ترس قرمز

تصویر: سناتور جوزف مک کارتی، همنام مک کارتیسم. اعتبار: کتابخانه متحد مطبوعات کنگره

توسط آلیس اسلاتر، در عمق اخبار، آوریل 3، 2022

نیویورک (IDN) - در سال 1954 من در سالهای قبل از اینکه سناتور جوزف مک کارتی سرانجام در جلسات استماع ارتش-مک کارتی پس از ترساندن آمریکایی ها با اتهامات کمونیست های بی وفا، تکان دادن لیست شهروندان در لیست سیاه و تهدید جان آنها، با حضور خود در جلسات استماع ارتش و مک کارتی روبرو شد، در کالج کوئینز شرکت کردم. اشتغال آنها، توانایی آنها برای فعالیت در جامعه به دلیل وابستگی های سیاسی آنها.

در کافه تریا کالج، داشتیم درباره مسائل سیاسی بحث می کردیم که یکی از دانشجویان جزوه زرد رنگی را در دستانم فرو کرد. "در اینجا شما باید این را بخوانید." نگاهی به عنوان انداختم. با دیدن عبارت "حزب کمونیست آمریکا" قلبم به تپش افتاد. با عجله آن را باز نشده در کیف کتابم فرو کردم، اتوبوس را به خانه رساندم، با آسانسور به طبقه هشتم رفتم، مستقیماً به سمت زباله سوز رفتم، و قبل از اینکه وارد آپارتمانم شوم، جزوه را در چاه زباله که خوانده نشده بود به پایین پرت کردم. من مطمئناً قرار نبود که دستگير شوم. ترس قرمز به من رسیده بود.

من اولین بارقه‌ای از «سوی دیگر داستان» درباره کمونیسم را در سال 1968 دیدم، در ماساپکوا، لانگ آیلند، خانه‌دار حومه‌ای زندگی می‌کردم و والتر کرانکایت را در حال تماشای گزارش‌های مربوط به جنگ ویتنام بودم. او یک فیلم خبری قدیمی از ملاقات باریک و پسرانه هوشی مین با وودرو ویلسون در سال 1919، در پایان جنگ جهانی اول، به دنبال کمک ایالات متحده برای پایان دادن به اشغال وحشیانه استعماری فرانسه در ویتنام، پخش کرد. Cronkite گزارش داد که هو حتی از قانون اساسی ویتنام الگوبرداری کرده است. ویلسون او را رد کرد و شوروی از کمک بیشتر خوشحال شد. اینگونه بود که ویتنام کمونیست شد. سالها بعد فیلم را دیدم هند و چین، بردگی ظالمانه فرانسوی کارگران ویتنامی در مزارع لاستیک را به نمایش می گذارد.

در اواخر همان روز، اخبار عصر حاکی از آن بود که گروهی از دانشجویان در کلمبیا در محوطه دانشگاه شورش کردند، رئیس دانشگاه را در دفتر او سد کردند، شعارهای ضد جنگ سر دادند و به روابط تجاری و دانشگاهی کلمبیا با پنتاگون فحش دادند. آنها نمی خواستند به جنگ غیراخلاقی ویتنام دعوت شوند! من وحشت زده بودم. چگونه ممکن است این هرج و مرج و بی نظمی مطلق در اینجا در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک اتفاق بیفتد؟

این پایان دنیای من بود همانطور که می دانستم! من تازه سی ساله شده بودم و دانشجوها شعار داشتند: «به کسی بالای سی سال اعتماد نکن». به شوهرم برگشتم: «چیه؟ ماده با این بچه ها؟ آیا آنها نمی دانند که این است امریکا? آیا آنها نمی دانند که ما یک روند سیاسی? بهتر است در این مورد کاری بکنم!» شب بعد، باشگاه دموکرات در دبیرستان ماساپکوا بین شاهین ها و کبوترها در مورد جنگ ویتنام مناظره داشت. من به جلسه رفتم، با اطمینان کامل از موضع غیراخلاقی که اتخاذ کرده بودیم و به کبوترانی پیوستم که در آنجا کمپین لانگ آیلند یوجین مک کارتی را برای نامزدی ریاست جمهوری دموکرات ها برای پایان دادن به جنگ سازماندهی کردیم.

مک کارتی نامزدی سال 1968 خود را در شیکاگو از دست داد و ما ائتلاف دموکراتیک نوین را در سراسر کشور تشکیل دادیم - خانه به خانه بدون هیچ بهره ای از اینترنت رفتیم و در واقع نامزدی دموکرات ها برای جورج مک گاورن در سال 1972 را در یک کمپین مردمی به دست آوردیم که تشکیلات را شوکه کرد! این اولین درس دردناک من در مورد این بود که رسانه های جریان اصلی تا چه حد بر ضد جنبش ضد جنگ تعصب دارند. آنها هرگز چیز مثبتی در مورد برنامه مک گاورن برای پایان دادن به جنگ، حقوق زنان، حقوق همجنسگرایان، حقوق مدنی ننوشتند. آنها او را به دلیل نامزدی سناتور توماس ایگلتون به عنوان معاون رئیس جمهور، که سال ها قبل به دلیل افسردگی مانیک در بیمارستان بستری شده بود، تعقیب کردند. بالاخره مجبور شد سارجنت شرایور را در بلیط جایگزین کند. او فقط ماساچوست و واشنگتن دی سی را برد. پس از آن، روسای حزب دموکرات مجموعه‌ای از «ابر نمایندگان» ایجاد کردند تا کنترل کنند چه کسی می‌تواند نامزدی را به دست آورد و از تکرار آن نوع پیروزی غیرعادی مردمی جلوگیری کند!

در سال 1989، که پس از بزرگ شدن فرزندانم وکیل شدم، به طور داوطلبانه با اتحاد حقوقدانان برای کنترل تسلیحات هسته ای همکاری کردم و با هیئت میزگرد حرفه ای نیویورک از اتحاد جماهیر شوروی بازدید کردم. زمان سفر به روسیه بسیار سخت بود. گورباچف ​​به تازگی اجرای سیاست جدید خود را آغاز کرده بود پریستویکا و حجم- بازسازی و باز بودن مردم روسیه توسط دولت کمونیستی هدایت می شدند تا دموکراسی را آزمایش کنند. پوسترهای آویزان شده از مغازه ها و درها در بالا و پایین خیابان های مسکو که دموکراسی را اعلام می کند-دموکراسی- تشویق مردم به رای دادن

هیئت نیویورک ما از یک مجله به نام Novasty بازدید کرد.حقیقت-جایی که نویسندگان توضیح دادند که در زیر پرسترویکا، آنها اخیراً به انتخاب ویراستاران خود رأی دادند. در یک کارخانه تراکتورسازی در Sversk، در 40 مایلی مسکو، از هیئت ما در اتاق کنفرانس کارخانه پرسیدند که آیا ترجیح می‌دهیم با سؤال شروع کنیم یا صحبتی بشنویم. در حالی که دست هایمان را برای رای دادن بالا بردیم، مردم شهر محلی حاضر شروع به زمزمه کردن و زمزمه کردن کردند: «دموکراسی! دموکراسی»! چشمانم از تعجب و شگفتی پر از اشک شد که دست نشاندن گاه به گاه ما را در میزبانان روسی ما برانگیخت.

چشم انداز دردناک و سوزناک گورستان دسته جمعی و بی نشان در لنینگراد هنوز مرا آزار می دهد. محاصره لنینگراد توسط هیتلر منجر به کشته شدن نزدیک به یک میلیون روسی شد. به نظر می رسید در هر گوشه خیابان، آیین نامه های یادبود به بخشی از 27 میلیون روسی که در حمله نازی ها جان باختند، ادای احترام می کردند. این همه مرد بالای شصت. که در خیابان‌های مسکو و لنینگراد از کنارشان گذشتم، سینه‌هایشان را با مدال‌های نظامی از آنچه روس‌ها آن را جنگ بزرگ می‌نامیدند تزئین کرده بودند. چه ضرب و شتمی از نازی‌ها گرفتند – و چقدر نقش برجسته‌ای در فرهنگ آن‌ها امروزه با آشکار شدن هرج‌ومرج غم‌انگیز اوکراین دارد.

در یک نقطه، راهنمای من پرسید: "چرا شما آمریکایی ها به ما اعتماد ندارید؟" "چرا ما به شما اعتماد نداریم؟" من فریاد زدم: "چه خبر؟ مجارستان? چه در مورد چکسلواکی؟" او با حالتی دردناک به من نگاه کرد: "اما ما باید از مرزهای خود در برابر آلمان محافظت می کردیم!" به چشمان آبی اشکی اش نگاه کردم و صمیمیت پرشور را در صدایش شنیدم. در آن لحظه، احساس می‌کردم که توسط دولتم و سال‌ها ترس‌زدایی مداوم در مورد تهدید کمونیستی به من خیانت شده است. روس ها در حالی که قدرت نظامی خود را ایجاد می کردند در وضعیت دفاعی قرار داشتند. آنها از اروپای شرقی به عنوان حایلی در برابر هرگونه تکرار ویرانی های جنگی که به دست آلمان تجربه کرده بودند استفاده کردند. حتی ناپلئون در قرن گذشته مستقیماً به مسکو حمله کرده بود!

واضح است که علیرغم وعده های ریگان به گورباچف ​​مبنی بر عدم گسترش «یک اینچ به شرق» آلمان، در حالی که سلاح های هسته ای را در پنج کشور ناتو نگه می دارد، با گسترش نامناسب ناتو دوباره در حال ایجاد بدخواهی و نفرت هستیم. موشک در رومانی و لهستان و انجام بازی های جنگی از جمله بازی های جنگ هسته ای در مرزهای روسیه. جای تعجب نیست که امتناع ما از انکار عضویت در ناتو در اوکراین با یورش و تهاجم خشونت بار کنونی روسیه مواجه شده است.

در حمله بی امان رسانه ای به پوتین و روسیه هرگز ذکر نشده است که در یک مقطع زمانی، پوتین، که از اینکه بتواند توسعه ناتو به سمت شرق را متوقف کند، ناامید شده بود، از کلینتون پرسید که آیا روسیه می تواند به ناتو بپیوندد. اما او مانند دیگر پیشنهادهای روسیه به ایالات متحده برای مذاکره برای حذف تسلیحات هسته‌ای در ازای کنار گذاشتن استقرار موشک‌ها در رومانی، بازگشت به معاهده ABM و پیمان INF، ممنوعیت جنگ سایبری و مذاکره درباره یک معاهده رد شد. ممنوعیت سلاح در فضا

در کارتون مت وورکر، عمو سام روی کاناپه روانپزشکی با ترس در دستان موشکی می‌گوید: «نمی‌فهمم - من 1800 موشک هسته‌ای، 283 کشتی جنگی، 940 هواپیما دارم. من بیشتر از مجموع 12 کشور بعدی برای ارتشم هزینه می کنم. چرا اینقدر احساس ناامنی می کنم!» روانپزشک پاسخ می دهد: «ساده است. شما یک مجتمع نظامی-صنعتی دارید!»

راه حل چیست؟ جهان باید فراخوانی برای سلامت عقل صادر کند!! 

فراخوان برای تعلیق صلح جهانی

فراخوان برای آتش بس جهانی و مهلت قانونی برای تولید هر گونه سلاح جدید - نه یک گلوله بیشتر - از جمله و به ویژه سلاح های هسته ای، بگذارید در صلح زنگ بزند!

منجمد کردن تمام تولیدات تسلیحاتی و سوخت‌های فسیلی، هسته‌ای و زیست‌توده، به روشی که کشورها برای جنگ جهانی دوم آماده شدند و اکثر تولیدات داخلی را متوقف کردند تا سلاح بسازند و از آن منابع برای نجات سیاره از تخریب فاجعه‌بار آب و هوایی استفاده کنند.

ایجاد یک برنامه سقوط سه ساله جهانی از آسیاب های بادی، پانل های خورشیدی، توربین های آبی، زمین گرمایی، بهره وری، انرژی هیدروژن سبز، با صدها میلیون شغل در سراسر جهان، و پوشش جهان در پنل های خورشیدی، آسیاب های بادی، توربین های آبی، تولید زمین گرمایی گیاهان؛

یک برنامه جهانی کشاورزی پایدار را شروع کنید - ده ها میلیون درخت دیگر بکارید، روی هر ساختمان باغچه های روی پشت بام قرار دهید و در هر خیابان تکه های سبزی شهر قرار دهید.

همه با هم در سراسر جهان کار می کنند تا مادر زمین را از جنگ هسته ای و ویرانی فاجعه بار آب و هوا نجات دهند!

 

نویسنده در هیئت مدیره خدمت می کند World Beyond War، شبکه جهانی علیه سلاح ها و قدرت هسته ای در فضا. او همچنین نماینده سازمان ملل متحد برای سازمان ملل است بنیاد هسته ای صلح.

یک دیدگاه

  1. من این پست را با این نظر در فیس بوک به اشتراک می گذارم: اگر قرار باشد از جنگ فراتر برویم، خودآزمایی سوگیری ما، چه شخصی و چه جمعی، یک عمل اساسی است، که به معنای زیر سوال بردن روزانه و منظم مفروضات و باورهای ما است. روزانه، حتی ساعتی، یقین خود را در مورد اینکه دشمن ما کیست، انگیزه رفتار آنها چیست و چه فرصت هایی برای همکاری دوستانه در دسترس است را رها می کنیم.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی