن را به خاطر نفع شخصی خودمان، به دلیل احترام به خود، و مهمتر از همه، به خاطر حسن نیت خودمان رد می کنیم. آزادی دریاها اکنون، همانطور که همیشه بوده، یک سیاست اساسی دولت شما و دولت من است.»

این استدلال بی‌گناه به این تظاهر بستگی دارد که کشتی‌های بی‌گناهی که در جنگ شرکت نمی‌کنند مورد حمله قرار گرفته‌اند، و حیثیت یک فرد به ارسال کشتی‌های جنگی به اطراف اقیانوس‌های جهان بستگی دارد. این یک تلاش شفاف و مضحک برای دستکاری مردم است، که روزولت واقعاً باید به مبلغان جنگ جهانی اول حق امتیاز می داد. اکنون به این ادعا می‌رسیم که به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور فکر می‌کرد که پرونده خود را برای جنگ قطعی کند. این موردی است که تقریباً به طور قطع مبتنی بر جعل بریتانیایی است، که از نظر تئوری این امکان را ایجاد می کند که روزولت واقعاً به آنچه می گوید اعتقاد داشته باشد:

هیتلر اغلب اعتراض کرده است که برنامه های او برای فتح در سراسر اقیانوس اطلس گسترش نمی یابد. اما زیردریایی ها و مهاجمان او خلاف این را ثابت می کنند. کل طراحی نظم جدید جهانی او نیز همینطور است. به عنوان مثال، من یک نقشه مخفی در آلمان دارم که توسط دولت هیتلر - توسط برنامه ریزان نظم نوین جهانی ساخته شده است. این نقشه آمریکای جنوبی و بخشی از آمریکای مرکزی است، همانطور که هیتلر پیشنهاد سازماندهی مجدد آن را دارد. امروزه در این منطقه چهارده کشور مجزا وجود دارد. با این حال، کارشناسان جغرافیایی برلین، بی‌رحمانه تمام خطوط مرزی موجود را از بین برده‌اند. و آمریکای جنوبی را به پنج ایالت تابعه تقسیم کرده و کل قاره را تحت سلطه خود درآورده اند. و آنها همچنین آن را طوری ترتیب داده اند که قلمرو یکی از این دولت های دست نشانده جدید شامل جمهوری پاناما و خط زندگی بزرگ ما - کانال پاناما باشد. نقشه او همین است. هرگز اجرایی نخواهد شد. این نقشه طرح نازی ها را نه تنها علیه آمریکای جنوبی، بلکه علیه خود ایالات متحده به وضوح نشان می دهد.

روزولت این سخنرانی را ویرایش کرده بود تا ادعای صحت نقشه را حذف کند. او از نشان دادن نقشه به رسانه ها یا مردم خودداری کرد. او نگفت که این نقشه از کجا آمده است، چگونه آن را به هیتلر متصل کرده است، یا چگونه طرحی را علیه ایالات متحده به تصویر می کشد، یا - در این مورد - چگونه ممکن است آمریکای لاتین را تکه تکه کرده و پاناما را شامل نشود.

زمانی که چرچیل در سال 1940 نخست وزیر شد، آژانسی به نام هماهنگی امنیت بریتانیا (BSC) با مأموریت استفاده از هر گونه ترفندهای کثیف لازم برای وارد کردن ایالات متحده به جنگ راه اندازی کرده بود. به گفته ایان فلمینگ، BSC توسط یک کانادایی به نام ویلیام استفنسون - مدل جیمز باند - از سه طبقه مرکز راکفلر در نیویورک خارج شد. این ایستگاه رادیویی خود، WRUL، و آژانس مطبوعاتی، خبرگزاری خارجی (ONA) را اداره می کرد. صدها یا هزاران نفر از کارکنان BSC، از جمله رولد دال، مشغول ارسال جعلیات به رسانه‌های ایالات متحده، ایجاد اخترشناسانی برای پیش‌بینی مرگ هیتلر، و ایجاد شایعات نادرست در مورد سلاح‌های قدرتمند جدید بریتانیایی بودند. روزولت به خوبی از کار BSC و FBI آگاه بود.

به گفته ویلیام بوید، رمان نویسی که در مورد آژانس تحقیق کرده است، "BSC یک بازی شوخی به نام "Vik" را ایجاد کرد - یک "سرگرمی جدید و جذاب برای دوستداران دموکراسی". تیم‌های بازیکنان Vik در سراسر ایالات متحده، بسته به میزان خجالت و عصبانیت که باعث دلسوزان نازی‌ها می‌شدند، امتیاز کسب کردند. از بازیکنان خواسته شد تا در یک سری از آزار و اذیت های کوچک افراط کنند - تماس های مداوم با شماره اشتباه در شب. رها شدن موش های مرده در مخازن آب؛ سفارش دادن هدایای دست و پاگیر برای تحویل، نقدی هنگام تحویل، به آدرس های مورد نظر؛ باد کردن لاستیک خودروها؛ استخدام نوازندگان خیابانی برای نواختن «خداوند پادشاه را نجات دهد» در خارج از خانه‌های هواداران نازی و غیره.»[xxxiii]

ایوار برایس که برادر شوهر والتر لیپمن و دوست یان فلمینگ بود، برای BSC کار می کرد و در سال 1975 خاطراتی را منتشر کرد که مدعی بود اولین پیش نویس نقشه نازی ساختگی روزولت را در آنجا تهیه کرده است، که سپس توسط استفنسون و تایید شده بود. ترتیب داده شده است که توسط دولت ایالات متحده با داستانی نادرست در مورد منشاء آن به دست آید.[xxxiv] مشخص نیست که آیا FBI و/یا روزولت در این ترفند بوده اند یا خیر. از میان تمام شوخی‌هایی که ماموران «اطلاعات» طی سال‌ها انجام دادند، این یکی از موفقیت‌آمیزترین و در عین حال کم‌تر شنیده‌شده‌ترین آنها بود، زیرا بریتانیایی‌ها قرار است متحد ایالات متحده باشند. خوانندگان کتاب و تماشاگران آمریکایی بعداً ثروت خود را به تحسین جیمز باند تلف کردند، حتی اگر مدل واقعی زندگی او سعی کرده بود آنها را به بدترین جنگی که جهان تا به حال دیده بود فریب دهد.

البته آلمان در جنگی طولانی با اتحاد جماهیر شوروی دست و پنجه نرم می کرد و جرات حمله به انگلستان را نداشت. تسلط بر آمریکای جنوبی قرار نبود اتفاق بیفتد. هیچ سابقه ای از نقشه ساختگی هرگز در آلمان پیدا نشده است، و گمانه زنی ها مبنی بر اینکه ممکن است به نحوی سایه ای از حقیقت در آن وجود داشته باشد، به ویژه در زمینه بخش بعدی سخنرانی روزولت، که در آن او ادعا می کند که سند دیگری در اختیار دارد، تیره می شود. او همچنین هرگز به کسی نشان نداد و ممکن است هرگز وجود نداشته باشد، و محتوای آن حتی قابل قبول نبود:

«دولت شما سند دیگری در آلمان دارد که توسط دولت هیتلر ساخته شده است. این یک طرح مفصل است که به دلایل واضح، نازی‌ها هنوز نمی‌خواستند و نمی‌خواهند آن را به اطلاع عموم برسانند، اما در صورت پیروزی هیتلر، آماده هستند - اندکی بعد - بر دنیای تحت سلطه تحمیل کنند. این طرحی است برای از بین بردن همه ادیان موجود - پروتستان، کاتولیک، محمدی، هندو، بودایی و یهودی به طور یکسان. اموال همه کلیساها توسط رایش و دست نشانده هایش مصادره خواهد شد. صلیب و سایر نمادهای دین ممنوع است. روحانیون قرار است برای همیشه تحت مجازات اردوگاه های کار اجباری ساکت شوند، جایی که حتی اکنون بسیاری از مردان نترس شکنجه می شوند، زیرا آنها خدا را بالاتر از هیتلر قرار داده اند. به جای کلیساهای تمدن ما، قرار است یک کلیسای بین المللی نازی راه اندازی شود - کلیسایی که توسط سخنورانی که توسط دولت نازی فرستاده می شوند، خدمت می کنند. در جای کتاب مقدس، سخنان من کمپف به عنوان نوشته مقدس تحمیل و اجرا خواهد شد. و به جای صلیب مسیح دو نماد قرار می گیرد - سواستیکا و شمشیر برهنه. خدای خون و آهن جای خدای عشق و رحمت را خواهد گرفت. بیایید به خوبی درباره این جمله ای که امشب گفته ام فکر کنیم.»

نیازی به گفتن نیست که این در واقعیت مبتنی نبود. مذهب آشکارا در کشورهای تحت کنترل نازی ها اجرا می شد، در برخی موارد به تازگی پس از الحاد تحمیل شده توسط شوروی بازسازی شده است، و مدال هایی که نازی ها به بزرگترین حامیان خود اعطا می کردند مانند صلیب بود. اما زمین برای ورود به جنگ برای عشق و رحمت لمس خوبی بود. روز بعد، خبرنگاری خواست تا نقشه روزولت را ببیند و او را رد کردند. تا آنجا که من می دانم، هیچ کس حتی نخواست این سند دیگر را ببیند. ممکن است مردم این را به‌عنوان یک ادعای تحت اللفظی برای داشتن یک سند واقعی درک نکرده باشند، بلکه دفاع از دین مقدس در برابر شیطان است - نه چیزی که با تردید یا جدی مورد تردید قرار گیرد. روزولت ادامه داد:

«این حقایق تلخی که در مورد برنامه‌های حال و آینده هیتلریزم به شما گفته‌ام، البته امشب و فردا در مطبوعات و رادیو تحت کنترل نیروهای محور به شدت تکذیب خواهد شد. و برخی از آمریکایی‌ها - نه تعداد زیادی - به اصرار ادامه خواهند داد که برنامه‌های هیتلر نباید ما را نگران کند - و ما نباید نگران چیزی باشیم که فراتر از شلیک تفنگ به سواحل خودمان می‌رود. اعتراضات این شهروندان آمریکایی - تعداد اندکی - طبق معمول با تشویق مطبوعات و رادیو محور در چند روز آینده به نمایش گذاشته می شود تا جهان را متقاعد کند که اکثریت آمریکایی ها با انتخاب مناسب خود مخالف هستند. دولت، و در واقع فقط منتظرند تا وقتی به این سمت می‌آیند، روی واگن هیتلر بپرند. انگیزه چنین آمریکایی‌هایی موضوع مورد بحث نیست.»

نه، به نظر می رسد هدف این بود که مردم را به دو گزینه محدود کنیم و آنها را وارد جنگ کنیم.

«واقعیت این است که تبلیغات نازی‌ها در ناامیدی برای استفاده از چنین اظهارات منزوی به عنوان دلیلی بر نفاق آمریکا ادامه دارد. نازی ها فهرستی از قهرمانان مدرن آمریکایی تهیه کرده اند. خوشبختانه این یک لیست کوتاه است. خوشحالم که اسم من در آن نیست. همه ما آمریکایی‌ها، با هر عقیده، با انتخاب بین نوع جهانی که می‌خواهیم در آن زندگی کنیم و جهانی که هیتلر و گروه‌هایش بر ما تحمیل می‌کنند، روبرو هستیم. هیچ یک از ما نمی خواهیم زیر زمین نقب بزنیم و مانند یک خال راحت در تاریکی مطلق زندگی کنیم. پیشروی هیتلر و هیتلریسم را می توان متوقف کرد - و متوقف خواهد شد. خیلی ساده و خیلی صریح - ما متعهد شده‌ایم که پارو خود را در نابودی هیتلریسم بکشیم. و هنگامی که ما به پایان دادن به نفرین هیتلریسم کمک کردیم، به برقراری صلح جدیدی کمک خواهیم کرد که به مردم شایسته در همه جا فرصت بهتری برای زندگی و پیشرفت در امنیت، آزادی و ایمان می دهد. هر روز که می گذرد، ما سلاح های بیشتری را برای مردانی که در جبهه های جنگ واقعی می جنگند تولید و ارائه می کنیم. این وظیفه اصلی ماست. و این اراده ملت است که این سلاح ها و تجهیزات حیاتی از هر نوع که باشد نه در بنادر آمریکا محبوس شود و نه به قعر دریا فرستاده شود. این خواست ملت است که آمریکا کالاها را تحویل دهد. در سرپیچی آشکار از آن اراده، کشتی های ما غرق شده و ملوانان ما کشته شده اند.»

در اینجا روزولت اعتراف می کند که کشتی های آمریکایی غرق شده توسط آلمان درگیر حمایت از جنگ علیه آلمان بودند. به نظر می رسد او معتقد است که متقاعد کردن مردم ایالات متحده مبنی بر اینکه در حال حاضر در حال جنگ است، مهم تر از ادامه ادعای این است که کشتی های مورد حمله کاملاً بی گناه بودند.

اواخر 1941

در اواخر اکتبر 1941، جاسوس ایالات متحده، ادگار موورر، با مردی در مانیل به نام ارنست جانسون، یکی از اعضای کمیسیون دریایی صحبت کرد و گفت که انتظار دارد "ژاپنی ها مانیل را قبل از اینکه من خارج شوم" را تصرف کنند. وقتی موورر ابراز تعجب کرد، جانسون پاسخ داد: «آیا نمی‌دانستید که ناوگان ژاپن به سمت شرق حرکت کرده است، احتمالاً برای حمله به ناوگان ما در پرل هاربر؟»[xxxv]

در 3 نوامبر 1941، سفیر ایالات متحده در ژاپن، جوزف گرو، - نه برای اولین بار - تلاش کرد تا چیزی را به دولت خود در میان بگذارد، دولتی که یا آنقدر ناتوان بود که بفهمد، یا خیلی بدبینانه درگیر توطئه جنگ بود، یا هر دو. ، اما مطمئناً حتی به فکر کار برای صلح هم نبود. گرو یک تلگراف طولانی به وزارت امور خارجه ارسال کرد و هشدار داد که تحریم های اقتصادی اعمال شده توسط ایالات متحده ممکن است ژاپن را مجبور به «هراکیری ملی» کند. وی نوشت: درگیری مسلحانه با ایالات متحده ممکن است با ناگهانی خطرناک و دراماتیک همراه باشد.[xxxvi]

در کتاب 2022 دیپلمات ها و دریاسالاراندیل آ. جنکینز تلاش های مکرر و ناامیدانه نخست وزیر ژاپن را اسناد می دهد فومیمارو کونوئه ملاقات حضوری و انفرادی با FDR برای مذاکره صلح به روشی که دولت و ارتش ژاپن باید بپذیرند. جنکینز نامه‌ای از گرو نقل می‌کند که معتقد است اگر ایالات متحده با این دیدار موافقت می‌کرد، این کار نتیجه می‌داد. جنکینز همچنین مستند می کند که غیرنظامیان ایالات متحده (هال، استیمسون، نوکس)، بر خلاف رهبران نظامی ایالات متحده، معتقد بودند که جنگ با ژاپن سریع خواهد بود و به یک پیروزی آسان منجر می شود. جنکینز همچنین نشان می دهد که هال تحت تأثیر چین و بریتانیا در برابر هر چیزی غیر از خصومت و فشار همه جانبه بر ژاپن قرار گرفته است.

در 6 نوامبر 1941، ژاپن توافقنامه ای را با ایالات متحده پیشنهاد کرد که شامل خروج جزئی ژاپن از چین بود. ایالات متحده این پیشنهاد را در 14 نوامبر رد کردth.[xxxvii]

در 15 نوامبر 1941، رئیس ستاد ارتش ایالات متحده، جورج مارشال، رسانه ها را در مورد چیزی که ما به عنوان "طرح مارشال" به خاطر نمی آوریم، توضیح داد. در واقع ما اصلاً آن را به خاطر نمی آوریم. مارشال گفت: "ما در حال آماده سازی یک جنگ تهاجمی علیه ژاپن هستیم."[xxxviii] مارشال در سال 1945 به کنگره گفت که ایالات متحده توافقات انگلیسی-هلندی-آمریکایی را برای اقدام یکپارچه علیه ژاپن آغاز کرده و آنها را قبل از 7 دسامبر به اجرا گذاشته است.th.[xxxix]

در 20 نوامبر 1941، ژاپن قرارداد جدیدی را با ایالات متحده برای صلح و همکاری بین دو کشور پیشنهاد کرد.[xl]

در 25 نوامبر 1941، وزیر جنگ هنری استیمسون در دفتر خاطرات خود نوشت که در دفتر بیضی با مارشال، رئیس جمهور روزولت، وزیر نیروی دریایی فرانک ناکس، دریاسالار هارولد استارک و وزیر امور خارجه کوردل هال ملاقات کرده است. روزولت به آنها گفته بود که ژاپنی‌ها احتمالاً به زودی حمله خواهند کرد، احتمالاً دوشنبه آینده، 1 دسامبر 1941. استیمسون نوشت: «سوال این بود که چگونه باید آنها را در موقعیت شلیک اولین شلیک بدون اجازه خطر زیاد مانور دهیم. به خودمان پیشنهاد دشواری بود.»

در 26 نوامبر 1941، ایالات متحده یک پیشنهاد متقابل به پیشنهاد شش روز قبل ژاپن ارائه کرد.[xli] در این پیشنهاد که گاهی نوت هال و گاهی اولتیماتوم هال نامیده می شود، ایالات متحده نیاز به خروج کامل ژاپن از چین داشت، اما هیچ خروجی ایالات متحده از فیلیپین یا هر جای دیگری در اقیانوس آرام وجود نداشت. ژاپنی ها این پیشنهاد را رد کردند. به نظر می رسد هیچ یک از دو کشور منابعی را که برای آماده شدن برای جنگ انجام دادند، از راه دور در این مذاکرات سرمایه گذاری نکردند. هنری لوس اشاره کرد زندگی مجله در 20 ژوئیه 1942، به "چینی هایی که ایالات متحده برای آنها اولتیماتوم را ارائه کرده بود که پرل هاربر را به همراه داشت."[xlii]

بر اساس نظرسنجی گالوپ، «در اواخر نوامبر»، 52 درصد از آمریکایی‌ها به نظرسنجی‌کنندگان گالوپ گفتند که ایالات متحده «در آینده نزدیک» با ژاپن وارد جنگ خواهد شد.[xliii] این جنگ برای بیش از نیمی از کشور یا دولت ایالات متحده غافلگیرکننده نبود.

در 27 نوامبر 1941، دریاسالار عقب رویال اینگرسول هشدار جنگ با ژاپن را به چهار فرماندهی نیروی دریایی فرستاد. در 28 نوامبر، دریاسالار هارولد رینزفورد استارک آن را با این دستورالعمل مجدداً ارسال کرد: «اگر خصومت‌ها نمی‌توانند تکرار شوند، نمی‌توان از آن اجتناب کرد، ایالات متحده می‌خواهد ژاپن اولین اقدام آشکار را انجام دهد.»[xliv] در 28 نوامبر 1941، نایب دریاسالار ویلیام اف. هالسی جونیور دستور داد "هر چیزی را که در آسمان دیدیم شلیک کنیم و هر چیزی را که در دریا دیدیم بمباران کنیم."[xlv] در ماه نوامبر 30، 1941، تبلیغ کننده هونولولو با تیتر «اعتصاب ماه مه ژاپن در آخر هفته» منتشر شد.[xlvi] در 2 دسامبر 1941 ، نیویورک تایمز گزارش داد که ژاپن "حدود 75 درصد از تجارت عادی خود را به دلیل محاصره متفقین قطع کرده است."[xlvii] در یادداشتی 20 صفحه ای در 4 دسامبر 1941، دفتر اطلاعات نیروی دریایی هشدار داد: "در انتظار درگیری آشکار با این کشور، ژاپن به شدت از هر آژانس موجود برای امنیت اطلاعات نظامی، دریایی و تجاری استفاده می کند و توجه ویژه ای به ساحل غربی، کانال پاناما و قلمرو هاوایی.[xlviii]

در 1 دسامبر 1941، دریاسالار هارولد استارک، دریاسالار هارولد استارک، رئیس عملیات دریایی، رادیوگرافی فرستاد خطاب به دریاسالار توماس سی. هارت، فرمانده ناوگان آسیایی ایالات متحده مستقر در مانیل، فیلیپین: "رئیس جمهور دستور می دهد تا در اسرع وقت و در صورت امکان پس از دریافت در ظرف دو روز، اقدامات زیر انجام شود. سه کشتی کوچک برای تشکیل یک گشت اطلاعات دفاعی نقل قول UNQUOTE. حداقل شرایط لازم برای ایجاد هویت، زیرا جنگجویان ایالات متحده توسط یک افسر نیروی دریایی فرماندهی می شود و نصب یک تفنگ کوچک و یک تفنگ ماشینی کافی است. خدمه فیلیپینی ممکن است با حداقل درجه بندی نیروی دریایی برای انجام هدفی که مشاهده و گزارش حرکت های رادیویی ژاپن در دریای چین غربی و خلیج سیام است، استخدام شوند. قرار است یک کشتی بین هاینان و هیو یک کشتی در خارج از سواحل هند و چین بین خلیج کامران و کیپ سنت مستقر شود. ژاک و یک کشتی خارج از POINTE DE CAMAU. استفاده از ایزابل توسط رئیس جمهور به عنوان یکی از سه کشتی، اما نه سایر کشتی های نیروی دریایی مجاز است. گزارش اقدامات انجام شده برای اجرای دیدگاه های رئیس جمهور. هم زمان به من اطلاع دهید که چه اقدامات شناسایی به طور منظم در دریا توسط ارتش و نیروی دریایی انجام می شود، خواه از طریق شناورهای سطحی هوایی و یا زیردریایی ها و نظرات شما در مورد نظر شما را ارزیابی کنید. فوق سری."

یکی از شناورهایی که تکلیف فوق را داده است، لانیکایکاپیتانی توسط مردی به نام کمپ تولی بود که بعداً کتابی نوشت که نشان می‌داد FDR این کشتی‌ها را به عنوان طعمه در نظر گرفته بود، به این امید که آنها را مورد حمله ژاپن قرار دهد. ( لانیکای وقتی ژاپن به پرل هاربر حمله کرد، آماده می شد تا طبق دستور عمل کند.) تولی ادعا کرد که دریاسالار هارت نه تنها با او موافق است، بلکه ادعا می کند که می تواند آن را ثابت کند. دریاسالار بازنشسته تولی در سال 2000 درگذشت. از سال 1949 تا 1952، او مدیر بخش اطلاعات دانشکده کارکنان نیروهای مسلح در نورفولک، ویرجینیا بود. در سال 1992، او به تالار مشاهیر وابسته دفاعی در واشنگتن معرفی شد. در سال 1993، در باغ رز کاخ سفید توسط رئیس جمهور بیل کلینتون مورد تقدیر قرار گرفت. مجسمه برنزی دریاسالار تولی به افتخار او در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده نصب شد. شما می توانید همه اینها را در مورد بازگویی پیدا کنید ویکیپدیا، بدون اشاره به اینکه تولی یک کلمه در مورد ماموریت انتحاری برای کمک به شروع جنگ جهانی دوم گفته است. با این حال، درگذشت او در بالتیمور سان و واشنگتن پست هر دو ادعای اساسی او را بدون اضافه کردن یک کلمه در مورد اینکه آیا حقایق آن را تأیید می کنند، گزارش می دهند. برای بسیاری از کلمات در مورد این سوال، من کتاب تولی را توصیه می کنم که توسط انتشارات موسسه دریایی در آناپولیس، مریلند منتشر شده است. کشتی کروز Lanikai: تحریک به جنگ.

در 4 دسامبر 1941، روزنامه ها، از جمله شیکاگو تریبون، طرح FDR برای پیروزی در جنگ را منتشر کرد. من سال‌ها کتاب‌ها و مقالاتی درباره این موضوع نوشته بودم قبل از اینکه به طور تصادفی با این قسمت در کتاب 2021 اندرو کاکبرن برخورد کنم. غنائم جنگ: "

«[T]به لطف افشاگری که باعث می‌شود افشاگری‌های ادوارد اسنودن در مقایسه بی‌اهمیت به نظر برسد، جزئیات کامل این «طرح پیروزی» در صفحه اول انزواطلب ظاهر شد. شیکاگو تریبون درست چند روز قبل از حمله ژاپن سوء ظن به یک ژنرال ارتش که ادعا می شد از آلمان همدردی می کرد، افتاد. اما تریبونرئیس دفتر واشنگتن در آن زمان، والتر تروجان، سال‌ها پیش به من گفت که این فرمانده نیروی هوایی، ژنرال هنری «هپ» آرنولد بود که اطلاعات را از طریق یک سناتور همدست منتقل کرده بود. آرنولد معتقد بود که این طرح همچنان در تخصیص منابع به خدماتش بسیار خسیس بود و از این رو قصد داشت آن را در بدو تولد بی اعتبار کند.

این پنج تصویر شامل تریبون مقاله:

طرح پیروزی، همانطور که در اینجا گزارش شده و نقل شده است، بیشتر در مورد آلمان است: محاصره آن با 5 میلیون سرباز آمریکایی، احتمالاً تعداد بیشتری، برای حداقل 2 سال جنگ. ژاپن ثانویه است، اما برنامه ها شامل محاصره و حملات هوایی است. در تریبون به طور کامل نامه 9 ژوئیه 1941 روزولت را که در بالا ذکر شد نقل می کند. برنامه پیروزی شامل اهداف جنگی ایالات متحده برای حمایت از امپراتوری بریتانیا و جلوگیری از گسترش امپراتوری ژاپن است. کلمه "یهود" ظاهر نمی شود. به گفته "منابع موثق" جنگ ایالات متحده در اروپا برای آوریل 1942 برنامه ریزی شده بود تریبون. تریبون مخالف جنگ و طرفدار صلح بود. این سازمان از چارلز لیندبرگ در برابر اتهامات همدردی با نازی‌ها دفاع می‌کرد، که او در واقع داشت. اما تا آنجا که من می توانم بگویم، هیچ کس هرگز صحت گزارش مربوط به طرح پیش از پرل هاربر برای اجرای جنگ جهانی دوم توسط ایالات متحده را زیر سوال نبرده است.

نقل قول از داشتن و نداشتن توسط جاناتان مارشال: «در 5 دسامبر، روسای ستاد ارتش بریتانیا به سر رابرت بروک-پوفام، فرمانده نیروی هوایی سلطنتی در مالایا اطلاع دادند که در صورت حمله ژاپن به خاک بریتانیا یا هند شرقی هلند، ایالات متحده متعهد به پشتیبانی نظامی شده است. در صورت اجرای طرح اضطراری MATADOR توسط بریتانیا، همان تعهد اعمال می شود. در طرح اخیر، حمله پیشگیرانه بریتانیا برای تصرف کرا ایستموس در صورت اقدام ژاپن در نظر گرفته شد هر بخشی از تایلند روز بعد، کاپیتان جان کریتون، وابسته نیروی دریایی ایالات متحده در سنگاپور، به دریاسالار هارت، فرمانده کل ناوگان آسیایی ایالات متحده، این خبر را به وی اعلام کرد: «بروک-پوفام روز شنبه از وزارت جنگ لندن نقل قولی دریافت کرد که ما داریم. اکنون در موارد زیر تضمین حمایت مسلحانه آمریکا را دریافت کرده ایم: الف) ما موظف هستیم برنامه های خود را برای جلوگیری از فرود ژاپنی ها در ایستموس کرا یا در پاسخ به تهاجم نیپس به هر بخش دیگری از سیام XX انجام دهیم، ب) اگر هند هلندی مورد حمله قرار گیرد و ما به آن حمله کنیم. به دفاع از آنها بروید XX ج) اگر ژاپن به ما حمله کرد بریتانیایی XX بنابراین بدون ارجاع به لندن، اگر ابتدا اطلاعات خوبی دارید، طرح را در عمل اجرا کنید. اگر NEI مورد حمله قرار گیرد، طرح های مورد توافق بین بریتانیا و هلند را به مرحله اجرا درآورید. بدون نقل قول.» مارشال نقل می کند: "PHA Hearings, X, 5082-5083" به معنای جلسات استماع کنگره در مورد حمله پرل هاربر. معنای این به نظر واضح است: انگلیسی ها معتقد بودند که از پیوستن ایالات متحده به جنگ در ژاپن مطمئن شده اند که به ایالات متحده حمله می کند یا اگر ژاپن به انگلیس حمله می کند یا اگر ژاپن به هلندی ها حمله می کند یا اگر انگلیس به ژاپن حمله می کند.

تا 6 دسامبر 1941، هیچ نظرسنجی حمایت عمومی اکثریت ایالات متحده را برای ورود به جنگ نشان نداد.[xlix] اما روزولت پیش‌نویس را ایجاد کرده بود، گارد ملی را فعال کرده بود، نیروی دریایی عظیمی را در دو اقیانوس ایجاد کرده بود، ناوشکن‌های قدیمی را در ازای اجاره پایگاه‌هایش در دریای کارائیب و برمودا به انگلستان مبادله می‌کرد، هواپیماها و مربیان و خلبانان را به چین تحویل می‌داد. تحریم های شدید علیه ژاپن، به ارتش ایالات متحده توصیه کرد که جنگ با ژاپن آغاز شده است، و - فقط 11 روز قبل از حمله ژاپن - به طور مخفیانه دستور داد فهرستی از هر ژاپنی و ژاپنی-آمریکایی در ایالات متحده تهیه شود. (هور برای فناوری IBM!)

در 7 دسامبر 1941، به دنبال حمله ژاپن، رئیس جمهور روزولت اعلامیه جنگ علیه ژاپن و آلمان را تنظیم کرد، اما تصمیم گرفت که کار نخواهد کرد و به تنهایی با ژاپن رفت. در 8 دسامبرthکنگره به جنگ علیه ژاپن رأی داد و ژانت رانکین تنها رأی منفی داد.

مناقشه و فقدان آن

رابرت استینت روز فریب: حقیقت درباره FDR و پرل هاربر در میان مورخان بحث برانگیز است، از جمله در ادعای خود در مورد دانش ایالات متحده از کدهای ژاپنی و ارتباطات کدگذاری شده ژاپنی. با این حال، من فکر نمی کنم که هیچ یک از نکات زیر بحث برانگیز باشد:

  1. اطلاعاتی که قبلاً در بالا ارائه کرده‌ام از قبل برای تشخیص این نکته کافی است که ایالات متحده نه تماشاچی بی‌گناهی بود که به طور ناگهانی مورد حمله قرار گرفت و نه طرفی درگیر بود که تلاش همه جانبه‌ای برای صلح و ثبات انجام می‌داد.
  2. استینت درست می گوید که تلاش هایی برای از حالت طبقه بندی و ارائه اسناد دولتی عمومی انجام داده است، و حق دارد که هیچ بهانه خوبی برای آژانس امنیت ملی برای ادامه مخفی نگه داشتن تعداد زیادی از رهگیری های دریایی ژاپن در پرونده های نیروی دریایی ایالات متحده در سال 1941 وجود نداشته باشد.[l]

در حالی که استینت معتقد است مهم ترین یافته های او تنها به جلد شومیز سال 2000 کتابش رسیده است، نیویورک تایمز بررسی جلد گالینگور سال 1999 توسط ریچارد برنشتاین به این دلیل قابل توجه است که چقدر سوالاتی را که در شک باقی می‌مانند تعریف می‌کند:[لی]

مورخان جنگ جهانی دوم به طور کلی موافق هستند که روزولت معتقد بود جنگ با ژاپن اجتناب ناپذیر است و او می خواست ژاپن اولین گلوله را شلیک کند. کاری که استینت انجام داده است و برگرفته از این ایده است، گردآوری شواهد مستندی است که نشان می دهد روزولت، برای اطمینان از اینکه اولین شلیک اثر آسیب زا خواهد داشت، عمداً آمریکایی ها را بی دفاع کرد. . . .

قوی‌ترین و نگران‌کننده‌ترین استدلال استینت به یکی از توضیح‌های استاندارد موفقیت ژاپن در مخفی نگه‌داشتن حمله قریب‌الوقوع پرل هاربر مربوط می‌شود: این که گروه ضربت ناو هواپیمابر که آن را آغاز کرد، در تمام سه هفته منتهی به دسامبر، سکوت رادیویی شدیدی را حفظ کرد. 7 و در نتیجه از تشخیص اجتناب شد. در حقیقت، استینت می نویسد، ژاپنی ها به طور مداوم سکوت رادیویی را شکستند، حتی زمانی که آمریکایی ها با استفاده از تکنیک های جهت یابی رادیویی، قادر به تعقیب ناوگان ژاپنی در مسیر حرکت به سمت هاوایی بودند. . . .

این امکان وجود دارد که استیننت در این مورد درست گفته باشد. مطمئناً مطالبی که او کشف کرده است باید توسط مورخان دیگر بررسی شود. با این حال، صرف وجود هوشمندی ثابت نمی کند که آن هوش به دستان مناسب راه پیدا کرده است یا اینکه به سرعت و به درستی تفسیر می شده است.

گادیس اسمیت، مورخ دانشگاه ییل، در این رابطه به عدم محافظت از فیلیپین در برابر حمله ژاپنی ها اشاره می کند، حتی اگر اطلاعات زیادی وجود داشت که نشان می داد چنین حمله ای در راه است. هیچ کس، حتی استینت، معتقد نیست که هیچ گونه اطلاعاتی از فرمانده آمریکایی در فیلیپین، داگلاس مک آرتور، به طور عمدی مخفی شده است. اطلاعات موجود به دلایلی فقط مورد استفاده قرار نگرفت.

در کتاب او در سال 1962، پرل هاربر: هشدار و تصمیم، روبرتا وولستتر، مورخ، از کلمه استاتیک برای شناسایی سردرگمی، تناقضات، عدم قطعیت کلی که بر جمع آوری اطلاعات قبل از جنگ تأثیر می گذاشت استفاده کرد. در حالی که استینت فرض می‌کند که بیشتر اطلاعاتی که اکنون مهم به نظر می‌رسند در آن زمان به سرعت مورد توجه قرار گرفته‌اند، دیدگاه Wohlstetter این است که انبوهی از چنین شواهدی وجود دارد، هزاران سند هر روز، و این که دفاتر اطلاعاتی کم‌کار و پرکار ممکن است به سادگی نتوانند. در آن زمان آن را به درستی تفسیر کرده اند.»

بی کفایتی یا بدخواهی؟ بحث همیشگی آیا دولت ایالات متحده به دلیل ناتوانی یا عدم اطلاع از آنها، یا نمی‌خواست بخش‌های خاصی از دولت آنها را بدانند، نتوانست جزئیات دقیق حمله آینده را بداند؟ این سوال جالبی است، و دست کم گرفتن بی کفایتی بسیار آسان است و برای دست کم گرفتن بدخواهی بسیار دلگرم کننده است. اما تردیدی وجود ندارد که دولت ایالات متحده خطوط کلی حمله پیش رو را می دانست و سال ها آگاهانه به گونه ای عمل می کرد که احتمال آن را بیشتر می کرد.

فیلیپین

همانطور که در بررسی کتاب بالا ذکر شد، همان سؤال در مورد جزئیات پیش آگاهی و همان فقدان هرگونه سؤال در مورد خطوط کلی آن در مورد فیلیپین مانند پرل هاربر صدق می کند.

در واقع، اگر مورخان چنین تمایلی داشتند، در مورد یک اقدام عمدی خیانت، حدس و گمان در مورد فیلیپین نسبت به هاوایی آسان تر خواهد بود. «پرل هاربر» کوتاه نویسی عجیبی است. ساعاتی پس از حمله به پرل هاربر - در همان روز اما از نظر فنی در 8 دسامبرth به دلیل خط تاریخ بین‌المللی و شش ساعت تأخیر به دلیل آب و هوا - ژاپنی‌ها به ارتش ایالات متحده در مستعمره ایالات متحده در فیلیپین حمله کردند، با توجه به این که غافلگیری عاملی نخواهد بود. در واقع، داگلاس مک آرتور در ساعت 3:40 بامداد به وقت فیلیپین تماس تلفنی دریافت کرد و او را از حمله به پرل هاربر و نیاز به آمادگی آگاه کرد. در 18 ساعتی که بین آن تماس تلفنی و حمله به فیلیپین سپری شد، مک آرتور هیچ کاری انجام نداد. او هواپیماهای آمریکایی را در صف ایستاده و منتظر گذاشت، مانند کشتی‌ها در پرل هاربر. به گفته ارتش آمریکا، نتیجه حمله به فیلیپین به اندازه هاوایی ویرانگر بود. ایالات متحده 35 فروند از 17 B-90 به اضافه XNUMX هواپیمای دیگر را از دست داد و بسیاری دیگر نیز آسیب دیدند.[لی] در مقابل، در پرل هاربر، با وجود این افسانه که هشت کشتی جنگی غرق شده اند، واقعیت این است که هیچ یک را نمی توان در چنین بندر کم عمقی غرق کرد، دو فروند از کار افتادند، و شش کشتی تعمیر شدند و در جنگ جهانی دوم به جنگ پرداختند.[liii]

در همان روز 7 دسامبرth / 8th - بسته به موقعیت خط تاریخ بین المللی - ژاپن به مستعمرات ایالات متحده در فیلیپین و گوام، به علاوه سرزمین های ایالات متحده در هاوایی، میدوی، و ویک، و همچنین مستعمرات بریتانیا مالایا، سنگاپور، هنک کنگ و کشور مستقل تایلند در حالی که حمله به هاوایی یک حمله و عقب نشینی یکباره بود، در مکان های دیگر، ژاپن بارها و بارها حمله کرد و در برخی موارد تهاجم کرد و فتح کرد. فیلیپین، گوام، ویک، مالایا، سنگاپور، هنگ کنگ و بخش غربی آلاسکا تحت کنترل ژاپن در هفته های آینده قرار خواهند گرفت. در فیلیپین، 16 میلیون شهروند آمریکایی تحت اشغال وحشیانه ژاپنی ها قرار گرفتند. قبل از این کار، اشغال ایالات متحده افراد ژاپنی الاصل را بازداشت کرد، همانطور که در ایالات متحده انجام شد.[زندگی]

بلافاصله پس از این حملات، رسانه‌های ایالات متحده نمی‌دانستند که قرار است همه آنها را با مخفف «پرل هاربر» معرفی کنند و در عوض از نام‌ها و توصیف‌های مختلفی استفاده کردند. روزولت در پیش نویس سخنرانی «روز بدنامی» خود به هاوایی و فیلیپین اشاره کرد. در سال 2019 خود چگونه به یک امپراتوری را پنهان کنیددانیل ایمرواهر استدلال می کند که روزولت تمام تلاش خود را کرد تا این حملات را به عنوان حملاتی به ایالات متحده به تصویر بکشد. در حالی که مردم فیلیپین و گوام در واقع شهروندان امپراتوری ایالات متحده بودند، آنها مردمان اشتباهی بودند. فیلیپین عموماً به عنوان سفیدپوست ناکافی برای تشکیل دولت و در مسیر استقلال احتمالی تلقی می شد. هاوایی سفیدتر و همچنین نزدیک‌تر و کاندیدای احتمالی برای ایالت آینده بود. روزولت در نهایت تصمیم گرفت فیلیپین را از آن بخش از سخنرانی خود حذف کند، و آن را به یکی از موارد در فهرست بعدی که مستعمرات بریتانیا را شامل می شد، تنزل داد و حملات را به عنوان "جزیره آمریکایی اوآهو" توصیف کرد - جزیره ای که آمریکایی بودن آن البته تا به امروز مورد مناقشه بسیاری از بومیان هاوایی است. از آن زمان تاکنون تمرکز بر پرل هاربر بوده است، حتی کسانی که شیفته اشتباهات یا توطئه های پشت این حملات هستند.[lv]

بیشتر به گذشته

فکر کردن به چیزهایی که می‌توانست در سال‌ها و ماه‌های منتهی به ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم، یا حتی منجر به اولین جرقه‌های جنگ در آسیا یا اروپا، متفاوت انجام شود، سخت نیست. حتی اگر کمی به گذشته برگردیم، توصیف کارهایی که می‌توانستند متفاوت انجام شوند، آسان‌تر است. کارها می توانست توسط هر دولت و ارتش درگیر به گونه ای متفاوت انجام شود و هر کدام مسئول جنایات خود هستند. اما من می‌خواهم به مواردی اشاره کنم که دولت آمریکا می‌توانست به گونه‌ای متفاوت انجام دهد، زیرا تلاش می‌کنم با این ایده مقابله کنم که دولت ایالات متحده با اکراه وارد جنگی شد که منحصراً به انتخاب دیگران بود.

ایالات متحده می توانست ویلیام جنینگز برایان را به جای ویلیام مک کینلی که توسط معاون او، تدی روزولت، جانشین او شد، به عنوان رئیس جمهور انتخاب کند. برایان علیه امپراتوری مبارزه کرد و مک کینلی به نفع آن بود. برای بسیاری، مسائل دیگر در آن زمان مهمتر به نظر می رسید. معلوم نیست که باید داشته باشند.

تدی روزولت در نیمه راه کاری انجام نداد. این به جنگ، امپریالیسم، و اعتقاد قبلی او به نظریه‌های مربوط به «نژاد آریایی» اشاره کرد. TR از سوء استفاده و حتی کشتن بومیان آمریکایی، مهاجران چینی، کوبایی‌ها، فیلیپینی‌ها و آسیایی‌ها و آمریکایی‌های مرکزی تقریباً از هر نوع حمایت کرد. او معتقد بود که فقط سفیدپوستان قادر به حکومت بر خود هستند (این خبر بدی برای کوبایی‌ها بود وقتی که آزادی‌دهنده‌های آمریکایی متوجه شدند که برخی از آنها سیاه‌پوست هستند). او نمایشی از فیلیپینی ها برای نمایشگاه جهانی سنت لوئیس خلق کرد که آنها را به صورت وحشیانی نشان می داد که می توانند توسط مردان سفید پوست رام شوند.[lvi] او تلاش کرد تا مهاجران چینی را از آمریکا دور نگه دارد.

کتاب جیمز بردلی در سال 2009، کروز امپریال: تاریخی مخفی از امپراتوری و جنگ، داستان زیر را بیان می کند.[lvii] بخش‌هایی از کتاب را که شک و تردیدهایی در مورد آن‌ها مطرح شده است، کنار می‌گذارم.

در سال 1614 ژاپن ارتباط خود را با غرب قطع کرد و در نتیجه قرن ها صلح و رفاه و شکوفایی هنر و فرهنگ ژاپن به وجود آمد. در سال 1853 نیروی دریایی ایالات متحده ژاپن را به روی بازرگانان، مبلغان مذهبی و نظامی گری ایالات متحده باز کرد. تاریخ ایالات متحده سفرهای کمودور متیو پری به ژاپن را "دیپلماتیک" می نامند، اگرچه آنها از کشتی های جنگی مسلح برای وادار کردن ژاپن به موافقت با روابطی استفاده کردند که سرسختانه مخالف آن بود. در سال‌های بعد، ژاپنی‌ها نژادپرستی آمریکایی‌ها را مطالعه کردند و راهبردی برای مقابله با آن اتخاذ کردند. آنها به دنبال غربی شدن خود بودند و خود را به عنوان نژادی جداگانه برتر از بقیه آسیایی ها معرفی می کردند. آنها آریایی افتخاری شدند. آنها بدون خدای واحد یا خدای تسخیر، یک امپراتور الهی را اختراع کردند که به شدت از سنت مسیحی وام گرفتند. آنها مانند آمریکایی ها لباس می پوشیدند و شام می خوردند و دانش آموزان خود را برای تحصیل به آمریکا می فرستادند. ژاپنی ها اغلب در ایالات متحده به عنوان "یانکی های خاور دور" شناخته می شدند. در سال 1872 ارتش ایالات متحده آموزش ژاپنی ها را در مورد چگونگی تسخیر سایر کشورها با توجه به تایوان آغاز کرد.

چارلز لژاندر، یک ژنرال آمریکایی که ژاپنی ها را در مورد راه های جنگ آموزش می دهد، پیشنهاد کرد که دکترین مونرو را برای آسیا اتخاذ کنند، یعنی سیاست تسلط بر آسیا به شیوه ای که ایالات متحده بر نیمکره خود تسلط داشت. ژاپن دفتر امور وحشی را تأسیس کرد و کلمات جدیدی مانند کرونی (مستعمره). بحث در ژاپن شروع به تمرکز بر مسئولیت ژاپنی ها برای متمدن کردن وحشی ها شد. در سال 1873 ژاپن با مستشاران نظامی ایالات متحده به تایوان حمله کرد. کره بعدی بود.

کره و ژاپن قرن ها صلح را می شناختند. وقتی ژاپنی‌ها با کشتی‌های آمریکایی وارد شدند، لباس‌های آمریکایی پوشیده بودند، درباره امپراتور الهی خود صحبت می‌کردند، و پیمان «دوستی» را پیشنهاد می‌کردند، کره‌ای‌ها فکر می‌کردند ژاپنی‌ها عقل خود را از دست داده‌اند و به آنها می‌گفتند گم شوید، زیرا می‌دانستند که چین در آنجاست. کره برگشته اما ژاپنی ها از چین خواستند اجازه دهد کره این معاهده را امضا کند، بدون اینکه به چینی ها یا کره ای ها توضیح دهند که این معاهده در ترجمه انگلیسی آن چه معنایی دارد.

در سال 1894 ژاپن به چین اعلان جنگ داد، جنگی که در آن تسلیحات ایالات متحده، از طرف ژاپنی، روز را حمل کردند. چین تایوان و شبه جزیره لیائودانگ را رها کرد، غرامت بزرگی پرداخت کرد، کره را مستقل اعلام کرد و همان حقوق تجاری را در چین به ژاپن داد که ایالات متحده و کشورهای اروپایی داشتند. ژاپن پیروز بود، تا اینکه چین روسیه، فرانسه و آلمان را متقاعد کرد که با مالکیت ژاپنی ها بر لیادونگ مخالفت کنند. ژاپن آن را رها کرد و روسیه آن را گرفت. ژاپن احساس کرد توسط مسیحیان سفیدپوست خیانت شده است، و نه برای آخرین بار.

در سال 1904، تدی روزولت از حمله غافلگیرانه ژاپنی ها به کشتی های روسی بسیار خرسند بود. هنگامی که ژاپنی ها دوباره به عنوان آریایی های افتخاری علیه آسیا جنگیدند، روزولت به طور مخفیانه و غیرقانونی با آنها معامله کرد و دکترین مونرو را برای ژاپن در آسیا تأیید کرد. در دهه 1930، ژاپن پیشنهاد داد که تجارت خود را در حوزه امپراتوری خود به ایالات متحده باز کند، اگر ایالات متحده همین کار را برای ژاپن در آمریکای لاتین انجام دهد. دولت آمریکا گفت نه.

چین

بریتانیا تنها دولت خارجی با دفتر تبلیغاتی در شهر نیویورک تا جنگ جهانی دوم نبود. چین هم آنجا بود.

چگونه دولت ایالات متحده از اتحاد و همذات پنداری خود با ژاپن به اتحاد با چین و علیه ژاپن (و پس از جنگ جهانی دوم دوباره به سمت دیگر بازگشت) تغییر کرد؟ بخش اول پاسخ مربوط به تبلیغات چینی و استفاده آن از مذهب به جای نژاد، و قرار دادن روزولت متفاوت در کاخ سفید است. کتاب جیمز بردلی 2016، سراب چین: تاریخچه پنهان فاجعه آمریکایی در چیناین داستان را می گوید[lviii]

برای سال‌ها منتهی به جنگ جهانی دوم، لابی چین در ایالات متحده افکار عمومی و بسیاری از مقامات ارشد ایالات متحده را متقاعد می‌کرد که مردم چین می‌خواهند مسیحی شوند، که چیانگ کای‌شک رهبر دموکراتیک محبوب آنهاست تا یک فرد متزلزل. فاشیست، که مائوتسه تونگ یک آدم ناچیز بود که هیچ کس به جایی نمی رسد، و اینکه ایالات متحده می تواند به چیانگ کای شک کمک مالی کند و او از همه آن برای مبارزه با ژاپنی ها استفاده خواهد کرد، نه استفاده از آن برای مبارزه با مائو.

تصویر دهقان چینی نجیب و مسیحی توسط افرادی مانند ترینیتی (بعداً دوک) و چارلی سونگ تحصیلکرده واندربیلت، دختران او ایلینگ، چینگلینگ و میلینگ، و پسرش تسه ون (تلویزیون)، و همچنین شوهر مایلینگ، چیانگ، هدایت می‌شد. کای شک، هنری لوس که شروع کرد زمان مجله پس از متولد شدن در کلنی مسیحی در چین، و مروارید باک که نوشت زمین خوب بعد از همان دوران کودکی تی وی سونگ سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را جک جوئت استخدام کرد و تا سال 1932 به تمام تخصص های نیروی هوایی ارتش ایالات متحده دسترسی داشت و XNUMX مربی، یک جراح پرواز، چهار مکانیک و یک منشی داشت، همه نیروی هوایی ایالات متحده آموزش دیده بودند اما اکنون مشغول به کار هستند. برای سونگ در چین. این تازه شروع کمک نظامی ایالات متحده به چین بود که در ایالات متحده کمتر از ژاپن خبرساز شد.

در سال 1938، در حالی که ژاپن به شهرهای چین حمله می‌کرد و چیانگ به سختی به مقابله می‌پرداخت، چیانگ به پروپاگاندای ارشد خود، هولینگتون تانگ، دانشجوی سابق روزنامه‌نگاری دانشگاه کلمبیا، دستور داد تا مأمورانی را به ایالات متحده بفرستد تا مبلغان آمریکایی را استخدام کنند و شواهدی از جنایات ژاپنی به آنها ارائه دهند. فرانک پرایس (مبلغ مورد علاقه مایلینگ) را استخدام کنید و خبرنگاران و نویسندگان آمریکایی را برای نوشتن مقالات و کتاب های مطلوب به خدمت بگیرید. فرانک پرایس و برادرش هری پرایس در چین به دنیا آمده بودند، بدون اینکه با چین چینی ها روبرو شوند. برادران پرایس مغازه‌ای را در شهر نیویورک راه‌اندازی کردند، جایی که تعداد کمی از آنها فکر می‌کردند برای باند سونگ-چیانگ کار می‌کنند. مایلینگ و تانگ آنها را مأمور کردند تا آمریکایی ها را متقاعد کنند که کلید صلح در چین تحریم ژاپن است. آنها کمیته آمریکایی برای عدم مشارکت در تجاوز ژاپنی را ایجاد کردند. بردلی می‌نویسد: «مردم هرگز نمی‌دانستند که مبلغان منهتن که با پشتکار در خیابان چهلم شرقی برای نجات دهقانان نجیب کار می‌کردند، به عوامل لابی چین دستمزد دریافت می‌کردند که در اعمالی احتمالاً غیرقانونی و خیانت‌آمیز بودند.»

منظور من از بردلی این است که دهقانان چینی لزوما نجیب نیستند و اینکه ژاپن مقصر تجاوز نیست ، بلکه این تبلیغات اکثر آمریکایی ها را متقاعد کرد که اگر ایالات متحده نفت را قطع کند و ژاپن به آمریکا حمله نکند ، فلز به ژاپن - که از نظر ناظران آگاه نادرست بود و در جریان وقایع نادرست ثابت خواهد شد.

وزیر خارجه سابق و وزیر جنگ آینده هنری استیمسون رئیس کمیته آمریکایی برای عدم مشارکت در تجاوز ژاپن شد که به سرعت روسای سابق هاروارد، مدرسه علمیه اتحادیه، اتحادیه صلح کلیسا، اتحاد جهانی برای دوستی بین‌المللی، شورای فدرال کلیساهای مسیح در آمریکا، هیئت‌های وابسته کالج‌های مسیحی در چین و غیره. استیمسون و گروه‌های تبهکار از سوی چین پول دریافت می‌کردند تا ادعا کنند که ژاپن در صورت تحریم هرگز به ایالات متحده حمله نخواهد کرد، در واقع در پاسخ به یک دموکراسی تبدیل می‌شود. این ادعا توسط افراد آگاه در وزارت امور خارجه و کاخ سفید رد شد. بردلی می نویسد تا فوریه 1940، 75 درصد آمریکایی ها از تحریم ژاپن حمایت کردند. و البته اکثر آمریکایی ها خواهان جنگ نبودند. آنها تبلیغات لابی چین را خریده بودند.

پدربزرگ مادری فرانکلین روزولت با فروش تریاک در چین ثروتمند شده بود و مادر فرانکلین در کودکی در چین زندگی می کرد. او رئیس افتخاری شورای کمک چین و کمیته آمریکایی برای یتیمان جنگ چین شد. النور، همسر فرانکلین، رئیس افتخاری کمیته امداد اضطراری پرل باک در چین بود. دو هزار اتحادیه کارگری آمریکا از تحریم ژاپن حمایت کردند. اولین مشاور اقتصادی رئیس جمهور ایالات متحده، لاچلین کوری، به طور همزمان برای دولت ایالات متحده و بانک چین کار می کرد. جو آلسوپ، ستون نویس سندیکا و از خویشاوندان روزولت، چک هایی را به عنوان «مشاور» از تی وی سونگ دریافت می کرد، حتی در زمانی که به عنوان روزنامه نگار مشغول به خدمت بود. بردلی می نویسد: «هیچ دیپلمات انگلیسی، روسی، فرانسوی یا ژاپنی، باور نمی کرد که چیانگ می تواند به یک لیبرال نیو دیل تبدیل شود». اما فرانکلین روزولت ممکن است آن را باور کرده باشد. او مخفیانه با چیانگ و مایلینگ ارتباط برقرار می کرد و در وزارت امور خارجه خودش می گشت.

با این حال فرانکلین روزولت معتقد بود که در صورت تحریم، ژاپن به هند شرقی هلند (اندونزی) حمله خواهد کرد و نتیجه احتمالی یک جنگ جهانی گسترده تر خواهد بود. مورگنتا، به گفته بردلی، بارها سعی کرد از طریق تحریم کامل نفت به ژاپن عبور کند، در حالی که روزولت برای مدتی مقاومت کرد. روزولت یک تحریم نسبی بر سوخت و قراضه هوانوردی اعمال کرد. او به چیانگ پول قرض داد. او هواپیما، مربی و خلبان را تامین می کرد. هنگامی که روزولت از مشاور خود تامی کورکوران خواست تا رهبر این نیروی هوایی جدید، کاپیتان سابق نیروی هوایی ایالات متحده، کلر چنولت، را بررسی کند، ممکن است از اینکه از شخصی در دستمزد تلویزیون سونگ می‌خواهد او را در مورد شخص دیگری مشاوره دهد. پرداخت تلویزیون سونگ.

اینکه آیا مبلغان بریتانیایی یا چینی که در نیویورک کار می‌کنند، دولت ایالات متحده را به جایی که نمی‌خواستند منتقل کردند، یک سوال باز است.

##

[I] C-Span، "اخطار هشدار روزنامه و لوسیتانیا"، 22 آوریل 2015، https://www.c-span.org/video/?c4535149/newspaper-warning-notice-lusitania

[II] منبع لوزیتانیا، "توطئه یا اشتباه؟" https://www.rmslusitania.info/controversies/conspiracy-or-foul-up

[III] ویلیام ام لیری، "بالهایی برای چین: ماموریت جوئت، 1932-35"، بررسی تاریخی اقیانوس آرام 38، شماره 4 (نوامبر 1969). به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 32

[IV] آسوشیتدپرس 17 ژانویه، چاپ شده در نیویورک تایمز، خانم می گوید: «بیهودگی مطلق جنگ». روزولت؛ همسر رئیس جمهور به طرفداران صلح می گوید مردم باید جنگ را خودکشی بدانند، 18 ژانویه 1934، https://www.nytimes.com/1934/01/18/archives/-war-utter-futility-says-mrs-roosevelt-presidents-wife-tells-peace-.html به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 46

[V] نیویورک تایمز، ژنرال ژاپنی آمریکا را «وحشیانه» می‌داند. تاناکا ستایش «بلند» روزولت از تأسیسات نیروی دریایی ما در هاوایی را محکوم کرد. او می‌گوید در صورت رد شدن درخواست، توکیو از برهم زدن مذاکرات لندن منصرف نخواهد شد، 5 اوت 1934، https://www.nytimes.com/1934/08/05/archives/japanese-general-finds-us-insolent-tanaka-decries-roosevelts-loud.html به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 51

[ششم] جورج سلدز، مجله هارپر "تبلیغات جدید برای جنگ، "اکتبر 1934، https://harpers.org/archive/1934/10/the-new-propaganda-for-war به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 52

[هفتم] دیوید تالبوت ، سگ شیطان: داستان واقعی شگفت انگیز مردی که آمریکا را نجات داد، (سایمون و شوستر، 2010).

[VIII] سرلشکر اسمدلی باتلر، جنگ یک راکت است، https://www.ratical.org/ratville/CAH/warisaracket.html

[نهم] نیکلسون بیکر ، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 56

[X] نیکلسون بیکر ، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 63

[خی] نیکلسون بیکر ، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 71

[XII] نیکلسون بیکر ، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 266

[XIII] وزارت نیروی دریایی ایالات متحده، "ساخت پایگاه های نیروی دریایی در جنگ جهانی دوم"، جلد اول (قسمت اول) فصل پنجم تدارکات و تدارکات برای پایگاه های پیشرفته، https://www.history.navy.mil/research/library/online-reading- اتاق/فهرست-عنوان-بر اساس حروف الفبا/ب/ساخت-پایه-های-ناوایی/ساخت-پایه-های-ناوگان-جل-1.html#1-5

[چهاردهم] آرتور اچ مک کولوم، "یادداشت برای کارگردان: تخمین وضعیت در اقیانوس آرام و توصیه هایی برای اقدام توسط ایالات متحده"، 7 اکتبر 1940، https://en.wikisource.org/wiki/McCollum_memorandum

[پانزدهم] کنراد کرین، پارامترها، کالج جنگ ارتش ایالات متحده، "بررسی کتاب: روز فریب"، بهار 2001. به نقل از ویکی پدیا، "یادداشت مک کولوم"، https://en.wikipedia.org/wiki/McCollum_memo#cite_note-15

[شانزدهم] رابرت بی استینت، روز فریب: حقیقت درباره FDR و پرل هاربر (Touchstone, 2000) ص. 11.

[XVII] مصاحبه برای برنامه کانال تاریخ "دریاسالار چستر نیمیتز، تندر اقیانوس آرام." نقل‌شده توسط ویکی‌پدیا، «یادداشت مک‌کالوم»، https://en.wikipedia.org/wiki/McCollum_memo#cite_note-13

[هجدهم] الیور استون و پیتر کوزنیک، تاریخ ناگفته ایالات متحده (Simon & Schuster، 2012) ، ص. 98

[نوزدهم] جوزف سی. گرو، ده سال در ژاپن، (نیویورک: سیمون و شوستر، 1944) ص. 568. به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 282

[XX] نیویورک تایمز، "نیروی هوایی چین برای حمله. انتظار می رود بمباران شهرهای ژاپن از دیدگاه جدید در چانگکینگ، 24 مه 1941، حاصل شود. https://www.nytimes.com/1941/05/24/archives/chinese-air-force-to-take-offensive-bombing-of-japanese-cities-is.html به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 331

[xxi] نیویورک تایمز، «پرهیز از جنگ همانطور که هدف ایالات متحده است. سخنرانان در گفتگوهای میزگرد در جلسات واشنگتن از سیاست خارجی تجدیدنظر شده سوال می کنند، 1 ژوئن 1941، https://www.nytimes.com/1941/06/01/archives/avoidance-of-war-urged-as-us-aim-speakers-at-roundtable-talks-at.html به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 333

[xxii] نیکلسون بیکر ، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 365

[xxiii] کالج ماونت هولیوک، «اظهارات غیررسمی پرزیدنت روزولت به کمیته مشارکت داوطلبان درباره اینکه چرا صادرات نفت به ژاپن ادامه یافت، واشنگتن، 24 ژوئیه 1941،» https://www.mtholyoke.edu/acad/intrel/WorldWar2/fdr25.htm

[xxiv] قضاوت مخالف RB Pal، دادگاه توکیو، قسمت 8، http://www.cwporter.com/pal8.htm

[xxv] اتو دی. تولیسوس، نیویورک تایمز، ژاپنی ها اصرار دارند که آمریکا و بریتانیا در مورد تایلند اشتباه کنند. هشدارهای هال و ادن با توجه به سیاست‌های توکیو، درک آن دشوار است، 8 اوت 1941، https://www.nytimes.com/1941/08/08/archives/japanese-insist-us-and-britain -err-on-thailand-warnings-by-hull-and.html به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 375

[xxvi] الیور استون و پیتر کوزنیک، تاریخ ناگفته ایالات متحده (Simon & Schuster، 2012) ، ص. 98

[xxvii] به نقل از ژانت رانکین، نماینده کنگره در گزارش کنگره، 7 دسامبر 1942.

[xxviii] به نقل از ژانت رانکین، نماینده کنگره در گزارش کنگره، 7 دسامبر 1942.

[xxix] به نقل از ژانت رانکین، نماینده کنگره در گزارش کنگره، 7 دسامبر 1942.

[xxx] به نقل از ژانت رانکین، نماینده کنگره در گزارش کنگره، 7 دسامبر 1942.

[xxxi] به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر، 2008، ص. 387

[xxxii] ویدئوی بخش مهمی از این سخنرانی در اینجا آمده است: https://archive.org/details/FranklinD.RooseveltsDeceptiveSpeechOctober271941 متن کامل سخنرانی اینجاست: نیویورک تایمز، «سخنرانی روز نیروی دریایی پرزیدنت روزولت در مورد امور جهانی»، 28 اکتبر 1941، https://www.nytimes.com/1941/10/28/archives/president-roosevelts-navy-day-address-on-world-affairs .html

[xxxiii] ویلیام بوید، ایمیل روزانه، «نقشه شگفت‌انگیز هیتلر که آمریکا را علیه نازی‌ها تبدیل کرد: روایت درخشان یک رمان‌نویس برجسته از نحوه کودتا توسط جاسوسان بریتانیایی در ایالات متحده که به کشاندن روزولت به جنگ کمک کرد»، 28 ژوئن 2014، https://www.dailymail.co.uk /news/article-2673298/نقشه-شگفت‌انگیز-هیتلر- تبدیل-آمریکا-علیه-نازی-رومان‌نویس-پیشرو-برخی-جاسوسان-بریتانیا-سازمان-کودتا-کمک-کشیدن-روزولت-جنگ.html

[xxxiv] ایوار برایس، تو فقط یک بار زندگی می کنی (وایدنفلد و نیکلسون، 1984).

[xxxv] ادگار آنسل موورر، پیروزی و آشفتگی: تاریخ شخصی زمان ما (نیویورک: ویبرایت و تالی، 1968)، ص 323، 325. به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 415

[xxxvi] جوزف سی. گرو، ده سال در ژاپن، (نیویورک: سیمون و شوستر، 1944) ص. 468، 470. به نقل از نیکلسون بیکر، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 425

[xxxvii] ویکی‌پدیا، «یادداشت هال»، https://en.wikipedia.org/wiki/Hull_note

[xxxviii] نیکلسون بیکر ، دود انسانی: آغاز پایان تمدن. نیویورک: سیمون و شوستر ، 2008 ، ص. 431

[xxxix] جان تولند ، بدنامی: پرل هاربر و پیامدهای آن (دوبلدی، 1982)، ص. 166.

[xl] پیشنهاد ژاپنی (طرح B) 20 نوامبر 1941، https://www.ibiblio.org/hyperwar/PTO/Dip/PlanB.html

[xli] ضدپیشنهاد آمریکایی به طرح B ژاپنی - 26 نوامبر 1941، https://www.ibiblio.org/hyperwar/PTO/Dip/PlanB.html

[xlii] به نقل از ژانت رانکین، نماینده کنگره در گزارش کنگره، 7 دسامبر 1942.

[xliii] لیدیا سعد، نظرسنجی گالوپ، "Gallup Vault: A Country Unified After Pearl Harbor"، 5 دسامبر 2016، https://news.gallup.com/vault/199049/gallup-vault-country-unified-pearl-harbor.aspx

[xliv] رابرت بی استینت، روز فریب: حقیقت درباره FDR و پرل هاربر (Touchstone, 2000) صص 171-172.

[xlv] بیانیه ستوان Clarence E. Dickinson، USN، در پست عصر شنبه در تاریخ 10 اکتبر 1942، به نقل از ژانت رنکین، نماینده کنگره در گزارش کنگره، 7 دسامبر 1942.

[xlvi] آل همینگوی، شارلوت سان، "هشدار اولیه حمله به پرل هاربر مستند شده است"، 7 دسامبر 2016، https://www.newsherald.com/news/20161207/early-warning-of-attack-on-pearl-harbor-documented

[xlvii] به نقل از ژانت رانکین، نماینده کنگره در گزارش کنگره، 7 دسامبر 1942.

[xlviii] پل بدارد، اخبار ایالات متحده و گزارش جهانی ، «یادداشت محرمانه‌شده از حمله 1941 به هاوایی اشاره می‌کند: کتاب پرفروش‌کننده همچنین اعلامیه جنگ شکسته‌شده FDR علیه قدرت‌های محور را نشان می‌دهد»، 29 نوامبر 2011، https://www.usnews.com/news/blogs/washington-whispers/2011/11/29 /یادداشت-از-محرمانه-اشاره-شده-1941-هاوایی-حمله-

[xlix] موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده، آمریکایی ها و هولوکاست: "چگونه افکار عمومی در مورد ورود به جنگ جهانی دوم بین سال های 1939 و 1941 تغییر کرد؟" https://exhibitions.ushmm.org/americans-and-the-holocaust/us-public-opinion-world-war-II-1939-1941

[l] رابرت بی استینت، روز فریب: حقیقت درباره FDR و پرل هاربر (Touchstone, 2000) ص. 263.

[لی] ریچارد برنشتاین، نیویورک تایمز، «روز فریب»: در 7 دسامبر، آیا می‌دانستیم که می‌دانستیم؟» 15 دسامبر 1999، https://archive.nytimes.com/www.nytimes.com/books/99/12/12/daily/121599stinnett-book-review.html

[لی] دانیل ایمرواهر، چگونه یک امپراتوری را پنهان کنیم: تاریخچه ایالات متحده بزرگ، (فارار، استراوس و ژیرو، 2019).

[liii] ریچارد کی نویمان جونیور، شبکه خبری تاریخ، دانشگاه جورج واشنگتن، "افسانه که "هشت کشتی جنگی در پرل هاربر غرق شدند"، https://historynewsnetwork.org/article/32489

[زندگی] دانیل ایمرواهر، چگونه یک امپراتوری را پنهان کنیم: تاریخچه ایالات متحده بزرگ، (فارار، استراوس و ژیرو، 2019).

[lv] دانیل ایمرواهر، چگونه یک امپراتوری را پنهان کنیم: تاریخچه ایالات متحده بزرگ، (فارار، استراوس و ژیرو، 2019).

[lvi] «نمای اجمالی رزرواسیون فیلیپین»، https://ds-carbonite.haverford.edu/spectacle-14/exhibits/show/vantagepoints_1904wfphilippine/_overview_

[lvii] جیمز بردلی، کروز امپریال: تاریخی مخفی از امپراتوری و جنگ (Back Bay Books، 2010).

[lviii] جیمز بردلی، چین میراژ: تاریخ پنهان فاجعه آمریکا در آسیا (لیتل، براون و شرکت، 2015).

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی