اهمیت بی طرفی فعال مثبت برای هر کشور و برای صلح بین المللی

کن مایرز ، ادوارد هورگان ، تاراک کاف / عکس از الن دیویدسون

توسط اد هورگان ، World BEYOND War، ژوئن 4، 2023

ارائه توسط دکتر ادوارد هورگان، فعال صلح در ائتلاف صلح و بی طرفی ایرلند، World BEYOND Warو جانبازان برای صلح.   

در ژانویه 2021 گروهی از کهنه سربازان از چندین کشور از جمله کلمبیا در توسعه پروژه ای به نام پروژه بی طرفی بین المللی مشارکت داشتند. ما نگران بودیم که درگیری در شرق اوکراین به یک جنگ بزرگ تبدیل شود. ما معتقد بودیم که بی‌طرفی اوکراین برای اجتناب از چنین جنگی ضروری است و نیاز فوری به ترویج مفهوم بی‌طرفی در سطح بین‌المللی به عنوان جایگزینی برای جنگ‌های تجاوزکارانه و جنگ‌های منابعی که بر مردمان خاورمیانه و خاورمیانه انجام می‌شود وجود دارد. در جای دیگر متأسفانه اوکراین بی طرفی خود را کنار گذاشت و درگیری در اوکراین در فوریه 2022 به یک جنگ بزرگ تبدیل شد و دو کشور بی طرف اروپایی، سوئد و فنلاند نیز متقاعد شدند که بی طرفی خود را کنار بگذارند.

از زمان پایان جنگ سرد، جنگ‌های تجاوزکارانه به منظور تصاحب منابع ارزشمند توسط ایالات متحده و ناتو و سایر متحدانش با نقض قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل به بهانه جنگ علیه تروریسم به راه افتاده است. همه جنگ‌های تجاوزکارانه بر اساس قوانین بین‌المللی از جمله پیمان کلوگ-بریاند و اصول نورنبرگ که جنگ‌های تجاوزکارانه را غیرقانونی می‌دانند، غیرقانونی بوده است.

منشور سازمان ملل یک سیستم عملگرایانه تر از «امنیت جمعی» را انتخاب کرد، کمی شبیه به سه تفنگدار – یکی برای همه و همه برای یک. این سه تفنگدار به پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل تبدیل شدند که گاهی اوقات به عنوان پنج پلیس شناخته می شوند و وظیفه حفظ یا اجرای صلح بین المللی را بر عهده داشتند. ایالات متحده قدرتمندترین کشور جهان در پایان جنگ جهانی دوم بود. این کشور به طور غیرضروری از تسلیحات اتمی علیه ژاپن استفاده کرده بود تا قدرت خود را به سایر نقاط جهان نشان دهد. با هر معیاری، این یک جنایت جنگی جدی بود. اتحاد جماهیر شوروی اولین بمب اتمی خود را در سال 2 منفجر کرد که واقعیت یک سیستم قدرت بین المللی دوقطبی را نشان می دهد. در قرن بیست و یکم استفاده یا حتی داشتن سلاح های هسته ای باید نوعی تروریسم جهانی تلقی شود.

این وضعیت می‌توانست و باید پس از پایان جنگ سرد به صورت مسالمت‌آمیز حل می‌شد، اما رهبران آمریکا بار دیگر آمریکا را قدرتمندترین کشور تک‌قطبی در جهان می‌دانستند و برای بهره‌گیری کامل از این موضوع حرکت کردند. ناتو به رهبری ایالات متحده به جای بازنشستگی ناتو که اکنون زائد شده بود، زیرا پیمان ورشو بازنشسته شده بود، وعده های داده شده به روسیه مبنی بر عدم گسترش ناتو به کشورهای سابق پیمان ورشو را نادیده گرفت. حاکمیت و سوء استفاده از زور جایگزین حاکمیت حقوق بین الملل شده بود.

اختیارات وتوی پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل (P5) به آنها اجازه می دهد که بدون مجازات و بر خلاف منشور سازمان ملل که قرار است از آن حمایت کنند، عمل کنند، زیرا شورای امنیت سازمان ملل که به بن بست رسیده است نمی تواند هیچ اقدام تنبیهی علیه آنها انجام دهد.

این امر منجر به یک سری جنگ های غیرقانونی فاجعه آمیز توسط ایالات متحده، ناتو و سایر متحدان، از جمله جنگ علیه صربستان در سال 1999، افغانستان 2001، عراق 2003 و جاهای دیگر شده است. آنها حاکمیت حقوق بین الملل را به دست خود گرفته اند و به بزرگترین تهدید برای صلح بین المللی تبدیل شده اند.

ارتش های تجاوزگر نباید در این دوران خطرناک برای بشریت وجود داشته باشند، جایی که نظامی گری توهین آمیز به خود بشریت و محیط زندگی بشریت آسیب های بیشماری وارد می کند. نیروهای دفاعی واقعی برای جلوگیری از جنگ سالاران، جنایتکاران بین المللی، دیکتاتورها و تروریست ها، از جمله تروریست های سطح ایالت، از ارتکاب نقض گسترده حقوق بشر و تخریب سیاره زمین ما ضروری هستند. در گذشته نیروهای پیمان ورشو دست به اقدامات تهاجمی غیرقابل توجیه در شرق اروپا می زدند و قدرت های امپریالیستی و استعماری اروپایی در مستعمرات سابق خود جنایات متعددی علیه بشریت مرتکب شدند. منشور ملل متحد قرار بود پایه و اساس یک سیستم قضایی بین المللی بسیار بهبود یافته باشد که به این جنایات علیه بشریت پایان دهد.

در فوریه 2022 روسیه با آغاز جنگ تجاوزکارانه علیه اوکراین به قانون شکنان ملحق شد، زیرا معتقد بود گسترش ناتو تا مرزهایش یک تهدید وجودی برای حاکمیت روسیه است. رهبران روسیه احتمالاً وارد تله ناتو شدند تا از درگیری اوکراین به عنوان جنگ نیابتی یا جنگ منابع علیه روسیه استفاده کنند.

مفهوم حقوق بین الملل بی طرفی برای محافظت از کشورهای کوچکتر در برابر چنین تجاوزاتی معرفی شد و کنوانسیون لاهه 1907 در مورد بی طرفی XNUMX به قطعه قطعی حقوق بین الملل در مورد بی طرفی تبدیل شد. تفاوت های زیادی در شیوه ها و کاربردهای بی طرفی در اروپا و جاهای دیگر وجود دارد. این تغییرات طیفی از بی طرفی به شدت مسلح تا بی طرفی غیرمسلح را پوشش می دهد. برخی از کشورها مانند کاستاریکا ارتش ندارند و برای محافظت از کشور خود در برابر حمله به قوانین بین المللی متکی هستند. همانطور که نیروهای پلیس برای محافظت از شهروندان در داخل کشورها ضروری هستند، یک سیستم پلیسی و قضایی بین المللی نیز برای محافظت از کشورهای کوچکتر در برابر کشورهای متجاوز بزرگتر مورد نیاز است. ممکن است برای این منظور به نیروهای دفاعی واقعی نیاز باشد.

با اختراع و گسترش سلاح‌های هسته‌ای، هیچ کشوری از جمله ایالات متحده، روسیه و چین دیگر نمی‌توانند مطمئن باشند که می‌توانند از کشورهای خود و شهروندان خود در برابر غرق شدن محافظت کنند. این منجر به نظریه ای واقعا دیوانه کننده امنیت بین المللی به نام "تخریب تضمین شده متقابل" شده است که به طور مناسب به اختصار MAD نامیده می شود.

برخی از کشورها مانند سوئیس و اتریش بی طرفی را در قانون اساسی خود ذکر کرده اند، بنابراین بی طرفی آنها تنها می تواند با همه پرسی توسط شهروندان آنها خاتمه یابد. کشورهای دیگر مانند سوئد، ایرلند، قبرس به عنوان یک موضوع از سیاست دولت بی طرف بودند و در چنین مواردی می توان با تصمیم دولت تغییر داد، همانطور که قبلاً در مورد سوئد و فنلاند رخ داده است. اکنون فشار بر سایر کشورهای بی طرف از جمله ایرلند وارد می شود تا بی طرفی خود را کنار بگذارند. این فشار از سوی ناتو و اتحادیه اروپا می آید. اکثر کشورهای اتحادیه اروپا اکنون اعضای کامل ائتلاف نظامی تهاجمی ناتو هستند، بنابراین ناتو عملاً اتحادیه اروپا را تسخیر کرده است. بنابراین بی طرفی در قانون اساسی بهترین گزینه برای کشورهایی مانند کلمبیا و ایرلند است زیرا تنها با رفراندوم مردم آن می توان به بی طرفی آن پایان داد.

پس از پایان جنگ سرد، ایالات متحده و ناتو به روسیه قول دادند که ناتو به کشورهای اروپای شرقی تا مرزهای روسیه گسترش نخواهد یافت. این بدان معناست که همه کشورهای مرزی روسیه، از دریای بالتیک گرفته تا دریای سیاه، کشورهای بی طرف در نظر گرفته می شوند. این توافق به سرعت توسط ایالات متحده و ناتو شکسته شد.

تاریخ نشان می دهد که زمانی که کشورهای متجاوز سلاح های قوی تری تولید کنند، از این سلاح ها استفاده می شود. رهبران ایالات متحده که در سال 1945 از سلاح اتمی استفاده کردند، دیوانه نبودند، آنها فقط بد بودند. جنگ‌های تجاوزکارانه قبلاً غیرقانونی هستند، اما باید راه‌هایی برای جلوگیری از چنین غیرقانونی‌ای یافت.

به نفع بشریت، و همچنین به نفع همه موجودات زنده روی سیاره زمین، اکنون می توان یک مورد قوی برای گسترش مفهوم بی طرفی به هر چه بیشتر کشورها ایجاد کرد.

بی طرفی که اکنون مورد نیاز است نباید بی طرفی منفی باشد، جایی که دولت ها درگیری ها و رنج ها را در سایر کشورها نادیده می گیرند. در دنیای آسیب‌پذیر به هم پیوسته‌ای که اکنون در آن زندگی می‌کنیم، جنگ در هر نقطه‌ای از جهان برای همه ما یک خطر است. بی طرفی فعال مثبت باید ترویج و تشویق شود. این بدان معناست که کشورهای بی طرف کاملاً حق دفاع از خود را دارند اما حق ندارند با سایر کشورها جنگ کنند. با این حال، این باید دفاع شخصی واقعی باشد. همچنین کشورهای بی طرف را ملزم می کند که فعالانه به حفظ صلح و عدالت بین المللی کمک کنند. صلح بدون عدالت فقط یک آتش بس موقت است که در جنگ های جهانی اول و دوم نشان داده شد.

برخی تغییرات مهم در مفهوم بی طرفی وجود دارد که از جمله آنها می توان به بی طرفی منفی یا انزواطلبی اشاره کرد. ایرلند نمونه ای از کشوری است که از زمان پیوستن به سازمان ملل متحد در سال 1955، بی طرفی مثبت یا فعال را تمرین کرده است. اگرچه ایرلند نیروی دفاعی بسیار کمی متشکل از 8,000 سرباز دارد، اما در مشارکت در عملیات های حفظ صلح سازمان ملل بسیار فعال بوده است. از دست دادن 88 سربازی که در این ماموریت های سازمان ملل کشته شده اند، که برای چنین نیروی دفاعی کوچکی نرخ تلفات بالایی است.

در مورد ایرلند، بی طرفی فعال مثبت همچنین به معنای ترویج فعال فرآیند استعمار زدایی و کمک به کشورهای تازه استقلال یافته و کشورهای در حال توسعه با کمک های عملی در زمینه هایی مانند آموزش، خدمات بهداشتی و توسعه اقتصادی است. متأسفانه، از زمان پیوستن ایرلند به اتحادیه اروپا، و به ویژه در دهه های اخیر، ایرلند تمایل دارد تا به جای کمک واقعی به کشورهای بزرگتر اتحادیه اروپا و قدرت های استعماری سابق در استثمار کشورهای در حال توسعه کشیده شود. ایرلند همچنین با اجازه به ارتش آمریکا برای استفاده از فرودگاه شانون در غرب ایرلند برای به راه انداختن جنگ های تجاوزکارانه خود در خاورمیانه، به شهرت بی طرفی خود آسیب جدی وارد کرده است. ایالات متحده، ناتو و اتحادیه اروپا با استفاده از فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی تلاش کرده اند تا کشورهای بی طرف اروپا را از بی طرفی خود کنار بگذارند و در این تلاش ها موفق هستند. ذکر این نکته ضروری است که مجازات اعدام در تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا غیرقانونی بوده است و این یک پیشرفت بسیار خوب است. با این حال، قدرتمندترین اعضای ناتو که اعضای اتحادیه اروپا نیز هستند، در دو دهه گذشته به طور غیرقانونی مردم خاورمیانه را می کشند. این مجازات اعدام در مقیاس عظیم از طریق جنگ است. جغرافیا همچنین می‌تواند نقش مهمی در بی‌طرفی موفق داشته باشد و موقعیت جزیره‌ای پیرامونی ایرلند در لبه غربی اروپا حفظ بی‌طرفی آن را آسان‌تر می‌کند. این در تضاد با کشورهایی مانند بلژیک و هلند است که در موارد متعددی بی طرفی آنها نقض شده است. با این حال، قوانین بین المللی باید تقویت و اعمال شود تا اطمینان حاصل شود که بی طرفی همه کشورهای بی طرف مورد احترام و حمایت قرار می گیرد.

کنوانسیون لاهه در مورد بی طرفی، در حالی که محدودیت های زیادی دارد، به عنوان سنگ بنای قوانین بین المللی در مورد بی طرفی در نظر گرفته می شود. دفاع از خود واقعی بر اساس قوانین بین المللی در مورد بی طرفی مجاز است، اما این جنبه توسط کشورهای متجاوز بسیار مورد سوء استفاده قرار گرفته است. بی طرفی فعال جایگزین مناسبی برای جنگ های تهاجمی است. این پروژه بی طرفی بین المللی باید بخشی از یک کارزار گسترده تر برای بیهوده ساختن ناتو و سایر اتحادهای نظامی تهاجمی باشد. اصلاح یا دگرگونی سازمان ملل نیز اولویت دیگری است، اما این کار یک روز دیگر است.

مفهوم و عملکرد بی طرفی در سطح بین المللی مورد حمله قرار می گیرد، نه به این دلیل که اشتباه است، بلکه به این دلیل که افزایش نظامی و سوء استفاده از قدرت توسط قدرتمندترین کشورها را به چالش می کشد. مهمترین وظیفه هر حکومتی دفاع از همه مردم و پیگیری منافع مردمش است. درگیر شدن در جنگ های کشورهای دیگر و پیوستن به اتحادهای نظامی تهاجمی هرگز به نفع مردم کشورهای کوچکتر نبوده است.

بی طرفی مثبت مانع از این نمی شود که یک کشور بی طرف روابط دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی خوبی با سایر کشورها داشته باشد. همه کشورهای بی طرف باید فعالانه در ترویج صلح ملی و بین المللی و عدالت جهانی مشارکت داشته باشند. این تفاوت اصلی بین بی طرفی منفی و منفعل از یک سو و بی طرفی فعال مثبت از سوی دیگر است. ترویج صلح بین المللی فقط وظیفه سازمان ملل نیست، این یک کار بسیار مهم برای همه کشورها از جمله کلمبیا است. متأسفانه به سازمان ملل اجازه داده نشده است که مهمترین وظیفه خود در ایجاد و حفظ صلح بین المللی را انجام دهد، که این امر مهم این است که همه کشورهای عضو سازمان ملل باید فعالانه برای ایجاد صلح و عدالت بین المللی تلاش کنند. صلح بدون عدالت فقط یک آتش بس موقت است. بهترین نمونه آن پیمان صلح WW 1 ورسای بود که هیچ عدالتی نداشت و یکی از عوامل جنگ جهانی دوم بود.

بی طرفی منفی یا انفعالی به این معنی است که یک دولت فقط از جنگ اجتناب می کند و در امور بین المللی به کار خود فکر می کند. نمونه ای از این امر ایالات متحده در جنگ جهانی اول و دوم بود، زمانی که ایالات متحده بی طرف ماند تا اینکه با غرق شدن کشتی لوزیتانیا در جنگ جهانی اول و با حمله ژاپن به پرل هاربر در جنگ جهانی دوم مجبور به اعلام جنگ شد. بی طرفی فعال مثبت بهترین و سودمندترین شکل بی طرفی به خصوص در این 1 استst قرنی که بشریت با چندین بحران وجودی از جمله تغییرات آب و هوا و خطرات جنگ هسته ای مواجه است. مردم و کشورها دیگر نمی توانند در انزوا زندگی کنند، این دنیای به هم پیوسته امروزی است. بی طرفی فعال باید به این معنا باشد که دولت های بی طرف فقط به تجارت خود اهمیت نمی دهند، بلکه فعالانه برای کمک به ایجاد صلح بین المللی و عدالت جهانی تلاش می کنند و باید دائماً برای بهبود و اجرای قوانین بین المللی تلاش کنند.

از مزایای بی طرفی می توان به این واقعیت اشاره کرد که بی طرفی بر خلاف عدم تعهد، یک کنوانسیون شناخته شده در حقوق بین الملل است و بنابراین نه تنها برای دولت های بی طرف، بلکه برای دولت هایی که بی طرف نیستند نیز تکالیفی را برای احترام به بی طرفی دولت های بی طرف تعیین می کند. در طول تاریخ موارد زیادی وجود داشته است که در آن دولت های بی طرف در جنگ های تجاوزکارانه مورد حمله قرار گرفته اند، اما همانطور که سارقان و قاتلان بانک ها قوانین ملی را زیر پا می گذارند، کشورهای متجاوز نیز قوانین بین المللی را زیر پا می گذارند. به همین دلیل است که ترویج احترام به قوانین بین المللی بسیار مهم است و چرا برخی از کشورهای بی طرف ممکن است وجود نیروهای دفاعی خوب برای جلوگیری از حملات به کشور خود را ضروری بدانند، در حالی که برخی دیگر مانند کاستاریکا می توانند یک کشور بی طرف موفق بدون داشتن هیچ نظامی باشند. نیروها اگر کشوری مانند کلمبیا منابع طبیعی ارزشمندی دارد، پس باید احتیاط کرد که کلمبیا نیروهای دفاعی خوبی داشته باشد، اما این لزوماً به معنای صرف میلیاردها دلار برای به روزترین جت های جنگنده، تانک های جنگی و کشتی های جنگی نیست. تجهیزات دفاعی نظامی مدرن می تواند یک کشور بی طرف را قادر سازد تا از قلمرو خود بدون ورشکستگی اقتصاد خود دفاع کند. شما فقط در صورتی به تجهیزات نظامی تهاجمی نیاز دارید که به کشورهای دیگر حمله کنید یا به آنها حمله کنید و کشورهای بی طرف از انجام این کار منع می شوند. کشورهای بی طرف باید نوع عقل سلیم نیروهای دفاعی واقعی را انتخاب کنند و پولی را که پس انداز می کنند صرف ارائه خدمات بهداشتی، اجتماعی، آموزش و سایر خدمات حیاتی با کیفیت خوب برای مردم خود کنند. در زمان صلح، نیروهای دفاعی کلمبیایی شما می توانند برای بسیاری از اهداف خوب مانند حفاظت و بهبود محیط زیست، و کمک به آشتی، و ارائه خدمات اجتماعی حیاتی استفاده شوند. هر دولتی باید در درجه اول بر دفاع از بهترین منافع مردم خود و منافع گسترده تر بشریت تمرکز کند، نه فقط دفاع از قلمرو خود. مهم نیست که چند میلیارد دلار برای نیروهای نظامی خود خرج کنید، هرگز برای جلوگیری از حمله و اشغال یک قدرت بزرگ جهانی به کشور شما کافی نخواهد بود. کاری که شما باید انجام دهید این است که با ایجاد مشکل و تا حد امکان برای یک قدرت بزرگ حمله به کشور شما، از چنین حمله ای جلوگیری یا دلسرد کنید. به نظر من این می تواند توسط یک کشور بی طرف به دست آید که سعی نمی کند از چیزهای غیرقابل دفاع دفاع کند، بلکه با داشتن یک سیاست و آمادگی برای توسل به عدم همکاری مسالمت آمیز با هر نیروی متجاوز تلاش می کند. بسیاری از کشورها مانند ویتنام و ایرلند از جنگ چریکی برای دستیابی به استقلال خود استفاده کردند، اما هزینه جان انسان ها می تواند غیرقابل قبول باشد به خصوص با 21.st جنگ قرن حفظ صلح با وسایل مسالمت آمیز و حاکمیت قانون بهترین گزینه است. تلاش برای برقراری صلح از طریق جنگ، دستور العملی برای فاجعه است. هیچ کس هرگز از کسانی که در جنگ کشته شده اند نپرسیده است که آیا مرگ آنها را موجه یا "ارزش" می دانند. با این حال، زمانی که مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مورد مرگ بیش از نیم میلیون کودک عراقی در دهه 1990 و اینکه آیا این قیمت ارزش آن را داشت، مورد سوال قرار گرفت، او پاسخ داد: "من فکر می کنم این انتخاب بسیار سختی است، اما قیمت، ما فکر کنید، قیمت ارزش آن را دارد.»

وقتی گزینه‌های دفاع ملی را تجزیه و تحلیل می‌کنیم، مزایای بی‌طرفی بسیار بیشتر از هر گونه معایب است. سوئد، فنلاند و اتریش با موفقیت بی طرفی خود را در طول جنگ سرد حفظ کردند و در مورد سوئد بیش از 200 سال بی طرف ماندند. اکنون، با ترک بی طرفی سوئد و فنلاند و پیوستن به ناتو، مردم و کشورهای خود را در وضعیت بسیار خطرناک تری قرار داده اند. اگر اوکراین یک کشور بی طرف باقی می ماند، اکنون دچار یک جنگ ویرانگر نمی شد که احتمالاً تا کنون بیش از 100,000 نفر از مردم آن را کشته است و تنها ذینفعان آن تولیدکنندگان اسلحه هستند. جنگ تجاوزکارانه روسیه نیز بدون توجه به تحریک گسترش تهاجمی ناتو، خسارت زیادی به مردم روسیه وارد می کند. پوتین رئیس جمهور روسیه با ورود به تله سازمان یافته ناتو اشتباه فاحشی مرتکب شد. هیچ چیز تجاوز روسیه را در اشغال شرق اوکراین توجیه نمی کند. به همین ترتیب، آمریکا و متحدانش در ناتو برای سرنگونی دولت‌های افغانستان، عراق و لیبی و انجام تهاجم نظامی ناموجه در سوریه، یمن و جاهای دیگر موجه نبودند.

قوانین بین المللی ناکافی است و اجرا نمی شود. راه حل این امر بهبود مستمر قوانین بین المللی و پاسخگویی در قبال نقض قوانین بین المللی است. اینجاست که باید بی طرفی فعال اعمال شود. کشورهای بی طرف باید همواره عدالت جهانی و اصلاحات و به روز رسانی قوانین بین المللی و رویه قضایی را فعالانه ترویج کنند.

سازمان ملل اساساً برای ایجاد و حفظ صلح بین‌المللی تأسیس شد، اما اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل از انجام این کار جلوگیری می‌کنند.

درگیری های اخیر در سودان، یمن و جاهای دیگر نشان دهنده چالش ها و سوء استفاده های مشابه است. عاملان نظامی جنگ داخلی در سودان به نمایندگی از مردم سودان نمی جنگند، بلکه برعکس عمل می کنند. آنها در حال جنگ علیه مردم سودان هستند تا به سرقت فاسد منابع ارزشمند سودان ادامه دهند. عربستان سعودی و متحدانش با حمایت آمریکا، انگلیس و سایر تامین کنندگان تسلیحات درگیر جنگ نسل کشی علیه مردم یمن شده اند. کشورهای غربی و کشورهای دیگر بیش از یک قرن است که از منابع جمهوری دموکراتیک کنگو با هزینه های هنگفتی برای جان و رنج مردم کنگو بهره برداری می کنند.

پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد به طور خاص موظف شدند که اصول و مواد منشور سازمان ملل را حفظ کنند. با این حال، سه نفر از آنها، ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه از زمان پایان جنگ سرد، و قبل از آن در ویتنام و جاهای دیگر، برخلاف منشور سازمان ملل عمل کرده اند. اخیراً روسیه با تهاجم و جنگ در اوکراین و قبل از آن در افغانستان در دهه 1980 نیز همین کار را انجام داده است.

کشور من، ایرلند، بسیار کوچکتر از کلمبیا است، اما مانند کلمبیا از جنگ های داخلی و ظلم خارجی رنج برده ایم. ایرلند با تبدیل شدن به یک دولت بی طرف فعال مثبت، نقش مهمی در ترویج صلح بین المللی و عدالت جهانی ایفا کرده و به آشتی در داخل ایرلند دست یافته است. من معتقدم کلمبیا می تواند و باید همین کار را انجام دهد.

در حالی که برخی ممکن است استدلال کنند که بی طرفی دارای معایبی مانند عدم همبستگی، و همکاری با متحدان، آسیب پذیری در برابر تهدیدها و چالش های جهانی است، این موارد احتمالاً فقط در مورد بی طرفی انزواطلبی منفی صدق می کند. نوع بی طرفی که به بهترین وجه با موقعیت بین المللی در قرن بیست و یکم مطابقت دارد و برای کلمبیا مناسب تر است، بی طرفی فعال مثبت است که به موجب آن دولت های بی طرف به طور فعال صلح و عدالت را در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی ترویج می کنند. اگر کلمبیا به یک دولت بی طرف فعال مثبت تبدیل شود، نمونه بسیار خوبی برای سایر کشورهای آمریکای لاتین خواهد بود تا از الگوی کلمبیا و کاستاریکا پیروی کنند. وقتی به نقشه جهان نگاه می کنم، می بینم که کلمبیا موقعیت بسیار استراتژیکی دارد. انگار کلمبیا دروازه بان آمریکای جنوبی است. بیایید کلمبیا را دروازه بان صلح و عدالت جهانی کنیم.

یک دیدگاه

  1. چه مقاله درخشانی، در میان این همه جنون، این ایده‌ها منطقی هستند.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی